پرش به محتوا

محل زندگی حضرت مهدی: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۱۳: خط ۱۳:


==[[دوران زندگی با امام عسکری]]{{ع}} (۲۵۵- ۲۶۰ ق)==
==[[دوران زندگی با امام عسکری]]{{ع}} (۲۵۵- ۲۶۰ ق)==
*شکی نیست که آن امام همام، در شهر سامرا و در خانه پدر ارجمند خود امام حسن عسکری {{ع}} دیده به جهان گشود و تا پایان عمر شریف پدر خود در کنار آن حضرت می‌زیست. این دوره- بنابر دیدگاه مشهور- از هنگام ولادت حضرت (نیمه شعبان سال ۲۵۵ ق) آغاز و تا رحلت امام عسکری {{ع}} (هشتم ربیع الاول سال ۲۶۰ ق) پایان یافت. افزون بر نقل موثق تاریخی، افرادی نیز از این حادثه بزرگ پرده برداشته‌اند: شیخ صدوق در کتاب شریف کمال الدین و تمام النعمة که یکی از مهم‌ترین کتاب‌های نگاشته، شده در موضوع مهدویت است، داستان ولادت حضرت مهدی {{ع}} را به صورت مفصل ذکر کرده است<ref>ر.ک: شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ترجمه منصور پهلوان، ج ۲، ص ۱۴۳.</ref>. این روایت، از مهم‌ترین روایات درباره ولادت حضرت مهدی {{ع}} است و به روشنی دلالت دارد که حضرت مهدی {{ع}} در خانه امام عسکری {{ع}} در سامرا دیده به جهان گشود. از سوی دیگر، روایاتی نیز حکایت از که در این دوره حضرت مهدی {{ع}} با صلاحدید امام عسکری {{ع}} برای افرادی ویژه نمایان می‌شد و این اتفاق در سامرا و در جوار پدر بزرگوارش صورت می‌گرفت. "ضوء ابن علی" از مردی از اهل فارس که نامش را برده است نقل می‌کند: به سامرا آمدم و بر در خانه امام حسن عسکری {{ع}} ملازم شدم. حضرت مرا طلبید. وارد شدم و سلام عرض کردم. فرمود: "برای چه آمده‌ای؟" عرض‌ کردم: "برای اشتیاقی که به شما داشتم". فرمود: "پس دربان ما باش". من همراه خادمان، در خانه حضرت بودم، گاهی می‌رفتم. هرچه احتیاج داشتند از بازار می‌خریدم و زمانی که مردها در خانه بودند، بدون اجازه وارد می‌شدم. روزی [بدون اجازه‌] بر حضرت وارد شدم و او در اتاق مردها بود. ناگاه در اتاق حرکت کرد و صدایی شنیدم؛ پس فریاد زد: "بایست، حرکت مکن". من جرأت درآمدن و بیرون رفتن نداشتم؛ پس کنیزی که چیز سرپوشیده‌ای همراه داشت. از نزدم گذشت. آن‌گاه مرا صدا زد که درآی. وارد شدم. کنیز را هم صدا زد. کنیز نزد حضرت بازگشت. حضرت به او فرمود: "از آنچه همراه داری روپوش بردار". کنیز از روی کودکی سفید و نیکوروی پرده برداشت و خود حضرت روی شکم کودک را باز کرد. دیدم مویی سبز که به سیاهی آمیخته بود از زیر گلو تا نافش روییده است. پس فرمود: "این است صاحب شما" و به کنیز امر فرمود که او را ببرد. پس من آن کودک را ندیدم، تا امام عسکری {{ع}} وفات کرد<ref>شیخ کلینی، کافی، ترجمه سید جواد مصطفوی، ج ۲، ص ۱۱۹.</ref>. نه فقط بستگان نزدیک و خدمتگزاران بیت امامت، آن حضرت را در سامرا و در خانه امام عسکری {{ع}} دیده‌اند که بسیاری از یاران و برگزیدگان اصحاب امام به شرف دیدار آن جمال چون آفتاب نایل شده‌اند که همگی از زندگی امام مهدی {{ع}} در کنار پدر در سامرا حکایت دارد.
