نظریه نصب الهی امام در قرن هفتم هجری: تفاوت میان نسخهها
نظریه نصب الهی امام در قرن هفتم هجری (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۱۶ نوامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۴:۳۷
، ۱۶ نوامبر ۲۰۲۱ویرایش Wasity (بحث) به آخرین تغییری که Heydari انجام داده بود واگردانده شد
بدون خلاصۀ ویرایش |
برچسب: واگردانی |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{امامت}} | {{امامت}} | ||
<div style= | <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از زیرشاخههای بحث '''[[نصب الهی امام]]''' است. "'''[[نصب الهی امام]]'''" از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:</div> | ||
<div style= | <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[نظریه نصب الهی امام در قرن هفتم هجری در کلام اسلامی]] - [[نظریه نصب الهی امام در قرن هفتم هجری در تاریخ اسلامی]]</div> | ||
<div style= | <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[نصب الهی امام (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div> | ||
[[متکلمان امامیه]] در [[قرن هفتم]]، در [[دفاع]] از آموزه [[امامت الهی]]، تبیینهای جدیدی نیز داشتهاند که در این میان، سهم مرحوم [[عمادالدین طبری]] بیشتر بوده است. بزرگان این دوران در [[اثبات عقلی]] این آموزه، بر همان [[برهان لطف]] و [[برهان]] ویژگیهای درونی تأکید کردهاند. مرحوم [[طبری]] علاوه بر [[برهان]] ویژگیهای درونی، به [[دینی]] بودن موضوع [[امامت]]، [[الهی]] بودن مسائل مربوط به [[دین]]، اهمیت [[نصب امام]] برای [[انسانها]]، معطل ماندن [[وظایف امام]] و [[مالکیت]] انحصاری [[باری تعالی]] بر [[جان]] و [[مال]] دیگران استناد کرده است. [[متکلمان]] این قرن، در [[اثبات امامت الهی]]، استدلالهای تازهای مطرح کردهاند که عبارتاند از [[استدلال]] به [[آیه اکمال دین]] توسط [[ابن میثم بحرانی]]، همچنین [[استدلال]] به [[آیه تبلیغ|آیه شریفه تبلیغ]]، [[آیات]] ۶۸ [[سوره قصص]] و ۳۸ [[سوره انعام]] توسط مرحوم [[طبری]]. در [[اثبات نصب الهی امیر مؤمنان]]{{ع}} نیز [[محقق حلی]]، برای نخستینبار به [[آیه نهی از تمایل به ظالمان]] استناد کرده است. مرحوم [[طبری]] نیز در این موضوع به شیوه [[ابلاغ سوره برائت]]، همچنین [[روایات نبوی]]، متمسک شده است. مطلب دیگر اینکه این محققان [[شیعی]]، از میان [[ادله قرآنی]] متعددی که در سابق برای [[اثبات نصب الهی امام]] ذکر شده بود، در مجموع، [[آیات]]: [[آیه ولایت|ولایت]]، [[آیه صادقین|صادقین]]، [[آیه اولوالامر|اولوالامر]] و [[آیه ابتلا|ابتلا]] را برای [[اثبات]] این موضوع [[برگزیده]] و [[تبیین]] نمودهاند<ref>[[سید احمد حسینی|حسینی، سید احمد]]، [[نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه (کتاب)|نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه]]، ص ۴۴۷.</ref>. | [[متکلمان امامیه]] در [[قرن هفتم]]، در [[دفاع]] از آموزه [[امامت الهی]]، تبیینهای جدیدی نیز داشتهاند که در این میان، سهم مرحوم [[عمادالدین طبری]] بیشتر بوده است. بزرگان این دوران در [[اثبات عقلی]] این آموزه، بر همان [[برهان لطف]] و [[برهان]] ویژگیهای درونی تأکید کردهاند. مرحوم [[طبری]] علاوه بر [[برهان]] ویژگیهای درونی، به [[دینی]] بودن موضوع [[امامت]]، [[الهی]] بودن مسائل مربوط به [[دین]]، اهمیت [[نصب امام]] برای [[انسانها]]، معطل ماندن [[وظایف امام]] و [[مالکیت]] انحصاری [[باری تعالی]] بر [[جان]] و [[مال]] دیگران استناد کرده است. [[متکلمان]] این قرن، در [[اثبات امامت الهی]]، استدلالهای تازهای مطرح کردهاند