مالکیت: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۰۳ بایت حذف‌شده ،  ‏۱۲ ژوئیهٔ ۲۰۲۰
جز
خط ۱۵: خط ۱۵:
*نکته ظریف در این میان آن است که [[خداوند]] در بیشتر [[آیات قرآن]]، [[مُلک]] را به خود نسبت می‌دهد؛ زیرا [[خداوند]] [[مالکی]] است که [[اختیار]] همه گونه تصرّف و [[فرمانروایی]] را دارد. لذا [[خداوند]] [[مالکی]] است که مِلک و [[مُلک]] عالم از آنِ او است؛ زیرا او [[خالق]] هستی است و همه مخلوقات از آنِ او می‌باشد و هرگونه که بخواهد می‌تواند در آنها [[تصرف]] نماید؛ زیرا ذات و [[کمالات ذاتی]] مخلوق متعلّق به [[خالق]] او است و از این جهت، [[جهان|عالم]]، [[مِلک الهی]] است و او [[قاهر]] و [[قادر]] و غالب بر همه امور است: {{متن قرآن|اللَّهُ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ}}<ref>«خداوند آفریننده همه چیز است و او بر هر چیزی نگاهبان است» سوره زمر، آیه ۶۲.</ref>.
*نکته ظریف در این میان آن است که [[خداوند]] در بیشتر [[آیات قرآن]]، [[مُلک]] را به خود نسبت می‌دهد؛ زیرا [[خداوند]] [[مالکی]] است که [[اختیار]] همه گونه تصرّف و [[فرمانروایی]] را دارد. لذا [[خداوند]] [[مالکی]] است که مِلک و [[مُلک]] عالم از آنِ او است؛ زیرا او [[خالق]] هستی است و همه مخلوقات از آنِ او می‌باشد و هرگونه که بخواهد می‌تواند در آنها [[تصرف]] نماید؛ زیرا ذات و [[کمالات ذاتی]] مخلوق متعلّق به [[خالق]] او است و از این جهت، [[جهان|عالم]]، [[مِلک الهی]] است و او [[قاهر]] و [[قادر]] و غالب بر همه امور است: {{متن قرآن|اللَّهُ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ}}<ref>«خداوند آفریننده همه چیز است و او بر هر چیزی نگاهبان است» سوره زمر، آیه ۶۲.</ref>.
*در نتیجه، همه [[جهان|عالم]]، [[مُلک]] او است و [[امر الهی]] بر ظاهر و [[باطن]] عالم نافذ است: {{متن قرآن|تَبَارَكَ الَّذِي بِيَدِهِ الْمُلْكُ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ}}<ref>«بزرگوار است آنکه پادشاهی در کف اوست و او بر هر کاری تواناست» سوره ملک، آیه ۱.</ref>
*در نتیجه، همه [[جهان|عالم]]، [[مُلک]] او است و [[امر الهی]] بر ظاهر و [[باطن]] عالم نافذ است: {{متن قرآن|تَبَارَكَ الَّذِي بِيَدِهِ الْمُلْكُ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ}}<ref>«بزرگوار است آنکه پادشاهی در کف اوست و او بر هر کاری تواناست» سوره ملک، آیه ۱.</ref>
*در معنای [[مالکیّت]]، [[قدرت]] و [[استحکام]] در امری نیز گفته شده است؛ مثلاً، به دیواری که پایه محکمی ندارد گفته می‌شود: {{عربی|الحائط ليس له مِلاك}}<ref>أساس البلاغه (ط. دار صادر، ۱۹۷۹ م.)، ج۱، ص۶۰۴.</ref>. از این جهت نیز [[خداوند]] مالک مطلق است؛ زیرا قادرِ [[قاهر]] و عزیزی است که [[مالکیّت]] قدرتمند و مستحکم او هرگز زوال نمی‌پذیرد و عزیزی است که هرگز مغلوب نیست و همه امور در ید [[قدرت]] او است.{{متن قرآن|لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ... وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ}}<ref>«آنچه در آسمان‌ها و آنچه در زمین است از آن خداوند است... و خداوند بر هر کاری تواناست» سوره بقره، آیه ۲۸۴.</ref><ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش، محمد تقی]] و [[فرید محسنی|محسنی، فرید]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۱، ص:۴۵۴-۴۵۵.</ref>.