*شکی نیست که آن [[امام همام]]، در [[شهر]] [[سامرا]] و در خانه [[پدر]] ارجمند خود [[امام حسن عسکری]]{{ع}} دیده به [[جهان]] گشود و تا پایان [[عمر]] [[شریف]] [[پدر]] خود در کنار آن [[حضرت]] می‌زیست. این دوره- بنابر دیدگاه مشهور- از هنگام ولادت [[حضرت]] ([[نیمه شعبان]] سال ۲۵۵ ق) آغاز و تا [[رحلت]] [[امام عسکری]]{{ع}} (هشتم [[ربیع الاول]] سال ۲۶۰ ق) پایان یافت. افزون بر [[نقل]] [[موثق]] [[تاریخی]]، افرادی نیز از این حادثه بزرگ پرده برداشته‌اند: [[شیخ صدوق]] در کتاب [[شریف]] [[کمال الدین و تمام النعمة]] که یکی از مهم‌ترین کتاب‌های نگاشته، شده در موضوع [[مهدویت]] است، داستان [[ولادت حضرت مهدی]]{{ع}} را به صورت مفصل ذکر کرده است<ref>ر.ک: شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ترجمه منصور پهلوان، ج ۲، ص ۱۴۳.</ref>. این [[روایت]]، از مهم‌ترین [[روایات]] درباره [[ولادت حضرت مهدی]]{{ع}} است و به روشنی دلالت دارد که [[حضرت مهدی]]{{ع}} در خانه [[امام عسکری]]{{ع}} در [[سامرا]] دیده به [[جهان]] گشود. از سوی دیگر، روایاتی نیز حکایت از که در این دوره [[حضرت مهدی]]{{ع}} با صلاحدید [[امام عسکری]]{{ع}} برای افرادی ویژه نمایان می‌شد و این اتفاق در [[سامرا]] و در جوار [[پدر]] بزرگوارش صورت می‌گرفت. "[[ضوء ابن علی]]" از مردی از اهل [[فارس]] که نامش را برده است [[نقل]] می‌کند: به [[سامرا]] آمدم و بر در خانه [[امام حسن عسکری]]{{ع}} ملازم شدم. [[حضرت]] مرا‌طلبید. وارد شدم و [[سلام]] عرض کردم. فرمود: "برای چه آمده‌ای؟" عرض‌ کردم: "برای اشتیاقی که به شما داشتم". فرمود: "پس دربان ما باش". من همراه خادمان، در خانه [[حضرت]] بودم، گاهی می‌رفتم. هرچه احتیاج داشتند از بازار می‌خریدم و زمانی که مردها در خانه بودند، بدون اجازه وارد می‌شدم. روزی [بدون اجازه‌] بر [[حضرت]] وارد شدم و او در اتاق مردها بود. ناگاه در اتاق حرکت کرد و صدایی شنیدم؛ پس فریاد زد: "بایست، حرکت مکن". من جرأت درآمدن و بیرون رفتن نداشتم؛ پس کنیزی که چیز سرپوشیده‌ای همراه داشت. از نزدم گذشت. آن‌گاه مرا صدا زد که درآی. وارد شدم. کنیز را هم صدا زد. کنیز نزد [[حضرت]] بازگشت. [[حضرت]] به او فرمود: "از آنچه همراه داری روپوش بردار". کنیز از روی [[کودکی]] سفید و نیکوروی پرده برداشت و خود [[حضرت]] روی شکم [[کودک]] را باز کرد. دیدم مویی سبز که به سیاهی آمیخته بود از زیر گلو تا نافش روییده است. پس فرمود: "این است [[صاحب]] شما" و به کنیز امر فرمود که او را ببرد. پس من آن [[کودک]] را ندیدم، تا [[امام عسکری]]{{ع}} [[وفات]] کرد<ref>شیخ کلینی، کافی، ترجمه سید جواد مصطفوی، ج ۲، ص ۱۱۹.</ref>. نه فقط بستگان نزدیک و خدمتگزاران بیت [[امامت]]، آن [[حضرت]] را در [[سامرا]] و در خانه [[امام عسکری]]{{ع}} دیده‌اند که بسیاری از [[یاران]] و برگزیدگان [[اصحاب امام]] به [[شرف]] [[دیدار]] آن [[جمال]] چون [[آفتاب]] نایل شده‌اند که همگی از [[زندگی امام مهدی]]{{ع}} در کنار [[پدر]] در [[سامرا]] حکایت دارد.
