خولان در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخهها
←تاریخ جاهلی قبیله خولان
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
سردمداران حکومت سبأ نیز در مقابله با آنان، سپاهی را برای سرکوبی خولانیان گسیل داشتهاند.<ref> قاسم بن سلام، کتاب النسب، ص۳۱۳ و ابن عبدربه، العقد الفرید، ج۳، ص۳۱۷؛ ابن کلبی، جمهرة النسب، ج۱، ص۱۷۵.</ref> در [[زمان]] [[ملک]] [[شمر حمیری]] معرکهای در تهامه در مکانی به نام «بیش» (محافظة بیش) در منطقه جازان به پا شد که در آن خولانیان به [[فرماندهی]] «مقتوی [[ابوکرب]]» با [[قبایل]] «[[عک]]» و«سهرة» و «[[حرة]]» به [[نبرد]] پرداختند.<ref> أغناطیوس غویدی، المختصر فی [[علم]] اللغة العربیة الجنوبیة، ص۱۹؛ | سردمداران حکومت سبأ نیز در مقابله با آنان، سپاهی را برای سرکوبی خولانیان گسیل داشتهاند.<ref> قاسم بن سلام، کتاب النسب، ص۳۱۳ و ابن عبدربه، العقد الفرید، ج۳، ص۳۱۷؛ ابن کلبی، جمهرة النسب، ج۱، ص۱۷۵.</ref> در [[زمان]] [[ملک]] [[شمر حمیری]] معرکهای در تهامه در مکانی به نام «بیش» (محافظة بیش) در منطقه جازان به پا شد که در آن خولانیان به [[فرماندهی]] «مقتوی [[ابوکرب]]» با [[قبایل]] «[[عک]]» و«سهرة» و «[[حرة]]» به [[نبرد]] پرداختند.<ref> أغناطیوس غویدی، المختصر فی [[علم]] اللغة العربیة الجنوبیة، ص۱۹؛ | ||
Hartwig Derenboug، Les Monuments Sabeens Et Himyartes D'musee D'archeologie De Marseille، In Revue Archeologique، ۳، Vol.، Xxxv، «۱۸۹۹»، P.۲۵</ref> حملات نظامی دیگری هم از سوی خولانیان به فرماندهی یکی دیگر از مقتویها در منطقه حریب در مأرب، منطقه خیوان در نزدیکی [[صنعا]]، وادی أملح در صعده و منطقه عسیر به ثبت رسیده است. <ref> Albert Jamme،Inscription from Mahram Bilqis p.۱۶۹،۱۵۵ and ۱۵۹.</ref> [[مردم]] این [[قبیله]] در این دوره، گاه دست به [[راهزنی]] هم میزدند چندان که بر اساس یک نبشته معینی، آنان در [[حمله]] به کاروانی از معینیان (از | Hartwig Derenboug، Les Monuments Sabeens Et Himyartes D'musee D'archeologie De Marseille، In Revue Archeologique، ۳، Vol.، Xxxv، «۱۸۹۹»، P.۲۵</ref> حملات نظامی دیگری هم از سوی خولانیان به فرماندهی یکی دیگر از مقتویها در منطقه حریب در مأرب، منطقه خیوان در نزدیکی [[صنعا]]، وادی أملح در صعده و منطقه عسیر به ثبت رسیده است. <ref> Albert Jamme،Inscription from Mahram Bilqis p.۱۶۹،۱۵۵ and ۱۵۹.</ref> [[مردم]] این [[قبیله]] در این دوره، گاه دست به [[راهزنی]] هم میزدند چندان که بر اساس یک نبشته معینی، آنان در [[حمله]] به کاروانی از معینیان (از حکومتهای قدیم [[عربستان]]) شرکت داشتند.<ref> قاسم بن سلام، کتاب النسب، ص۳۱۳ و ابن عبدربه، العقد الفرید، ج۳، ص۳۱۷؛ ابن کلبی، جمهرة النسب، ج۱، ص۱۷۵.</ref> در دورههای بعد، بخش شرقی [[سرزمین]] [[خولان]] در [[مشرق]] «وادی ذَنَه» تابع [[حکومت]] حضرموت و بخش شمال غربی تابع حکومت [[سبأ]] و ذیریدان بود.<ref> رجوع کنید به جوادعلی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج ۲، ص۴۰۰، ۴۰۵.</ref> | ||
