عبدالله بن جبیر: تفاوت میان نسخهها
←شهادت عبدالله
(←مقدمه) |
|||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
واقدی نیز در این باره مینویسد: در [[حمله]] [[مسلمانان]] به [[لشکر]] [[مشرکان]]، [[پرچم]] داران همه کشته شدند و مشرکان چنان [[شکست]] خوردند که هنگام فرار به پشت سر خود نگاه نمیکردند و [[زنان]] آنها که در آغاز [[جنگ]]، دف زده، سخت [[شادی]] میکردند، به [[زاری]] و ناله پرداختند. گروه زیادی از [[صحابه]] که در [[جنگ احد]] حضور داشتهاند [[روایت]] میکنند که ما [[هند]] و زنان دیگر را دیدیم که در حال فرار بودند و دیگر به کسانی هم که میگریختند اعتراضی نداشتند. [[خالد]] هم بسیار تلاش میکرد که از جانب چپ لشکر [[پیامبر]]{{صل}} بگذرد و خود را به سفح<ref>منظور، پایین و دامنه کوه است. (معجلم البلدان، یاقوت حموی، ج۳، ص۲۲۴).</ref> برساند، ولی تیراندازان او را عقب مینشاندند؛ این کار چند مرتبه تکرار شد. ولی در میان مسلمانان تیرانداز رخنه افتاد؛ زیرا پیامبر{{صل}} به آنها [[فرمان]] داده بود که شما در جای خود باقی بمانید و مواظب پشت سر باشیدو اگر دیدید که ما به گردآوری [[غنیمت]] مشغول شدیم، شما در آن کار شرکت نکنید حتی اگر دیدید که ما کشته میشویم بازهم به [[یاری]] ما نیایید. اما چون مشرکان [[شکست]] خوردند و مسلمانان به تعقیب ایشان پرداختند و آنها را از [[لشکرگاه]]، بیرون رانده و به گردآوری غنیمت پرداختند، بعضی از تیراندازان به بعضی دیگر گفتند: "چرا بیجهت در اینجا ماندهاید؟" [[خداوند متعال]] [[دشمن]] را شکست داد و [[برادران]] شما مشغول گردآوری غنیمت هستند؛ شما هم بروید و همراه برادرانتان غنیمت بگیرید". برخی دیگر از آنها گفتند: "مگر نمیدانید که پیامبر{{صل}} به شما فرمود که از جای خود حرکت نکنید و مواظب پشت سر باشید، و حتی اگر دیدید که ما کشته شدیم باز هم به یاری ما نیایید و اگر هم دیدید ما [[غنیمت]] جمع میکنیم شما با ما شرکت نکنید و فقط [[هوادار]] پشت سر ما باشید؟ برخی دیگر گفتند: "[[رسول خدا]]{{صل}} چنین نخواسته است؛ [[خداوند متعال]] [[مشرکان]] را [[خوار]] فرمود و آنها را [[شکست]] داد. شما هم به [[لشکر]] بپیوندید و همراه برادرانتان غنیمت بگیرید". چون آنها [[اختلاف]] کردند [[عبدالله بن جبیر]] که [[فرمانده]] ایشان بود و در آن [[روز]] با [[جامعه]] سفیدی که پوشیده بود مشخص بود برای ایشان [[خطبه]] خواند؛ او نخست، [[خدا]] را ستوده و آنگاه به [[فرمان برداری]] از خدا و رسول خدا و اینک با امر [[پیامبر]]{{صل}} مخالفتی نشود اشاره کرد، ولی آنها از [[دستور]] او [[سرپیچی]] کرده، و به سوی میدان رفتند؛ چنان که از آنها عده کمی، که کمتر از ده نفر بودند، با فرمانده خود باقی ماندند؛ از جمله ایشان [[حارث]] بن [[انس]] بن [[رافع]] بود که میگفت: ای [[قوم]]، [[فرمان]] پیامبرتان را، که به شما فرمود، به یاد آورید و از فرمانده خود [[اطاعت]] کنید<ref>المغازی، واقدی، ج۱، ص۲۲۹-۲۳۰.</ref>.<ref>[[عبدالرضا عسکری|عسکری، عبدالرضا]]، [[عبدالله بن جبیر (مقاله)|مقاله «عبدالله بن جبیر»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۶ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۶، ص۵۷-۵۸.</ref> | واقدی نیز در این باره مینویسد: در [[حمله]] [[مسلمانان]] به [[لشکر]] [[مشرکان]]، [[پرچم]] داران همه کشته شدند و مشرکان چنان [[شکست]] خوردند که هنگام فرار به پشت سر خود نگاه نمیکردند و [[زنان]] آنها که در آغاز [[جنگ]]، دف زده، سخت [[شادی]] میکردند، به [[زاری]] و ناله پرداختند. گروه زیادی از [[صحابه]] که در [[جنگ احد]] حضور داشتهاند [[روایت]] میکنند که ما [[هند]] و زنان دیگر را دیدیم که در حال فرار بودند و دیگر به کسانی هم که میگریختند اعتراضی نداشتند. [[خالد]] هم بسیار تلاش میکرد که از جانب چپ لشکر [[پیامبر]]{{صل}} بگذرد و خود را به سفح<ref>منظور، پایین و دامنه کوه است. (معجلم البلدان، یاقوت حموی، ج۳، ص۲۲۴).