پرش به محتوا

امامت در فقه سیاسی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-==پانویس== +== پانویس ==))
خط ۲۸: خط ۲۸:


در [[احادیث اسلامی]] امامت به معنای اختیارداری و [[زمامداری]] [[دین]] و [[نظام]] بخشیدن به [[امور دنیوی]] [[مردم]] تعریف شده و [[امامت]] اساس فزاینده و رشددهنده [[اسلام]] و نتیجه و محصول تعالی آن معرفی شده است<ref>سفینة البحار.</ref>.<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۱ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی]]، ص ۲۶۷.</ref>.
در [[احادیث اسلامی]] امامت به معنای اختیارداری و [[زمامداری]] [[دین]] و [[نظام]] بخشیدن به [[امور دنیوی]] [[مردم]] تعریف شده و [[امامت]] اساس فزاینده و رشددهنده [[اسلام]] و نتیجه و محصول تعالی آن معرفی شده است<ref>سفینة البحار.</ref>.<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۱ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی]]، ص ۲۶۷.</ref>.
==[[ابعاد امامت]]==
مسئله [[امامت]]، ابعاد گوناگونی دارد، و این ابعاد از منظرهای گوناگون قابل بررسی است که مهم‌ترین آنها عبارتند از:
===بعد [[اعتقادی]]===
از این نظر که [[حفظ]] و بقای [[دین]] به امامت وابسته است، امامت یک مسئله اعتقادی است؛ زیرا [[اعتقاد]] به حدوث و بقای دین بر هر [[مسلمانی]] [[واجب]] است، بنابر این اعتقاد به آن چه حدوث و بقای دین در گرو آن است نیز واجب است، حدوث دین وابسته به [[نبوت]]، و ادامه آن وابسته به امامت است، بنابراین، همان‌گونه که اعتقاد به نبوت، اعتقادی [[دینی]] و واجب است، [[اعتقاد به امامت]] نیز چنین خواهد بود.<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۱ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی]]، ص ۲۸۸.</ref>.
===بعد [[سیاسی]]===
[[سیاست]]، عبارت است از [[تدبیر]] [[امور جامعه]] از راه تدوین [[قوانین]] لازم و اجرای آنها، و [[غایت]] [[عقلانی]] آن [[اصلاح]] [[زندگی مادی]] و [[معنوی]] افراد [[جامعه]] است. و چنان‌که بحث‌های [[آینده]] بیان خواهد شد، اصلاح زندگی مادی و معنوی [[بشر]]، از طریق [[تعلیم]] [[معارف الهی]] و [[اجرای احکام]] دینی، [[فلسفه]] اصلی امامت را تشکیل می‌دهد.<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۱ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی]]، ص ۲۸۸.</ref>.
===بعد [[تاریخی]]===
مسئله امامت در امتداد نبوت و [[خاتمیت]] است، از این رو در مرحله‌ای از [[تاریخ اسلام]] آغاز شده و تا امروز ادامه یافته و از این پس نیز تا آخرین لحظه [[حیات دنیوی]] بشر باقی خواهد بود. بنابراین، چگونگی تعیین نخستین [[امام]]، و [[امامان]] پس از او، و عکس‌العمل [[مسلمانان]] در این‌باره و بالاخره حوادث تاریخی امامت، از موضوعات مهم و حساس تاریخ اسلام به شمار می‌رود.
هر یک از ابعاد یاد شده مربوط به [[علم]] خاصی است، بعد اعتقادی آن از مسائل [[علم کلام]] است. بعد سیاسی آن در علومی مانند فلسفه سیاست و [[جامعه‌شناسی]] مورد بحث واقع می‌شود، و بعد تاریخی آن بخشی از تاریخ اسلام را تشکیل می‌دهد، بحث درباره امامت از بعد سیاسی و تاریخی اختصاص به [[علمای اسلام]] ندارد، و مبتنی بر داشتن [[باور اسلامی]] نیست، ولی بحث درباره آن از جنبه اعتقادی مبتنی بر [[ایمان]] [[اسلامی]] و مخصوص [[متکلمان اسلامی]] است، مگر آنکه کسی [[کلام اسلامی]] را از جنبه [[تاریخی]] مطالعه کند که در این صورت بحثی پیرامون [[دینی]] خواهد بود.
از نظر اصولی [[امامت]] دارای سه بُعد است: [[حفظ]] موجودیت [[اسلام]]، اجرای اصول و مقاصد اسلام و [[هدایت امت]] به [[رشد]] و تعالی<ref>فقه سیاسی، ج۹، ص۱۵۲.</ref>.
