پرش به محتوا

حفظ نظام اجتماعی مسلمانان: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'امت محمد' به 'امت محمد'
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'امت محمد' به 'امت محمد')
خط ۱۲: خط ۱۲:
*از نخستین [[وظایف امام]]{{ع}} [[حفظ وحدت]] و [[نظام اجتماعی]] [[مسلمانان]] برای پیاده‌سازی [[احکام اسلامی]] است. در [[دنیایی]] که اغلب آن کافرند، تلاش برای [[پایداری]] نظامی که مردمش مسلمان‌اند (اگرچه به ناحق تشکیل شده باشد) یک [[فریضه]] است. ازهم‌پاشیدگی چنین نظامی موجب [[طمع]] [[دشمنان]] و [[کافران]] و در نتیجه از میان رفتن اصل [[اسلام]] خواهد بود. [[امامان]]{{عم}} با [[درک]] صحیح این واقعیت، گاه که خود نیز در رأس [[حکومت]] نبودند، بر [[حفظ وحدت]] برای [[انسجام]] [[نظام اجتماعی]] [[مسلمانان]] تأکید کرده‌اند.<ref>در تدوین این بخش، از این منبع استفاده شده است: علی آقانوری، امامان شیعه و وحدت اسلامی.</ref><ref>ر. ک. [[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت (کتاب)|بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت]]، ص۲۷۲ تا ۲۷۴.</ref>
*از نخستین [[وظایف امام]]{{ع}} [[حفظ وحدت]] و [[نظام اجتماعی]] [[مسلمانان]] برای پیاده‌سازی [[احکام اسلامی]] است. در [[دنیایی]] که اغلب آن کافرند، تلاش برای [[پایداری]] نظامی که مردمش مسلمان‌اند (اگرچه به ناحق تشکیل شده باشد) یک [[فریضه]] است. ازهم‌پاشیدگی چنین نظامی موجب [[طمع]] [[دشمنان]] و [[کافران]] و در نتیجه از میان رفتن اصل [[اسلام]] خواهد بود. [[امامان]]{{عم}} با [[درک]] صحیح این واقعیت، گاه که خود نیز در رأس [[حکومت]] نبودند، بر [[حفظ وحدت]] برای [[انسجام]] [[نظام اجتماعی]] [[مسلمانان]] تأکید کرده‌اند.<ref>در تدوین این بخش، از این منبع استفاده شده است: علی آقانوری، امامان شیعه و وحدت اسلامی.</ref><ref>ر. ک. [[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت (کتاب)|بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت]]، ص۲۷۲ تا ۲۷۴.</ref>


* [[امامان معصوم]]{{عم}} هر کدام در عصر خود پیروانی داشتند که از دیدگاه آنها [[خلافت]] و [[حکومت حق]] [[امامان]]{{عم}} بود. از سوی دیگر، نفس وجود کسی که گروهی او را [[شایسته]] [[حکومت]] بدانند، می‌تواند تهدیدی برای [[یک‌پارچگی]] [[نظام اجتماعی]] یک [[جامعه]] به شمار آید. در اینجاست که [[امام]]{{ع}} آن‌گاه که شرایط را برای به‌دست‌گیری [[منصب]] [[حکومت]] مناسب نمی‌بیند، [[پیروان]] خود را به [[حفظ وحدت]] با دیگر [[مسلمانان]] [[دعوت]]، و حتی از قیام‌های متهورانه ایشان [[نهی]] می‌کند. [[امامان معصوم]]{{عم}} در‌این‌باره، سفارش‌هایی جدی به پیروانشان داشتند؛ چنان‌که [[امام علی]]{{ع}} فرمودند: "از تکثر در [[دین خدا]] برحذر باشید؛ زیرا [[اجتماع]] در حقی که شما را [[ناپسند]] آید، بهتر از [[تفرقه]] در باطلی است که دوستش می‌دارید، و [[خداوند]] به هیچ‌کس از گذشتگان و آیندگان، به خاطر [[تفرقه]] خیری عطا نکرده است".<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۷۶.