اصول حاکم بر نظام اداری در اسلام چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
اصول حاکم بر نظام اداری در اسلام چیست؟ (پرسش) (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۹ فوریهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۲۱:۰۰
، ۹ فوریهٔ ۲۰۲۲ربات: جایگزینی خودکار متن (-رده:پرسش +رده:پرسش)؛ زیباسازی
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{پایان منبع جامع}} +{{پایان منبع جامع}})) |
|||
خط ۱۱: | خط ۱۱: | ||
}} | }} | ||
'''اصول حاکم بر نظام اداری در اسلام چیست؟''' یکی از پرسشهای مرتبط به بحث '''[[فقه سیاسی (پرسش)|فقه سیاسی]]''' است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[فقه سیاسی]]''' مراجعه شود. | '''اصول حاکم بر نظام اداری در اسلام چیست؟''' یکی از پرسشهای مرتبط به بحث '''[[فقه سیاسی (پرسش)|فقه سیاسی]]''' است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[فقه سیاسی]]''' مراجعه شود. | ||
== پاسخ نخست == | == پاسخ نخست == | ||
[[پرونده:1100700.jpg|بندانگشتی| | [[پرونده:1100700.jpg|بندانگشتی|راست|100px|[[عباس علی عمید زنجانی]]]] | ||
آیتالله '''[[عباس علی عمید زنجانی]]''' و حجت الاسلام '''[[ابراهیم موسیزاده]]''' در کتاب ''«[[بایستههای فقه سیاسی (کتاب)|بایستههای فقه سیاسی]]»'' در اینباره گفتهاند: | آیتالله '''[[عباس علی عمید زنجانی]]''' و حجت الاسلام '''[[ابراهیم موسیزاده]]''' در کتاب ''«[[بایستههای فقه سیاسی (کتاب)|بایستههای فقه سیاسی]]»'' در اینباره گفتهاند: | ||
*«'''اصل اول: [[حکمت]]''': حکمت الگویی برگرفته از [[نظام آفرینش]] است: {{متن قرآن|الَّذِي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْءٍ خَلَقَهُ}}<ref>«اوست که هر چه آفرید نیکو آفرید» سوره سجده، آیه ۷.</ref>. در [[قرآن]]، [[خداوند]]، [[متجاوز]] از نود مورد به صفت [[حکیم]] توصیف شده است. [[انسان]] [[خلیفه خدا در زمین]] و [[نماینده]] [[خدا]] در برقراری حکمت در [[زندگی]] و [[جامعه]] و اداره [[زمین]] است و [[نظام اداری]] و [[رهبری]] [[توحیدی]] از حکمت جداپذیر نیست. | * «'''اصل اول: [[حکمت]]''': حکمت الگویی برگرفته از [[نظام آفرینش]] است: {{متن قرآن|الَّذِي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْءٍ خَلَقَهُ}}<ref>«اوست که هر چه آفرید نیکو آفرید» سوره سجده، آیه ۷.</ref>. در [[قرآن]]، [[خداوند]]، [[متجاوز]] از نود مورد به صفت [[حکیم]] توصیف شده است. [[انسان]] [[خلیفه خدا در زمین]] و [[نماینده]] [[خدا]] در برقراری حکمت در [[زندگی]] و [[جامعه]] و اداره [[زمین]] است و [[نظام اداری]] و [[رهبری]] [[توحیدی]] از حکمت جداپذیر نیست. | ||
