حضور قلب در اخلاق اسلامی: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'آشکار' به 'آشکار'
جز (جایگزینی متن - 'قوت' به 'قوت') |
جز (جایگزینی متن - 'آشکار' به 'آشکار') |
||
خط ۶۵: | خط ۶۵: | ||
*آن است که با زبان به آنچه میگوید و انجام میدهد [[ایمان]] آورد؛ و زان پس [[قلب]]، و پس از آن عقلش نیز در این [[ایمان]] از زبان او [[پیروی]] کنند. به تعبیر دیگر، قلبِ خود را به واسطة علمش زینت بخشد تا علمش به [[ایمان]] تبدیل شود، و از این رو به بالاترین [[مراتب ایمان]] -که "[[اطمینان]]" مذکور در بسیاری از [[آیات]] قرانی است -، دست یابد. نمونه را به این دو [[آیه شریفه]] بنگرید: {{متن قرآن|أَوَلَمْ تُؤْمِنْ قَالَ بَلَى وَلَكِنْ لِيَطْمَئِنَّ قَلْبِي}}<ref>«آیا ایمان نداری؟ گفت: چرا امّا تا دلم آرام یابد» سوره بقره، آیه ۲۶۰.</ref>؛ {{متن قرآن|يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِي إِلَى رَبِّكِ رَاضِيَةً مَرْضِيَّةً }}<ref>«ای روان آرمیده! * به سوی پروردگارت خرسند و پسندیده بازگرد!» سوره فجر، آیه ۲۷-۲۸.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۱۵۱.</ref>. | *آن است که با زبان به آنچه میگوید و انجام میدهد [[ایمان]] آورد؛ و زان پس [[قلب]]، و پس از آن عقلش نیز در این [[ایمان]] از زبان او [[پیروی]] کنند. به تعبیر دیگر، قلبِ خود را به واسطة علمش زینت بخشد تا علمش به [[ایمان]] تبدیل شود، و از این رو به بالاترین [[مراتب ایمان]] -که "[[اطمینان]]" مذکور در بسیاری از [[آیات]] قرانی است -، دست یابد. نمونه را به این دو [[آیه شریفه]] بنگرید: {{متن قرآن|أَوَلَمْ تُؤْمِنْ قَالَ بَلَى وَلَكِنْ لِيَطْمَئِنَّ قَلْبِي}}<ref>«آیا ایمان نداری؟ گفت: چرا امّا تا دلم آرام یابد» سوره بقره، آیه ۲۶۰.</ref>؛ {{متن قرآن|يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِي إِلَى رَبِّكِ رَاضِيَةً مَرْضِيَّةً }}<ref>«ای روان آرمیده! * به سوی پروردگارت خرسند و پسندیده بازگرد!» سوره فجر، آیه ۲۷-۲۸.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۱۵۱.</ref>. | ||
===مرتبه پنجم=== | ===مرتبه پنجم=== | ||
*آن است که برای [[انسان]] [[شهود]] عالم حقایق پدید آید. این مرتبه به اینگونه در شماری از [[روایات]] ما یاد شده است:"ای [[ابوذر]]! خدای را چنان [[عبادت]] کن که گویی او را میبینی، چه اگر تو او را نمیبینی او بدون تردید تو را میبیند"<ref>{{متن حدیث|يَا أَبَا ذَرٍّ اعْبُدِ اللَّهَ كَأَنَّكَ تَرَاهُ فَإِنْ كُنْتَ لَا تَرَاهُ فَإِنَّهُ يَرَاكَ}}؛ بحارالأنوار، ج۷۴، ص۷۵.</ref>؛ [[امیرمؤمنان]]{{ع}} نیز میفرمایند:"اینگونه نبودم که پروردگاری را که نمیدیدیم به [[عبادت]] گیرم" <ref>{{متن حدیث|مَا كُنْتُ أَعْبُدُ رَبّاً لَمْ أَرَهُ}}؛ اصول کافی، ج۱، ص۷.</ref>؛ [[حضرت]] [[امام حسین|سیّد الشُّهداء]]{{ع}} نیز در دعای [[عرفه]] میفرمایند: "آیا دیگری را [[ظهور]] و بروزی است که تو را نیست تا آن دیگری | *آن است که برای [[انسان]] [[شهود]] عالم حقایق پدید آید. این مرتبه به اینگونه در شماری از [[روایات]] ما یاد شده است:"ای [[ابوذر]]! خدای را چنان [[عبادت]] کن که گویی او را میبینی، چه اگر تو او را نمیبینی او بدون تردید تو را میبیند"<ref>{{متن حدیث|يَا أَبَا ذَرٍّ اعْبُدِ اللَّهَ كَأَنَّكَ تَرَاهُ فَإِنْ كُنْتَ لَا تَرَاهُ فَإِنَّهُ يَرَاكَ}}؛ بحارالأنوار، ج۷۴، ص۷۵.