که عبارتاند از [[استدلال]] به [[آیه اکمال دین]] توسط [[ابن میثم بحرانی]]، همچنین [[استدلال]] به [[آیه تبلیغ|آیه شریفه تبلیغ]]، [[آیات]] ۶۸ [[سوره قصص]] و ۳۸ [[سوره انعام]] توسط مرحوم [[طبری]]. در [[اثبات نصب الهی امیر مؤمنان]]{{ع}} نیز [[محقق حلی]]، برای نخستینبار به [[آیه نهی از تمایل به ظالمان]] استناد کرده است. مرحوم [[طبری]] نیز در این موضوع به شیوه [[ابلاغ سوره برائت]]، همچنین [[روایات نبوی]]، متمسک شده است. مطلب دیگر اینکه این محققان [[شیعی]]، از میان [[ادله قرآنی]] متعددی که در سابق برای [[اثبات نصب الهی امام]] ذکر شده بود، در مجموع، [[آیات]]: [[آیه ولایت|ولایت]]، [[آیه صادقین|صادقین]]، [[آیه اولوالامر|اولوالامر]] و [[آیه ابتلا|ابتلا]] را برای [[اثبات]] این موضوع [[برگزیده]] و [[تبیین]] نمودهاند<ref>[[سید احمد حسینی|حسینی، سید احمد]]، [[نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه (کتاب)|نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه]]، ص ۴۴۷.</ref>. | ||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
[[خواجه نصیر]] و [[ابن میثم بحرانی]] در [[تعریف امامت]]، از [[ریاست]] [[امام]] در [[دین]] و دنیای [[مردم]] [[سخن]] گفتهاند<ref>ر.ک: خواجه نصیرالدین طوسی، رسائل، ص۴۲۶؛ میثم بن علی بحرانی، قواعد المرام فی علم الکلام، ص۱۷۴؛ همو، النجاة فی القیامة فی تحقیق أمر الامامه، ص۴۱.</ref>. این گفته، بیانگر [[جایگاه امام]] به عنوان [[رهبر سیاسی]] و [[دینی]] [[جامعه]] در نظر آنهاست. [[محقق حلی]]، [[امامت]] را [[ریاست]] شخصی از اشخاص بر [[مردم]] دانسته است<ref>ر.ک: جعفر بن حسن حلی، المسلک فی اصول الدین و الرسالة الماتعیه، ص۱۸۷.</ref>. از سخنان وی در [[تبیین]] [[امامت الهی]]، میتوان [[رهبری سیاسی]] و [[مرجعیت دینی امام]] را دریافت. او [[معتقد]] است: افزون بر اینکه [[امام]]، مقتدای [[مردم]] در [[دین]] میباشد<ref>ر.ک: جعفر بن حسن حلی، المسلک فی اصول الدین و الرسالة الماتعیه، ص۱۹۸.</ref>؛ [[مردم]] در [[امور دنیوی]] و [[ریاست]] [[سیاسی]] خود نیز به [[امام]] محتاجاند<ref>ر.ک: جعفر بن حسن حلی، المسلک فی اصول الدین و الرسالة الماتعیه، ص۲۰۳.</ref>. [[عمادالدین طبری]] نیز [[ائمه هدی]] را بانیان [[شریعت]]، مقتدای [[مردم]]، [[مفسران]] [[قرآن]]، امنای [[رحمان]]، [[حجتهای الهی]] و اوصیای [[رسول خاتم]]{{صل}} دانسته است. وی همچنین – چنانکه خواهد آمد- در [[اثبات امامت حضرت]] [[علی]]{{ع}} به [[جریان غدیر]] و [[آیه ولایت]] استناد کرده است که بر [[حاکمیت]] و [[امامت]] [[سیاسی]] ایشان دلالت دارد<ref>ر.ک: عمادالدین طبری، کامل بهائی، ص۱۵.</ref>. | [[خواجه نصیر]] و [[ابن میثم بحرانی]] در [[تعریف امامت]]، از [[ریاست]] [[امام]] در [[دین]] و دنیای [[مردم]] [[سخن]] گفتهاند<ref>ر.ک: خواجه نصیرالدین طوسی، رسائل، ص۴۲۶؛ میثم بن علی بحرانی، قواعد المرام فی علم الکلام، ص۱۷۴؛ همو، النجاة فی القیامة فی تحقیق أمر الامامه، ص۴۱.</ref>. این گفته، بیانگر [[جایگاه امام]] به عنوان [[رهبر سیاسی]] و [[دینی]] [[جامعه]] در نظر آنهاست. [[محقق حلی]]، [[امامت]] را [[ریاست]] شخصی از اشخاص بر [[مردم]] دانسته است<ref>ر.ک: جعفر بن حسن حلی، المسلک فی اصول الدین و الرسالة الماتعیه، ص۱۸۷.</ref>. از سخنان وی در [[تبیین]] [[امامت الهی]]، میتوان [[رهبری سیاسی]] و [[مرجعیت دینی امام]] را دریافت. او [[معتقد]] است: افزون بر اینکه [[امام]]، مقتدای [[مردم]] در [[دین]] میباشد<ref>ر.ک: جعفر بن حسن حلی، المسلک فی اصول الدین و الرسالة الماتعیه، ص۱۹۸.