*"یعقوب بن منقوش" گوید: بر امام عسکری {{ع}} وارد شدم و او بر سکویی در سرا نشسته بود و سمت راست او اتاقی بود که پرده‌های آن آویخته بود. گفتم: "ای آقای من! صاحب الامر کیست؟" فرمود: "پرده را بردار". پرده را بالا زدم؛ پسر بچه‌ای به قامت پنج وجب بیرون آمد، با پیشانی درخشان و رویی سپید و چشمانی درافشان و دو کتف ستبر و دو زانوی برگشته. خالی بر گونه راستش و گیسوانی بر سرش بود. آمد و بر زانوی پدرش ابو محمد نشست. آن‌گاه به من فرمود: "این، صاحب شما است". سپس امام بدو فرمود: "پسرم! تا هنگام معلوم داخل شو". داخل اتاق شد و من بدو می‌نگریستم. پس به من فرمود: "یعقوب! به داخل اتاق برو و ببین آن‌جا کیست". من داخل شدم اما کسی را ندیدم<ref>شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۱۶۴.</ref>. همچنین "احمد بن اسحاق" نقل کرده حضرت را در سامرا دیده است<ref>شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۸۰.</ref>. بنابراین روایات و ده‌ها روایت دیگر، تردیدی نخواهد ماند بر این که حضرت مهدی {{ع}} در طول حیات امام عسکری {{ع}} همراه آن حضرت و در شهر سامرا مسکن و مأوا داشته است. اگرچه در این دوران نیز پنهانی زندگی می‌کرده است، عده فراوانی از نزدیکان و شیعیان آن حضرت را دیده‌اند.
*"[[یعقوب بن منقوش]]" گوید: بر [[امام عسکری]]{{ع}} وارد شدم و او بر سکویی در سرا نشسته بود و سمت راست او اتاقی بود که پرده‌های آن آویخته بود. گفتم: "ای آقای من! [[صاحب الامر]] کیست؟" فرمود: "پرده را بردار". پرده را بالا زدم؛ پسر بچه‌ای به قامت پنج وجب بیرون آمد، با پیشانی درخشان و رویی سپید و چشمانی درافشان و دو کتف ستبر و دو زانوی برگشته. خالی بر گونه راستش و گیسوانی بر سرش بود. آمد و بر زانوی پدرش [[ابو محمد]] نشست. آن‌گاه به من فرمود: "این، [[صاحب]] شما است". سپس [[امام]] بدو فرمود: "پسرم! تا هنگام معلوم داخل شو". داخل اتاق شد و من بدو می‌نگریستم. پس به من فرمود: "[[یعقوب]]! به داخل اتاق برو و ببین آنجا کیست". من داخل شدم اما کسی را ندیدم<ref>شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۱۶۴.</ref>. همچنین "[[احمد بن اسحاق]]" [[نقل]] کرده [[حضرت]] را در [[سامرا]] دیده است<ref>شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۸۰.</ref>. بنابراین [[روایات]] و ده‌ها [[روایت]] دیگر، تردیدی نخواهد ماند بر این که [[حضرت مهدی]]{{ع}} در طول حیات [[امام عسکری]]{{ع}} همراه آن [[حضرت]] و در [[شهر]] [[سامرا]] مسکن و مأوا داشته است. اگرچه در این دوران نیز پنهانی [[زندگی]] می‌کرده است، عده فراوانی از [[نزدیکان]] و [[شیعیان]] آن [[حضرت]] را دیده‌اند.
