پرش به محتوا

عبیدالله بن زیاد در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۶۲: خط ۶۲:
در همان [[زمان]] شریک‌ بن‌ [[اعور]] که از بزرگان [[شیعیان]] [[بصره]] بود و همراه عبیدالله بن زیاد از بصره به [[کوفه]] آمده بود، [[بیمار]] شد و در‌ خانه‌ هانی‌ بن [[عروه]] که از دوستانش بود، اقامت گزید.<ref>ر.ک: اخبار‌الطول، دینوری، ابوحنیفه احمدبن ‌داود، چاپ عبدالمنعم عامر، قاهره: ۱۹۶۰میلادی.، ص۲۴۲؛ تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ – ۱۳۸۷ قمری / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷ میلادی.، ج۵، ص۳۸۱؛ مروج الذهب و معادن الجوهر، مسعودی، علی بن الحسین، چاپ باربیه دومنار و پاوه دوکورتی، پاریس: ۱۸۶۱-۱۸۷۷ میلادی.، ج۲، ص۲۵۲؛ الارشاد فی معرفة حجج‌الله علی‌العباد، شیخ مفید، محمدبن محمدبن نعمان، بیروت: ۱۴۱۴ قمری.، ج۲، ص۶۶،۵۲؛ الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۳۰؛ البدایة و النهایة، ابن‌کثیر دمشقی، عمادالدین اسماعیل‌بن عمر، قاهره: ۱۹۳۲میلادی.، ج۸، ص۱۵۸؛ العبر و دیوان المبتدأ و الخبر (تاریخ ابن خلدون)، این خلدون، عبدالرحمن بن محمد، ترجمه عبدالمحمد آیتی، تهران: مؤسسه مطالعات فرهنگی و تحقیقات فرهنگی، ۱۳۶۳شمسی.، ج۳، ص۲۹.</ref> هنگامی که عبیدالله بن زیاد برای [[عیادت]] ‌شریک‌ به‌ خانه‌ هانی‌ رفت، فرصت‌ مناسبی برای مسلم پیش آمد تا به پیشنهاد شریک‌ بن اعور، عبیدالله را به طور غافلگیرانه بکشد.‌ اما مسلم‌ از انجام‌ چنین‌ عملی‌ امتناع‌ ورزید و آن‌ را با اصول‌ اسلام‌ ناسازگار خواند و بعد از اینکه‌ عبیدالله از خانه‌ هانی‌ رفت‌، مسلم‌ در جواب‌ شریک‌ که‌ پرسید: چرا این‌ فرصت‌ را از دست‌ دادی‌؟ پاسخ ‌داد: به‌ دو علت: نخست‌ اینکه‌ هانی‌ مایل نبود مهمان در خانه‌اش‌ کشته‌ شود و دیگر یادآوری حدیثی‌ از [[پیامبر]]{{صل}} بود که‌: «اَلایمان‌ُ قَیدُ الفَتْک‌»: [[مؤمن]] کسی را غافلگیرانه نمی‌کشد.<ref>اخبار‌الطول، دینوری، ابوحنیفه احمدبن ‌داود، چاپ عبدالمنعم عامر، قاهره: ۱۹۶۰ میلادی.، ص۲۳۸؛ الارشاد فی معرفة حجج‌الله علی‌العباد، شیخ مفید، محمدبن محمدبن نعمان، بیروت: ۱۴۱۴ قمری.، ج۲، ص۶۶؛ الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۳۰.</ref> به‌ این‌ ترتیب‌ بزرگ‌ترین‌ دشمن‌ مسلم‌‌ بن ‌عقیل‌ و [[امام]] حسین‌{{ع}} از مهلکه‌ای‌ که‌ به‌ پای‌ خود به‌ آن‌ وارد شده بود، [[نجات]] یافت‌. تنها به‌ خاطر اینکه‌ مسلمانی‌ پاک‌دین‌ و پاک‌اعتقاد که‌ جز به‌ اجرای‌ درست‌ احکام‌ دین‌ به‌ چیزی‌ دیگر نمی‌اندیشید، نخواست‌ به‌خاطر سلامت‌ خود و پیروزی‌ در مأموریتی‌ که‌ به‌ عهده‌ داشت‌، حکمی‌ از احکام‌ دین‌ را نقض‌ کند، هر چند با رعایت‌ این‌ حکم‌، آینده‌ او و کسی‌ که‌ او را فرستاده‌ است‌ به‌ خطر افتد. امام‌ و نماینده‌اش‌ مسلم بن‌ عقیل‌ به ‌قدرت‌ و پیروزی‌ به‌ هر قیمت‌ و از هر راهی‌ [[اعتقاد]] نداشتند.
