پرش به محتوا

احاطه امام بر علوم و معارف تفسیر قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۲: خط ۱۲:
نقل شده است که [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} در جواب برخی [[شایعات]] [[منافقان]] درباره [[عدم آگاهی]] کافی آن حضرت از [[قرآن]] فرمود: «وای بر آنان! به [[درستی]] که من [[ناسخ و منسوخ]]، [[محکم و متشابه]]، فصل و وصل و حروف و معانی آن (قرآن) را می‌شناسم. به [[خدا]] قسم که حرفی بر [[پیامبر]]{{صل}} نازل نشده است، مگر آنکه من می‌دانم درباره چه کسی در چه روزی و در کدام مکان نازل شده است»<ref>بصائر الدرجات، ص۱۳۵؛ تفسیر العیاشی، ج‏۱، ص۱۴. در بخشی از سند این روایت آمده است: «عَنْ صَبَّاحٍ الْمُزَنِی عَنِ الْحَرْثِ بْنِ حَصِیرَةَ الْمُزَنِی» که نام راوی دوم، به طور دقیق عبارت است از «الحارث بن الحصیرة الأزدی‏» که در منابع دیگر نیز، صباح مزنی از او روایت دارد؛ اما حرث بن حصیره، ناشناخته است. بنابراین توضیح، با توجه به موثق بودن صباح و حارث، سند روایت معتبر است.</ref>.
نقل شده است که [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} در جواب برخی [[شایعات]] [[منافقان]] درباره [[عدم آگاهی]] کافی آن حضرت از [[قرآن]] فرمود: «وای بر آنان! به [[درستی]] که من [[ناسخ و منسوخ]]، [[محکم و متشابه]]، فصل و وصل و حروف و معانی آن (قرآن) را می‌شناسم. به [[خدا]] قسم که حرفی بر [[پیامبر]]{{صل}} نازل نشده است، مگر آنکه من می‌دانم درباره چه کسی در چه روزی و در کدام مکان نازل شده است»<ref>بصائر الدرجات، ص۱۳۵؛ تفسیر العیاشی، ج‏۱، ص۱۴. در بخشی از سند این روایت آمده است: «عَنْ صَبَّاحٍ الْمُزَنِی عَنِ الْحَرْثِ بْنِ حَصِیرَةَ الْمُزَنِی» که نام راوی دوم، به طور دقیق عبارت است از «الحارث بن الحصیرة الأزدی‏» که در منابع دیگر نیز، صباح مزنی از او روایت دارد؛ اما حرث بن حصیره، ناشناخته است. بنابراین توضیح، با توجه به موثق بودن صباح و حارث، سند روایت معتبر است.</ref>.


==[[علم امام]] به [[باطن قرآن]] ==
==[[علم امام]] به باطن قرآن ==
نکته دیگری که در این [[روایات]] قابل توجه و [[تأمل]] است، تأکید بر این نکته است که [[ائمه]]{{عم}} افزون بر [[ظاهر قرآن]] به باطن قرآن نیز [[علم]] دارند و از طریق باطن قرآن به [[علوم]] مختلفی دسترسی دارند. علوم مربوط به ظاهر قرآن، برای همه افرادی که زمینه‌های بهره‌مندی [[علمی]] از [[قرآن کریم]] را برای خود فراهم کرده باشند، قابل استفاده است. [[مفسران]] با [[تدبر]] در ظاهر قرآن به [[تفسیر]] آن می‌پردازند. اما باطن قرآن، در دسترس عموم [[مردم]] نیست. گویا این [[حدیث]] {{متن حدیث|إِنَّمَا یعْرِفُ الْقُرْآنَ مَنْ‏ خُوطِبَ‏ بِه}}<ref>الکافی (ط - دارالحدیث)، ج‏۱۵، ص۶۹۹: قرآن را تنها کسی می‌فهمد که به او خطاب شده است. سند این روایت صحیح است. برای مطالعه روایات با محتوای مشابه ر.ک: وسائل الشیعة، ج‏۲۷، ص۱۷۶.</ref> به همین [[باطن]] اشاره دارد؛ زیرا ظاهر آن برای همه مردم است: {{متن قرآن|وَلَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّکْرِ فَهَلْ مِن مُّدَّکِرٍ}}<ref>قمر:۱۷؛ ۲۲؛ ۳۲ و ۴۰: و به یقین قرآن را برای یادآوری آسان ساختیم پس آیا یادآورنده (و پندگیرنده‌‏ای) هست؟</ref>.
نکته دیگری که در این [[روایات]] قابل توجه و [[تأمل]] است، تأکید بر این نکته است که [[ائمه]]{{عم}} افزون بر [[ظاهر قرآن]] به باطن قرآن نیز [[علم]] دارند و از طریق باطن قرآن به [[علوم]] مختلفی دسترسی دارند. علوم مربوط به ظاهر قرآن، برای همه افرادی که زمینه‌های بهره‌مندی [[علمی]] از [[قرآن کریم]] را برای خود فراهم کرده باشند، قابل استفاده است. [[مفسران]] با [[تدبر]] در ظاهر قرآن به [[تفسیر]] آن می‌پردازند. اما باطن قرآن، در دسترس عموم [[مردم]] نیست. گویا این [[حدیث]] {{متن حدیث|إِنَّمَا یعْرِفُ الْقُرْآنَ مَنْ‏ خُوطِبَ‏ بِه}}<ref>الکافی (ط - دارالحدیث)، ج‏۱۵، ص۶۹۹: قرآن را تنها کسی می‌فهمد که به او خطاب شده است. سند این روایت صحیح است. برای مطالعه روایات با محتوای مشابه ر.ک: وسائل الشیعة، ج‏۲۷، ص۱۷۶.</ref> به همین [[باطن]] اشاره دارد؛ زیرا ظاهر آن برای همه مردم است: {{متن قرآن|وَلَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّکْرِ فَهَلْ مِن مُّدَّکِرٍ}}<ref>قمر:۱۷؛ ۲۲؛ ۳۲ و ۴۰: و به یقین قرآن را برای یادآوری آسان ساختیم پس آیا یادآورنده (و پندگیرنده‌‏ای) هست؟</ref>.


۱۱۲٬۹۹۷

ویرایش