*'''اصل دوم: [[عدالت]] و [[قسط]]''': الگوی عدالت نیز ریشه در [[آفرینش الهی]] دارد {{متن قرآن|الَّذِي أَعْطَى كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَى}}<ref>«پروردگار ما کسی است که آفرینش هر چیز را به (فراخور) او، ارزانی داشته سپس راهنمایی کرده است» سوره طه، آیه ۵۰.</ref> عدالت در الگوی [[آفرینش]] بر محور [[حق]] و بر اساس رعایت استحقاقهاست. [[تبعیض]]، به معنی تفاوت در [[عطا]] نسبت به دو موجود متساوی در [[استحقاق]]، [[ظلم]] است. جدا شدن از این اصل به مثابه خروج [[نظام]] از [[خصلت]] توحیدی و افتادن در گرداب [[شرک]] و [[کفر]] میباشد {{متن قرآن|وَمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ}}<ref>«و آن کسان که بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری نکنند کافرند» سوره مائده، آیه ۴۴.</ref>. | * '''اصل دوم: [[عدالت]] و [[قسط]]''': الگوی عدالت نیز ریشه در [[آفرینش الهی]] دارد {{متن قرآن|الَّذِي أَعْطَى كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَى}}<ref>«پروردگار ما کسی است که آفرینش هر چیز را به (فراخور) او، ارزانی داشته سپس راهنمایی کرده است» سوره طه، آیه ۵۰.</ref> عدالت در الگوی [[آفرینش]] بر محور [[حق]] و بر اساس رعایت استحقاقهاست. [[تبعیض]]، به معنی تفاوت در [[عطا]] نسبت به دو موجود متساوی در [[استحقاق]]، [[ظلم]] است. جدا شدن از این اصل به مثابه خروج [[نظام]] از [[خصلت]] توحیدی و افتادن در گرداب [[شرک]] و [[کفر]] میباشد {{متن قرآن|وَمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ}}<ref>«و آن کسان که بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری نکنند کافرند» سوره مائده، آیه ۴۴.</ref>. | ||
*'''اصل سوم: [[برابری]]''': برابری در [[نژاد]]{{متن قرآن|هُوَ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَجَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا}}<ref>«اوست که شما را از تنی یگانه آفرید و از (خود) او همسرش را پدید آورد» سوره اعراف، آیه ۱۸۹.</ref>؛ برابری به معنی [[نفی تبعیض]] {{متن قرآن|وَقَالُوا نَحْنُ أَكْثَرُ أَمْوَالًا وَأَوْلَادًا وَمَا نَحْنُ بِمُعَذَّبِينَ * قُلْ إِنَّ رَبِّي يَبْسُطُ الرِّزْقَ}}<ref>«و گفتند: که ما دارایی و فرزند بیشتری داریم و ما را عذاب نخواهند کرد * بگو: بیگمان پروردگارم برای هر کس که بخواهد روزی را فراخ یا تنگ میگرداند» سوره سبأ، آیه ۳۵-۳۶.</ref>. همچنین برابری در بهرههای [[اجتماعی]] و عمومی {{متن حدیث|انی لا اری فی هذا الفی فضیلة لبنی اسماعیل علی غیرهم}}<ref>ر.ک: وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۸۰.</ref> و برابری در تعمیم [[حقوق]] و [[وظایف]] {{متن حدیث|فالحق لا یجری لاحد الا جری علیه و لا یجری علیه الأجری له}}<ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۱۶.</ref> و یکسان بودن درحقطلبی {{متن حدیث|فَلْيَكُنْ أَمْرُ النَّاسِ عِنْدَكَ فِي الْحَقِّ سَوَاءً}}<ref>ر.ک: نهج البلاغه، نامه ۵۹.</ref> و بالاخره [[برابری]] به عنوان [[شعار]] [[سیاسی]] [[رهبری]] {{متن حدیث|وَ عَلِمُوا أَنَّ النَّاسَ عِنْدَنَا فِي الْحَقِّ أُسْوَةٌ}}<ref>نهج البلاغه، نامه ۷۰.