پرش به محتوا

منظور از رجعت چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
ربات: جایگزینی خودکار متن (-::::# +#)
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-:::::# +#))
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-::::# +#))
خط ۱۰۲: خط ۱۰۲:


هنگامی که [[مؤمنان]] [[خالص]] برای مشاهده [[الطاف]] [[حق]]، و [[درک]] لذّت زندگی در [[پناه]] [[دولت حق]] بازمی‌‏‏گردند، [[ستمگران]] و [[ملحدان]] نیز بازمی‌‏گردند، تا پیش از [[آخرت]] قسمتی از واکنش اعمال خود را ببینند و مایه سرور و تشفّی خاطر ستمدیدگان گردد. [[فرمان]] [[رجعت]] همانند [[فرمان]] [[ظهور]]، از طرف [[خداوند]] قادر متعال صادر می‌‏‏شود، و معی از [[بندگان]] [[خالص]] [[خداوند]]، که سال‌ها و احیانا قرن‌ها پیش از آنان دیده از [[جهان]] فرو بسته‏‌اند، بازمی‌‏‏گردند و تجلّی [[قدرت]] [[خداوند]] را در [[دولت کریمه]] [[امام مهدی]]{{ع}} می‌‏بینند. [[آیات]] بی‏ شماری از [[قرآن کریم]]، توسّط [[پیشوایان]] [[معصوم]] {{عم}} به ‏عنوان [[آیات]] [[رجعت]] مطرح شده، که از بررسی آنها وقوع [[رجعت]] در میان پیشینیان و امکان آن در آینده به روشنی اثبات می‌‏گردد. در اینجا به چند نمونه از آیاتی اشاره می‌‏کنیم، که در [[احادیث]] [[اهل بیت]] [[عصمت]] و [[طهارت]] به [[رجعت]] گروهی از [[مؤمنان]] و [[مشرکان]] [[خالص]] بعد از [[ظهور]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} [[تفسیر]] شده است:
هنگامی که [[مؤمنان]] [[خالص]] برای مشاهده [[الطاف]] [[حق]]، و [[درک]] لذّت زندگی در [[پناه]] [[دولت حق]] بازمی‌‏‏گردند، [[ستمگران]] و [[ملحدان]] نیز بازمی‌‏گردند، تا پیش از [[آخرت]] قسمتی از واکنش اعمال خود را ببینند و مایه سرور و تشفّی خاطر ستمدیدگان گردد. [[فرمان]] [[رجعت]] همانند [[فرمان]] [[ظهور]]، از طرف [[خداوند]] قادر متعال صادر می‌‏‏شود، و معی از [[بندگان]] [[خالص]] [[خداوند]]، که سال‌ها و احیانا قرن‌ها پیش از آنان دیده از [[جهان]] فرو بسته‏‌اند، بازمی‌‏‏گردند و تجلّی [[قدرت]] [[خداوند]] را در [[دولت کریمه]] [[امام مهدی]]{{ع}} می‌‏بینند. [[آیات]] بی‏ شماری از [[قرآن کریم]]، توسّط [[پیشوایان]] [[معصوم]] {{عم}} به ‏عنوان [[آیات]] [[رجعت]] مطرح شده، که از بررسی آنها وقوع [[رجعت]] در میان پیشینیان و امکان آن در آینده به روشنی اثبات می‌‏گردد. در اینجا به چند نمونه از آیاتی اشاره می‌‏کنیم، که در [[احادیث]] [[اهل بیت]] [[عصمت]] و [[طهارت]] به [[رجعت]] گروهی از [[مؤمنان]] و [[مشرکان]] [[خالص]] بعد از [[ظهور]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} [[تفسیر]] شده است:
::::#{{متن قرآن|وَلَئِنْ قُتِلْتُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَوْ مُتُّمْ لَمَغْفِرَةٌ مِنَ اللَّهِ وَرَحْمَةٌ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ}}<ref>«اگر در راه خدا کشته شوید، و یا بمیرید، رحمت و مغفرت خدا بهتر است از آنچه گرد می‌‏‏آورید» سوره آل عمران، آیه ۱۵۷</ref> [[امام باقر]] {{ع}} در پیرامون این [[آیه]] از [[جابر]] پرسید: ای [[جابر]]! آیا می‌‏‏دانی که معنای [[سبیل]] اللّه چیست؟ [[جابر]] گفت: نه به [[خدا]] [[سوگند]]، جز اینکه از شما بشنوم. فرمود: [[سبیل]] اللّه راه [[علی]] و [[اولاد علی]] است. هرکس با [[ولایت]] وی کشته شود، در [[راه خدا]] کشته شده است. و هر کس با [[ولایت]] او بمیرد، در [[راه خدا]] مرده است. هیچ مؤمنی از این [[امت]] نیست جز اینکه برای او قتل و مرگی هست، هرکدام از آنها کشته شود یک‏بار دیگر برمی‌‏‏گردد تا بمیرد، و هرکدام از آنها بمیرد، برمی‌‏‏گردد تا کشته شود<ref> تفسیر عیاشی، ج ۱، ص ۲۰۲</ref> و [[امام رضا]] {{ع}} نیز در این رابطه فرموده است: هر مؤمنی در بستر بمیرد در [[رجعت]] کشته می‌‏شود، و هر مؤمنی کشته شود، در [[رجعت]] در بستر خود می‌‏‏میرد<ref> بحار الانوار، علّامه مجلسی، ج ۵۳، ص ۶۶</ref>
#{{متن قرآن|وَلَئِنْ قُتِلْتُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَوْ مُتُّمْ لَمَغْفِرَةٌ مِنَ اللَّهِ وَرَحْمَةٌ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ}}<ref>«اگر در راه خدا کشته شوید، و یا بمیرید، رحمت و مغفرت خدا بهتر است از آنچه گرد می‌‏‏آورید» سوره آل عمران، آیه ۱۵۷</ref> [[امام باقر]] {{ع}} در پیرامون این [[آیه]] از [[جابر]] پرسید: ای [[جابر]]! آیا می‌‏‏دانی که معنای [[سبیل]] اللّه چیست؟ [[جابر]] گفت: نه به [[خدا]] [[سوگند]]، جز اینکه از شما بشنوم. فرمود: [[سبیل]] اللّه راه [[علی]] و [[اولاد علی]] است. هرکس با [[ولایت]] وی کشته شود، در [[راه خدا]] کشته شده است. و هر کس با [[ولایت]] او بمیرد، در [[راه خدا]] مرده است. هیچ مؤمنی از این [[امت]] نیست جز اینکه برای او قتل و مرگی هست، هرکدام از آنها کشته شود یک‏بار دیگر برمی‌‏‏گردد تا بمیرد، و هرکدام از آنها بمیرد، برمی‌‏‏گردد تا کشته شود<ref> تفسیر عیاشی، ج ۱، ص ۲۰۲</ref> و [[امام رضا]] {{ع}} نیز در این رابطه فرموده است: هر مؤمنی در بستر بمیرد در [[رجعت]] کشته می‌‏شود، و هر مؤمنی کشته شود، در [[رجعت]] در بستر خود می‌‏‏میرد<ref> بحار الانوار، علّامه مجلسی، ج ۵۳، ص ۶۶</ref>
::::#{{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَيَقْتُلُونَ وَيُقْتَلُونَ وَعْدًا عَلَيْهِ حَقًّا فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِيلِ وَالْقُرْآنِ وَمَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَيْعِكُمُ الَّذِي بَايَعْتُمْ بِهِ وَذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ}}<ref>«خداوند از مؤمنان جان‌ها و مال‌هایشان را خریداری کرد و در برابر، بهشت را از آن آنها ساخت، آنها در راه خدا کارزار کنند و بکشند و کشته شوند. وعده حقّ خدا در تورات و انجیل و قرآن است. چه کسی از خداوند، به وعده خود وفادارتر است؟ بشارت باد بر شما با این معامله‌‏ای که با خدا کردید، و این رستگاری بزرگ است.» سوره توبه، آیه ۱۱۱</ref> [[زرارة بن اعین]] گوید: [[دوست]] داشتم از [[امام باقر]] {{ع}} در مورد [[رجعت]] سؤال کنم، ولی نمی‌‏‏خواستم به ‏طور مستقیم بپرسم، از این‏رو پرسش خود را چنین مطرح کردم: جانم به فدایت، به من خبر ده از کسی که کشته می‌‏‏شود، آیا او مرده است؟ فرمود: نه، [[مرگ]] [[مرگ]] است و قتل قتل. گفتم: بالاخره کسی که کشته می‌‏شود می‌‏‏میرد. [[حضرت]] فرمود: ای [[زراره]]! گفتار [[خدا]] [[حق]] است که میان [[مرگ]] و قتل فرق می‌‏‏گذارد و می‌‏فرماید: اگر بمیرید و کشته شود<ref> سوره آل عمران، آیه ۱۴۴</ref> و در جای دیگری می‌‏فرماید: اگر بمیرد و اگر کشته شوید، به سوی [[خداوند]] باز می‌‏‏گردید.<ref> سوره آل عمران، آیه ۱۵۸.