*در معنای [[مالکیّت]]، [[قدرت]] و [[استحکام]] در امری نیز گفته شده است؛ مثلاً، به دیواری که پایه محکمی ندارد گفته می‌شود: {{عربی|الحائط ليس له مِلاك}}<ref>أساس البلاغه (ط. دار صادر، ۱۹۷۹ م.)، ج۱، ص۶۰۴.</ref>. از این جهت نیز [[خداوند]] مالک مطلق است؛ زیرا قادرِ [[قاهر]] و عزیزی است که [[مالکیّت]] قدرتمند و مستحکم او هرگز زوال نمی‌پذیرد و عزیزی است که هرگز مغلوب نیست و همه امور در ید [[قدرت]] او است.{{متن قرآن|لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ... وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ}}<ref>«آنچه در آسمان‌ها و آنچه در زمین است از آن خداوند است... و خداوند بر هر کاری تواناست» سوره بقره، آیه ۲۸۴.</ref><ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۱، ص:۴۵۴-۴۵۵.</ref>.


==رابطه تشکیکی مالک و مملوک==
==رابطه تشکیکی مالک و مملوک==
*با توجّه به آنکه [[مالکیّت]] از جمله "صفات ذات اضافه" است، بنابر شدّت و [[ضعف]] رابطه متضایفین، این معنا در آنها شدّت و [[ضعف]] پیدا می‌کند. توضیح آنکه، گاه مالک عین مملوک است؛ مانند [[مالکیّت]] [[انسان]] نسبت به ذات خودش. گاهی نیز مالک، خالقِ مملوک خود است؛ مانند [[مالکیّت]] نفس [[انسان]] نسبت به قوا و آثار قوای خویش؛ مثلاً هرکس مالک صفات و [[کمالات ذاتی]] خود از قبیل [[علم]]، [[قدرت]]، [[سمع]] و [[بصر]] خویش است و نیز مالک آثار قوای خویش است؛ مانند صورت‌های [[قوه خیال]] در مسموعات و یا مبصرات و سایر [[قوای انسان]]. چنین رابطه‌ای، [[تکوینی]] و ناگسستنی و یا واگذارنشدنی است<ref>المیزان فی تفسیر القرآن (ط. دفتر انتشارات اسلامی حوزه علمیه قم، ۱۴۱۷ ق.)، ج۱، ص۲۲.</ref>.
*با توجّه به آنکه [[مالکیّت]] از جمله "صفات ذات اضافه" است، بنابر شدّت و [[ضعف]] رابطه متضایفین، این معنا در آنها شدّت و [[ضعف]] پیدا می‌کند. توضیح آنکه، گاه مالک عین مملوک است؛ مانند [[مالکیّت]] [[انسان]] نسبت به ذات خودش. گاهی نیز مالک، خالقِ مملوک خود است؛ مانند [[مالکیّت]] نفس [[انسان]] نسبت به قوا و آثار قوای خویش؛ مثلاً هرکس مالک صفات و [[کمالات ذاتی]] خود از قبیل [[علم]]، [[قدرت]]، [[سمع]] و [[بصر]] خویش است و نیز مالک آثار قوای خویش است؛ مانند صورت‌های [[قوه خیال]] در مسموعات و یا مبصرات و سایر [[قوای انسان]]. چنین رابطه‌ای، [[تکوینی]] و ناگسستنی و یا واگذارنشدنی است<ref>المیزان فی تفسیر القرآن (ط. دفتر انتشارات اسلامی حوزه علمیه قم، ۱۴۱۷ ق.)، ج۱، ص۲۲.</ref>.
*مرتبه ضعیف‌تر [[مالکیّت]] نیز در [[تکوین]] وجود دارد؛ مثل رابطه نفس [[انسان]] با [[بدن]] و یا اعضاء و اجزاء [[بدن]] مادّی خود. در این جهت، هرچند انفکاک آنها از یکدیگر مقدور است، ولی [[ارتباط]] تنگاتنگی میان آنها برقرار است؛ به گونه‌ای که مملوک به طور کامل در [[اختیار]] مالک خود است و از خود [[اختیار]] مستقلّی بدون [[اذن]] مالک ندارد.
