پرش به محتوا

ابریشم: تفاوت میان نسخه‌ها

۳ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۵ مهٔ ۲۰۲۱
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۲: خط ۱۲:
ابریشم در [[سخنان امام رضا]]{{ع}}: در [[روزگار]] [[امام رضا]]{{ع}} [[صنعت]] ابریشم رونق بسزایی داشت. وجود محله‌هایی به نام نوغان در پاره‌ای از [[شهرها]]، گویای [[اشتغال]] [[مسلمانان]] به صنعت ابریشم بود. چنان که در گزارش [[سفر]] امام رضا{{ع}} به [[خراسان]] از محله‌ای به نام نوغان [[طوس]] یاد شده است که هنوز این نام در [[مشهد]] به همین محله اطلاق می‌شود<ref>الإسماعیلیون و المغول و نصیرالدین الطوسی، ص۱۱.</ref>. این نام همچنین گویای سابقه دیرین این کالا در بین [[ایرانیان]] است. در جریان [[ازدواج]] امام رضا{{ع}} با دختر [[مأمون]] نیز از محملی با [[شکوه]] که بندهای آن از جنس ابریشم بود، سخن به میان آمده است<ref>أعیان الشیعة، ج۲، ص۳۴.</ref>. این امر نیز گویای فراوانی ابریشم و رونق صنعت آن در آن [[زمان]] است. در مواردی به [[شاعران]]، طاقه‌های ابریشم [[صله]] داده می‌شد<ref>الذریعة إلی تصانیف الشیعة، ج۹، ص۳۴۰.</ref>. امام رضا{{ع}} نیز به [[دعبل خزاعی]]، به خاطر سرایش قصیده مدارس “آیات” پیراهن ابریشمی [[هدیه]] داد<ref>مسند الإمام الرضا{{ع}}، ج۲، ص۴۳۳؛ دلائل الإمامة، ص۳۵۸.</ref>. بنا بر بعضی از گزارش‌ها، [[امام]] نخست مقدار ششصد [[درهم]] را در تکه پارچه‌ای ابریشمی نهاد و به [[دعبل]] داد. اما دعبل به جای آن لباسی از امام خواست<ref>دلائل الإمامة، ص۳۵۸؛ اژدهای هفت‌سر، ص۳۳۵.</ref>. [[شیخ مفید]] این قطعه پارچه را از خز می‌داند<ref>الإرشاد، ج۲، ص۲۶۳.</ref>. [[سیدهاشم بحرانی]] برای این قطعه لباس ابریشمی کرامتی از قول دعبل نقل می‌کند. مضمون آن [[کرامت]] این است: دختر دعبل به [[بیماری]] [[چشم]] [[مبتلا]] شده بود و پزشکان از مداوای او [[ناامید]] شده بودند. دعبل این پارچه را بر چشم دختر بست و صبح [[روز]] بعد بیماری دختر مداوا شد<ref>مدینة المعاجز، ج۷، ص۱۸۹.</ref>. در بعضی از گزارش‌ها از قول [[دعبل خزاعی]] آمده است که وقتی وی قصیده “مدارس را در [[حضور امام]] [[رضا]]{{ع}} و [[مأمون]] خواند و آن دو جوائزی به وی دادند، [[دعبل]] قصد بر گشت کرد. [[فضل بن سهل]] [[وزیر]] مأمون نیز یک اسب با دو [[لباس]] بارانی از خز به وی داد<ref>الغدیر، ج۲، ص۳۵۶.</ref>. در این باره که خز هم نوعی ابریشم است و یا پوستی حیوانی به همین نام، دیدگاه‌های مختلفی وجود دارد. در بعضی از لغت‌نامه‌ها آن را به معنای ابریشم یا ابریشم خام دانسته‌اند<ref>فرهنگ معاصر عربی - فارسی، ص۱۶۳.</ref>. این نوع [[هدایا]] نشان می‌دهد که در آن [[زمان]] در [[خراسان]] ابریشم به وفور وجود داشت. البته وفور ابریشم در خراسان آن [[روز]] جای [[شگفتی]] ندارد، زیرا اولاً بخش قابل توجهی از [[مردم]] خراسان به نوغان‌داری [[اشتغال]] داشتند و محله مهم نوغان [[شاهد]] این امر است و از سوی دیگر شهرهای مهم خراسان در مسیر جاده ابریشم قرار داشت که ابریشم یکی از کالاهای عمده تجاری بود. کاروان‌های تجاری از چین [[راه]] می‌افتاد، از ترکستان [[چین]](سین کیانگ)، کاشغر و اترار می‌گذشت، به [[جیحون]] می‌رسید و از [[سمرقند]]، بخارا، [[مرو]]، [[طوس]]، [[دامغان]]، [[گرگان]]، [[ری]]، [[قزوین]]، [[آذربایجان]]، ارّان و طرابوزان می‌گذشت و به اروپا می‌رفت. این جاده در [[ایران]] انشعاباتی داشت که یکی از آنها از قزوین به [[همدان]]، [[بغداد]]، [[موصل]]، [[انطاکیه]] یا ازمیر [[ترکیه]] می‌رسید. یکی از اشتغال‌های مهم مردم مرو، بافت پارچه‌های ابریشمی بود که به آن “ملحم” می‌گفتند و افرادی که به [[تجارت]] این نوع لباس اشتغال داشتند ملحمی نام داشتند و شماری از شخصیت‌های [[علمی]] به این نام [[شهرت]] داشتند<ref>الأنساب، سمعانی، ج۵، ص۳۷۷.</ref>.
