حضور قلب در اخلاق اسلامی: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'مناجات شعبانیه' به 'مناجات شعبانیه'
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'مناجات شعبانیه' به 'مناجات شعبانیه') |
||
خط ۷۲: | خط ۷۲: | ||
*این مرتبه، حالتی است که در میان [[عارفان]] [[مسلمان]] به "[[کشف]]" نامبردار شده است. در این قسمت، آنچه به واسطه ظلمتهای [[غفلت]]، [[جهل]]، [[دنیاطلبی]] و دیگر امور اینگونه بر [[آدمی]] پوشیده بوده، به واسطه رسیدن به این [[مقام]] آشکار میگردد. اینان این آشکاری را [[کشف]] میخوانند. لازم به ذکر است که گذشته از حجابهای نامبرده، حجابهای نوری - همچون [[علم]]، [[عبادت]]، [[فضیلتهای اخلاقی]] و... نیز میتوانند [[آدمی]] را از رسیدن به مرتبه [[کشف]] حقایق باز دارند. [[خداوند متعال]] حکایت میفرماید که در [[قیامت]]، [[دوزخیان]] را مخاطب ساخته میفرماید: {{متن قرآن|لَقَدْ كُنْتَ فِي غَفْلَةٍ مِنْ هَذَا فَكَشَفْنَا عَنْكَ غِطَاءَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ}}<ref>«به راستی تو از این غافل بودی پس ما پرده را از (پیش چشم) تو کنار زدیم و امروز چشمت تیزنگر است» سوره ق، آیه ۲۲.</ref>. | *این مرتبه، حالتی است که در میان [[عارفان]] [[مسلمان]] به "[[کشف]]" نامبردار شده است. در این قسمت، آنچه به واسطه ظلمتهای [[غفلت]]، [[جهل]]، [[دنیاطلبی]] و دیگر امور اینگونه بر [[آدمی]] پوشیده بوده، به واسطه رسیدن به این [[مقام]] آشکار میگردد. اینان این آشکاری را [[کشف]] میخوانند. لازم به ذکر است که گذشته از حجابهای نامبرده، حجابهای نوری - همچون [[علم]]، [[عبادت]]، [[فضیلتهای اخلاقی]] و... نیز میتوانند [[آدمی]] را از رسیدن به مرتبه [[کشف]] حقایق باز دارند. [[خداوند متعال]] حکایت میفرماید که در [[قیامت]]، [[دوزخیان]] را مخاطب ساخته میفرماید: {{متن قرآن|لَقَدْ كُنْتَ فِي غَفْلَةٍ مِنْ هَذَا فَكَشَفْنَا عَنْكَ غِطَاءَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ}}<ref>«به راستی تو از این غافل بودی پس ما پرده را از (پیش چشم) تو کنار زدیم و امروز چشمت تیزنگر است» سوره ق، آیه ۲۲.</ref>. | ||
*از این [[آیه شریفه]]، نخست دانسته میشود که [[مؤمن]] در [[دنیا]] نیز اینگونه نبوده، به [[مقام]] [[کشف]] رسیده و دستکم حجابهای ظلمانی از مقابل چشمانش کنار رفته است؛ | *از این [[آیه شریفه]]، نخست دانسته میشود که [[مؤمن]] در [[دنیا]] نیز اینگونه نبوده، به [[مقام]] [[کشف]] رسیده و دستکم حجابهای ظلمانی از مقابل چشمانش کنار رفته است؛ | ||
*پس از آن، دانسته میشود که [[قیامت]] همان [[باطن]] [[دنیا]] است، از این رو همانگونه که [[باطن]] هر چیزی به صورت کامل با ظاهر آن انطباق و هماهنگی دارد، [[قیامت]] نیز به صورت کامل با [[دنیا]] انطباق و هماهنگی خواهد داشت. بنابراین، میتوان گفت که [[قیامت]] هماکنون نیز موجود است، امّا بیشتر نزدیک به تمامی [[مردمان]] آن را در نمییابند، و تنها برخی از مردمند که میتوانند آن را [[درک]] کنند. [[امیرمؤمنان]]{{ع}} در [[مناجات]] | *پس از آن، دانسته میشود که [[قیامت]] همان [[باطن]] [[دنیا]] است، از این رو همانگونه که [[باطن]] هر چیزی به صورت کامل با ظاهر آن انطباق و هماهنگی دارد، [[قیامت]] نیز