موعظه: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۹: | خط ۹: | ||
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;"> | <div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;"> | ||
'''موعِظه | '''موعِظه''' [[پند]]، [[اندرز]]، [[وعظ]]. هر سخنی که تأثیر بر [[دلها]] بگذارد و افراد را از [[بدی]] و [[گناه]] و [[غفلت]] دور سازد. کسی که سخنان حکمتآموز و پندآموز بگوید "واعظ" نام دارد. به سخنرانان مذهبی از آن جهت واعظ گویند که در [[منبر]]، [[مردم]] را موعظه میکنند. [[خداوند]]، [[کتاب آسمانی]] [[قرآن]] و پیامهای [[انبیا]] را "موعظه" میداند. [[مواعظ]] [[خدا]] در [[قرآن]] است. [[پیامبر خدا]]{{صل}} و [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} و [[رسولان]] و [[امامان]] دیگر و انسانهای عارف و [[مربیان]] [[اخلاق]] هم موعظههایی داشتهاند تا [[مردم]] را به راه راست [[هدایت]] کنند. در [[روایات]] مسائلی از قبیل: [[مرگ و میر]]، [[بلاها]] و [[بیماریها]]، [[زلزلهها]]، [[هلاکت]] [[ظالمان]]، موعظه به شمار آمده، چون مایه [[پند]] و [[عبرت]] دیگران و [[بیداری]] وجدانها میشود. در [[احادیث]] است که [[انسان]] باید خودش "واعظ درونی" داشته باشد، وگرنه [[پند]] دیگران در او چندان اثر نمیکند. کسی که دیگران را موعظه میکند، باید خودش به آن [[پندها]] پایبند باشد، وگرنه [[پند]] او بر [[دل]] نمینشیند<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[ فرهنگنامه دینی (کتاب)|فرهنگنامه دینی]]، ص۲۲۵.</ref>. | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
*[[نصیحت]] یا | *[[نصیحت]] یا موعظه بهمعنای منع همراه با بیمدادن و نیز یادآوری [[انسان]] نسبت به خوبیهاست که موجب پدیداری رقت در [[قلب]] [[انسان]] میشود. نتیجه [[نصیحت]]، بازداری [[انسان]] از عمل بد و ترغیب او نسبت به انجام عمل خوب است. [[امام]] {{ع}} [[نصیحت]] را موجب زنده ماندن [[دل]]<ref>نهج البلاغه، نامه ۳۱</ref> و [[صیقل]] [[جان]] و جلای [[قلب]] [[آدمی]] میداند که نتیجه آن، [[بیداری]] [[آدمی]] است<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 837.</ref>. | ||
*از آنجا که [[نفس]] [[آدمی]] همواره در جهت [[غفلت]] و میل به شهوات نفسانی در حرکت است، از منظر [[امام]]، [[نصیحت]] سودمند [[آدمی]] را بیدار میکند و از [[اسارت]] [[غفلت]] حرکت است، از منظر [[امام]]، [[نصیحت]] سودمند [[آدمی]] را بیدار میکند و از [[اسارت]] [[غفلت]] بازمیدارد. از منظر [[امام]]، [[نصیحت]] و | *از آنجا که [[نفس]] [[آدمی]] همواره در جهت [[غفلت]] و میل به شهوات نفسانی در حرکت است، از منظر [[امام]]، [[نصیحت]] سودمند [[آدمی]] را بیدار میکند و از [[اسارت]] [[غفلت]] حرکت است، از منظر [[امام]]، [[نصیحت]] سودمند [[آدمی]] را بیدار میکند و از [[اسارت]] [[غفلت]] بازمیدارد. از منظر [[امام]]، [[نصیحت]] و موعظه، نیازی دائمی و همیشگی است. [[امام]] {{ع}} در [[نهج البلاغه]] سیزده بار از واژههای وعظ و موعظه استفاده کرده است. [[امام]] {{ع}} در [[تبیین]] حرکت [[پیامبر اکرم]] با اشاره به شرایط [[دوران جاهلیت]] [[روش پیامبر]] را روش موعظه و [[نصیحت]] برمیشمرد<ref>نهج البلاغه، خطبه ۹۴</ref> و روش خود را نیز همینگونه [[تبیین]] میکند. ایشان میفرماید: ای [[مردم]]، من همانگونه که [[پیامبران]] امتهای خویش را [[پند]] میدادند، شمایان را [[پند]] دادم و حقایق را از همه سو به گوشتان رساندم و آنچه را [[جانشینان]] [[پیامبران]] به بازماندگانشان گفتند، به شما گفتم<ref>{{متن حدیث|أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي قَدْ بَثَثْتُ لَكُمُ الْمَوَاعِظَ الَّتِي وَعَظَ [بِهَا الْأَنْبِيَاءُ] الْأَنْبِيَاءُ بِهَا أُمَمَهُمْ وَ أَدَّيْتُ إِلَيْكُمْ مَا أَدَّتِ الْأَوْصِيَاءُ إِلَى مَنْ بَعْدَهُمْ}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۸۱</ref>. [[امام]] {{ع}} در فرازهایی چند [[مردمان]] را به گوش [[جان]] سپردن به [[نصایح]] [[قرآنی]] فرامیخواند و آنان را از سرسختی در برابر نصیحتهای [[قرآنی]] پرهیز میدهد<ref>نهج البلاغه، خطبههای ۱۷۵ و ۱۸۹</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 837.</ref>. | ||
