معاویة بن ابی سفیان در معارف و سیره حسینی: تفاوت میان نسخهها
معاویة بن ابی سفیان در معارف و سیره حسینی (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۱۴ سپتامبر ۲۰۲۱، ساعت ۰۷:۵۰
، ۱۴ سپتامبر ۲۰۲۱بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
[[معاویه]] در تحکیم سلطۀ [[بنی امیه]] بر [[مسلمانان]] و روی کار آمدن [[یزید]] و جنایتهای بعدی سهم عمده داشت. در [[زیارت عاشورا]] اشاره است به اینکه [[بنی امیه]] و پسر [[هند]] جگرخوار که به زبان [[خدا]] و [[رسول خدا]] [[ملعون]] است، [[روز عاشورا]] را روز [[شادمانی]] قرار دادند. آنگاه [[لعن]] بر آنان است: {{متن حدیث|اللَّهُمَّ الْعَنْ أَبَا سُفْيَانَ وَ مُعَاوِيَةَ وَ يَزِيدَ بْنَ مُعَاوِيَةَ}}. و آنان با کشتن پسر [[پیامبر]] در [[کربلا]]، به نظر خودشان [[انتقام]] کشتههای خود را در [[بدر]] و [[احد]] گرفتند. و این چیزی بود که [[یزید]] در اوج [[قدرت]] پس از [[حادثۀ عاشورا]]، مستانه میخواند: {{عربی|لَيْتَ أَشْيَاخِي بِبَدْرٍ شَهِدُوا...}}<ref>بحارالانوار، ج۴۵، ص۱۳۳.</ref>. [[امام سجاد]]{{ع}} نیز در مجلس [[یزید]]، در رسواسازی او به [[کفر]] [[معاویه]] و [[ابوسفیان]] و جنگیدنشان با [[پیامبر خدا]] اشاره کرد و فرمود: جدّم [[علی]]{{ع}} در روز [[بدر]] و [[احد]] و [[احزاب]] [[پرچمدار]] [[رسول خدا]]{{صل}} بود، اما [[پدر]] و جدّ تو، [[پرچمدار]] [[کفر]] بودند: {{متن حدیث|وَ أَبُوكَ وَ جَدُّكَ فِي أَيْدِيهِمَا رَايَاتُ الْكُفَّارِ}}<ref>بحارالانوار، ج۴۵، ص۱۳۶.</ref><ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|فرهنگ عاشورا]]، ص ۴۶۰.</ref>. | [[معاویه]] در تحکیم سلطۀ [[بنی امیه]] بر [[مسلمانان]] و روی کار آمدن [[یزید]] و جنایتهای بعدی سهم عمده داشت. در [[زیارت عاشورا]] اشاره است به اینکه [[بنی امیه]] و پسر [[هند]] جگرخوار که به زبان [[خدا]] و [[رسول خدا]] [[ملعون]] است، [[روز عاشورا]] را روز [[شادمانی]] قرار دادند. آنگاه [[لعن]] بر آنان است: {{متن حدیث|اللَّهُمَّ الْعَنْ أَبَا سُفْيَانَ وَ مُعَاوِيَةَ وَ يَزِيدَ بْنَ مُعَاوِيَةَ}}. و آنان با کشتن پسر [[پیامبر]] در [[کربلا]]، به نظر خودشان [[انتقام]] کشتههای خود را در [[بدر]] و [[احد]] گرفتند. و این چیزی بود که [[یزید]] در اوج [[قدرت]] پس از [[حادثۀ عاشورا]]، مستانه میخواند: {{عربی|لَيْتَ أَشْيَاخِي بِبَدْرٍ شَهِدُوا...}}<ref>بحارالانوار، ج۴۵، ص۱۳۳.</ref>. [[امام سجاد]]{{ع}} نیز در مجلس [[یزید]]، در رسواسازی او به [[کفر]] [[معاویه]] و [[ابوسفیان]] و جنگیدنشان با [[پیامبر خدا]] اشاره کرد و فرمود: جدّم [[علی]]{{ع}} در روز [[بدر]] و [[احد]] و [[احزاب]] [[پرچمدار]] [[رسول خدا]]{{صل}} بود، اما [[پدر]] و جدّ تو، [[پرچمدار]] [[کفر]] بودند: {{متن حدیث|وَ أَبُوكَ وَ جَدُّكَ فِي أَيْدِيهِمَا رَايَاتُ الْكُفَّارِ}}<ref>بحارالانوار، ج۴۵، ص۱۳۶.</ref><ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|فرهنگ عاشورا]]، ص ۴۶۰.</ref>. | ||
==معاویة بن ابی سفیان== | |||
[[معاویه]] و دارودسته [[فاسد]] [[اموی]] با به دست گرفتن زمام [[حکومت]]، [[انحرافی]] را که در [[سقیفه]] پدید آمده بود به حد کمال رساندند؛ زیرا معاویه زمانی که [[دشمنی]] خود را با [[مسلمانان]] به [[صراحت]] بیان و به عدم [[رضایت]] آنان به [[حاکمیت]] خویش اعتراف نمود، [[خلافت]] را به سلطنتی ستمبار و [[خودکامه]] تبدیل کرد آنجا که گفت: «به [[خدا]] [[سوگند]]! من خلافت را نه به محبتی که از شما سراغ داشتم پذیرا شدم و نه به جهت [[خرسندی]] از [[فرمانروایی]] خود، بلکه با شمشیری که میانتان نهادم آن را به دست آوردم»<ref>تاریخ الخلفاء، ص۷۱.</ref>. | |||
