آخرالزمان پس از ظهور: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'یأتی: ص' به 'سید محمود موسوی دهسرخی، یأتی علی الناس زمان، ص'
(صفحهای تازه حاوی «{{ویرایش غیرنهایی}} {{مهدویت}} <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> : <div style="background-color: rgb(252, 252, 23...» ایجاد کرد) |
جز (جایگزینی متن - 'یأتی: ص' به 'سید محمود موسوی دهسرخی، یأتی علی الناس زمان، ص') |
||
خط ۲۳: | خط ۲۳: | ||
[[رسول خدا]]{{صل}} فرمود:...در اوج [[یأس]] و [[ناامیدی]] و بدگمانیها به ناگاه [[گشایش]] برای [[مردم]] رخ خواهد داد. مردی از [[بهترین]] افراد [[خاندان]] من و [[پاکترین]] [[فرزندان]] من خواهد آمد، به همراه او [[عدالت]] و [[برکت]] و [[نیکی]] فراگیر میشود و حتی ذرهای ناعدالتی در او نخواهد بود. [[خداوند]] [[قرآن]] و [[اسلام]] و [[مسلمانان]] را به واسطه او [[عزیز]] میگرداند و [[مشرکین]] و بتپرستی را [[خوار]] میکند. او به شدت [[پرهیزکار]] و پارساست و از [[دنیا]] حتی ریگی را نیز برای خود اندوخته نمیکند. در [[حکومت]] او هیچ کس به ناحق تازیانهای نمیخورد. [[خداوند]] به سبب او [[بدعتها]] را از بین خواهد برد و تمام [[فتنهها]] را خاموش خواهد کرد، دروازه [[حق]] به واسطه او باز و دروازه هر باطلی بسته خواهد شد. هر مسلمانی که [[اسیر]] شده به دست او آزاد خواهند شد... به درستی که اگر از [[عمر]] [[دنیا]] یک روز بیشتر [[باقی]] نمانده باشد، [[خداوند]] آن روز را چنان طولانی میکند که تمام این وقایع در آن اتفاق بیفتد<ref>ملاحم، ص ۱۳۲.</ref>. | [[رسول خدا]]{{صل}} فرمود:...در اوج [[یأس]] و [[ناامیدی]] و بدگمانیها به ناگاه [[گشایش]] برای [[مردم]] رخ خواهد داد. مردی از [[بهترین]] افراد [[خاندان]] من و [[پاکترین]] [[فرزندان]] من خواهد آمد، به همراه او [[عدالت]] و [[برکت]] و [[نیکی]] فراگیر میشود و حتی ذرهای ناعدالتی در او نخواهد بود. [[خداوند]] [[قرآن]] و [[اسلام]] و [[مسلمانان]] را به واسطه او [[عزیز]] میگرداند و [[مشرکین]] و بتپرستی را [[خوار]] میکند. او به شدت [[پرهیزکار]] و پارساست و از [[دنیا]] حتی ریگی را نیز برای خود اندوخته نمیکند. در [[حکومت]] او هیچ کس به ناحق تازیانهای نمیخورد. [[خداوند]] به سبب او [[بدعتها]] را از بین خواهد برد و تمام [[فتنهها]] را خاموش خواهد کرد، دروازه [[حق]] به واسطه او باز و دروازه هر باطلی بسته خواهد شد. هر مسلمانی که [[اسیر]] شده به دست او آزاد خواهند شد... به درستی که اگر از [[عمر]] [[دنیا]] یک روز بیشتر [[باقی]] نمانده باشد، [[خداوند]] آن روز را چنان طولانی میکند که تمام این وقایع در آن اتفاق بیفتد<ref>ملاحم، ص ۱۳۲.</ref>. | ||
یکی دیگر از [[وقایع پس از ظهور]]، [[جنگ]] [[مسلمانان]] با [[یهود]] است، در آن [[جنگ]]، [[یهود]] تار و مار میشوند و فرار میکنند. زمانی که [[مسلمانان]] بر مخفیگاه [[یهودیان]] میگذرند، به [[اذن خداوند]] آن مخفیگاه به صدا درمیآید و به حضور آن [[یهودی]] در میان خود خبر میدهد تا او را دستگیر کنند و به [[قتل]] برسانند<ref>کنز العمال: ج ۱۴ ص ۲۰۴.</ref>. | یکی دیگر از [[وقایع پس از ظهور]]، [[جنگ]] [[مسلمانان]] با [[یهود]] است، در آن [[جنگ]]، [[یهود]] تار و مار میشوند و فرار میکنند. زمانی که [[مسلمانان]] بر مخفیگاه [[یهودیان]] میگذرند، به [[اذن خداوند]] آن مخفیگاه به صدا درمیآید و به حضور آن [[یهودی]] در میان خود خبر میدهد تا او را دستگیر کنند و به [[قتل]] برسانند<ref>کنز العمال: ج ۱۴ ص ۲۰۴.</ref>. | ||
[[رسول خدا]]{{صل}} فرمود: [[هنگام ظهور]] حیوانات با [[مردم]] سخن خواهند گفت، حتی تازیانهای که مرد به دست دارد و بند کفش او نیز با وی سخن میگویند و خبرهای داخل خانهاش را گزارش میکنند<ref>یأتی | [[رسول خدا]]{{صل}} فرمود: [[هنگام ظهور]] حیوانات با [[مردم]] سخن خواهند گفت، حتی تازیانهای که مرد به دست دارد و بند کفش او نیز با وی سخن میگویند و خبرهای داخل خانهاش را گزارش میکنند<ref>سید محمود موسوی دهسرخی، یأتی علی الناس زمان، ص ۳۲۵.</ref>. | ||
[[رسول خدا]]{{صل}} فرمود: در [[زمان ظهور حضرت مهدی]]{{ع}} [[مردم]] مستغنی خواهند بود و فقیری پیدا نخواهد شد، تا جایی که اگر کسی بخواهد [[صدقه]] بدهد، کسی را نمییابد که احتیاج به [[صدقه]] داشته باشد و کسی [[صدقه]] از او قبول نمیکند<ref>کنز العمال: ج ۱۴ ص ۲۰۴.</ref>. | [[رسول خدا]]{{صل}} فرمود: در [[زمان ظهور حضرت مهدی]]{{ع}} [[مردم]] مستغنی خواهند بود و فقیری پیدا نخواهد شد، تا جایی که اگر کسی بخواهد [[صدقه]] بدهد، کسی را نمییابد که احتیاج به [[صدقه]] داشته باشد و کسی [[صدقه]] از او قبول نمیکند<ref>کنز العمال: ج ۱۴ ص ۲۰۴.</ref>. | ||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