</ref> و می‌‏‏فرماید: [[خداوند]] از [[مؤمنان]] [[جان]] و مالشان را در برابر [[بهشت]] خریداری کرده است<ref> سوره توبه، آیه ۱۱۱</ref>. عرض کردم: [[خدای تبارک و تعالی]] می‌‏‏فرماید: هرکس طعم [[مرگ]] را خواهد چشید<ref> سوره انبیاء، آیه ۳۵</ref>. آیا کسی که کشته می‌‏‏شود طعم [[مرگ]] را نمی‌‏‏چشد؟ فرمود: کسی که با [[شمشیر]] کشته می‌‏شود، همانند کسی نیست که در بستر بمیرد. کسی که کشته می‌‏‏شود به ناگزیر باید برگردد تا طعم [[مرگ]] را بچشد.<ref> تفسیر عیاشی، ج ۲، ص۱۱۲</ref> [[آیات]] بسیار دیگری وجود دارد که برای [[آگاهی]] بیشتر، به کتاب‌های مربوط به [[رجعت]] مراجعه شود. اینک با آیاتی از [[قرآن کریم]] آشنا می‌‏‏شویم که وقوع [[رجعت]] را در میان امّت‌های پیشین اثبات می‌‏‏کند. هنگامی که وقوع [[رجعت]] در میان امّت‌های پیشین ثابت شود، اثبات امکان و [[لزوم]] وقوع آن در امّت اسلامی نیز ثابت می‌‏شود، زیرا [[بهترین]] [[دلیل]] بر امکان چیزی وقوع آن است.
#{{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَيَقْتُلُونَ وَيُقْتَلُونَ وَعْدًا عَلَيْهِ حَقًّا فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِيلِ وَالْقُرْآنِ وَمَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَيْعِكُمُ الَّذِي بَايَعْتُمْ بِهِ وَذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ}}<ref>«خداوند از مؤمنان جان‌ها و مال‌هایشان را خریداری کرد و در برابر، بهشت را از آن آنها ساخت، آنها در راه خدا کارزار کنند و بکشند و کشته شوند. وعده حقّ خدا در تورات و انجیل و قرآن است. چه کسی از خداوند، به وعده خود وفادارتر است؟ بشارت باد بر شما با این معامله‌‏ای که با خدا کردید، و این رستگاری بزرگ است.» سوره توبه، آیه ۱۱۱</ref> [[زرارة بن اعین]] گوید: [[دوست]] داشتم از [[امام باقر]] {{ع}} در مورد [[رجعت]] سؤال کنم، ولی نمی‌‏‏خواستم به ‏طور مستقیم بپرسم، از این‏رو پرسش خود را چنین مطرح کردم: جانم به فدایت، به من خبر ده از کسی که کشته می‌‏‏شود، آیا او مرده است؟ فرمود: نه، [[مرگ]] [[مرگ]] است و قتل قتل. گفتم: بالاخره کسی که کشته می‌‏شود می‌‏‏میرد. [[حضرت]] فرمود: ای [[زراره]]! گفتار [[خدا]] [[حق]] است که میان [[مرگ]] و قتل فرق می‌‏‏گذارد و می‌‏فرماید: اگر بمیرید و کشته شود<ref> سوره آل عمران، آیه ۱۴۴</ref> و در جای دیگری می‌‏فرماید: اگر بمیرد و اگر کشته شوید، به سوی [[خداوند]] باز می‌‏‏گردید.<ref> سوره آل عمران، آیه ۱۵۸.</ref> و می‌‏‏فرماید: [[خداوند]] از [[مؤمنان]] [[جان]] و مالشان را در برابر [[بهشت]] خریداری کرده است<ref> سوره توبه، آیه ۱۱۱</ref>. عرض کردم: [[خدای تبارک و تعالی]] می‌‏‏فرماید: هرکس طعم [[مرگ]] را خواهد چشید<ref> سوره انبیاء، آیه ۳۵</ref>. آیا کسی که کشته می‌‏‏شود طعم [[مرگ]] را نمی‌‏‏چشد؟ فرمود: کسی که با [[شمشیر]] کشته می‌‏شود، همانند کسی نیست که در بستر بمیرد. کسی که کشته می‌‏‏شود به ناگزیر باید برگردد تا طعم [[مرگ]] را بچشد.<ref> تفسیر عیاشی، ج ۲، ص۱۱۲</ref> [[آیات]] بسیار دیگری وجود دارد که برای [[آگاهی]] بیشتر، به کتاب‌های مربوط به [[رجعت]] مراجعه شود. اینک با آیاتی از [[قرآن کریم]] آشنا می‌‏‏شویم که وقوع [[رجعت]] را در میان امّت‌های پیشین اثبات می‌‏‏کند. هنگامی که وقوع [[رجعت]] در میان امّت‌های پیشین ثابت شود، اثبات امکان و [[لزوم]] وقوع آن در امّت اسلامی نیز ثابت می‌‏شود، زیرا [[بهترین]] [[دلیل]] بر امکان چیزی وقوع آن است.