ولی معاویه و جریانی که رهبریاش را خود بر عهده داشت با مانعی جدی و از میان برنداشتنی که همان اجرای صحیح [[احکام اسلام]] توسط [[امام علی]]{{ع}} بود روبرو شدند. افزون بر اینکه [[امام]]{{ع}} هیچگاه [[امت]] را به خود واننهاد و [[اعتقادات اسلامی]] را در [[دل]] آنان جایگزین ساخت. به همین دلیل [[مردم]] به ویژه مردم [[عراق]] بدو [[عشق]] میورزیدند. | |||
آن [[حضرت]] در این راستا به [[حفظ رسالت]] و [[امت اسلامی]] علاقه شدیدی داشت و بر ادعاهای هواداران سقیفه از جمله [[ابو بکر]] که عجز و [[ناتوانی]] خود را ابراز و از [[اشتباهات]] زیادش با این جمله که: «به حاکمیت شما درآمدم ولی [[بهترین]] فرد شما نیستم»<ref>تاریخ الخلفاء، ص۷۱.</ref>، پوزشطلبید، خط بطلان کشید؛ زیرا از این پوزشخواهی تا اندازهای عدم امکان اجرای کامل [[دین اسلام]] استفاده میشود؛ ولی امام علی{{ع}} الگویی برجسته از [[رهبری]] حکیمانهای لایق و توانا [[آگاه]] و [[معصوم]] پس از [[رسول خدا]]{{صل}} از خویش ارائه داد و مسلمانان نیز در [[انتظار]] رهبری چون [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} به سر میبردند. | |||
اما معاویه در جهت به [[تباهی]] کشاندن این ارزشهای [[اسلامی]] و [[نبرد]] با هواداران و [[دوستداران]] [[اهل بیت]]{{عم}} و نابود ساختن ارزشهایی که امام علی{{ع}} آنها را میان مسلمانان ایجاد کرده بود دست به کار شد تا امت [[عزم]] و ارادهاش را از دست داده و با وجدانی مرده نتواند در برابر [[هوا و هوس]] [[فرمانروایان]] مخالف [[دین مقدس اسلام]] از خود [[پایداری]] و [[مقاومت]] نشان دهد. | |||
[[معاویه]] در نخستین گام خود، [[اعلان]] کرد که [[هدف]] اصلیاش به دست گرفتن زمام [[حکومت]] بوده، هرچند در این راه خونهای زیادی از [[مسلمانان]] بیگناه ریخته شود و گفت: به [[خدا]] [[سوگند]]! من برای اینکه شما [[نماز]] بخوانید و [[روزه]] بگیرید و [[حج]] به جا آورید و [[زکات]] بپردازید با شما نجنگیدم بلکه در جهت دستیابی به حکومت با شما [[نبرد]] کردم<ref>شرح نهج البلاغه، ج۴، ص۱۶.</ref>.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۵ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۵]] ص۱۲۱.</ref> | |||
==شیوه اسلامستیزی معاویه== | |||
در اینجا ناگزیریم طرحهای [[شیطانی]] که معاویه پایهگذاری کرد و رخدادهای بزرگی را که در کنار آنها به وجود آمد به دلیل اینکه از مهمترین علل و اسباب [[قیام]] [[ابا عبدالله الحسین]]{{ع}} بهشمار میآیند به نحو فشرده مورد بررسی قرار دهیم. | |||
[[امام حسین]]{{ع}} خود بر وضعیت مسلمانان که از جنبههای [[اعتقادی]] و [[اخلاقی]] و [[اجتماعی]] و [[اقتصادی]] و [[سیاسی]] رو به [[تباهی]] رفته بودند [[شاهد]] و ناظر بود این تباهی به تمام معنا بخاطر سیاستهای ناشی از تلاشهای معاویه پدید آمد که در جهت [[تحمیل]] [[یزید]] با [[زور]] به عنوان [[خلیفه]] مسلمانان به اوج خود رسیده بود و [[امت]] را از مسیر [[واقعی]] [[اسلام]] دور ساخت. به همین دلیل امام حسین{{ع}} پس از [[هلاکت معاویه]] [[انقلاب]] بزرگ خویش را که به [[بیداری]] [[انسانها]] و ایجاد [[عزم]] و [[اراده]] در امت انجامید، آغاز نمود. | |||