به صورت کامل با [[دنیا]] انطباق و هماهنگی خواهد داشت. بنابراین، میتوان گفت که [[قیامت]] هماکنون نیز موجود است، امّا بیشتر نزدیک به تمامی [[مردمان]] آن را در نمییابند، و تنها برخی از مردمند که میتوانند آن را [[درک]] کنند. [[امیرمؤمنان]]{{ع}} در [[مناجات شعبانیه]] میفرمایند: [۱۰۴۸] {{متن حدیث|إِلَهِي هَبْ لِي كَمَالَ الِانْقِطَاعِ إِلَيْكَ وَ أَنِرْ أَبْصَارَ قُلُوبِنَا بِضِيَاءِ نَظَرِهَا إِلَيْكَ حَتَّى تَخْرِقَ أَبْصَارُ الْقُلُوبِ حُجَبَ النُّورِ فَتَصِلَ إِلَى مَعْدِنِ الْعَظَمَةِ وَ تَصِيرَ أَرْوَاحُنَا مُعَلَّقَةً بِعِزِّ قُدْسِكَ}}<ref>مفاتیح الجنان، مناجات شعبانیه.</ref>؛ "پروردگارا! [[انقطاع]] کامل به سوی خود را نصیب من فرما، و دیدگان قلبهایمان را به [[نور]] نگاهش به سوی تو روشن فرما، تا آنجا که [[بصیرت]] قلبها حجابهای [[نورانی]] را بشکافد و به معدن [[عظمت]] متّصل شود، و روحهای ما به عزّ [[قدس]] تو معلّق گردد"<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۱۵۵.</ref>. | ||
====قسمت دوّم==== | ====قسمت دوّم==== | ||
*آن است که [[آدمی]] به [[مقام]] تجلیه رسد. در این [[مقام]] [[قلب]] به واسطه [[انوار]] [[الهی]] روشن شده بدان جلا مییابد؛ در این حالت [[انسان]] [[حقیقت]] [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ}}<ref>«خداوند، نور آسمانها و زمین است» سوره نور، آیه ۳۵.</ref> را در مییابد، اسماء و [[صفات الهی]] بر [[قلب]] او تجلّی میکند و از این رو مرتبهای به [[خوف]] [[مبتلا]] میگردد، و مرتبهای دیگر به [[امیدواری]]، [[شادمانی]]، سرخوشی و... دست مییابد؛ چه در هر لحظه اسمی از اسماء [[مقدّس]] [[حضرت حق]] بر او تجلّی کرده حالت او را دیگرگون میسازد. [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|تَتَجَافَى جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضَاجِعِ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفًا وَطَمَعًا}}<ref>«از بسترها پهلو تهی میکنند (و برای نماز برمیخیزند) در حالی که پروردگارشان را به بیم و امید میخوانند» سوره سجده، آیه ۱۶.</ref> نیز نشانگر همین حالت اینان است. [[امیرمؤمنان]]{{ع}} در همان [[مناجات]] | *آن است که [[آدمی]] به [[مقام]] تجلیه رسد. در این [[مقام]] [[قلب]] به واسطه [[انوار]] [[الهی]] روشن شده بدان جلا مییابد؛ در این حالت [[انسان]] [[حقیقت]] [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ}}<ref>«خداوند، نور آسمانها و زمین است» سوره نور، آیه ۳۵.</ref> را در مییابد، اسماء و [[صفات الهی]] بر [[قلب]] او تجلّی میکند و از این رو مرتبهای به [[خوف]] [[مبتلا]] میگردد، و مرتبهای دیگر به [[امیدواری]]، [[شادمانی]]، سرخوشی و... دست مییابد؛ چه در هر لحظه اسمی از اسماء [[مقدّس]] [[حضرت حق]] بر او تجلّی کرده حالت او را دیگرگون میسازد. [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|تَتَجَافَى جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضَاجِعِ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفًا وَطَمَعًا}}<ref>«از بسترها پهلو تهی میکنند (و برای نماز برمیخیزند) در حالی که پروردگارشان را به بیم و امید میخوانند» سوره سجده، آیه ۱۶.