</ref> برساند، ولی تیراندازان او را عقب مینشاندند؛ این کار چند مرتبه تکرار شد. ولی در میان مسلمانان تیرانداز رخنه افتاد؛ زیرا پیامبر{{صل}} به آنها [[فرمان]] داده بود که شما در جای خود باقی بمانید و مواظب پشت سر باشیدو اگر دیدید که ما به گردآوری [[غنیمت]] مشغول شدیم، شما در آن کار شرکت نکنید حتی اگر دیدید که ما کشته میشویم بازهم به [[یاری]] ما نیایید. اما چون مشرکان [[شکست]] خوردند و مسلمانان به تعقیب ایشان پرداختند و آنها را از [[لشکرگاه]]، بیرون رانده و به گردآوری غنیمت پرداختند، بعضی از تیراندازان به بعضی دیگر گفتند: "چرا بیجهت در اینجا ماندهاید؟" [[خداوند متعال]] [[دشمن]] را شکست داد و [[برادران]] شما مشغول گردآوری غنیمت هستند؛ شما هم بروید و همراه برادرانتان غنیمت بگیرید". برخی دیگر از آنها گفتند: "مگر نمیدانید که پیامبر{{صل}} به شما فرمود که از جای خود حرکت نکنید و مواظب پشت سر باشید، و حتی اگر دیدید که ما کشته شدیم باز هم به یاری ما نیایید و اگر هم دیدید ما [[غنیمت]] جمع میکنیم شما با ما شرکت نکنید و فقط [[هوادار]] پشت سر ما باشید؟ برخی دیگر گفتند: "[[رسول خدا]]{{صل}} چنین نخواسته است؛ [[خداوند متعال]] [[مشرکان]] را [[خوار]] فرمود و آنها را [[شکست]] داد. شما هم به [[لشکر]] بپیوندید و همراه برادرانتان غنیمت بگیرید". چون آنها [[اختلاف]] کردند [[عبدالله بن جبیر]] که [[فرمانده]] ایشان بود و در آن [[روز]] با [[جامعه]] سفیدی که پوشیده بود مشخص بود برای ایشان [[خطبه]] خواند؛ او نخست، [[خدا]] را ستوده و آنگاه به [[فرمان برداری]] از خدا و رسول خدا و اینک با امر [[پیامبر]]{{صل}} مخالفتی نشود اشاره کرد، ولی آنها از [[دستور]] او [[سرپیچی]] کرده، و به سوی میدان رفتند؛ چنان که از آنها عده کمی، که کمتر از ده نفر بودند، با فرمانده خود باقی ماندند؛ از جمله ایشان [[حارث]] بن [[انس]] بن [[رافع]] بود که میگفت: ای [[قوم]]، [[فرمان]] پیامبرتان را، که به شما فرمود، به یاد آورید و از فرمانده خود [[اطاعت]] کنید<ref>المغازی، واقدی، ج۱، ص۲۲۹-۲۳۰.</ref>.<ref>[[عبدالرضا عسکری|عسکری، عبدالرضا]]، [[عبدالله بن جبیر (مقاله)|مقاله «عبدالله بن جبیر»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۶ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۶، ص۵۷-۵۸.</ref> | ||
==[[شهادت]] | ==[[شهادت]] عبدالله بن جبیر== | ||
[[علی بن ابراهیم قمی]] در این باره مینویسد: پس از این که محافظان تنگه، آنجا را رها کردندن، [[خالد بن ولید]] به همراه یارانش بر عبدالله بن جبیر [[حمله]] کردند و پس از فرار [[یاران]] [[ابن جبیر]]، وی به همراه تعداد کمی در جایگاه خود باقی ماند که در نتیجه همگی به شهادت رسیدند. پس از آن بود که مشرکان از پشت بر [[مسلمانان]] حمله کرده و آنها را از دم [[شمشیر]] گذراندند<ref>تفسیر القمی، علی بن ابراهیم قمی، ج۱، ص۱۱۳.</ref>. | [[علی بن ابراهیم قمی]] در این باره مینویسد: پس از این که محافظان تنگه، آنجا را رها کردندن، [[خالد بن ولید]] به همراه یارانش بر عبدالله بن جبیر [[حمله]] کردند و پس از فرار [[یاران]] [[ابن جبیر]]، وی به همراه تعداد کمی در جایگاه خود باقی ماند که در نتیجه همگی به شهادت رسیدند. پس از آن بود که مشرکان از پشت بر [[مسلمانان]] حمله کرده و آنها را از دم [[شمشیر]] گذراندند<ref>تفسیر القمی، علی بن ابراهیم قمی، ج۱، ص۱۱۳.</ref>. | ||