</ref>. | * '''اصل سوم: [[برابری]]''': برابری در [[نژاد]]{{متن قرآن|هُوَ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَجَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا}}<ref>«اوست که شما را از تنی یگانه آفرید و از (خود) او همسرش را پدید آورد» سوره اعراف، آیه ۱۸۹.</ref>؛ برابری به معنی [[نفی تبعیض]] {{متن قرآن|وَقَالُوا نَحْنُ أَكْثَرُ أَمْوَالًا وَأَوْلَادًا وَمَا نَحْنُ بِمُعَذَّبِينَ * قُلْ إِنَّ رَبِّي يَبْسُطُ الرِّزْقَ}}<ref>«و گفتند: که ما دارایی و فرزند بیشتری داریم و ما را عذاب نخواهند کرد * بگو: بیگمان پروردگارم برای هر کس که بخواهد روزی را فراخ یا تنگ میگرداند» سوره سبأ، آیه ۳۵-۳۶.</ref>. همچنین برابری در بهرههای [[اجتماعی]] و عمومی {{متن حدیث|انی لا اری فی هذا الفی فضیلة لبنی اسماعیل علی غیرهم}}<ref>ر.ک: وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۸۰.</ref> و برابری در تعمیم [[حقوق]] و [[وظایف]] {{متن حدیث|فالحق لا یجری لاحد الا جری علیه و لا یجری علیه الأجری له}}<ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۱۶.</ref> و یکسان بودن درحقطلبی {{متن حدیث|فَلْيَكُنْ أَمْرُ النَّاسِ عِنْدَكَ فِي الْحَقِّ سَوَاءً}}<ref>ر.ک: نهج البلاغه، نامه ۵۹.</ref> و بالاخره [[برابری]] به عنوان [[شعار]] [[سیاسی]] [[رهبری]] {{متن حدیث|وَ عَلِمُوا أَنَّ النَّاسَ عِنْدَنَا فِي الْحَقِّ أُسْوَةٌ}}<ref>نهج البلاغه، نامه ۷۰.</ref>. | ||
*'''اصل چهارم: [[قطبیت]] و مرکزیت''': مدیر به مثابه قطبی در مرکز ایدئولوژیک است<ref>{{متن حدیث|و اولوالعزم من الرسل علیهم دارت الرحا}}، نهج البلاغه، خطبه ۳.</ref>. | * '''اصل چهارم: [[قطبیت]] و مرکزیت''': مدیر به مثابه قطبی در مرکز ایدئولوژیک است<ref>{{متن حدیث|و اولوالعزم من الرسل علیهم دارت الرحا}}، نهج البلاغه، خطبه ۳.</ref>. | ||
*'''اصل پنجم: [[هدایت]]''': حرکت دامنهدار [[نظام اداری]]، قابل تفکیک نیست یکی از ابعاد این حرکت [[شکوفایی]] استعدادهای نیروها در درون [[تشکیلات اداری]] است {{متن قرآن|وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا}}<ref>«برخی از آنان را پیشوایانی گماردیم که به فرمان ما (مردم را) رهنمایی میکردند» سوره سجده، آیه ۲۴.</ref>. | * '''اصل پنجم: [[هدایت]]''': حرکت دامنهدار [[نظام اداری]]، قابل تفکیک نیست یکی از ابعاد این حرکت [[شکوفایی]] استعدادهای نیروها در درون [[تشکیلات اداری]] است {{متن قرآن|وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا}}<ref>«برخی از آنان را پیشوایانی گماردیم که به فرمان ما (مردم را) رهنمایی میکردند» سوره سجده، آیه ۲۴.</ref>. | ||
