نخع: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
{{مدخل مرتبط | {{مدخل مرتبط | ||
| موضوع مرتبط = مذحج | | موضوع مرتبط = مذحج | ||
| عنوان مدخل = | | عنوان مدخل = نخع | ||
| مداخل مرتبط = [[نخع در تاریخ اسلامی]] | | مداخل مرتبط = [[نخع در تاریخ اسلامی]] | ||
| پرسش مرتبط = | | پرسش مرتبط = | ||
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
== نخعیان در عصر جاهلیت == | == نخعیان در عصر جاهلیت == | ||
=== دین نخعیان در ایام جاهلی === | === دین نخعیان در ایام جاهلی === | ||
[[اخبار]] دقیقی از گرایشات [[دینی]] نخع پیش از اسلام در دست نیست، اما آنچه مسلم است این است که آنان نیز چونان بسیاری دیگر از [[مردمان عرب]] در [[جاهلیت]] [[بت]] میپرستیدند. ابنکلبی از [[پرستش]] بتی به نام "[[یغوث]]" توسط [[قوم]] | [[اخبار]] دقیقی از گرایشات [[دینی]] نخع پیش از اسلام در دست نیست، اما آنچه مسلم است این است که آنان نیز چونان بسیاری دیگر از [[مردمان عرب]] در [[جاهلیت]] [[بت]] میپرستیدند. ابنکلبی از [[پرستش]] بتی به نام "[[یغوث]]" توسط [[قوم]] نخع خبر داده است<ref>شیخ طوسی؛ التبیان فی تفسیر القرآن، تحقیق احمد قصیر العاملی، بیروت، مکتب الاعلام الاسلامیه، ۱۴۰۹ق، ج۱۰، ص۱۴۱.</ref>. علاوه بر [[بتپرستی]]، گزارشاتی در دست است که از آشنایی برخی از [[مردم]] نخع با [[ادیان الهی]] پیش از [[اسلام]] خبر میدهند<ref>مریم سعیدیان جزی و اصغر منتظر القائم، قبیله نخع در تاریخ اسلام و تشیع، ص۳۴-۳۵.</ref>. | ||
=== تعاملات سیاسی ـ اجتماعی نخعیان با دیگر قبایل در عصر جاهلی === | === تعاملات سیاسی ـ اجتماعی نخعیان با دیگر قبایل در عصر جاهلی === | ||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
== [[اسلام]] [[قبیله نخع]] == | == [[اسلام]] [[قبیله نخع]] == | ||
پیشنه اسلام برخی از [[اعراب]] یمنی به پیش از حضور نمایندگان قبایل [[عرب]] در [[مدینه]] ([[عام الوفود]]) بر میگردد؛ چراکه [[پیامبر اکرم]]{{صل}} در آن [[زمان]]، با اعزام [[مبلغان]]، [[کارگزاران]] و [[فرماندهان]] خویش به یمن، زمینهی پذیرش عمومی اسلام را در این منطقه فراهم آورده بود. بر این اساس، اسلامپذیری | پیشنه اسلام برخی از [[اعراب]] یمنی به پیش از حضور نمایندگان قبایل [[عرب]] در [[مدینه]] ([[عام الوفود]]) بر میگردد؛ چراکه [[پیامبر اکرم]]{{صل}} در آن [[زمان]]، با اعزام [[مبلغان]]، [[کارگزاران]] و [[فرماندهان]] خویش به یمن، زمینهی پذیرش عمومی اسلام را در این منطقه فراهم آورده بود. بر این اساس، اسلامپذیری نخع طی مراحل و گونههای مختلفی انجام گرفت. | ||
در [[سال دهم هجرت]]، [[معاذ بن جبل]] از جانب [[رسول خدا]]{{صل}} [[مأموریت]] یافت تا زمینه نشر اسلام و عمل به [[آموزههای دینی]] را در [[یمن]] فراهم کند<ref>ابن حبیب، المحبر، ص۱۲۶.</ref>، وی پس از ورود و استقرار در صنعاء، اقدامات متعددی انجام داد که ساخت [[مسجد]]<ref>علی عماره یمنی، تاریخ یمن، ص۷۲-۷۴.</ref> و [[دعوت به اسلام]] و [[تعلیم]] [[احکام]] و [[قرآن]] از آن جمله است<ref>ر. ک. یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۱۲۲.</ref>. او هیأتی از [[رجال]] [[یمنی]] از جمله دو نفر از افراد قبیله | در [[سال دهم هجرت]]، [[معاذ بن جبل]] از جانب [[رسول خدا]]{{صل}} [[مأموریت]] یافت تا زمینه نشر اسلام و عمل به [[آموزههای دینی]] را در [[یمن]] فراهم کند<ref>ابن حبیب، المحبر، ص۱۲۶.</ref>، وی پس از ورود و استقرار در صنعاء، اقدامات متعددی انجام داد که ساخت [[مسجد]]<ref>علی عماره یمنی، تاریخ یمن، ص۷۲-۷۴.</ref> و [[دعوت به اسلام]] و [[تعلیم]] [[احکام]] و [[قرآن]] از آن جمله است<ref>ر. ک. یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۱۲۲.</ref>. او هیأتی از [[رجال]] [[یمنی]] از جمله دو نفر از افراد قبیله نخع به نامهای [[ارقم بن یزید]] و [[ارطاة بن کعب]] (جهیش) را به مدینه فرستاد. در این حضور که با انگیزه [[اعلان]] اسلامپذیری خود و [[اطاعت از حکومت]] اسلامی و تفحص در مورد دین اسلام صورت گرفت، ارقم بن یزید و ارطاة بن کعب در کسوت [[مسلمانی]] درآمدند<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۶۰.</ref>.<ref>مقاله نقش قبیله نخع در تاریخ اسلام در قرن نخست هجری، اصغر منتظر القائم، مؤسسه شیعهشناسی، فصلنامه علمی پژوهشی شیعهشناسی، سال ششم، شماره۲۲.</ref> | ||