اکنون برخی از ارکان سیاستهای [[جاهلی]] [[اموی]] که معاویه در اجرای آن بسیار کوشید از نظرتان میگذرد.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۵ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۵]] ص۱۲۲.</ref> | |||
==[[سیاست]] [[اقتصادی]]== | |||
معاویه از هیچگونه [[سیاست اقتصادی]] [[مالی]] منطبق با معنای متداول این کلمه برخوردار نبود، بلکه [[تصرف]] وی در جمعآوری [[اموال]] و [[دارایی]] و [[بخشش]] و توزیع آنها به دلخواه و [[تمایل]] خودش انجام میپذیرفت. او با بخشیدن ثروتهای کلان به هواداران خویش مخالفانش را از هرگونه بخششی [[محروم]] میساخت. [[اموال]] [[مردم]] را دریافت میکرد و به ناحق بر آنان [[مالیات]] میبست. | |||
در دوران وی [[فقر]] و [[تنگدستی]] میان [[اکثریت]] قریب به [[اتفاق مسلمانان]] گسترش یافت در صورتی که ثروتهای هنگفت نزد گروهی اندک که بر [[سرنوشت]] و امور [[مسلمانان]] [[حاکمیت]] داشتند انباشته شده بود. در اینجا برخی از محورهای اصلی [[سیاست اقتصادی]] [[معاویه]] را یادآور میشویم: | |||
===ایجاد [[محرومیت]] [[اقتصادی]]=== | |||
معاویه در مناطقی که مردم [[جبهه]] مخالف وی را تشکیل میدادند از جمله [[مدینه]] محرومیت [[اقتصادی]] را [[گسترش داد]]. حضور بسیاری از شخصیتهای مخالف [[خاندان]] [[اموی]] در مدینه که سودای [[حکومت]] نیز داشتند سبب شد که معاویه هیچگونه اموالی را برای [[مردم مدینه]] هزینه نکند. به گفته [[تاریخنگاران]]: | |||
معاویه مردم مدینه را به فروختن املاکشان مجبور ساخت و سپس خود آنها را با ارزانترین بها خریداری کرد و شخصی را برای [[اداره امور]] [[املاک]] و گردآوری درآمدهای آنان به مدینه فرستاد، ولی مردم از انجام کار او جلوگیری به عمل آورده و در [[رویارویی]] با فرمانروای خود [[عثمان بن محمد]] بدو گفتند: همه این اموال مربوط به ماست و معاویه ما را از پرداخت سهمیه [[بیتالمال]] محروم ساخته و درهمی به ما نپرداخته است به گونهای که [[زندگی]] ما فلج گشته و [[قحطی]] و [[گرسنگی]] دیارمان را فراگرفته است و معاویه املاک ما را تنها به درصدی از بهای [[واقعی]] آن خریداری کرده است و [[حاکم]] مدینه آنها را با بدترین و زشتترین عبارات پاسخ داد<ref>حیاة الامام الحسین، ج۲، ص۱۲۳.</ref>. | |||
معاویه گاهی [[مروان حکم]] و گاهی [[سعید بن عاص]] را بر مدینه میگمارد و این دو با هم در به [[خواری]] و [[ذلت]] کشاندن مردم این [[شهر]] و ایجاد فقر و محرومیت میان آنان، سخت تلاش میکردند. | |||
'''[[عراق]]''': از آنجا که [[عراق]] مرکز اصلی [[مخالفان]] معاویه را تشکیل میداد، وی مجازاتهای سخت اقتصادی را بر آنان [[تحمیل]] کرد. [[مغیرة بن شعبه]] فرمانروای وقت آن سامان از پرداخت سهمیه [[بیتالمال]] و [[ارزاق]] عمومی به [[مردم کوفه]] خودداری میکرد و فرمانروایانی که پس از [[معاویه]] روی کار آمدند نیز برای روا داشتن [[جور]] و [[ستم]] و ایجاد [[محرومیت]] میان [[مردم]] [[عراق]] به اعتبار اینکه [[اکثریت]] آنان آگاهانه از [[امیر مؤمنان]]{{ع}} طرفداری میکردند، همین شیوه را پی گرفتند.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۵ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۵]] ص۱۲۴.</ref> | |||
===[[حفظ حکومت]] با پول=== | |||
