سنت در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخهها
←مفهومشناسی واژه سنت
(صفحهای تازه حاوی «{{ویرایش غیرنهایی}} {{نبوت}} <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233);...» ایجاد کرد) |
|||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
این تعریفی است که میتوان آن را برگرفته از [[روایات]] متعدد و آن را تعریف سنت طبق نظر [[اهل حدیث]] دانست<ref>عبدالرحمان بن ابراهیم خمیسی، معجم علوم الحدیث النبوی، ص۱۲۸.</ref>. وقتی گفته میشود “کتاب و سنت” یعنی [[دستوری]] که در [[کتاب خدا]] یا فرمایشها و [[عمل]] [[پیامبر]]{{صل}} و به [[اعتقاد شیعه]]، [[ائمه]] آمده است. در کتب لغت پس از بیان معنای لغوی سنت، این معنا را ذکر کرده و در تعریف آن گفتهاند: “چیزی که پیامبر{{صل}} به آن دستور داده و از آن [[نهی]] کرده و به آن با سخن و [[عمل]] [[تشویق]] کرده است که آن در کتاب [[عزیز]] نیست”<ref>ابن اثیر جزری (مبارک)، النهایه، ج۲، ص۴۰۹؛ سیدمحمد مرتضی حسینی زبیدی، تاج العروس، ج۱۸، ص۳۰۰: {{عربی|ما أَمَرَ به النَّبي{{صل}} و نَهَى عنه و نَدَبَ إليه قوْلاً و فِعلاً ممَّا لم ينْطِق بِه الكتابُ العَزيزُ}}.</ref>. | این تعریفی است که میتوان آن را برگرفته از [[روایات]] متعدد و آن را تعریف سنت طبق نظر [[اهل حدیث]] دانست<ref>عبدالرحمان بن ابراهیم خمیسی، معجم علوم الحدیث النبوی، ص۱۲۸.</ref>. وقتی گفته میشود “کتاب و سنت” یعنی [[دستوری]] که در [[کتاب خدا]] یا فرمایشها و [[عمل]] [[پیامبر]]{{صل}} و به [[اعتقاد شیعه]]، [[ائمه]] آمده است. در کتب لغت پس از بیان معنای لغوی سنت، این معنا را ذکر کرده و در تعریف آن گفتهاند: “چیزی که پیامبر{{صل}} به آن دستور داده و از آن [[نهی]] کرده و به آن با سخن و [[عمل]] [[تشویق]] کرده است که آن در کتاب [[عزیز]] نیست”<ref>ابن اثیر جزری (مبارک)، النهایه، ج۲، ص۴۰۹؛ سیدمحمد مرتضی حسینی زبیدی، تاج العروس، ج۱۸، ص۳۰۰: {{عربی|ما أَمَرَ به النَّبي{{صل}} و نَهَى عنه و نَدَبَ إليه قوْلاً و فِعلاً ممَّا لم ينْطِق بِه الكتابُ العَزيزُ}}.</ref>. | ||
[[شاطبی]] درباره [[سنت]] مینویسد: “بر آنچه از [[پیامبر]]{{صل}} [[نقل]] شده، به ویژه آنچه در [[قرآن]] نیامده، بلکه فقط پیامبر{{صل}} بر آن تصریح کرده است، حال در شرح [[آیات]] باشد یا جدای از آنها، سنت گفته میشود”<ref>ابو اسحاق ابراهیم لخمی شاطبی، الموافقات فی اصول الاحکام، ج۴، ص۲: {{عربی|يُطلَقُ لفظُ السُّنّةِ علَى ما جاء مَنقولاً عنِ النَّبي{{صل}} على الخصوصِ مِمّا لم يُنصَّ عليهِ فِي الكتابِ العزيزِ؛ بل إنّما نُصَّ عَليهِ مِن جَهتِهِ عليه الصلاة والسلام كانَ بَياناً لِما فِي الكتابِ أو لا}}.