[[سریه]] [[امام علی بن ابیطالب]]{{ع}} در [[یمن]] در [[رمضان]] [[سال دهم هجری]]<ref>خلیفة بن خیاط، تاریخ، ص۴۸.</ref> هم مرحله دیگر از [[اسلام]] نخعیان را رقم زد. به موجب این سریه ـ که آن را از جمله عوامل تأثیرگذار بر [[پذیرش اسلام]] مذحجیان گفتهاند ـ، نخستین گروه از [[سپاهیان]] اسلام وارد بلاد [[مذحج]] شدند. در این [[مأموریت]] نظامی، علی{{ع}} [[مردم]] را به اسلام [[دعوت]] کرد و [[احکام دین]] و [[قرآن]] به آنها آموخت و صدقاتشان را جمعآوری نمود<ref>یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۷۶.</ref>. در پی این سریه، بسیاری از مردم نخع از جمله [[مالک بن حارث نخعی]] اسلام آوردند و با آن حضرت [[همکاری]] کردند<ref>واقدی، فتوح الشام، ص۶۲.</ref>. از سوی دیگر [[حضور امام]] علی{{ع}} در یمن و [[همراهی]] برخی بزرگان [[قبایل]] مانند نخع با آن حضرت نقش مهمی در گرایشات [[سیاسی]] – مذهبی نخعیان به آن حضرت داشت. [[رفتار]] رسول خدا{{صل}} با مردم [[قبیله نخع]] نیز سهم بسزایی در [[گرایش]] آنان به اسلام و همراهی با آن داشت. <ref>ابن منظور، لسان العرب، ج۸، ص۳۴۹.</ref>.<ref>مریم سعیدیان جزی و اصغر منتظر القائم، قبیله نخع در تاریخ اسلام و تشیع، ص۴۹؛ [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref> | [[سریه]] [[امام علی بن ابیطالب]]{{ع}} در [[یمن]] در [[رمضان]] [[سال دهم هجری]]<ref>خلیفة بن خیاط، تاریخ، ص۴۸.</ref> هم مرحله دیگر از [[اسلام]] نخعیان را رقم زد. به موجب این سریه ـ که آن را از جمله عوامل تأثیرگذار بر [[پذیرش اسلام]] مذحجیان گفتهاند ـ، نخستین گروه از [[سپاهیان]] اسلام وارد بلاد [[مذحج]] شدند. در این [[مأموریت]] نظامی، علی{{ع}} [[مردم]] را به اسلام [[دعوت]] کرد و [[احکام دین]] و [[قرآن]] به آنها آموخت و صدقاتشان را جمعآوری نمود<ref>یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۷۶.</ref>. در پی این سریه، بسیاری از مردم نخع از جمله [[مالک بن حارث نخعی]] اسلام آوردند و با آن حضرت [[همکاری]] کردند<ref>واقدی، فتوح الشام، ص۶۲.</ref>. از سوی دیگر [[حضور امام]] علی{{ع}} در یمن و [[همراهی]] برخی بزرگان [[قبایل]] مانند نخع با آن حضرت نقش مهمی در گرایشات [[سیاسی]] – مذهبی نخعیان به آن حضرت داشت. [[رفتار]] رسول خدا{{صل}} با مردم [[قبیله نخع]] نیز سهم بسزایی در [[گرایش]] آنان به اسلام و همراهی با آن داشت. <ref>ابن منظور، لسان العرب، ج۸، ص۳۴۹.</ref>.<ref>مریم سعیدیان جزی و اصغر منتظر القائم، قبیله نخع در تاریخ اسلام و تشیع، ص۴۹؛ [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref> | ||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
قبیلۀ نخع در [[فتوحات]] شهرهای داخلی ایران از جمله [[اصفهان]]<ref>بیهقی، احمد بن حسین، السنن الکبری، بیروت: دارالفکر، ج۶، صص ۳۲۲-۳۲۳و۳۳۲.</ref> و [[قزوین]]<ref>ابنحجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۶، ص۳۸۷.</ref> نیز شرکت داشتند. همچنین گروهی از نخعیان به [[فرماندهی]] [[مالک بن حارث]] نخعی عازم [[شام]] شدند. مالک در [[فتح]] [[یرموک]] و برخی دیگر از فتوح شام مانند [[حلب]] که تحت فرماندهی [[ابوعبیده]] بود، علاوه بر [[ریاست]] نخع، فرماندهی بخشی از سپاه را نیز عهدهدار بود<ref>ابناعثم، ترجمه الفتوح، ص۱۴۹-۱۵۲.</ref>. او در این نبرد از ناحیه [[چشم زخم]] برداشت و از آن پس «اشتر» [[لقب]] گرفت<ref>دینوری، ابوحنیفه احمد بن داوود، الاخبار الطوال، عبدالمنعم عامر، بیجا، دارالاحیاء الکتب العربیه، ۱۹۶۰م، ص۱۲۰؛ محمد بن جریر الطبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، ج۳، ص۴۰۱.</ref>.<ref>مریم سعیدیان جزی و اصغر منتظر القائم، قبیله نخع در تاریخ اسلام و تشیع، ص۶۴-۷۱؛ [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref> | قبیلۀ نخع در [[فتوحات]] شهرهای داخلی ایران از جمله [[اصفهان]]<ref>بیهقی، احمد بن حسین، السنن الکبری، بیروت: دارالفکر، ج۶، صص ۳۲۲-۳۲۳و۳۳۲.