پرش به محتوا

غیب: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۴ بایت حذف‌شده ،  ‏۲۸ ژانویهٔ ۲۰۲۱
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۰: خط ۱۰:


==معناشناسی غیب==
==معناشناسی غیب==
[[غیب]] در لغت<ref>طریحی، مجمع البحرین، ج۲، ۱۳۵ ـ ۱۳۴؛ ‌راغب اصفهانی، ‌المفردات فی غریب القرآن، ص ‌۶۱۶؛ فراهیدی، کتاب العین، ‌ج۴، ص ۴۵۴ و...</ref> به امری که از حس پوشیده باشد، اطلاق شده است، خواه آن چیز هم اکنون تحقق یافته باشد یا بعد از این تحقق پیدا کند؛ ‌در مقابلِ [[شهود]] که به‌ معنای چیزی است که با حواس قابل [[درک]] باشد. از این‌رو [[غیب]] معنا و مصادیق وسیعی را شامل می‌شود و هر گونه [[آگاه]] شدن از [[غیب]]، [[علم به غیب]] نامیده می‌‌شود<ref>ر.ک: برنجکار، رضا، شاکر، محمدتقی، مسئله آگاهی از غیب و امکان آن از نگاه مفسران، فصلنامه مطالعات تفسیری، ش ۱۰، ص ۶۶ و ۶۷.</ref>.
غیب در لغت<ref>طریحی، مجمع البحرین، ج۲، ۱۳۵ ـ ۱۳۴؛ ‌راغب اصفهانی، ‌المفردات فی غریب القرآن، ص ‌۶۱۶؛ فراهیدی، کتاب العین، ‌ج۴، ص ۴۵۴ و...</ref> به امری که از حس پوشیده باشد، اطلاق شده است، خواه آن چیز هم اکنون تحقق یافته باشد یا بعد از این تحقق پیدا کند؛ ‌در مقابلِ [[شهود]] که به‌ معنای چیزی است که با حواس قابل [[درک]] باشد. از این‌رو غیب معنا و مصادیق وسیعی را شامل می‌شود و هر گونه [[آگاه]] شدن از غیب، [[علم به غیب]] نامیده می‌‌شود<ref>ر.ک: برنجکار، رضا، شاکر، محمدتقی، مسئله آگاهی از غیب و امکان آن از نگاه مفسران، فصلنامه مطالعات تفسیری، ش ۱۰، ص ۶۶ و ۶۷.</ref>.


