جز
جایگزینی متن - 'هارون الرشید' به 'هارون الرشید'
جز (جایگزینی متن - '\<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(252\,\s252\,\s233\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>این\sمدخل\sاز\sچند\sمنظر\sمتفاوت\،\sبررسی\sمیشود\:<\/div\> \<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(255\,\s245\,\s227\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\<\/div\> \<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(206\,242\,\s299\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\...) |
جز (جایگزینی متن - 'هارون الرشید' به 'هارون الرشید') |
||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
*بخشنامه سراسری [[معاویه]]، مبنی بر ممنوعیت بیان [[فضایل]] [[آل علی]]{{عم}} و جلوگیری از [[تأویل]] و [[تبیین]] آیاتی که در [[مدح]] [[خاندان پیامبر]] و [[ائمه]]{{عم}} نازل شده بود، یکی از این شیوههای [[کتمان]] و [[حقپوشی]] بود<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۸۲-۸۸.</ref>. | *بخشنامه سراسری [[معاویه]]، مبنی بر ممنوعیت بیان [[فضایل]] [[آل علی]]{{عم}} و جلوگیری از [[تأویل]] و [[تبیین]] آیاتی که در [[مدح]] [[خاندان پیامبر]] و [[ائمه]]{{عم}} نازل شده بود، یکی از این شیوههای [[کتمان]] و [[حقپوشی]] بود<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۸۲-۸۸.</ref>. | ||
*"[[ابن ابی الحدید]]" در [[شرح نهج البلاغه]] خود، از "[[طبری]]" [[نقل]] میکند: "... "حَجّاج" و کسانی که او را به [[حکومت]] گماشته بودند- همچون [[عبدالملک]] و [[ولید]] و فرعونهای دیگرِ [[بنی امیه]] که قبل از اینها بودند- بیشتر از جلوگیری از قرائتِ "[[ابن مسعود]]" و "ابیّ"، تأکیدی بر پوشاندن و مخفی نگاه داشتن [[نیکیها]] و [[فضایل]] [[امام علی|علی]]{{ع}} و [[فرزندان]] و [[شیعیان]] و پیروانش داشتند و میکوشیدند تا آنها را از چشمها بیندازند و در نظر [[مردم]]، آنها را بی [[ارزش]] جلوه دهند؛ زیرا روش [[قرائت]] [[ابن مسعود]]، و چنین [[کارها]] هرگز ضرری به آنها نمیرساند و موجب زوال حکومتشان و تباه شدن کارشان نمیشد. اما مشهور شدن و گسترش [[فضایل]] [[امام علی|علی]]{{ع}} و فرزندانش و روشن شدن [[ارزشها]] و نیکیهای آنان بود که باعث [[رسوایی]] و آشکار شدن حال و در نتیجه [[هلاکت]] و نابودی و زوال آنگونه [[حاکمان]] میشد و سبب میگشت که [[احکام]] و [[قوانین]] [[قرآن]] که دور افکنده و کنارش نهاده بودند بر آنان تسلّط یابد و چیره شود. از این جهت با [[اصرار]] و [[حرص]] هرچه تمام و کوشش پیگیر، [[فضایل]] آنان را پنهان میداشتند و [[مردم]] را نیز بر پنهان داشتن و [[کتمان]] و پوشاندن آن [[فضایل]] وامی داشتند. ولی [[خداوند]] چنان خواسته بود که [[علی]] رغم آن همه تلاش خصمانه، کار [[امام علی|علی]]{{ع}} و [[فرزندان]] پاکش و فضایلشان بیشتر [[نور]] میداد و میدرخشید و [[محبت]] آنان در [[دلها]] افزونتر میگشت و یادشان بیشتر رواج پیدا میکرد و گسترده میشد و [[حجتها]] و برهانهای