معاویه، [[بیت المال]] را در جهت تثبیت پایههای [[حکومت]] و [[پادشاهی]] خود به کار گرفت و از [[اموال]] و [[دارایی]] به عنوان سلاحی استفاده کرد که میتوانست وی را بر [[امت]] [[استیلا]] بخشد. یکی از ترفندهای [[سیاست]] [[امویان]] این بود که [[مال]] را به عنوان سلاحی برای [[تهدید]] مردم و وسیلهای برای نزدیک ساختن آنان به خود به کار میگرفتند. گروهی را از آن اموال [[محروم]] و به گروهی دیگر در جهت خریدن آنها و [[حق]] السکوتشان چندین برابر دیگران [[پول]] میپرداختند<ref>حیاة الامام الحسین، ج۲، ص۱۲۷، به نقل از اثجاهات الشعر العربی، ص۲۷، دکتر محمد مصطفی.</ref>. | |||
معاویه درآمد [[مصر]] را به [[عمرو عاص]] بخشید و در ازای [[همکاری]] [[عمرو]] با معاویه در [[نبرد]] با امیر مؤمنان{{ع}} دیار مصر را تا عمرو زنده بود طعمه وی ساخت<ref>حیاة الامام الحسین، ج۲، ص۱۲۷.</ref>.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۵ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۵]] ص۱۲۵.</ref> | |||
===خریدن مردم=== | |||
معاویه در [[سیاست اقتصادی]] خود شیوهای جدید به نام «خریدن مردم» گشود و در کمال [[پستی]] و [[فرومایگی]] آن را [[اعلان]] داشت و گفت: به [[خدا]] [[سوگند]]! هواداران پروپاقرص [[علی]] را با پرداخت مال، به خود متمایل خواهم ساخت و به اندازهای میان آنان مال و دارایی تقسیم کنم که دنیایم بر آخرتش فایق آید<ref>به وقعه صفین از نصر بن مزاحم، ص۴۹۵ و شرح نهج البلاغه، ج۲، ص۲۹۳ مراجعه شود.</ref>. | |||
نقل شده جمعی از اشراف [[عرب]] بر معاویه وارد شدند وی به هریک از آنان یکصد هزار [[درهم]] و به حتات عموی [[فرزدق]] هفتاد هزار درهم [[هدیه]] داد وقتی حتات از ماجرا اطلاع حاصل کرد به عنوان [[اعتراض]] [[خشمگین]] نزد [[معاویه]] برگشت و معاویه بدون [[شرم]] و [[حیا]] در پاسخ وی گفت: من با پرداخت آن [[پول]] به آنان دینشان را خریدم ولی تو را به حال خود رها ساختم. | |||
حتات گفت: [[دین]] مرا نیز خریداری کن، معاویه [[فرمان]] داد جایزهاش را کامل کنند<ref>حیاة الامام الحسین، ج۲، ص۱۲۸- ۱۲۹.</ref>.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۵ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۵]] ص۱۲۶.</ref> | |||
===[[مالیات]] [[نوروز]]=== | |||
معاویه با بدعتی که بدون هیچ دلیلی آن را در [[آیین اسلام]] ایجاد کرد، برای تأمین هزینههای خود، مالیات نوروز را بر [[مسلمانان]] [[تحمیل]] کرد و در جهت پرداختن آن سخت آنان را مورد [[جور]] و [[ستم]] و [[تهدید]] قرار داد. به گفته [[مورخان]] مبلغ این مالیات به ده میلیون [[درهم]] میرسید که مسلمانان به پرداخت آن [[عادت]] کرده بودند و [[فرمانروایان]] بعد از معاویه نیز با قرار دادن آن به عنوان یک شیوه [[پسندیده]]، مسلمانان را به پرداخت آن مجبور ساختند<ref>حیاة الامام الحسین، ج۲، ص۱۳۱؛ به الحیاة الفکریة فی الاسلام، ص۴۲ مراجعه شود.</ref>.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۵ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۵]] ص۱۲۶.</ref> | |||
==[[سیاست]] تفرقهافکنی== | |||
معاویه سیاست خود را براساس ایجاد [[تفرقه]] میان مسلمانان بنا نهاد، ولی بر این [[باور]] بود که حکومتش جز با گسترش دادن [[خصومت]] و [[دشمنی]] میان مسلمانان پا بر جا نخواهد ماند. وی از [[حیله]] و نیرنگی برخوردار بود که با تکرار و اجرای دقیق آن، در انجامش مهارت داشت و آن را در مورد [[مخالفان]] خود در [[دولت]] اعم از [[مسلمان]] و غیرمسلمان به کار میگرفت. اساس این [[نیرنگ]] را تلاشی مستمر در ایجاد تفرقه و پراکندگی، با [[شبههافکنی]] و [[برانگیختن]] کینهتوزیها میان مخالفان تشکیل میداد که برخی از این افراد [[خاندان]] و [[نزدیکان]] وی به شمار میآمدند. [[یکدلی]] و [[سازگاری]] دو [[انسان]] بر جسته و سرشناس برای معاویه قابل [[تحمل]] نبود و [[رقابت]] طبیعی میان چنین افرادی، معاویه را در جهت ضربه زدن به آنان کمک میکرد<ref>حیاة الامام الحسن، ج۲، ص۱۳۵؛ به نقل از عقاد در کتابش «معاویة فی المیزان»، ص۶۴.</ref>. | |||