به عبارت دیگر غیب عبارت است از اینکه [[انسان]] [[اقرار]] و اعتراف داشته باشد که در [[عالم هستی]] حقایق و واقعیّت‌هایی هست که با حواس خود نمی‌توانم آنها را [[درک]] کنم ولو اینکه حضور داشته باشند<ref>گفتارهای معنوی، ص۲۰۳.</ref>. غیب یعنی [[نهان]]، پشت پرده، یعنی آن چیزهایی که از حواسّ ظاهری ما نهان است و پشت پرده [[محسوسات]] واقع شده است.  
به عبارت دیگر غیب عبارت است از اینکه [[انسان]] [[اقرار]] و اعتراف داشته باشد که در [[عالم هستی]] حقایق و واقعیّت‌هایی هست که با حواس خود نمی‌توانم آنها را [[درک]] کنم ولو اینکه حضور داشته باشند<ref>گفتارهای معنوی، ص۲۰۳.</ref>. غیب یعنی [[نهان]]، پشت پرده، یعنی آن چیزهایی که از حواسّ ظاهری ما نهان است و پشت پرده [[محسوسات]] واقع شده است.  
خط ۱۸: خط ۱۸:
[[جهان غیب]] در برابر [[عالم شهادت]] قرار دارد. آنچه از قلمرو حواس [[انسان]] بیرون است، از عالم غیب محسوب می‌گردد؛ مثلاً ما از اوضاع و احوال [[رستاخیز]] و کیفیّت [[ثواب و عقاب]] و چگونگی [[فرشتگان]] و ذات و صفات [[حضرت]] [[حقّ]] بی‌خبریم؛ نه به آن سبب که از اجسام لطیف و کوچک محسوب می‌شوند، بلکه به آن جهت که بر‌تر از افق [[ادراک]] محدود اندیشۀ ما بوده و از دایره [[زمان]] و مکان بیرون‌اند؛ امّا آنچه از طریق یکی از حواس ـ هر چند با واسطه ـ قابل [[درک]] باشد از [[عالم شهود]] است؛ بنابراین آثار آن جزء عالم شهودند، حتّی اگر به علّتی قابل دیدن هم نباشند، همچون میکروب‌ها، ویروس‌ها، اتم‌ها و...، همچنین اکتشافات محقّقان که از یک رشته حقایق و [[اسرار]] موجود در [[جهان]] پرده برمی‌دارند همانند نیروی [[جاذبه]]، اشعه ایکس از [[علوم غیبی]] محسوب نمی‌شوند؛ چون توسّط اسباب و وسایل طبیعی حاصل می‌شوند<ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امام‌شناسی ۵ (کتاب)|امام‌شناسی]]، ص:۶۷-۶۸؛ [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ‌نامه دینی (کتاب)|فرهنگ‌نامه دینی]]، ص۱۶۶.</ref>. "[[ایمان به غیب]]" از ویژگی‌های [[مؤمنان]] [[واقعی]] معرفی شده است، یعنی مقتضای ایمان به خدا، [[ایمان]] به [[خبرهای غیبی]] است که هنوز اتفاق نیفتاده است<ref> [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ‌نامه دینی (کتاب)|فرهنگ‌نامه دینی]]، ص۱۶۶.</ref>.
[[جهان غیب]] در برابر [[عالم شهادت]] قرار دارد. آنچه از قلمرو حواس [[انسان]] بیرون است، از عالم غیب محسوب می‌گردد؛ مثلاً ما از اوضاع و احوال [[رستاخیز]] و کیفیّت [[ثواب و عقاب]] و چگونگی [[فرشتگان]] و ذات و صفات [[حضرت]] [[حقّ]] بی‌خبریم؛ نه به آن سبب که از اجسام لطیف و کوچک محسوب می‌شوند، بلکه به آن جهت که بر‌تر از افق [[ادراک]] محدود اندیشۀ ما بوده و از دایره [[زمان]] و مکان بیرون‌اند؛ امّا آنچه از طریق یکی از حواس ـ هر چند با واسطه ـ قابل [[درک]] باشد از [[عالم شهود]] است؛ بنابراین آثار آن جزء عالم شهودند، حتّی اگر به علّتی قابل دیدن هم نباشند، همچون میکروب‌ها، ویروس‌ها، اتم‌ها و...، همچنین اکتشافات محقّقان که از یک رشته حقایق و [[اسرار]] موجود در [[جهان]] پرده برمی‌دارند همانند نیروی [[جاذبه]]، اشعه ایکس از [[علوم غیبی]] محسوب نمی‌شوند؛ چون توسّط اسباب و وسایل طبیعی حاصل می‌شوند<ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امام‌شناسی ۵ (کتاب)|امام‌شناسی]]، ص:۶۷-۶۸؛ [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ‌نامه دینی (کتاب)|فرهنگ‌نامه دینی]]، ص۱۶۶.</ref>. "[[ایمان به غیب]]" از ویژگی‌های [[مؤمنان]] [[واقعی]] معرفی شده است، یعنی مقتضای ایمان به خدا، [[ایمان]] به [[خبرهای غیبی]] است که هنوز اتفاق نیفتاده است<ref> [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ‌نامه دینی (کتاب)|فرهنگ‌نامه دینی]]، ص۱۶۶.</ref>.


==نسبی بودن [[غیب]]==
==نسبی بودن غیب==
غیب را می‌توان به دو قسم تقسیم کرد: [[غیب مطلق]] و غیب نسبی. بعضی امور غیب مطلق‌اند؛ یعنی برای هر کس و در هر زمان غایب‌اند و هیچ‌گاه در قلمرو حواسّ قرار نمی‌گیرند؛ همچون [[خداوند]]؛ ولی بیشتر [[امور غیبی]] نسبی هستند؛ یعنی نسبت به بعضی افراد غیب و نسبت به بعضی دیگر آشکارند؛ مثلاً وجود فرشتگان و [[بهشت و دوزخ]] و حوادثی که در [[آینده]] رخ خواهد داد و افرادی که بعداً به [[دنیا]] خواهند آمد، برای بعضی همچون [[پیامبران]] آشکار و برای دیگران نهان‌اند، چنان‌که وجود فرشتگان قبل از [[مرگ]] برای ما از امور غیبی محسوب می‌شوند؛ ولی بعد از مرگ از [[علم]] مشهود خواهند شد<ref>رضا محمدی|محمدی، رضا، امام‌شناسی ۵ (کتاب)|امام‌شناسی، ص:۶۸؛ [[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر، ص ۵۹۷.</ref>.
غیب را می‌توان به دو قسم تقسیم کرد: [[غیب مطلق]] و غیب نسبی. بعضی امور غیب مطلق‌اند؛ یعنی برای هر کس و در هر زمان غایب‌اند و هیچ‌گاه در قلمرو حواسّ قرار نمی‌گیرند؛ همچون [[خداوند]]؛ ولی بیشتر [[امور غیبی]] نسبی هستند؛ یعنی نسبت به بعضی افراد غیب و نسبت به بعضی دیگر آشکارند؛ مثلاً وجود فرشتگان و [[بهشت و دوزخ]] و حوادثی که در [[آینده]] رخ خواهد داد و افرادی که بعداً به [[دنیا]] خواهند آمد، برای بعضی همچون [[پیامبران]] آشکار و برای دیگران نهان‌اند، چنان‌که وجود فرشتگان قبل از [[مرگ]] برای ما از امور غیبی محسوب می‌شوند؛ ولی بعد از مرگ از [[علم]] مشهود خواهند شد<ref>رضا محمدی|محمدی، رضا، امام‌شناسی ۵ (کتاب)|امام‌شناسی، ص:۶۸؛ [[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر، ص ۵۹۷.</ref>.