</ref> و [[قزوین]]<ref>ابنحجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۶، ص۳۸۷.</ref> نیز شرکت داشتند. همچنین گروهی از نخعیان به [[فرماندهی]] [[مالک بن حارث]] نخعی عازم [[شام]] شدند. مالک در [[فتح]] [[یرموک]] و برخی دیگر از فتوح شام مانند [[حلب]] که تحت فرماندهی [[ابوعبیده]] بود، علاوه بر [[ریاست]] نخع، فرماندهی بخشی از سپاه را نیز عهدهدار بود<ref>ابناعثم، ترجمه الفتوح، ص۱۴۹-۱۵۲.</ref>. او در این نبرد از ناحیه [[چشم زخم]] برداشت و از آن پس «اشتر» [[لقب]] گرفت<ref>دینوری، ابوحنیفه احمد بن داوود، الاخبار الطوال، عبدالمنعم عامر، بیجا، دارالاحیاء الکتب العربیه، ۱۹۶۰م، ص۱۲۰؛ محمد بن جریر الطبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، ج۳، ص۴۰۱.</ref>.<ref>مریم سعیدیان جزی و اصغر منتظر القائم، قبیله نخع در تاریخ اسلام و تشیع، ص۶۴-۷۱؛ [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref> | ||
== | == نخع و اسکان در مناطق جدید [[اسلامی]] == | ||
در طی فتوحات اسلامی، برخی از آنان در شام و [[عراق]] به ویژه [[شهر کوفه]] سکنی گزیدند<ref>ابنعساکر، تاریخ مدینه دمشق، تحقیق علی شیری، بیروت:دارالفکر، ۱۴۱۵ق، ج۶۵، ص۱۰۰؛ ابنخلدون، محمد، تاریخ، بیروت: دار احیاء التراث العربی، ج۲، ص۲-۳.</ref>. علاوه بر [[کوفه]]، از حضور | در طی فتوحات اسلامی، برخی از آنان در شام و [[عراق]] به ویژه [[شهر کوفه]] سکنی گزیدند<ref>ابنعساکر، تاریخ مدینه دمشق، تحقیق علی شیری، بیروت:دارالفکر، ۱۴۱۵ق، ج۶۵، ص۱۰۰؛ ابنخلدون، محمد، تاریخ، بیروت: دار احیاء التراث العربی، ج۲، ص۲-۳.</ref>. علاوه بر [[کوفه]]، از حضور نخع در [[بصره]] هم اخباری در دست است<ref>ابنعبدربه، العقد الفرید، ج۷، ص۲۲۸.</ref>. با گسترش قلمرو [[اسلامی]] و تداوم [[سیاست]] فتوح توسط [[امویان]]، بسیاری از [[اعراب]] به جاهای مختلف [[مهاجرت]] کردند یا در مناطق مهم مرزی اسکان یافتند. از جمله گروهی از نخعیان همراه با [[مالک اشتر]] به [[اصفهان]] رفتند<ref>سمعانی، الانساب، ج۵، ص۴۷۶.</ref>. گروهی از آنان در [[قم]]<ref>یعقوبی، البلدان، ص۴۰</ref> [[قزوین]]<ref>ابنحجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۶، ص۳۸۷.</ref> و [[ری]]<ref>ابناثیر، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۴۳۵.</ref> و [[خراسان]] و بلاد دیگر<ref>یعقوبی، احمد بن ابییعقوب، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۴۰</ref> [[سکونت]] یافتند<ref>مریم سعیدیان جزی و اصغر منتظر القائم، قبیله نخع در تاریخ اسلام و تشیع، ص۷۲-۷۷؛ [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref> | ||
== نقش نخعیها در اعتراضات مردمی علیه [[عثمان]] == | == نقش نخعیها در اعتراضات مردمی علیه [[عثمان]] == | ||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
از دید مردم، تنها کسی که میتوانست جلوی چنین کارهایی را بگیرد، خلیفه بود. [[اعتراض]] کوفیان به خلیفه بینتیجه بود؛ با [[انتصاب]] [[سعید بن عاص]] به [[امارت کوفه]]، [[مالک اشتر]] و دیگر بزرگان کوفه بدین امر اعتراض کرده،<ref>ابنسعد، الطبقات الکبری، ج۵، ص۳۲-۳۳.</ref> به [[والی]] عثمان [[حمله]] کردند و او را زخمی کردند<ref>محمد بن جریر الطبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، ج۳، ص۳۷۴.</ref>. [[امیر]] کوفه به عثمان [[نامه]] نوشت و از [[اقدام]] گروهی از [[کوفیان]] علیه او خبر داد. | از دید مردم، تنها کسی که میتوانست جلوی چنین کارهایی را بگیرد، خلیفه بود. [[اعتراض]] کوفیان به خلیفه بینتیجه بود؛ با [[انتصاب]] [[سعید بن عاص]] به [[امارت کوفه]]، [[مالک اشتر]] و دیگر بزرگان کوفه بدین امر اعتراض کرده،<ref>ابنسعد، الطبقات الکبری، ج۵، ص۳۲-۳۳.</ref> به [[والی]] عثمان [[حمله]] کردند و او را زخمی کردند<ref>محمد بن جریر الطبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، ج۳، ص۳۷۴.</ref>. [[امیر]] کوفه به عثمان [[نامه]] نوشت و از [[اقدام]] گروهی از [[کوفیان]] علیه او خبر داد. | ||