</ref> ایشان در [[خطبه]] معروف [[قاصعه]] نیز می‌فرماید: "ای [[مردم]]، در [[تاریخ]] گذشتگان [[فکر]] کنید و ببینید عامل [[عزت]] و [[سیادت]] و [[شکست]] و [[زبونی]] آنها چه بود؟ وقتی [[فکر]] کنید، خواهید یافت که آنها زمانی [[عزت]] و [[سیادت]] داشتند که همدل و یگانه و متفق بودند و زمانی به [[خواری]] و [[ذلت]] و سقوط‌گراییدند که تفرق و جدایی میان آنها به وجود آمد".<ref>همان، خطبه ۱۹۲.</ref> [[امیر]] بیان در نامه‌ای به [[ابوموسی اشعری]] از دغدغه خود نسبت به [[حفظ وحدت]] میان [[مسلمانان]] چنین پرده برمی‌دارد: "هیچ‌کس از من بر [[اتحاد]] و [[همبستگی]] [[امت]] [[محمد]]{{صل}} حریص‌تر نیست".<ref>همان، نامه ۷۸.</ref> ایشان [[اندیشه]] خود را [[جامه]] عمل پوشانید و در رویارویی با [[غصب خلافت]]، سکوتی تلخ پیشه کرد؛ سکوتی که تلخ‌تر از حنظل بود.<ref>همان، خطبه ۲۶ و ۲۱۷.</ref> حتی به پیشنهاد و خاطرخواهی منافقانه کسانی چون [[ابوسفیان]] که می‌‌کوشیدند از مرارت‌بار بودن روزگار آن [[حضرت]] سوءاستفاده کنند، نیز اهمیتی نداد و پیشنهاد [[بیعت]] وی با خود را رد کرد.<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ طبری، ج۳، ص۲۰۹.</ref> آن [[حضرت]] حتی پیشنهاد دلسوزانی همچون [[ابن عباس]] را مبنی بر [[بیعت]] با خود نیز نپذیرفت.<ref>عبدالله بن مسلم بن قتیبه دینوری، الامامة و السياسة، ج۱، ص۲۱؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۵۸۳.</ref><ref>ر. ک. [[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت (کتاب)|بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت]]، ص۲۷۲ تا ۲۷۴.</ref>
* [[امامان معصوم]]{{عم}} هر کدام در عصر خود پیروانی داشتند که از دیدگاه آنها [[خلافت]] و [[حکومت حق]] [[امامان]]{{عم}} بود. از سوی دیگر، نفس وجود کسی که گروهی او را [[شایسته]] [[حکومت]] بدانند، می‌تواند تهدیدی برای [[یک‌پارچگی]] [[نظام اجتماعی]] یک [[جامعه]] به شمار آید. در اینجاست که [[امام]]{{ع}} آن‌گاه که شرایط را برای به‌دست‌گیری [[منصب]] [[حکومت]] مناسب نمی‌بیند، [[پیروان]] خود را به [[حفظ وحدت]] با دیگر [[مسلمانان]] [[دعوت]]، و حتی از قیام‌های متهورانه ایشان [[نهی]] می‌کند. [[امامان معصوم]]{{عم}} در‌این‌باره، سفارش‌هایی جدی به پیروانشان داشتند؛ چنان‌که [[امام علی]]{{ع}} فرمودند: "از تکثر در [[دین خدا]] برحذر باشید؛ زیرا [[اجتماع]] در حقی که شما را [[ناپسند]] آید، بهتر از [[تفرقه]] در باطلی است که دوستش می‌دارید، و [[خداوند]] به هیچ‌کس از گذشتگان و آیندگان، به خاطر [[تفرقه]] خیری عطا نکرده است".<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۷۶.</ref> ایشان در [[خطبه]] معروف [[قاصعه]] نیز می‌فرماید: "ای [[مردم]]، در [[تاریخ]] گذشتگان [[فکر]] کنید و ببینید عامل [[عزت]] و [[سیادت]] و [[شکست]] و [[زبونی]] آنها چه بود؟ وقتی [[فکر]] کنید، خواهید یافت که آنها زمانی [[عزت]] و [[سیادت]] داشتند که همدل و یگانه و متفق بودند و زمانی به [[خواری]] و [[ذلت]] و سقوط‌گراییدند که تفرق و جدایی میان آنها به وجود آمد".<ref>همان، خطبه ۱۹۲.