==[[عالم الغیب]] بودن [[خداوند]]==
==[[عالم الغیب]] بودن [[خداوند]]==
تمام موجودات (بزرگ و کوچک، [[مادّی]] و غیرمادّی) و تمام حوادث، گذشته و حال و آینده در محضر خداوند حاضرند و هیچ چیز از علم او پنهان نبوده و برای او آشکار است؛ [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} می‌فرماید: "هر [[رازی]] پیش تو آشکار و هر پنهانی نزد تو حاضر است"<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۰۵.</ref>. چون همه مخلوق و معلول [[خدا]] است، پس وابسته به او بوده و نزدش حاضر است و معنی [[علم]] نیز همین است. این [[علم حضوری]] است همانند علم ما به نفس خود؛ بنابراین [[خدای تعالی]] به همه حقایق علم حضوری داد و [[غیب]] در مورد او معنا ندارد. [[قرآن کریم]] می‌فرماید: {{متن قرآن|هُوَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ}}<ref>«اوست خداوندی که خدایی جز او نیست، داننده پنهان و آشکار است، او بخشنده بخشاینده است» سوره حشر، آیه ۲۲.</ref> و {{متن قرآن|عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ الْكَبِيرُ الْمُتَعَالِ}}<ref>«(خداوند) دانای نهان و آشکار، بزرگ والاست» سوره رعد، آیه ۹.</ref> یا {{متن قرآن|إِنِّي أَعْلَمُ غَيْبَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَأَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا كُنْتُمْ تَكْتُمُونَ}}<ref>«من نهان آسمان‌ها و زمین را می‌دانم و از آنچه آشکار می‌کنید و پوشیده می‌داشتید آگاهم» سوره بقره، آیه ۳۳.</ref>.
تمام موجودات (بزرگ و کوچک، [[مادّی]] و غیرمادّی) و تمام حوادث، گذشته و حال و آینده در محضر خداوند حاضرند و هیچ چیز از علم او پنهان نبوده و برای او آشکار است؛ [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} می‌فرماید: "هر [[رازی]] پیش تو آشکار و هر پنهانی نزد تو حاضر است"<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۰۵.</ref>. چون همه مخلوق و معلول [[خدا]] است، پس وابسته به او بوده و نزدش حاضر است و معنی [[علم]] نیز همین است. این [[علم حضوری]] است همانند علم ما به نفس خود؛ بنابراین [[خدای تعالی]] به همه حقایق علم حضوری داد و غیب در مورد او معنا ندارد. [[قرآن کریم]] می‌فرماید: {{متن قرآن|هُوَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ}}<ref>«اوست خداوندی که خدایی جز او نیست، داننده پنهان و آشکار است، او بخشنده بخشاینده است» سوره حشر، آیه ۲۲.</ref> و {{متن قرآن|عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ الْكَبِيرُ الْمُتَعَالِ}}<ref>«(خداوند) دانای نهان و آشکار، بزرگ والاست» سوره رعد، آیه ۹.</ref> یا {{متن قرآن|إِنِّي أَعْلَمُ غَيْبَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَأَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا كُنْتُمْ تَكْتُمُونَ}}<ref>«من نهان آسمان‌ها و زمین را می‌دانم و از آنچه آشکار می‌کنید و پوشیده می‌داشتید آگاهم» سوره بقره، آیه ۳۳.</ref>.