ابریشم در [[سخنان امام رضا]]{{ع}}: در [[روزگار]] [[امام رضا]]{{ع}} [[صنعت]] ابریشم رونق بسزایی داشت. وجود محله‌هایی به نام نوغان در پاره‌ای از [[شهرها]]، گویای [[اشتغال]] [[مسلمانان]] به صنعت ابریشم بود. چنان که در گزارش [[سفر]] امام رضا{{ع}} به [[خراسان]] از محله‌ای به نام نوغان [[طوس]] یاد شده است که هنوز این نام در [[مشهد]] به همین محله اطلاق می‌شود<ref>الإسماعیلیون و المغول و نصیرالدین الطوسی، ص۱۱.</ref>. این نام همچنین گویای سابقه دیرین این کالا در بین [[ایرانیان]] است. در جریان [[ازدواج]] امام رضا{{ع}} با دختر [[مأمون]] نیز از محملی با [[شکوه]] که بندهای آن از جنس ابریشم بود، سخن به میان آمده است<ref>أعیان الشیعة، ج۲، ص۳۴.</ref>. این امر نیز گویای فراوانی ابریشم و رونق صنعت آن در آن [[زمان]] است. در مواردی به [[شاعران]]، طاقه‌های ابریشم [[صله]] داده می‌شد<ref>الذریعة إلی تصانیف الشیعة، ج۹، ص۳۴۰.</ref>. امام رضا{{ع}} نیز به [[دعبل خزاعی]]، به خاطر سرایش قصیده مدارس “آیات” پیراهن ابریشمی [[هدیه]] داد<ref>مسند الإمام الرضا{{ع}}، ج۲، ص۴۳۳؛ دلائل الإمامة، ص۳۵۸.</ref>. بنا بر بعضی از گزارش‌ها، [[امام]] نخست مقدار ششصد [[درهم]] را در تکه پارچه‌ای ابریشمی نهاد و به [[دعبل]] داد. اما دعبل به جای آن لباسی از امام خواست<ref>دلائل الإمامة، ص۳۵۸؛ اژدهای هفت‌سر، ص۳۳۵.</ref>. [[شیخ مفید]] این قطعه پارچه را از خز می‌داند<ref>الإرشاد، ج۲، ص۲۶۳.</ref>. [[سیدهاشم بحرانی]] برای این قطعه لباس ابریشمی کرامتی از قول دعبل نقل می‌کند. مضمون آن [[کرامت]] این است: دختر دعبل به [[بیماری]] [[چشم]] [[مبتلا]] شده بود و پزشکان از مداوای او [[ناامید]] شده بودند. دعبل این پارچه را بر چشم دختر بست و صبح [[روز]] بعد بیماری دختر مداوا شد<ref>مدینة المعاجز، ج۷، ص۱۸۹.</ref>. در بعضی از گزارش‌ها از قول [[دعبل خزاعی]] آمده است که وقتی وی قصیده “مدارس را در [[حضور امام]] [[رضا]]{{ع}} و [[مأمون]] خواند و آن دو جوائزی به وی دادند، [[دعبل]] قصد بر گشت کرد. [[فضل بن سهل]] [[وزیر]] مأمون نیز یک اسب با دو [[لباس]] بارانی از خز به وی داد<ref>الغدیر، ج۲، ص۳۵۶.</ref>. در این باره که خز هم نوعی ابریشم است و یا پوستی حیوانی به همین نام، دیدگاه‌های مختلفی وجود دارد. در بعضی از لغت‌نامه‌ها آن را به معنای ابریشم یا ابریشم خام دانسته‌اند<ref>فرهنگ معاصر عربی - فارسی، ص۱۶۳.</ref>. این نوع [[هدایا]] نشان می‌دهد که در آن [[زمان]] در [[خراسان]] ابریشم به وفور وجود داشت. البته وفور ابریشم در خراسان آن [[روز]] جای [[شگفتی]] ندارد، زیرا اولاً بخش قابل توجهی از [[مردم]] خراسان به نوغان‌داری [[اشتغال]] داشتند و محله مهم نوغان [[شاهد]] این امر است و از سوی دیگر شهرهای مهم خراسان در مسیر جاده ابریشم قرار داشت که ابریشم یکی از کالاهای عمده تجاری بود. کاروان‌های تجاری از چین [[راه]] می‌افتاد، از ترکستان [[چین]](سین کیانگ)، کاشغر و اترار می‌گذشت، به [[جیحون]] می‌رسید و از [[سمرقند]]، بخارا، [[مرو]]، [[طوس]]، [[دامغان]]، [[گرگان]]، [[ری]]، [[قزوین]]، [[آذربایجان]]، ارّان و طرابوزان می‌گذشت و به اروپا می‌رفت. این جاده در [[ایران]] انشعاباتی داشت که یکی از آنها از قزوین به [[همدان]]، [[بغداد]]، [[موصل]]، [[انطاکیه]] یا ازمیر [[ترکیه]] می‌رسید. یکی از اشتغال‌های مهم مردم مرو، بافت پارچه‌های ابریشمی بود که به آن “ملحم” می‌گفتند و افرادی که به [[تجارت]] این نوع لباس اشتغال داشتند ملحمی نام داشتند و شماری از شخصیت‌های [[علمی]] به این نام [[شهرت]] داشتند<ref>الأنساب، سمعانی، ج۵، ص۳۷۷.</ref>.