آنان روشنتر و [[قوی]]تر میگشت و [[فضل]] و مقامشان والاتر میشد. تا آنجا که [[امام علی|علی]]{{ع}} و فرزندانش، با اهانتهای آنان، [[عزیز]] و [[محبوب]] شدند و با کشتن و میراندنشان زنده گشتند و هر شرّی را که نسبت به آنان در سر میپروراندند و عملی میساختند تبدیل به [[نیکی]] و خیر میشد. تا آنجا که از [[فضایل]] و برتریها و سوابق درخشان آنان تا حد بسیاری به دست ما رسیده که هرگز دیگران به مرز آن نمیرسیدند... و اگر نبود اینکه ارزشهای [[انسانی]] و [[فضایل]] [[امام علی|علی]]{{ع}} و فرزندانش همچون «[[قبله]]» مشهور بود و همچون سنتهای محفوظ فراوان بود، با آن شرایط و حقپوشیهایی که ذکر شد، در روزگار، حتی یک سخن هم از آنان به دست ما نمیرسید..."<ref>شرح ابن ابی الحدید، ج۱۳، ص۲۲۳.</ref><ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۸۲-۸۸.</ref>. | *"[[ابن ابی الحدید]]" در [[شرح نهج البلاغه]] خود، از "[[طبری]]" [[نقل]] میکند: "... "حَجّاج" و کسانی که او را به [[حکومت]] گماشته بودند- همچون [[عبدالملک]] و [[ولید]] و فرعونهای دیگرِ [[بنی امیه]] که قبل از اینها بودند- بیشتر از جلوگیری از قرائتِ "[[ابن مسعود]]" و "ابیّ"، تأکیدی بر پوشاندن و مخفی نگاه داشتن [[نیکیها]] و [[فضایل]] [[امام علی|علی]]{{ع}} و [[فرزندان]] و [[شیعیان]] و پیروانش داشتند و میکوشیدند تا آنها را از چشمها بیندازند و در نظر [[مردم]]، آنها را بی [[ارزش]] جلوه دهند؛ زیرا روش [[قرائت]] [[ابن مسعود]]، و چنین [[کارها]] هرگز ضرری به آنها نمیرساند و موجب زوال حکومتشان و تباه شدن کارشان نمیشد. اما مشهور شدن و گسترش [[فضایل]] [[امام علی|علی]]{{ع}} و فرزندانش و روشن شدن [[ارزشها]] و نیکیهای آنان بود که باعث [[رسوایی]] و آشکار شدن حال و در نتیجه [[هلاکت]] و نابودی و زوال آنگونه [[حاکمان]] میشد و سبب میگشت که [[احکام]] و [[قوانین]] [[قرآن]] که دور افکنده و کنارش نهاده بودند بر آنان تسلّط یابد و چیره شود. از این جهت با [[اصرار]] و [[حرص]] هرچه تمام و کوشش پیگیر، [[فضایل]] آنان را پنهان میداشتند و [[مردم]] را نیز بر پنهان داشتن و [[کتمان]] و پوشاندن آن [[فضایل]] وامی داشتند. ولی [[خداوند]] چنان خواسته بود که [[علی]] رغم آن همه تلاش خصمانه، کار [[امام علی|علی]]{{ع}} و [[فرزندان]] پاکش و فضایلشان بیشتر [[نور]] میداد و میدرخشید و [[محبت]] آنان در [[دلها]] افزونتر میگشت و یادشان بیشتر رواج پیدا میکرد و گسترده میشد و [[حجتها]] و برهانهای آنان روشنتر و [[قوی]]تر میگشت و [[فضل]] و مقامشان والاتر میشد. تا آنجا که [[امام علی|علی]]{{ع}} و فرزندانش، با اهانتهای آنان، [[عزیز]] و [[محبوب]] شدند و با کشتن و میراندنشان زنده گشتند و هر شرّی را که نسبت به آنان در سر میپروراندند و عملی میساختند تبدیل به [[نیکی]] و خیر میشد. تا آنجا که از [[فضایل]] و برتریها و سوابق درخشان آنان تا حد بسیاری به دست ما رسیده که هرگز دیگران به مرز آن نمیرسیدند... و اگر نبود اینکه ارزشهای [[انسانی]] و [[فضایل]] [[امام علی|علی]]{{ع}} و فرزندانش همچون «[[قبله]]» مشهور بود و همچون سنتهای محفوظ فراوان بود، با آن شرایط و حقپوشیهایی که ذکر شد، در روزگار، حتی یک سخن هم از آنان به دست ما نمیرسید..."<ref>شرح ابن ابی الحدید، ج۱۳، ص۲۲۳.</ref><ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۸۲-۸۸.</ref>. | ||