در [[حدیثی]] [[امام باقر]]{{ع}} فرمود: زمانی که [[حضرت مهدی]]{{ع}} [[ظهور]] نماید: ابتدا به سراغ [[قریش]] میرود و حقستانی را از [[قبیله]] خود شروع میکند و این حقستانی جز با [[شمشیر]] نخواهد بود، اگر حقی را بدهد، با [[شمشیر]] میدهد و اگر حقی را بستاند با [[شمشیر]] میگیرد. او در میان [[قریش]] چنان [[شمشیر]] مینهد که [[مردم]] دست به [[اعتراض]] میزنند و میگویند: اگر این شخص، فردی از [[خاندان رسول خدا]]{{صل}} بود رحم میکرد<ref>غیبت نعمانی: ص ۲۳۳. ر.ک: قریش.</ref>. | در [[حدیثی]] [[امام باقر]]{{ع}} فرمود: زمانی که [[حضرت مهدی]]{{ع}} [[ظهور]] نماید: ابتدا به سراغ [[قریش]] میرود و حقستانی را از [[قبیله]] خود شروع میکند و این حقستانی جز با [[شمشیر]] نخواهد بود، اگر حقی را بدهد، با [[شمشیر]] میدهد و اگر حقی را بستاند با [[شمشیر]] میگیرد. او در میان [[قریش]] چنان [[شمشیر]] مینهد که [[مردم]] دست به [[اعتراض]] میزنند و میگویند: اگر این شخص، فردی از [[خاندان رسول خدا]]{{صل}} بود رحم میکرد<ref>غیبت نعمانی: ص ۲۳۳. ر.ک: قریش.</ref>. | ||
[[امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب]]{{ع}} فرمود: [[حضرت مهدی]]{{ع}} به تمام شهرهایی که [[ذوالقرنین]]<ref>ر.ک: ذوالقرنین.</ref> سفر کرده است، خواهد رفت و آن [[شهرها]] را [[اصلاح]] کرده و تمامی [[ستمکاران]] را به [[هلاکت]] میرساند و [[دل]] [[مؤمنان]] را (از این [[انتقام]]) شفا خواهد داد. او گنجهای [[بیتالمقدس]] را برداشته و به شهری میرود که هزار بازار دارد و در هر بازاری [[هزار باب]] مغازه وجود دارد و آن [[شهر]] را به [[تصرف]] خود در خواهد آورد<ref>یأتی | [[امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب]]{{ع}} فرمود: [[حضرت مهدی]]{{ع}} به تمام شهرهایی که [[ذوالقرنین]]<ref>ر.ک: ذوالقرنین.</ref> سفر کرده است، خواهد رفت و آن [[شهرها]] را [[اصلاح]] کرده و تمامی [[ستمکاران]] را به [[هلاکت]] میرساند و [[دل]] [[مؤمنان]] را (از این [[انتقام]]) شفا خواهد داد. او گنجهای [[بیتالمقدس]] را برداشته و به شهری میرود که هزار بازار دارد و در هر بازاری [[هزار باب]] مغازه وجود دارد و آن [[شهر]] را به [[تصرف]] خود در خواهد آورد<ref>سید محمود موسوی دهسرخی، یأتی علی الناس زمان، ص ۴۰۳.</ref>. | ||
[[امام باقر]]{{ع}} فرمود: در [[حضرت مهدی]]{{ع}} شباهتهایی به چهار [[پیامبر الهی]] خواهد بود. شباهتهایی به [[موسی]]، [[عیسی]]، [[یوسف]]{{عم}} و [[حضرت محمد]]{{صل}}... او زمانی که [[قیام]] نماید به شیوه [[رسول خدا]]{{صل}} [[رفتار]] خواهد کرد. البته او [[احکام]] و [[شریعت]] [[رسول خدا]]{{صل}} را توضیح میدهد و [[تأویل]] و [[تبیین]] مینماید. او هشت [[ماه]] [[شمشیر]] بر دوش مینهد و آنقدر (از [[دشمنان]] [[خدا]]) خواهد کشت که [[خداوند]] [[راضی]] گردد. از [[حضرت]] پرسیدند: چگونه متوجه خواهد شده که [[خداوند]] [[راضی]] گشته؟ [[حضرت]] فرمود: [[خداوند]] شفقتی خاص در [[دل]] او قرار میدهد (و او از این نشانه خواهد فهمید که [[خداوند]] دیگر از [[انتقام]] [[راضی]] شده است)<ref>غیبت نعمانی: ص ۱۶۴.</ref>. | [[امام باقر]]{{ع}} فرمود: در [[حضرت مهدی]]{{ع}} شباهتهایی به چهار [[پیامبر الهی]] خواهد بود. شباهتهایی به [[موسی]]، [[عیسی]]، [[یوسف]]{{عم}} و [[حضرت محمد]]{{صل}}... او زمانی که [[قیام]] نماید به شیوه [[رسول خدا]]{{صل}} [[رفتار]] خواهد کرد. البته او [[احکام]] و [[شریعت]] [[رسول خدا]]{{صل}} را توضیح میدهد و [[تأویل]] و [[تبیین]] مینماید. او هشت [[ماه]] [[شمشیر]] بر دوش مینهد و آنقدر (از [[دشمنان]] [[خدا]]) خواهد کشت که [[خداوند]] [[راضی]] گردد. از [[حضرت]] پرسیدند: چگونه متوجه خواهد شده که [[خداوند]] [[راضی]] گشته؟ [[حضرت]] فرمود: [[خداوند]] شفقتی خاص در [[دل]] او قرار میدهد (و او از این نشانه خواهد فهمید که [[خداوند]] دیگر از [[انتقام]] [[راضی]] شده است)<ref>غیبت نعمانی: ص ۱۶۴.</ref>. | ||
یکی از ویژگیهای [[پس از ظهور]] [[حضرت]]، کامل شدن [[عقول]] [[مردم]] است. [[حضرت]] دست بر سر [[مؤمنین]] مینهد و عقلهای آنان را کامل میگرداند<ref>ر.ک: عقل.</ref>. | یکی از ویژگیهای [[پس از ظهور]] [[حضرت]]، کامل شدن [[عقول]] [[مردم]] است. [[حضرت]] دست بر سر [[مؤمنین]] مینهد و عقلهای آنان را کامل میگرداند<ref>ر.ک: عقل.</ref>. | ||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