[[امیرالمؤمنین]]{{ع}} می‌فرماید: "او به همه چیز [[دانا]] است؛ امّا نه به وسیله ابزار که با نبودن آنها علم نیز منتفی شود، بین او و معلوماتش امر زایدی به نام علم وجود ندارد، تنها ذات [[اقدس]] او است و بس"<ref>توحید صدوق، ص۷۳.</ref>.<ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امام‌شناسی ۵ (کتاب)|امام‌شناسی]]، ص:۶۸-۶۹؛ [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ‌نامه دینی (کتاب)|فرهنگ‌نامه دینی]]، ص۱۶۶.</ref>
[[امیرالمؤمنین]]{{ع}} می‌فرماید: "او به همه چیز [[دانا]] است؛ امّا نه به وسیله ابزار که با نبودن آنها علم نیز منتفی شود، بین او و معلوماتش امر زایدی به نام علم وجود ندارد، تنها ذات [[اقدس]] او است و بس"<ref>توحید صدوق، ص۷۳.</ref>.<ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امام‌شناسی ۵ (کتاب)|امام‌شناسی]]، ص:۶۸-۶۹؛ [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ‌نامه دینی (کتاب)|فرهنگ‌نامه دینی]]، ص۱۶۶.</ref>
خط ۲۹: خط ۲۹:
گروهی بر این باورند که [[علم به غیب]] منحصر به [[خداوند]] است و غیر او هیچ کس، حتّی [[انبیا]] و [[پیشوایان دین]] نیز به چنین علومی دسترسی ندارند. اینان برای [[اثبات]] دیدگاه خود به برخی از [[آیات قرآن]] تمسّک جسته‌اند که بر این معنی دلالت دارند؛ مانند: {{متن قرآن|وَعِنْدَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لَا يَعْلَمُهَا إِلَّا هُوَ}}<ref>«و کلیدهای (چیزهای) نهان نزد اوست؛ (هیچ کس) جز او آنها را نمی‌داند» سوره انعام، آیه ۵۹.</ref>. {{متن قرآن|قُلْ لَا أَمْلِكُ لِنَفْسِي نَفْعًا وَلَا ضَرًّا إِلَّا مَا شَاءَ اللَّهُ وَلَوْ كُنْتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ لَاسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ وَمَا مَسَّنِيَ السُّوءُ إِنْ أَنَا إِلَّا نَذِيرٌ وَبَشِيرٌ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ}}<ref>«بگو من برای خود سود و زیانی در دست ندارم جز آنچه خداوند بخواهد و اگر غیب می‌دانستم خیر بسیار می‌یافتم و (هیچ) بلا به من نمی‌رسید؛ من جز بیم‌دهنده و مژده‌آور برای گروهی که ایمان می‌آورند نیستم» سوره اعراف، آیه ۱۸۸.</ref>. همچنین: {{متن قرآن|قُلْ لَا يَعْلَمُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ الْغَيْبَ إِلَّا اللَّهُ وَمَا يَشْعُرُونَ أَيَّانَ يُبْعَثُونَ}}<ref>«بگو: جز خداوند کسی در آسمان‌ها و زمین غیب را نمی‌داند و درنمی‌یابند که چه هنگام برانگیخته خواهند شد» سوره نمل، آیه ۶۵.</ref>.
گروهی بر این باورند که [[علم به غیب]] منحصر به [[خداوند]] است و غیر او هیچ کس، حتّی [[انبیا]] و [[پیشوایان دین]] نیز به چنین علومی دسترسی ندارند. اینان برای [[اثبات]] دیدگاه خود به برخی از [[آیات قرآن]] تمسّک جسته‌اند که بر این معنی دلالت دارند؛ مانند: {{متن قرآن|وَعِنْدَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لَا يَعْلَمُهَا إِلَّا هُوَ}}<ref>«و کلیدهای (چیزهای) نهان نزد اوست؛ (هیچ کس) جز او آنها را نمی‌داند» سوره انعام، آیه ۵۹.</ref>. {{متن قرآن|قُلْ لَا أَمْلِكُ لِنَفْسِي نَفْعًا وَلَا ضَرًّا إِلَّا مَا شَاءَ اللَّهُ وَلَوْ كُنْتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ لَاسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ وَمَا مَسَّنِيَ السُّوءُ إِنْ أَنَا إِلَّا نَذِيرٌ وَبَشِيرٌ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ}}<ref>«بگو من برای خود سود و زیانی در دست ندارم جز آنچه خداوند بخواهد و اگر غیب می‌دانستم خیر بسیار می‌یافتم و (هیچ) بلا به من نمی‌رسید؛ من جز بیم‌دهنده و مژده‌آور برای گروهی که ایمان می‌آورند نیستم» سوره اعراف، آیه ۱۸۸.</ref>. همچنین: {{متن قرآن|قُلْ لَا يَعْلَمُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ الْغَيْبَ إِلَّا اللَّهُ وَمَا يَشْعُرُونَ أَيَّانَ يُبْعَثُونَ}}<ref>«بگو: جز خداوند کسی در آسمان‌ها و زمین غیب را نمی‌داند و درنمی‌یابند که چه هنگام برانگیخته خواهند شد» سوره نمل، آیه ۶۵.</ref>.


