بحث:چرا انتظار فرج افضل اعمال است؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
بحث:چرا انتظار فرج افضل اعمال است؟ (پرسش) (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۳۱ اکتبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۱:۲۵
، ۳۱ اکتبر ۲۰۱۹←انتظار و پذیرش ولایت
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
*[[هدف]] از [[خلقت انسان]]، [[بندگی]] کردن اوست. [[روح]] [[بندگی]] ـ که حیات [[معنوی]] [[انسان]] به وجود آن بستگی دارد ـ همانا [[صبر]] در [[گرفتاریها]] و [[رضا]] نسبت به [[خداوند]] به خصوص در اموری است که برای [[انسان]] [[مکروه]] و [[ناپسند]] است. [[مؤمن]] موحد با همه وجودش [[معتقد]] است سر نخ همۀ [[گرفتاریها]] به دست خداست و او خود بندهاش را به گرفتاری [[مبتلا]] میکند تا [[میزان]] [[بندگی]] او را بیازماید. همۀ ما باید [[امتحان]] [[بندگی خدا]] را بدهیم. باید معلوم شود هر کس چقدر واقعاً [[بنده]] است. [[بهترین]] [[بندگی خدا]] به این است که در [[گرفتاریها]] [[انتظار فرج]] را از دست ندهیم بلکه هر چه گرفتاری شدیدتر میشود، [[انتظار فرج]] در ما بیشتر و شدیدتر گردد. [[روح]] [[بندگی خدا]] و رأس [[طاعات]]، همین [[عبادت]] قلبی است. پس میتوانیم [[تصدیق]] کنیم [[برترین]] و بالاترین [[عبادت]] [[مؤمن]]، [[انتظار]] فرجی است که در [[گرفتاریها]] از [[خدای متعال]] دارد و این [[عبادت]] قلبی، [[روح]] همه [[عبادات]] دیگر است<ref>ر.ک. بنیهاشمی، سید محمد، انتظار فرج، ص۴۰-۴۴.</ref>. وقتی کسی از [[امام صادق]]{{ع}} میپرسد: {{متن حدیث|"بِأَیِّ شَیْ ءٍ یَعْلَمُ الْمُؤْمِنُ بِأَنَّهُ مُؤْمِنٌ"}}: به چه چیزی معلوم میشود که شخص [[مؤمن]] است؟ [[حضرت]] در پاسخ میفرمایند<ref>«به تسلیم خدا بودن و راضی بودن به آن چه برایش پیش میآید اعم از شادی با ناراحتی» کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، الایمان و الکفر، باب الرضا بالقضاء، ح ۱۲.</ref>: {{متن حدیث|"بِالتَّسْلیمِ للّهِ، وَالرِّضا فیما وَرَدَ عَلَیْهِ مِنْ سُرورٍ أَوْ سَخَطٍ"}}. اگر آنچه در [[زندگی]] برای [[انسان]] پیش میآید، همیشه [[شادی]] بخش باشد، [[راضی]] بودن از [[قضای الهی]] کار [[سختی]] نیست. ولی اگر اموری باعث [[ناراحتی]] [[انسان]] گردند، آن وقت حفظ [[رضا]] بسیار مشکل میشود<ref>ر.ک. بنیهاشمی، سید محمد، انتظار فرج، ص۴۰-۴۴.</ref>. | *[[هدف]] از [[خلقت انسان]]، [[بندگی]] کردن اوست. [[روح]] [[بندگی]] ـ که حیات [[معنوی]] [[انسان]] به وجود آن بستگی دارد ـ همانا [[صبر]] در [[گرفتاریها]] و [[رضا]] نسبت به [[خداوند]] به خصوص در اموری است که برای [[انسان]] [[مکروه]] و [[ناپسند]] است. [[مؤمن]] موحد با همه وجودش [[معتقد]] است سر نخ همۀ [[گرفتاریها]] به دست خداست و او خود بندهاش را به گرفتاری [[مبتلا]] میکند تا [[میزان]] [[بندگی]] او را بیازماید. همۀ ما باید [[امتحان]] [[بندگی خدا]] را بدهیم. باید معلوم شود هر کس چقدر واقعاً [[بنده]] است. [[بهترین]] [[بندگی خدا]] به این است که در [[گرفتاریها]] [[انتظار فرج]] را از دست ندهیم بلکه هر چه گرفتاری شدیدتر میشود، [[انتظار فرج]] در ما بیشتر و شدیدتر گردد. [[روح]] [[بندگی خدا]] و رأس [[طاعات]]، همین [[عبادت]] قلبی است. پس میتوانیم [[تصدیق]] کنیم [[برترین]] و بالاترین [[عبادت]] [[مؤمن]]، [[انتظار]] فرجی است که در [[گرفتاریها]] از [[خدای متعال]] دارد و این [[عبادت]] قلبی، [[روح]] همه [[عبادات]] دیگر است<ref>ر.