</ref>؛ [[مردم]] در [[امور دنیوی]] و [[ریاست]] [[سیاسی]] خود نیز به [[امام]] محتاجاند<ref>ر.ک: جعفر بن حسن حلی، المسلک فی اصول الدین و الرسالة الماتعیه، ص۲۰۳.</ref>. [[عمادالدین طبری]] نیز [[ائمه هدی]] را بانیان [[شریعت]]، مقتدای [[مردم]]، [[مفسران]] [[قرآن]]، امنای [[رحمان]]، [[حجتهای الهی]] و اوصیای [[رسول خاتم]]{{صل}} دانسته است. وی همچنین – چنانکه خواهد آمد- در [[اثبات امامت حضرت]] [[علی]]{{ع}} به [[جریان غدیر]] و [[آیه ولایت]] استناد کرده است که بر [[حاکمیت]] و [[امامت]] [[سیاسی]] ایشان دلالت دارد<ref>ر.ک: عمادالدین طبری، کامل بهائی، ص۱۵.</ref>. | ||
از نظر [[خواجه نصیر]] [[طوسی]]، [[نصب امام]]، امری مربوط به [[باری تعالی]] است<ref>ر.ک: خواجه نصیرالدین طوسی، قواعد العقائد، ص۸۹؛ همو، تجرید الاعتقاد، ص۲۲۱؛ همو، رسائل، ص۴۲۸.</ref>؛ لذا [[شناخت]] ایشان نیز از طریق [[نص الهی]] میباشد<ref>ر.ک: خواجه نصیرالدین طوسی، قواعد العقائد، ص۸۴؛ همو، تجرید الاعتقاد، ص۲۲۱؛ همو، رسائل، ص۴۲۸.</ref>. [[ابن میثم بحرانی]] و [[محقق حلی]] هم در توصیف [[امامیه]] چنین گفتهاند: | از نظر [[خواجه نصیر]] [[طوسی]]، [[نصب امام]]، امری مربوط به [[باری تعالی]] است<ref>ر.ک: خواجه نصیرالدین طوسی، قواعد العقائد، ص۸۹؛ همو، تجرید الاعتقاد، ص۲۲۱؛ همو، رسائل، ص۴۲۸.</ref>؛ لذا [[شناخت]] ایشان نیز از طریق [[نص الهی]] میباشد<ref>ر.ک: خواجه نصیرالدین طوسی، قواعد العقائد، ص۸۴؛ همو، تجرید الاعتقاد، ص۲۲۱؛ همو، رسائل، ص۴۲۸.</ref>. [[ابن میثم بحرانی]] و [[محقق حلی]] هم در توصیف [[امامیه]] چنین گفتهاند: “امامیه کسانی هستند که [[گزینش امام]] را بر [[خداوند]] [[واجب]] میدانند”<ref>ر.ک: میثم بن علی بحرانی، النجاة فی القیامة فی تحقیق أمر الأمامه، ص۶۳؛ جعفر بن حسن حلی، المسلک فی أصول الدین و الرسالة الماتعبه، ص۱۸۸.</ref>. [[بحرانی]] [[معتقد]] است: “امام کسی است که [[آیات الهی]] در شأنش وارد شده، دارای [[کرامات]] میباشد”<ref>ر.ک: میثم بن علی بحرانی، قواعد المرام فی علم الکلام، ص۱۸۲.</ref>. [[محقق حلی]] نیز در [[اثبات]] [[امامت امیر مؤمنان]]{{ع}}، روایاتی را متذکر شده که بر [[نصب الهی]] آن [[حضرت]] تصریح کردهاند<ref>ر.ک: جعفر بن حسن حلی، المسلک فی أصول الدین و الرسالة الماتعیه، ص۲۲۱-۲۲۵.</ref>. [[عمادالدین طبری]] میگوید: “اهل [[سنت]]، کسانی هستند که کار [[دین]] و [[شریعت]] را پس از [[رسول خدا]]{{صل}} به [[اختیار]] [[خلق]] میدانند”<ref>ر.ک: عماد الدین طبری، تحفة الأبرار فی مناقب الائمة الأبرار، ص۱۸.</ref>. وی همچنین در نقد دیدگاه [[عامه]]، [[ادله]] متعددی را ذکر میکند؛ از جمله اینکه غیر از [[امیر مؤمنان]]{{ع}} [[امامت]] دیگر امامانِ [[اهل سنت]] به [[نص]] [[خداوند]] و رسولش نبوده است<ref>ر.ک: عماد الدین طبری، تحفة الأبرار فی مناقب الائمة الأبرار، ص۱۲۱.</ref>. [[طبری]] با رد تحقق [[امامت]] با [[انتخاب]] و [[بیعت]] مردمی، به صراحت گفته است که [[انتخاب امام]] و [[خلیفه]]، امری مربوط به [[باری تعالی]] است<ref>ر.ک: عماد الدین طبری، تحفة الأبرار فی مناقب الائمة الأبرار، ص۷۸.</ref>. | ||
با توجه به اینکه ایشان گستره اختیارات [[امام]] را [[رهبری سیاسی]] و [[مرجعیت دینی]] دانستهاند، میتوان گفت: از نظر [[متکلمان]] این سده نیز، [[خداوند متعال]] است که [[امام]] را برای [[حاکمیت]]، همچنین [[هدایتگری]] [[دینی]] [[منصوب]] میسازد. | با توجه به اینکه ایشان گستره اختیارات [[امام]] را [[رهبری سیاسی]] و [[مرجعیت دینی]] دانستهاند، میتوان گفت: از نظر [[متکلمان]] این سده نیز، [[خداوند متعال]] است که [[امام]] را برای [[حاکمیت]]، همچنین [[هدایتگری]] [[دینی]] [[منصوب]] میسازد. | ||