در همان [[زمان]] شریک‌ بن‌ [[اعور]] که از بزرگان [[شیعیان]] [[بصره]] بود و همراه عبیدالله بن زیاد از بصره به [[کوفه]] آمده بود، [[بیمار]] شد و در‌ خانه‌ هانی‌ بن [[عروه]] که از دوستانش بود، اقامت گزید.<ref>ر.ک: اخبار‌الطول، دینوری، ابوحنیفه احمدبن ‌داود، چاپ عبدالمنعم عامر، قاهره: ۱۹۶۰میلادی.، ص۲۴۲؛ تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ – ۱۳۸۷ قمری / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷ میلادی.، ج۵، ص۳۸۱؛ مروج الذهب و معادن الجوهر، مسعودی، علی بن الحسین، چاپ باربیه دومنار و پاوه دوکورتی، پاریس: ۱۸۶۱-۱۸۷۷ میلادی.، ج۲، ص۲۵۲؛ الارشاد فی معرفة حجج‌الله علی‌العباد، شیخ مفید، محمدبن محمدبن نعمان، بیروت: ۱۴۱۴ قمری.، ج۲، ص۶۶،۵۲؛ الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۳۰؛ البدایة و النهایة، ابن‌کثیر دمشقی، عمادالدین اسماعیل‌بن عمر، قاهره: ۱۹۳۲میلادی.، ج۸، ص۱۵۸؛ العبر و دیوان المبتدأ و الخبر (تاریخ ابن خلدون)، این خلدون، عبدالرحمن بن محمد، ترجمه عبدالمحمد آیتی، تهران: مؤسسه مطالعات فرهنگی و تحقیقات فرهنگی، ۱۳۶۳شمسی.، ج۳، ص۲۹.</ref> هنگامی که عبیدالله بن زیاد برای [[عیادت]] ‌شریک‌ به‌ خانه‌ هانی‌ رفت، فرصت‌ مناسبی برای مسلم پیش آمد تا به پیشنهاد شریک‌ بن اعور، عبیدالله را به طور غافلگیرانه بکشد.‌ اما مسلم‌ از انجام‌ چنین‌ عملی‌ امتناع‌ ورزید و آن‌ را با اصول‌ اسلام‌ ناسازگار خواند و بعد از اینکه‌ عبیدالله از خانه‌ هانی‌ رفت‌، مسلم‌ در جواب‌ شریک‌ که‌ پرسید: چرا این‌ فرصت‌ را از دست‌ دادی‌؟ پاسخ ‌داد: به‌ دو علت: نخست‌ اینکه‌ هانی‌ مایل نبود مهمان در خانه‌اش‌ کشته‌ شود و دیگر یادآوری حدیثی‌ از [[پیامبر]]{{صل}} بود که‌: «اَلایمان‌ُ قَیدُ الفَتْک‌»: [[مؤمن]] کسی را غافلگیرانه نمی‌کشد.<ref>اخبار‌الطول، دینوری، ابوحنیفه احمدبن ‌داود، چاپ عبدالمنعم عامر، قاهره: ۱۹۶۰ میلادی.، ص۲۳۸؛ الارشاد فی معرفة حجج‌الله علی‌العباد، شیخ مفید، محمدبن محمدبن نعمان، بیروت: ۱۴۱۴ قمری.، ج۲، ص۶۶؛ الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۳۰.</ref> به‌ این‌ ترتیب‌ بزرگ‌ترین‌ دشمن‌ مسلم‌‌ بن ‌عقیل‌ و [[امام]] حسین‌{{ع}} از مهلکه‌ای‌ که‌ به‌ پای‌ خود به‌ آن‌ وارد شده بود، [[نجات]] یافت‌. تنها به‌ خاطر اینکه‌ مسلمانی‌ پاک‌دین‌ و پاک‌اعتقاد که‌ جز به‌ اجرای‌ درست‌ احکام‌ دین‌ به‌ چیزی‌ دیگر نمی‌اندیشید، نخواست‌ به‌خاطر سلامت‌ خود و پیروزی‌ در مأموریتی‌ که‌ به‌ عهده‌ داشت‌، حکمی‌ از احکام‌ دین‌ را نقض‌ کند، هر چند با رعایت‌ این‌ حکم‌، آینده‌ او و کسی‌ که‌ او را فرستاده‌ است‌ به‌ خطر افتد. امام‌ و نماینده‌اش‌ مسلم بن‌ عقیل‌ به ‌قدرت‌ و پیروزی‌ به‌ هر قیمت‌ و از هر راهی‌ [[اعتقاد]] نداشتند.