ک. بنیهاشمی، سید محمد، انتظار فرج، ص۴۰-۴۴.</ref>. وقتی کسی از [[امام صادق]]{{ع}} میپرسد: {{متن حدیث|"بِأَیِّ شَیْ ءٍ یَعْلَمُ الْمُؤْمِنُ بِأَنَّهُ مُؤْمِنٌ"}}: به چه چیزی معلوم میشود که شخص [[مؤمن]] است؟ [[حضرت]] در پاسخ میفرمایند<ref>«به تسلیم خدا بودن و راضی بودن به آن چه برایش پیش میآید اعم از شادی با ناراحتی» کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، الایمان و الکفر، باب الرضا بالقضاء، ح ۱۲.</ref>: {{متن حدیث|"بِالتَّسْلیمِ للّهِ، وَالرِّضا فیما وَرَدَ عَلَیْهِ مِنْ سُرورٍ أَوْ سَخَطٍ"}}. اگر آنچه در [[زندگی]] برای [[انسان]] پیش میآید، همیشه [[شادی]] بخش باشد، [[راضی]] بودن از [[قضای الهی]] کار [[سختی]] نیست. ولی اگر اموری باعث [[ناراحتی]] [[انسان]] گردند، آن وقت حفظ [[رضا]] بسیار مشکل میشود<ref>ر.ک. بنیهاشمی، سید محمد، انتظار فرج، ص۴۰-۴۴.</ref>. | ||
====[[انتظار]] و [[پذیرش ولایت]]==== | ====[[انتظار]] و [[پذیرش ولایت]]==== | ||
*[[پذیرش ولایت]]: [[امام صادق]]{{ع}} در خصوص [[انتظار فرج]] میفرمایند<ref>محمد بن علی بن بابویه، کمال الدین، ۳۵۷ | *[[پذیرش ولایت]]: [[امام صادق]]{{ع}} در خصوص [[انتظار فرج]] میفرمایند<ref>محمد بن علی بن بابویه، کمال الدین، ج ۲، ص ۳۵۷: {{متن حدیث|"طُوبَى لِشِيعَةِ قَائِمِنَا الْمُنْتَظِرِينَ لِظُهُورِهِ فِي غَيْبَتِهِ وَ الْمُطِيعِينَ لَهُ فِي ظُهُورِهِ أُولَئِكَ أَوْلِيَاءُ اللَّهِ الَّذِينَ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُون"}}</ref>: «خوش به حال [[شیعیان]] [[قائم]] ما که در زمان غیبتش [[انتظار]] ظهورش را میکشند و در زمان ظهورش از او [[پیروی]] میکنند، چنین کسانی [[دوستان]] [[خدا]] هستند که هیچ [[ترس]] و اندوهی در ایشان راه ندارد». به همین جهت است که به تعبیر [[حضرت]] [[امام سجاد]]{{ع}}: «[[انتظار فرج]] خود "بزرگترین [[فرج]]" است»<ref>ر.ک. ابراهیم شیفعی سروستانی، انتظار، بایدها و نبایدها، ص ۲۴.</ref>. [[منتظر فرج]] [[شایستگی]] وارد شدن در زمره [[اولیای الهی]] را پیدا میکند<ref>ر.ک. حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت، ص۲۵۰-۲۵۳.</ref>. | ||
*[[انتظار]]، حلقۀ پیوند [[شیعه]] با [[امام]] [[معصوم]] است. "[[ولایت]]" و "[[امامت]]"، رکن اساسی [[مکتب]] [[تشیع]] است. [[اعتقاد]] به [[ضرورت وجود حجت خدا]] و [[امام]] [[معصوم]] در هر عصر و زمان، از مهمترین نقاط تمایز این [[مکتب]] از دیگر مکتبهاست. از دیدگاه [[شیعه]]، [[پذیرش ولایت]] [[معصومین]]{{ع}} و به طور کلی، [[تسلیم در برابر امام]] و [[حجت]] عصر، سرآمد همۀ [[فضیلتها]] و شرط اساسی پذیرش همۀ [[اعمال عبادی]] است. با توجه به این نکتهها در مییابیم که "[[انتظار]]" در [[زمان غیبت]] و حضور نداشتن ظاهری [[امام]] در [[جامعه]]، به نوعی اعلام [[پذیرش ولایت]] و [[امامت]] [[آخرین امام]] از سلسله [[امامان شیعه]] است. همین [[انتظار]] موجب میشود ارتباط [[شیعیان]] با امامشان، هر چند به صورت [[ارتباط قلبی]] و [[معنوی]]، حفظ شود و آنها در همۀ اعصار از [[فیض]] وجود امامشان برخوردار باشند<ref>ر.