دعبل خزاعی در معارف و سیره رضوی: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'هارون الرشید' به 'هارون الرشید'
جز (جایگزینی متن - '== جستارهای وابسته == ==' به '==') |
جز (جایگزینی متن - 'هارون الرشید' به 'هارون الرشید') |
||
خط ۸: | خط ۸: | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
[[ابوعلی]] یا [[ابوجعفر دعبل بن علی بن رزین بن عثمان بن عبداللّه بن بدیل بن ورقاء خزاعی کوفی]]، معروف به «دعبل خُزاعی، از [[خاندان]] معروف [[بنیخزاعه]]<ref>قبیله خزاعی منسوب به بدیل بن ورقاء که از اصحاب رسول اکرم{{صل}} بود، میباشد، این طایفه به دوستی آل محمد{{صل}} معروفند، معاویه میگفت: خزاعیان در دوستی علی بن ابیطالب{{ع}} به آنجا رسیدهاند که اگر زنانشان نیز میتوانستند با ما پیکار میکردند.</ref>، در [[سال ۱۴۸ هجری]] قمری در [[کوفه]] به [[دنیا]] آمد. وی [[شیعه]]، [[متکلم]]، ادیب، [[خردمند]]، با [[تقوا]]، [[دیندار]]، با [[فضیلت]]، [[شجاع]] و با شهامتترین شاعر [[تاریخ]] در حقگویی، آشنا به [[علم]] ایام و طبقات [[شاعران]] و هم چون اجدادش، [[شاعری]] برجسته و [[سخنوری]] توانا بود. وی در [[زمان]] [[خلافت]] [[هارون]] | [[ابوعلی]] یا [[ابوجعفر دعبل بن علی بن رزین بن عثمان بن عبداللّه بن بدیل بن ورقاء خزاعی کوفی]]، معروف به «دعبل خُزاعی، از [[خاندان]] معروف [[بنیخزاعه]]<ref>قبیله خزاعی منسوب به بدیل بن ورقاء که از اصحاب رسول اکرم{{صل}} بود، میباشد، این طایفه به دوستی آل محمد{{صل}} معروفند، معاویه میگفت: خزاعیان در دوستی علی بن ابیطالب{{ع}} به آنجا رسیدهاند که اگر زنانشان نیز میتوانستند با ما پیکار میکردند.</ref>، در [[سال ۱۴۸ هجری]] قمری در [[کوفه]] به [[دنیا]] آمد. وی [[شیعه]]، [[متکلم]]، ادیب، [[خردمند]]، با [[تقوا]]، [[دیندار]]، با [[فضیلت]]، [[شجاع]] و با شهامتترین شاعر [[تاریخ]] در حقگویی، آشنا به [[علم]] ایام و طبقات [[شاعران]] و هم چون اجدادش، [[شاعری]] برجسته و [[سخنوری]] توانا بود. وی در [[زمان]] [[خلافت]] [[هارون الرشید]]، به [[بغداد]] آمد و در رکاب [[امام]] [[موسی بن جعفر]]{{ع}} بود. چون [[امام رضا]]{{ع}} به [[خراسان]] آمدند و بالاجبار ولا یتعهدی [[مأمون]] را پذیرفتند، او به همراه برادرش «رزین بن [[علی]]» و شاعری به نام «[[ابراهیم بن عباس]]»، به سوی خراسان روانه شد که مورد تهاجم [[راهزنان]] قرار گرفتند. چون به خراسان رسیدند، [[مردم]] با امام{{ع}} در امر ولایتعهدی [[بیعت]] کرده بودند. دعبل به نزد امام{{ع}} مشرف گردید و عرض کرد: «یابن [[رسول اللّه]]{{صل}} قصیدهای<ref>این قصیده به قصیده تائیه معروف است.</ref>ساختهام و [[سوگند]] میخورم که برای احدی غیر از شما نخواندهام. امام{{ع}} فرمودند: آن را بخوان. دعبل شعرش را به این مطلع آغاز کرد: | ||
{{عربی|مَدَارِسُ آيَاتٍ خَلَتْ مِنْ تِلَاوَةٍ *** وَ مَنْزِلُ وَحْيٍ مُقْفِرُ الْعَرَصَاتِ}} | {{عربی|مَدَارِسُ آيَاتٍ خَلَتْ مِنْ تِلَاوَةٍ *** وَ مَنْزِلُ وَحْيٍ مُقْفِرُ الْعَرَصَاتِ}} | ||
(محل دروس [[قرآن]] از [[خواندن قرآن]] خالی شده بود، و محل [[نزول وحی]] منزلگاهی بیکس، چونان بیابانهای بیآب و علف، خالی و بدون سکنه بود). | (محل دروس [[قرآن]] از [[خواندن قرآن]] خالی شده بود، و محل [[نزول وحی]] منزلگاهی بیکس، چونان بیابانهای بیآب و علف، خالی و بدون سکنه بود). |