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
===[[نصب الهی]] [[مقام امامت]]=== | ===[[نصب الهی]] [[مقام امامت]]=== | ||
====[[ادله عقلی]]==== | ====[[ادله عقلی]]==== | ||
“ویژگیهای درونی [[امام]]<ref>ر.ک: خواجه نصیر الدین طوسی، رسائل، ص۴۲۷؛ جعفر بن حسن حلی، المسلک فی اصول الدین و الرسالة الماتعیه، ص۲۱۰؛ میثم بن علی بحرانی، قواعد المرام فی علم الکلام، ص۱۸۱؛ همو، النجاة فی القیامة فی تحقیق امر الامامة، ص۷۰؛ عمادالدین طبری، تحفة الأبرار فی مناقب الائمة الأبرار، ص۷۳-۷۶.</ref>“ و “برهان لطف”، براهینی هستند که در [[کلام]] بزرگان این دوران نیز به کار رفته است. [[خواجه نصیر]]، [[محقق حلی]] و مرحوم [[بحرانی]] در توضیح [[برهان لطف]]، [[وجود امام معصوم]] را [[لطف الهی]] دانسته، چنین لطفی را بر [[خداوند]] لازم شمردهاند<ref>ر.ک: خواجه نصیرالدین طوسی، رسائل، ص۴۲۶-۴۳۰؛ جعفر بن حسن حلی، المسلک فی اصول الدین و الرسالة الماتعیه، ص۲۱۷؛ میثم بن علی بحرانی، قواعد المرام فی علم الکلام ص۱۷۵-۱۷۶؛ همو، النجاة فی القیامة فی تحقیق أمر الامامة، ص۶۲.</ref>. | |||
مرحوم [[طبری]] در [[استدلال]] دیگری چنین گفته است: | مرحوم [[طبری]] در [[استدلال]] دیگری چنین گفته است: “از آنجا که [[خداوند]] در این عالم برای همه چیز، از قبیل روزها، شبها، خاکها، [[فرشتگان]] و... با اینکه همهشان مسخّر [[خداوند]] و [[مطیع]] وی هستند، [[رئیس]] و [[پیشوایی]] قرار داده، ممکن نیست برای [[انسانها]] که جایزالخطا و معدن [[گناه]] و جنایتاند، امامی قرار ندهد؛ بهویژه اینکه به آنها [[وعده]] [[بهشت و جهنم]] داده و [[انبیا]] و کتابهای متعدد نیز فرستاده است. البته این [[امام]] باید [[معصوم]] باشد؛ زیرا [[تعیین]] امامِ غیر [[معصوم]]، سبب میشود [[فساد]] صد برابر گردد”<ref>ر.ک: عمادالدین طبری، تحفة الأبرار فی مناقب الائمة الأبرار، ص۶۸-۷۰.</ref>. | ||
مرحوم [[طبری]] در نقد دیدگاه [[اهل سنت]]، [[ادله]] دیگری نیز در رد انتخابی بودن [[امامت]] و [[اثبات]] دیدگاه [[امامیه]] مطرح کرده است<ref>ر.ک: عمادالدین طبری، تحفة الأبرار فی مناقب الائمة الأبرار، ص۷۳-۷۷.</ref> که برخی از آنها عبارتاند از: | مرحوم [[طبری]] در نقد دیدگاه [[اهل سنت]]، [[ادله]] دیگری نیز در رد انتخابی بودن [[امامت]] و [[اثبات]] دیدگاه [[امامیه]] مطرح کرده است<ref>ر.ک: عمادالدین طبری، تحفة الأبرار فی مناقب الائمة الأبرار، ص۷۳-۷۷.</ref> که برخی از آنها عبارتاند از: | ||
#اگر کار [[تعیین امام]] به [[مردم]] واگذار شده باشد، یا اینکه [[انتخاب امام]] به همه [[اهل]] عالم [[تفویض]] شده است که این امر، محال میباشد؛ زیرا [[اجماع]] [[اهل]] عالم بر یک نفر محقق نمیشود و یا این [[تعیین]] به بعضی از [[مردم]] محول گردیده است. از طرفی، | #اگر کار [[تعیین امام]] به [[مردم]] واگذار شده باشد، یا اینکه [[انتخاب امام]] به همه [[اهل]] عالم [[تفویض]] شده است که این امر، محال میباشد؛ زیرا [[اجماع]] [[اهل]] عالم بر یک نفر محقق نمیشود و یا این [[تعیین]] به بعضی از [[مردم]] محول گردیده است. از طرفی، “بعضی از مردم” هم مشخص نشدهاند. بنابراین لازمه [[انتخاب]] مردمیِ این [[منصب]]، چنین خواهد بود که تا [[تعیین امام]]، [[وظایف امام]] باید معطل بماند؛ | ||