مالک پس از بازگشت از شام همراه با پانصد تن از جمله برخی [[رجال]] [[شیعه]] [[عراق]]، در بیرون کوفه اردو زدند و کوفه را به محاصره در آوردند و خواسته خود را برکناری [[سعید بن عاص]] اعلام کردند. این امر سرانجام خلیفه را بر آن داشت تا سعید بن عاص را [[عزل]] و [[ابوموسی اشعری]] را به عنوان والی، رهسپار کوفه نماید<ref>ابنسعد، الطبقات الکبری، ج۵، ص۳۳؛ بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ترجمه محمدباقر محمودی، بیروت: مؤسسه الاعلمی، ۱۳۹۴ق، ج۵، ج۵، ص۵۳۴-۵۳۵.</ref>، اما [[انتصاب]] اشعری و تغییر والیان سایر ولایات از [[خشم]] مردم نکاست. | مالک پس از بازگشت از شام همراه با پانصد تن از جمله برخی [[رجال]] [[شیعه]] [[عراق]]، در بیرون کوفه اردو زدند و کوفه را به محاصره در آوردند و خواسته خود را برکناری [[سعید بن عاص]] اعلام کردند. این امر سرانجام خلیفه را بر آن داشت تا سعید بن عاص را [[عزل]] و [[ابوموسی اشعری]] را به عنوان والی، رهسپار کوفه نماید<ref>ابنسعد، الطبقات الکبری، ج۵، ص۳۳؛ بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ترجمه محمدباقر محمودی، بیروت: مؤسسه الاعلمی، ۱۳۹۴ق، ج۵، ج۵، ص۵۳۴-۵۳۵.</ref>، اما [[انتصاب]] اشعری و تغییر والیان سایر ولایات از [[خشم]] مردم نکاست. نخع در این حوادث سهم مهمی ایفا میکرد<ref>خوارزمی، موفق بن احمد، المناقب، قم: مؤسسه النشر الاسلامی، ۱۴۱۱ق، صص ۲۴۷-۲۴۹.</ref>. | ||
پس از قتل عثمان، شمار کثیری از [[مهاجران]] و [[انصار]] و دیگر [[مردمان]] مدینه از جمله تنی چند از بزرگان نخعی که در جمع [[مردم]] حضور داشتند، با علی{{ع}} بیعت کردند<ref>مفید، محمد، الجمل، قم: مکتبه الداوری،[بی تا]، ص۱۰۸.</ref>. [[مالک اشتر]] در بین حاضران به ذکر فضایل علی{{ع}} و [[مراتب علم]] و تقوای آن حضرت و جایگاه ایشان نزد [[رسول خدا]]{{صل}} پرداخت<ref>نقش قبیله نخع در تاریخ اسلام در قرن نخست هجری، اصغر منتظر القائم، مؤسسه شیعهشناسی، فصلنامه علمی پژوهشی شیعهشناسی، سال ششم، شماره۲۲؛ [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref>. | پس از قتل عثمان، شمار کثیری از [[مهاجران]] و [[انصار]] و دیگر [[مردمان]] مدینه از جمله تنی چند از بزرگان نخعی که در جمع [[مردم]] حضور داشتند، با علی{{ع}} بیعت کردند<ref>مفید، محمد، الجمل، قم: مکتبه الداوری،[بی تا]، ص۱۰۸.</ref>. [[مالک اشتر]] در بین حاضران به ذکر فضایل علی{{ع}} و [[مراتب علم]] و تقوای آن حضرت و جایگاه ایشان نزد [[رسول خدا]]{{صل}} پرداخت<ref>نقش قبیله نخع در تاریخ اسلام در قرن نخست هجری، اصغر منتظر القائم، مؤسسه شیعهشناسی، فصلنامه علمی پژوهشی شیعهشناسی، سال ششم، شماره۲۲؛ [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref>. | ||
== نقش نخعیها در حمایت از [[حکومت علوی]] {{ع}} == | == نقش نخعیها در حمایت از [[حکومت علوی]] {{ع}} == | ||
بسیاری از نخعیان [[اسلام]] خود را از علی{{ع}} گرفته بودند. پس از سریه علی{{ع}} در [[سال دهم بعثت]] بسیاری از نخعیان با [[اسلام]] آشنا شدند و گروهی از [[رجال]] | بسیاری از نخعیان [[اسلام]] خود را از علی{{ع}} گرفته بودند. پس از سریه علی{{ع}} در [[سال دهم بعثت]] بسیاری از نخعیان با [[اسلام]] آشنا شدند و گروهی از [[رجال]] نخع اسلام آوردند و با آن حضرت [[همکاری]] کردند<ref>واقدی، فتوح الشام، ص۶۲.</ref>. | ||
افراد و قبایلی که با [[حضور امام]] علی{{ع}} در [[یمن]] [[مسلمان]] شدند، عمدتاً دارای گرایشات [[شیعی]] بودند و در حوادث مرتبط با [[تاریخ]] [[تشیع]] موضع [[همگرایی]] و [[همراهی]] داشتند؛ چراکه سریه علی{{ع}} به یمن ابعاد مختلفی داشت و از مهمترین ویژگیهای آن نشر صحیح آموزههای [[وحیانی]] و عمل منطبق بر [[سنت رسول خدا]]{{صل}} و آشنایی یمنیها با [[اسلام ناب]] بود. در نتیجه تازه [[مسلمانان]] [[یمنی]] اسلام را همراه با [[محبت اهل بیت]]{{ع}} [[درک]] کرده، با [[منزلت]] و مرتبه [[اهل بیت]]{{ع}} آشنا شدند و همواره بر این [[محبت]] [[پایدار]] ماندند<ref>محمد بن جریر الطبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، ج۲، ص۵۴۰؛ ابن خلدون، تاریخ، ج۲، ص۶۶-۶۷.</ref>. | افراد و قبایلی که با [[حضور امام]] علی{{ع}} در [[یمن]] [[مسلمان]] شدند، عمدتاً دارای گرایشات [[شیعی]] بودند و در حوادث مرتبط با [[تاریخ]] [[تشیع]] موضع [[همگرایی]] و [[همراهی]] داشتند؛ چراکه سریه علی{{ع}} به یمن ابعاد مختلفی داشت و از مهمترین ویژگیهای آن نشر صحیح آموزههای [[وحیانی]] و عمل منطبق بر [[سنت رسول خدا]]{{صل}} و آشنایی یمنیها با [[اسلام ناب]] بود. در نتیجه تازه [[مسلمانان]] [[یمنی]] اسلام را همراه با [[محبت اهل بیت]]{{ع}} [[درک]] کرده، با [[منزلت]] و مرتبه [[اهل بیت]]{{ع}} آشنا شدند و همواره بر این [[محبت]] [[پایدار]] ماندند<ref>محمد بن جریر الطبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، ج۲، ص۵۴۰؛ ابن خلدون، تاریخ، ج۲، ص۶۶-۶۷.</ref>. | ||