</ref>؛ [[امیرمؤمنان]]{{ع}} نیز میفرمایند:"اینگونه نبودم که پروردگاری را که نمیدیدیم به [[عبادت]] گیرم" <ref>{{متن حدیث|مَا كُنْتُ أَعْبُدُ رَبّاً لَمْ أَرَهُ}}؛ اصول کافی، ج۱، ص۷.</ref>؛ [[حضرت]] [[امام حسین|سیّد الشُّهداء]]{{ع}} نیز در دعای [[عرفه]] میفرمایند: "آیا دیگری را [[ظهور]] و بروزی است که تو را نیست تا آن دیگری آشکار کننده تو باشد؟، کی [[غائب]] شدهای تا [[نیازمند]] به [[راهنما]] و دلیلی باشی که به سوی تو [[هدایت]] کند؟، و کی دور شدهای تا [[نشانهها]] به تو برسانند!؛ کورباد چشمی که تو را بر خود نگهبان نبیند، و زیانبار [[باد]] معامله بندهای که آن معامله بهرهای از [[محبّت]] تو را برای آن [[بنده]] فراهم نیاورد"<ref>{{متن حدیث|أَ يَكُونُ لِغَيْرِكَ مِنَ الظُّهُورِ مَا لَيْسَ لَكَ حَتَّى يَكُونَ هُوَ الْمُظْهِرَ لَكَ مَتَى غِبْتَ حَتَّى تَحْتَاجَ إِلَى دَلِيلٍ يَدُلُّ عَلَيْكَ وَ مَتَى بَعُدْتَ حَتَّى تَكُونَ الْآثَارُ هِيَ الَّتِي تُوصِلُ إِلَيْكَ عَمِيَتْ عَيْنٌ لَا تَرَاكَ عَلَيْهَا رَقِيباً وَ حَسَرَتْ صَفْقَةُ عَبْدٍ لَمْ تَجْعَلْ لَهُ مِنْ حُبِّكَ نَصِيباً}}؛ مفاتیح الجنان، دعای عرفه.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۱۵۱-۱۵۲.</ref>. | ||
*این مرتبه خود از عرضی پهناور برخوردار و مراتبی چند را در خود جای داده است، مراتبی که هر یک به اسمی خاص -همچون [[کشف]]، تجلیه، لقاء، بیخودی، بازگشت، محو و... خوانده شده است. دستیابی به یکایک این مراتب، در شمار نعمتهای بزرگ [[حضرت حق]] است که به هریک از سالکان کوی کمال بخشی از آن را متناسب با ریاضتهای دینیای که به آن میپردازند، اعطا میفرماید. اینان هریک متناسب با ظرفیت وجودیشان قطرهای از این دریا را در میکشند، دریایی که اقیانوسها در مقابل آن چون قطرهای و بلکه چون ذرّهای خُرد است!؛ در این میان اندکی از سالکان از بهرهای بیشتر برخوردار میشوند، و به همین ترتیب مراتب سالکان معین میگردد؛ [[حضرت حق]] میفرماید: {{متن قرآن|أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَسَالَتْ أَوْدِيَةٌ بِقَدَرِهَا}}<ref>«از آسمان آبی فرو باراند آنگاه رودهایی- هر یک به گنجایی خویش- روان شد» سوره رعد، آیه ۱۷.</ref> | *این مرتبه خود از عرضی پهناور برخوردار و مراتبی چند را در خود جای داده است، مراتبی که هر یک به اسمی خاص -همچون [[کشف]]، تجلیه، لقاء، بیخودی، بازگشت، محو و... خوانده شده است. دستیابی به یکایک این مراتب، در شمار نعمتهای بزرگ [[حضرت حق]] است که به هریک از سالکان کوی کمال بخشی از آن را متناسب با ریاضتهای دینیای که به آن میپردازند، اعطا میفرماید. اینان هریک متناسب با ظرفیت وجودیشان قطرهای از این دریا را در میکشند، دریایی که اقیانوسها در مقابل آن چون قطرهای و بلکه چون ذرّهای خُرد است!؛ در این میان اندکی از سالکان از بهرهای بیشتر برخوردار میشوند، و به همین ترتیب مراتب سالکان معین میگردد؛ [[حضرت حق]] میفرماید: {{متن قرآن|أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَسَالَتْ أَوْدِيَةٌ بِقَدَرِهَا}}<ref>«از آسمان آبی فرو باراند آنگاه رودهایی- هر یک به گنجایی خویش- روان شد» سوره رعد، آیه ۱۷.</ref> | ||