در پاسخ گفته شده درست که جز [[خداوند]] کسی از [[غیب مطلق]] [[آگاه]] نیست؛ هر چند [[برتری]] [[انبیا]] بر سایران از جهات دیگر [[محرز]] است، امّا به لحاظ [[محدودیت]] وجودی، ذاتاً [[توانایی]] احاطه بر [[جهان غیب]] را به طور مطلق ندارند. در عین حال چنین نیست که در‌های [[غیب]] برای همیشه و به طور مطلق به رویشان بسته باشد؛ به‌گونه‌ای که حتّی با [[اراده خداوند]] ـ که [[مالک]] [[غیب و شهود]] است ـ نتوانند به آن دسترسی پیدا کنند، بلکه دست‌یابی بر غیب موهبتی است که هرگاه [[خداوند]] بخواهد قسمتی از آنرا به برخی انسان‌های لایق و [[رسولان]] پاک‌باز خود [[عنایت]] می‌فرماید.  
در پاسخ گفته شده درست که جز [[خداوند]] کسی از [[غیب مطلق]] [[آگاه]] نیست؛ هر چند [[برتری]] [[انبیا]] بر سایران از جهات دیگر [[محرز]] است، امّا به لحاظ [[محدودیت]] وجودی، ذاتاً [[توانایی]] احاطه بر [[جهان غیب]] را به طور مطلق ندارند. در عین حال چنین نیست که در‌های غیب برای همیشه و به طور مطلق به رویشان بسته باشد؛ به‌گونه‌ای که حتّی با [[اراده خداوند]] ـ که [[مالک]] [[غیب و شهود]] است ـ نتوانند به آن دسترسی پیدا کنند، بلکه دست‌یابی بر غیب موهبتی است که هرگاه [[خداوند]] بخواهد قسمتی از آنرا به برخی انسان‌های لایق و [[رسولان]] پاک‌باز خود [[عنایت]] می‌فرماید.  


البته این نوع [[دانش‌ها]] به طور استقلالی تنها مربوط به [[خداوند]] است که پرتوی از آنرا به دیگران مرحمت فرموده است. [[آیات]] یاد شده بیان‌گر این است که [[مردم]] [[عصر جاهلی]] [[تصور]] می‌کردند، [[پیامبر]] به همه [[جهان]] و آنچه در آن است احاطه دارد و [[قادر]] است هر چه [[خیر]] است به خود جذب و هر چه [[شر]] است از خود دفع کند. خداوند به پیامبر{{صل}} [[دستور]] می‌دهد با [[صراحت]] اعلام کند چنین نیست بلکه هر چه دارم از خداوند است و بهره‌ام از [[علم]] همان است که توسّط [[وحی]] و [[تعلیم الهی]] به من آموخته می‌شود. بنابراین [[آگاهی از غیب]] را به طور مطلق و استقلالی از غیر [[خدا]] [[نفی]] می‌کند<ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امام‌شناسی ۵ (کتاب)|امام‌شناسی]]، ص:۶۹-۷۰.</ref>.
البته این نوع [[دانش‌ها]] به طور استقلالی تنها مربوط به [[خداوند]] است که پرتوی از آنرا به دیگران مرحمت فرموده است. [[آیات]] یاد شده بیان‌گر این است که [[مردم]] [[عصر جاهلی]] [[تصور]] می‌کردند، [[پیامبر]] به همه [[جهان]] و آنچه در آن است احاطه دارد و [[قادر]] است هر چه [[خیر]] است به خود جذب و هر چه [[شر]] است از خود دفع کند. خداوند به پیامبر{{صل}} [[دستور]] می‌دهد با [[صراحت]] اعلام کند چنین نیست بلکه هر چه دارم از خداوند است و بهره‌ام از [[علم]] همان است که توسّط [[وحی]] و [[تعلیم الهی]] به من آموخته می‌شود. بنابراین [[آگاهی از غیب]] را به طور مطلق و استقلالی از غیر [[خدا]] [[نفی]] می‌کند<ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امام‌شناسی ۵ (کتاب)|امام‌شناسی]]، ص:۶۹-۷۰.</ref>.
۱۱۳٬۰۷۵

ویرایش