</ref>؛ برای مثال [[ختنه]] را سنت دانستهاند؛ چون [[سنت پیامبر]]{{صل}} است<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۶، ص۳۶؛ شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج۷، ص۴۴۵.</ref>. وقتی سنت در برابر [[بدعت]] قرار میگیرد، به همین معناست؛ برای نمونه [[امیر مؤمنان]] تلاش [[لشکر]] [[معاویه]] را در [[صفین]]، خاموش کردن سنت پیامبر{{صل}} و زنده کردن بدعت میشمارد<ref>نصر بن مزاحم منقری، وقعة صفین، ص۲۵۱: {{متن حدیث|لِيُطْفِئُوا السُّنَّةَ وَ يُحْيُوا الْبِدْعَةَ}}. مشابه آن در: نهج البلاغه، تحقیق صبحی صالح، ص۲۶۴.</ref> و زمانی که مردی از ایشان از سنت و بدعت میپرسد، میفرماید: سنت چیزی است که [[رسول خدا]]{{صل}} بنیان نهاده و بدعت چیزی است که [[مخالف]] آن باشد<ref>ابن شعبه حرانی، تحف العقول، ص۲۱۱؛ شیخ صدوق، معانی الأخبار، ص۱۵۵. در کتاب اول آمده: {{متن حدیث|فَقَالَ{{ع}}: أَمَّا السُّنَّةُ فَسُنَّةُ رَسُولِ اللَّهِ{{صل}} وَ أَمَّا الْبِدْعَةُ فَمَا خَالَفَهَا}}.</ref>. [[امام حسین]]{{ع}} نیز میفرماید در [[زمان]] [[خلافت امویان]] سنت نابود و بدعت زنده شده است<ref>احمد بن یحیی بلاذری، جمل من أنساب الاشراف، ج۲، ص۳۳۵: {{متن حدیث|إنَّ السُّنةَ قد أميتَت، و إنَّ البِدعَةَ قد أُحيِيَت و نعشت}}.</ref>.<ref>[[علی اکبر ذاکری|اکبر ذاکری، علی]]، [[درآمدی بر سیره معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه (کتاب)|درآمدی بر سیره معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه]]، ص | [[شاطبی]] درباره [[سنت]] مینویسد: “بر آنچه از [[پیامبر]]{{صل}} [[نقل]] شده، به ویژه آنچه در [[قرآن]] نیامده، بلکه فقط پیامبر{{صل}} بر آن تصریح کرده است، حال در شرح [[آیات]] باشد یا جدای از آنها، سنت گفته میشود”<ref>ابو اسحاق ابراهیم لخمی شاطبی، الموافقات فی اصول الاحکام، ج۴، ص۲: {{عربی|يُطلَقُ لفظُ السُّنّةِ علَى ما جاء مَنقولاً عنِ النَّبي{{صل}} على الخصوصِ مِمّا لم يُنصَّ عليهِ فِي الكتابِ العزيزِ؛ بل إنّما نُصَّ عَليهِ مِن جَهتِهِ عليه الصلاة والسلام كانَ بَياناً لِما فِي الكتابِ أو لا}}.</ref>؛ برای مثال [[ختنه]] را سنت دانستهاند؛ چون [[سنت پیامبر]]{{صل}} است<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۶، ص۳۶؛ شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج۷، ص۴۴۵.</ref>. وقتی سنت در برابر [[بدعت]] قرار میگیرد، به همین معناست؛ برای نمونه [[امیر مؤمنان]] تلاش [[لشکر]] [[معاویه]] را در [[صفین]]، خاموش کردن سنت پیامبر{{صل}} و زنده کردن بدعت میشمارد<ref>نصر بن مزاحم منقری، وقعة صفین، ص۲۵۱: {{متن حدیث|لِيُطْفِئُوا السُّنَّةَ وَ يُحْيُوا الْبِدْعَةَ}}. مشابه آن در: نهج البلاغه، تحقیق صبحی صالح، ص۲۶۴.