[[فقه]] و ابریشم: در [[احادیث]] از ابریشم به وفور سخن گفته شده است. از جمله آنها سخنانی است که از [[امام رضا]]{{ع}} درباره ابریشم نقل شده است. عموم [[روایت‌ها]] درباره کاربرد لباس و پارچه‌های ابریشمی برای مردان با [[زنان]] و نیز در [[نماز]] و یا [[کفن]] و امثال آن است. [[فقیهان]] بر اساس روایت‌هایی که وجود دارد [[پوشیدن لباس]] [[خالص]] ابریشم را برای مردان [[حرام]] دانسته‌اند و برای [[زنان]] تنها به موقع [[نماز خواندن]] مورد ایراد شمرده‌اند. اما در مورد [[لباس]] ابریشمی غیر خالص [[اختلاف]] قابل توجهی در بین فقیهان وجود دارد که بخش مهمی از آن به دلیل وجود [[نقلی]] از [[امام رضا]]{{ع}} درباره جواز [[نماز]] در لباسی است که لایه آن از ابریشم باشد. متن [[روایت]] به این شرح است که [[حسین بن سعید]] گفت: “در نامه‌ای که [[محمد بن ابراهیم]] به [[ابوالحسن رضا]]{{ع}} نوشته بود و در آن از نماز در لباسی که لایه آن از ابریشم باشد پرسیده بود، خواندم که [[امام]] نوشته بود نماز در آن ایرادی ندارد”<ref>وسائل الشیعة، ج۴، ص۴۴۴.</ref>. [[شیخ صدوق]] بر این [[باور]] است که مقصود از “قزّ” در این روایت موی باز است و نه نخ ابریشم<ref>من لایحضره الفقیه، ج۱، ص۲۶۳.</ref>. اما [[شهید]] این [[تفسیر]] را خلاف [[واقعیت]] می‌داند<ref>ذکری الشیعة، ج۳، ص۴۴.</ref> صاحب مفتاح الکرامة سخن [[صدوق]] را [[تأیید]] می‌کند و دلیل آن را غیر معمول بودن استفاده از ابریشم به عنوان لایه لباس می‌داند و می‌گوید: چنین کاری جز از افراد [[اسراف]] کار [[نادان]] سر نمی‌زند، زیرا قیمت ابریشم بالاست و فایده‌ای بر آن مترتب نمی‌شود و ابریشم در لایه لباس [[زینت]]. هم نمی‌باشد، بر خلاف موی بز که متداول بود<ref>مفتاح الکرامة، ج۵، ص۵۱۱.</ref>. [[محقق حلی]] اصل روایت را [[ضعیف]] می‌شمارد با این تعلیل که [[راوی]] آن را سماع نکرده بلکه در [[نامه]] خوانده است<ref>المعتبر فی شرح المختصر، ج۲، ص۹۱.</ref>. بعضی از فقیهان نظر محقق را درست ندانسته‌اند، زیرا در مواردی که راوی به طور جزم سخن را مستند می‌کند این اشکال به وجود نمی‌آید، بلکه با آن [[معامله]] مسموع می‌کنند و مکاتبه مجزوم مانند مشافهه است. به علاوه، خاص مقدم بر عام است<ref>ذکری الشیعة، ج۳، ص۴۵.</ref>. [[محقق اردبیلی]] از این روایت با عنوان صحیحه یاد می‌کند و بعد از اشاره به دیدگاه [[شیخ طوسی]] و [[محقق حلی]] و [[شیخ صدوق]] در [[تفسیر]] آن به غیر ابریشم، آن را قابل [[تأمل]] می‌شمارد<ref>مجمع الفائدة و البرهان، ج۲، ص۹۸.</ref>. [[صاحب جواهر]] بعد از نقل دیدگاه افرادی که قز را موی بز تفسیر نموده یا [[روایت]] را [[تضعیف]] کرده‌اند یادآور می‌شود که حمل قز بر موی بز استعمال مجازی است که نیاز به دلیل دارد. افزون بر این، بعضی از انواع ابریشم به درد چیزی جز استعمال آن به عنوان لایه [[لباس]] نمی‌خورد<ref>جواهر الکلام، ج۸ ص۱۴۱.</ref>. در لغت قز به معنای ابریشم آمده است<ref>صحاح اللغة، ج۳، ص۸۹۱؛ تاج العروس، ج۸ ص۱۲۷- ۱۲۸.</ref>. در نقل دیگری، [[ریان بن صلت]] از [[امام رضا]]{{ع}} درباره [[نماز]] در چند نوع از پوشش‌ها می‌پرسد که از جمله اینها لباسی با لایه ابریشم است و امام رضا{{ع}} آن را روا می‌شمارد<ref>وسائل الشیعة، ج۴، ص۳۶۰.</ref>. [[محقق اردبیلی]] این روایت را نیز صحیحه می‌شمارد<ref>مجمع الفائدة و البرهان، ج۲، ص۹۸.</ref>. در روایت دیگری امام رضا{{ع}} نماز در “دیبا” را در صورتی که منقوش نباشد روا شمرده است<ref>وسائل الشیعة، ج۴، ص۴۴۴.</ref>. دیبا واژه‌ای [[فارسی]] است که با انتقال به [[عربی]] به “دیباج” تبدیل شده است. زبیدی آن را پارچه‌ای بافته شده از ابریشم دانسته است<ref>تاج العروس، ج۳، ص۳۵۶.</ref>. [[سلیمان بن جعفر جعفری]] نقل می‌کند که امام رضا{{ع}} را دیده است که در لباس خز نماز می‌گذارد<ref>من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۲۶۲.</ref>. اینکه این لباس از پوست خز بوده یا از ابریشم، از این روایت چندان مشخص نیست؛ زیرا تعبیر خز هم به معنای ابریشم آمده است و هم به معنای حیوانی به همین نام. اما روایت دیگری از امام رضا{{ع}} نقل شده که در آن [[پرسش]] درباره نماز در پوست خز است و [[امام]] در پاسخ می‌گوید: ما می‌پوشیم<ref>مسند الإمام الرضا{{ع}}، ج۲، ص۱۶۵.</ref> و در پاسخ پرسش دیگری هم به طور مطلق نماز در لباس خز را بی‌اشکال می‌داند<ref>مسند الإمام الرضا{{ع}}، ج۲، ص۱۶۵.</ref>. از این دو [[روایت]] می‌توان [[حدس]] زد که مقصود از خز در روایت [[سلیمان]] [[جعفری]] هم ابریشم نیست. گزارشی از یکی از [[یاران امام صادق]]{{ع}} داریم که [[پوشش]] [[لباس]] خز با لایه ابریشمی را روا می‌داند و حتی یادآور می‌شود که لباس [[امام حسین]]{{ع}} در [[کربلا]] خز بود<ref>وسائل الشیعة، ج۴، ص۳۶۴.</ref>. این روایت استبعاد درباره استفاده از ابریشم به عنوان لایه لباس را به چالش می‌کشد و گویای آن است که چنین کاری متداول بوده است.