==شرایط | ==شرایط موعظه== | ||
*واعظ یکی از ارکان | *واعظ یکی از ارکان موعظه است. واعظ، خود باید در [[کردار]]، عامل به گفتار باشد. در اینصورت موعظه اثرگذار خواهد بود. از اینرو [[امام]] در [[کلامی]] فرمود: ای [[مردم]]! از شعله چراغ آن اندرزدهندهای که خود به آنچه میگوید عمل میکند، فروغ گیرد و از آن چشمهای [[آب]] برگیرید که آبش صاف و گواراست نه تیرهگون و گل آلود<ref>{{متن حدیث|أَيُّهَا النَّاسُ اسْتَصْبِحُوا مِنْ شُعْلَةِ مِصْبَاحٍ وَاعِظٍ مُتَّعِظٍ وَ امْتَاحُوا مِنْ صَفْوِ عَيْنٍ قَدْ رُوِّقَتْ مِنَ الْكَدَرِ}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۰۴</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 838.</ref>. | ||
*وعظ نیز شرایطی دارد که میتوان به [[کمک]] آن بر مخاطب تأثیر گذاشت. [[امام]] {{ع}} شرایط [[نصیحت]] را اینگونه بیان میکند: نخست، شیوایی [[کلام]] به گونهای که به دور از حشو و زوائد باشد و مخاطب را خسته نکند؛ دوم، [[فهم]] مطلب آسان باشد و برای مخاطب مشکل آفرین نباشد؛ سوم، اختصار [[نیکو]] داشته باشد، یعنی مطابق با مفهوم [[کلام]] صادر شود. البته مفید واقع شدن و دو شرط پیشین زمانی مؤثر است که شنونده آماده شنیدن و پذیرش باشد. [[امام]] شرط اصلی پذیرش [[نصیحت]] را صفای [[دل]] و [[خشوع]] [[قلب]] در برابر حقایق میداند<ref>نهج البلاغه، نامه ۳۱</ref>. از اینرو تا شرایط پذیرش [[نصیحت]] در مخاطب ایجاد نشده باشد، [[نصیحت]] در او اثری نخواهد گذاشت. هر کس که خود، خویشتن را از [[زشتیها]] باز ندارد و [[اندرز]] ندهد، برای او بازدارنده و [[اندرز]] دهندهای نخواهد بود<ref>نهج البلاغه، خطبه ۸۹</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 838.</ref>. | *وعظ نیز شرایطی دارد که میتوان به [[کمک]] آن بر مخاطب تأثیر گذاشت. [[امام]] {{ع}} شرایط [[نصیحت]] را اینگونه بیان میکند: نخست، شیوایی [[کلام]] به گونهای که به دور از حشو و زوائد باشد و مخاطب را خسته نکند؛ دوم، [[فهم]] مطلب آسان باشد و برای مخاطب مشکل آفرین نباشد؛ سوم، اختصار [[نیکو]] داشته باشد، یعنی مطابق با مفهوم [[کلام]] صادر شود. البته مفید واقع شدن و دو شرط پیشین زمانی مؤثر است که شنونده آماده شنیدن و پذیرش باشد. [[امام]] شرط اصلی پذیرش [[نصیحت]] را صفای [[دل]] و [[خشوع]] [[قلب]] در برابر حقایق میداند<ref>نهج البلاغه، نامه ۳۱</ref>. از اینرو تا شرایط پذیرش [[نصیحت]] در مخاطب ایجاد نشده باشد، [[نصیحت]] در او اثری نخواهد گذاشت. هر کس که خود، خویشتن را از [[زشتیها]] باز ندارد و [[اندرز]] ندهد، برای او بازدارنده و [[اندرز]] دهندهای نخواهد بود<ref>نهج البلاغه، خطبه ۸۹</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 838.</ref>. | ||
*در منظر [[امام]] برای انسانی که خود را آماده و پذیرای [[نصیحت]] کرده باشد، نصیحتهای زیادی در عالم وجود دارد. گویا عالم پنددهندهای مشفق برای چنین کسی است. از اینرو [[دنیا]] را برای چنین کسی خانه | *در منظر [[امام]] برای انسانی که خود را آماده و پذیرای [[نصیحت]] کرده باشد، نصیحتهای زیادی در عالم وجود دارد. گویا عالم پنددهندهای مشفق برای چنین کسی است. از اینرو [[دنیا]] را برای چنین کسی خانه موعظه و [[نصیحت]] بیان میکند<ref>نهج البلاغه، حکمت ۱۲۶</ref>، گویا از هر چیز [[پند]] و نصیحتی برای فرد پندپذیر وجود دارد. در [[کلامی]] دیگر میفرماید: چه مثلهای [[نیکو]] و چه پندهای رسا، اگر بر دلهای [[پاک]] نشیند و در گوشهای شنوا جای گیرد و افکار مصمم را بیابد و اندیشههای بلند آنرا فراگیرند<ref>{{متن حدیث|فَيَا لَهَا أَمْثَالًا صَائِبَةً وَ مَوَاعِظَ شَافِيَةً لَوْ صَادَفَتْ قُلُوباً زَاكِيَةً وَ أَسْمَاعاً وَاعِيَةً وَ آرَاءً عَازِمَةً وَ أَلْبَاباً حَازِمَةً}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۸۲</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 838.</ref>. | ||
==موعظه یکی از راههای [[اثبات نبوت]]== | ==موعظه یکی از راههای [[اثبات نبوت]]== |