ک. ابراهیم شیفعی سروستانی، انتظار، بایدها و نبایدها، ص ۲۴.</ref>. به عبارت روشنتر، [[انتظار فرج]]، [[شناخت حق]] و شناختن [[رهبر]] و [[امام]] [[حقّ]] و [[انتظار]] [[یاری]] رساندن به او است<ref>ر.ک. کارگر، رحیم، مهدویت پیش از ظهور، ص ۱۹۵، ۱۹۸.</ref>. | *[[انتظار]]، حلقۀ پیوند [[شیعه]] با [[امام]] [[معصوم]] است. "[[ولایت]]" و "[[امامت]]"، رکن اساسی [[مکتب]] [[تشیع]] است. [[اعتقاد]] به [[ضرورت وجود حجت خدا]] و [[امام]] [[معصوم]] در هر عصر و زمان، از مهمترین نقاط تمایز این [[مکتب]] از دیگر مکتبهاست. از دیدگاه [[شیعه]]، [[پذیرش ولایت]] [[معصومین]]{{ع}} و به طور کلی، [[تسلیم در برابر امام]] و [[حجت]] عصر، سرآمد همۀ [[فضیلتها]] و شرط اساسی پذیرش همۀ [[اعمال عبادی]] است. با توجه به این نکتهها در مییابیم که "[[انتظار]]" در [[زمان غیبت]] و حضور نداشتن ظاهری [[امام]] در [[جامعه]]، به نوعی اعلام [[پذیرش ولایت]] و [[امامت]] [[آخرین امام]] از سلسله [[امامان شیعه]] است. همین [[انتظار]] موجب میشود ارتباط [[شیعیان]] با امامشان، هر چند به صورت [[ارتباط قلبی]] و [[معنوی]]، حفظ شود و آنها در همۀ اعصار از [[فیض]] وجود امامشان برخوردار باشند<ref>ر.ک. ابراهیم شیفعی سروستانی، انتظار، بایدها و نبایدها، ص ۲۴.</ref>. به عبارت روشنتر، [[انتظار فرج]]، [[شناخت حق]] و شناختن [[رهبر]] و [[امام]] [[حقّ]] و [[انتظار]] [[یاری]] رساندن به او است<ref>ر.ک. کارگر، رحیم، مهدویت پیش از ظهور، ص ۱۹۵، ۱۹۸.</ref>. | ||
====[[انتظار]] و داشتن [[آرمان]] و آروزی بزرگ==== | ====[[انتظار]] و داشتن [[آرمان]] و آروزی بزرگ==== | ||
*[[آرمان]] و آرزوی بزرگ: [[انتظار]]، معیار [[ارزش]] انسانهاست. [[آرزوها]] و [[آمال]] [[انسانها]]، معیار خوبی برای سنجش [[میزان]] رشد، کمال و تعالی آنهاست تا آنجا که برخی میگویند: "بگو چه آرزویی داری، تا بگویم کیستی." آرزوهای بلند، متعالی و ارزشمند از [[کمال روح]] و [[رشد شخصیت]] [[انسانها]] و بلندای [[همت]] آنها حکایت میکند. به عکس، آرزوهای [[خرد]]، حقیر و بیارزش، نشان از بیهمتی و رشدنیافتگی افراد دارد. [[آرزوها]] [[انسان]] را به حرکت وامیدارد و به طور طبیعی هرچه [[همت]]، بلندتر و [[آرزو]]، ارزشمندتر باشد حرکت و تلاش [[انسان]] نیز از [[ارزش]] بیشتری برخوردار خواهد بود<ref>ر.ک. ابراهیم شیفعی سروستانی، انتظار، بایدها و نبایدها، ص ۲۴.</ref>. [[امام علی]]{{ع}} در همین زمینه میفرماید<ref>نهج البلاغه، ترجمه: سید جعفر شهیدی، باب گزیده سخنان حکمتآمیز امیر مؤمنان علی{{ع}}، ش ۴۷، ص ۳۶۹.</ref>: «[[ارزش]] مرد به اندازه [[همت]] اوست». و در جای دیگر میفرماید<ref>نهج البلاغه، ترجمه: سید جعفر شهیدی، باب گزیده سخنان حکمتآمیز امیر مؤمنان علی{{ع}}، ش ۸۱، ص ۳۷۳.