*'''اصل ششم: [[شورا]]''': [[اصل شورا]] به عنوان زیربنا در [[مدیریت]] [[اسلامی]] اصلی شناخته شده و آشنا است {{متن قرآن|وَأَمْرُهُمْ شُورَى بَيْنَهُمْ}}<ref>«و کارشان رایزنی میان همدیگر است» سوره شوری، آیه ۳۸.</ref> و یک اصل الزامی است {{متن قرآن|وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ}}<ref>«و با آنها در کار، رایزنی کن» سوره آل عمران، آیه ۱۵۹.</ref>. این اصل در [[حقیقت]]، [[احترام]] به [[افکار]] عمومی و آزادیهاست و خود ناشی از حاکمیتی است که [[خداوند]] به [[انسان]] نسبت به [[سرنوشت]] او داده و او را در [[عقیده]] و عمل [[اختیار]] بخشیده است. {{متن قرآن|إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا}}<ref>«ما به او راه را نشان دادهایم خواه سپاسگزار باشد یا ناسپاس» سوره انسان، آیه ۳.</ref> مراجعه به آراء [[مردم]] و نظرخواهی و آزادگذاردن مردم در [[انتخاب]] [[راه]]، [[شیوه رهبری]] در [[اسلام]] بوده و مواردی از آن را میتوان به صورت نظرخواهی در [[جنگها]] و یا [[بیعت]] در [[زندگی پیامبر اسلام]]{{صل}} و [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} [[مشاهده]] نمود. | * '''اصل ششم: [[شورا]]''': [[اصل شورا]] به عنوان زیربنا در [[مدیریت]] [[اسلامی]] اصلی شناخته شده و آشنا است {{متن قرآن|وَأَمْرُهُمْ شُورَى بَيْنَهُمْ}}<ref>«و کارشان رایزنی میان همدیگر است» سوره شوری، آیه ۳۸.</ref> و یک اصل الزامی است {{متن قرآن|وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ}}<ref>«و با آنها در کار، رایزنی کن» سوره آل عمران، آیه ۱۵۹.</ref>. این اصل در [[حقیقت]]، [[احترام]] به [[افکار]] عمومی و آزادیهاست و خود ناشی از حاکمیتی است که [[خداوند]] به [[انسان]] نسبت به [[سرنوشت]] او داده و او را در [[عقیده]] و عمل [[اختیار]] بخشیده است. {{متن قرآن|إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا}}<ref>«ما به او راه را نشان دادهایم خواه سپاسگزار باشد یا ناسپاس» سوره انسان، آیه ۳.</ref> مراجعه به آراء [[مردم]] و نظرخواهی و آزادگذاردن مردم در [[انتخاب]] [[راه]]، [[شیوه رهبری]] در [[اسلام]] بوده و مواردی از آن را میتوان به صورت نظرخواهی در [[جنگها]] و یا [[بیعت]] در [[زندگی پیامبر اسلام]]{{صل}} و [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} [[مشاهده]] نمود. | ||
*'''اصل هفتم: [[قاطعیت]] ([[ایمان]] و [[اخلاص]])''': قاطعیت در مفهوم [[اداری]] حالتی است که از ایمان و اخلاص سرچشمه میگیرد {{متن قرآن|فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ}}<ref>«و چون آهنگ (کاری) کردی به خداوند توکل کن که خداوند توکلکنندگان (به خویش) را دوست میدارد» سوره آل عمران، آیه ۱۵۹.</ref>. | * '''اصل هفتم: [[قاطعیت]] ([[ایمان]] و [[اخلاص]])''': قاطعیت در مفهوم [[اداری]] حالتی است که از ایمان و اخلاص سرچشمه میگیرد {{متن قرآن|فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ}}<ref>«و چون آهنگ (کاری) کردی به خداوند توکل کن که خداوند توکلکنندگان (به خویش) را دوست میدارد» سوره آل عمران، آیه ۱۵۹.</ref>. | ||
