پرش به محتوا

عدل: تفاوت میان نسخه‌ها

۴ بایت حذف‌شده ،  ‏۲۵ ژانویهٔ ۲۰۲۱
جز
جایگزینی متن - 'موقعیت' به 'موقعیت'
جز (جایگزینی متن - 'موقعیت' به 'موقعیت')
خط ۶۳: خط ۶۳:
### [[عدالت]] بین [[بندگان]] و [[حضرت]] [[خالق]]: [[حضرت حق]] [[بخشنده]] [[حیات]] و عطاکننده همه [[کمالات]] است و همه [[نعمت‌ها]] از آن سو به جانب [[بندگان]] سرازیر می‌شود؛ بنابراین بر [[بندگان]] لازم است در برابر این همه [[لطف]] و [[احسان]]، خدمتی به جا آورند؛ چون کسی که نعمتی دریافت کند و در صدد جبران برنیاید، [[ظالم]] شمرده می‌شود. جبران [[احسان]] نسبت به اشخاص مختلف، تفاوت پیدا می‌کند. اگر کسی که هم‌شأن و رتبه ماست [[احسان]] کند، جبران احسانش به این است که در موقع مناسب حداقل به همان مقدار به او [[احسان]] کنیم، ولی اگر سلطانی [[مقتدر]] عطایی فرستد، جبران آن عطا به فرستادن عطایی مشابه نیست؛ چراکه اولاً، [[رعیت]] از عهده عطایی چون عطای [[سلطان]] برنمی آید؛ و ثانیاً، [[سلطان]] را به آن نیازی نیست. بنابراین، برای جبران [[لطف]] شاهانه باید بقای دولتش را از [[خدا]] خواست و [[فضایل]] و محامدش را در مجامع بازگفت. [[خداوند متعال]] از [[خدمت]] و عطای [[بندگان]]، [[بی‌نیاز]] است و از [[شکر]] و ثنای ایشان مستغنی است؛ ولی با این حال بر [[بندگان]] [[واجب]] است در [[خداشناسی]] و [[خدادوستی]] بکوشند و برای [[امتثال]] [[فرامین]] الامی تلاش کنند و در [[التزام]] به [[دین]] و [[آیین]] و [[شریعت]] [[استواری]] کنند هرچند که همه اینها نیز از جمله نعمت‌های او به شمارند. بنده‌ای که در پیشگاه [[پروردگار]] خویش از این تلاش و کوشش فرو نگذارد و در [[اطاعت]] [[فرمان]] آن یکتای یگانه کوتاهی نکند، در رابطه با [[پروردگار]] خویش به [[عدالت]] [[رفتار]] کرده و هر چه از این [[صراط مستقیم]] فاصله گیرد گرفتار [[ظلم و جور]] شده است
### [[عدالت]] بین [[بندگان]] و [[حضرت]] [[خالق]]: [[حضرت حق]] [[بخشنده]] [[حیات]] و عطاکننده همه [[کمالات]] است و همه [[نعمت‌ها]] از آن سو به جانب [[بندگان]] سرازیر می‌شود؛ بنابراین بر [[بندگان]] لازم است در برابر این همه [[لطف]] و [[احسان]]، خدمتی به جا آورند؛ چون کسی که نعمتی دریافت کند و در صدد جبران برنیاید، [[ظالم]] شمرده می‌شود. جبران [[احسان]] نسبت به اشخاص مختلف، تفاوت پیدا می‌کند. اگر کسی که هم‌شأن و رتبه ماست [[احسان]] کند، جبران احسانش به این است که در موقع مناسب حداقل به همان مقدار به او [[احسان]] کنیم، ولی اگر سلطانی [[مقتدر]] عطایی فرستد، جبران آن عطا به فرستادن عطایی مشابه نیست؛ چراکه اولاً، [[رعیت]] از عهده عطایی چون عطای [[سلطان]] برنمی آید؛ و ثانیاً، [[سلطان]] را به آن نیازی نیست. بنابراین، برای جبران [[لطف]] شاهانه باید بقای دولتش را از [[خدا]] خواست و [[فضایل]] و محامدش را در مجامع بازگفت. [[خداوند متعال]] از [[خدمت]] و عطای [[بندگان]]، [[بی‌نیاز]] است و از [[شکر]] و