*مرتبه ضعیف‌تر [[مالکیّت]] نیز در [[تکوین]] وجود دارد؛ مثل رابطه نفس [[انسان]] با [[بدن]] و یا اعضاء و اجزاء [[بدن]] مادّی خود. در این جهت، هرچند انفکاک آنها از یکدیگر مقدور است، ولی [[ارتباط]] تنگاتنگی میان آنها برقرار است؛ به گونه‌ای که مملوک به طور کامل در [[اختیار]] مالک خود است و از خود [[اختیار]] مستقلّی بدون [[اذن]] مالک ندارد.
*ضعیف‌تر از این مرتبه، رابطه مالکیّت‌های اعتباری در [[جامعه]] است؛ که بنا بر قراردادهای [[اجتماعی]]، افراد مالک اصل و یا [[منافع]] امری مادّی و یا [[حقوقی]] - غیر مادّی - می‌شوند؛ ولی هیچ رابطه [[حقیقی]] میان مالک و مملوک، جز اعتبار قانونی و [[حقوقی]]، وجود ندارد. مثال‌های [[اجتماعی]] از این نوع در [[جامعه]] فراوان است و عقود و ایقاعات [[شرعی]]، مانند [[عقد]] بیع، اجاره، رهن، [[ودیعه]]، مضاربه و مساقات، نمونه‌هایی از چنین [[روابط]] اعتباری در [[مالکیت]] است<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش، محمد تقی]] و [[فرید محسنی|محسنی، فرید]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۱، ص:۴۵۵-۴۵۶.</ref>.
*ضعیف‌تر از این مرتبه، رابطه مالکیّت‌های اعتباری در [[جامعه]] است؛ که بنا بر قراردادهای [[اجتماعی]]، افراد مالک اصل و یا [[منافع]] امری مادّی و یا [[حقوقی]] - غیر مادّی - می‌شوند؛ ولی هیچ رابطه [[حقیقی]] میان مالک و مملوک، جز اعتبار قانونی و [[حقوقی]]، وجود ندارد. مثال‌های [[اجتماعی]] از این نوع در [[جامعه]] فراوان است و عقود و ایقاعات [[شرعی]]، مانند [[عقد]] بیع، اجاره، رهن، [[ودیعه]]، مضاربه و مساقات، نمونه‌هایی از چنین [[روابط]] اعتباری در [[مالکیت]] است<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۱، ص:۴۵۵-۴۵۶.</ref>.


==رابطه [[مالکیّت]] [[حقیقی]] و اعتباری==
==رابطه [[مالکیّت]] [[حقیقی]] و اعتباری==
*در تعریف [[مالکیّت]] اشاره شد که معنای جامع در همه انحاء مالکیّت‌ها، [[قدرت]] تصرّف و تسلّط مالک بر مملوک است. چون رابطه مالک و مملوک، بنا بر مرتبه ارتباطی که با یکدیگر دارند، ذومراتب، است، پس [[قدرت]] بر [[تصرف]] نیز ذو مراتب است. اگر رابطه مالک و مملوک، امری وجودی و [[حقیقی]] باشد، مالک واقعاً [[ولایت]] تصرّف بر مملوک خود را دارد؛ مانند [[مالکیّت]] نفس [[انسانی]] بر قوا و آثار قوای خود؛ مثلاً چون [[قوه]] واهمه و یا متخیّله در درون خود متخیّلاتی را [[خلق]] می‌کند، اوّلاً، مالک آنها است و ثانیاً، [[ولایت]] کامل بر آنها دارد و به محض آنکه توجّه خود را از آنها برداشت، همگی نابود می‌شوند. سایر مالکیّت‌های متعارف فردی و جمعی، یا براساس اعتبارات و قراردادهای [[اجتماعی]] است، مانند مالکیّت‌هایی که در [[جوامع انسانی]] دائرمدار [[قوانین اجتماعی]] است، و یا [[ولایتی]] توهّمی است که مملوک براساس خیالی [[باطل]]، خود را در تسلّط دیگری قرار می‌دهد؛ چنان‌که [[خداوند]]، [[ولایت شیطان]] را از این قبیل برمی‌شمارد: {{متن قرآن|وَمَنْ يَتَّخِذِ الشَّيْطَانَ وَلِيًّا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَقَدْ خَسِرَ خُسْرَانًا مُبِينًا}}<ref>«و هر که به جای خداوند، شیطان را به یاوری برگزیند زیانی آشکار کرده است» سوره نساء، آیه ۱۱۹.</ref><ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش، محمد تقی]] و [[فرید محسنی|محسنی، فرید]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۱، ص:۴۵۶.</ref>.