===[[جور]] و [[ستم]] بر عجم=== | |||
[[معاویه]] در مورد غیر [[عربها]] فوقالعاده ستم روا داشت و آنان را به [[خواری]] و [[ذلت]] کشاند و یکبار [[تصمیم]] گرفت آنها را یکجا نابود کند. به گفته [[تاریخنگاران]]: معاویه، [[احنف بن قیس]] و [[سمرة بن جندب]] را خواست و به آنان گفت: [[جمعیت]] عجمها فزونی یافته به گونهای که گذشتهها به [[فراموشی]] سپرده شده است. گویی میبینم که اینان با چنگ انداختن بر عربها، بر آنان [[حاکمیت]] خواهند یافت. از اینرو، تصمیم گرفتهام عدهای از آنان را از دم تیغ بگذرانم و عدهای را (به بیگاری کشیده و) برای رونق بازار و [[ساخت و ساز]] راهها، نگاه دارم<ref>عقد الفرید، ج۲، ص۲۶۰.</ref>.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۵ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۵]] ص۱۲۷.</ref> | |||
===[[تعصب]] قبیلهای=== | |||
معاویه [[تعصبات قبیلهای]] را زنده کرد و در اشعار [[عربی]]، اشکال وحشتانگیز و دردناکی از کشاکشهای گوناگونی که سلطهگران [[اموی]] با ساخته و پرداخته کردن آنها، سعی در سرگرم نمودن [[مردم]] و جلوگیری از دخالت آنان در [[امور سیاسی]] داشتند، پدیدار گشته است. | |||
بنا به نقل [[مورخان]]: معاویه در جهت کاستن از [[ارزش]] و اهمیت [[قبایل]] [[اوس و خزرج]] و از اعتبار انداختن آنان در برابر [[جهان عرب]] و [[اسلام]]، به [[برانگیختن]] کینهتوزیهای دیرینه میان آن قبایل دست زد، چنانکه [[تعصبات]] یمنیها را بر ضدّ مصریها برانگیخت و [[آتش فتنه]] و [[آشوب]] را میان آنان شعلهور ساخت تا به [[وحدت]] و [[یکدلی]] که به [[مصالح]] [[دولت]] معاویه زیانی برساند، دست نیابند<ref>حیاة الامام الحسین، ج۲، ص۱۳۷.</ref>.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۵ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۵]] ص۱۲۷.</ref> | |||
==[[سیاست]] [[زور]] و قدرت== | |||
معاویه با اتخاذ سیاست [[زورگویی]] و قلعوقمع به [[اداره امور مسلمانان]] پرداخت و به مقدّرات و [[عزت]] و [[شرافت]] آنها بیاحترامی نمود و پس از امضای [[قرارداد صلح]]، [[اعلان]] داشت که وی تنها به جهت [[حاکمیّت]] یافتن بر [[مسلمانان]]، به [[قتل]] و [[کشتار]] و [[خونریزی]] آنان پرداخته است و در جملهای از [[تکبّر]] و خودستاییاش دم زد و گفت: ما، [[زمان]] هستیم، هرکس را بالا ببریم فرادست است و هرکس را پایین آوریم، فرودست خواهد بود<ref>حیاة الامام الحسین، ج۲، ص۱۳۸- ۱۳۹؛ عقد الفرید، ج۲، ص۱۵۹.</ref>. | |||
[[کارگزاران]] و [[فرمانروایان]] وی نیز همین شیوه فریبکارانه را ادامه دادند. [[عتبة بن ابی سفیان]]، با مخاطب قرار دادن [[مصریان]]، بدانها گفت: به [[خدا]] [[سوگند]]! تازیانهها را بر پشت شما پاره خواهیم کرد. | |||
در سخنی از [[خالد]] قسری با [[مردم]] [[مکّه]] آمده است که گفت: به خدا سوگند! آنکس را که به پیشوای خود ([[معاویه]]) [[اهانت]] روا دارد، نزد من آورند وی را در [[حرم]] به دار خواهم آویخت<ref>اغانی ابو الفرج اصفهانی، ج۲۲، ص۳۸۲ چاپ بیروت.</ref>.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۵ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۵]] ص۱۲۸.</ref> | |||