ثنای ایشان مستغنی است؛ ولی با این حال بر [[بندگان]] [[واجب]] است در [[خداشناسی]] و [[خدادوستی]] بکوشند و برای [[امتثال]] [[فرامین]] الامی تلاش کنند و در [[التزام]] به [[دین]] و [[آیین]] و [[شریعت]] [[استواری]] کنند هرچند که همه اینها نیز از جمله نعمت‌های او به شمارند. بنده‌ای که در پیشگاه [[پروردگار]] خویش از این تلاش و کوشش فرو نگذارد و در [[اطاعت]] [[فرمان]] آن یکتای یگانه کوتاهی نکند، در رابطه با [[پروردگار]] خویش به [[عدالت]] [[رفتار]] کرده و هر چه از این [[صراط مستقیم]] فاصله گیرد گرفتار [[ظلم و جور]] شده است
###[[عدالت]] بین [[انسان‌ها]]: [[خداوند متعال]] برای هریک از [[انسان‌ها]] [[حقوقی]] مقرر و برای [[روابط]] بین [[انسان‌ها]] [[قوانین]] و مقرراتی وضع فرموده است. در [[روابط انسانی]] [[عدالت]] این است که هرکسی به [[حق]] خویش برسد و در [[جایگاه]] [[شایسته]] خود قرار گیرد.[[ انسان]] [[عادل]] در این [[روابط]] کسی است که [[امانت]] را به صاحبش بر می‌گرداند، در معاملات به [[انصاف]] [[رفتار]] می‌کند، بزرگان را ارج می‌نهد، به فریاد [[مظلومان]] می‌رسد، [[ضعیفان]] و درماندگان را [[دستگیری]] و با سرکشان و [[ستمگران]] مقابله می‌کند.
###[[عدالت]] بین [[انسان‌ها]]: [[خداوند متعال]] برای هریک از [[انسان‌ها]] [[حقوقی]] مقرر و برای [[روابط]] بین [[انسان‌ها]] [[قوانین]] و مقرراتی وضع فرموده است. در [[روابط انسانی]] [[عدالت]] این است که هرکسی به [[حق]] خویش برسد و در [[جایگاه]] [[شایسته]] خود قرار گیرد.[[ انسان]] [[عادل]] در این [[روابط]] کسی است که [[امانت]] را به صاحبش بر می‌گرداند، در معاملات به [[انصاف]] [[رفتار]] می‌کند، بزرگان را ارج می‌نهد، به فریاد [[مظلومان]] می‌رسد، [[ضعیفان]] و درماندگان را [[دستگیری]] و با سرکشان و [[ستمگران]] مقابله می‌کند.
###[[عدالت]] بین [[بندگان]] و [[مردگان]]: پاره‌ای از [[روابط]] [[حقوقی]] بین [[انسان‌ها]]، حتی پس از [[مرگ]] یکی از طرفین باقی میماند؛ به همین [[دلیل]] برخی [[مردگان]] همانند افراد زنده دارای [[حقوقی]] هستند؛ از جمله [[پدر]] و [[مادر]]، [[خویشان]] و [[نزدیکان]]، [[همسایگان]]، [[دوستان]] و در نهایت همه [[اهل]] [[ایمان]]، اگرچه با تفاوت بسیار، پس از [[مرگ]]، نسبت به ما [[حقوقی]] دارند. به همین [[دلیل]] [[انسان]] می‌تواند با [[تغییر]] رویه نسبت به [[پدر]] و [[مادر]] در گذشته خویش [[موقعیت]] خود را در [[مقام]] [[فرزندی]] [[تغییر]] دهد مثلاً کسی که در زمان [[حیات]] [[والدین]] به هر [[دلیل]] از [[خدمت]] به آنها کوتاهی کرده و از آثار و [[برکات]] [[خدمت]] و [[مهربانی]] به [[والدین]] [[محروم]] مانده پس از [[مرگ]] ایشان می‌تواند با مراعات [[حقوق]] آنها گذشته را جبران کند و خود را از این [[محرومیت]] [[نجات]] دهد<ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱۴ (کتاب)|اخلاق الاهی]]، ج14، ص62-69.</ref>.