</ref> و زمانی که مردی از ایشان از سنت و بدعت میپرسد، میفرماید: سنت چیزی است که [[رسول خدا]]{{صل}} بنیان نهاده و بدعت چیزی است که [[مخالف]] آن باشد<ref>ابن شعبه حرانی، تحف العقول، ص۲۱۱؛ شیخ صدوق، معانی الأخبار، ص۱۵۵. در کتاب اول آمده: {{متن حدیث|فَقَالَ{{ع}}: أَمَّا السُّنَّةُ فَسُنَّةُ رَسُولِ اللَّهِ{{صل}} وَ أَمَّا الْبِدْعَةُ فَمَا خَالَفَهَا}}.</ref>. [[امام حسین]]{{ع}} نیز میفرماید در [[زمان]] [[خلافت امویان]] سنت نابود و بدعت زنده شده است<ref>احمد بن یحیی بلاذری، جمل من أنساب الاشراف، ج۲، ص۳۳۵: {{متن حدیث|إنَّ السُّنةَ قد أميتَت، و إنَّ البِدعَةَ قد أُحيِيَت و نعشت}}.</ref>.<ref>[[علی اکبر ذاکری|اکبر ذاکری، علی]]، [[درآمدی بر سیره معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه (کتاب)|درآمدی بر سیره معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه]]، ص ۴۷.</ref> | ||
===سنت به معنای [[استحباب]]=== | ===سنت به معنای [[استحباب]]=== | ||
خط ۲۳: | خط ۲۳: | ||
#سنتهای زاید: کارهایی که پیامبر{{صل}} به گونه معمول و عادی انجام میداده است. اینها سنتهایی است که عمل به آنها نیکوست و در ترک آنها کراهت و زشتی نیست؛ مانند سنت [[لباس]] [[پوشیدن]]، [[خوردن و آشامیدن]]، ایستادن و نشستن پپامبر{{صل}}<ref>سیدعلی خان مدنی شیرازی، ریاض السالکین، ج۷، ص۲۰۴ و مشابه آن در: ج۶، ص۴۰۳.</ref>. | #سنتهای زاید: کارهایی که پیامبر{{صل}} به گونه معمول و عادی انجام میداده است. اینها سنتهایی است که عمل به آنها نیکوست و در ترک آنها کراهت و زشتی نیست؛ مانند سنت [[لباس]] [[پوشیدن]]، [[خوردن و آشامیدن]]، ایستادن و نشستن پپامبر{{صل}}<ref>سیدعلی خان مدنی شیرازی، ریاض السالکین، ج۷، ص۲۰۴ و مشابه آن در: ج۶، ص۴۰۳.</ref>. | ||
سنت در اینجا همان روش و عمل غیرواجب است. گویا [[علامه طباطبایی]] کتاب خویش را به نام [[سنن النبی]] بر این معنا بنیان نهاده؛ زیرا بیشترین مواردی که در آن آورده، رفتارهای عملی و دستورهایی از پیامبر{{صل}} است که گونهای استمرار در آن گزارش شده که برخی از سنتهای هُدی و تعدادی از سنتهای زاید هستند<ref>علامه محمدحسین طباطبائی، سنن النبی، ص۱۵، مقدمه.</ref>. [[عبدالله بن مسعود]] از [[سنن]] [[هدی]]، [[نماز]] به [[جماعت]] در [[مسجد]] را ذکر کرده و [[مردم]] را از ترک مسجد [[نهی]] میکرد<ref>ابو داود سلیمان بن اشعث سجستانی ازدی، سنن ابی داوود، ج۱، ص۱۵۰؛ سلیمان بن احمد طبرانی، معجم الکبیر، ج۹، ص۱۱۷؛ ابن حبان، الصحیح، ج۵، ص۴۵۶.