خولانیان علاوه بر دولتهای بزرگ [[یمنی]]، با [[ایرانیان]] نیز | خولانیان علاوه بر دولتهای بزرگ [[یمنی]]، با [[ایرانیان]] نیز رابطهای خصمانه داشتند<ref> جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۲، ص۴۰۰.</ref> که این امر، حکایت از [[قدرت]] و [[روحیه]] جنگجویی و [[غارت]] گری خولانیان در برابر نظامهای [[حکومتی]] سبئیان، معینیان و ایرانیان دارد. خولانیان همچنین در چالش و [[کشمکش]] با [[قبیله همدان]]<ref> همدانی، الاکلیل، ج۱۰، ص۶۵ و ۱۰۸ و ۱۲۴ و ۱۶۰ و ۱۶۲.</ref> و قبیله غیر یمنی [[هوازن]] بودند چندان که پیکاری بزرگ به نام «[[یوم]] بیشه» بین خَولان [[قضاعه]] و هوازن در گرفت.<ref> عبدالرحمن عبدالواحد الشجاع، الیمن فی صدر الاسلام، ص۴۱.</ref> خَولان با قبایلی همچون زُبید هم [[پیمان]] بود.<ref> رازی، تاریخ مدینه صنعا، ص۳۷؛ منتظر القائم، اصغر، نقش قبایل یمنی در حمایت از اهل بیت، ص۸۱-۸۲.</ref> | ||
[[ادیان]] [[جاهلی]] [[خولان]] | [[ادیان]] [[جاهلی]] [[خولان]] | ||
[[بت پرستی]] چونان بسیاری دیگر از [[اقوام عرب]] در شبه [[جزیره عربستان]]، در [[قبیله]] خولان نیز رواج داشت. آنان بتی به نام «عمیانس» داشتند که آن را میپرستیدند و از چهارپایان و کشت و زرع خود سهمی را برای آن در نظر میگرفتند.<ref> ابن کلبی، الاصنام، ص۴۳-۴۴؛ ابن-هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۸۰.</ref> خولانیان همچنین بتی مشهور به نام «[[یعوق]]» داشتند که آن را در «أَرحَب» [[نصب]] کرده بودند و در [[پرستش]] آن با [[قوم همدان]] مشارکت داشتند.<ref>ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۴۹۲؛ ابن حبیب بغدادی، المحبر، ص۳۱۷.</ref> آنان در ایام [[حج]]، [[مناسک]] خود را با تلبیه در کنار این [[بت]] آغاز میکردند و سپس راهی حج میشدند.<ref> زرکلی، الاعلام، ج۸، ص۹۴.</ref> علاوه بر بت پرستی، [[دین]] [[مجوس]] نیز در برخی [[مردم]] این [[قوم]] رواج داشت | [[بت پرستی]] چونان بسیاری دیگر از [[اقوام عرب]] در شبه [[جزیره عربستان]]، در [[قبیله]] خولان نیز رواج داشت. آنان بتی به نام «عمیانس» داشتند که آن را میپرستیدند و از چهارپایان و کشت و زرع خود سهمی را برای آن در نظر میگرفتند.<ref> ابن کلبی، الاصنام، ص۴۳-۴۴؛ ابن-هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۸۰.</ref> خولانیان همچنین بتی مشهور به نام «[[یعوق]]» داشتند که آن را در «أَرحَب» [[نصب]] کرده بودند و در [[پرستش]] آن با [[قوم همدان]] مشارکت داشتند.<ref>ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۴۹۲؛ ابن حبیب بغدادی، المحبر، ص۳۱۷.</ref> آنان در ایام [[حج]]، [[مناسک]] خود را با تلبیه در کنار این [[بت]] آغاز میکردند و سپس راهی حج میشدند.<ref> زرکلی، الاعلام، ج۸، ص۹۴.</ref> علاوه بر بت پرستی، [[دین]] [[مجوس]] نیز در برخی [[مردم]] این [[قوم]] رواج داشت. | ||