::::#{{متن قرآن|ثُمَّ بَعَثْنَاكُمْ مِنْ بَعْدِ مَوْتِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ}}<ref>«آنگاه شما را پس از مرگتان برانگیختم تا شاید سپاسگزار باشید» سوره بقره، آیه ۵۶</ref> این [[آیه]] در مورد هفتاد نفر از برگزیدگان [[قوم]] [[حضرت موسی]] {{ع}} است که [[حضرت موسی]] آن را از میان [[قوم]] خود برگزید و با خود به ‏طور سینا برد تا بر جریان مکالمه‌‏اش با [[خدا]] و گرفتن [[الواح]] از جانب [[خدا]] [[شاهد]] باشند، و در نتیجه [[بنی اسرائیل]] صدور [[الواح]] را از جانب [[خدا]] [[تکذیب]] نکنند. چون به طور رسیدند و مکالمه [[حضرت موسی]] را با [[خدا]] مشاهده کردند گفتند: ای [[موسی]]، ما به تو [[ایمان]] نمی‌‏‏آوریم مگر اینکه [[خداوند]] را آشکارا به ما بنمایانی. هرچه [[حضرت موسی]] آنها را از این خواسته جاهلانه منع نمود، آنها بر خواهش خود اصرار ورزیدند تا سرانجام [[صاعقه]] آمد و همه آنها را نابود کرد. [[حضرت موسی]] عرضه داشت: بار پروردگارا! اگر این هفتاد نفر زنده نشوند، من چگونه به سوی [[قوم]] خود بروم؟ آنها مرا به قتل اینها متّهم خواهند کرد. [[خداوند]] بر او منّت نهاد و آنها را زنده کرد و همراه [[حضرت موسی]] به سوی خانه و کاشانه خود بازگشتند. در مورد سرگذشت این هفتاد نفر هیچ اختلافی نیست، و صریح [[قرآن]] است که آنها بر اثر [[صاعقه]] [[جان]] سپردند، و به درخواست [[حضرت موسی]] از نو زنده شدند، که معنای [[رجعت]] چیزی جز زنده شدن پس از [[مرگ]] نیست. چنانکه [[امام علی|امیر المؤمنین]] {{ع}} نیز در روایتی‏ به استناد [[آیات]]، در مورد مسئله [[رجعت]] [[استدلال]] نموده‏‌اند<ref> تفسیر صافی، فیض کاشانی، ج ۴، ص ۷۷</ref>.
#{{متن قرآن|ثُمَّ بَعَثْنَاكُمْ مِنْ بَعْدِ مَوْتِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ}}<ref>«آنگاه شما را پس از مرگتان برانگیختم تا شاید سپاسگزار باشید» سوره بقره، آیه ۵۶</ref> این [[آیه]] در مورد هفتاد نفر از برگزیدگان [[قوم]] [[حضرت موسی]] {{ع}} است که [[حضرت موسی]] آن را از میان [[قوم]] خود برگزید و با خود به ‏طور سینا برد تا بر جریان مکالمه‌‏اش با [[خدا]] و گرفتن [[الواح]] از جانب [[خدا]] [[شاهد]] باشند، و در نتیجه [[بنی اسرائیل]] صدور [[الواح]] را از جانب [[خدا]] [[تکذیب]] نکنند. چون به طور رسیدند و مکالمه [[حضرت موسی]] را با [[خدا]] مشاهده کردند گفتند: ای [[موسی]]، ما به تو [[ایمان]] نمی‌‏‏آوریم مگر اینکه [[خداوند]] را آشکارا به ما بنمایانی. هرچه [[حضرت موسی]] آنها را از این خواسته جاهلانه منع نمود، آنها بر خواهش خود اصرار ورزیدند تا سرانجام [[صاعقه]] آمد و همه آنها را نابود کرد. [[حضرت موسی]] عرضه داشت: بار پروردگارا! اگر این هفتاد نفر زنده نشوند، من چگونه به سوی [[قوم]] خود بروم؟ آنها مرا به قتل اینها متّهم خواهند کرد. [[خداوند]] بر او منّت نهاد و آنها را زنده کرد و همراه [[حضرت موسی]] به سوی خانه و کاشانه خود بازگشتند. در مورد سرگذشت این هفتاد نفر هیچ اختلافی نیست، و صریح [[قرآن]] است که آنها بر اثر [[صاعقه]] [[جان]] سپردند، و به درخواست [[حضرت موسی]] از نو زنده شدند، که معنای [[رجعت]] چیزی جز زنده شدن پس از [[مرگ]] نیست. چنانکه [[امام علی|امیر المؤمنین]] {{ع}} نیز در روایتی‏ به استناد [[آیات]]، در مورد مسئله [[رجعت]] [[استدلال]] نموده‏‌اند<ref> تفسیر صافی، فیض کاشانی، ج ۴، ص ۷۷</ref>.