*یادآوری این نکته است که برخی محققان، احتمال فراوانی داده‌اند آن حضرت بخش عمده دوران کودکی خود را در مدینه گذرانده باشد. ایشان با استناد به روایت مسعودی، مبنی بر این که امام عسکری {{ع}} در سال ۲۵۹ ق از حدیث مادر خود درخواست کرد به حج مشرف شود و برای حفظ جان فرزندش وی را به همراه ببرد، دیدگاه یاد شده را بیان نموده، اضافه کرده‌اند: به نظر می‌رسد آنان پس از برگزاری مناسک حج به مدینه عزیمت کرده باشند و آن را محل اختفای امام دوازدهم قرار داده‌اند. این نویسنده وی افزون بر نقل یاد شده، دلیل‌های دیدگاه خود را چنین بیان کرده است:
*یادآوری این نکته است که برخی محققان، احتمال فراوانی داده‌اند آن [[حضرت]] بخش عمده دوران [[کودکی]] خود را در [[مدینه]] گذرانده باشد. ایشان با استناد به [[روایت]] [[مسعودی]]، مبنی بر این که [[امام عسکری]]{{ع}} در سال ۲۵۹ ق از [[حدیث]] [[مادر]] خود درخواست کرد به [[حج]] مشرف شود و برای [[حفظ جان]] فرزندش وی را به همراه ببرد، دیدگاه یاد شده را بیان نموده، اضافه کرده‌اند: به نظر می‌رسد آنان پس از برگزاری مناسک [[حج]] به [[مدینه]] عزیمت کرده باشند و آن را محل اختفای [[امام دوازدهم]] قرار داده‌اند. این نویسنده وی افزون بر [[نقل]] یاد شده، دلیل‌های دیدگاه خود را چنین بیان کرده است:
#ترس امام عسکری {{ع}} بر جان فرزند خود؛
#[[ترس]] [[امام عسکری]]{{ع}} بر [[جان]] [[فرزند]] خود؛
#روایاتی که محل آن حضرت را پس از رحلت پدر، مدینه دانسته است؛
#روایاتی که محل آن [[حضرت]] را پس از [[رحلت]] [[پدر]]، [[مدینه]] دانسته است؛
#روایاتی که ظهور حضرت را در مکه دانسته است؛
#روایاتی که [[ظهور]] [[حضرت]] را در [[مکه]] دانسته است؛
#روایاتی که حکایت دارد هر سال حضرت مهدی در موسم حج به مکه می‌رود<ref>جاسم حسین، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ص ۲۴؛ و نیز: پورسید آقایی و دیگران، تاریخ عصر غیبت، ص ۴۵.</ref>. به نظر می‌رسد هیچ یک از دلیل‌های یاد شده قابل پذیرش نیست.
#روایاتی که حکایت دارد هر سال [[حضرت مهدی]] در موسم [[حج]] به [[مکه]] می‌رود<ref>جاسم حسین، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ص ۲۴؛ و نیز: پورسید آقایی و دیگران، تاریخ عصر غیبت، ص ۴۵.</ref>. به نظر می‌رسد هیچ یک از دلیل‌های یاد شده قابل پذیرش نیست.
*اما دلیل نخست؛ با توجه به این که این رخداد طبق نقل یاد شده در چهار سالگی حضرت مهدی {{ع}} بوده و آن حضرت چهار سال در حمایت پدر بزرگوار بدون هیچ اتفاق تغییری در شرایط زندگی کرده است، لزومی نداشته است آن حضرت این حمایت جدی را از دست بدهد. افزون بر آن، این که امام عسکری {{ع}} به مناسبت‌های مختلف، فرزند خود را به افراد مورد اطمینان نشان می‌داد، تا پس از وی مشکل چندانی پیش نیاید و این، با دور کردن حضرت از خود سازگاری ندارد. دیگر این که از برخی روایات استفاده می‌شود آن حضرت، حتی در دوران پدر به صورت معجزه‌آسا پنهان می‌شد<ref>ر.ک: شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۱۶۴.</ref> و این، با نگرانی امام عسکری {{ع}} منافات دارد. سرانجام، این که روایاتی حکایت از نمازخواندن آن حضرت بر پیکر پدر دارد. البته بازگشت آن حضرت از مدینه پیش از رحلت پدر گزارش نشده است.