*و باز میفرماید: {{متن قرآن|وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا عِنْدَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ}}<ref>«و هیچ چیز نیست جز آنکه گنجینههای آن نزد ماست و ما آن را جز به اندازه معیّن فرو نمیفرستیم» سوره حجر، آیه ۲۱.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۱۵۲.</ref>. | *و باز میفرماید: {{متن قرآن|وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا عِنْدَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ}}<ref>«و هیچ چیز نیست جز آنکه گنجینههای آن نزد ماست و ما آن را جز به اندازه معیّن فرو نمیفرستیم» سوره حجر، آیه ۲۱.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۱۵۲.</ref>. | ||
خط ۷۲: | خط ۷۲: | ||
*همانگونه که [[امامت]] کامل نیز بدانان بخشیده شده است: {{متن قرآن| إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}}<ref> سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آوردهاند، همان کسان که نماز برپا میدارند و در حال رکوع زکات میدهند؛ سوره مائده، آیه: ۵۵.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۱۵۴.</ref>. | *همانگونه که [[امامت]] کامل نیز بدانان بخشیده شده است: {{متن قرآن| إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}}<ref> سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آوردهاند، همان کسان که نماز برپا میدارند و در حال رکوع زکات میدهند؛ سوره مائده، آیه: ۵۵.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۱۵۴.</ref>. | ||
*در حالی که تنها بخشی از [[امامت]] به [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} بخشیده شده بود: {{متن قرآن|وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم میگمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود:» سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref>. | *در حالی که تنها بخشی از [[امامت]] به [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} بخشیده شده بود: {{متن قرآن|وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم میگمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود:» سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref>. | ||
*کوتاه سخن آنکه این مرتبه از [[حضور قلب]]، [[بنده]] را به دریای [[قرب الهی]] نزدیک کرده آنچه برای او در شمار [[غیب]] قرار داشت را، در شمار [[شهود]] قرار داده | *کوتاه سخن آنکه این مرتبه از [[حضور قلب]]، [[بنده]] را به دریای [[قرب الهی]] نزدیک کرده آنچه برای او در شمار [[غیب]] قرار داشت را، در شمار [[شهود]] قرار داده آشکار میسازد: {{متن قرآن|هُدًى لِلْمُتَّقِينَ * الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ}}<ref>«این (آن) کتاب (است که) هیچ تردیدی در آن نیست، رهنمودی برای پرهیزگاران است * همان کسانی که "غیب" را باور دارند» سوره بقره، آیه ۲-۳.</ref>. | ||
