پرش به محتوا

صحابه در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'شکوه' به 'شکوه'
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-==جستارهای وابسته== {{فهرست اثر}} {{ستون-شروع|7}} +== جستارهای وابسته == {{مدخل‌های وابسته}}))
جز (جایگزینی متن - 'شکوه' به 'شکوه')
خط ۳۵: خط ۳۵:
تعریف‌های [[اهل سنت]] درباره [[صحابه]] افراد [[منافق]] را نیز شامل می‌شود؛ زیرا ایشان آن [[حضرت]] را دیده و [[اسلام]] آورده‌اند (به ظاهر [[مسلمان]] می‌باشند و [[پیامبر]] را نیز قبول کرده‌اند)؛ در حالی که [[قرآن]] چنین نگرشی را نمی‌پذیرد و افراد [[فرمانبردار]] از [[خداوند]] و رسولش{{صل}} را [[ستایش]] و سرکشانی همانند [[منافقان]] را [[سرزنش]] کرده است. ولی نگرش افرادی چون ابوزرعه همه [[رفتار]] و موضع‌گیری [[اصحاب]] را درست و [[مطابقت با واقع]] می‌داند؛ حال آنکه بر مبنای [[قرآن]] و [[سنت رسول خدا]]{{صل}} [[اصحاب]]، این [[جایگاه]] والا را ندارند؛ زیرا گروهی از [[صحابه]]، [[رسول خدا]]{{صل}} را آزردند و [[اصحاب]] نیز پس از درگذشت [[پیامبر اکرم]]{{صل}} در [[رفتار]] با [[صحابه]] و اطرافیان [[پیامبر]] یکسان نبودند و رفتارهایی داشتند که به ما اجازه می‌دهد [[رفتار]] آنان را نقد کنیم و در بسیاری از موارد، راهنمای ما هستند<ref>برای آگاهی از رفتار صحابه با یکدیگر، به کتاب «الغدیر» و کتاب‌های سیره و تاریخ رجوع کنید.</ref>.
تعریف‌های [[اهل سنت]] درباره [[صحابه]] افراد [[منافق]] را نیز شامل می‌شود؛ زیرا ایشان آن [[حضرت]] را دیده و [[اسلام]] آورده‌اند (به ظاهر [[مسلمان]] می‌باشند و [[پیامبر]] را نیز قبول کرده‌اند)؛ در حالی که [[قرآن]] چنین نگرشی را نمی‌پذیرد و افراد [[فرمانبردار]] از [[خداوند]] و رسولش{{صل}} را [[ستایش]] و سرکشانی همانند [[منافقان]] را [[سرزنش]] کرده است. ولی نگرش افرادی چون ابوزرعه همه [[رفتار]] و موضع‌گیری [[اصحاب]] را درست و [[مطابقت با واقع]] می‌داند؛ حال آنکه بر مبنای [[قرآن]] و [[سنت رسول خدا]]{{صل}} [[اصحاب]]، این [[جایگاه]] والا را ندارند؛ زیرا گروهی از [[صحابه]]، [[رسول خدا]]{{صل}} را آزردند و [[اصحاب]] نیز پس از درگذشت [[پیامبر اکرم]]{{صل}} در [[رفتار]] با [[صحابه]] و اطرافیان [[پیامبر]] یکسان نبودند و رفتارهایی داشتند که به ما اجازه می‌دهد [[رفتار]] آنان را نقد کنیم و در بسیاری از موارد، راهنمای ما هستند<ref>برای آگاهی از رفتار صحابه با یکدیگر، به کتاب «الغدیر» و کتاب‌های سیره و تاریخ رجوع کنید.</ref>.