*اهمیت این [[نقل]] قول مفصل، بیشتر در آن بود که از قول شارح [[معتزلی]] [[مذهب]] [[نهج البلاغه]]، یعنی [[ابن ابی الحدید]] [[نقل]] شده است نه دیگران. در زمان [[بنی عباس]] نیز این گونه [[سیاستها]] رایج بود. حتی با جذبِ ادیبان و خریدن شاعرانِ [[دنیا]] طلب، آنان را وادار میکردند که در [[مدح]] و [[ستایش]] [[خلفا]] و در مذمّت و [[بدگویی]] و [[انتقاد]] از [[آل علی]]{{عم}} [[شعر]] بگویند و برای سرودههای خود، جایزه و [[صله]] دریافت نمایند<ref>شیعه و زمامداران خودسر، ص۱۶۳.</ref>. این برنامه تا آنجا گسترش یافته بود که عده ای نه چندان کم از [[شاعران]] برای دریافت جوایز فراوان و رسیدن به [[مال]] و [[مقام]] و [[تقرب]] به دستگاه [[خلفا]]، به خصوص در زمان [[هارون]] | *اهمیت این [[نقل]] قول مفصل، بیشتر در آن بود که از قول شارح [[معتزلی]] [[مذهب]] [[نهج البلاغه]]، یعنی [[ابن ابی الحدید]] [[نقل]] شده است نه دیگران. در زمان [[بنی عباس]] نیز این گونه [[سیاستها]] رایج بود. حتی با جذبِ ادیبان و خریدن شاعرانِ [[دنیا]] طلب، آنان را وادار میکردند که در [[مدح]] و [[ستایش]] [[خلفا]] و در مذمّت و [[بدگویی]] و [[انتقاد]] از [[آل علی]]{{عم}} [[شعر]] بگویند و برای سرودههای خود، جایزه و [[صله]] دریافت نمایند<ref>شیعه و زمامداران خودسر، ص۱۶۳.</ref>. این برنامه تا آنجا گسترش یافته بود که عده ای نه چندان کم از [[شاعران]] برای دریافت جوایز فراوان و رسیدن به [[مال]] و [[مقام]] و [[تقرب]] به دستگاه [[خلفا]]، به خصوص در زمان [[هارون الرشید]]، به [[ادبیات]] فروشی مشغول بودند و گوهر [[شعر]] را به پای سفلگانی همچون [[هارون]] میریختند و با [[بدگویی]] از [[آل]] البیت و حتی [[فاطمه زهرا|حضرت زهرا]]{{س}} به درهم و [[دینار]] میرسیدند<ref>حیاۀ الامام الحسن، باقر شریف القرشی، ج۲، ص۸۱</ref>. [[امام کاظم|امام موسی بن جعفر]]{{ع}} چرا سالها در زندان [[هارون الرشید]] به سر برد؟ جز برای اینکه از دسترس [[مردم]] دور باشد؟ [[امام رضا]]{{ع}} چرا مورد [[کینه]] و [[حسد]] [[مأمون]] بود و حتی [[مأمون]] اجازه نداد که [[نماز عید]] را به پایان برساند و از نیمه راه باز گرداند؟ جز برای [[وحشت]] از اینکه دیدهها و توجهها به سوی [[امام]] جلب میگردد و این برای حکومتِ [[مأمون]] خطرناک است؟! «وقتی آوازه [[علمی]] و [[فضایل]] [[امام رضا]]{{ع}} گسترده شد و [[علما]] از هر سو برای [[آموختن]] [[معارف]] [[دین]] به حضورش میشتافتند، [[محبت]] آن [[حضرت]] در [[دلها]] جای گرفت و [[پیوند قلبی]] [[مردم]] با او [[استوار]] میشد. این خبرها وقتی به [[مأمون]] گزارش داده شد، کینهاش نسبت به [[امام]] افزونتر گشت و به "[[محمد بن عمرو طوسی]]" [[دستور]] داد که [[مردم]] را از پیرامون آن [[حضرت]] طرد کرده و از حضورشان در مجلس آن [[امام]]، جلوگیری کند»...<ref>حیاۀ الامام الحسن، باقر شریف القرشی، ج۲، ص۳۹۳.</ref><ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۸۲-۸۸.</ref>. | ||