::::#{{متن قرآن|وَإِذْ قَتَلْتُمْ نَفْسًا فَادَّارَأْتُمْ فِيهَا وَاللَّهُ مُخْرِجٌ مَا كُنْتُمْ تَكْتُمُونَ*فَقُلْنَا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِهَا كَذَلِكَ يُحْيِي اللَّهُ الْمَوْتَى وَيُرِيكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ}}<ref>«به یاد آورید هنگامی را که فردی را به قتل رساندید. سپس درباره قاتل او به نزاع پرداختید، و خداوند آنچه را که مخفی می‌‏کردید آشکار می‌‏‏سازد. پس گفتیم که قسمتی از گاو را به مقتول بزنید (تا زنده شود و قاتل خود را معرفی کند) خداوند این‏گونه مردگان را زنده می‌‏‏کند و آیات خود را به شما نشان می‌‏دهد، شاید عقل خود را به کار برید» سوره بقره، آیات ۷۲ و ۷۳</ref> این [[آیات]] پیرامون حادثه قتلی است که در [[بنی اسرائیل]] روی داد و به امر [[خدا]] گاوی ذبح گردید و قسمتی از [[بدن]] گاو به مقتول زده شد و مقتول زنده شد و [[قاتل]] خود را معرّفی کرد. داستان از این قرار است: در میان [[بنی اسرائیل]] پیرمردی بود که ثروتی سرشار و نعمتی بی‏‌شمار و پسری یگانه داشت که پس از [[مرگ]] پدر همه آن [[ثروت]] به او منتقل می‌‏شد امّا عموزادگانش که تهی‌دست بودند بر او [[حسد]] کردند و او را به قتل رسانیدند و جسدش را در محلّه قومی دیگر انداختند و تهمت قتل را به آنها بستند و به [[خونخواهی]] برخاستند، [[اختلاف]] شدیدی پدید آمد و کار پیکار به محضر [[حضرت موسی]] {{ع}} کشیده شده تا در میان آنها [[داوری]] کند. [[حضرت موسی]] {{ع}} به [[وحی]] [[خدا]] فرمود تا ماده گاوی ذبح کنند و زبان آن گاو را بر تن مقتول بزنند تا زنده گردد و [[قاتل]] خود را معرّفی کند. هر گاو ماده‏‌ای را که ذبح می‌‏‏کردند [[کفایت]] می‌‏‏کرد، ولی با پرسش‌های بیجا کار خود را دشوار ساختند و در هربار نشانه‌‏هایی گفته شد که آن نشانه فقط با یک گاو تطبیق نمود که از آن کودکی [[یتیم]] بود. ناگزیر آن را به قیمت بسیار گزافی خریدند و سر بریدند و قسمتی از [[بدن]] گاو را به [[بدن]] مقتول زدند. او با [[قدرت الهی]] زنده شد و گفت: ای [[پیامبر خدا]]! مرا پسر عمویم به قتل رسانیده است، نه آنهایی که به قتل متّهم شده‏‌اند، و [[حضرت موسی]] امر فرمود: پسر عمویش را قصاص کردند<ref> تفسیر المیزان، علّامه طباطبایی، ج ۱، ص ۲۰۴</ref> از [[امام عسکری|امام حسن عسکری]] {{ع}} [[روایت]] شده که شخص مقتول ۶۰ سال داشت، هنگامی که به [[اذن]] [[خدا]] زنده شد، [[خدای متعال]] ۷۰ سال دیگر به او [[عمر]] داد و ۱۳۰ سال [[عمر]] نمود. و تا پایان [[عمر]] از [[نشاط]] و تندرستی و [[سلامتی]] حواسّ برخوردار بود<ref> تفسیر صافی، فیض کاشانی، ج ۱، ص ۱۲۹</ref> و نیز داستان معروف [[اصحاب کهف]] که در [[قرآن]] آمده دلالت بر همین امر دارد. در [[دعاها]] و [[زیارات]] مأثوره نیز [[رجعت]] بیان شده است که از جمله آنها این فراز از [[زیارت جامعه کبیره]] است: {{عربی|معترف بکم مؤمن بایابکم، مصدّق برجعتکم منتظر لأمرکم مرتقب لدولتکم}}<ref> بلد