[[حضرت]] تمام سنتهایی که فراموش شده و از میان رفته است دوباره [[احیا]] خواهد نمود و هر تغییری که در [[دین]] ایجاد شده باشد دوباره به حالت اول باز خواهد گرداند. این [[اصلاحات]] اساسی از سوی [[حضرت]] تا جایی غیرمنتظره خواهد بود که [[مردم]] [[گمان]] میکنند [[دین]] و [[شریعت]] و کتابی [[جدید]] آمده است<ref>ر.ک: جدید.</ref>. اما [[حقیقت]] امر این است که تغییرها و تبدیلهای بسیاری در [[دین]] ایجاد شده است، و زمانی که [[حضرت]] [[احکام]] را به صورت اصلی خود [[اجرا]] مینماید طبیعتاً عجیب خواهد بود. [[حضرت]] مساجد را خراب نموده و به همان روشی خواهد ساخت که در زمان [[رسول خدا]]{{صل}} ساخته میشد<ref>ر.ک: مساجد آخرالزمان.</ref>. | [[حضرت]] تمام سنتهایی که فراموش شده و از میان رفته است دوباره [[احیا]] خواهد نمود و هر تغییری که در [[دین]] ایجاد شده باشد دوباره به حالت اول باز خواهد گرداند. این [[اصلاحات]] اساسی از سوی [[حضرت]] تا جایی غیرمنتظره خواهد بود که [[مردم]] [[گمان]] میکنند [[دین]] و [[شریعت]] و کتابی [[جدید]] آمده است<ref>ر.ک: جدید.</ref>. اما [[حقیقت]] امر این است که تغییرها و تبدیلهای بسیاری در [[دین]] ایجاد شده است، و زمانی که [[حضرت]] [[احکام]] را به صورت اصلی خود [[اجرا]] مینماید طبیعتاً عجیب خواهد بود. [[حضرت]] مساجد را خراب نموده و به همان روشی خواهد ساخت که در زمان [[رسول خدا]]{{صل}} ساخته میشد<ref>ر.ک: مساجد آخرالزمان.</ref>. | ||
[[امام صادق]]{{ع}} درباره یکی از [[نشانههای ظهور حضرت مهدی]]{{ع}} فرمود: زمانی که [[حضرت قائم]]{{ع}} [[ظهور]] نماید، هر شیعهای صبح که از [[خواب]] برمیخیزد زیر سر خود نامهای مییابد که در آن نوشته شده {{متن حدیث|طاعَةٌ مَعْرُوفَةٌ}}. این واژه به معنای "[[پیروی]] شناخته شده" است<ref>یأتی | [[امام صادق]]{{ع}} درباره یکی از [[نشانههای ظهور حضرت مهدی]]{{ع}} فرمود: زمانی که [[حضرت قائم]]{{ع}} [[ظهور]] نماید، هر شیعهای صبح که از [[خواب]] برمیخیزد زیر سر خود نامهای مییابد که در آن نوشته شده {{متن حدیث|طاعَةٌ مَعْرُوفَةٌ}}. این واژه به معنای "[[پیروی]] شناخته شده" است<ref>سید محمود موسوی دهسرخی، یأتی علی الناس زمان، ص ۵۳۰ و وافی، ج ۲ ص ۱۱۲.</ref>. (این عبارت شاید به معنای پیامی است که به تمام [[شیعیان]] داده میشود، یعنی زمان [[اطاعت]] از [[امامی]] که بدان نوید داده شدهاید و در [[انتظار]] آن به سر میبردید فرا رسیده است). | ||
یکی از ویژگیهای [[زمان ظهور]] آن است که [[ملائکه]] و اجنه [[مسلمان]] در میان [[مردم]]، رفت و آمد خواهند داشت. آنان در [[حکومت]] [[حضرت]] به [[یاری]] [[مؤمنین]] میآیند، [[جبرئیل]]، [[میکائیل]] و فرشتگانی که در [[جنگ بدر]] به [[یاری پیامبر]]{{صل}} آمدند در آن روزگار نیز نازل میشوند. در [[روایات]] از لشگرهایی از [[ملائکه]] و [[ترس]] یاد شده است که [[مسلمانان]] را در [[جنگها]] [[یاری]] میکنند<ref>ر.ک: ترس، ملائکه.</ref>. | یکی از ویژگیهای [[زمان ظهور]] آن است که [[ملائکه]] و اجنه [[مسلمان]] در میان [[مردم]]، رفت و آمد خواهند داشت. آنان در [[حکومت]] [[حضرت]] به [[یاری]] [[مؤمنین]] میآیند، [[جبرئیل]]، [[میکائیل]] و فرشتگانی که در [[جنگ بدر]] به [[یاری پیامبر]]{{صل}} آمدند در آن روزگار نیز نازل میشوند. در [[روایات]] از لشگرهایی از [[ملائکه]] و [[ترس]] یاد شده است که [[مسلمانان]] را در [[جنگها]] [[یاری]] میکنند<ref>ر.ک: ترس، ملائکه.</ref>. | ||
[[امام باقر]]{{ع}} فرمود: [[ترس]] [[حضرت قائم]]{{ع}} و یارانش را [[یاری]] میکند (یعنی [[ترس]] در [[دل]] دشمنانش رخنه میکند) و در کارهایشان همیشه به [[پیروزی]] دست مییابند، [[زمین]] در زیر پای آنان پیچیده میشود و با طیالارض در [[زمین]] جابجا میشوند. او بر [[شرق]] تا [[غرب]] عالم [[پادشاهی]] خواهد نمود و تمام گنجهای [[زمین]] برای آن [[حضرت]] [[آشکار]] خواهد شد. آن روز [[دین]] [[حضرت مهدی]]{{ع}} بر تمام دینها فایق میآید، هر چند [[مشرکان]] این امر را خوش نداشته باشند. همچنین در روی [[زمین]] هیچ مکان ویرانی [[باقی]] نخواهد ماند مگر آنکه آباد میشود و [[حضرت مسیح]] [[عیسی بن مریم]]{{ع}} بر [[زمین]] نازل میشود، و به [[حضرت]] در [[نماز]] [[اقتدا]] مینماید... [[حضرت قائم]]{{ع}} [[پس از ظهور]] به [[مسجد الحرام]] رفته و تکیه به [[دیوار کعبه]] میدهد و [[سیصد و سیزده]] تن [[یاران خاص]] او به گرد او حلقه میزنند و با وی [[بیعت]] مینمایند. [[حضرت]] در ابتدا این [[آیه]] را میخواند: {{متن قرآن|بَقِيَّتُ اللَّهِ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ}}<ref>«برنهاده خداوند برای شما بهتر است اگر مؤمن باشید» سوره هود، آیه ۸۶.