*در این قسمت از برخی [[تدابیر]] [[شیعی]] و شیوهها و شکلهای به کار رفته و به کار گرفته شده از سوی جناحِ خطّ [[امام]] و [[فرهنگ]] [[اهل بیت]]{{عم}} سخن میگوییم تا ببینیم [[امامان]]{{عم}} [[شیعه]]{{عم}}، برای مقابله با آن «انزوای تحمیلی» در عرصه [[فرهنگی]] و [[سیاسی]] چه میکردند و برای در هم شکستن [[توطئه]] [[سکوت]] و خنثی کردن آثار [[سیاست]] بایکوت نسبت به جناح [[حق]]، چه برنامههایی داشتند و شکلهای [[مبارزه]] با [[خفقان]] [[اموی]] و [[عباسی]] چگونه بود؟ نقاب بر چهره [[خورشید]] انداختن، ریشهای قدیمی دارد، به قدمتِ [[انسان]]، و وجود [[حق]] و [[باطل]] در [[جهان]]. و [[نور]] را زندانی کردن در حصار [[شب]]، [[شیوه]] ای کهن است. اما هرچه هست، بوده است و هست و شاید پس از این هم تا همیشه در [[تاریخ]] [[بشر]]، [[اعمال]] گردد. چندان شگفت انگیز نیست آنچه در گذشته یاد کردیم. یعنی ممنوعیت اسم [[ائمه]]{{عم}} و [[ملاقات]] و زیارتشان. برای ناآشنای به بازیهای [[تاریخ]]، شاید [[باور]] کردنی نباشد که چگونه ممکن است [[اولاد]] [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} و [[عترت]] [[طیبه]]{{عم}} او و [[ائمه]] [[دین]]{{عم}}، که [[پاک]] ترین و [[داناترین]] و [[شایسته]] ترین انسانهای عصر خویش بودند، آنگونه مورد هتک [[حرمت]] و [[ستم]] و طرد و [[نفی]] و [[انزوا]] قرار گیرند، آنهم در زمانی که از عصر [[پیامبر خاتم|پیامبر اسلام]]{{صل}} چندان هم نمیگذشت! و چنان مورد [[بیمهری]] و حتی [[کینه]] معاصران خویش قرار گیرند که [[زندگی]] را در شدیدترین شرایط سانسور و [[خفقان]] ناشی از [[سلطه]] [[بنی عباس]] و پیش از آنان [[بنی امیه]] بسر برند. حوادث [[تاریخ]]، روشنگر و [[تبیین]] کننده یکدیگر و [[مفسّر]] هماند. ممنوعیت نام [[امام علی|علی]]{{ع}} در دوره [[بنی امیه]] و جلوگیری از زیارت [[امام حسین|حسین]]{{ع}} و بیان [[فضایل]] [[اهل بیت]] [[عصمت]]{{عم}}، در عصر [[حاکمیت]] [[امویان]] و [[عباسیان]]، اگر در قرنهای بعد، اندکی باورنکردنی به نظر میرسید، حوادث مشابهی در مورد ادامه دهندگان و اخلافِ هر یک از این دو خط و دو جریان [[حق]] و [[باطل]] و [[نور]] و [[ظلمت]]، به خوبی روشنگر گذشته است<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۹۱-۹۴.</ref>. | *در این قسمت از برخی [[تدابیر]] [[شیعی]] و شیوهها و شکلهای به کار رفته و به کار گرفته شده از سوی جناحِ خطّ [[امام]] و [[فرهنگ]] [[اهل بیت]]{{عم}} سخن میگوییم تا ببینیم [[امامان]]{{عم}} [[شیعه]]{{عم}}، برای مقابله با آن «انزوای تحمیلی» در عرصه [[فرهنگی]] و [[سیاسی]] چه میکردند و برای در هم شکستن [[توطئه]] [[سکوت]] و خنثی کردن آثار [[سیاست]] بایکوت نسبت به جناح [[حق]]، چه برنامههایی داشتند و شکلهای [[مبارزه]] با [[خفقان]] [[اموی]] و [[عباسی]] چگونه بود؟ نقاب بر چهره [[خورشید]] انداختن، ریشهای قدیمی دارد، به قدمتِ [[انسان]]، و وجود [[حق]] و [[باطل]] در [[جهان]]. و [[نور]] را زندانی کردن در حصار [[شب]]، [[شیوه]] ای کهن است. اما هرچه هست، بوده است و هست و شاید پس از این هم تا همیشه در [[تاریخ]] [[بشر]]، [[اعمال]] گردد. چندان شگفت انگیز نیست آنچه در گذشته یاد کردیم. یعنی ممنوعیت اسم [[ائمه]]{{عم}} و [[ملاقات]] و زیارتشان. برای ناآشنای به بازیهای [[تاریخ]]، شاید [[باور]] کردنی نباشد که چگونه ممکن است [[اولاد]] [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} و [[عترت]] [[طیبه]]{{عم}} او و [[ائمه]] [[دین]]{{عم}}، که [[پاک]] ترین و [[داناترین]] و [[شایسته]] ترین انسانهای عصر خویش بودند، آنگونه مورد هتک [[حرمت]] و [[ستم]] و طرد و [[نفی]] و [[انزوا]] قرار گیرند، آنهم در زمانی که از عصر [[پیامبر خاتم|پیامبر اسلام]]{{صل}} چندان هم نمیگذشت! و چنان مورد [[بیمهری]] و حتی [[کینه]] معاصران خویش قرار گیرند که [[زندگی]] را در شدیدترین شرایط سانسور و [[خفقان]] ناشی از [[سلطه]] [[بنی عباس]] و پیش از آنان [[بنی امیه]] بسر برند. حوادث [[تاریخ]]، روشنگر و [[تبیین]] کننده یکدیگر و [[مفسّر]] هماند. ممنوعیت نام [[امام علی|علی]]{{ع}} در دوره [[بنی امیه]] و جلوگیری از زیارت [[امام حسین|حسین]]{{ع}} و بیان [[فضایل]] [[اهل بیت]] [[عصمت]]{{عم}}، در عصر [[حاکمیت]] [[امویان]] و [[عباسیان]]، اگر در قرنهای بعد، اندکی باورنکردنی به نظر میرسید، حوادث مشابهی در مورد ادامه دهندگان و اخلافِ هر یک از این دو خط و دو جریان [[حق]] و [[باطل]] و [[نور]] و [[ظلمت]]، به خوبی روشنگر گذشته است<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۹۱-۹۴.</ref>. | ||
*در عصر خفقانِ رضاخانی هم، [[عزاداری]] بر [[امام حسین|حسین]]{{ع}} قدغن بود و مخفیانه در [[خانهها]] انجام میگرفت. در دوره پهلوی هم، نام و نوار و اعلامیه و رساله و کتاب [[حضرت]] [[امام خمینی]] و به [[دیدار]] او رفتن [[ممنوع]] بود و همسنگران و همراهان [[رهبر]] در [[جهاد]] با [[ستم]] در عصر [[سلطنت]] [[طاغوت]]، مورد تعقب و [[تهدید]] و [[تضییق]] و [[تبعید]] قرار میگرفتند. ولی مگر تبعیدیها [[سکوت]] میکردند و [[زندانیان]] تن به [[تسلیم]] میدادند؟ در [[عصر خلفا]] نیز [[پیروان]] [[حق]] چنین بودند و همچنان که قبلًا اشاره شد، [[امامان]] [[شیعه]]{{عم}}، به عنوانِ محور اینگونه تحرّکها، برای [[دعوت]] [[مردم]] به چکادهای بلند [[حق]] و خورشیدهای روشنی بخش و حرارت آفرین [[ایمان]] و [[عدالت]]، با شیوهها و برنامههایی، در جهت احیای فضیلتهای فراموش شده و مطرح ساختن نمونههای [[عینی]] [[کمالات]] و مجسمههای [[تقوا]] و [[پاکی]] و [[ارزشهای مکتبی]]، تلاش میکردند. آنچه با عنوانِ "[[شعر]]، ذکر و زیارت" مطرح میشود اشاره به بعضی از این شیوهها و برنامه هاست. اینگونه فعالیتها و استفاده از این نوع قالبها و شیوهها، برخی بیشتر به دورانِ حیاتِ [[ائمه]]{{عم}} مربوط میشود و بعضی دیگر پس از [[شهادت]] [[ائمه]]{{عم}} هم میتواند مورد