*روشن است که [[علم]] به چیزی و [[آگاهی]] نسبت به آن، غیر از [[ایمان]] بدان است؛ چه علمْ دانستی است، و ایمانْ دریافتنی، علمْ عرضی است، و ایمانْ ذاتی، علمْ [[علمی]] است، و ایمانْ شهودی؛ و چه تفاوت عمیق و پهناوری میان این دو است!. اینان چون به مرتبه [[ایمان]] رسیدهاند، [[برترین]] مراتب [[غیب]] -یعنی [[حضرت حق]]- را به [[شهود]] میگیرند: {{متن قرآن|وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ نَاضِرَةٌ * إِلَى رَبِّهَا نَاظِرَةٌ }}<ref>«چهرههایی در آن روز شاداب است *(که) به (پاداش و نعمت) پروردگارش مینگرد» سوره قیامه، آیه ۲۲-۲۳.</ref>. و از بالاترین مرابت هستی التذاذ مییابند. | *روشن است که [[علم]] به چیزی و [[آگاهی]] نسبت به آن، غیر از [[ایمان]] بدان است؛ چه علمْ دانستی است، و ایمانْ دریافتنی، علمْ عرضی است، و ایمانْ ذاتی، علمْ [[علمی]] است، و ایمانْ شهودی؛ و چه تفاوت عمیق و پهناوری میان این دو است!. اینان چون به مرتبه [[ایمان]] رسیدهاند، [[برترین]] مراتب [[غیب]] -یعنی [[حضرت حق]]- را به [[شهود]] میگیرند: {{متن قرآن|وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ نَاضِرَةٌ * إِلَى رَبِّهَا نَاظِرَةٌ }}<ref>«چهرههایی در آن روز شاداب است *(که) به (پاداش و نعمت) پروردگارش مینگرد» سوره قیامه، آیه ۲۲-۲۳.</ref>. و از بالاترین مرابت هستی التذاذ مییابند. | ||
*گفتیم که این مرتبه - که آن را "[[شهود]] عالم حقایق" خواندیم-، خود از پهنهای پهناور و اجزاء بسیار برخوردار است. در اینجا به شماری از این اجزاء اشاره میکنیم<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۱۵۴.</ref>. | *گفتیم که این مرتبه - که آن را "[[شهود]] عالم حقایق" خواندیم-، خود از پهنهای پهناور و اجزاء بسیار برخوردار است. در اینجا به شماری از این اجزاء اشاره میکنیم<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۱۵۴.</ref>. | ||
==== قسمت نخست==== | ==== قسمت نخست==== | ||
*این مرتبه، حالتی است که در میان [[عارفان]] [[مسلمان]] به "[[کشف]]" نامبردار شده است. در این قسمت، آنچه به واسطه ظلمتهای [[غفلت]]، [[جهل]]، [[دنیاطلبی]] و دیگر امور اینگونه بر [[آدمی]] پوشیده بوده، به واسطه رسیدن به این [[مقام]] | *این مرتبه، حالتی است که در میان [[عارفان]] [[مسلمان]] به "[[کشف]]" نامبردار شده است. در این قسمت، آنچه به واسطه ظلمتهای [[غفلت]]، [[جهل]]، [[دنیاطلبی]] و دیگر امور اینگونه بر [[آدمی]] پوشیده بوده، به واسطه رسیدن به این [[مقام]] آشکار میگردد. اینان این آشکاری را [[کشف]] میخوانند. لازم به ذکر است که گذشته از حجابهای نامبرده، حجابهای نوری - همچون [[علم]]، [[عبادت]]، [[فضیلتهای اخلاقی]] و... نیز میتوانند [[آدمی]] را از رسیدن به مرتبه [[کشف]] حقایق باز دارند. [[خداوند متعال]] حکایت میفرماید که در [[قیامت]]، [[دوزخیان]] را مخاطب ساخته میفرماید: {{متن قرآن|لَقَدْ كُنْتَ فِي غَفْلَةٍ مِنْ هَذَا فَكَشَفْنَا عَنْكَ غِطَاءَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ}}<ref>«به راستی تو از این غافل بودی پس ما پرده را از (پیش چشم) تو کنار زدیم و امروز چشمت تیزنگر است» سوره ق، آیه ۲۲.</ref>. | ||