خط ۶۲: | خط ۶۲: | ||
=== حضور نظامی === | === حضور نظامی === | ||
#[[جنگ جمل]]: از جمله [[قبایل]] [[کوفی]] که در جنگ جمل به یاری [[امام علی]] {{ع}} شتافتند، قبیله [[مذحج]] و [[طوایف]] آن بود<ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۲۳۵؛ محمد بن جریر الطبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، ج۳، ص۵۱۳.</ref>. در این جنگ، [[مالک اشتر]] عهدهدار [[ریاست]] | #[[جنگ جمل]]: از جمله [[قبایل]] [[کوفی]] که در جنگ جمل به یاری [[امام علی]] {{ع}} شتافتند، قبیله [[مذحج]] و [[طوایف]] آن بود<ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۲۳۵؛ محمد بن جریر الطبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، ج۳، ص۵۱۳.</ref>. در این جنگ، [[مالک اشتر]] عهدهدار [[ریاست]] نخع و [[فرماندهی]] میمنه [[سپاه امام]]{{ع}} بود<ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ۲۳۵-۲۳۷.</ref>. علاوه بر آن، گروهی از نخعیان به همراه جمعی از [[همدانیان]] جهت پراکنده ساختن مردم از اطراف شتر [[عایشه]] [[مأموریت]] یافتند. آنان با [[حمله]] به این شتر و پی کردن آن، مردم را از اطراف آن پراکنده ساختند<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، تحقیق محمدابوالفضل ابراهیم، بیجا، دارالاحیاء الکتب العربیه، بیتا، ج ۱، ص۲۶۵. نیز ر. ک. کورانی عاملی، علی؛ سلسلة القبائل العربیه فی العراق(۱۰)، چاپ اول، ۱۴۳۱، ص۲۷-۲۸.</ref>. | ||
#[[جنگ صفین]]: پس از آنکه علی{{ع}} به [[خلافت]] رسید، گروهی چون [[معاویه]] [[قتل عثمان]] را بهانه کردند و در سال ۳۷ هجری [[نبرد صفین]] را با [[شعار]] [[خونخواهی عثمان]] به راه انداختند. با آغاز جنگ، علی{{ع}} بر اساس تقسیمبندی [[قبایل کوفه]]، آنها را در هفت [[لشکر]] جای داد و برای هر کدام فرماندهی تعیین نمود و فرماندهی [[قبیله مذحج]] و اشعر را به [[نضر بن زیاد حارثی]] سپرد<ref>محمد بن جریر الطبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، ج۳، ص۵۶۶.</ref> و [[مالک بن حارث نخعی]] را به عنوان [[فرمانده]] [[میمنه]] و [[پرچمدار]] مذحجیان [[سپاه]] تعیین کرد<ref>ابن خلدون، محمد، تاریخ، ج۲، ص۱۷۲-۱۷۴.</ref>. قبیله | #[[جنگ صفین]]: پس از آنکه علی{{ع}} به [[خلافت]] رسید، گروهی چون [[معاویه]] [[قتل عثمان]] را بهانه کردند و در سال ۳۷ هجری [[نبرد صفین]] را با [[شعار]] [[خونخواهی عثمان]] به راه انداختند. با آغاز جنگ، علی{{ع}} بر اساس تقسیمبندی [[قبایل کوفه]]، آنها را در هفت [[لشکر]] جای داد و برای هر کدام فرماندهی تعیین نمود و فرماندهی [[قبیله مذحج]] و اشعر را به [[نضر بن زیاد حارثی]] سپرد<ref>محمد بن جریر الطبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، ج۳، ص۵۶۶.</ref> و [[مالک بن حارث نخعی]] را به عنوان [[فرمانده]] [[میمنه]] و [[پرچمدار]] مذحجیان [[سپاه]] تعیین کرد<ref>ابن خلدون، محمد، تاریخ، ج۲، ص۱۷۲-۱۷۴.</ref>. قبیله نخع در «[[لیلة الهریر]]» سرسختانه همراه علی{{ع}} جنگیدند<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۵، ص۲۲۵.</ref>و شجاعتهای بیمانندی از خود نشان دادند. در این [[زمان]] مالک در مقدمه<ref>منقری، نصربن مزاحم، وقعه صفین، ص۴۸۹-۴۹۰.</ref> و به قولی میمنه سپاه بود و یارانش را به [[شهادت در راه خدا]] و [[مبارزه]] [[دعوت]] میکرد<ref>محمد بن جریر الطبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، ج۴، ص۲۴.</ref> [[ابراهیم بن مالک اشتر]] نیز که [[نوجوانی]] بیش نبود در این جنگ حضور داشت<ref>ابناعثم، الفتوح، ج۳، ص۴۹۴.</ref>، او در این جنگ لواء به دست گرفته بود و [[رجز]] میخواند<ref>منقری، نصربن مزاحم، وقعه صفین، ص۴۴۱.</ref>. | ||