# [[امور دینی]]، اموری مربوط به [[خدا]] بوده، [[مردم]] [[حق]] دخالت در آنها را ندارند. مسئله [[خلافت]] و [[اختیار]] [[امام]] نیز مانند [[نماز]]، [[روزه]] و غیره، از مسائل مربوط به [[دین]] است. پس [[تعیین خلیفه]] و [[امام]]، کار خداست و اگر هم [[تعیین امام]]، [[امر]] [[دینی]] نباشد، [[بدعت]] و [[حرام]] است؛ | # [[امور دینی]]، اموری مربوط به [[خدا]] بوده، [[مردم]] [[حق]] دخالت در آنها را ندارند. مسئله [[خلافت]] و [[اختیار]] [[امام]] نیز مانند [[نماز]]، [[روزه]] و غیره، از مسائل مربوط به [[دین]] است. پس [[تعیین خلیفه]] و [[امام]]، کار خداست و اگر هم [[تعیین امام]]، [[امر]] [[دینی]] نباشد، [[بدعت]] و [[حرام]] است؛ | ||
# [[بیعت با امام]]، مسلط ساختن وی بر [[اموال]] [[خداوند]] و [[جان]] و [[مال]] و آبروی [[انسانها]] میباشد. [[انسانی]] که [[حق تصرف]] بر [[جان]] خود را ندارد، چگونه میتواند دیگری را بر این امور مسلط سازد؟<ref>[[سید احمد حسینی|حسینی، سید احمد]]، [[نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه (کتاب)|نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه]]، ص ۴۴۰.</ref>. | # [[بیعت با امام]]، مسلط ساختن وی بر [[اموال]] [[خداوند]] و [[جان]] و [[مال]] و آبروی [[انسانها]] میباشد. [[انسانی]] که [[حق تصرف]] بر [[جان]] خود را ندارد، چگونه میتواند دیگری را بر این امور مسلط سازد؟<ref>[[سید احمد حسینی|حسینی، سید احمد]]، [[نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه (کتاب)|نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه]]، ص ۴۴۰.</ref>. | ||
====[[ادله نقلی]]==== | ====[[ادله نقلی]]==== | ||
[[ابن میثم بحرانی]] نیز با توجه به اهمیت موضوع [[امامت]] و با استناد به [[آیه]] | [[ابن میثم بحرانی]] نیز با توجه به اهمیت موضوع [[امامت]] و با استناد به [[آیه]] “[[اکمال دین]]<ref>{{متن قرآن|...الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ...}} «...امروز دینتان را کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم.».. سوره مائده، آیه ۳.</ref>“، [[استدلال]] جدیدی در [[تبیین]] این موضوع که [[امامت]]، منصبی [[الهی]] است، اقامه کرده است: “به تصریح [[آیه شریفه]] یادشده، قبل از اینکه [[پیامبر اعظم]]{{صل}} از [[دنیا]] برود، باید [[دین اسلام]]، کامل و مسائل مربوط به [[دین]]، روشن شده باشد. از طرفی، مسئله [[امامت]]، اگر از [[ارکان دین]] نباشد، قطعاً از مسائل مهم آن است. بنابراین [[خداوند]] قطعاً [[تکلیف]] این موضوع را از طریق [[نص]] در [[قرآن]] و یا به زبان رسولش روشن ساخته است<ref>ر.ک: میثم بن علی بحرانی، النجاة فی القیامة فی تحقیق أمر الأمامه، ص۷۳.</ref>. | ||
مرحوم [[عمادالدین طبری]] در ادلهای که ابتکار خود اوست، در این موضوع به چند [[آیه]] استناد کرده است: | مرحوم [[عمادالدین طبری]] در ادلهای که ابتکار خود اوست، در این موضوع به چند [[آیه]] استناد کرده است: | ||
# [[آیه ابتلا]]: بخش {{متن قرآن|إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا}}<ref>«من تو را پیشوای مردم میگمارم». سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref> از این [[آیه شریفه]]، [[الهی]] بودن اصل [[امامت]] را میرساند. به گفته [[طبری]]، پس از [[نقل]] [[آیه شریفه]]، | # [[آیه ابتلا]]: بخش {{متن قرآن|إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا}}<ref>«من تو را پیشوای مردم میگمارم». سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref> از این [[آیه شریفه]]، [[الهی]] بودن اصل [[امامت]] را میرساند. به گفته [[طبری]]، پس از [[نقل]] [[آیه شریفه]]، “از اینجا چند چیز معلوم شد، اول آنکه [[امامت]] به [[جعل]] [[حق]] است، نه [[بیعت]] [[خلق]]...”<ref>ر.ک: عمادالدین طبری، تحفة الأبرار فی مناقب الائمة الأبرار، ص۱۲۲-۱۲۳.