پرش به محتوا

عبدالأعلی بن یزید کلبی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
ربات: جایگزینی خودکار متن (-\n\n\n +\n\n)
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-\n{{امامت}} +{{امامت}}))
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-\n\n\n +\n\n))
خط ۷: خط ۷:
«عبدالأعلی بن یزید کلبی»<ref>برخی او را عبدالله الاعلی یزید کلبی گفته‌اند (عاشورا چه روزیست ۲۵۷). به سبب انتسابش به علیم بن جناب به علیمی نیز مشهور است. (الاشتقاق، ص۵۴۱؛ جمهرة انساب العرب، ص۵۷۹).</ref> و [[قاری قرآن]] و [[جوانی]] [[شجاع]]، [[فداکار]] و سوارکار ماهر بود.
«عبدالأعلی بن یزید کلبی»<ref>برخی او را عبدالله الاعلی یزید کلبی گفته‌اند (عاشورا چه روزیست ۲۵۷). به سبب انتسابش به علیم بن جناب به علیمی نیز مشهور است. (الاشتقاق، ص۵۴۱؛ جمهرة انساب العرب، ص۵۷۹).</ref> و [[قاری قرآن]] و [[جوانی]] [[شجاع]]، [[فداکار]] و سوارکار ماهر بود.
این [[جوان]] [[کوفی]] با [[حبیب بن مظاهر]] از [[مردم]] برای [[حضرت]] [[مسلم بن عقیل]]{{ع}} [[بیعت]] می‌گرفت<ref>ذخیرة الدارین، ص۲۸۵؛ وسیلة الدارین، ص۲۱۸؛ ابصارالعین، ص۱۸۲، مرکز الدراسات الاسلامیة لحرس الثورة؛ تنقیح المقال، ج۲، ص۱۳۳؛ فرسان الهیجاء، ج۱، ص۲۳۰.</ref>. هنگامی که مسلم بن عقیل{{ع}} با [[ابن‌ زیاد]] [[اعلان]] [[جنگ]] کرد، [[لباس]] رزم پوشید و از [[منزل]] بیرون آمد تا در محله بنی‌فتیان به او بپیوندد. ولی [[کثیر بن شهاب]] و بنا به قولی [[حصین بن تمیم]] عبدالأعلی بن یزید کلبی را دستگیر و [[زندانی]] کرد<ref>مقتل الحسین{{ع}}، مقرم، ص۱۵۷، منشورات شریف رضی؛ تاریخ طبری، ج۵، ص۳۷۰ و ۳۷۹؛ ذخیرة الدارین، ص۲۸۵؛ وسیلة الدارین، ص۲۱۸.</ref>. پس از [[شهادت]] مسلم بن عقیل و [[هانی بن عروه]]، [[عبیدالله بن زیاد]] وی را احضار کرد و پرسید: چرا از [[خانه]] بیرون آمدی؟ در [[اجتماع]] مسلم چه کاره بودی؟ گفت: من تماشاچی بودم. می‌خواستم ببینم مردم چه می‌کنند. ابن زیاد گفت: اگر راست می‌گویی [[سوگند]] بخور؛ ولی او از سوگند خوردن دریغ کرد. ابن‌ زیاد [[دستور]] داد او را به جبّانة السبیع<ref>جبان، در اصل به معنای صحرا است ولی اهل کوفه و بصره، مقبره را جبانه مینامند. در کوفه محلههایی است که آن‎ها را جبانه می‌گویند. مانند جبانه کنده، جبانه سبیع.... (معجم البلدان، ج۲، ص۹۹.)</ref> برده و گردنش را بزنند. مأموران او را به آنجا بردند و به [[فیض]] شهادت رساندند<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۳۷۰ و ۳۷۹، دارالمعارف؛ انصارالحسین{{ع}}، ص۱۲۲، الدار الاسلامیة؛ تنقیح المقال، ج۲، ص۱۳۳؛ ابصار العین، ص۱۸۳، مرکز الدراسات الاسلامیة لحرس الثورة؛ قمقام زخّار، ج۱، ص۳۰۲.</ref>.<ref>جمعی از نویسندگان، [[پژوهشی پیرامون شهدای کربلا (کتاب)|پژوهشی پیرامون شهدای کربلا]]، ص:۲۱۲-۲۱۳.</ref>
این [[جوان]] [[کوفی]] با [[حبیب بن مظاهر]] از [[مردم]] برای [[حضرت]] [[مسلم بن عقیل]]{{ع}} [[بیعت]] می‌گرفت<ref>ذخیرة الدارین، ص۲۸۵؛ وسیلة الدارین، ص۲۱۸؛ ابصارالعین، ص۱۸۲، مرکز الدراسات الاسلامیة لحرس الثورة؛ تنقیح المقال، ج۲، ص۱۳۳؛ فرسان الهیجاء، ج۱، ص۲۳۰.</ref>. هنگامی که مسلم بن عقیل{{ع}} با [[ابن‌ زیاد]] [[اعلان]] [[جنگ]] کرد، [[لباس]] رزم پوشید و از [[منزل]] بیرون آمد تا در محله بنی‌فتیان به او بپیوندد. ولی [[کثیر بن شهاب]] و بنا به قولی [[حصین بن تمیم]] عبدالأعلی بن یزید کلبی را دستگیر و [[زندانی]] کرد<ref>مقتل الحسین{{ع}}، مقرم، ص۱۵۷، منشورات شریف رضی؛ تاریخ طبری، ج۵، ص۳۷۰ و ۳۷۹؛ ذخیرة الدارین، ص۲۸۵؛ وسیلة الدارین، ص۲۱۸.</ref>. پس از [[شهادت]] مسلم بن عقیل و [[هانی بن عروه]]، [[عبیدالله بن زیاد]] وی را احضار کرد و پرسید: چرا از [[خانه]] بیرون آمدی؟ در [[اجتماع]] مسلم چه کاره بودی؟ گفت: من تماشاچی بودم. می‌خواستم ببینم مردم چه می‌کنند. ابن زیاد گفت: اگر راست می‌گویی [[سوگند]] بخور؛ ولی او از سوگند خوردن دریغ کرد. ابن‌ زیاد [[دستور]] داد او را به جبّانة السبیع<ref>جبان، در اصل به معنای صحرا است ولی اهل کوفه و بصره، مقبره را جبانه مینامند. در کوفه محلههایی است که آن‎ها را جبانه می‌گویند. مانند جبانه کنده، جبانه سبیع.... (معجم البلدان، ج۲، ص۹۹.)</ref> برده و گردنش را بزنند. مأموران او را به آنجا بردند و به [[فیض]] شهادت رساندند<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۳۷۰ و ۳۷۹، دارالمعارف؛ انصارالحسین{{ع}}، ص۱۲۲، الدار الاسلامیة؛ تنقیح المقال، ج۲، ص۱۳۳؛ ابصار العین، ص۱۸۳، مرکز الدراسات الاسلامیة لحرس الثورة؛ قمقام زخّار، ج۱، ص۳۰۲.</ref>.<ref>جمعی از نویسندگان، [[پژوهشی پیرامون شهدای کربلا (کتاب)|پژوهشی پیرامون شهدای کربلا]]، ص:۲۱۲-۲۱۳.</ref>


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
۴۱۵٬۰۷۸

ویرایش