نظام سیاسی در فقه سیاسی: تفاوت میان نسخهها
←اصطلاحات همگروه با نظام سیاسی
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
از آنجا که نظام سیاسی، در [[ادبیات]] [[سیاسی]] رایج با الفاظ و مفاهیم [[متشابه]] معنا میشود، چند اصطلاحی که معمولاً در گفتهها و نوشتهها به جای نظام سیاسی استعمال میشود، مورد بررسی قرار میگیرد تا ضمن آنکه تداخل بعضی از این اصطلاحات را در برخی دیگر [[مشاهده]] میکنیم، زمینهای باشد تا سرانجام با روشنی بیشتر تمایز آنها را از یکدیگر و نظام سیاسی آشکار نماییم و در نهایت به طبقهبندی منطقی از این مفاهیم دست یابیم. | از آنجا که نظام سیاسی، در [[ادبیات]] [[سیاسی]] رایج با الفاظ و مفاهیم [[متشابه]] معنا میشود، چند اصطلاحی که معمولاً در گفتهها و نوشتهها به جای نظام سیاسی استعمال میشود، مورد بررسی قرار میگیرد تا ضمن آنکه تداخل بعضی از این اصطلاحات را در برخی دیگر [[مشاهده]] میکنیم، زمینهای باشد تا سرانجام با روشنی بیشتر تمایز آنها را از یکدیگر و نظام سیاسی آشکار نماییم و در نهایت به طبقهبندی منطقی از این مفاهیم دست یابیم. | ||
اصطلاحات موردنظر که ذیلا به آنها میپردازیم، عبارتند از: [[دولت]] | اصطلاحات موردنظر که ذیلا به آنها میپردازیم، عبارتند از: | ||
===[[دولت]]=== | |||
===[[حکومت]] | |||
===[[کشور]]=== | |||
*'''دولت''': دولت<ref>مرادف لاتین آن (state) است.</ref>، در یک معنا، نظام سیاسی متعین و مشخص است؛ یعنی وقتی که یک نظام سیاسی در قالب [[سرزمین]] و کشور وجود خارجی پیدا کند و متناسب با [[فرهنگ]] و تواناییها و [[اراده]] سیاسی یک [[اجتماع]]، قوام و شکل یابد و آنگاه که جمعیتی [[انسانی]] در محدوده مرزی سیاسی، مشخص و قراردادی به تعریف مشترکی از [[رشد]] و [[سعادت]] [[دست]] یابند، دارای [[منافع]] و [[سرنوشت]] مشترک شده، [[دوستان]] و [[دشمنان]] مشترکی پیدا نمایند و برای حراست و [[حفاظت]] از منافع خود، به [[همدلی]]، [[همفکری]] و [[همکاری]] برسند، تبدیل به ید واحده و [[قدرت]] متمرکزی میشوند و سازمانی واحد را برای [[اداره امور]] و سامان بخشیدن به مسائل مورد [[ابتلا]]، تشکیل میدهند و [[حق حاکمیت]] انحصاری و مستقل بر سرنوشت خود را برای خویش محفوظ میدارند؛ همچنان که برای دولتهای دیگر نیز این [[حق]] را به رسمیت میشناسند و در نتیجه برای خود نیز در مداخله بر سرنوشت سیاسی سایر [[دولتها]]، [[محدودیت]] قایل میشوند. بنابراین با توجه به این تعریف، عناصر و عوامل اصلی دولت عبارتند از: | *'''دولت''': دولت<ref>مرادف لاتین آن (state) است.</ref>، در یک معنا، نظام سیاسی متعین و مشخص است؛ یعنی وقتی که یک نظام سیاسی در قالب [[سرزمین]] و کشور وجود خارجی پیدا کند و متناسب با [[فرهنگ]] و تواناییها و [[اراده]] سیاسی یک [[اجتماع]]، قوام و شکل یابد و آنگاه که جمعیتی [[انسانی]] در محدوده مرزی سیاسی، مشخص و قراردادی به تعریف مشترکی از [[رشد]] و [[سعادت]] [[دست]] یابند، دارای [[منافع]] و [[سرنوشت]] مشترک شده، [[دوستان]] و [[دشمنان]] مشترکی پیدا نمایند و برای حراست و [[حفاظت]] از منافع خود، به [[همدلی]]، [[همفکری]] و [[همکاری]] برسند، تبدیل به ید واحده و [[قدرت]] متمرکزی میشوند و سازمانی واحد را برای [[اداره امور]] و سامان بخشیدن به مسائل مورد [[ابتلا]]، تشکیل میدهند و [[حق حاکمیت]] انحصاری و مستقل بر سرنوشت خود را برای خویش محفوظ میدارند؛ همچنان که برای دولتهای دیگر نیز این [[حق]] را به رسمیت میشناسند و در نتیجه برای خود نیز در مداخله بر سرنوشت سیاسی سایر [[دولتها]]، [[محدودیت]] قایل میشوند. بنابراین با توجه به این تعریف، عناصر و عوامل اصلی دولت عبارتند از: |