*در تعریف [[مالکیّت]] اشاره شد که معنای جامع در همه انحاء مالکیّت‌ها، [[قدرت]] تصرّف و تسلّط مالک بر مملوک است. چون رابطه مالک و مملوک، بنا بر مرتبه ارتباطی که با یکدیگر دارند، ذومراتب، است، پس [[قدرت]] بر [[تصرف]] نیز ذو مراتب است. اگر رابطه مالک و مملوک، امری وجودی و [[حقیقی]] باشد، مالک واقعاً [[ولایت]] تصرّف بر مملوک خود را دارد؛ مانند [[مالکیّت]] نفس [[انسانی]] بر قوا و آثار قوای خود؛ مثلاً چون [[قوه]] واهمه و یا متخیّله در درون خود متخیّلاتی را [[خلق]] می‌کند، اوّلاً، مالک آنها است و ثانیاً، [[ولایت]] کامل بر آنها دارد و به محض آنکه توجّه خود را از آنها برداشت، همگی نابود می‌شوند. سایر مالکیّت‌های متعارف فردی و جمعی، یا براساس اعتبارات و قراردادهای [[اجتماعی]] است، مانند مالکیّت‌هایی که در [[جوامع انسانی]] دائرمدار [[قوانین اجتماعی]] است، و یا [[ولایتی]] توهّمی است که مملوک براساس خیالی [[باطل]]، خود را در تسلّط دیگری قرار می‌دهد؛ چنان‌که [[خداوند]]، [[ولایت شیطان]] را از این قبیل برمی‌شمارد: {{متن قرآن|وَمَنْ يَتَّخِذِ الشَّيْطَانَ وَلِيًّا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَقَدْ خَسِرَ خُسْرَانًا مُبِينًا}}<ref>«و هر که به جای خداوند، شیطان را به یاوری برگزیند زیانی آشکار کرده است» سوره نساء، آیه ۱۱۹.</ref><ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۱، ص:۴۵۶.</ref>.


==[[اولیاء الهی]]{{عم}}؛ [[وارثان]] انحصاری [[ولایت]] [[خداوند]] بر روی [[زمین]]==
==[[اولیاء الهی]]{{عم}}؛ [[وارثان]] انحصاری [[ولایت]] [[خداوند]] بر روی [[زمین]]==
خط ۴۰: خط ۴۰:
#"[[عاقبت]]" در لغت یعنی آنچه که در پایان جریان امری مادّی و یا [[معنوی]] واقع می‌شود. در نتیجه، [[عاقبت]] در [[آیه]]، یعنی جریان [[میراث]] [[ولایت]] و [[مالکیّت]] [[الهی]] در [[زمین]]؛ که بنا بر بیان [[آیه]]، در نهایت به متّقین ختم می‌شود. این متّقین کسانی هستند که [[خداوند]] تقوای آنان را [[تأیید]] کند؛ ایشان صاحب [[میراث]] [[الهی]] در روی زمین‌اند.
#"[[عاقبت]]" در لغت یعنی آنچه که در پایان جریان امری مادّی و یا [[معنوی]] واقع می‌شود. در نتیجه، [[عاقبت]] در [[آیه]]، یعنی جریان [[میراث]] [[ولایت]] و [[مالکیّت]] [[الهی]] در [[زمین]]؛ که بنا بر بیان [[آیه]]، در نهایت به متّقین ختم می‌شود. این متّقین کسانی هستند که [[خداوند]] تقوای آنان را [[تأیید]] کند؛ ایشان صاحب [[میراث]] [[الهی]] در روی زمین‌اند.
#"[[تقوا]]" در لغت به معنای "حریم‌داری امری مادّی و یا [[معنوی]]" است و [[متّقی]] کسی است که [[حریم]] [[ادب]] [[بندگی]] را در مقابل [[خداوند]] به [[درستی]] [[حفظ]] می‌نماید.
#"[[تقوا]]" در لغت به معنای "حریم‌داری امری مادّی و یا [[معنوی]]" است و [[متّقی]] کسی است که [[حریم]] [[ادب]] [[بندگی]] را در مقابل [[خداوند]] به [[درستی]] [[حفظ]] می‌نماید.