==[[فقه]] و ابریشم==
در [[احادیث]] از ابریشم به وفور سخن گفته شده است. از جمله آنها سخنانی است که از [[امام رضا]]{{ع}} درباره ابریشم نقل شده است. عموم [[روایت‌ها]] درباره کاربرد لباس و پارچه‌های ابریشمی برای مردان با [[زنان]] و نیز در [[نماز]] و یا [[کفن]] و امثال آن است. [[فقیهان]] بر اساس روایت‌هایی که وجود دارد [[پوشیدن لباس]] [[خالص]] ابریشم را برای مردان [[حرام]] دانسته‌اند و برای [[زنان]] تنها به موقع [[نماز خواندن]] مورد ایراد شمرده‌اند. اما در مورد [[لباس]] ابریشمی غیر خالص [[اختلاف]] قابل توجهی در بین فقیهان وجود دارد که بخش مهمی از آن به دلیل وجود [[نقلی]] از [[امام رضا]]{{ع}} درباره جواز [[نماز]] در لباسی است که لایه آن از ابریشم باشد. متن [[روایت]] به این شرح است که [[حسین بن سعید]] گفت: “در نامه‌ای که [[محمد بن ابراهیم]] به [[ابوالحسن رضا]]{{ع}} نوشته بود و در آن از نماز در لباسی که لایه آن از ابریشم باشد پرسیده بود، خواندم که [[امام]] نوشته بود نماز در آن ایرادی ندارد”<ref>وسائل الشیعة، ج۴، ص۴۴۴.</ref>. [[شیخ صدوق]] بر این [[باور]] است که مقصود از “قزّ” در این روایت موی باز است و نه نخ ابریشم<ref>من لایحضره الفقیه، ج۱، ص۲۶۳.</ref>. اما [[شهید]] این [[تفسیر]] را خلاف [[واقعیت]] می‌داند<ref>ذکری الشیعة، ج۳، ص۴۴.</ref> صاحب مفتاح الکرامة سخن [[صدوق]] را [[تأیید]] می‌کند و دلیل آن را غیر معمول بودن استفاده از ابریشم به عنوان لایه لباس می‌داند و می‌گوید: چنین کاری جز از افراد [[اسراف]] کار [[نادان]] سر نمی‌زند، زیرا قیمت ابریشم بالاست و فایده‌ای بر آن مترتب نمی‌شود و ابریشم در لایه لباس [[زینت]]. هم نمی‌باشد، بر خلاف موی بز که متداول بود<ref>مفتاح الکرامة، ج۵، ص۵۱۱.</ref>. [[محقق حلی]] اصل روایت را [[ضعیف]] می‌شمارد با این تعلیل که [[راوی]] آن را سماع نکرده بلکه در [[نامه]] خوانده است<ref>المعتبر فی شرح المختصر، ج۲، ص۹۱.</ref>. بعضی از فقیهان نظر محقق را درست ندانسته‌اند، زیرا در مواردی که راوی به طور جزم سخن را مستند می‌کند این اشکال به وجود نمی‌آید، بلکه با آن [[معامله]] مسموع می‌کنند و مکاتبه مجزوم مانند مشافهه است. به علاوه، خاص مقدم بر عام است<ref>ذکری الشیعة، ج۳، ص۴۵.</ref>. [[محقق اردبیلی]] از این روایت با عنوان صحیحه یاد می‌کند و بعد از اشاره به دیدگاه [[شیخ طوسی]] و [[محقق حلی]] و [[شیخ صدوق]] در [[تفسیر]] آن به غیر ابریشم، آن را قابل [[تأمل]] می‌شمارد<ref>مجمع الفائدة و البرهان، ج۲، ص۹۸.