[[اسلام]] خَولان | در خولان آتشی شعلهور بود که مردم زرتشتی [[یمن]] آن را [[عبادت]] میکردند. این [[دین]] در پی [[تسلط]] [[ایرانیان]] بر یمن و انتشار آن در این [[سرزمین]]، در برخی مردم این سرزمین [[نفوذ]] یافته بود.<ref> زرکلی، الاعلام، ج۲، ص۳۲۵.</ref> ضمن این که احتمال ورود آیینهای [[مسیحیت]] و به خصوص [[یهودیت]]<ref> با توجه به گزارش ابن کلبی مبنی بر این که در بازگشت تبع از سفر عراق، وی دو حبر را از مدینه با خود همراه کرد و آنان، او را به ویرانی بتان فرمان دادند و وی با پذیرش این فرمان دستور به انهدام بتان داد و سپس خود و اهل یمن یکسره یهودی شدند، این احتمال بعید نمینماید. محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۳، ص۴۸۵؛ زرکلی، الأعلام، ج۲، ص۳۳۳.</ref> به سرزمین [[خولان]] و [[گرایش]] برخی از مردم قبیله به این ادیان را هم نباید دور از [[ذهن]] دانست. | ||
در [[ماه شعبان]] [[سال دهم هجری]] ده نفر از [[نمایندگان]] خَولان به حضور [[نبی اکرم]]{{صل}} در [[مدینه]] رسیدند و عرضه داشتند: «ای [[رسول خدا]]{{صل}} ما به [[خدا]] و رسولش [[ایمان]] داریم». [[پیامبر]]{{صل}} از آنها از حال و وضع «عَمّ أنَس» (عُمیأنُس)<ref> ابن کلبی، الاصنام، ترجمه، ص۱۳۹.</ref> پرسیدند و آنها گفتند: «همچون مبتلایان به جَرب در بدترین حال است و [[خداوند]] به جای آن [[احکام]] و فرمانهایی که تو آورده ای [[عنایت]] فرموده چون به سوی آن برگردیم ویرانش خواهیم ساخت». آن گاه آنان، در باره [[امور دینی]] خود از ایشان پرسشهایی کردند که پیامبر{{صل}} به آنها پاسخ دادند و دستور فرمودند: به آنان [[قرآن]] و احکام بیاموزند و به هر کدام | |||
== [[اسلام]] خَولان == | |||
در [[ماه شعبان]] [[سال دهم هجری]] ده نفر از [[نمایندگان]] خَولان به حضور [[نبی اکرم]]{{صل}} در [[مدینه]] رسیدند و عرضه داشتند: «ای [[رسول خدا]]{{صل}} ما به [[خدا]] و رسولش [[ایمان]] داریم». [[پیامبر]]{{صل}} از آنها از حال و وضع «عَمّ أنَس» (عُمیأنُس)<ref> ابن کلبی، الاصنام، ترجمه، ص۱۳۹.</ref> پرسیدند و آنها گفتند: «همچون مبتلایان به جَرب در بدترین حال است و [[خداوند]] به جای آن [[احکام]] و فرمانهایی که تو آورده ای [[عنایت]] فرموده چون به سوی آن برگردیم ویرانش خواهیم ساخت». آن گاه آنان، در باره [[امور دینی]] خود از ایشان پرسشهایی کردند که پیامبر{{صل}} به آنها پاسخ دادند و دستور فرمودند: به آنان [[قرآن]] و احکام بیاموزند و به هر کدام دوازده و نیم اوقیه جایزه دهند. [[نمایندگان]] [[قبیله]] [[خولان]] پس از بازگشت نزد [[قوم]] خود، فوراً [[بت]] خود عَمّ [[أنس]] را ویران کردند و آنچه را [[رسول خدا]]{{صل}} بر آنان [[حرام]] فرموده بود، حرام و آنچه را [[حلال]] فرموده بود حلال دانستند.<ref> ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۳۲۴.</ref>- <ref>منتظر القائم، اصغر، نقش قبایل یمنی در حمایت از اهل بیت، ص۸۲.</ref> گفته شده که رسول خدا{{صل}}، ضمن روایتی برخی [[قبایل]] [[یمن]] از جمله سکون، [[کنده]]، سکاسک، [[خولان]] العالیه و أُملوک رَدمان را ستودهاند. <ref> ابن ابی عاصم، الآحاد و المثانی، ج۴، ص۲۶۶؛ متقی هندی، کنزالعمال، ج ۱۲، ص۹۰.</ref> | |||
قبیله خولان و واقعه رده | قبیله خولان و واقعه رده |