</ref>. مؤلف کتاب [[دستور]] العلماء بعد از تعریف [[سنت]] آن را به دو دسته سنن هدی و سنن زواید تقسیم کرده است، برابر تعریفی که ذکر شد. او نمونههای متعددی برای هر یک از دو قسم سنت آورده است. وی [[نماز تراویح]] را از سنتهای [[صحابه]] میداند نه [[سنت پیامبر]]{{صل}}؛ اما بر مواظبت بر آن تأکید دارد<ref>احمد نگری، جامع العلوم فی اصطلاحات الفنون، ج۲، ص۱۸۵-۱۸۶.</ref>.<ref>[[علی اکبر ذاکری|اکبر ذاکری، علی]]، [[درآمدی بر سیره معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه (کتاب)|درآمدی بر سیره معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه]]، ص | سنت در اینجا همان روش و عمل غیرواجب است. گویا [[علامه طباطبایی]] کتاب خویش را به نام [[سنن النبی]] بر این معنا بنیان نهاده؛ زیرا بیشترین مواردی که در آن آورده، رفتارهای عملی و دستورهایی از پیامبر{{صل}} است که گونهای استمرار در آن گزارش شده که برخی از سنتهای هُدی و تعدادی از سنتهای زاید هستند<ref>علامه محمدحسین طباطبائی، سنن النبی، ص۱۵، مقدمه.</ref>. [[عبدالله بن مسعود]] از [[سنن]] [[هدی]]، [[نماز]] به [[جماعت]] در [[مسجد]] را ذکر کرده و [[مردم]] را از ترک مسجد [[نهی]] میکرد<ref>ابو داود سلیمان بن اشعث سجستانی ازدی، سنن ابی داوود، ج۱، ص۱۵۰؛ سلیمان بن احمد طبرانی، معجم الکبیر، ج۹، ص۱۱۷؛ ابن حبان، الصحیح، ج۵، ص۴۵۶.</ref>. مؤلف کتاب [[دستور]] العلماء بعد از تعریف [[سنت]] آن را به دو دسته سنن هدی و سنن زواید تقسیم کرده است، برابر تعریفی که ذکر شد. او نمونههای متعددی برای هر یک از دو قسم سنت آورده است. وی [[نماز تراویح]] را از سنتهای [[صحابه]] میداند نه [[سنت پیامبر]]{{صل}}؛ اما بر مواظبت بر آن تأکید دارد<ref>احمد نگری، جامع العلوم فی اصطلاحات الفنون، ج۲، ص۱۸۵-۱۸۶.</ref>.<ref>[[علی اکبر ذاکری|اکبر ذاکری، علی]]، [[درآمدی بر سیره معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه (کتاب)|درآمدی بر سیره معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه]]، ص ۴۹.</ref> | ||
===قول، فعل و [[تقریر معصوم]]=== | ===قول، فعل و [[تقریر معصوم]]=== | ||
اصولیان سنت را عبارت از قول (سخن)، فعل (عمل) و تقریر ([[تأیید]]) [[پیامبر]] دانستهاند<ref>شیخ بهائی، زبدة الأصول، ص۱۸۰؛ مولا احمد محقق اردبیلی، مجمع الفائده و البرهان، ج۳، ص۲۱۶: تعریف زبده: {{عربی|السنّة هي قول النبيّ{{صل}}، أو فعله، أو تقريره}}.</ref>. [[علمای شیعه]] آن را به قول یا فعل و تقریر معصوم<ref>میرزا ابوالقاسم بن محمد قمی، قوانین المحکمة فی الأصول، ج۲، ص۳۳۸؛ علیاکبر غفاری، تلخیص مقباس الهدایة العلامه المامقانی، ج۳، ص۲۶.</ref> یا [[حجت]]<ref>شیخ مرتضی انصاری، فرائد الأصول، ج۱، ص۱۷۳: {{عربی|المراد بالسنة هو قول الحجة أو فعله أو تقريره}}.</ref> تعریف کردهاند. گروهی این سه را [[مقید]] به غیرعادی کردهاند<ref>علیاکبر غفاری، تلخیص مقباس الهدایة العلامه المامقانی، ج۳، ص۲۶.