*در نتیجه، متّقین کامل، که تقوای آنان مورد قبول [[خداوند]] است و [[وصف]] [[متّقی]] در [[درجه]] اوّل بر آنان [[صدق]] می‌کند و تقوای بقیّه با عیار آنان سنجیده می‌شود، [[اولیاء]] [[معصوم]] [[خداوند]] هستند. به این ترتیب، روشن می‌شود که [[آیه]]، طیّ یک [[برهان عقلی]]، مصادیق [[وارثان]] [[ولایت الهی]] در روی [[زمین]] را معرفی می‌نماید و اینکه اگر [[زمین]] و [[مالکیّت]] و [[ولایت]] بر همه امور آن، از آنِ [[خداوند]] است، [[پروردگار]] آن را در [[اختیار]] متّقین مورد [[انتخاب]] خود قرار داده است و مصداق بارز این افراد، [[انبیاء]] و [[امامان معصوم]]{{عم}} هستند<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش، محمد تقی]] و [[فرید محسنی|محسنی، فرید]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۱، ص:۵۰۳-۵۰۵.</ref>.
*در نتیجه، متّقین کامل، که تقوای آنان مورد قبول [[خداوند]] است و [[وصف]] [[متّقی]] در [[درجه]] اوّل بر آنان [[صدق]] می‌کند و تقوای بقیّه با عیار آنان سنجیده می‌شود، [[اولیاء]] [[معصوم]] [[خداوند]] هستند. به این ترتیب، روشن می‌شود که [[آیه]]، طیّ یک [[برهان عقلی]]، مصادیق [[وارثان]] [[ولایت الهی]] در روی [[زمین]] را معرفی می‌نماید و اینکه اگر [[زمین]] و [[مالکیّت]] و [[ولایت]] بر همه امور آن، از آنِ [[خداوند]] است، [[پروردگار]] آن را در [[اختیار]] متّقین مورد [[انتخاب]] خود قرار داده است و مصداق بارز این افراد، [[انبیاء]] و [[امامان معصوم]]{{عم}} هستند<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۱، ص:۵۰۳-۵۰۵.</ref>.


==[[مالکیّت]] [[رسول خدا]]{{صل}} بر عالم==
==[[مالکیّت]] [[رسول خدا]]{{صل}} بر عالم==
*همه [[دنیا]] و مافیها از آن [[رسول خدا]]{{صل}} است و هرگونه [[مالکیّت]] و نیز [[فرمانروایی]] سایر افراد، منوط به [[اذن]] آن [[حضرت]] است. اولویّت [[رسول خدا]]{{صل}} بر [[جان]] [[انسان‌ها]]، مورد تصریح [[قرآن]] است؛ پس به طریق اولی، ایشان بر [[اموال]] [[انسان‌ها]] نیز اولویّت دارند.
*همه [[دنیا]] و مافیها از آن [[رسول خدا]]{{صل}} است و هرگونه [[مالکیّت]] و نیز [[فرمانروایی]] سایر افراد، منوط به [[اذن]] آن [[حضرت]] است. اولویّت [[رسول خدا]]{{صل}} بر [[جان]] [[انسان‌ها]]، مورد تصریح [[قرآن]] است؛ پس به طریق اولی، ایشان بر [[اموال]] [[انسان‌ها]] نیز اولویّت دارند.
