ابوحتوف بن حارث انصاری: تفاوت میان نسخهها
جز
ربات: جایگزینی خودکار متن (-==جستارهای وابسته== +== جستارهای وابسته ==)
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">\n: +)) |
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-==جستارهای وابسته== +== جستارهای وابسته ==)) |
||
خط ۹: | خط ۹: | ||
منابع متأخر نام وی را [[ابوالحتوف]] و نام پدرش را [[حرث بن سلمه انصاری عجلانی]] ضبط کرده و آوردهاند که وی و برادرش سعد در [[کوفه]] بودند و ایده خوارج داشتند و همراه [[عمر سعد]] به [[جنگ امام حسین]]{{ع}} آمدند. [[روز]] دهم [[محرم]] هنگامی که از [[یاران امام]]{{ع}} به جز «[[سوید بن عمرو بن ابیمطاع]]» و «[[بشیر بن عمرو حضرمی]]» کسی باقی نمانده بود، [[حضرت]]{{ع}} ندای یاریطلبی سر داد و زنان و [[کودکان]] آغاز به ناله و [[شیون]] کردند. ابوالحتوف و برادرش سعد در حالی که بعد از [[نماز ظهر]] بود و در وسط آوردگاه [[جنگ]] بودند با شنیدن ندای [[یاریطلبی امام]]{{ع}} و صدای [[گریه]] و ناله زنان و کودکان خاندان پیامبر گفتند ما میگوییم: {{عربی|"لا حُکْمَ الاّ للّهِ ولا طاعَةَ لِمَنْ عَصاه"}} و این [[حسین]]{{ع}} فرزند [[دختر پیامبر]] ما [[محمد]]{{صل}} میباشد. در حالی که ما آرزوی [[شفاعت]] از جدّ او در [[روز قیامت]] داریم، چگونه با این وضعی که هیچ [[یار]] و [[یاوری]] ندارد با وی بجنگیم؟ سپس شمشیر کشیدند و در کنار امام حسین{{ع}} با [[دشمنان]] وی به جنگ پرداختند و پس از کشتن شماری زیاد و مجروح کردن شماری دیگر، هر دو با هم در یک مکان به شهادت رسیدند. رِضْوانُ اللّهِ علیهما<ref>تنقیح المقال، ج۲، ص۱۲، ابصار العین فی انصار الحسین، مرکز الدراسات الاسلامیة لحرس الثورة، ص۱۵۹؛ وسیلة الدارین، ص۱۰۵؛ فرسان الهیجاء، ج۱، ص۲۷ و ۲۸؛ عنصر شجاعت، ج۳، ص۱۶۹-۱۷۰.</ref>!<ref>جمعی از نویسندگان، [[پژوهشی پیرامون شهدای کربلا (کتاب)|پژوهشی پیرامون شهدای کربلا]]، ص:۸۴-۸۵.</ref> | منابع متأخر نام وی را [[ابوالحتوف]] و نام پدرش را [[حرث بن سلمه انصاری عجلانی]] ضبط کرده و آوردهاند که وی و برادرش سعد در [[کوفه]] بودند و ایده خوارج داشتند و همراه [[عمر سعد]] به [[جنگ امام حسین]]{{ع}} آمدند. [[روز]] دهم [[محرم]] هنگامی که از [[یاران امام]]{{ع}} به جز «[[سوید بن عمرو بن ابیمطاع]]» و «[[بشیر بن عمرو حضرمی]]» کسی باقی نمانده بود، [[حضرت]]{{ع}} ندای یاریطلبی سر داد و زنان و [[کودکان]] آغاز به ناله و [[شیون]] کردند. ابوالحتوف و برادرش سعد در حالی که بعد از [[نماز ظهر]] بود و در وسط آوردگاه [[جنگ]] بودند با شنیدن ندای [[یاریطلبی امام]]{{ع}} و صدای [[گریه]] و ناله زنان و کودکان خاندان پیامبر گفتند ما میگوییم: {{عربی|"لا حُکْمَ الاّ للّهِ ولا طاعَةَ لِمَنْ عَصاه"}} و این [[حسین]]{{ع}} فرزند [[دختر پیامبر]] ما [[محمد]]{{صل}} میباشد. در حالی که ما آرزوی [[شفاعت]] از جدّ او در [[روز قیامت]] داریم، چگونه با این وضعی که هیچ [[یار]] و [[یاوری]] ندارد با وی بجنگیم؟ سپس شمشیر کشیدند و در کنار امام حسین{{ع}} با [[دشمنان]] وی به جنگ پرداختند و پس از کشتن شماری زیاد و مجروح کردن شماری دیگر، هر دو با هم در یک مکان به شهادت رسیدند. رِضْوانُ اللّهِ علیهما<ref>تنقیح المقال، ج۲، ص۱۲، ابصار العین فی انصار الحسین، مرکز الدراسات الاسلامیة لحرس الثورة، ص۱۵۹؛ وسیلة الدارین، ص۱۰۵؛ فرسان الهیجاء، ج۱، ص۲۷ و ۲۸؛ عنصر شجاعت، ج۳، ص۱۶۹-۱۷۰.</ref>!<ref>جمعی از نویسندگان، [[پژوهشی پیرامون شهدای کربلا (کتاب)|پژوهشی پیرامون شهدای کربلا]]، ص:۸۴-۸۵.</ref> | ||
==جستارهای وابسته== | == جستارهای وابسته == | ||
* [[حرث بن سلمه انصاری عجلانی]] (پدر) | * [[حرث بن سلمه انصاری عجلانی]] (پدر) | ||
* [[سعد بن حرث انصاری عجلانی]] (برادر) | * [[سعد بن حرث انصاری عجلانی]] (برادر) |