</ref>. گفتنی است که این [[آیه]]، قبلاً برای [[اثبات]] [[نصب الهی]] [[امیر مؤمنان]]{{ع}} به کار رفته بود. | ||
# [[آیه تبلیغ]]: [[امامت]] رکن مهم [[دین]] است و به تصریح [[قرآن کریم]]<ref>{{متن قرآن|وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ}} «و اگر نکنی پیام او را نرساندهای.».. سوره مائده، آیه ۶۷.</ref>، برابر با [[رسالت]] و [[نبوت]] میباشد. بنابراین همانطور که [[اختیار]] [[نبی]] با خداست، [[اختیار]] [[امام]] نیز امری مربوط به [[باریتعالی]] خواهد بود<ref>ر.ک: عمادالدین طبری، کامل بهائی، ص۹۲-۹۳.</ref>. هرچند [[استدلال]] به این [[آیه شریفه]]، در [[نصب الهی]] [[امیر مؤمنان]]{{ع}} سابقه داشته است، [[استدلال]] به آن را برای [[الهی بودن مقام امامت]]، میتوان ابتکار مرحوم [[طبری]] دانست. | # [[آیه تبلیغ]]: [[امامت]] رکن مهم [[دین]] است و به تصریح [[قرآن کریم]]<ref>{{متن قرآن|وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ}} «و اگر نکنی پیام او را نرساندهای.».. سوره مائده، آیه ۶۷.</ref>، برابر با [[رسالت]] و [[نبوت]] میباشد. بنابراین همانطور که [[اختیار]] [[نبی]] با خداست، [[اختیار]] [[امام]] نیز امری مربوط به [[باریتعالی]] خواهد بود<ref>ر.ک: عمادالدین طبری، کامل بهائی، ص۹۲-۹۳.</ref>. هرچند [[استدلال]] به این [[آیه شریفه]]، در [[نصب الهی]] [[امیر مؤمنان]]{{ع}} سابقه داشته است، [[استدلال]] به آن را برای [[الهی بودن مقام امامت]]، میتوان ابتکار مرحوم [[طبری]] دانست. | ||
# [[آیه]] ۶۸ [[سوره]] [[مبارکه]] قصص<ref>{{متن قرآن|وَرَبُّكَ يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ وَيَخْتَارُ مَا كَانَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ}} «و پروردگارت هر چه خواهد میآفریند و میگزیند؛ آنان را گزینشی نیست، پاکا خداوند و فرابرترا (که اوست) از آنچه (برای او) شریک میآورند» سوره قصص، آیه ۶۸.</ref>: این [[آیه]] نشان میدهد حتی [[رسول گرامی اسلام]]{{صل}} نیز [[حق]] [[اختیار]] [([[انتخاب]])] [[امام]] را نداشته است. پس به طریق اولی، [[مردم]] عادی چنین حقی را نخواهند داشت<ref>ر.ک: عمادالدین طبری، کامل بهائی، ص۷۶.</ref>. | # [[آیه]] ۶۸ [[سوره]] [[مبارکه]] قصص<ref>{{متن قرآن|وَرَبُّكَ يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ وَيَخْتَارُ مَا كَانَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ}} «و پروردگارت هر چه خواهد میآفریند و میگزیند؛ آنان را گزینشی نیست، پاکا خداوند و فرابرترا (که اوست) از آنچه (برای او) شریک میآورند» سوره قصص، آیه ۶۸.</ref>: این [[آیه]] نشان میدهد حتی [[رسول گرامی اسلام]]{{صل}} نیز [[حق]] [[اختیار]] [([[انتخاب]])] [[امام]] را نداشته است. پس به طریق اولی، [[مردم]] عادی چنین حقی را نخواهند داشت<ref>ر.ک: عمادالدین طبری، کامل بهائی، ص۷۶.</ref>. | ||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
===[[نصب الهی ائمه دوازدهگانه]]{{عم}}=== | ===[[نصب الهی ائمه دوازدهگانه]]{{عم}}=== | ||
مرحوم [[محقق حلی]] و [[عمادالدین طبری]] در [[اثبات امامت]] [[ائمه هدی]]، به [[آیه]] | مرحوم [[محقق حلی]] و [[عمادالدین طبری]] در [[اثبات امامت]] [[ائمه هدی]]، به [[آیه]] “صادقین” استناد کردهاند<ref>ر.ک: جعفر بن حسن حلی، المسک فی اصول الدین و الرسالة الماتعیه، ص۲۴۸-۲۴۹؛ عمادالدین طبری، تحفة الأبرار فی مناقب الائمة الابرار، ص۱۵۶.</ref>. [[استدلال]] دیگر مرحوم [[طبری]] برای این مطلب، [[آیه]] “اولیالامر” است<ref>ر.ک: عمادالدین طبری، کامل بهائی، ص۱۰۰-۱۰۱.</ref>. چنان که گذشت، پیشینه [[استدلال]] به این [[آیات]] در میان [[متکلمان امامیه]]، به [[قرن پنجم]] بر میگردد. | ||