#[[جنگ نهروان]]: این جنگ در سال ۳۸ هجری، آخرین برخورد نظامی [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} در دوران خلافتشان است که با گروه خوارج صورت گرفت. در این جنگ، در ترکیب قبیلهای سپاه خوارج نامی از [[قبیله نخع]] به ثبت نرسیده است<ref>بلاذری، احمدبن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۳۷۱.</ref>، لیکن به حضور گروهی از نخعیان در [[سپاه علی]]{{ع}} پرداخته شده است<ref>منقری، نصربن مزاحم، وقعه صفین، ص۲۸۶-۲۸۷؛ محمد بن جریر الطبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، ج۴، ص۶۴.</ref>.<ref>مقاله نقش قبیله نخع در تاریخ اسلام در قرن نخست هجری، اصغر منتظر القائم، مؤسسه شیعهشناسی، فصلنامه علمی پژوهشی شیعهشناسی، سال ششم، شماره۲۲؛ [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]]</ref> | #[[جنگ نهروان]]: این جنگ در سال ۳۸ هجری، آخرین برخورد نظامی [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} در دوران خلافتشان است که با گروه خوارج صورت گرفت. در این جنگ، در ترکیب قبیلهای سپاه خوارج نامی از [[قبیله نخع]] به ثبت نرسیده است<ref>بلاذری، احمدبن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۳۷۱.</ref>، لیکن به حضور گروهی از نخعیان در [[سپاه علی]]{{ع}} پرداخته شده است<ref>منقری، نصربن مزاحم، وقعه صفین، ص۲۸۶-۲۸۷؛ محمد بن جریر الطبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، ج۴، ص۶۴.</ref>.<ref>مقاله نقش قبیله نخع در تاریخ اسلام در قرن نخست هجری، اصغر منتظر القائم، مؤسسه شیعهشناسی، فصلنامه علمی پژوهشی شیعهشناسی، سال ششم، شماره۲۲؛ [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]]</ref> | ||
خط ۷۳: | خط ۷۳: | ||
== نقش [[قبیله نخع]] در [[قیام امام حسین]] {{ع}} == | == نقش [[قبیله نخع]] در [[قیام امام حسین]] {{ع}} == | ||
مواضع فردی و قبیلهای | مواضع فردی و قبیلهای نخع نسبت به [[قیام کربلا]] در پردهای از ابهام قرار دارد و منابع از نقش مستقل قبیله نخع در قیام امام حسین{{ع}} خبر چندانی نقل نکردهاند. این منابع تنها به حضور مذحجیان در واقعه برخورد نظامی مسلم با عمال [[اموی]] [[کوفه]] و [[فرماندهی]] [[مسلم بن عوسجه اسدی]] بر دو قبیله أسد و [[مذحج]] در این واقعه خبر داده<ref>محمد بن جریر الطبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، ج۴، ص۲۷۵.</ref>، از [[دستگیری]] [[هانی بن عروه مرادی]]، [[رئیس]] مذحجیان کوفه، به سبب [[همکاری]] با مسلم و کشته شدنش پس از [[شهادت]] مسلم سخن گفتهاند<ref>محمد بن جریر الطبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، ج۴، ص۲۸۴.</ref>. در [[سپاه]] مقابل هم جز یک نام مشهور، خبری از حضور مردان این [[قبیله]] گزارش نشده است. شاید بتوان تنها چهره شاخص این قبیله در کربلا را "[[سنان بن انس نخعی]]" دانست که به عنوان یکی از [[قاتلان امام حسین]]{{ع}}، بارها نام او در مواقع مختلف تکرار شده است و حتی از او به عنوان یکی از افرادی که سر [[مبارک]] [[اباعبدالله الحسین]]{{ع}} را از [[بدن]] جدا نمود، یاد کردهاند<ref>محمد بن جریر الطبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، ج۵، ص۴۵۳؛ شیخ مفید؛ الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، قم، کنگره شیخ مفید، ص۱۴۱۳؛ ج۲، ص۱۱۲.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref> | ||
== نخع و تعامل با [[دستگاه خلافت]] [[اموی]] == | == نخع و تعامل با [[دستگاه خلافت]] [[اموی]] == | ||