###[[عدالت]] بین [[بندگان]] و [[مردگان]]: پاره‌ای از [[روابط]] [[حقوقی]] بین [[انسان‌ها]]، حتی پس از [[مرگ]] یکی از طرفین باقی میماند؛ به همین [[دلیل]] برخی [[مردگان]] همانند افراد زنده دارای [[حقوقی]] هستند؛ از جمله [[پدر]] و [[مادر]]، [[خویشان]] و [[نزدیکان]]، [[همسایگان]]، [[دوستان]] و در نهایت همه [[اهل]] [[ایمان]]، اگرچه با تفاوت بسیار، پس از [[مرگ]]، نسبت به ما [[حقوقی]] دارند. به همین [[دلیل]] [[انسان]] می‌تواند با [[تغییر]] رویه نسبت به [[پدر]] و [[مادر]] در گذشته خویش موقعیت خود را در [[مقام]] [[فرزندی]] [[تغییر]] دهد مثلاً کسی که در زمان [[حیات]] [[والدین]] به هر [[دلیل]] از [[خدمت]] به آنها کوتاهی کرده و از آثار و [[برکات]] [[خدمت]] و [[مهربانی]] به [[والدین]] [[محروم]] مانده پس از [[مرگ]] ایشان می‌تواند با مراعات [[حقوق]] آنها گذشته را جبران کند و خود را از این [[محرومیت]] [[نجات]] دهد<ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱۴ (کتاب)|اخلاق الاهی]]، ج14، ص62-69.</ref>.
===نمونه‌هایی از رفتار عادلانه===
===نمونه‌هایی از رفتار عادلانه===
#'''[[شهادت به حق]]''': [[قرآن کریم]] به ما آموخته است که چون [[مسلمانان]] [[نیازمند]] [[شاهد]] باشند و ما را برای حضور در محل واقعه و [[تحمل]] [[شهادت]] [[دعوت]] کنند دعوتشان را بپذیریم و برای [[تحمل]] [[شهادت]] حاضر شویم<ref>{{متن قرآن|...وَلَا تَكْتُمُوا الشَّهَادَةَ وَمَنْ يَكْتُمْهَا فَإِنَّهُ آثِمٌ قَلْبُهُ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِيمٌ}} «... و گواهی را پنهان مدارید و آنکه آن را پنهان دارد بی‌گمان او را دل، بزهکار است و خداوند به آنچه انجام می‌دهید داناست» سوره بقره، آیه ۲۸۳.</ref>؛ برای نمونه، اگر دو نفر با هم معامله‌ای مثل [[خرید و فروش]]، اجاره و [[قرض]] انجام می‌دهند یا [[عقد]] نکاحی خوانده می‌شود و از ما می‌خواهند در آن مجلس حاضر شویم و [[شاهد]] واقعه باشیم تا در صورت [[ضرورت]] [[شهادت]] دهیم، قبول این [[دعوت]] [[واجب]] می‌شود<ref>ر.ک: محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۸، ص۵۰۸.