*اساساً جواز [[حکم جهاد]] توسط ایشان، با همه تبعاتش، از جمله [[شهادت]] [[مؤمنین]] و کشته شدن [[کفّار]] و [[تخریب]] [[شهرها]] و خانه‌ها و [[اموال]]، مبتنی بر همین [[ولایتی]] است که [[خداوند]] به ایشان عطا نموده است. این موضوع در [[روایات]] متعدد بیان گردیده که در اینجا نمونه‌هایی از آن را ذکر می‌کنیم.{{متن حدیث|عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الرَّيَّانِ قَالَ: كَتَبْتُ إِلَى الْعَسْكَرِيِّ{{ع}} جُعِلْتُ فِدَاكَ رُوِيَ لَنَا أَنْ لَيْسَ لِرَسُولِ اللَّهِ{{صل}} مِنَ الدُّنْيَا إِلَّا الْخُمُسُ فَجَاءَ الْجَوَابُ إِنَّ الدُّنْيَا وَ مَا عَلَيْهَا لِرَسُولِ اللَّهِ{{صل}}}} <ref>الکافی (ط. الإسلامیه، ۱۴۰۷ ه.ق.)، ج۱، ص۴۰۸.</ref>، {{متن حدیث|عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ{{ع}} قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} خَلَقَ اللَّهُ آدَمَ{{ع}} وَ أَقْطَعَهُ الدُّنْيَا قَطِيعَةً فَمَا كَانَ لآِدَمَ{{ع}} فَلِرَسُولِ اللَّهِ{{صل}} وَ مَا كَانَ لِرَسُولِ اللَّهِ فَهُوَ لِلْأَئِمَّةِ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ{{صل}}}} <ref>الکافی (ط. الإسلامیه، ۱۴۰۷ ه.ق.)، ج۱، ص۴۰۸.</ref>
*اساساً جواز [[حکم جهاد]] توسط ایشان، با همه تبعاتش، از جمله [[شهادت]] [[مؤمنین]] و کشته شدن [[کفّار]] و [[تخریب]] [[شهرها]] و خانه‌ها و [[اموال]]، مبتنی بر همین [[ولایتی]] است که [[خداوند]] به ایشان عطا نموده است. این موضوع در [[روایات]] متعدد بیان گردیده که در اینجا نمونه‌هایی از آن را ذکر می‌کنیم.{{متن حدیث|عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الرَّيَّانِ قَالَ: كَتَبْتُ إِلَى الْعَسْكَرِيِّ{{ع}} جُعِلْتُ فِدَاكَ رُوِيَ لَنَا أَنْ لَيْسَ لِرَسُولِ اللَّهِ{{صل}} مِنَ الدُّنْيَا إِلَّا الْخُمُسُ فَجَاءَ الْجَوَابُ إِنَّ الدُّنْيَا وَ مَا عَلَيْهَا لِرَسُولِ اللَّهِ{{صل}}}} <ref>الکافی (ط. الإسلامیه، ۱۴۰۷ ه.ق.)، ج۱، ص۴۰۸.</ref>، {{متن حدیث|عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ{{ع}} قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} خَلَقَ اللَّهُ آدَمَ{{ع}} وَ أَقْطَعَهُ الدُّنْيَا قَطِيعَةً فَمَا كَانَ لآِدَمَ{{ع}} فَلِرَسُولِ اللَّهِ{{صل}} وَ مَا كَانَ لِرَسُولِ اللَّهِ فَهُوَ لِلْأَئِمَّةِ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ{{صل}}}} <ref>الکافی (ط. الإسلامیه، ۱۴۰۷ ه.ق.)، ج۱، ص۴۰۸.</ref>
*به تعبیر [[امام باقر]]{{ع}}: {{متن حدیث|الدُّنْيَا وَ مَا فِيهَا لِلَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى وَ لِرَسُولِهِ وَ لَنَا...}}<ref>الکافی (ط. الإسلامیه، ۱۴۰۷ ه.ق.)، ج۱، ص۴۰۸.</ref><ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش، محمد تقی]] و [[فرید محسنی|محسنی، فرید]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۱، ص:۵۰۹-۵۱۰.</ref>.
*به تعبیر [[امام باقر]]{{ع}}: {{متن حدیث|الدُّنْيَا وَ مَا فِيهَا لِلَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى وَ لِرَسُولِهِ وَ لَنَا...}}<ref>الکافی (ط. الإسلامیه، ۱۴۰۷ ه.ق.)، ج۱، ص۴۰۸.</ref><ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۱، ص:۵۰۹-۵۱۰.</ref>.


==[[مالکیّت]] [[امام]] بر [[جهان]]==
==[[مالکیّت]] [[امام]] بر [[جهان]]==
خط ۶۰: خط ۶۰:
*توضیح: [[امام]]{{ع}} در ادامه، [[مقام]] [[ولایت حضرت علی]]{{ع}} را با بیان [[رسول خدا]]{{صل}} در روز [[عید غدیر]] [[تبیین]] می‌نمایند؛ بدین ترتیب که [[رسول اکرم]]{{صل}} در ابتدا محدوده [[ولایت]] خود را به استناد [[قرآن]] برای [[مردم]] روشن کردند و [[اقرار]] گرفتند که اگر هرکس بر [[مال]] و [[جان]] خود عقلاً و عرفاً [[ولایت]] دارد، [[ولایت]] [[رسول]] [[الهی]]{{صل}} بر آنها، مقدّم از [[ولایت]] خودشان است. در این سیاق، [[امام]]{{ع}} همان [[ولایت]] را برای [[حضرت علی]]{{ع}} و سایر [[ائمه]]{{عم}} [[اثبات]] می‌نمایند. به این ترتیب، در [[فرهنگ]] [[اهل‌بیت]]{{عم}}، [[ولایت امام]] از نظر [[اجتماعی]]، در [[مقام رهبری]] و [[خلافت]] بر [[مردم]] است و سایر امارت‌ها و ولایت‌های [[سیاسی]] و [[حکومتی]]، با تنفیذ [[امام]] قابل [[اجرا]] است.