در باب تعاملات نخعیان با [[خلافت اموی]]، میتوان مواضع قبیلهای نخع در جهت عدم [[همراهی]] با ساختار [[حکومتی]] و [[اندیشه سیاسی]] [[امویان]] ارزیابی کرد؛ چراکه امویان نسبت به [[قبایل قحطانی]] دچار [[عصبیت]] قبیلهای و [[تفاخر]] بودند و [[خاصه]] در مقابل [[قبایل عرب]] ساکن در شهرهای [[عراق]] که دارای سوابق [[رویارویی]] با امویان یا همراهی با رقبای آنها مانند [[شیعیان]] و جریانات [[اجتماعی]] و [[عقیدتی]] مخالف بودند، موضع علنی خصمانه داشتند و آنان را از [[حقوق]] اولیه مانند [[حیات]] و [[امنیت]] [[محروم]] میکردند. امویان با به [[خدمت]] گرفتن برخی از [[رجال]] [[نخعی]] از توانمندیهای آنها در عرصههای مختلف برخوردار میشدند و از اوضاع برخی ایالات مانند [[عراق]] [[اخبار]] دقیقتری به دست میآوردند و از [[نفوذ]] این افراد در [[شهرها]] و [[قبایل]] به عنوان عاملی برای ایجاد [[نظم]] یا [[همراهی]] با [[دستگاه خلافت]] بهره میبردند. [[همکاری]] و تعامل رجال نخعی با [[امویان]] دو سویه و به شیوههای مختلفی از جمله: هواداری از امویان و [[بیعت]] با آنان، طرف [[مشورت]] امویان و [[جاسوسی]] برای آنها در عراق، امور دیوانی و درباری، اداره ولایات، [[نبرد با رومیان]]، [[سرکوب]] [[خوارج]]، دفع [[مخالفان]] و [[سرپرستی]] [[شرطه]] بوده است<ref>مریم سعیدیان جزی و اصغر منتظر القائم، قبیله نخع در تاریخ اسلام و تشیع، ص۸۷-۱۰۵؛ [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]]</ref>. | در باب تعاملات نخعیان با [[خلافت اموی]]، میتوان مواضع قبیلهای نخع در جهت عدم [[همراهی]] با ساختار [[حکومتی]] و [[اندیشه سیاسی]] [[امویان]] ارزیابی کرد؛ چراکه امویان نسبت به [[قبایل قحطانی]] دچار [[عصبیت]] قبیلهای و [[تفاخر]] بودند و [[خاصه]] در مقابل [[قبایل عرب]] ساکن در شهرهای [[عراق]] که دارای سوابق [[رویارویی]] با امویان یا همراهی با رقبای آنها مانند [[شیعیان]] و جریانات [[اجتماعی]] و [[عقیدتی]] مخالف بودند، موضع علنی خصمانه داشتند و آنان را از [[حقوق]] اولیه مانند [[حیات]] و [[امنیت]] [[محروم]] میکردند. امویان با به [[خدمت]] گرفتن برخی از [[رجال]] [[نخعی]] از توانمندیهای آنها در عرصههای مختلف برخوردار میشدند و از اوضاع برخی ایالات مانند [[عراق]] [[اخبار]] دقیقتری به دست میآوردند و از [[نفوذ]] این افراد در [[شهرها]] و [[قبایل]] به عنوان عاملی برای ایجاد [[نظم]] یا [[همراهی]] با [[دستگاه خلافت]] بهره میبردند. [[همکاری]] و تعامل رجال نخعی با [[امویان]] دو سویه و به شیوههای مختلفی از جمله: هواداری از امویان و [[بیعت]] با آنان، طرف [[مشورت]] امویان و [[جاسوسی]] برای آنها در عراق، امور دیوانی و درباری، اداره ولایات، [[نبرد با رومیان]]، [[سرکوب]] [[خوارج]]، دفع [[مخالفان]] و [[سرپرستی]] [[شرطه]] بوده است<ref>مریم سعیدیان جزی و اصغر منتظر القائم، قبیله نخع در تاریخ اسلام و تشیع، ص۸۷-۱۰۵؛ [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]]</ref>. | ||
== نقش | == نقش نخع در جنبشهای [[سیاسی]] ـ [[اجتماعی]] == | ||
#نخعیان و قیام حجر بن عدی: [[حجر]] از [[اصحاب رسول خدا]]{{صل}} و از [[یاران مخلص]] [[امیرالؤمنین]]{{ع}} بود<ref>محمد بن جریر الطبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، ج۴، ص۱۹۰ و ج۶، ص۲۰۵و۲۱۸.</ref>. در سال ۴۹ ه.ق، وقتى [[مغیره]] والى [[کوفه]] شد، ناسزاگوییهای او از [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} را تاب نیاورد و پس از [[مرگ]] مغیره و به [[امارت]] رسیدن [[زیاد بن ابیه]] در کوفه، حجر آشكارا با [[یاران]] خود، [[معاویه]] را در [[مسجد]] [[لعن]] مىکرد. زیاد بن ابیه با حجر به مقابله برخاسته در پی [[دستگیری]] وی برآمد<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۵، ص۲۴۲-۲۴۸؛ محمد بن جریر الطبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، ج۵، ص۲۵۳-۲۶۱.</ref>. حجر به ناچار از قبیلهای به [[قبیله]] دیگر میرفت تا اینکه به ناچار به [[قبیله نخع]] [[پناه]] برد<ref>ابناثیر، الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۴۷۶-۴۷۷. </ref> و در [[منزل]] [[عبدالله بن حارث]] [[برادر]] [[مالک اشتر]] مخفی شد.<ref>محمد بن جریر الطبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۵، ص۲۵۹-۲۶۶؛ ابناثیر، الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۴۷۶-۴۷۷.</ref> عبدالله با [[خوشرویی]] او را پذیرفت<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۴، ص۲۴۹.</ref>، اما وقتی عمال [[اموی]] درباره محل اختفای او به جستجو برخاستند، کنیزی از | #نخعیان و قیام حجر بن عدی: [[حجر]] از [[اصحاب رسول خدا]]{{صل}} و از [[یاران مخلص]] [[امیرالؤمنین]]{{ع}} بود<ref>محمد بن جریر الطبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، ج۴، ص۱۹۰ و ج۶، ص۲۰۵و۲۱۸.