الامین، کفعمی، ص ۳۰۱</ref> به شما [[ایمان]] دارم، بازگشت شما را باور دارم، [[رجعت]] شما را [[تصدیق]] می‌‏‏کنم، امر شما را [[انتظار]] می‌‏کشم، [[دولت]] شما را چشم به راهم<ref> اقتباس از کتاب رجعت تألیف محمد خادمی شیرازی</ref> بیش از صد کتاب پیرامون [[رجعت]] (کتاب مستقل یا بخشی از یک کتاب) از [[علما]] و [[دانشمندان]] [[شیعه]] نوشته شده است که اهمیت مسأله [[رجعت]] در نظر [[شیعه]] را نشان می‌‏‏دهد»<ref>[[یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]، ص ۲۵۷ تا ۲۶۲.</ref>.
#{{متن قرآن|وَإِذْ قَتَلْتُمْ نَفْسًا فَادَّارَأْتُمْ فِيهَا وَاللَّهُ مُخْرِجٌ مَا كُنْتُمْ تَكْتُمُونَ*فَقُلْنَا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِهَا كَذَلِكَ يُحْيِي اللَّهُ الْمَوْتَى وَيُرِيكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ}}<ref>«به یاد آورید هنگامی را که فردی را به قتل رساندید. سپس درباره قاتل او به نزاع پرداختید، و خداوند آنچه را که مخفی می‌‏کردید آشکار می‌‏‏سازد. پس گفتیم که قسمتی از گاو را به مقتول بزنید (تا زنده شود و قاتل خود را معرفی کند) خداوند این‏گونه مردگان را زنده می‌‏‏کند و آیات خود را به شما نشان می‌‏دهد، شاید عقل خود را به کار برید» سوره بقره، آیات ۷۲ و ۷۳</ref> این [[آیات]] پیرامون حادثه قتلی است که در [[بنی اسرائیل]] روی داد و به امر [[خدا]] گاوی ذبح گردید و قسمتی از [[بدن]] گاو به مقتول زده شد و مقتول زنده شد و [[قاتل]] خود را معرّفی کرد. داستان از این قرار است: در میان [[بنی اسرائیل]] پیرمردی بود که ثروتی سرشار و نعمتی بی‏‌شمار و پسری یگانه داشت که پس از [[مرگ]] پدر همه آن [[ثروت]] به او منتقل می‌‏شد امّا عموزادگانش که تهی‌دست بودند بر او [[حسد]] کردند و او را به قتل رسانیدند و جسدش را در محلّه قومی دیگر انداختند و تهمت قتل را به آنها بستند و به [[خونخواهی]] برخاستند، [[اختلاف]] شدیدی پدید آمد و کار پیکار به محضر [[حضرت موسی]] {{ع}} کشیده شده تا در میان آنها [[داوری]] کند. [[حضرت موسی]] {{ع}} به [[وحی]] [[خدا]] فرمود تا ماده گاوی ذبح کنند و زبان آن گاو را بر تن مقتول بزنند تا زنده گردد و [[قاتل]] خود را معرّفی کند. هر گاو ماده‏‌ای را که ذبح می‌‏‏کردند [[کفایت]] می‌‏‏کرد، ولی با پرسش‌های بیجا کار خود را دشوار ساختند و در هربار نشانه‌‏هایی گفته شد که آن نشانه فقط با یک گاو تطبیق نمود که از آن کودکی [[یتیم]] بود. ناگزیر آن را به قیمت بسیار گزافی خریدند و سر بریدند و قسمتی از [[بدن]] گاو را به [[بدن]] مقتول زدند. او با [[قدرت الهی]] زنده شد و گفت: ای [[پیامبر خدا]]! مرا پسر عمویم به قتل رسانیده است، نه آنهایی که به قتل متّهم شده‏‌اند، و [[حضرت موسی]] امر فرمود: پسر عمویش را قصاص کردند<ref> تفسیر المیزان، علّامه طباطبایی، ج ۱، ص ۲۰۴</ref> از [[امام عسکری|امام حسن عسکری]] {{ع}} [[روایت]] شده که شخص مقتول ۶۰ سال داشت، هنگامی که به [[اذن]] [[خدا]] زنده شد، [[خدای متعال]] ۷۰ سال دیگر به او [[عمر]] داد و ۱۳۰ سال [[عمر]] نمود. و تا پایان [[عمر]] از [[نشاط]] و تندرستی و [[سلامتی]] حواسّ برخوردار بود<ref> تفسیر صافی، فیض کاشانی، ج ۱، ص ۱۲۹</ref> و نیز داستان معروف [[اصحاب کهف]] که در [[قرآن]] آمده دلالت بر همین امر دارد. در [[دعاها]] و [[زیارات]] مأثوره نیز [[رجعت]] بیان شده است که از جمله آنها این فراز از [[زیارت جامعه کبیره]] است: {{عربی|معترف بکم مؤمن بایابکم، مصدّق برجعتکم منتظر لأمرکم مرتقب لدولتکم}}<ref> بلد الامین، کفعمی، ص ۳۰۱</ref> به شما [[ایمان]] دارم، بازگشت شما را باور دارم، [[رجعت]] شما را [[تصدیق]] می‌‏‏کنم، امر شما را [[انتظار]] می‌‏کشم، [[دولت]] شما را چشم به راهم<ref> اقتباس از کتاب رجعت تألیف محمد خادمی شیرازی</ref> بیش از صد کتاب پیرامون [[رجعت]] (کتاب مستقل یا بخشی از یک کتاب) از [[علما]] و [[دانشمندان]] [[شیعه]] نوشته شده است که اهمیت مسأله [[رجعت]] در نظر [[شیعه]] را نشان می‌‏‏دهد»<ref>[[یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]، ص ۲۵۷ تا ۲۶۲.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۱۵۹: خط ۱۵۹:
*[[امام صادق]]{{ع}} می‌فرماید: "از ما نیست کسی که به [[رجعت]] ما باور نداشته باشد"<ref>بحارالانوار، ج۵۳، ص۹۲.</ref>. بنابراین، به وقوع پیوستن چنین مسأله‌ای از مسلمات است و جای هیچ گونه شکی ندارد؛ به همین سبب در [[زیارت آل یاسین]] که [[امام مهدی|امام زمان]]{{ع}}، خود به شیعیانش آموخته، آمده است: "[[رجعت]] شما، [[حق]] است و شکی در آن نیست".
*[[امام صادق]]{{ع}} می‌فرماید: "از ما نیست کسی که به [[رجعت]] ما باور نداشته باشد"<ref>بحارالانوار، ج۵۳، ص۹۲.</ref>. بنابراین، به وقوع پیوستن چنین مسأله‌ای از مسلمات است و جای هیچ گونه شکی ندارد؛ به همین سبب در [[زیارت آل یاسین]] که [[امام مهدی|امام زمان]]{{ع}}، خود به شیعیانش آموخته، آمده است: "[[رجعت]] شما، [[حق]] است و شکی در آن نیست".
*بعد از ثابت شدن [[رجعت]]، به نکاتی در باره آن اشاره می‌کنیم:
*بعد از ثابت شدن [[رجعت]]، به نکاتی در باره آن اشاره می‌کنیم:
::::#بنا بر [[روایات]]، [[رجعت]] همگانی نیست و تنها [[مؤمنان]] [[خالص]] و [[کافران]] [[خالص]] بر می‌گردند.
#بنا بر [[روایات]]، [[رجعت]] همگانی نیست و تنها [[مؤمنان]] [[خالص]] و [[کافران]] [[خالص]] بر می‌گردند.
::::#بعضی از افراد، همان ساعات اولیه [[ظهور]] [[رجعت]] می‌کنند و از [[یاران]] اولیه هستند؛ مانند [[مقداد]]، [[سلمان]]، [[مالک اشتر]] و [[اصحاب کهف]] و عده‌ای پس از استقرار [[حکومت]] و برای بهره‌مندی از [[حکومت]] [[عدل]]، زنده می‌شوند.
#بعضی از افراد، همان ساعات اولیه [[ظهور]] [[رجعت]] می‌کنند و از [[یاران]] اولیه هستند؛ مانند [[مقداد]]، [[سلمان]]، [[مالک اشتر]] و [[اصحاب کهف]] و عده‌ای پس از استقرار [[حکومت]] و برای بهره‌مندی از [[حکومت]] [[عدل]]، زنده می‌شوند.