*توضیح: [[امام]]{{ع}} در ادامه، [[مقام]] [[ولایت حضرت علی]]{{ع}} را با بیان [[رسول خدا]]{{صل}} در روز [[عید غدیر]] [[تبیین]] می‌نمایند؛ بدین ترتیب که [[رسول اکرم]]{{صل}} در ابتدا محدوده [[ولایت]] خود را به استناد [[قرآن]] برای [[مردم]] روشن کردند و [[اقرار]] گرفتند که اگر هرکس بر [[مال]] و [[جان]] خود عقلاً و عرفاً [[ولایت]] دارد، [[ولایت]] [[رسول]] [[الهی]]{{صل}} بر آنها، مقدّم از [[ولایت]] خودشان است. در این سیاق، [[امام]]{{ع}} همان [[ولایت]] را برای [[حضرت علی]]{{ع}} و سایر [[ائمه]]{{عم}} [[اثبات]] می‌نمایند. به این ترتیب، در [[فرهنگ]] [[اهل‌بیت]]{{عم}}، [[ولایت امام]] از نظر [[اجتماعی]]، در [[مقام رهبری]] و [[خلافت]] بر [[مردم]] است و سایر امارت‌ها و ولایت‌های [[سیاسی]] و [[حکومتی]]، با تنفیذ [[امام]] قابل [[اجرا]] است.
*در ادامه، [[امام صادق]]{{ع}} همان [[ولایت]] [[نبوی]]{{صل}} و [[علوی]]{{ع}} را برای همه حضرات [[ائمه]] [[معصومین]]{{عم}}، یک به یک مورد تصریح قرار می‌دهند: {{متن حدیث|وَ بَعْدَهُ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ ثُمَّ الْحُسَيْنُ سِبْطَا رَسُولِ اللَّهِ{{صل}} وَ ابْنَا خَيْرِ النِّسْوَانِ أَجْمَعِينَ ثُمَّ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ثُمَّ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ ثُمَّ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ ثُمَّ مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ ثُمَّ عَلِيُّ بْنُ مُوسَى ثُمَّ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ ثُمَّ عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ ثُمَّ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ ثُمَّ ابْنُ الْحَسَنِ{{ع}} إِلَى يَوْمِنَا هَذَا وَاحِداً بَعْدَ وَاحِدٍ وَ هُمْ عِتْرَةُ الرَّسُولِ صالْمَعْرُوفُونَ بِالْوَصِيَّةِ وَ الْإِمَامَةِ وَ لَا تَخْلُو الْأَرْضُ مِنْ حُجَّةٍ مِنْهُمْ فِي كُلِّ عَصْرٍ وَ زَمَانٍ وَ فِي كُلِّ وَقْتٍ وَ أَوَانٍ وَ هُمُ الْعُرْوَةُ الْوُثْقَى وَ أَئِمَّةُ الْهُدَى وَ الْحُجَّةُ عَلَى أَهْلِ الدُّنْيَا إِلَى أَنْ يَرِثَ اللَّهُ الْأَرْضَ وَ مَنْ عَلَيْها وَ كُلُّ مَنْ خَالَفَهُمْ ضَالٌّ مُضِلٌّ تَارِكٌ لِلْحَقِّ وَ الْهُدَى وَ هُمُ الْمُعَبِّرُونَ عَنِ الْقُرْآنِ وَ النَّاطِقُونَ عَنِ الرَّسُولِ وَ مَنْ مَاتَ لَا يَعْرِفُهُمْ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً}}<ref>الخصال (صدوق) (ط. جامعه مدرسین، ۱۳۶۲ ه.ش.)، ج۲، ص۴۷۹: الخلفاء و الأئمه بعد النبی{{صل}} اثناعشر{{عم}}.</ref>.