برخی [[ادله نقلی]] [[متکلمان]] در این دوران، به [[اثبات امامت]] [[الهی]] [[حضرت علی]]{{ع}} اختصاص دارد. ایشان در استدلالهایی شبیه پیشینیان خویش، به [[آیات ولایت]]، [[ابتلا]] و [[تبلیغ]] استناد کردهاند<ref>محقق حلی، بحرانی و طبری به آیه ولایت تمسک کردهاند (ر.ک: جعفر بن حسن حلی، المسلک فی اصول الدین، ص۲۴۸؛ میثم بن علی بحرانی، النجاة فی القیامة فی تحقیق أمر الأمامه، ص۹۴-۱۰۹؛ عمادالدین طبری، کامل بهائی، ص۹۰). محقق حلی و طبری به آیه ابتلا نیز استدلال کردهاند (ر.ک: جعفر بن حسن حلی، المسلک فی اصول الدین و الرسالة الماتعیه، ص۲۵۰؛ عمادالدین طبری، تحفة الأبرار فی مناقب الائمة الابرار، ص۱۲۲-۱۲۳). طبری برای نصب الهی امام علی{{ع}}، به آیه تبلیغ نیز استدلال کرده است (ر.ک: عمادالدین طبری، کامل بهائی، ص۸۶).</ref>. | برخی [[ادله نقلی]] [[متکلمان]] در این دوران، به [[اثبات امامت]] [[الهی]] [[حضرت علی]]{{ع}} اختصاص دارد. ایشان در استدلالهایی شبیه پیشینیان خویش، به [[آیات ولایت]]، [[ابتلا]] و [[تبلیغ]] استناد کردهاند<ref>محقق حلی، بحرانی و طبری به آیه ولایت تمسک کردهاند (ر.ک: جعفر بن حسن حلی، المسلک فی اصول الدین، ص۲۴۸؛ میثم بن علی بحرانی، النجاة فی القیامة فی تحقیق أمر الأمامه، ص۹۴-۱۰۹؛ عمادالدین طبری، کامل بهائی، ص۹۰). محقق حلی و طبری به آیه ابتلا نیز استدلال کردهاند (ر.ک: جعفر بن حسن حلی، المسلک فی اصول الدین و الرسالة الماتعیه، ص۲۵۰؛ عمادالدین طبری، تحفة الأبرار فی مناقب الائمة الابرار، ص۱۲۲-۱۲۳). طبری برای نصب الهی امام علی{{ع}}، به آیه تبلیغ نیز استدلال کرده است (ر.ک: عمادالدین طبری، کامل بهائی، ص۸۶).</ref>. | ||
چنان که گذشت، [[ادله]] فوق، در سخن [[متکلمان]] پیشین مطرح شده بود. البته در این قرن، [[ادله قرآنی]] جدیدی نیز در این موضوع اقامه شده است: [[محقق حلی]] در [[اثبات]] [[امامت امیر مؤمنان]]{{ع}}، برای نخستین بار به [[آیه]] | چنان که گذشت، [[ادله]] فوق، در سخن [[متکلمان]] پیشین مطرح شده بود. البته در این قرن، [[ادله قرآنی]] جدیدی نیز در این موضوع اقامه شده است: [[محقق حلی]] در [[اثبات]] [[امامت امیر مؤمنان]]{{ع}}، برای نخستین بار به [[آیه]] “نهی از [[تمایل]] به [[ظالمان]]<ref>{{متن قرآن|وَلَا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ}} «و به ستمگران مگرایید که آتش (دوزخ) به شما رسد در حالی که شما را در برابر خداوند، سروری نباشد، آنگاه یاری نخواهید شد» سوره هود، آیه ۱۱۳.</ref>“ استناد کرده است. به گفته او، در این [[آیه شریفه]]، [[تمایل]] به [[ظالمان]] به صراحت [[نهی]] شده است؛ در حالیکه همه [[مدعیان امامت]] در آن دوران، غیر از [[علی بن ابی طالب]]{{ع}}، به واسطه کفرشان [[ظالم]] بودند و اگر بخواهند [[امام]] باشند، [[تمایل]] [[مردم]] به [[ظالم]] تحقق مییابد که این امر، خلاف [[دستور]] صریح در [[آیه]] یادشده خواهد بود<ref>ر.ک: جعفر بن حسن حلی، المسلک فی اصول الدین و الرسالة الماتعیه، ص۲۵۰.</ref>. | ||
شیوه [[ابلاغ]] [[سوره]] [[برائت]] نیز [[استدلال]] ابتکاری مرحوم [[طبری]] در این موضوع است. بنابر گفته او، به استناد [[منابع شیعه]] و [[سنی]]، [[جبرئیل]] بر [[رسول خاتم]]{{صل}} نازل شد و [[پیام]] [[خداوند]] را چنین بیان کرد که باید این [[سوره]] را فقط خود [[پیامبر]] و یا مردی از ایشان به [[مشرکان]] [[ابلاغ]] کند. | شیوه [[ابلاغ]] [[سوره]] [[برائت]] نیز [[استدلال]] ابتکاری مرحوم [[طبری]] در این موضوع است. بنابر گفته او، به استناد [[منابع شیعه]] و [[سنی]]، [[جبرئیل]] بر [[رسول خاتم]]{{صل}} نازل شد و [[پیام]] [[خداوند]] را چنین بیان کرد که باید این [[سوره]] را فقط خود [[پیامبر]] و یا مردی از ایشان به [[مشرکان]] [[ابلاغ]] کند. | ||