</ref>: «مرد را آن بهاست که در دیدهاش زیباست». بدین ترتیب، میتوان گفت چون [[انسان]] [[منتظر]]، [[برترین]] و ارزشمندترین آرزوهای ممکن را داراست، به طور طبیعی، از [[بهترین]] و والاترین [[ارزشها]] نیز برخوردار است. آرزوی نهایی [[انسان]] [[منتظر]]، [[حاکمیت]] نهایی [[دین خدا]] و [[مذهب اهل بیت]]{{ع}} بر سراسر [[جهان]]، استقرار [[حکومت صالحان]] و [[مستضعفان]] در سراسر [[گیتی]]، کوتاهشدن دست ستمکاران و [[مستکبران]] از [[جهان]]، برقراری [[نظام]] [[قسط]] و [[عدالت]] بر پهنه [[زمین]] و گسترش [[امنیت]] و [[رفاه]] در همه جای کرۀ خاکی است؛ آرزویی که از ابتدای [[تاریخ]] تاکنون و در زمان هیچ [[پیامبری]] محقق نشده است. به [[یقین]]، چنین آرزوی بلندی از [[ارزش]] و فضیلتی وصفناپذیر برخوردار است. البته به شرط آنکه "[[منتظر]]" به تناسب آرزوی بلند خود، از تلاش و کوشش برای تحقق هر چه زودتر این [[آرزو]] کوتاهی نکند<ref>ر.ک. ابراهیم شیفعی سروستانی، انتظار، بایدها و نبایدها، ص ۲۴.</ref>. | *[[آرمان]] و آرزوی بزرگ: [[انتظار]]، معیار [[ارزش]] انسانهاست. [[آرزوها]] و [[آمال]] [[انسانها]]، معیار خوبی برای سنجش [[میزان]] رشد، کمال و تعالی آنهاست تا آنجا که برخی میگویند: "بگو چه آرزویی داری، تا بگویم کیستی." آرزوهای بلند، متعالی و ارزشمند از [[کمال روح]] و [[رشد شخصیت]] [[انسانها]] و بلندای [[همت]] آنها حکایت میکند. به عکس، آرزوهای [[خرد]]، حقیر و بیارزش، نشان از بیهمتی و رشدنیافتگی افراد دارد. [[آرزوها]] [[انسان]] را به حرکت وامیدارد و به طور طبیعی هرچه [[همت]]، بلندتر و [[آرزو]]، ارزشمندتر باشد حرکت و تلاش [[انسان]] نیز از [[ارزش]] بیشتری برخوردار خواهد بود<ref>ر.ک. ابراهیم شیفعی سروستانی، انتظار، بایدها و نبایدها، ص ۲۴.</ref>. [[امام علی]]{{ع}} در همین زمینه میفرماید<ref>نهج البلاغه، ترجمه: سید جعفر شهیدی، باب گزیده سخنان حکمتآمیز امیر مؤمنان علی{{ع}}، ش ۴۷، ص ۳۶۹.</ref>: «[[ارزش]] مرد به اندازه [[همت]] اوست». و در جای دیگر میفرماید<ref>نهج البلاغه، ترجمه: سید جعفر شهیدی، باب گزیده سخنان حکمتآمیز امیر مؤمنان علی{{ع}}، ش ۸۱، ص ۳۷۳.</ref>: «مرد را آن بهاست که در دیدهاش زیباست». بدین ترتیب، میتوان گفت چون [[انسان]] [[منتظر]]، [[برترین]] و ارزشمندترین آرزوهای ممکن را داراست، به طور طبیعی، از [[بهترین]] و والاترین [[ارزشها]] نیز برخوردار است. آرزوی نهایی [[انسان]] [[منتظر]]، [[حاکمیت]] نهایی [[دین خدا]] و [[مذهب اهل بیت]]{{ع}} بر سراسر [[جهان]]، استقرار [[حکومت صالحان]] و [[مستضعفان]] در سراسر [[گیتی]]، کوتاهشدن دست ستمکاران و [[مستکبران]] از [[جهان]]، برقراری [[نظام]] [[قسط]] و [[عدالت]] بر پهنه [[زمین]] و گسترش [[امنیت]] و [[رفاه]] در همه جای کرۀ خاکی است؛ آرزویی که از ابتدای [[تاریخ]] تاکنون و در زمان هیچ [[پیامبری]] محقق نشده است. به [[یقین]]، چنین آرزوی بلندی از [[ارزش]] و فضیلتی وصفناپذیر برخوردار است. البته به شرط آنکه "[[منتظر]]" به تناسب آرزوی بلند خود، از تلاش و کوشش برای تحقق هر چه زودتر این [[آرزو]] کوتاهی نکند<ref>ر.ک. ابراهیم شیفعی سروستانی، انتظار، بایدها و نبایدها، ص ۲۴.</ref>. |