*'''اصل هشتم: [[حس]] [[اخوّت]]''': پایه مناسبات [[اجتماعی]] در [[اسلام]]، حس [[اخوت]] است {{متن قرآن|إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ}}<ref>«جز این نیست که مؤمنان برادرند» سوره حجرات، آیه ۱۰.</ref> بر همین اساس در [[سیره پیامبر اکرم]]{{صل}} میفرمود: “من [[دوست]] ندارم مادام که در میان شما هستم از دیگران متمایز باشم” و [[علی]]{{ع}} [[مردم]] [[انبار]] را از احتراماتی که [[بندگی]] را جایگزین رابطه [[اخوت اسلامی]] میکند، [[نهی]] فرمود. | * '''اصل هشتم: [[حس]] [[اخوّت]]''': پایه مناسبات [[اجتماعی]] در [[اسلام]]، حس [[اخوت]] است {{متن قرآن|إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ}}<ref>«جز این نیست که مؤمنان برادرند» سوره حجرات، آیه ۱۰.</ref> بر همین اساس در [[سیره پیامبر اکرم]]{{صل}} میفرمود: “من [[دوست]] ندارم مادام که در میان شما هستم از دیگران متمایز باشم” و [[علی]]{{ع}} [[مردم]] [[انبار]] را از احتراماتی که [[بندگی]] را جایگزین رابطه [[اخوت اسلامی]] میکند، [[نهی]] فرمود. | ||
*'''اصل نهم: [[حاکمیت]] ارزشهای [[اسلامی]]''': [[تشکیلات]] اسلامی بر حاکمیت اصول و ارزشهای اسلامی [[استوار]] است و بدون آن هیچ سازمانی نمیتواند اسلامی باشد. | * '''اصل نهم: [[حاکمیت]] ارزشهای [[اسلامی]]''': [[تشکیلات]] اسلامی بر حاکمیت اصول و ارزشهای اسلامی [[استوار]] است و بدون آن هیچ سازمانی نمیتواند اسلامی باشد. | ||
*'''اصل دهم: [[نفی تحمیل]] و [[اکراه]]''': اکراه با [[کرامت]] و [[ارزش والای انسان]] و [[آزادی]] و [[اختیار]] او منافات دارد {{متن قرآن|لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ}}<ref>«در (کار) دین هیچ اکراهی نیست» سوره بقره، آیه ۲۵۶.</ref> و این اصل یکی از ارکان [[نظام حقوقی]] و [[اداری]] اسلامی است {{متن حدیث|انی لا أحب أن أجبرا حدا بما یکرهه}}<ref>از سخنان منسوب به امیر مؤمنان علی{{ع}}.</ref>. | * '''اصل دهم: [[نفی تحمیل]] و [[اکراه]]''': اکراه با [[کرامت]] و [[ارزش والای انسان]] و [[آزادی]] و [[اختیار]] او منافات دارد {{متن قرآن|لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ}}<ref>«در (کار) دین هیچ اکراهی نیست» سوره بقره، آیه ۲۵۶.</ref> و این اصل یکی از ارکان [[نظام حقوقی]] و [[اداری]] اسلامی است {{متن حدیث|انی لا أحب أن أجبرا حدا بما یکرهه}}<ref>از سخنان منسوب به امیر مؤمنان علی{{ع}}.</ref>. | ||
*'''اصل یازدهم: [[احساس تکلیف]]''': این [[احساس]] [[مسئولان]] را به یک [[شخصیت]] جمعی تبدیل میکند که بهجای خود همواره همگان را میبینند و در این میان هرگز خود را نمیبیند و آنچه برای آنان مطرح است [[تکلیف]] و [[مسؤولیت]] است. {{متن قرآن|فَلَعَلَّكَ بَاخِعٌ نَفْسَكَ عَلَى آثَارِهِمْ إِنْ لَمْ يُؤْمِنُوا بِهَذَا الْحَدِيثِ أَسَفًا}}<ref>«بسا اگر به این سخن ایمان نیاورند تو، به دنبال ایشان از دریغ، جان خود بفرسایی» سوره کهف، آیه ۶.</ref>. | * '''اصل یازدهم: [[احساس تکلیف]]''': این [[احساس]] [[مسئولان]] را به یک [[شخصیت]] جمعی تبدیل میکند که بهجای خود همواره همگان را میبینند و در این میان هرگز خود را نمیبیند و آنچه برای آنان مطرح است [[تکلیف]] و [[مسؤولیت]] است. {{متن قرآن|فَلَعَلَّكَ بَاخِعٌ نَفْسَكَ عَلَى آثَارِهِمْ إِنْ لَمْ يُؤْمِنُوا بِهَذَا الْحَدِيثِ أَسَفًا}}<ref>«بسا اگر به این سخن ایمان نیاورند تو، به دنبال ایشان از دریغ، جان خود بفرسایی» سوره کهف، آیه ۶.</ref>. | ||