</ref>. [[صاحب جواهر]] بعد از نقل دیدگاه افرادی که قز را موی بز تفسیر نموده یا [[روایت]] را [[تضعیف]] کرده‌اند یادآور می‌شود که حمل قز بر موی بز استعمال مجازی است که نیاز به دلیل دارد. افزون بر این، بعضی از انواع ابریشم به درد چیزی جز استعمال آن به عنوان لایه [[لباس]] نمی‌خورد<ref>جواهر الکلام، ج۸ ص۱۴۱.</ref>. در لغت قز به معنای ابریشم آمده است<ref>صحاح اللغة، ج۳، ص۸۹۱؛ تاج العروس، ج۸ ص۱۲۷- ۱۲۸.</ref>. در نقل دیگری، [[ریان بن صلت]] از [[امام رضا]]{{ع}} درباره [[نماز]] در چند نوع از پوشش‌ها می‌پرسد که از جمله اینها لباسی با لایه ابریشم است و امام رضا{{ع}} آن را روا می‌شمارد<ref>وسائل الشیعة، ج۴، ص۳۶۰.</ref>. [[محقق اردبیلی]] این روایت را نیز صحیحه می‌شمارد<ref>مجمع الفائدة و البرهان، ج۲، ص۹۸.</ref>. در روایت دیگری امام رضا{{ع}} نماز در “دیبا” را در صورتی که منقوش نباشد روا شمرده است<ref>وسائل الشیعة، ج۴، ص۴۴۴.</ref>. دیبا واژه‌ای [[فارسی]] است که با انتقال به [[عربی]] به “دیباج” تبدیل شده است. زبیدی آن را پارچه‌ای بافته شده از ابریشم دانسته است<ref>تاج العروس، ج۳، ص۳۵۶.</ref>. [[سلیمان بن جعفر جعفری]] نقل می‌کند که امام رضا{{ع}} را دیده است که در لباس خز نماز می‌گذارد<ref>من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۲۶۲.</ref>. اینکه این لباس از پوست خز بوده یا از ابریشم، از این روایت چندان مشخص نیست؛ زیرا تعبیر خز هم به معنای ابریشم آمده است و هم به معنای حیوانی به همین نام. اما روایت دیگری از امام رضا{{ع}} نقل شده که در آن [[پرسش]] درباره نماز در پوست خز است و [[امام]] در پاسخ می‌گوید: ما می‌پوشیم<ref>مسند الإمام الرضا{{ع}}، ج۲، ص۱۶۵.</ref> و در پاسخ پرسش دیگری هم به طور مطلق نماز در لباس خز را بی‌اشکال می‌داند<ref>مسند الإمام الرضا{{ع}}، ج۲، ص۱۶۵.</ref>. از این دو [[روایت]] می‌توان [[حدس]] زد که مقصود از خز در روایت [[سلیمان]] [[جعفری]] هم ابریشم نیست. گزارشی از یکی از [[یاران امام صادق]]{{ع}} داریم که [[پوشش]] [[لباس]] خز با لایه ابریشمی را روا می‌داند و حتی یادآور می‌شود که لباس [[امام حسین]]{{ع}} در [[کربلا]] خز بود<ref>وسائل الشیعة، ج۴، ص۳۶۴.</ref>. این روایت استبعاد درباره استفاده از ابریشم به عنوان لایه لباس را به چالش می‌کشد و گویای آن است که چنین کاری متداول بوده است.