==جست و جوی مسلم==
[[عبیدالله بن زیاد]] که اکنون [[مردم کوفه]] را مرعوب نموده بود، به جست‌وجوی مسلم پرداخت و توسط یکی از بردگان شامی خود‌ به‌ نام‌ مَعقِل‌ با ترفندی خاص به مخفیگاه او پی برد. او سه‌ هزار درهم‌ به‌ [[معقل]] داد و گفت‌: کوشش‌ کن‌ تا با پیروان‌ مسلم‌ آشنا شوی‌ و چون‌ چنین‌ کسی‌ را یافتی‌، به‌ او بگو که‌ مردی‌ از [[شیعیان]] هستم‌ و می‌دانم‌ مسلم‌ در چنین‌ روزها به‌ کمک‌ مالی‌ محتاج‌ است‌. می‌خواهم‌ این‌ پول‌ را به‌ او بدهم‌ تا آن‌ را در جنگ‌ با دشمن‌ خود مصرف‌ کند. این‌ مأموریت‌ برای ‌جاسوسی [[خبره]] چون او‌ چندان‌ دشوار نبود. چند تن‌ از بزرگان‌ شیعه‌ در کوفه‌ مشهور بودند و او برای‌ انجام‌ مأموریت‌ خود، مسلم‌ بن‌ عوسجه‌ را که‌ مردی‌ [[زاهد]] و [[پارسا]] بود، انتخاب‌ کرد و بدین‌ وسیله‌ توانست‌ مخفی‌گاه‌ مسلم‌ را بیابد و درخانه‌ هانی‌ بن‌ عروه‌ با مسلم‌ [[دیدار]] کند و هر [[روز]] پیش‌ از دیگران‌ وارد خانه‌ هانی‌ می‌شد و پس‌ از همه‌ از آنجا خارج‌ می‌گشت‌. بدین‌ ترتیب‌ از کار مسلم‌ و [[شیعیان‌]] و تعداد آنان و تصمیماتی‌ که‌ می‌گرفتند، اطلاع‌ کامل‌ پیدا می‌کرد و این‌ خبرها را به‌ عبیدالله می‌داد.<ref>ر.ک: انساب الاشراف، بلاذری، احمدبن یحیی، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق: ۱۹۹۶ – ۲۰۰۰۰ میلادی.، ج۲، ص۳۳۶-۳۳۸؛ اخبار‌الطول، دینوری، ابوحنیفه احمدبن ‌داود، چاپ عبدالمنعم عامر، قاهره: ۱۹۶۰ میلادی.، ص۲۳۸-۲۳۹؛ تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ – ۱۳۸۷ قمری / ۱۹۶۲– ۱۹۶۷ میلادی.، ج۵، ص۳۴۸-۳۵۰؛ الفتوح، ابن اعثم کوفی، احمد، حیدر آباد دکن: ۱۳۹۵ قمری/ ۱۹۷۵ میلادی.، ج۵، ص۴۹-۵۰.</ref> جاسوسی‌ او ضربه‌ بسیار سختی‌ به‌ نهضت‌ مسلم‌ در کوفه‌ زد. پسر زیاد با دانستن‌ مخفی‌گاه‌ مسلم‌ و اطلاع‌ از سران‌ و یاران‌ و هواداران‌ او به‌ کار پرداخت‌. هانی‌ بن [[عروه]] را که به مسلم [[پناه]] داده بود، دستگیر و [[شکنجه]] نمود.<ref>تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲– ۱۳۸۷ قمری / ۱۹۶۲– ۱۹۶۷ میلادی.، ج۵، ص۳۷۲؛ الارشاد فی معرفة حجج‌الله علی‌العباد، شیخ مفید، محمدبن محمدبن نعمان، بیروت: ۱۴۱۴ قمری.، ج۲، ص۵۶؛ الفتوح، ابن اعثم کوفی، احمد، حیدر آباد دکن: ۱۳۹۵ قمری/ ۱۹۷۵ میلادی.، ج۵، ص۵۱-۵۲.</ref>