==[[هرزگی]] و [[گستاخی]] و اهانت به ارزشهای دینی== | |||
معاویه به هرزگی و گستاخی معروف بوده است. [[ابن ابی الحدید]] میگوید: | |||
معاویه، در [[زمان عثمان]] [[انسانی]] فوقالعاده [[بیشرم]] و گستاخ و در انجام [[کارهای زشت]] انگشتنما بود و در [[دوران عمر]] اندکی [[پردهپوشی]] کرد، ولی در همان زمان [[لباس]] [[ابریشم]] و دیبا میپوشید و در ظرف طلا و نقره آب میآشامید و بر استرهایی با زین و لگامهای زرّین و دیبای آراسته به نقشونگار، سوار میشد. | |||
در کتب [[سیره]] آمده که مردم درباره او گفتهاند: معاویه، در دوران [[عثمان]] در [[شام]] شراب مینوشید<ref>حیاة الامام الحسین، ج۲، ص۱۴۴- ۳۴۷.</ref>. از [[عبدالله بن بریده]] منقول است که گفت: من و پدرم بر معاویه وارد شدیم، ما را روی فرش نشانید و سپس برایمان [[غذا]] آوردند، خوردیم پس از صرف غذا شراب حاضر کردند و معاویه نوشید و به پدرم [[تعارف]] کرد، ولی پدرم در پاسخ او گفت: از آن زمان که [[رسول خدا]]{{صل}} شراب را [[حرام]] کرده، هرگز ننوشیدهام<ref>مسند احمد حنبل، ج۵، ص۳۴۷.</ref>. | |||
در [[روایات]] متعددی سخن از [[رباخواری]] معاویه به میان آمده است، از جمله: معاویه ظرفی از طلا و یا ورق طلایی را به بیشتر از وزن آن فروخت. | |||
[[ابودرداء]] به او گفت: از [[رسول خدا]]{{صل}} شنیدم که از فروختن چند چیز [[نهی]] فرمود مگر اینکه مثل به مثل باشند. | |||
[[معاویه]] گفت: من در آن اشکالی نمیبینم. | |||
ابودرداء به او گفت: چه کسی مرا از معاویه معذور میدارد؟ شگفتا! من سخن رسول خدا{{صل}} را به یاد وی میآورم ولی او نظر خودش را به من میگوید! من و تو هرگز در یک [[سرزمین]] گرد نیاییم. سپس ابودرداء بر [[عمر بن خطاب]] وارد شد و ماجرا را به اطلاع وی رساند و [[عمر]] به معاویه نوشت: چنین چیزی را جز مثل به مثل و یا به هموزن آن مفروش<ref>سنن نسایی، ج۷، ص۲۷۹.</ref>. | |||
ملحق کردن [[زیاد بن عبید رومی]] به [[نسب]] خود بدون [[حجّت شرعی]] و اکتفا به [[گواهی]] [[ابو مریم]] خمّار که خود نیز از نسب صحیح [[شرعی]] برخوردار نبود، از جمله مواردی است که معاویه ارزشهای [[اسلامی]] را به باد [[اهانت]] میگرفت و با این کار با سخن رسول خدا{{صل}} که فرمود: {{متن حدیث|الْوَلَدُ لِلْفِرَاشِ وَ لِلْعَاهِرِ الْحَجَرُ}}<ref>ماجرای ملحق کردن زیاد و علل و اسباب و آثار آن را در کتاب «حیاة الامام الحسن بن علی»، ج۲، ص۱۷۴- ۱۹۰ بیابید.</ref>؛ فرزند از آن صاحب بستر (شوهر) است و زناکار باید سنگسار شود، به [[مخالفت]] برخاست.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۵ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۵]] ص۱۲۹.</ref> | |||
==[[کینهتوزی]] و [[دشمنی]] آشکار با [[پیامبر]] و [[اهل بیت]]{{عم}}== | |||
معاویه نسبت به [[نبیّ]] اکرم{{صل}} [[کینه]] میورزید، او در دوران خلافتش در [[چهل]] [[نماز جمعه]] بر رسول خدا{{صل}} [[صلوات]] نفرستاد. برخی از هوادارانش سبب را از او پرسیدند، وی در پاسخ گفت: اگر بر او [[درود]] فرستم، عدهای بدان [[فخر]] و [[مباهات]] و گردنفرازی میکنند<ref>حیاة الامام الحسین، ج۲، ص۱۵۱ به نقل از النصائح الکافی، ص۹۷.</ref>. | |||
معاویه شنید [[مؤذّن]] در [[اذان]] میگوید: {{متن حدیث|أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ}}. از جا برجست و گفت: آری، پسر عبدالله! چقدر کارت بالا گرفته و بلندهمت شدهای که [[راضی]] گشتی نامت در کنار [[نام پروردگار]] جهانیان برده شود<ref>شرح نهج البلاغه، ج۱۰، ص۱۰۱.</ref>. | |||