با این حال، روایتی از [[امام رضا]]{{ع}} داریم که [[نماز]] در لباس ابریشمی را روا نمی‌داند<ref>وسائل الشیعة، ج۴، ص۳۶۸.</ref>. البته این روایت با روایت‌های پیشین قابل جمع است، زیرا این عام است و روایت‌های قبلی خاص‌اند که از این عام استثنا شده‌اند. در روایتی از قول امام رضا{{ع}} نقل شده است که [[یوسف]] [[پیامبر]]{{ع}} لباس دیبا با حواشی زردوزی شده می‌پوشید<ref>الکافی، ج۶، ص۴۵۴.</ref>. اینکه آیا این دیبا از ابریشم بود و در [[زمان]] وی پوشش ابریشمی برای مردان ایرادی نداشت یا غیر ابریشم بود، موضوع مبهمی است و از این روایت مطلبی در این باره به دست نمی‌آید.<ref>منابع: قرآن کریم، الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، محمد بن محمد معروف به شیخ مفید (۴۱۳ق)، تحقیق: مؤسسة آل البیت عله لإحیاء التراث، بیروت، دار المفید، دوم، ۱۴۱۴ق؛ اژدهای هفت سر، محمدابراهیم باستانی پاریزی (معاصر)، تهران، علم، پنجم، ۱۳۸۴ش؛ الإسماعیلیون و المغول و نصیرالدین الطوسی، سیدحسن بن محسن امین (۱۳۹۹ق)، تهران، امیر کبیر، اول، ۱۳۷۷ش؛ أعیان الشیعة، سید محسن بن عبدالکریم امین عاملی (۱۳۷۱ق)، تحقیق: سید حسن امین، بیروت، دار التعارف، بی تاء الأنساب، عبدالکریم بن محمد معروف به سمعانی (۵۶۲ق)، تعلیق: عبدالله عمر بارودی، بیروت، دار الجنان، اول، ۱۴۰۸ق؛ تاج العروس من جواهر القاموس، سید محمد مرتضی بن محمد حسینی زبیدی (۱۲۰۵ق)، تحقیق: علی شیری، بیروت، دار الفکر، اول، ۱۴۱۴ق، التبیان فی تفسیر القرآن، محمد بن حسن معروف به شیخ طوسی (۴۶۰ق)، تحقیق: احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ۱۳۴۲ق؛ تفسیر البغوی (معالم التنزیل)، حسین بن مسعود فراء بغوی (۵۱۰ق)، تحقیق: خالد عبدالرحمن، بیروت، دار المعرفة، بی تا، جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام، محمدحسن بن باقر نجفی معروف به صاحب جواهر (۱۲۶۶ق)، تحقیق: جمعی از محققان، تهران، دار الکتب الإسلامیة، سوم، ۱۳۶۷ش؛ دلائل الإمامة، محمد بن جریر طبری (قرن ۵ق)، تحقیق و نشر: مؤسسة البعثة، قم، اول، ۱۴۱۳ق، الذریعة إلی تصانیف الشیعة، محمد محسن بن علی منزوی معروف به آقابزرگ تهرانی (۱۳۸۹ق)، بیروت، دار الأضواء، سوم، ۱۴۰۳ق؛ ذکری الشیعة فی أحکام الشریعة، محمد بن جمال الدین عاملی معروف به شهیا۔ اول (۷۸۶ق)، تحقیق و نشر: مؤسسة آل البیت{{ع}} لإحیاء التراث، قم، اول، ۱۴۱۹ق؛ الصحاح - تاج اللغة و صحاح العربیة، اسماعیل بن حماد جوهری (۳۹۳ق)، تحقیق: أحمد عبدالغفور عطار، بیروت، دار العلم للملایین، چهارم، ۱۴۰۷ق، الغدیر فی الکتاب و السنة و الأدب، عبدالحسین بن احمد معروف به علامه امینی (۱۳۹۲ق)، بیروت، دار الکتاب العربی، چهارم، ۱۳۹۷ق، فرهنگ معاصر عربی - فارسی، آذرتاش آذرنوش معاصر)، تهران، نشر نی، اول، ۱۳۷۸ش، الکافی، محمد بن یعقوب معروف به کلینی (۳۲۹ق)، تحقیق: علی اکبر غفاری، تهران، دار الکتب الإسلامیة، پنجم، ۱۳۶۳ ش؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن، فضل بن حسن معروف به طبرسی (۵۴۸ق)، تحقیق: جمعی از