[[عبیدالله بن زیاد]] که اکنون [[مردم کوفه]] را مرعوب نموده بود، به جست‌وجوی مسلم پرداخت و توسط یکی از بردگان شامی خود‌ به‌ نام‌ مَعقِل‌ با ترفندی خاص به مخفیگاه او پی برد. او سه‌ هزار درهم‌ به‌ [[معقل]] داد و گفت‌: کوشش‌ کن‌ تا با پیروان‌ مسلم‌ آشنا شوی‌ و چون‌ چنین‌ کسی‌ را یافتی‌، به‌ او بگو که‌ مردی‌ از [[شیعیان]] هستم‌ و می‌دانم‌ مسلم‌ در چنین‌ روزها به‌ کمک‌ مالی‌ محتاج‌ است‌. می‌خواهم‌ این‌ پول‌ را به‌ او بدهم‌ تا آن‌ را در جنگ‌ با دشمن‌ خود مصرف‌ کند. این‌ مأموریت‌ برای ‌جاسوسی [[خبره]] چون او‌ چندان‌ دشوار نبود. چند تن‌ از بزرگان‌ شیعه‌ در کوفه‌ مشهور بودند و او برای‌ انجام‌ مأموریت‌ خود، مسلم‌ بن‌ عوسجه‌ را که‌ مردی‌ [[زاهد]] و [[پارسا]] بود، انتخاب‌ کرد و بدین‌ وسیله‌ توانست‌ مخفی‌گاه‌ مسلم‌ را بیابد و درخانه‌ هانی‌ بن‌ عروه‌ با مسلم‌ [[دیدار]] کند و هر [[روز]] پیش‌ از دیگران‌ وارد خانه‌ هانی‌ می‌شد و پس‌ از همه‌ از آنجا خارج‌ می‌گشت‌. بدین‌ ترتیب‌ از کار مسلم‌ و [[شیعیان‌]] و تعداد آنان و تصمیماتی‌ که‌ می‌گرفتند، اطلاع‌ کامل‌ پیدا می‌کرد و این‌ خبرها را به‌ عبیدالله می‌داد.<ref>ر.ک: انساب الاشراف، بلاذری، احمدبن یحیی، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق: ۱۹۹۶ – ۲۰۰۰۰ میلادی.، ج۲، ص۳۳۶-۳۳۸؛ اخبار‌الطول، دینوری، ابوحنیفه احمدبن ‌داود، چاپ عبدالمنعم عامر، قاهره: ۱۹۶۰ میلادی.، ص۲۳۸-۲۳۹؛ تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ – ۱۳۸۷ قمری / ۱۹۶۲– ۱۹۶۷ میلادی.، ج۵، ص۳۴۸-۳۵۰؛ الفتوح، ابن اعثم کوفی، احمد، حیدر آباد دکن: ۱۳۹۵ قمری/ ۱۹۷۵ میلادی.، ج۵، ص۴۹-۵۰.</ref> جاسوسی‌ او ضربه‌ بسیار سختی‌ به‌ نهضت‌ مسلم‌ در کوفه‌ زد. پسر زیاد با دانستن‌ مخفی‌گاه‌ مسلم‌ و اطلاع‌ از سران‌ و یاران‌ و هواداران‌ او به‌ کار پرداخت‌. هانی‌ بن [[عروه]] را که به مسلم [[پناه]] داده بود، دستگیر و [[شکنجه]] نمود.<ref>تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲– ۱۳۸۷ قمری / ۱۹۶۲– ۱۹۶۷ میلادی.، ج۵، ص۳۷۲؛ الارشاد فی معرفة حجج‌الله علی‌العباد، شیخ مفید، محمدبن محمدبن نعمان، بیروت: ۱۴۱۴ قمری.، ج۲، ص۵۶؛ الفتوح، ابن اعثم کوفی، احمد، حیدر آباد دکن: ۱۳۹۵ قمری/ ۱۹۷۵ میلادی.، ج۵، ص۵۱-۵۲.</ref>


۱۱۵٬۱۸۳

ویرایش