::::#میان حوادث [[رجعت]]، برگشت [[امامان]]{{عم}} به [[دنیا]]، از نکات قابل توجه است. بنا بر [[روایات]]، اولین فردی که از [[امامان]]{{عم}} [[رجعت]] می‌کند، [[امام حسین]]{{ع}} است که هنگام [[رحلت]] [[امام مهدی|امام زمان]]{{ع}} [[رجعت]] می‌کند و مراسم [[خاک]] سپاری آن [[حضرت]] را عهده دار می‌شود. سپس [[حکومت]] آن [[حضرت]] را به مدت طولانی [[رهبری]] می‌کند. به [[رجعت]] [[امام علی|امیرالمؤمنین]]{{ع}} و [[پیامبر]]{{صل}} نیز در [[روایات]] تصریح شده است. [[رجعت]] سایر [[امامان]]{{عم}} را نیز، از بعضی [[روایات]] می‌توان استفاده کرد.
#میان حوادث [[رجعت]]، برگشت [[امامان]]{{عم}} به [[دنیا]]، از نکات قابل توجه است. بنا بر [[روایات]]، اولین فردی که از [[امامان]]{{عم}} [[رجعت]] می‌کند، [[امام حسین]]{{ع}} است که هنگام [[رحلت]] [[امام مهدی|امام زمان]]{{ع}} [[رجعت]] می‌کند و مراسم [[خاک]] سپاری آن [[حضرت]] را عهده دار می‌شود. سپس [[حکومت]] آن [[حضرت]] را به مدت طولانی [[رهبری]] می‌کند. به [[رجعت]] [[امام علی|امیرالمؤمنین]]{{ع}} و [[پیامبر]]{{صل}} نیز در [[روایات]] تصریح شده است. [[رجعت]] سایر [[امامان]]{{عم}} را نیز، از بعضی [[روایات]] می‌توان استفاده کرد.
*[[حکومت]] جهانی [[امام مهدی]]{{ع}} با [[رجعت]] [[امامان]]{{عم}} و [[مؤمنان]] [[صالح]]، مدت زمان بسیار طولانی ادامه خواهد یافت. می‌توان گفت: اساساً، [[عمر]] [[دنیا]] بعد از استقرار [[حکومت]] [[مهدوی]]، تازه آغاز می‌شود و [[حکومت]] [[امامان]]{{عم}}، آخرین [[حکومت]] است _ یعنی دیگر [[حاکمان جور]] به [[حکومت]] نمی‌رسند _ و بعد از آن، [[قیامت]] بر پا می‌شود.
*[[حکومت]] جهانی [[امام مهدی]]{{ع}} با [[رجعت]] [[امامان]]{{عم}} و [[مؤمنان]] [[صالح]]، مدت زمان بسیار طولانی ادامه خواهد یافت. می‌توان گفت: اساساً، [[عمر]] [[دنیا]] بعد از استقرار [[حکومت]] [[مهدوی]]، تازه آغاز می‌شود و [[حکومت]] [[امامان]]{{عم}}، آخرین [[حکومت]] است _ یعنی دیگر [[حاکمان جور]] به [[حکومت]] نمی‌رسند _ و بعد از آن، [[قیامت]] بر پا می‌شود.
*گفتنی است امر [[رجعت]] هر چند بر اساس [[آیات]] و [[روایات]] امری مسلم و پذیرفته شده است، جزئیات آن واضح و شفاف نیست؛ بنابراین ما اصل [[رجعت]] را به صورت کلی می‌پذیریم و از اظهار نظر قطعی درباره جزئیات خودداری می‌کنیم»<ref>[[آفتاب مهر ج۱ (کتاب)|آفتاب مهر]]، ج۱، ص ۲۷۸-۲۸۰.</ref>.
*گفتنی است امر [[رجعت]] هر چند بر اساس [[آیات]] و [[روایات]] امری مسلم و پذیرفته شده است، جزئیات آن واضح و شفاف نیست؛ بنابراین ما اصل [[رجعت]] را به صورت کلی می‌پذیریم و از اظهار نظر قطعی درباره جزئیات خودداری می‌کنیم»<ref>[[آفتاب مهر ج۱ (کتاب)|آفتاب مهر]]، ج۱، ص ۲۷۸-۲۸۰.</ref>.
۴۱۵٬۰۷۸

ویرایش