محققان، بیروت، مؤسسة الأعلمی، اول، ۱۴۱۵ق، مجمع الفائدة و البرهان، احمد بن محمد معروف به مقدس اردبیلی (۹۹۳ق)، تصحیح و تعلیق: مجتبی عراقی - علی پناه اشتهاردی - حسین یزدی، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، ۱۴۰۳ق؛ مدینة معاجز الأئمة الإثنی عشر طلا و دلائل الحجج علی البشر، سیدهاشم بن سلیمان حسینی بحرانی (۱۱۰۷ق)، تحقیق: عزت الله مولایی و دیگران، قم، مؤسسة المعارف الإسلامیة، اول، ۱۴۱۵ق؛ مسند الإمام الرضا، عزیزالله بن محمد عطاردی قوچانی معاصر)، مشهد، کنگره جهانی حضرت رضانی، اول، ۱۴۰۶ق؛ المعتبر فی شرح المختصر، جعفر بن حسن معروف به محقق حلی (۶۷۶ق)، تحقیق زیر نظر: ناصر مکارم شیرازی، قم، مؤسسة سید الشهداء، اول، ۱۴۰۷ق؛ مفتاح الکرامة فی شرح قواعد العلامة، سید محمد جواد حسینی عاملی (۱۲۲۶ق)، تحقیق: محمدباقر خالصی، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، اول، ۱۴۱۹ق، من لایحضره الفقیه، محمد بن علی معروف به شیخ صدوق (۳۸۱ق)، تحقیق: علی اکبر غفاری، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، دوم، ۱۴۰۴ق؛ وسائل الشیعة (تفصیل وسائل الشیعة إلی تحصیل مسائل الشریعة)، محمد بن حسن معروف به حر عاملی (۱۱۰۴ق)، تحقیق و نشر: مؤسسة آل البیت علیا لإحیاء التراث، قم، دوم، ۱۴۱۴ق</ref>.<ref>[[محمد علی سلطانی|سلطانی، محمد علی]]، [[ابریشم - سلطانی (مقاله)|مقاله «ابریشم»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۱ (کتاب)|دانشنامه امام رضا]] ص ۳۸۹.</ref>
با این حال، روایتی از [[امام رضا]]{{ع}} داریم که [[نماز]] در لباس ابریشمی را روا نمی‌داند<ref>وسائل الشیعة، ج۴، ص۳۶۸.</ref>. البته این روایت با روایت‌های پیشین قابل جمع است، زیرا این عام است و روایت‌های قبلی خاص‌اند که از این عام استثنا شده‌اند. در روایتی از قول امام رضا{{ع}} نقل شده است که [[یوسف]] [[پیامبر]]{{ع}} لباس دیبا با حواشی زردوزی شده می‌پوشید<ref>الکافی، ج۶، ص۴۵۴.</ref>. اینکه آیا این دیبا از ابریشم بود و در [[زمان]] وی پوشش ابریشمی برای مردان ایرادی نداشت یا غیر ابریشم بود، موضوع مبهمی است و از این روایت مطلبی در این باره به دست نمی‌آید.<ref>منابع: قرآن کریم، الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، محمد بن محمد معروف به شیخ مفید (۴۱۳ق)، تحقیق: مؤسسة آل البیت عله لإحیاء التراث، بیروت، دار المفید، دوم، ۱۴۱۴ق؛ اژدهای هفت سر، محمدابراهیم باستانی پاریزی (معاصر)، تهران، علم، پنجم، ۱۳۸۴ش؛ الإسماعیلیون و المغول و نصیرالدین الطوسی، سیدحسن بن محسن امین (۱۳۹۹ق)، تهران، امیر کبیر، اول، ۱۳۷۷ش؛ أعیان الشیعة، سید محسن بن عبدالکریم امین عاملی (۱۳۷۱ق)، تحقیق: سید حسن امین، بیروت، دار التعارف، بی تاء الأنساب، عبدالکریم بن محمد معروف به سمعانی (۵۶۲ق)، تعلیق: عبدالله عمر بارودی، بیروت، دار الجنان، اول، ۱۴۰۸ق؛ تاج العروس من جواهر القاموس، سید محمد مرتضی بن محمد حسینی زبیدی (۱۲۰۵ق)، تحقیق: علی شیری، بیروت، دار الفکر، اول، ۱۴۱۴ق، التبیان فی تفسیر القرآن، محمد بن حسن