*از این [[آیه شریفه]]، نخست دانسته میشود که [[مؤمن]] در [[دنیا]] نیز اینگونه نبوده، به [[مقام]] [[کشف]] رسیده و دستکم حجابهای ظلمانی از مقابل چشمانش کنار رفته است؛ | *از این [[آیه شریفه]]، نخست دانسته میشود که [[مؤمن]] در [[دنیا]] نیز اینگونه نبوده، به [[مقام]] [[کشف]] رسیده و دستکم حجابهای ظلمانی از مقابل چشمانش کنار رفته است؛ | ||
*پس از آن، دانسته میشود که [[قیامت]] همان [[باطن]] [[دنیا]] است، از این رو همانگونه که [[باطن]] هر چیزی به صورت کامل با ظاهر آن انطباق و هماهنگی دارد، [[قیامت]] نیز به صورت کامل با [[دنیا]] انطباق و هماهنگی خواهد داشت. بنابراین، میتوان گفت که [[قیامت]] هماکنون نیز موجود است، امّا بیشتر نزدیک به تمامی [[مردمان]] آن را در نمییابند، و تنها برخی از مردمند که میتوانند آن را [[درک]] کنند. [[امیرمؤمنان]]{{ع}} در [[مناجات]] شعبانیه میفرمایند: [۱۰۴۸] {{متن حدیث|إِلَهِي هَبْ لِي كَمَالَ الِانْقِطَاعِ إِلَيْكَ وَ أَنِرْ أَبْصَارَ قُلُوبِنَا بِضِيَاءِ نَظَرِهَا إِلَيْكَ حَتَّى تَخْرِقَ أَبْصَارُ الْقُلُوبِ حُجَبَ النُّورِ فَتَصِلَ إِلَى مَعْدِنِ الْعَظَمَةِ وَ تَصِيرَ أَرْوَاحُنَا مُعَلَّقَةً بِعِزِّ قُدْسِكَ}}<ref>مفاتیح الجنان، مناجات شعبانیه.</ref>؛ "پروردگارا! [[انقطاع]] کامل به سوی خود را نصیب من فرما، و دیدگان قلبهایمان را به [[نور]] نگاهش به سوی تو روشن فرما، تا آنجا که [[بصیرت]] قلبها حجابهای [[نورانی]] را بشکافد و به معدن [[عظمت]] متّصل شود، و روحهای ما به عزّ [[قدس]] تو معلّق گردد"<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۱۵۵.</ref>. | *پس از آن، دانسته میشود که [[قیامت]] همان [[باطن]] [[دنیا]] است، از این رو همانگونه که [[باطن]] هر چیزی به صورت کامل با ظاهر آن انطباق و هماهنگی دارد، [[قیامت]] نیز به صورت کامل با [[دنیا]] انطباق و هماهنگی خواهد داشت. بنابراین، میتوان گفت که [[قیامت]] هماکنون نیز موجود است، امّا بیشتر نزدیک به تمامی [[مردمان]] آن را در نمییابند، و تنها برخی از مردمند که میتوانند آن را [[درک]] کنند. [[امیرمؤمنان]]{{ع}} در [[مناجات]] شعبانیه میفرمایند: [۱۰۴۸] {{متن حدیث|إِلَهِي هَبْ لِي كَمَالَ الِانْقِطَاعِ إِلَيْكَ وَ أَنِرْ أَبْصَارَ قُلُوبِنَا بِضِيَاءِ نَظَرِهَا إِلَيْكَ حَتَّى تَخْرِقَ أَبْصَارُ الْقُلُوبِ حُجَبَ النُّورِ فَتَصِلَ إِلَى مَعْدِنِ الْعَظَمَةِ وَ تَصِيرَ أَرْوَاحُنَا مُعَلَّقَةً بِعِزِّ قُدْسِكَ}}<ref>مفاتیح الجنان، مناجات شعبانیه.</ref>؛ "پروردگارا! [[انقطاع]] کامل به سوی خود را نصیب من فرما، و دیدگان قلبهایمان را به [[نور]] نگاهش به سوی تو روشن فرما، تا آنجا که [[بصیرت]] قلبها حجابهای [[نورانی]] را بشکافد و به معدن [[عظمت]] متّصل شود، و روحهای ما به عزّ [[قدس]] تو معلّق گردد"<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۱۵۵.</ref>. |