استفاده و عمل قرار گیرد. [[نوشتن]] و گفتن و نشر [[فکر]]، از اسلوبهای مهم [[تبلیغی]] در رابطه با یک [[فکر]] و [[فرهنگ]] و [[سیاست]] است. وقتی [[پیروان]] [[باطل]] از زبان و قلم و [[شعر]] و شیوههای [[تبلیغی]] بهره میگیرند، چرا [[حقجویان]] به اینگونه ابزار و وسایل بیانی روی نیاورند؟! در مقابل [[دروغ]] پردازیها و [[جعل حدیث]] و پخش [[فضایل]] ساختگی نسبت به [[امویان]] و وابستگان [[حکّام]] [[جور]]، میبایست [[فضایل]] والای [[اهل بیت]]{{عم}} بیان شود و احادیثی مستند و درست، که در [[تمجید]] و [[بزرگداشت]] این [[خاندان]] از زبان [[پیامبر خاتم|پیامبر اسلام]]{{صل}} [[نقل]] شده است، مطرح و بیان گردد که این، امری است کاملًا منطقی و به جا و خردمندانه. در زمینه [[شعر]] هم چنین است<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۹۱-۹۴.</ref>. | *در عصر خفقانِ رضاخانی هم، [[عزاداری]] بر [[امام حسین|حسین]]{{ع}} قدغن بود و مخفیانه در [[خانهها]] انجام میگرفت. در دوره پهلوی هم، نام و نوار و اعلامیه و رساله و کتاب [[حضرت]] [[امام خمینی]] و به [[دیدار]] او رفتن [[ممنوع]] بود و همسنگران و همراهان [[رهبر]] در [[جهاد]] با [[ستم]] در عصر [[سلطنت]] [[طاغوت]]، مورد تعقب و [[تهدید]] و [[تضییق]] و [[تبعید]] قرار میگرفتند. ولی مگر تبعیدیها [[سکوت]] میکردند و [[زندانیان]] تن به [[تسلیم]] میدادند؟ در [[عصر خلفا]] نیز [[پیروان]] [[حق]] چنین بودند و همچنان که قبلًا اشاره شد، [[امامان]] [[شیعه]]{{عم}}، به عنوانِ محور اینگونه تحرّکها، برای [[دعوت]] [[مردم]] به چکادهای بلند [[حق]] و خورشیدهای روشنی بخش و حرارت آفرین [[ایمان]] و [[عدالت]]، با شیوهها و برنامههایی، در جهت احیای فضیلتهای فراموش شده و مطرح ساختن نمونههای [[عینی]] [[کمالات]] و مجسمههای [[تقوا]] و [[پاکی]] و [[ارزشهای مکتبی]]، تلاش میکردند. آنچه با عنوانِ "[[شعر]]، ذکر و زیارت" مطرح میشود اشاره به بعضی از این شیوهها و برنامه هاست. اینگونه فعالیتها و استفاده از این نوع قالبها و شیوهها، برخی بیشتر به دورانِ حیاتِ [[ائمه]]{{عم}} مربوط میشود و بعضی دیگر پس از [[شهادت]] [[ائمه]]{{عم}} هم میتواند مورد استفاده و عمل قرار گیرد. [[نوشتن]] و گفتن و نشر [[فکر]]، از اسلوبهای مهم [[تبلیغی]] در رابطه با یک [[فکر]] و [[فرهنگ]] و [[سیاست]] است. وقتی [[پیروان]] [[باطل]] از زبان و قلم و [[شعر]] و شیوههای [[تبلیغی]] بهره میگیرند، چرا [[حقجویان]] به اینگونه ابزار و وسایل بیانی روی نیاورند؟! در مقابل [[دروغ]] پردازیها و [[جعل حدیث]] و پخش [[فضایل]] ساختگی نسبت به [[امویان]] و وابستگان [[حکّام]] [[جور]]، میبایست [[فضایل]] والای [[اهل بیت]]{{عم}} بیان شود و احادیثی مستند و درست، که در [[تمجید]] و [[بزرگداشت]] این [[خاندان]] از زبان [[پیامبر خاتم|پیامبر اسلام]]{{صل}} [[نقل]] شده است، مطرح و بیان گردد که این، امری است کاملًا منطقی و به جا و خردمندانه. در زمینه [[شعر]] هم چنین است<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۹۱-۹۴.</ref>. |