از نظر [[شیعه]]، امامت [[امام]] [[معصوم]] سه بُعد عمده دارد:
#بعد [[معنوی]] و [[الهی]]؛ این همان [[مقام]] است که [[بشر]] عادی از [[شناخت]] او عاجز است. در خصوص بعد الهی علی{{ع}} است که [[رسول خدا]]{{صل}} فرمود: {{متن حدیث|... إِنَّكَ تَسْمَعُ مَا أَسْمَعُ وَ تَرَى مَا أَرَى إِلَّا أَنَّكَ لَسْتَ بِنَبِيٍّ وَ لَكِنَّكَ لَوَزِيرٌ}}<ref>نهج البلاغه، خطبه قاصعه (۲۳۴).</ref>؛
#بعد [[مرجعیت دینی]]؛ از دیدگاه شیعه یکی از [[ابعاد امامت]] امام معصوم همانا مرجعیت دینی است. بعد از [[رحلت]] [[رسول اعظم]] و [[انقطاع وحی]]، [[ائمه]]{{عم}} بیان و [[تبیین احکام الهی]] را بر عهده داشته‌اند. ائمه{{عم}} در طول [[تاریخ]] [[زندگی]] خود این [[رسالت]] [[عظیم]] را انجام دادند. علی{{ع}} نیز در تمام عمر خود این رسالت را به طور احسن انجام داد. رسول خدا{{صل}} فرمود: {{متن حدیث|أَنَا مَدِينَةُ الْعِلْمِ وَ عَلِيٌ بَابُهَا...}}<ref>البدایة و النهایة ۷-۸، ص۳۹۴؛ تهذیب الکمال، ج۲۰، ص۴۸۵؛ جامع احادیث شیعه، ج۱، ص۲۴؛ الاستیعاب، ج۳، ص۱۱۰۲.</ref>؛
#بعد [[زمامداری]]؛ این همان [[مقام ولایت]] و [[رهبری]] است که مورد بحث در این مقاله است.
بعد اول و دوم امامت قابل سلب نیست. آنچه که قابل سلب است، [[مقام رهبری]] است. بعد از بیان مطالب مذکور، به بررسی [[آیات]] می‌پردازیم.
آیاتی که تحلیل می‌شوند، در مورد [[اثبات]] اصل [[ولایت علی]]{{ع}} در [[قرآن]] نیست؛ به دلیل این که اصل ولایت علی{{ع}} در قرآن از دیدگاه شیعه مسلم است. گرچه برخی از علمای [[اهل سنت]] همانند فخررازی<ref>تفسیر الکبیر، ج۱۲، ص۳۸۳.</ref> و [[آلوسی]]<ref>تفسیر روح المعانی، ج۶، ص۱۶۶ و ۱۱۹۶-۱۱۹۳.</ref> و... با استدلال‌های غیرمنطقی و [[تعصبات]] مذهبی، زمامداری علی{{ع}} را در قرآن قبول ندارند.
آنچه که در اینجا بررسی می‌شود، این است که چه رابطه‌ای بین ولایت علی{{ع}} در قرآن و [[پذیرش حکومت]] از سوی آن [[حضرت]] وجود دارد؟
جهت رعایت اختصار به دو [[آیه]] از [[قرآن]] در خصوص [[ولایت علی]]{{ع}} اکتفا می‌شود: {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}}<ref>«سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آورده‌اند، همان کسان که نماز برپا می‌دارند و در حال رکوع زکات می‌دهند» سوره مائده، آیه ۵۵.</ref>. [[دانشمندان شیعه]] همانند [[طبرسی]]<ref>مجمع البیان، ج۲، ص۲۱۲-۲۰۹.</ref>، [[بحرانی]]<ref>البرهان، ج۱، ص۴۷۹.</ref>، [[طبری]]<ref>المسترشد، ص۴۶۵ و ۴۷۷.</ref>، [[فتال نیشابوری]]<ref>روضة الواعظین، ص۹۲.</ref>، [[علامه طباطبایی]]<ref>المیزان، ج۶، ص۶؛ منهج الصادقین، ج۳، ص۲۵۵.</ref>، و... در خصوص [[رهبری علی]]{{ع}} به این آیه [[استدلال]] کرده‌اند. [[شیخ طوسی]] می‌نویسد: {{متن حدیث|و اعلم أن هذه الایة من الأدلة الواضحة علی امامة امیرالمؤمنین{{ع}} بعد النبی [[بلافصل]]}}<ref>التبیان، ج۳، ص۵۵۹؛ کنزالدقائق، ج۳، ص۱۳۷؛ اعلام الوری، ص۱۶۸.</ref>.
برخی از علمای [[اهل سنت]] همانند [[زمخشری]]<ref>الکشاف، ج۱، ص۴۶۸ و ۴۶۹.</ref>، [[سیوطی]]<ref>الدرالمنثور، ص۱۰۵.</ref>، [[بغوی]]<ref>معالم التنزیل، ج۲، ص۲۷۲.</ref>، ابی‌السعود<ref>تفسیر ابی‌السعود، ج۳، ص۱۷۶.</ref> و... [[شأن نزول]] این آیه را در مورد [[فضیلت علی]]{{ع}} ذکر کرده‌اند: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ}}<ref>«ای پیامبر! آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان و اگر نکنی پیام او را نرسانده‌ای» سوره مائده، آیه ۶۷.</ref>.<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۱ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی]]، ص ۲۸۸.</ref>.


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
۲۱۸٬۲۲۶

ویرایش