*در ادامه، [[امام صادق]]{{ع}} همان [[ولایت]] [[نبوی]]{{صل}} و [[علوی]]{{ع}} را برای همه حضرات [[ائمه]] [[معصومین]]{{عم}}، یک به یک مورد تصریح قرار می‌دهند: {{متن حدیث|وَ بَعْدَهُ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ ثُمَّ الْحُسَيْنُ سِبْطَا رَسُولِ اللَّهِ{{صل}} وَ ابْنَا خَيْرِ النِّسْوَانِ أَجْمَعِينَ ثُمَّ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ثُمَّ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ ثُمَّ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ ثُمَّ مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ ثُمَّ عَلِيُّ بْنُ مُوسَى ثُمَّ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ ثُمَّ عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ ثُمَّ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ ثُمَّ ابْنُ الْحَسَنِ{{ع}} إِلَى يَوْمِنَا هَذَا وَاحِداً بَعْدَ وَاحِدٍ وَ هُمْ عِتْرَةُ الرَّسُولِ صالْمَعْرُوفُونَ بِالْوَصِيَّةِ وَ الْإِمَامَةِ وَ لَا تَخْلُو الْأَرْضُ مِنْ حُجَّةٍ مِنْهُمْ فِي كُلِّ عَصْرٍ وَ زَمَانٍ وَ فِي كُلِّ وَقْتٍ وَ أَوَانٍ وَ هُمُ الْعُرْوَةُ الْوُثْقَى وَ أَئِمَّةُ الْهُدَى وَ الْحُجَّةُ عَلَى أَهْلِ الدُّنْيَا إِلَى أَنْ يَرِثَ اللَّهُ الْأَرْضَ وَ مَنْ عَلَيْها وَ كُلُّ مَنْ خَالَفَهُمْ ضَالٌّ مُضِلٌّ تَارِكٌ لِلْحَقِّ وَ الْهُدَى وَ هُمُ الْمُعَبِّرُونَ عَنِ الْقُرْآنِ وَ النَّاطِقُونَ عَنِ الرَّسُولِ وَ مَنْ مَاتَ لَا يَعْرِفُهُمْ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً}}<ref>الخصال (صدوق) (ط. جامعه مدرسین، ۱۳۶۲ ه.ش.)، ج۲، ص۴۷۹: الخلفاء و الأئمه بعد النبی{{صل}} اثناعشر{{عم}}.</ref>.
*نتیجه آنکه، [[مقام امامت]] در [[شیعه]]، علاوه بر [[ارشاد]] [[خلق]] و [[تبیین دین]]، مقامی است که سمت [[ریاست]] و اداره [[حکومت]] را بر عهده دارد و [[امّت اسلام]] نمی‌توانند هیچ [[ولایتی]] را قبل از [[ولایت]] آنان و یا بدون [[اذن]] آنان بپذیرند. به همین [[دلیل]] است که [[ولایت]] [[حکّام]] [[جور]]، مبنائاً و بنائاً [[باطل]] و غیر قابل قبول است<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش، محمد تقی]] و [[فرید محسنی|محسنی، فرید]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۱، ص:۵۱۰-۵۱۴.</ref>.
*نتیجه آنکه، [[مقام امامت]] در [[شیعه]]، علاوه بر [[ارشاد]] [[خلق]] و [[تبیین دین]]، مقامی است که سمت [[ریاست]] و اداره [[حکومت]] را بر عهده دارد و [[امّت اسلام]] نمی‌توانند هیچ [[ولایتی]] را قبل از [[ولایت]] آنان و یا بدون [[اذن]] آنان بپذیرند. به همین [[دلیل]] است که [[ولایت]] [[حکّام]] [[جور]]، مبنائاً و بنائاً [[باطل]] و غیر قابل قبول است<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۱، ص:۵۱۰-۵۱۴.</ref>.


==منابع==
==منابع==
* [[پرونده:1379151.jpg|22px]] [[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش، محمد تقی]] و [[فرید محسنی|محسنی، فرید]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱ (کتاب)|'''ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱''']]
* [[پرونده:1379151.jpg|22px]] [[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱ (کتاب)|'''ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱''']]


==جستارهای وابسته==
==جستارهای وابسته==
۲۱۸٬۹۱۲

ویرایش