</ref> نیز نشانگر همین حالت اینان است. [[امیرمؤمنان]]{{ع}} در همان [[مناجات شعبانیه]] باز میفرمایند: "خدایا! شیفتگیای در دلم افکن که پیوسته از یاد تو به یاد تو پردازم، و همّتم را در کامیابی به نامهای [[مقدّس]] و [[جایگاه]] [[قُدس]] خود قرارده... خدایا و مرا به [[نور]] پرفروغ عزّتت برسان، تا تو را بشناسم و از غیر تو بگسلم و ترسان و نگران از تو باشم، ای [[صاحب]] شکوه و [[کرامت]]!" <ref>{{متن حدیث|إِلَهِي وَ أَلْهِمْنِي وَلَهاً بِذِكْرِكَ إِلَى ذِكْرِكَ وَ اجْعَلْ هِمَّتِي فِي رَوْحِ نَجَاحِ أَسْمَائِكَ وَ مَحَلِّ قُدْسِكَ ... إِلَهِي وَ أَتْحِفْنِي بِنُورِ عِزِّكَ الْأَبْهَجِ فَأَكُونَ لَكَ عَارِفاً وَ عَنْ سِوَاكَ مُنْحَرِفاً وَ مِنْكَ خَائِفاً مُرَاقِباً يَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِكْرَامِ}}؛ مفاتیح الجنان، مناجات شعبانیه.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۱۵۶.</ref>. | ||
====قسمت سوّم==== | ====قسمت سوّم==== | ||
*قسمت سوّم از مرتبه [[شهود]] عالم حقایق، لقاء اوست - جلَّ وعلا-. این مرتبه بهوفور در [[قرآن کریم]] یاد شده، میتوان در بیست مورد از این [[کتاب آسمانی]] ذکر آن را بازجست. به این دو [[آیه شریفه]] بنگرید: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الْإِنْسَانُ إِنَّكَ كَادِحٌ إِلَى رَبِّكَ كَدْحًا فَمُلَاقِيهِ}}<ref>«ای انسان! بیگمان تو به سوی پروردگارت سخت کوشندهای، پس به لقای او خواهی رسید» سوره انشقاق، آیه ۶.</ref>؛ {{متن قرآن|فَمَنْ كَانَ يَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا}}<ref>«پس هر کس به لقای پروردگارش امید دارد باید کاری شایسته کند و در پرستش پروردگارش هیچ کس را شریک نسازد» سوره کهف، آیه ۱۱۰.</ref>. | *قسمت سوّم از مرتبه [[شهود]] عالم حقایق، لقاء اوست - جلَّ وعلا-. این مرتبه بهوفور در [[قرآن کریم]] یاد شده، میتوان در بیست مورد از این [[کتاب آسمانی]] ذکر آن را بازجست. به این دو [[آیه شریفه]] بنگرید: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الْإِنْسَانُ إِنَّكَ كَادِحٌ إِلَى رَبِّكَ كَدْحًا فَمُلَاقِيهِ}}<ref>«ای انسان! بیگمان تو به سوی پروردگارت سخت کوشندهای، پس به لقای او خواهی رسید» سوره انشقاق، آیه ۶.</ref>؛ {{متن قرآن|فَمَنْ كَانَ يَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا}}<ref>«پس هر کس به لقای پروردگارش امید دارد باید کاری شایسته کند و در پرستش پروردگارش هیچ کس را شریک نسازد» سوره کهف، آیه ۱۱۰.</ref>. | ||
خط ۸۲: | خط ۸۲: | ||
====قسمت چهارم==== | ====قسمت چهارم==== | ||
*چهارمین قسمت از مراتب [[شهود]] [[حقیقت]]، "صُعق" است. صُعق، مستیای است که در اثر غالب شدن دریافتهای [[الهی]] بر [[انسان]] روی مینهد. این حالت را در [[زبان فارسی]] "مدهوشی"، و در اصطلاح "محو" میخوانند. موسای کلیم{{ع}} چون به این [[مرتبت]] رسید، از دست شد و به حالت محو فرو افتاد: {{متن قرآن|فَلَمَّا تَجَلَّى رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكًّا وَخَرَّ مُوسَى صَعِقًا}}<ref>«و همین که پروردگارش بر آن کوه تجلّی کرد آن را با» سوره اعراف، آیه ۱۴۳.