استاد [[یوسفی غروی]] این گونه می‌نویسد: "درباره [[جنگ تبوک]]، [[ابن هشام]] از [[اسحاق]] [[روایت]] می‌کند: هنگامی که [[مسلمانان]] [[شب]] را به صبح رساندند، در حالی که آبی در [[اختیار]] نداشتند، نزد [[رسول خدا]]{{صل}} [[شکوه]] کردند. [[رسول خدا]]{{صل}} [[دعا]] کرد و [[خداوند]] ابری را بر آنها فرو فرستاد و از آن [[باران]] بارید تا [[مردم]] [[سیراب]] شدند و به مقدار احتیاج خود آب برداشتند.
استاد [[یوسفی غروی]] این گونه می‌نویسد: "درباره [[جنگ تبوک]]، [[ابن هشام]] از [[اسحاق]] [[روایت]] می‌کند: هنگامی که [[مسلمانان]] [[شب]] را به صبح رساندند، در حالی که آبی در [[اختیار]] نداشتند، نزد [[رسول خدا]]{{صل}} شکوه کردند. [[رسول خدا]]{{صل}} [[دعا]] کرد و [[خداوند]] ابری را بر آنها فرو فرستاد و از آن [[باران]] بارید تا [[مردم]] [[سیراب]] شدند و به مقدار احتیاج خود آب برداشتند.


[[مسلم]] در صحیح خود رویداد [[تبوک]] را به گونه دیگری بازگو می‌کند و مطالب بسیاری بر آن [[معجزه]] می‌افزاید که سیرة [[ابن اسحاق]] آن را نگفته است. [[معاذ بن جبل]] [[روایت]] می‌کند: [[پیامبر اکرم]]{{صل}} به کسانی که با وی هم‌سفر بودند، فرمود: "شما به خواست [[خدا]] فردا به چشمه [[تبوک]] می‌رسید. هر کدام که به آن رسیدید، به آب [[دست]] نزنید تا من بیایم". ما به این چشمه رسیدیم در حالی که دو نفر از [[سپاهیان]] قبلا به آن رسیده بودند. [[رسول خدا]]{{صل}} از آن دو تن پرسید که آیا به آب [[دست]] زده‌اید؟ آنان گفتند: آری. [[پیامبر]]{{صل}} آن دو تن را [[نفرین]] کرد. [[اصحاب]] با دست‌هایشان آب چشمه را گرد آوردند. [[رسول خدا]]{{صل}} [[دست]] و صورتش را در آن شست. آن‌گاه بقیه آب را به درون چشمه ریخت؛ بی‌درنگ چشمه دارای آب فراوانی شد و [[مردم]] از آن [[سیراب]] شدند. آن‌گاه [[پیامبر]]{{صل}} می‌فرمودند: "ای [[معاذ]]! اگر زندگانی تو ادامه یابد، به زودی خواهی دید که این [[سرزمین]] پر از باغ خواهد شد".
[[مسلم]] در صحیح خود رویداد [[تبوک]] را به گونه دیگری بازگو می‌کند و مطالب بسیاری بر آن [[معجزه]] می‌افزاید که سیرة [[ابن اسحاق]] آن را نگفته است. [[معاذ بن جبل]] [[روایت]] می‌کند: [[پیامبر اکرم]]{{صل}} به کسانی که با وی هم‌سفر بودند، فرمود: "شما به خواست [[خدا]] فردا به چشمه [[تبوک]] می‌رسید. هر کدام که به آن رسیدید، به آب [[دست]] نزنید تا من بیایم". ما به این چشمه رسیدیم در حالی که دو نفر از [[سپاهیان]] قبلا به آن رسیده بودند. [[رسول خدا]]{{صل}} از آن دو تن پرسید که آیا به آب [[دست]] زده‌اید؟ آنان گفتند: آری. [[پیامبر]]{{صل}} آن دو تن را [[نفرین]] کرد. [[اصحاب]] با دست‌هایشان آب چشمه را گرد آوردند. [[رسول خدا]]{{صل}} [[دست]] و صورتش را در آن شست. آن‌گاه بقیه آب را به درون چشمه ریخت؛ بی‌درنگ چشمه دارای آب فراوانی شد و [[مردم]] از آن [[سیراب]] شدند. آن‌گاه [[پیامبر]]{{صل}} می‌فرمودند: "ای [[معاذ]]! اگر زندگانی تو ادامه یابد، به زودی خواهی دید که این [[سرزمین]] پر از باغ خواهد شد".
۲۱۸٬۲۲۴

ویرایش