</ref>؛ یعنی سخنان و کارهای معمولی [[معصوم]] سنت نام نمیگیرد. صاحب [[قوانین]] سنت را مقید به کارهای غیرعادی کرده<ref>میرزا ابوالقاسم بن محمد قمی، قوانین المحکمة فی الأصول، ج۲، ص۳۳۸: {{عربی|السّنة و هو قول المعصوم{{ع}} أو فعله أو تقريره الغير العاديات}}.</ref> و [[شیخ بهایی]] آن را مقیّد به غیر [[قرآن]]<ref>این تعبیر در کتب اصول عامه هم آمده است. عبدالعلی محمد بن نظام الدین انصاری، فوات الرحموت بشرح مسلم الثبوت فی أصول الفقه، ج۲، ص۹۷: {{عربی|ما صدر و ظهر عن الرسول{{صل}} غير القرآن من قول و فعل و تقرير}}.</ref> و غیرعادی دانسته است<ref>شیخ بهائی، زبدة الأصول، ص۱۷۹: {{عربی|السنّة: و هي قول النبي{{صل}} أو فعله، او تقريره غير قرآن و لا عاديّ}}.</ref>؛ یعنی آنچه در [[قرآن]] آمده، گرچه مربوط به [[رسول خدا]]{{صل}} باشد، [[سنت]] نیست؛ اما اصولیان معاصر چنین قیدی را در تعریف سنت بیان نکردهاند<ref>محمدکاظم خراسانی، کفایة الأصول، ص۸؛ شیخ مرتضی انصاری، فرائد الأصول، ج۱، ص۱۷۳.</ref>. برخی به این نکته توجه کردهاند که سنت نفس و اصل سخن، عمل و [[تأیید]] [[معصوم]] است<ref>محمدکاظم خراسانی، کفایة الأصول، ص۸: {{عربی|المراد بالسنة منها هو نفس قول المعصوم أو فعله أو تقريره}}.</ref> و آنچه از این سه حکایت میکند، [[حدیث]] نامیده میشود. حدیث یعنی خبر و روایتی که از قول، عمل و [[تقریر معصوم]] حکایت میکند. به همین جهت حدیث را [[کلامی]] میدانند که از قول، فعل و تقریر معصوم حکایت دارد<ref>شیخ بهائی، زبدة الأصول، ص۱۷۹؛ میرزا ابوالقاسم بن محمد قمی، قوانین المحکمة فی الأصول، ج۲، ص۳۳۸: {{عربی|كلام يحكي قول المعصوم او فعله او تقريره}}.</ref>. از دیدگاه [[علمای شیعه]] سنت تنها گفته، عمل و امضای [[پیامبر]]{{صل}} و [[امام]] معصوم را در بر میگیرد؛ البته در روایاتی [[امامان]] به عملکرد افرادی مانند [[سلمان]] و [[ابوذر]] استناد کردهاند؛ زیرا آنان بدون [[دستور]] [[امیر مؤمنان]]{{ع}} کاری انجام نمیدادند.<ref>[[علی اکبر ذاکری|اکبر ذاکری، علی]]، [[درآمدی بر سیره معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه (کتاب)|درآمدی بر سیره معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه]]، ص | اصولیان سنت را عبارت از قول (سخن)، فعل (عمل) و تقریر ([[تأیید]]) [[پیامبر]] دانستهاند<ref>شیخ بهائی، زبدة الأصول، ص۱۸۰؛ مولا احمد محقق اردبیلی، مجمع الفائده و البرهان، ج۳، ص۲۱۶: تعریف زبده: {{عربی|السنّة هي قول النبيّ{{صل}}، أو فعله، أو تقريره}}.</ref>. [[علمای شیعه]] آن را به قول یا فعل و تقریر معصوم<ref>میرزا ابوالقاسم بن محمد قمی، قوانین المحکمة فی الأصول، ج۲، ص۳۳۸؛ علیاکبر غفاری، تلخیص مقباس الهدایة العلامه المامقانی، ج۳، ص۲۶.