توکل در معارف و سیره نبوی: تفاوت میان نسخهها
←توکل
بدون خلاصۀ ویرایش |
(←توکل) |
||
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
{{متن قرآن|وَلَا تَقُولَنَّ لِشَيْءٍ إِنِّي فَاعِلٌ ذَلِكَ غَدًا * إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ وَاذْكُرْ رَبَّكَ إِذَا نَسِيتَ وَقُلْ عَسَى أَنْ يَهْدِيَنِ رَبِّي لِأَقْرَبَ مِنْ هَذَا رَشَدًا}}<ref>«و هرگز در هیچ کار مگو: «من فردا انجام دهنده آن خواهم بود» * مگر اینکه (بگویی اگر) خداوند بخواهد و چون فراموش کردی پروردگارت را یاد کن و بگو: امید است پروردگارم مرا به رهیافتی نزدیکتر از این رهنمایی کند» سوره کهف، آیه ۲۳-۲۴.</ref>. | {{متن قرآن|وَلَا تَقُولَنَّ لِشَيْءٍ إِنِّي فَاعِلٌ ذَلِكَ غَدًا * إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ وَاذْكُرْ رَبَّكَ إِذَا نَسِيتَ وَقُلْ عَسَى أَنْ يَهْدِيَنِ رَبِّي لِأَقْرَبَ مِنْ هَذَا رَشَدًا}}<ref>«و هرگز در هیچ کار مگو: «من فردا انجام دهنده آن خواهم بود» * مگر اینکه (بگویی اگر) خداوند بخواهد و چون فراموش کردی پروردگارت را یاد کن و بگو: امید است پروردگارم مرا به رهیافتی نزدیکتر از این رهنمایی کند» سوره کهف، آیه ۲۳-۲۴.</ref>. | ||
باید توجه داشت که [[توکل]] به معنای [[خانهنشینی]] و واگذاری [[کارها]] به دست [[خداوند]] نیست؛ زیرا این [[اعتقاد]] با [[آموزههای دینی]] ناسازگار است. [[انسان]] [[متوکل]]، در انجام دادن کارها، تأثیر [[خدا]] را بیش از هر چیز [[احساس]] میکند و خود را وجودی وابسته به یک موجود مستقل مییابد. با این حال، به تأثیر، عوامل طبیعی در کارها نظر دارد و به علل کارها توجه میکند. در حکایتی آمده است: روزی شتر [[پیامبر]]{{صل}} گُم شد. پس از جستوجوی فراوان آن را پیدا کردند و نزد پیامبر آوردند. [[حضرت]] رو به غلامش کرد و فرمود: مگر هنگام خواباندن شتر، زانوانش را نبسته بودی؟ [[غلام]] عرض کرد: کسی که به [[قادر]] [[متعال]] توکل داشته باشد، احتیاجی ندارد که زانوان شتر را ببندد. حضرت فرمود: | باید توجه داشت که [[توکل]] به معنای [[خانهنشینی]] و واگذاری [[کارها]] به دست [[خداوند]] نیست؛ زیرا این [[اعتقاد]] با [[آموزههای دینی]] ناسازگار است. [[انسان]] [[متوکل]]، در انجام دادن کارها، تأثیر [[خدا]] را بیش از هر چیز [[احساس]] میکند و خود را وجودی وابسته به یک موجود مستقل مییابد. با این حال، به تأثیر، عوامل طبیعی در کارها نظر دارد و به علل کارها توجه میکند. در حکایتی آمده است: روزی شتر [[پیامبر]]{{صل}} گُم شد. پس از جستوجوی فراوان آن را پیدا کردند و نزد پیامبر آوردند. [[حضرت]] رو به غلامش کرد و فرمود: مگر هنگام خواباندن شتر، زانوانش را نبسته بودی؟ [[غلام]] عرض کرد: کسی که به [[قادر]] [[متعال]] توکل داشته باشد، احتیاجی ندارد که زانوان شتر را ببندد. حضرت فرمود: | ||
{{متن حدیث|اعْقِلْ وَ تَوَكَّلْ}}؛ «اول زانوی شتر را ببند و بعد توکل کن»؛ زیرا قبول [[مشیت الهی]] به چیزی تعلق میگیرد که همراه با کسب و [[کار و تلاش]] باشد. نه آنگونه باش که کاری نکنی و همه چیز را به خدا واگذار کنی و نه چنان باش که بدون توکل و [[یاری]] [[خدای متعال]]، [[کسب و کار]] را منشأ خیر و [[برکت]] بدانی<ref>مهدی پرتوی آملی، امثال و حکم، ص۱۲۹.</ref>. | {{متن حدیث|اعْقِلْ وَ تَوَكَّلْ}}؛ «اول زانوی شتر را ببند و بعد توکل کن»؛ زیرا قبول [[مشیت الهی]] به چیزی تعلق میگیرد که همراه با کسب و [[کار و تلاش]] باشد. نه آنگونه باش که کاری نکنی و همه چیز را به خدا واگذار کنی و نه چنان باش که بدون توکل و [[یاری]] [[خدای متعال]]، [[کسب و کار]] را منشأ خیر و [[برکت]] بدانی<ref>مهدی پرتوی آملی، امثال و حکم، ص۱۲۹.</ref>.<ref>[[سید حسین اسحاقی|اسحاقی، سید حسین]]، [[مروارید نبوت (کتاب)|مروارید نبوت]] ص ۱۹.</ref> | ||
==[[توکل]] در لغت== | ==[[توکل]] در لغت== |