بدین جهت، خاتم الانبیا{{صل}}، [[ابوبکر]] را که برای اینکار فرستاده بود، [[عزل]] کرد و این [[رسالت]] را به [[امیر مؤمنان]]{{ع}} سپرد. [[عمادالدین طبری]] سپس چنین [[استدلال]] میکند که با توجه به [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|وَلَا تَجِدُ لِسُنَّتِنَا تَحْوِيلًا}}<ref>«و در سنّت ما هیچ دگرگونی نمییابی» سوره اسراء، آیه ۷۷.</ref> [[سنت رسول خدا]]{{صل}} مخصوصاً این [[سنت]] که به [[دستور الهی]] بوده است، تا [[قیامت]] باقی خواهد بود و قابل [[تغییر]] نیست. بنابراین [[عزل]] [[ابوبکر]] تا [[قیامت]] باقی است و تولیت و عهدهداری [[امیر مؤمنان]]{{ع}} نیز تا [[قیامت]] ادامه خواهد داشت<ref>ر.ک: عمادالدین طبری، کامل بهائی، ص۸۱-۸۳.</ref>. | بدین جهت، خاتم الانبیا{{صل}}، [[ابوبکر]] را که برای اینکار فرستاده بود، [[عزل]] کرد و این [[رسالت]] را به [[امیر مؤمنان]]{{ع}} سپرد. [[عمادالدین طبری]] سپس چنین [[استدلال]] میکند که با توجه به [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|وَلَا تَجِدُ لِسُنَّتِنَا تَحْوِيلًا}}<ref>«و در سنّت ما هیچ دگرگونی نمییابی» سوره اسراء، آیه ۷۷.</ref> [[سنت رسول خدا]]{{صل}} مخصوصاً این [[سنت]] که به [[دستور الهی]] بوده است، تا [[قیامت]] باقی خواهد بود و قابل [[تغییر]] نیست. بنابراین [[عزل]] [[ابوبکر]] تا [[قیامت]] باقی است و تولیت و عهدهداری [[امیر مؤمنان]]{{ع}} نیز تا [[قیامت]] ادامه خواهد داشت<ref>ر.ک: عمادالدین طبری، کامل بهائی، ص۸۱-۸۳.</ref>. | ||
گفتنی است که [[خواجه نصیر]] [[طوسی]] در بیان [[امامت امیر مؤمنان]]{{ع}}، تنها [[آیات]] | گفتنی است که [[خواجه نصیر]] [[طوسی]] در بیان [[امامت امیر مؤمنان]]{{ع}}، تنها [[آیات]] “صادقین” و “اولوالامر” را بدون اینکه توضیحی دهد، ذکر کرده است<ref>ر.ک: خواجه نصیرالدین طوسی، تجرید الاعتقاد، ص۲۳۷-۲۳۸.</ref>. | ||
[[محقق حلی]]، [[احادیث]] متعددی را نیز بیانگر [[امامت امیر مؤمنان]]{{ع}} میداند و در این زمینه قائل به [[تواتر معنوی]] این [[اخبار]] است<ref>ر.ک: جعفر بن حسن حلی، المسلک فی أصول الدین و الرسالة الماتعیه، ص۲۲۱.</ref>. وی در این موضوع به برخی [[احادیث نبوی]] استناد کرده است که بر [[الهی]] بودن این امر تصریح دارند. در این [[اخبار]]، [[خداوند متعال]] از [[انتخاب]] [[حضرت علی]]{{ع}} به عنوان [[وصی]] و [[خلیفه]] [[رسول خاتم]]{{صل}} خبر داده است<ref>ر.ک: جعفر بن حسن حلی، المسلک فی أصول الدین و الرسالة الماتعیه، ص۲۲۱-۲۲۵.</ref><ref>[[سید احمد حسینی|حسینی، سید احمد]]، [[نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه (کتاب)|نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه]]، ص ۴۴۴.</ref>. | [[محقق حلی]]، [[احادیث]] متعددی را نیز بیانگر [[امامت امیر مؤمنان]]{{ع}} میداند و در این زمینه قائل به [[تواتر معنوی]] این [[اخبار]] است<ref>ر.ک: جعفر بن حسن حلی، المسلک فی أصول الدین و الرسالة الماتعیه، ص۲۲۱.</ref>. وی در این موضوع به برخی [[احادیث نبوی]] استناد کرده است که بر [[الهی]] بودن این امر تصریح دارند. در این [[اخبار]]، [[خداوند متعال]] از [[انتخاب]] [[حضرت علی]]{{ع}} به عنوان [[وصی]] و [[خلیفه]] [[رسول خاتم]]{{صل}} خبر داده است<ref>ر.ک: جعفر بن حسن حلی، المسلک فی أصول الدین و الرسالة الماتعیه، ص۲۲۱-۲۲۵.</ref><ref>[[سید احمد حسینی|حسینی، سید احمد]]، [[نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه (کتاب)|نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه]]، ص ۴۴۴.</ref>. |