</ref>. پس از [[تحمل]] [[شهادت]]<ref>تحمل شهادت، در مقابل ادای شهادت (شهادت دادن) به این معنی است که انسان برای دیدن واقعه حاضر شود لزوم ادای شهادت کند.</ref>، در صورتی که از ما برای ادای [[شهادت]] در [[دادگاه]] [[دعوت]] شود و [[شهادت]] ما برای احقاق [[حق]] مفید باشد و زیانی به ما نرساند، ادای [[شهادت]] نیز [[واجب]]<ref>{{متن قرآن|...وَلَا تَكْتُمُوا الشَّهَادَةَ وَمَنْ يَكْتُمْهَا فَإِنَّهُ آثِمٌ قَلْبُهُ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِيمٌ}} «... و گواهی را پنهان مدارید و آنکه آن را پنهان دارد بی‌گمان او را دل، بزهکار است و خداوند به آنچه انجام می‌دهید داناست» سوره بقره، آیه ۲۸۳؛ ابن براج، المهذب، ج۲، ص۵۶۱.</ref> و [[کتمان شهادت]] [[حرام]] می‌شود<ref>مفید، مقنعه، ص۷۲۸.</ref>. [[رسول خدا]]{{صل}} می‌فرماید: کسی که شهادتی را [[کتمان]] کند، در [[روز قیامت]] [[خداوند متعال]] در حضور خلایق گوشت تنش را به خوردش می‌دهد. ادای [[شهادت]] به قصد احقاق [[حق]] از چنان جایگاهی برخوردار است که اگر [[معتکف]] برای اقامه [[شهادت]] در [[دادگاه]] از محل [[اعتکاف]] خارج شود به اعتکافش زیانی نمی‌رسد<ref>علامه حلی، تذکرة الفقهاء، ج۶، ص۲۹۳.</ref>. مهم‌ترین نکته در این زمینه این است که [[شهادت]] باید از روی [[علم]] و [[آگاهی]] باشد. [[امام صادق]]{{ع}} می‌فرماید: در مورد چیزی [[گواهی]] مده مگر آنکه همانند کف دستانت از آن [[آگاه]] باشی<ref>طوسی، تهذیب الاحکام، ج۳، ص۲۱.</ref>. [[کتمان شهادت]] اگر از روی غرض و به قصد [[ابطال حق]] باشد از [[گناهان کبیره]] به شمار می‌رود. [[رسول خدا]]{{صل}} فرمود: کسی که شهادتی را [[کتمان]] می‌کند تا [[خون]] [[مسلمانی]] ریخته شود یا [[مال]] [[مسلمانی]] از دستش برود [[روز قیامت]] در حالی می‌آید که صورتش را به اندازه یک میدان دید چشم، [[تاریکی]] فراگرفته و در صورتش خراش عمیقی است که باعث می‌شود [[مردم]] او را با نام و [[نسب]] بشناسند و کسی که شهادتی به [[حق]] دهد تا [[حق]] [[مسلمانی]] را زنده کند، [[روز قیامت]] در حالی می‌آید که از صورتش به اندازه یک میدان دید چشم، [[نور]] می‌درخشد و [[مردم]] او را با نام و [[نسب]] می‌شناسند<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۲، ص۳۸۰.</ref>.