*'''اصل دوازدهم: [[عطوفت]] و [[مهرورزی]]''': رابطه [[مدیریت]] و نیروها از حد [[برادری]] فراتر و رقیقتر و عاطفیتر است چون مسؤول، خود را [[پدر]] نسبت به نیروهای خویش میبیند و به آنها [[عشق]] میورزد، و [[لغزشها]] و خطاهای نیروها هرگز وی را از مهر پدری باز نمیدارد. {{متن قرآن|وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ}}<ref>«پس با بخشایشی از (سوی) خداوند با آنان نرمخویی ورزیدی و اگر درشتخویی سنگدل میبودی از دورت میپراکندند؛ پس آنان را ببخشای و برای ایشان آمرزش بخواه» سوره آل عمران، آیه ۱۵۹.</ref>. | * '''اصل دوازدهم: [[عطوفت]] و [[مهرورزی]]''': رابطه [[مدیریت]] و نیروها از حد [[برادری]] فراتر و رقیقتر و عاطفیتر است چون مسؤول، خود را [[پدر]] نسبت به نیروهای خویش میبیند و به آنها [[عشق]] میورزد، و [[لغزشها]] و خطاهای نیروها هرگز وی را از مهر پدری باز نمیدارد. {{متن قرآن|وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ}}<ref>«پس با بخشایشی از (سوی) خداوند با آنان نرمخویی ورزیدی و اگر درشتخویی سنگدل میبودی از دورت میپراکندند؛ پس آنان را ببخشای و برای ایشان آمرزش بخواه» سوره آل عمران، آیه ۱۵۹.</ref>. | ||
*'''اصل سیزدهم: [[مسؤولیت]] خواستن''': با [[حاکمیت قانون]] و اصول، ناگزیر اشخاص و شخصیتها با معیارهای قانونی سنجیده میشوند و [[نظامها]] نه بر اساس اشخاص بلکه بر اساس اصول ارزیابی میشوند و از همه، مسؤولیت خواسته میشود {{متن حدیث|فَارْفَعْ إِلَيَّ حِسَابَكَ وَ اعْلَمْ أَنَّ حِسَابَ اللَّهِ أَعْظَمُ مِنْ حِسَابِ النَّاسِ}}<ref>نهج البلاغه، نامه ۴۰.</ref>. | * '''اصل سیزدهم: [[مسؤولیت]] خواستن''': با [[حاکمیت قانون]] و اصول، ناگزیر اشخاص و شخصیتها با معیارهای قانونی سنجیده میشوند و [[نظامها]] نه بر اساس اشخاص بلکه بر اساس اصول ارزیابی میشوند و از همه، مسؤولیت خواسته میشود {{متن حدیث|فَارْفَعْ إِلَيَّ حِسَابَكَ وَ اعْلَمْ أَنَّ حِسَابَ اللَّهِ أَعْظَمُ مِنْ حِسَابِ النَّاسِ}}<ref>نهج البلاغه، نامه ۴۰.</ref>. | ||
*'''اصل چهاردهم: مراعات [[معیارهای گزینش]]''': در مناسبات [[اداری]] و گزینشها باید، ضوابط [[حاکم]] باشد نه [[روابط]] و از اینرو مشکلترین مسأله در مدیریتها [[گزینش]] [[مسؤولان]] لایق و [[متعهد]] بر اساس ضوابط صحیح است {{متن حدیث|ثُمَّ انْظُرْ فِي أُمُورِ عُمَّالِكَ فَاسْتَعْمِلْهُمُ اخْتِبَاراً وَ لَا تُوَلِّهِمْ مُحَابَاةً وَ أَثَرَةً فَإِنَّهُمَا جِمَاعٌ مِنْ شُعَبِ الْجَوْرِ وَ الْخِيَانَةِ}}<ref>نهج البلاغه، نامه ۵۳.