</ref>؛ سپس میفرماید: من "[[بقیة الله]]" هستم و [[حجت]] و [[خلیفه]] [[پروردگار]] در میان شما هستم. از آن پس [[مردم]] فقط به ایشان اینگونه [[سلام]] خواهند نمود: {{متن حدیث|السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا بَقِيَّةَ اللَّهِ}}. [[حضرت قائم]]{{ع}} زمانی که ده هزار نفر به [[یاری]] او بیایند [[قیام]] خود را آغاز خواهد نمود. پس از آن تمام [[خدایان دروغین]] از بین خواهند رفت و به [[آتش]] میسوزند و فقط خدای یگانه پرستیده خواهد شد<ref>یأتی | [[امام باقر]]{{ع}} فرمود: [[ترس]] [[حضرت قائم]]{{ع}} و یارانش را [[یاری]] میکند (یعنی [[ترس]] در [[دل]] دشمنانش رخنه میکند) و در کارهایشان همیشه به [[پیروزی]] دست مییابند، [[زمین]] در زیر پای آنان پیچیده میشود و با طیالارض در [[زمین]] جابجا میشوند. او بر [[شرق]] تا [[غرب]] عالم [[پادشاهی]] خواهد نمود و تمام گنجهای [[زمین]] برای آن [[حضرت]] [[آشکار]] خواهد شد. آن روز [[دین]] [[حضرت مهدی]]{{ع}} بر تمام دینها فایق میآید، هر چند [[مشرکان]] این امر را خوش نداشته باشند. همچنین در روی [[زمین]] هیچ مکان ویرانی [[باقی]] نخواهد ماند مگر آنکه آباد میشود و [[حضرت مسیح]] [[عیسی بن مریم]]{{ع}} بر [[زمین]] نازل میشود، و به [[حضرت]] در [[نماز]] [[اقتدا]] مینماید... [[حضرت قائم]]{{ع}} [[پس از ظهور]] به [[مسجد الحرام]] رفته و تکیه به [[دیوار کعبه]] میدهد و [[سیصد و سیزده]] تن [[یاران خاص]] او به گرد او حلقه میزنند و با وی [[بیعت]] مینمایند. [[حضرت]] در ابتدا این [[آیه]] را میخواند: {{متن قرآن|بَقِيَّتُ اللَّهِ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ}}<ref>«برنهاده خداوند برای شما بهتر است اگر مؤمن باشید» سوره هود، آیه ۸۶.</ref>؛ سپس میفرماید: من "[[بقیة الله]]" هستم و [[حجت]] و [[خلیفه]] [[پروردگار]] در میان شما هستم. از آن پس [[مردم]] فقط به ایشان اینگونه [[سلام]] خواهند نمود: {{متن حدیث|السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا بَقِيَّةَ اللَّهِ}}. [[حضرت قائم]]{{ع}} زمانی که ده هزار نفر به [[یاری]] او بیایند [[قیام]] خود را آغاز خواهد نمود. پس از آن تمام [[خدایان دروغین]] از بین خواهند رفت و به [[آتش]] میسوزند و فقط خدای یگانه پرستیده خواهد شد<ref>سید محمود موسوی دهسرخی، یأتی علی الناس زمان، ص ۵۳۰.</ref>. | ||
در روایتی دیگر [[حضرت]] فرمود: زمانی که [[حضرت مهدی]]{{ع}} [[قیام]] نماید، در هر منطقه شخصی را میگمارد و به او میفرماید: کارهایی که باید انجام دهی در [[کف دست]] تو نوشته خواهد شد، اگر با مشکلی روبرو شدی که [[وظیفه]] خود را در آن نمیدانستی، به [[کف دست]] خود نظر کن و هر چه در آن مییابی [[رفتار]] کن<ref>بحار الانوار: ج ۵۲ ص ۳۶۵ و غیبت نعمانی: ص ۳۱۹.</ref>. | در روایتی دیگر [[حضرت]] فرمود: زمانی که [[حضرت مهدی]]{{ع}} [[قیام]] نماید، در هر منطقه شخصی را میگمارد و به او میفرماید: کارهایی که باید انجام دهی در [[کف دست]] تو نوشته خواهد شد، اگر با مشکلی روبرو شدی که [[وظیفه]] خود را در آن نمیدانستی، به [[کف دست]] خود نظر کن و هر چه در آن مییابی [[رفتار]] کن<ref>بحار الانوار: ج ۵۲ ص ۳۶۵ و غیبت نعمانی: ص ۳۱۹.</ref>. | ||
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
[[ابی الجارود]] از [[امام باقر]]{{ع}} پرسید: چه زمانی [[حضرت قائم]]{{ع}} [[قیام]] خواهد نمود؟ [[حضرت]] فرمود: آن زمان را [[درک]] نخواهی کرد، [[قائم آل محمد]]{{ع}} هنگامی برای اجرای حقایق [[ظهور]] خواهد کرد که [[شیعیان]] [[ناامید]] شدهاند. او سه روز [[مردم]] را [[دعوت]] خواهد کرد ولی کسی به دعوتش پاسخ نمیدهد. در روز چهارم او پرده خانه [[کعبه]] را در دست میگیرد و به درگاه [[خداوند]] عرضه میکند: "خدایا مرا [[یاری]] برسان" دعای او [[مستجاب]] میشود و فرشتگانی که در [[جنگ بدر]] [[رسول خدا]]{{صل}} را [[یاری]] رساندند فرود میآیند و با او [[بیعت]] میکنند. آن [[فرشتگان]] هنوز سلاحهای [[جنگی]] خود را از خود جدا نکردهاند. پس از [[بیعت]] [[ملائکه]]، [[سیصد و سیزده]] تن از [[مردم]] با [[حضرت]] [[بیعت]] مینمایند. آنگاه [[حضرت]] به سوی [[مدینه]] رهسپار میشود و [[مردم]] نیز همراه وی به راه میافتند. او هزار و پانصد نفر از قریشیها که همه [[فرزندان]] [[نامشروع]] هستند را به [[هلاکت]] میرساند. سپس به [[مسجد النبی]] رفته و دیوار [[مسجد]] را از بنیان خراب مینماید. "ازرق" و "زریق" (جبتِ و [[طاغوت]] که دو تن از [[منافقان]] [[صدر اسلام]] هستند) را از [[قبر]] بیرون