*اما [[دلیل]] نخست؛ با توجه به این که این رخداد طبق [[نقل]] یاد شده در چهار سالگی [[حضرت مهدی]]{{ع}} بوده و آن [[حضرت]] چهار سال در [[حمایت]] [[پدر]] بزرگوار بدون هیچ اتفاق تغییری در شرایط [[زندگی]] کرده است، لزومی نداشته است آن [[حضرت]] این [[حمایت]] جدی را از دست بدهد. افزون بر آن، این که [[امام عسکری]]{{ع}} به مناسبت‌های مختلف، [[فرزند]] خود را به افراد مورد [[اطمینان]] نشان می‌داد، تا پس از وی مشکل چندانی پیش نیاید و این، با دور کردن [[حضرت]] از خود [[سازگاری]] ندارد. دیگر این که از برخی [[روایات]] استفاده می‌شود آن [[حضرت]]، حتی در دوران [[پدر]] به صورت [[معجزه‌آسا]] [[پنهان]] می‌شد<ref>ر.ک: شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۱۶۴.</ref> و این، با نگرانی [[امام عسکری]]{{ع}} منافات دارد. سرانجام، این که روایاتی حکایت از نمازخواندن آن [[حضرت]] بر پیکر [[پدر]] دارد. البته بازگشت آن [[حضرت]] از [[مدینه]] پیش از [[رحلت]] [[پدر]] گزارش نشده است.
*اما دلیل دوم؛ این دلیل نیز قابل پذیرش نیست؛ چرا که در روایت به روشنی بیان شده است آن حضرت پس از رحلت پدر در مدینه خواهد بود، بنابراین رفتن آن حضرت به مدینه پس از رحلت امام عسکری {{ع}} اتفاق افتاده است.
*اما [[دلیل]] دوم؛ این [[دلیل]] نیز قابل پذیرش نیست؛ چرا که در [[روایت]] به روشنی بیان شده است آن [[حضرت]] پس از [[رحلت]] [[پدر]] در [[مدینه]] خواهد بود، بنابراین رفتن آن [[حضرت]] به [[مدینه]] پس از [[رحلت]] [[امام عسکری]]{{ع}} اتفاق افتاده است.
دلیل سوم نیز این که روایاتی محل ظهور را مکه دانسته است؛ پس حضرت در دوران پدر در مدینه زندگی می‌کرده است که کاملا غیر قابل پذیرش است؛ چرا که روایات فراوانی سخن از دو غیبت به میان آورده و به ویژه یکی از غیبت‌ها را بسیار طولانی دانسته است. همان‌گونه که گفته خواهد شد، در روایاتی به محل زندگی آن حضرت در این دوره اشاره شده است. علاوه بر آن که محل ظهور مکه دانسته شده است و به حضور آن حضرت در چهار سالگی در مدینه- به این مناسبت- ربطی نخواهد داشت. اما این که چون در روایات آمده است، حضرت هر سال هنگام مناسک حج به مکه می‌رود، پس در چهار سالگی به طور حتم در مدینه حضور داشته است، سخنی شگفت‌آور است. همه آنچه یاد شد، می‌تواند حضور مستمر حضرت را در دوران پدر اثبات کند؛ اگر چه دور از ذهن نیست که در این مدت، آن حضرت با نظارت پدر به مسافرتی رفته و سپس نزد او بازگشته باشد.
*[[دلیل]] سوم نیز این که روایاتی محل [[ظهور]] را [[مکه]] دانسته است؛ پس [[حضرت]] در دوران [[پدر]] در [[مدینه]] [[زندگی]] می‌کرده است که کاملا غیر قابل پذیرش است؛ چرا که [[روایات]] فراوانی سخن از [[دو غیبت]] به میان آورده و به ویژه یکی از غیبت‌ها را بسیار طولانی دانسته است. همان‌گونه که گفته خواهد شد، در روایاتی به [[محل زندگی]] آن [[حضرت]] در این دوره اشاره شده است. علاوه بر آن که محل [[ظهور]] [[مکه]] دانسته شده است و به حضور آن [[حضرت]] در چهار سالگی در [[مدینه]]- به این مناسبت- ربطی نخواهد داشت. اما این که چون در [[روایات]] آمده است، [[حضرت]] هر سال هنگام مناسک [[حج]] به [[مکه]] می‌رود، پس در چهار سالگی به طور حتم در [[مدینه]] حضور داشته است، سخنی شگفت‌آور است. همه آنچه یاد شد، می‌تواند حضور مستمر [[حضرت]] را در دوران [[پدر]] اثبات کند؛ اگر چه دور از ذهن نیست که در این مدت، آن [[حضرت]] با نظارت [[پدر]] به مسافرتی رفته و سپس نزد او بازگشته باشد.