</ref> [[امیر]] بیان در نامه‌ای به [[ابوموسی اشعری]] از دغدغه خود نسبت به [[حفظ وحدت]] میان [[مسلمانان]] چنین پرده برمی‌دارد: "هیچ‌کس از من بر [[اتحاد]] و [[همبستگی]] [[امت محمد]]{{صل}} حریص‌تر نیست".<ref>همان، نامه ۷۸.</ref> ایشان [[اندیشه]] خود را [[جامه]] عمل پوشانید و در رویارویی با [[غصب خلافت]]، سکوتی تلخ پیشه کرد؛ سکوتی که تلخ‌تر از حنظل بود.<ref>همان، خطبه ۲۶ و ۲۱۷.</ref> حتی به پیشنهاد و خاطرخواهی منافقانه کسانی چون [[ابوسفیان]] که می‌‌کوشیدند از مرارت‌بار بودن روزگار آن [[حضرت]] سوءاستفاده کنند، نیز اهمیتی نداد و پیشنهاد [[بیعت]] وی با خود را رد کرد.<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ طبری، ج۳، ص۲۰۹.</ref> آن [[حضرت]] حتی پیشنهاد دلسوزانی همچون [[ابن عباس]] را مبنی بر [[بیعت]] با خود نیز نپذیرفت.<ref>عبدالله بن مسلم بن قتیبه دینوری، الامامة و السياسة، ج۱، ص۲۱؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۵۸۳.</ref><ref>ر. ک. [[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت (کتاب)|بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت]]، ص۲۷۲ تا ۲۷۴.</ref>


* [[امام علی|امیرالمؤمنین]]{{ع}} حتی از سخنان و اظهارنظرهای به ظاهر صادقانه، اما اختلاف‌افکن برخی [[پیروان]] [[دلسوز]] خود نیز که بر [[حقانیت]] آن [[حضرت]] به‌طور علنی تأكيد می‌کردند، جلوگیری می‌کرد.<ref>احمد بن ابی یعقوب بعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۲۴.</ref> ایشان این [[مصلحت‌اندیشی]] و [[سکوت]] خردمندانه را وظیفه‌ای [[الهی]] و ثمره آن را جلوگیری از [[تفرقه]] میان [[مسلمانان]] می‌دانست: "بر ما حوادثی گذشته است که با وجود خار در چشمان، به خاطر [[تسلیم]] در برابر [[امر الهی]] در آنچه ما را به آن آزموده، و به [[امید]] دریافت [[پاداش]]، بر آن [[بردباری]] کردیم و این [[صبوری]]، از پراکنده شدن [[مسلمانان]] و ریختن [[خون]] آنان نیکوتر است".<ref>شیخ مفید، الارشاد، ج۱، ص۲۴۹.</ref><ref>ر. ک. [[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت (کتاب)|بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت]]، ص۲۷۲ تا ۲۷۴.</ref>
* [[امام علی|امیرالمؤمنین]]{{ع}} حتی از سخنان و اظهارنظرهای به ظاهر صادقانه، اما اختلاف‌افکن برخی [[پیروان]] [[دلسوز]] خود نیز که بر [[حقانیت]] آن [[حضرت]] به‌طور علنی تأكيد می‌کردند، جلوگیری می‌کرد.<ref>احمد بن ابی یعقوب بعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۲۴.</ref> ایشان این [[مصلحت‌اندیشی]] و [[سکوت]] خردمندانه را وظیفه‌ای [[الهی]] و ثمره آن را جلوگیری از [[تفرقه]] میان [[مسلمانان]] می‌دانست: "بر ما حوادثی گذشته است که با وجود خار در چشمان، به خاطر [[تسلیم]] در برابر [[امر الهی]] در آنچه ما را به آن آزموده، و به [[امید]] دریافت [[پاداش]]، بر آن [[بردباری]] کردیم و این [[صبوری]]، از پراکنده شدن [[مسلمانان]] و ریختن [[خون]] آنان نیکوتر است".<ref>شیخ مفید، الارشاد، ج۱، ص۲۴۹.</ref><ref>ر. ک. [[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت (کتاب)|بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت]]، ص۲۷۲ تا ۲۷۴.</ref>
۲۱۸٬۴۳۸

ویرایش