</ref> یا [[حجت]]<ref>شیخ مرتضی انصاری، فرائد الأصول، ج۱، ص۱۷۳: {{عربی|المراد بالسنة هو قول الحجة أو فعله أو تقريره}}.</ref> تعریف کردهاند. گروهی این سه را [[مقید]] به غیرعادی کردهاند<ref>علیاکبر غفاری، تلخیص مقباس الهدایة العلامه المامقانی، ج۳، ص۲۶.</ref>؛ یعنی سخنان و کارهای معمولی [[معصوم]] سنت نام نمیگیرد. صاحب [[قوانین]] سنت را مقید به کارهای غیرعادی کرده<ref>میرزا ابوالقاسم بن محمد قمی، قوانین المحکمة فی الأصول، ج۲، ص۳۳۸: {{عربی|السّنة و هو قول المعصوم{{ع}} أو فعله أو تقريره الغير العاديات}}.</ref> و [[شیخ بهایی]] آن را مقیّد به غیر [[قرآن]]<ref>این تعبیر در کتب اصول عامه هم آمده است. عبدالعلی محمد بن نظام الدین انصاری، فوات الرحموت بشرح مسلم الثبوت فی أصول الفقه، ج۲، ص۹۷: {{عربی|ما صدر و ظهر عن الرسول{{صل}} غير القرآن من قول و فعل و تقرير}}.</ref> و غیرعادی دانسته است<ref>شیخ بهائی، زبدة الأصول، ص۱۷۹: {{عربی|السنّة: و هي قول النبي{{صل}} أو فعله، او تقريره غير قرآن و لا عاديّ}}.</ref>؛ یعنی آنچه در [[قرآن]] آمده، گرچه مربوط به [[رسول خدا]]{{صل}} باشد، [[سنت]] نیست؛ اما اصولیان معاصر چنین قیدی را در تعریف سنت بیان نکردهاند<ref>محمدکاظم خراسانی، کفایة الأصول، ص۸؛ شیخ مرتضی انصاری، فرائد الأصول، ج۱، ص۱۷۳.</ref>. برخی به این نکته توجه کردهاند که سنت نفس و اصل سخن، عمل و [[تأیید]] [[معصوم]] است<ref>محمدکاظم خراسانی، کفایة الأصول، ص۸: {{عربی|المراد بالسنة منها هو نفس قول المعصوم أو فعله أو تقريره}}.</ref> و آنچه از این سه حکایت میکند، [[حدیث]] نامیده میشود. حدیث یعنی خبر و روایتی که از قول، عمل و [[تقریر معصوم]] حکایت میکند. به همین جهت حدیث را [[کلامی]] میدانند که از قول، فعل و تقریر معصوم حکایت دارد<ref>شیخ بهائی، زبدة الأصول، ص۱۷۹؛ میرزا ابوالقاسم بن محمد قمی، قوانین المحکمة فی الأصول، ج۲، ص۳۳۸: {{عربی|كلام يحكي قول المعصوم او فعله او تقريره}}.</ref>. از دیدگاه [[علمای شیعه]] سنت تنها گفته، عمل و امضای [[پیامبر]]{{صل}} و [[امام]] معصوم را در بر میگیرد؛ البته در روایاتی [[امامان]] به عملکرد افرادی مانند [[سلمان]] و [[ابوذر]] استناد کردهاند؛ زیرا آنان بدون [[دستور]] [[امیر مؤمنان]]{{ع}} کاری انجام نمیدادند.<ref>[[علی اکبر ذاکری|اکبر ذاکری، علی]]، [[درآمدی بر سیره معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه (کتاب)|درآمدی بر سیره معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه]]، ص ۵۱.</ref> | ||
==سنت از منظر اصولیان [[اهل سنت]]== | ==سنت از منظر اصولیان [[اهل سنت]]== |