 
==[[دوران غیبت صغرا]](۲۶۰- ۳۲۹ ق)==
==[[دوران غیبت صغرا]](۲۶۰- ۳۲۹ ق)==
*غیبت صغرا عبارت است از دوران پنهان‌زیستی کوتاه‌مدت حضرت مهدی {{ع}} که طبق نظر مشهور، با شهادت امام عسکری {{ع}} (۲۶۰ ق) آغاز شده و با رحلت چهارمین نایب خاص آن بزرگوار (۳۲۹ ق) به پایان رسیده است که مجموعا قریب هفتاد سال می‌شود. محل زندگی آن حضرت در این دوران، به روشنی مشخص نیست؛ ولی از برخی روایات و قرائن به دست می‌آید حضرت که این مدت را به طور عمده در دو منطقه سپری کرده است: یکی منطقه عراق و دیگری مدینه منوره که البته روایات متعددی بر این مطلب دلالت دارد. از امام صادق {{ع}} در این زمینه نقل شده است که فرمود: برای قائم {{ع}} دو غیبت است: یکی کوتاه و دیگری طولانی. در غیبت اول جز شیعیان مخصوص از جای او خبر ندارند و در غیبت دیگر جز، دوستان مخصوصش از جای او خبر ندارند<ref>شیخ کلینی، کافی، ج ۲، ص ۱۴۱.</ref>. در دوران غیبت صغرا، از سفیران چهارگانه (نواب خاص) کسی نزدیک‌تر به آن حضرت ذکر نشده است و ایشان هم تماما در عراق بوده و همواره با حضرت در ارتباط بوده‌اند. توقیعات فراوانی نیز از طرف حضرت به دست آن‌ها شرف صدور یافته است؛ بنابراین می‌توان گفت دست‌کم بخشی از عمر آن حضرت در این دوران در عراق سپری شده است.
*غیبت صغرا عبارت است از دوران پنهان‌زیستی کوتاه‌مدت حضرت مهدی {{ع}} که طبق نظر مشهور، با شهادت امام عسکری {{ع}} (۲۶۰ ق) آغاز شده و با رحلت چهارمین نایب خاص آن بزرگوار (۳۲۹ ق) به پایان رسیده است که مجموعا قریب هفتاد سال می‌شود. محل زندگی آن حضرت در این دوران، به روشنی مشخص نیست؛ ولی از برخی روایات و قرائن به دست می‌آید حضرت که این مدت را به طور عمده در دو منطقه سپری کرده است: یکی منطقه عراق و دیگری مدینه منوره که البته روایات متعددی بر این مطلب دلالت دارد. از امام صادق {{ع}} در این زمینه نقل شده است که فرمود: برای قائم {{ع}} دو غیبت است: یکی کوتاه و دیگری طولانی. در غیبت اول جز شیعیان مخصوص از جای او خبر ندارند و در غیبت دیگر جز، دوستان مخصوصش از جای او خبر ندارند<ref>شیخ کلینی، کافی، ج ۲، ص ۱۴۱.</ref>. در دوران غیبت صغرا، از سفیران چهارگانه (نواب خاص) کسی نزدیک‌تر به آن حضرت ذکر نشده است و ایشان هم تماما در عراق بوده و همواره با حضرت در ارتباط بوده‌اند. توقیعات فراوانی نیز از طرف حضرت به دست آن‌ها شرف صدور یافته است؛ بنابراین می‌توان گفت دست‌کم بخشی از عمر آن حضرت در این دوران در عراق سپری شده است.
۱۹٬۴۱۸

ویرایش