</ref>. | *چهارمین قسمت از مراتب [[شهود]] [[حقیقت]]، "صُعق" است. صُعق، مستیای است که در اثر غالب شدن دریافتهای [[الهی]] بر [[انسان]] روی مینهد. این حالت را در [[زبان فارسی]] "مدهوشی"، و در اصطلاح "محو" میخوانند. موسای کلیم{{ع}} چون به این [[مرتبت]] رسید، از دست شد و به حالت محو فرو افتاد: {{متن قرآن|فَلَمَّا تَجَلَّى رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكًّا وَخَرَّ مُوسَى صَعِقًا}}<ref>«و همین که پروردگارش بر آن کوه تجلّی کرد آن را با» سوره اعراف، آیه ۱۴۳.</ref>. | ||
*[[امیرمؤمنان]]{{ع}} باز در همان [[مناجات]] | *[[امیرمؤمنان]]{{ع}} باز در همان [[مناجات شعبانیه]] میفرمایند: "پروردگارا! مرا از آنان قرار ده که خواندیشان پس تو را پاسخ دادند، و بدانان نگریستی پس برای [[عظمت]] تو مدهوش شدند، زان پس در سِرّ آنان به [[مناجات]] با آنان پرداخته و آنان آشکارا برای تو به عمل پرداختند" <ref>{{متن حدیث|إِلَهِي وَ اجْعَلْنِي مِمَّنْ نَادَيْتَهُ فَأَجَابَكَ وَ لَاحَظْتَهُ فَصَعِقَ لِجَلَالِكَ فَنَاجَيْتَهُ سِرّاً وَ عَمِلَ لَكَ جَهْراً}}؛ مفاتیح الجنان، مناجات شعبانیه.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۱۵۸.</ref>. | ||
*یکی از امور عجیبی که برای مفسّران اهل [[سنّت]] و گروهی از مفسّران [[شیعی]] در اینجا رخ داده، آن است که اینان صُعق مذکور در [[آیه شریفه]] را، به معنای غشوه دانسته، چنین گفتهاند که [[حضرت موسی]]{{ع}}- که در شمار [[انبیاء]] [[اولوالعزم]]{{عم}} قرار دارد-، غش کرد و به بیهوشی افتاد!. عجیبتر آنکه مفسّران [[شیعی]] با آنکه سخن [[حضرت امیر]] را دیده و دریافتهاند که ایشان صعق را در شمار [[برترین]] مراتب توجه [[بنده]] به [[حضرت حق]] دانستهاند، باز از سخن آنان [[پیروی]] کرده به جای آنکه از التفات کامل [[حضرت موسی]]{{ع}} به بارگاه ربوبی سخن گویند، از غش کردن ایشان یاد کردهاند!. | *یکی از امور عجیبی که برای مفسّران اهل [[سنّت]] و گروهی از مفسّران [[شیعی]] در اینجا رخ داده، آن است که اینان صُعق مذکور در [[آیه شریفه]] را، به معنای غشوه دانسته، چنین گفتهاند که [[حضرت موسی]]{{ع}}- که در شمار [[انبیاء]] [[اولوالعزم]]{{عم}} قرار دارد-، غش کرد و به بیهوشی افتاد!. عجیبتر آنکه مفسّران [[شیعی]] با آنکه سخن [[حضرت امیر]] را دیده و دریافتهاند که ایشان صعق را در شمار [[برترین]] مراتب توجه [[بنده]] به [[حضرت حق]] دانستهاند، باز از سخن آنان [[پیروی]] کرده به جای آنکه از التفات کامل [[حضرت موسی]]{{ع}} به بارگاه ربوبی سخن گویند، از غش کردن ایشان یاد کردهاند!. | ||
*عجیبتر آنکه اینان از غش کردنهای [[پیامبر اکرم]]{{صل}} و [[اهلبیت]] ایشان{{عم}} نیز سخن گفتهاند!، چه [[فریب]] برخی از الفاظ به کار رفته در [[روایات]] و متون [[سیره]] را خورده اینگونه سخنانی ناشایست بر زبان راندهاند؛ [[خداوند]] همگان را به خصوص در اینگونه [[مقامات]] از [[لغزش]] و اشتباه مصون دارد!. | *عجیبتر آنکه اینان از غش کردنهای [[پیامبر اکرم]]{{صل}} و [[اهلبیت]] ایشان{{عم}} نیز سخن گفتهاند!، چه [[فریب]] برخی از الفاظ به کار رفته در [[روایات]] و متون [[سیره]] را خورده اینگونه سخنانی ناشایست بر زبان راندهاند؛ [[خداوند]] همگان را به خصوص در اینگونه [[مقامات]] از [[لغزش]] و اشتباه مصون دارد!. |