#'''[[شهادت به حق]]''': [[قرآن کریم]] به ما آموخته است که چون [[مسلمانان]] [[نیازمند]] [[شاهد]] باشند و ما را برای حضور در محل واقعه و [[تحمل]] [[شهادت]] [[دعوت]] کنند دعوتشان را بپذیریم و برای [[تحمل]] [[شهادت]] حاضر شویم<ref>{{متن قرآن|...وَلَا تَكْتُمُوا الشَّهَادَةَ وَمَنْ يَكْتُمْهَا فَإِنَّهُ آثِمٌ قَلْبُهُ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِيمٌ}} «... و گواهی را پنهان مدارید و آنکه آن را پنهان دارد بی‌گمان او را دل، بزهکار است و خداوند به آنچه انجام می‌دهید داناست» سوره بقره، آیه ۲۸۳.</ref>؛ برای نمونه، اگر دو نفر با هم معامله‌ای مثل [[خرید و فروش]]، اجاره و [[قرض]] انجام می‌دهند یا [[عقد]] نکاحی خوانده می‌شود و از ما می‌خواهند در آن مجلس حاضر شویم و [[شاهد]] واقعه باشیم تا در صورت [[ضرورت]] [[شهادت]] دهیم، قبول این [[دعوت]] [[واجب]] می‌شود<ref>ر.ک: محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۸، ص۵۰۸.</ref>. پس از [[تحمل]] [[شهادت]]<ref>تحمل شهادت، در مقابل ادای شهادت (شهادت دادن) به این معنی است که انسان برای دیدن واقعه حاضر شود لزوم ادای شهادت کند.</ref>، در صورتی که از ما برای ادای [[شهادت]] در [[دادگاه]] [[دعوت]] شود و [[شهادت]] ما برای احقاق [[حق]] مفید باشد و زیانی به ما نرساند، ادای [[شهادت]] نیز [[واجب]]<ref>{{متن قرآن|...وَلَا تَكْتُمُوا الشَّهَادَةَ وَمَنْ يَكْتُمْهَا فَإِنَّهُ آثِمٌ قَلْبُهُ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِيمٌ}} «... و گواهی را پنهان مدارید و آنکه آن را پنهان دارد بی‌گمان او را دل، بزهکار است و خداوند به آنچه انجام می‌دهید داناست» سوره بقره، آیه ۲۸۳؛ ابن براج، المهذب، ج۲، ص۵۶۱.</ref> و [[کتمان شهادت]] [[حرام]] می‌شود<ref>مفید، مقنعه، ص۷۲۸.</ref>. [[رسول خدا]]{{صل}} می‌فرماید: کسی که شهادتی را [[کتمان]] کند، در [[روز قیامت]] [[خداوند متعال]] در حضور خلایق گوشت تنش را به خوردش می‌دهد. ادای [[شهادت]] به قصد احقاق [[حق]] از چنان جایگاهی برخوردار است که اگر [[معتکف]] برای اقامه [[شهادت]] در [[دادگاه]] از محل [[اعتکاف]] خارج شود به اعتکافش زیانی نمی‌رسد<ref>علامه حلی، تذکرة الفقهاء، ج۶، ص۲۹۳.</ref>. مهم‌ترین نکته در این زمینه این است که [[شهادت]] باید از روی [[علم]] و [[آگاهی]] باشد. [[امام صادق]]{{ع}} می‌فرماید: در مورد چیزی [[گواهی]] مده مگر آنکه همانند کف دستانت از آن [[آگاه]] باشی<ref>طوسی، تهذیب الاحکام، ج۳، ص۲۱.</ref>. [[کتمان شهادت]] اگر از روی غرض و به قصد [[ابطال حق]] باشد از [[گناهان کبیره]] به شمار می‌رود. [[رسول خدا]]{{صل}} فرمود: کسی که شهادتی را [[کتمان]] می‌کند تا [[خون]] [[مسلمانی]] ریخته شود یا [[مال]] [[مسلمانی]] از دستش برود [[روز قیامت]] در حالی می‌آید که صورتش را به اندازه یک میدان دید چشم، [[تاریکی]] فراگرفته و در صورتش خراش عمیقی است که باعث می‌شود [[مردم]] او را با نام و [[نسب]] بشناسند و کسی که شهادتی به [[حق]] دهد تا [[حق]] [[مسلمانی]] را زنده کند، [[روز قیامت]] در حالی می‌آید که از صورتش به اندازه یک میدان دید چشم، [[نور]] می‌درخشد و [[مردم]] او را با نام و [[نسب]] می‌شناسند<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۲، ص۳۸۰.</ref>.
۲۱۸٬۲۲۶

ویرایش