</ref>. و در این میان مهمترین معیار [[کاردانی]] و [[امانت]] است {{متن حدیث|لا تقبلن في استعمال عمالك و أمرائك شفاعة احد إلا شفاعة الكفاية و الأمانة}}<ref>نهج البلاغه، نامه ۵۳.</ref>. | * '''اصل چهاردهم: مراعات [[معیارهای گزینش]]''': در مناسبات [[اداری]] و گزینشها باید، ضوابط [[حاکم]] باشد نه [[روابط]] و از اینرو مشکلترین مسأله در مدیریتها [[گزینش]] [[مسؤولان]] لایق و [[متعهد]] بر اساس ضوابط صحیح است {{متن حدیث|ثُمَّ انْظُرْ فِي أُمُورِ عُمَّالِكَ فَاسْتَعْمِلْهُمُ اخْتِبَاراً وَ لَا تُوَلِّهِمْ مُحَابَاةً وَ أَثَرَةً فَإِنَّهُمَا جِمَاعٌ مِنْ شُعَبِ الْجَوْرِ وَ الْخِيَانَةِ}}<ref>نهج البلاغه، نامه ۵۳.</ref>. و در این میان مهمترین معیار [[کاردانی]] و [[امانت]] است {{متن حدیث|لا تقبلن في استعمال عمالك و أمرائك شفاعة احد إلا شفاعة الكفاية و الأمانة}}<ref>نهج البلاغه، نامه ۵۳.</ref>. | ||
*'''اصل پانزدهم: [[اسوه]] بودن''': مدیران باید، تجسّم [[عینی]] [[ارزشها]] و خصایص نیروهای زبده و کارآمد باشند تا از آنها [[الگو]] ساخته شود و برای سایر نیروها اسوه باشند {{متن حدیث|أَ أَقْنَعُ مِنْ نَفْسِي بِأَنْ يُقَالَ هَذَا أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ وَ لَا أُشَارِكُهُمْ فِي مَكَارِهِ الدَّهْرِ أَوْ أَكُونَ أُسْوَةً لَهُمْ فِي جُشُوبَةِ الْعَيْشِ}}<ref>ر.ک: نهج البلاغه، نامه ۴۵.</ref>»<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی]] و [[ابراهیم موسیزاده|موسیزاده]]، [[بایستههای فقه سیاسی (کتاب)|بایستههای فقه سیاسی]]، ص ۷۷.</ref> | * '''اصل پانزدهم: [[اسوه]] بودن''': مدیران باید، تجسّم [[عینی]] [[ارزشها]] و خصایص نیروهای زبده و کارآمد باشند تا از آنها [[الگو]] ساخته شود و برای سایر نیروها اسوه باشند {{متن حدیث|أَ أَقْنَعُ مِنْ نَفْسِي بِأَنْ يُقَالَ هَذَا أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ وَ لَا أُشَارِكُهُمْ فِي مَكَارِهِ الدَّهْرِ أَوْ أَكُونَ أُسْوَةً لَهُمْ فِي جُشُوبَةِ الْعَيْشِ}}<ref>ر.ک: نهج البلاغه، نامه ۴۵.</ref>»<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی]] و [[ابراهیم موسیزاده|موسیزاده]]، [[بایستههای فقه سیاسی (کتاب)|بایستههای فقه سیاسی]]، ص ۷۷.</ref> | ||
==[[:رده:آثار فقه سیاسی|منبعشناسی جامع فقه سیاسی]]== | == [[:رده:آثار فقه سیاسی|منبعشناسی جامع فقه سیاسی]] == | ||
{{منبع جامع}} | {{منبع جامع}} | ||
* [[:رده:کتابشناسی کتابهای فقه سیاسی|کتابشناسی فقه سیاسی]]؛ | * [[:رده:کتابشناسی کتابهای فقه سیاسی|کتابشناسی فقه سیاسی]]؛ | ||
خط ۴۵: | خط ۴۱: | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده: | [[رده:پرسش]] | ||
[[رده:پرسمان فقه سیاسی]] | [[رده:پرسمان فقه سیاسی]] | ||
[[رده:(اا): پرسشهایی با ۱ پاسخ]] | [[رده:(اا): پرسشهایی با ۱ پاسخ]] | ||
[[رده:(اا): پرسشهای فقه سیاسی با ۱ پاسخ]] | [[رده:(اا): پرسشهای فقه سیاسی با ۱ پاسخ]] |