وی کلیه دستگاهها و مراکز [[حکومتی]] خویش را به کار گرفت تا از [[ارج]] و [[عظمت]] [[اهل بیت]] که [[امانت]] [[رسول گرامی اسلام]] به شمار میآمدند، بکاهد تا آنجا که در جهت [[نبرد]] با آنان و دور ساختن آنها از [[واقعیت]] [[زندگی اسلامی]]، مهمترین ابزاری را که در [[اختیار]] داشت به [[خدمت]] گرفت از جمله: | |||
#سخنوران درباری را به خدمت گمارد تا دلهای [[مردم]] را از اهل بیت{{عم}} متوجه دیگران کنند. | |||
#برای کاستن از ارج و عظمت اهل بیت{{عم}} به [[جعل]] [[روایات]] از زبان [[رسول خدا]]{{صل}} پرداختند و [[معاویه]] از عناصری چون [[ابوهریره دوسی]]، [[سمرة بن جندب]]، [[عمرو عاص]] و [[مغیرة بن شعبه]] که به جعل صدها [[حدیث]] از زبان رسول خدا{{صل}} دست یازیدند، بهره برد. | |||
معاویه با بهکارگیری مراکز [[آموزشی]] و ملامکتبیها کوشید تا [[کینه]] اهل بیت{{عم}} را در [[دل]] [[کودکان]] نونهال غرس نموده و نسلی مخالف آنان روی کار آورد. | |||
معاویه همچنان به [[خصومت]] و [[دشمنی]] خود با [[امیر مؤمنان]]{{ع}} [[استمرار]] بخشید و [[ناسزا]] و [[لعن]] آن بزرگوار را در مجالس عمومی و خصوصی خود، علنی ساخت و با اشاره به [[کلیه]] [[کارگزاران]] و فرماندارانش، از آنان خواست [[ناسزاگویی]] به آن [[حضرت]] را میان مردم منتشر ساخته و گسترش بخشند. بدین ترتیب، ناسزا گفتن به امیر مؤمنان{{ع}} به سراسر [[جهان اسلام]] سرایت کرد و معاویه در جمع مردم [[شام]] سخن گفت و اظهار داشت: رسول خدا{{صل}} به من فرمود: تو پس از من به [[خلافت]] خواهی رسید. بنابراین، [[سرزمین مقدس]]- یعنی شام- را که در آن انسانهای برجستهای وجود دارد برای خود برگزین و اینک من شما مردم را برگزیدم، شما نیز [[ابو تراب]] را لعن کنید<ref>حیاة الامام الحسین، ج۲، ص۱۶۰؛ شرح نهج البلاغه، ج۳، ص۳۶۱.</ref>.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۵ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۵]] ص۱۳۱.</ref> | |||
==[[خشونت]] با [[شیعیان]]== | |||
[[شیعیان]] در عصر [[معاویه]] رسما مورد [[ستم]] و [[بیداد]] قرار گرفتند و به شدیدترین نوع قلعوقمع و [[رفتار]] [[خشونتبار]]، با آنان برخورد شد. [[امام]] [[محمّد]] [[باقر]]{{ع}} تهدیدی را که [[امویان]] بر پیروانشان روا میداشتند چنین به [[وصف]] میکشد: در هر منطقهای [[پیروان]] ما به [[قتل]] میرسیدند دست و پاهای آنان را به صرف [[شک و تردید]] در [[دوستی]] و [[محبّت]] ما میبریدند، هرکس از او به دوستی و محبّت ما یاد میشد به [[زندان]] میافتاد، یا اموالش چپاول میشد و یا خانهاش [[تخریب]] میگشت<ref>شرح نهج البلاغه، ج۳، ص۱۵؛ طبقات کبری، ج۵، ص۹۵.</ref>. | |||
معاویه کوشید تا شخصیتهای [[اندیشمند]] و [[آگاه]] [[شیعه]] را از میان بردارد و عده زیادی از آنان نظیر [[حجر بن عدی]]، [[رشید]] حجری، [[عمرو بن حمق]] و [[أوفی بن حصن]] را پای چوبه دار روانه ساخت. وی به [[آزار]] و [[شکنجه]] بزرگان شیعه اکتفا نکرد، بلکه [[جور]] و ستم خویش را متوجه [[زنان]] [[مسلمان]] نیز نمود و عدهای از آنها نظیر: زرقاء دختر [[عدی]]، [[سوده]] دختر عمّاره و امّ [[الخیر]] با [[رقیّه]] را مورد [[بیم]] و [[تهدید]] قرار داد. | |||
معاویه با اشاره به تمام کارگزارانش از آنان خواست خانههای شیعیان را ویران نمایند و نام آنها را از دفتر پرداخت ([[بیت المال]]) محو و سهمیه [[پول]] و خرجی آنها را قطع کنند، همچنین به عمّال و مزدوران خود سفارش کرد تا [[گواهی]] شیعیان را در مسائل [[قضاوت]] و [[داوری]] و موارد دیگر نپذیرند تا برخواری و [[ذلّت]] آنان بیفزاید. | |||