میکند. برخی از [[مردم]] به خاطر این کار به [[شک]] و [[تردید]] دچار میشوند (و به آن حضرت [[کافر]] میشوند) و [[حضرت]] آنان را به [[درک]] واصل میکند. سپس باقیمانده هیزمهایی که [[مردم]] پس از [[رسول خدا]]{{صل}} جمع نموده و میخواستند با آن [[خانه فاطمه زهرا]]{{ع}} و [[امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب]] و [[امام حسن]] و [[امام حسین]]{{عم}} را بسوزانند، حاضر مینماید و ازرق و زریق را با آن هیزمها میسوزاند. آن هیزمها اکنون نزد ما به [[امانت]] قرار دارد. [[حضرت]] قصر (دارالامارهی) [[مدینه]] را ویران میکند و سپس به سوی [[کوفه]] حرکت میکند. در [[کوفه]] شانزده هزار نفر [[زیدی]] [[مذهب]] هستند. آنان مردانی [[دین]] شناسند که تا دندان مسلحاند و [[قرآن]] میخوانند و از شدت [[عبادت]] پیشانی آنان پینه بسته است، اما [[نفاق]] تمامشان را فرو گرفته است. آنها به [[حضرت]] میگویند:ای [[فرزند فاطمه]]! برگرد، ما به شما نیازی نداریم. [[حضرت]] در پشت [[شهر]] [[نجف]]، در روز [[دوشنبه]]، هنگام عصر با آنان درگیر میشود و همه را در یک نیمروز از دم [[شمشیر]] میگذراند و جملگی چون شتران [[قربانی]] کشته میشوند و حتی یک نفر از [[اصحاب]] [[حضرت]] هم آسیبی نمیبیند. سپس به [[کوفه]] برمیگردد و با گروهی از مردان [[جنگی]] [[نبرد]] میکند و آنان را [[شکست]] داده و میکشد، تا اینکه [[خداوند]] از او [[راضی]] گردد. [[ابوجارود]] پرسید: از کجا میفهمد که [[خدا]] [[راضی]] شده است؟ [[حضرت]] فرمود:ای اباجارود! [[خداوند]] (در [[قرآن]] میفرماید) به [[مادر موسی]] [[وحی]] نمودیم و به [[زنبور عسل]] نیز [[وحی]] مینماییم<ref>سوره قصص، آیه ۷: {{متن قرآن|وَأَوْحَيْنَا إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِيهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَيْهِ فَأَلْقِيهِ فِي الْيَمِّ وَلَا تَخَافِي وَلَا تَحْزَنِي إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِينَ}} «و به مادر موسی الهام کردیم که به او شیر بده و اگر بر (جان) او ترسیدی او را (در صندوقی بنه و) به دریا فکن و مهراس و اندوهگین مباش! ما او را به تو باز میگردانیم و او را از پیامبران خواهیم کرد»؛ سوره نحل، آیه ۶۸: {{متن قرآن|وَأَوْحَى رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِي مِنَ الْجِبَالِ بُيُوتًا وَمِنَ الشَّجَرِ وَمِمَّا يَعْرِشُونَ}} «و پروردگارت به زنبور عسل الهام کرد که بر کوهها و بر درخت و بر داربستهایی که (مردم) میسازند لانه گزین!».</ref>، [[حضرت مهدی]]{{ع}} از [[مادر موسی]] و [[زنبور عسل]] بهتر است! (یعنی [[خداوند]] به [[حضرت]] مانند [[مادر موسی]] [[وحی]] میفرستد و [[رضایت]] خود را به ایشان میرساند). سپس [[حضرت]] [[امام باقر]]{{ع}} فرمود: [[حضرت قائم]]{{ع}} [[سیصد و نه سال]] مانند [[اصحاب کهف]] در [[زمین]] [[باقی]] میماند و [[خداوند]] [[شرق]] و [[غرب]] عالم را برای او مهیا میسازد و تمام [[کفار]] کشته خواهند شد، تا جایی که جز [[اسلام]] [[محمد]]{{صل}} بر روی [[زمین]] [[دینی]] برقرار نخواهد ماند. او همانند [[سلیمان]] [[نبی]]{{ع}} [[رفتار]] میکند، به [[خورشید و ماه]] هر دستوری بدهد [[اطاعت]] میکنند، [[زمین]] در زیر پای او میپیچد و [[دستورات]] [[الهی]] را [[خداوند]] به [[قلب]] [[حضرت]] فرو میفرستد و ایشان نیز همانگونه عمل مینمایند<ref>بحار الانوار: ج ۵۲ ص ۳۶۵ و غیبت نعمانی: ص ۳۱۹.</ref>. | [[ابی الجارود]] از [[امام باقر]]{{ع}} پرسید: چه زمانی [[حضرت قائم]]{{ع}} [[قیام]] خواهد نمود؟ [[حضرت]] فرمود: آن زمان را [[درک]] نخواهی کرد، [[قائم آل محمد]]{{ع}} هنگامی برای اجرای حقایق [[ظهور]] خواهد کرد که [[شیعیان]] [[ناامید]] شدهاند. او سه روز [[مردم]] را [[دعوت]] خواهد کرد ولی کسی به دعوتش پاسخ نمیدهد. در روز چهارم او پرده خانه [[کعبه]] را در دست میگیرد و به درگاه [[خداوند]] عرضه میکند: "خدایا مرا [[یاری]] برسان" دعای او [[مستجاب]] میشود و فرشتگانی که در [[جنگ بدر]] [[رسول خدا]]{{صل}} را [[یاری]] رساندند فرود میآیند و با او [[بیعت]] میکنند. آن [[فرشتگان]] هنوز سلاحهای [[جنگی]] خود را از خود جدا نکردهاند. پس از [[بیعت]] [[ملائکه]]، [[سیصد و سیزده]] تن از [[مردم]] با [[حضرت]] [[بیعت]] مینمایند. آنگاه [[حضرت]] به سوی [[مدینه]] رهسپار میشود و [[مردم]] نیز همراه وی به راه میافتند. او هزار و پانصد نفر از قریشیها که همه [[فرزندان]] [[نامشروع]] هستند را به [[هلاکت]] میرساند. سپس به [[مسجد النبی]] رفته و دیوار [[مسجد]] را از بنیان خراب مینماید. "ازرق" و "زریق" (جبتِ و [[طاغوت]] که دو تن از [[منافقان]] [[صدر اسلام]] هستند) را از [[قبر]] بیرون میکند. برخی از [[مردم]] به خاطر این کار به [[شک]] و [[تردید]] دچار میشوند (و به آن حضرت [[کافر]] میشوند) و [[حضرت]] آنان را به [[درک]] واصل میکند. سپس باقیمانده هیزمهایی که [[مردم]] پس از [[رسول خدا]]{{صل}} جمع نموده و میخواستند با آن [[خانه فاطمه زهرا]]{{ع}} و [[امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب]] و [[امام حسن]] و [[امام حسین]]{{عم}} را بسوزانند، حاضر مینماید و ازرق و زریق را با آن هیزمها میسوزاند. آن هیزمها اکنون نزد ما به [[امانت]] قرار دارد. [[حضرت]] قصر (دارالامارهی) [[مدینه]] را ویران میکند و سپس به سوی [[کوفه]] حرکت میکند. در [[کوفه]] شانزده هزار نفر [[زیدی]] [[مذهب]] هستند. آنان مردانی [[دین]] شناسند که تا دندان مسلحاند و [[قرآن]] میخوانند و از شدت [[عبادت]] پیشانی آنان پینه بسته است، اما [[نفاق]] تمامشان را فرو گرفته است. آنها به [[حضرت]] میگویند:ای [[فرزند فاطمه]]! برگرد، ما به شما نیازی نداریم. [[حضرت]] در پشت [[شهر]] [[نجف]]، در روز [[دوشنبه]]، هنگام عصر با آنان درگیر میشود و همه را در یک نیمروز از دم [[شمشیر]] میگذراند و جملگی چون شتران [[قربانی]] کشته میشوند و حتی یک نفر از [[اصحاب]] [[حضرت]] هم آسیبی نمیبیند. سپس به [[کوفه]] برمیگردد و با گروهی از مردان [[جنگی]] [[نبرد]] میکند و آنان را [[شکست]] داده و میکشد، تا اینکه [[خداوند]] از او [[راضی]] گردد. [[ابوجارود]] پرسید: از کجا میفهمد که [[خدا]] [[راضی]] شده است؟ [[حضرت]] فرمود:ای اباجارود! [[خداوند]] (در [[قرآن]] میفرماید) به [[مادر موسی]] [[وحی]] نمودیم و به [[زنبور عسل]] نیز [[وحی]] مینماییم<ref>سوره قصص، آیه ۷: {{متن قرآن|وَأَوْحَيْنَا إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِيهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَيْهِ فَأَلْقِيهِ فِي الْيَمِّ وَلَا تَخَافِي وَلَا تَحْزَنِي إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِينَ}} «و به مادر موسی الهام کردیم که به او شیر بده و اگر بر (جان) او ترسیدی او را (در صندوقی بنه و) به دریا فکن و مهراس و اندوهگین مباش! ما او را به تو باز میگردانیم و او را از پیامبران خواهیم کرد»؛ سوره نحل، آیه ۶۸: {{متن قرآن|وَأَوْحَى رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِي مِنَ الْجِبَالِ بُيُوتًا وَمِنَ الشَّجَرِ وَمِمَّا يَعْرِشُونَ}} «و پروردگارت به زنبور عسل الهام کرد که بر کوهها و بر درخت و بر داربستهایی که (مردم) میسازند لانه گزین!».</ref>، [[حضرت مهدی]]{{ع}} از [[مادر موسی]] و [[زنبور عسل]] بهتر است! (یعنی [[خداوند]] به [[حضرت]] مانند [[مادر موسی]] [[وحی]] میفرستد و [[رضایت]] خود را به ایشان میرساند). سپس [[حضرت]] [[امام باقر]]{{ع}} فرمود: [[حضرت قائم]]{{ع}} [[سیصد و نه سال]] مانند [[اصحاب کهف]] در [[زمین]] [[باقی]] میماند و [[خداوند]] [[شرق]] و [[غرب]] عالم را برای او مهیا میسازد و تمام [[کفار]] کشته خواهند شد، تا جایی که جز [[اسلام]] [[محمد]]{{صل}} بر روی [[زمین]] [[دینی]] برقرار نخواهد ماند. او همانند [[سلیمان]] [[نبی]]{{ع}} [[رفتار]] میکند، به [[خورشید و ماه]] هر دستوری بدهد [[اطاعت]] میکنند، [[زمین]] در زیر پای او میپیچد و [[دستورات]] [[الهی]] را [[خداوند]] به [[قلب]] [[حضرت]] فرو میفرستد و ایشان نیز همانگونه عمل مینمایند<ref>بحار الانوار: ج ۵۲ ص ۳۶۵ و غیبت نعمانی: ص ۳۱۹.</ref>. | ||
جناب [[مفضل]] از [[امام صادق]]{{ع}} [[روایت]] میکند که در [[زمان ظهور]]، [[مؤمنان]] به پرندگان آسمانی [[دستور]] میدهند و پرندهها فرود میآیند و [[مؤمنان]] آن پرندهها را [[ذبح]] نموده و گوشت آن را کباب میکنند و میخورند، اما استخوانهای آن پرنده را نمیشکنند. سپس به آن اشاره میکند و میگوید: "به [[اذن الهی]] زنده شو!" آن پرنده دوباره زنده میشود و به پرواز درمیآید. [[مؤمنان]] همین کار را با کارهایی چون آهو نیز انجام میدهند. [[شهرها]] همه [[نورانی]] است و احتیاجی به [[خورشید و ماه]] نمیباشد. هر حیوان گزنده و اذیتکنندهای، بیآزار خواهد شد و [[قدرت]] [[شیطان]] از بین رفته است و [[وسوسه]] و [[حسد]] و [[فساد]] از میان خواهد رفت. درختان خاردار دیگر خار نخواهند داشت و [[زمین]] یکسره سبزهزار است و هر چه که برچینند، به جای آن دوباره روییده شود... [[کفار]] به هر جایی که [[پناه]] ببرند، آن مکان به سخن آمده و وی را معرفی میکند تا کشته شود. [[ملائکه]] در میان [[مردم]] رفت و آمد میکنند و بر [[مؤمنان]] از سوی [[خدا]] [[پیام]] میرسد و [[مردم]] کسانی را که [[دوست]] دارند به [[اذن الهی]] دوباره زنده میکنند و با هم [[زندگی]] میکنند<ref>یأتی | جناب [[مفضل]] از [[امام صادق]]{{ع}} [[روایت]] میکند که در [[زمان ظهور]]، [[مؤمنان]] به پرندگان آسمانی [[دستور]] میدهند و پرندهها فرود میآیند و [[مؤمنان]] آن پرندهها را [[ذبح]] نموده و گوشت آن را کباب میکنند و میخورند، اما استخوانهای آن پرنده را نمیشکنند. سپس به آن اشاره میکند و میگوید: "به [[اذن الهی]] زنده شو!" آن پرنده دوباره زنده میشود و به پرواز درمیآید. [[مؤمنان]] همین کار را با کارهایی چون آهو نیز انجام میدهند. [[شهرها]] همه [[نورانی]] است و احتیاجی به [[خورشید و ماه]] نمیباشد. هر حیوان گزنده و اذیتکنندهای، بیآزار خواهد شد و [[قدرت]] [[شیطان]] از بین رفته است و [[وسوسه]] و [[حسد]] و [[فساد]] از میان خواهد رفت. درختان خاردار دیگر خار نخواهند داشت و [[زمین]] یکسره سبزهزار است و هر چه که برچینند، به جای آن دوباره روییده شود... [[کفار]] به هر جایی که [[پناه]] ببرند، آن مکان به سخن آمده و وی را معرفی میکند تا کشته شود. [[ملائکه]] در میان [[مردم]] رفت و آمد میکنند و بر [[مؤمنان]] از سوی [[خدا]] [[پیام]] میرسد و [[مردم]] کسانی را که [[دوست]] دارند به [[اذن الهی]] دوباره زنده میکنند و با هم [[زندگی]] میکنند<ref>سید محمود موسوی دهسرخی، یأتی علی الناس زمان، ص ۵۴۴ و دلایل الامامة: ص ۲۴۱.</ref>. | ||
[[امام صادق]]{{ع}} به [[مفضل]] فرمود: به [[خدا]] سوگند ای [[مفضل]]! گویا میبینم که [[حضرت مهدی]]{{ع}} به [[مکه]] آمده است، او عبای [[رسول خدا]]{{صل}} را بر دوش دارد و [[عمامه]] زرد رنگ [[پیامبر]] را بر سر بسته است، [[کفشهای حضرت]] [[محمد]]{{صل}} را به پای کرده است و عصای آن [[حضرت]] را در دست گرفته است. چند رأس بز لاغر اندام پیشاپیش او میروند و تا نزدیکی [[خانه خدا]] پیش میرود و هیچ کس هم او را نمیشناسد. او به صورت [[جوانی]] ظاهر میشود و به تنهایی به سوی [[کعبه]] خواهد رفت و داخل [[کعبه]] میشود. او همچنان در تنهایی خواهد بود، تا نیمههای شب فرارسد. سپس [[جبرئیل]] و [[میکائیل]]{{عم}} و گروه گروه [[فرشتگان]] به سوی [[حضرت]] میآیند. [[جبرئیل]]{{ع}} به [[حضرت]] عرض میکند: سرور من! [[فرمان]] ده که [[دستور]] تو [[حق]] است و [[اطاعت]] میکنیم. سپس [[حضرت]] دست به صورت [[مبارک]] خود کشیده و میفرماید: {{متن قرآن|الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي صَدَقَنَا وَعْدَهُ وَأَوْرَثَنَا الْأَرْضَ نَتَبَوَّأُ مِنَ الْجَنَّةِ حَيْثُ نَشَاءُ فَنِعْمَ أَجْرُ الْعَامِلِينَ}}<ref>«و میگویند: سپاس خداوند را که وعده خود را بر ما راست گرداند و این سرزمین را به ما به میراث داد، هر جای بهشت که بخواهیم جای میگیریم و پاداش اهل کردار، نیکوست» سوره زمر، آیه ۷۴.</ref>؛ سپس [[حضرت]] در میان [[رکن و مقام]] میایستد و با صدای بلند میفرماید: "ای گروه نقبای من، و ای کسانی که از [[خواص]] [[پیروان]] من هستید، وای کسانی که [[خداوند]] [[پیش از ظهور]] شما را برای من [[ذخیره]] نموده است تا به [[یاری]] من آیید، پس با رضایت خاطر و [[اشتیاق]] به سوی من بیایید" آنگاه صدای [[حضرت]] به تکتک آنان میرسد، در حالی که برخی در [[محراب]] عبادتند و برخی در رختخواب خود میباشند. آنان در یک چشم به هم زدن از [[شرق]] و [[غرب]] عالم نزد [[حضرت]] حاضر میشوند، آنان [[سیصد و سیزده]] نفرند که در صبح همگی در رکاب [[حضرت]] خواهند بود. آنگاه [[خداوند]] نوری را به صورت ستون از [[زمین]] تا [[آسمان]] میتاباند و تمام ساکنین [[زمین]] از آن [[نور]] منور شوند و در هر خانهای خواهد تابید و [[دل]] [[مؤمنین]] از این [[نور]] شاد میشود، در حالی که هنوز از [[قیام]] [[حضرت]] [[آگاهی]] ندارند. [[مفضل]] پرسید: سرور من! آیا [[حضرت قائم]]{{ع}} در [[مکه]] [[باقی]] خواهد ماند؟ [[حضرت]] فرمود: خیر، بلکه مردی از [[اهل بیت]] خود را [[نایب]] قرار داده، بر [[مردم]] [[مکه]] [[حاکم]] میکند و از [[مکه]] خارج میشود. اما زمانی که [[حضرت]] از [[شهر]] بیرون میرود، [[اهل مکه]] [[شورش]] نموده و [[حاکم]] خود را میکشند. [[حضرت قائم]]{{ع}} به سوی [[مکه]] باز میگردد و [[مردم]] به عنوان عذرخواهی نزد او آمده و شروع به [[گریه و زاری]] میکنند و از محضر ایشان طلب [[توبه]] میکنند. آنگاه [[حضرت]] بدانها [[پند]] میدهد و آنان را زنهار میدهد که دیگر چنین عملی را مرتکب نشوند و شخصی را از میان خودشان [[منصوب]] نموده و [[حاکم مکه]] مینماید. هنگامی که [[حضرت]] از [[مکه]] خارج میشود، باز هم [[مردم]] [[مکه]] دست