عبیدالله بن زیاد در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخهها
←تاثیر سخنان حضرت زینب{{س}} و امام سجاد{{ع}}
خط ۱۸۷: | خط ۱۸۷: | ||
به [[دستور]] عبیدالله بن زیاد سر او را از بدن جدا کردند و بدنش را در سبخه<ref>تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ – ۱۳۸۷ قمری / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷ میلادی.، ج۵، ص۴۶۷؛ الارشاد فی معرفة حججالله علیالعباد، شیخ مفید، محمدبن محمدبن نعمان، بیروت: ۱۴۱۴ قمری.، ج۲، ص۱۱۷؛ الفتوح، ابن اعثم کوفی، احمد، حیدر آباد دکن: ۱۳۹۵ قمری/ ۱۹۷۵میلادی.، ج۵، ص۲۳۵.</ref> کوفه به دار آویختند.<ref>اخبارالطول، دینوری، ابوحنیفه احمدبن داود، چاپ عبدالمنعم عامر، قاهره: ۱۹۶۰ میلادی.، ص۲۶۰؛ تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ – ۱۳۸۷ قمری / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷ میلادی.، ج۵، ص۴۵۹؛ الارشاد فی معرفة حججالله علیالعباد، شیخ مفید، محمدبن محمدبن نعمان، بیروت: ۱۴۱۴ قمری.، ج۲، ص۱۱۹.</ref> | به [[دستور]] عبیدالله بن زیاد سر او را از بدن جدا کردند و بدنش را در سبخه<ref>تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ – ۱۳۸۷ قمری / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷ میلادی.، ج۵، ص۴۶۷؛ الارشاد فی معرفة حججالله علیالعباد، شیخ مفید، محمدبن محمدبن نعمان، بیروت: ۱۴۱۴ قمری.، ج۲، ص۱۱۷؛ الفتوح، ابن اعثم کوفی، احمد، حیدر آباد دکن: ۱۳۹۵ قمری/ ۱۹۷۵میلادی.، ج۵، ص۲۳۵.</ref> کوفه به دار آویختند.<ref>اخبارالطول، دینوری، ابوحنیفه احمدبن داود، چاپ عبدالمنعم عامر، قاهره: ۱۹۶۰ میلادی.، ص۲۶۰؛ تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ – ۱۳۸۷ قمری / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷ میلادی.، ج۵، ص۴۵۹؛ الارشاد فی معرفة حججالله علیالعباد، شیخ مفید، محمدبن محمدبن نعمان، بیروت: ۱۴۱۴ قمری.، ج۲، ص۱۱۹.</ref> | ||
== | ==تأثیر سخنان [[حضرت زینب]]{{س}} و [[امام سجاد]]{{ع}}== | ||
[[عبیدالله بن زیاد]] همچنین [[سر امام حسین]]{{ع}} را در کوفه به دار آویخت. سر امام مدتی در کوفه در جایی [[نصب]] شد و حتی در [[شهر]] گردانده میشد.<ref>تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ – ۱۳۸۷ قمری / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷ میلادی.، ج۵، ص۴۶۵.</ref> عبیدالله [[اسرا]] را در [[زندان]] نگاه داشت. سپس طی نامهای به [[شام]] [[یزید]] را از [[شهادت]] [[امام حسین]]{{ع}} با خبر ساخت و کسب [[تکلیف]] نمود. یزید در جواب آن [[نامه]]، به عبیدالله دستور داد که سر [[امام]] و سرهای سایر [[شهدا]] را به همراه [[اسیران]] به شام گسیل دارد. او نیز آنان را به همراه [[سرهای شهدا]] توسط [[شمر بن ذیالجوشن]] و [[زحر بن قیس جعفی]] نزد یزید به شام فرستاد؛<ref>ر.ک: انساب الاشراف، بلاذری، احمدبن یحیی، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق: ۱۹۹۶ – ۲۰۰۰ میلادی.، ج۳، ص۲۱۱؛ تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ – ۱۳۸۷ قمری / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷ میلادی.، ج۵، ص۴۶۷؛ البدایة و النهایة، ابنکثیر دمشقی، عمادالدین اسماعیلبن عمر، قاهره: ۱۹۳۲ میلادی.، ج۸، ص۲۰۸.</ref> همچنین طی نامهای به [[عمرو بن سعید بن عاص]] [[حاکم]] [[مدینه]] او را از [[واقعه کربلا]] [[آگاه]] ساخت.<ref>اخبارالطول، دینوری، ابوحنیفه احمدبن داود، چاپ عبدالمنعم عامر، قاهره: ۱۹۶۰ میلادی.، ص۲۸۴.</ref> | [[عبیدالله بن زیاد]] همچنین [[سر امام حسین]]{{ع}} را در کوفه به دار آویخت. سر امام مدتی در کوفه در جایی [[نصب]] شد و حتی در [[شهر]] گردانده میشد.<ref>تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ – ۱۳۸۷ قمری / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷ میلادی.، ج۵، ص۴۶۵.</ref> عبیدالله [[اسرا]] را در [[زندان]] نگاه داشت. سپس طی نامهای به [[شام]] [[یزید]] را از [[شهادت]] [[امام حسین]]{{ع}} با خبر ساخت و کسب [[تکلیف]] نمود. یزید در جواب آن [[نامه]]، به عبیدالله دستور داد که سر [[امام]] و سرهای سایر [[شهدا]] را به همراه [[اسیران]] به شام گسیل دارد. او نیز آنان را به همراه [[سرهای شهدا]] توسط [[شمر بن ذیالجوشن]] و [[زحر بن قیس جعفی]] نزد یزید به شام فرستاد؛<ref>ر.ک: انساب الاشراف، بلاذری، احمدبن یحیی، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق: ۱۹۹۶ – ۲۰۰۰ میلادی.، ج۳، ص۲۱۱؛ تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ – ۱۳۸۷ قمری / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷ میلادی.، ج۵، ص۴۶۷؛ البدایة و النهایة، ابنکثیر دمشقی، عمادالدین اسماعیلبن عمر، قاهره: ۱۹۳۲ میلادی.، ج۸، ص۲۰۸.</ref> همچنین طی نامهای به [[عمرو بن سعید بن عاص]] [[حاکم]] [[مدینه]] او را از [[واقعه کربلا]] [[آگاه]] ساخت.<ref>اخبارالطول، دینوری، ابوحنیفه احمدبن داود، چاپ عبدالمنعم عامر، قاهره: ۱۹۶۰ میلادی.، ص۲۸۴.</ref> | ||