بیان [[انحرافات]] و جرایمی که معاویه مرتکب شد در این اشارات گذرا نمیگنجد و به جهت تعدّد و گسترش آنها [[کتابی]] ویژه میطلبد، اینک در درجه نخست مقصود ما از این اشارات، عنوان مقدمهای در جهت بیان [[جنایت]] بزرگ وی تلقی میشود که به [[قیام]] [[سید الشهداء]]{{ع}} انجامید، جنایتی که در [[تحمیل]] فرزند فاسقش [[یزید]] به عنوان [[جانشین]] خود، تحقق یافت.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۵ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۵]] ص۱۳۲.</ref> | |||
==[[بیعت گرفتن]] با [[زور]]== | |||
[[خلافت]]، در دوران [[ابوبکر]] و [[عثمان]] دارای اندکی رنگ و آب [[اسلامی]] بود و این [[خلفا]] با [[شعار]] خلافت و [[جانشینی رسول خدا]]{{صل}} [[حکومت]] میکردند. | |||
[[معاویه]] نیز آنگاه که زمام حکومت را به دست گرفت- با اینکه به اندکی از [[نیرنگ]] و فریبکارهای او پی بردیم- هیچگاه به خود جرأت نداد [[رسول اکرم]]{{صل}} و [[رسالت]] آن بزرگوار را آشکارا و صریح در آغاز حکومتش به هماوردی بطلبد؛ زیرا معاویه برای [[تحکیم]] نمودن حکومت و در جهت اجرای [[سلطه]] بیشتر بر [[مسلمانان]]، از مظاهر اسلامی بهره میگرفت. از اینجاست که معاویه به [[حیلهگری]] و [[زیرکی]] فوقالعادهای توصیف شده چون بر بیهودهکاریهای خود، [[لباس]] اسلامی میپوشاند. | |||
ولی [[تحمیل]] کردن [[یزید]] هرزه بر مسلمانان که آشکارا به [[فسق]] و [[فجور]] و عیاشی میپرداخت، [[گستاخی]] صریح نسبت به ارزشهای اسلامی و بیپروایی واضحی نسبت به عرف و [[آداب]] مسلمانان به شمار میآمد؛ زیرا مسلمانان همه به خوبی میدانستند که [[خلافت اسلامی]]، [[حکومت پادشاهی]] و سلطنتی نیست که با [[وراثت]] قابل انتقال به دیگری باشد و جز کسانی که کاملا آشنای به کتاب و [[سنّت]] بوده و بدان عمل نمایند و توان دستیابی به [[اهداف رسالت]] اسلامی و [[اجرای احکام]] آن را دارا باشند هیچکس [[شایستگی]] چنین منصبی را نخواهد داشت. | |||
افزون بر اینکه تحمیل [[بیعت]] یزید بر مسلمانان، جنایتی بزرگ و دارای ابعادی [[اجتماعی]] و [[سیاسی]] مهمی بود که اگر [[قیام]] [[ابا عبدالله الحسین]] نواده [[رسول گرامی اسلام]] [[حافظ دین]] جدش از [[تباهی]] و نابودی، وجود نداشت [[اسلام]] و مسلمانان را از صفحه [[گیتی]] محو میکرد. | |||
برای [[آگاهی]] بر دامنه [[عظیم]] این [[جنایت]] هولناک، نخست باید بدانیم یزید کیست؟ و چه سبب شد که وی به خلافت رسید؟ و به چه دلیل بیعت او، [[دشمنی]] آشکار با اسلام و [[برگشت از دین]] و بازگشت [[مجدّد]] به جاهلیتی که اسلام با آن [[مبارزه]] کرد، تلقی میشود؟<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۵ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۵]] ص۱۳۳.</ref> | |||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == | ||
خط ۲۲: | خط ۱۲۱: | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
# [[پرونده:13681024.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|'''فرهنگ عاشورا''']] | # [[پرونده:13681024.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|'''فرهنگ عاشورا''']] | ||
# [[پرونده:151919.jpg|22px]] [[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۵ (کتاب)|'''پیشوایان هدایت ج۵''']] | |||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||