به [[آشوب]] زده و آن [[خلیفه]] را میکشند. آنگاه [[حضرت]] [[نقباء]] خود را به همراه گروهی از اجنه که او را [[یاری]] کنند فرا میخواند و بدانها میگوید: من جلوه [[رحمت الهی]] هستم که بر همه چیز گسترده است، من نمیتوانم به [[انتقام]] از آنان برخیزم، شما بروید و احدی از آنان را [[باقی]] نگذارید و همه آنان را به جز [[مؤمنین]] به [[قتل]] برسانید، زیرا آنان بهانهای برای خود در نزد [[پروردگار]] و من [[باقی]] نگذاشتند. آنگاه [[لشکر]] [[حضرت]] به سوی [[مکه]] میرود؛ [[سوگند]] به [[خدا]]! از هر صد نفر آنان یکی هم [[باقی]] نمیماند، بلکه بالاتر، از هر هزار نفر هم یکی [[باقی]] نمیماند<ref>بحار الأنوار: ج ۵۳ ص ۶ و ۱۱۰.</ref>. | [[امام صادق]]{{ع}} به [[مفضل]] فرمود: به [[خدا]] سوگند ای [[مفضل]]! گویا میبینم که [[حضرت مهدی]]{{ع}} به [[مکه]] آمده است، او عبای [[رسول خدا]]{{صل}} را بر دوش دارد و [[عمامه]] زرد رنگ [[پیامبر]] را بر سر بسته است، [[کفشهای حضرت]] [[محمد]]{{صل}} را به پای کرده است و عصای آن [[حضرت]] را در دست گرفته است. چند رأس بز لاغر اندام پیشاپیش او میروند و تا نزدیکی [[خانه خدا]] پیش میرود و هیچ کس هم او را نمیشناسد. او به صورت [[جوانی]] ظاهر میشود و به تنهایی به سوی [[کعبه]] خواهد رفت و داخل [[کعبه]] میشود. او همچنان در تنهایی خواهد بود، تا نیمههای شب فرارسد. سپس [[جبرئیل]] و [[میکائیل]]{{عم}} و گروه گروه [[فرشتگان]] به سوی [[حضرت]] میآیند. [[جبرئیل]]{{ع}} به [[حضرت]] عرض میکند: سرور من! [[فرمان]] ده که [[دستور]] تو [[حق]] است و [[اطاعت]] میکنیم. سپس [[حضرت]] دست به صورت [[مبارک]] خود کشیده و میفرماید: {{متن قرآن|الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي صَدَقَنَا وَعْدَهُ وَأَوْرَثَنَا الْأَرْضَ نَتَبَوَّأُ مِنَ الْجَنَّةِ حَيْثُ نَشَاءُ فَنِعْمَ أَجْرُ الْعَامِلِينَ}}<ref>«و میگویند: سپاس خداوند را که وعده خود را بر ما راست گرداند و این سرزمین را به ما به میراث داد، هر جای بهشت که بخواهیم جای میگیریم و پاداش اهل کردار، نیکوست» سوره زمر، آیه ۷۴.</ref>؛ سپس [[حضرت]] در میان [[رکن و مقام]] میایستد و با صدای بلند میفرماید: "ای گروه نقبای من، و ای کسانی که از [[خواص]] [[پیروان]] من هستید، وای کسانی که [[خداوند]] [[پیش از ظهور]] شما را برای من [[ذخیره]] نموده است تا به [[یاری]] من آیید، پس با رضایت خاطر و [[اشتیاق]] به سوی من بیایید" آنگاه صدای [[حضرت]] به تکتک آنان میرسد، در حالی که برخی در [[محراب]] عبادتند و برخی در رختخواب خود میباشند. آنان در یک چشم به هم زدن از [[شرق]] و [[غرب]] عالم نزد [[حضرت]] حاضر میشوند، آنان [[سیصد و سیزده]] نفرند که در صبح همگی در رکاب [[حضرت]] خواهند بود. آنگاه [[خداوند]] نوری را به صورت ستون از [[زمین]] تا [[آسمان]] میتاباند و تمام ساکنین [[زمین]] از آن [[نور]] منور شوند و در هر خانهای خواهد تابید و [[دل]] [[مؤمنین]] از این [[نور]] شاد میشود، در حالی که هنوز از [[قیام]] [[حضرت]] [[آگاهی]] ندارند. [[مفضل]] پرسید: سرور من! آیا [[حضرت قائم]]{{ع}} در [[مکه]] [[باقی]] خواهد ماند؟ [[حضرت]] فرمود: خیر، بلکه مردی از [[اهل بیت]] خود را [[نایب]] قرار داده، بر [[مردم]] [[مکه]] [[حاکم]] میکند و از [[مکه]] خارج میشود. اما زمانی که [[حضرت]] از [[شهر]] بیرون میرود، [[اهل مکه]] [[شورش]] نموده و [[حاکم]] خود را میکشند. [[حضرت قائم]]{{ع}} به سوی [[مکه]] باز میگردد و [[مردم]] به عنوان عذرخواهی نزد او آمده و شروع به [[گریه و زاری]] میکنند و از محضر ایشان طلب [[توبه]] میکنند. آنگاه [[حضرت]] بدانها [[پند]] میدهد و آنان را زنهار میدهد که دیگر چنین عملی را مرتکب نشوند و شخصی را از میان خودشان [[منصوب]] نموده و [[حاکم مکه]] مینماید. هنگامی که [[حضرت]] از [[مکه]] خارج میشود، باز هم [[مردم]] [[مکه]] دست به [[آشوب]] زده و آن [[خلیفه]] را میکشند. آنگاه [[حضرت]] [[نقباء]] خود را به همراه گروهی از اجنه که او را [[یاری]] کنند فرا میخواند و بدانها میگوید: من جلوه [[رحمت الهی]] هستم که بر همه چیز گسترده است، من نمیتوانم به [[انتقام]] از آنان برخیزم، شما بروید و احدی از آنان را [[باقی]] نگذارید و همه آنان را به جز [[مؤمنین]] به [[قتل]] برسانید، زیرا آنان بهانهای برای خود در نزد [[پروردگار]] و من [[باقی]] نگذاشتند. آنگاه [[لشکر]] [[حضرت]] به سوی [[مکه]] میرود؛ [[سوگند]] به [[خدا]]! از هر صد نفر آنان یکی هم [[باقی]] نمیماند، بلکه بالاتر، از هر هزار نفر هم یکی [[باقی]] نمیماند<ref>بحار الأنوار: ج ۵۳ ص ۶ و ۱۱۰.</ref>. |