پرش به محتوا

مظلومیت حضرت فاطمه: تفاوت میان نسخه‌ها

۳٬۳۴۲ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۳ ژانویهٔ ۲۰۲۲
خط ۱۲۱: خط ۱۲۱:


[[امام کاظم]]{{ع}} می‌فرماید: {{متن حدیث|هُوَ الطَّرِيدُ الْوَحِيدُ الْغَرِيبُ‌}}؛ او همان رانده شده یکه و تنهای غریب است»<ref>کمال الدین و تمام النعمة، شیخ صدوق، باب ۳۴.</ref>.<ref>[[سید حسین اسحاقی|اسحاقی، سید حسین]]، [[فرهنگنامه فاطمی ج۵ (کتاب)|فرهنگنامه فاطمی ج۵]]، ج۵ ص ۱۷۲۵.</ref>
[[امام کاظم]]{{ع}} می‌فرماید: {{متن حدیث|هُوَ الطَّرِيدُ الْوَحِيدُ الْغَرِيبُ‌}}؛ او همان رانده شده یکه و تنهای غریب است»<ref>کمال الدین و تمام النعمة، شیخ صدوق، باب ۳۴.</ref>.<ref>[[سید حسین اسحاقی|اسحاقی، سید حسین]]، [[فرهنگنامه فاطمی ج۵ (کتاب)|فرهنگنامه فاطمی ج۵]]، ج۵ ص ۱۷۲۵.</ref>
==گلایه‌های [[بی‌وفایی]]==
[[حضرت فاطمه زهرا]]{{س}} بعد از [[پیامبر]] همیشه سر [[مبارک]] را می‌بست و محزون و غم‌زده بود و [[اشک]] چشمانش قطع نمی‌شد. در یکی از روزهایی که عده‌ای حضور داشتند، فرمود: امتی که [[عهد]] و [[پیمان]] [[خدا]] و پدرم پیامبر{{صل}} را درباره [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} شکستند هرگز برمن [[نماز]] نخوانند. آنان در [[حق]] من [[ستم]] کردند و ارثم را گرفتند و نوشته پدرم دال بر دادن [[فدک]] بر من را پاره کردند و [[شاهدان]] مرا [[دروغگو]] خواندند. من شب و [[روز]] برای [[اتمام حجت]] بر در خانه‌هایشان رفتم در حالی که امیرالمؤمنین مرا می‌برد و حسن و حسین{{عم}} همراهم بودند. من خدا و پیامبر را به آنان یادآوری کردم که به ما [[ظلم]] نکنند و حقی که [[پروردگار]] برایمان قرار داده [[غصب]] نکنند؛ اما آنان شب‌ها پاسخ مثبت می‌دادند و روزها از [[یاری]] ما سرباز می‌زدند. آن‌گاه [[عمر]] و [[قنفذ]] و خالد را بر در [[خانه]] ما فرستادند تا پسر عمویم را برای [[بیعت]] سراسر زیان خود، به [[سقیفه]] ببرند؛ اما او از خانه بیرون نیامد؛ زیرا مشغول وصایای پیامبر و [[جمع قرآن]] بود. آنان هیزم بر در خانه ما جمع کردند و [[آتش]] آوردند تا آنها را شعله‌ور کنند و ما بسوزیم. من پشت در ایستادم و آنان را به خدا و پدرم قسم دادم که از ما دست بردارند و به جای بی‌حرمتی به کمک ما بیایند. در آن هنگام عمر با لگدی محکم بر در کوبید که در، روی من افتاد در حالی که باردار بودم. من با صورت بر [[زمین]] افتادم در حالی که آتش شعله می‌کشید و صورتم را می‌سوزاند. عمر تازیانه را از قنفذ گرفت و بر بازویم زد به گونه‌ای که اثری همانند شکل بازوبند بر بازویم نقش بست. سپس به صورتم سیلی زد و محسنم نیز به [[شهادت]] رسید. آیا این [[امت]] می‌خواهند بر جنازه من نماز بخوانند؟ خدا و [[رسول]] از آنان بیزار هستند و من نیز بیزارم<ref>الهدایة الکبری، حسین بن حمدان خصیبی، ص۱۷۸؛ بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، ج۳۰، ص۳۴۸؛ عوالم العلوم، شیخ عبدالله بن نورالله بحرانی اصفهانی، ج۱۱، ص۵۷۳؛ الموسوعة الکبری عن فاطمة الزهراء{{س}}، اسماعیل انصاری زنجانی خویی، ج۱۴، ص۱۶۷.</ref>.<ref>[[سید حسین اسحاقی|اسحاقی، سید حسین]]، [[فرهنگنامه فاطمی ج۵ (کتاب)|فرهنگنامه فاطمی ج۵]]، ج۵ ص ۱۷۳۹.</ref>


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
۷۳٬۳۵۲

ویرایش