معروف به شیخ طوسی (۴۶۰ق)، تحقیق: احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ۱۳۴۲ق؛ تفسیر البغوی (معالم التنزیل)، حسین بن مسعود فراء بغوی (۵۱۰ق)، تحقیق: خالد عبدالرحمن، بیروت، دار المعرفة، بی تا، جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام، محمدحسن بن باقر نجفی معروف به صاحب جواهر (۱۲۶۶ق)، تحقیق: جمعی از محققان، تهران، دار الکتب الإسلامیة، سوم، ۱۳۶۷ش؛ دلائل الإمامة، محمد بن جریر طبری (قرن ۵ق)، تحقیق و نشر: مؤسسة البعثة، قم، اول، ۱۴۱۳ق، الذریعة إلی تصانیف الشیعة، محمد محسن بن علی منزوی معروف به آقابزرگ تهرانی (۱۳۸۹ق)، بیروت، دار الأضواء، سوم، ۱۴۰۳ق؛ ذکری الشیعة فی أحکام الشریعة، محمد بن جمال الدین عاملی معروف به شهیا۔ اول (۷۸۶ق)، تحقیق و نشر: مؤسسة آل البیت{{ع}} لإحیاء التراث، قم، اول، ۱۴۱۹ق؛ الصحاح - تاج اللغة و صحاح العربیة، اسماعیل بن حماد جوهری (۳۹۳ق)، تحقیق: أحمد عبدالغفور عطار، بیروت، دار العلم للملایین، چهارم، ۱۴۰۷ق، الغدیر فی الکتاب و السنة و الأدب، عبدالحسین بن احمد معروف به علامه امینی (۱۳۹۲ق)، بیروت، دار الکتاب العربی، چهارم، ۱۳۹۷ق، فرهنگ معاصر عربی - فارسی، آذرتاش آذرنوش معاصر)، تهران، نشر نی، اول، ۱۳۷۸ش، الکافی، محمد بن یعقوب معروف به کلینی (۳۲۹ق)، تحقیق: علی اکبر غفاری، تهران، دار الکتب الإسلامیة، پنجم، ۱۳۶۳ ش؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن، فضل بن حسن معروف به طبرسی (۵۴۸ق)، تحقیق: جمعی از محققان، بیروت، مؤسسة الأعلمی، اول، ۱۴۱۵ق، مجمع الفائدة و البرهان، احمد بن محمد معروف به مقدس اردبیلی (۹۹۳ق)، تصحیح و تعلیق: مجتبی عراقی - علی پناه اشتهاردی - حسین یزدی، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، ۱۴۰۳ق؛ مدینة معاجز الأئمة الإثنی عشر طلا و دلائل الحجج علی البشر، سیدهاشم بن سلیمان حسینی بحرانی (۱۱۰۷ق)، تحقیق: عزت الله مولایی و دیگران، قم، مؤسسة المعارف الإسلامیة، اول، ۱۴۱۵ق؛ مسند الإمام الرضا، عزیزالله بن محمد عطاردی قوچانی معاصر)، مشهد، کنگره جهانی حضرت رضانی، اول، ۱۴۰۶ق؛ المعتبر فی شرح المختصر، جعفر بن حسن معروف به محقق حلی (۶۷۶ق)، تحقیق زیر نظر: ناصر مکارم شیرازی، قم، مؤسسة سید الشهداء، اول، ۱۴۰۷ق؛ مفتاح الکرامة فی شرح قواعد العلامة، سید محمد جواد حسینی عاملی (۱۲۲۶ق)، تحقیق: محمدباقر خالصی، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، اول، ۱۴۱۹ق، من لایحضره الفقیه، محمد بن علی معروف به شیخ صدوق (۳۸۱ق)، تحقیق: علی اکبر غفاری، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، دوم، ۱۴۰۴ق؛ وسائل الشیعة (تفصیل وسائل الشیعة إلی تحصیل مسائل الشریعة)، محمد بن حسن معروف به حر عاملی (۱۱۰۴ق)، تحقیق و نشر: مؤسسة آل البیت علیا لإحیاء التراث، قم، دوم، ۱۴۱۴ق</ref>.<ref>[[محمد علی سلطانی|سلطانی، محمد علی]]، [[ابریشم - سلطانی (مقاله)|مقاله «ابریشم»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۱ (کتاب)|دانشنامه امام رضا]] ص ۳۸۹.</ref>
۲۱۷٬۶۸۰

ویرایش