</ref>. در سال ۴۹ ه.ق، وقتى [[مغیره]] والى [[کوفه]] شد، ناسزاگوییهای او از [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} را تاب نیاورد و پس از [[مرگ]] مغیره و به [[امارت]] رسیدن [[زیاد بن ابیه]] در کوفه، حجر آشكارا با [[یاران]] خود، [[معاویه]] را در [[مسجد]] [[لعن]] مىکرد. زیاد بن ابیه با حجر به مقابله برخاسته در پی [[دستگیری]] وی برآمد<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۵، ص۲۴۲-۲۴۸؛ محمد بن جریر الطبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، ج۵، ص۲۵۳-۲۶۱.</ref>. حجر به ناچار از قبیلهای به [[قبیله]] دیگر میرفت تا اینکه به ناچار به [[قبیله نخع]] [[پناه]] برد<ref>ابناثیر، الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۴۷۶-۴۷۷. </ref> و در [[منزل]] [[عبدالله بن حارث]] [[برادر]] [[مالک اشتر]] مخفی شد.<ref>محمد بن جریر الطبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۵، ص۲۵۹-۲۶۶؛ ابناثیر، الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۴۷۶-۴۷۷.</ref> عبدالله با [[خوشرویی]] او را پذیرفت<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۴، ص۲۴۹.</ref>، اما وقتی عمال [[اموی]] درباره محل اختفای او به جستجو برخاستند، کنیزی از نخع، [[حجر]] را لو داد و عبدالله مجبور به بدرقه او تا محل [[ازد]] شد<ref>محمد بن جریر الطبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، ج۵، ص۲۵۹-۲۶۶.</ref>. در این [[زمان]] صاحب [[شرطه]] زیاد، [[شداد بن هیثم هلالی نخعی]] بود. شداد، رؤسا و جنگجویان [[قبایل]] را برای [[نبرد]] با حجر و [[یاران]] اندکش [[بسیج]] کرد و سرانجام توانست با [[دستگیری]] حجر و یارانش آنان را روانه [[زندان]] سازد<ref>محمد بن جریر الطبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، ج۵، ص۲۶۵-۲۶۶.</ref>. | ||
#نقش نخعیان در قیام مختار بن ابی عبیده ثقفی: مختار پس از آغاز قیام خود، ابراهیم بن اشتر را با نامهای که ادعا میکرد از جانب [[محمد بن حنفیه]] آمده، با خود همراه ساخت. ابراهیم در طی نبردهای مکرر، [[والی]] [[عراق]] را مغلوب ساخت<ref>محمد بن جریر الطبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، ج۴، ص۵۶۰.</ref> و زمینه تشکیل دولتی کوچک را برای مختار در [[کوفه]] و نواحی اطراف آن فراهم آورد. مختار بر اساس [[کتاب خدا]]، [[سنت]]، [[حمایت]] از [[اهل بیت]]{{ع}} و بیان وعدههایی، از [[مردم]] [[بیعت]] گرفت<ref>محمد بن جریر الطبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، ج۴، ص۵۶۱.</ref>. در این [[جنگ]]، ابراهیم بن اشتر در [[جنگی]] موسوم به "خازر" همراه با [[عبدالرحمن بن عبدالله نخعی]] [[فرمانده]] خیل (سواران) و [[طفیل بن لقیط نخعی]] فرمانده پیادگان [[سپاه]] مختار، ضمن [[شکست]] [[سپاه شام]]، موفق شد [[عبیدالله بن زیاد]] را به [[هلاکت]] برساند. پس از کشته شدن مختار، ابراهیم به زبیریون پیوست تا این که در جنگ "[[مسکن]]" در کنار زبیریان و در مقابله با [[امویان]] کشته شد. در این جنگ، مصعب توسط ورقاء نخعی به [[قتل]] رسید<ref>محمد بن جریر الطبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، ج۴، ص۵۶۶.</ref>.<ref>مقاله نقش قبیله نخع در تاریخ اسلام در قرن نخست هجری، اصغر منتظر القائم، مؤسسه شیعهشناسی، فصلنامه علمی پژوهشی شیعهشناسی، سال ششم، شماره۲۲.</ref>. | #نقش نخعیان در قیام مختار بن ابی عبیده ثقفی: مختار پس از آغاز قیام خود، ابراهیم بن اشتر را با نامهای که ادعا میکرد از جانب [[محمد بن حنفیه]] آمده، با خود همراه ساخت. ابراهیم در طی نبردهای مکرر، [[والی]] [[عراق]] را مغلوب ساخت<ref>محمد بن جریر الطبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، ج۴، ص۵۶۰.</ref> و زمینه تشکیل دولتی کوچک را برای مختار در [[کوفه]] و نواحی اطراف آن فراهم آورد. مختار بر اساس [[کتاب خدا]]، [[سنت]]، [[حمایت]] از [[اهل بیت]]{{ع}} و بیان وعدههایی، از [[مردم]] [[بیعت]] گرفت<ref>محمد بن جریر الطبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، ج۴، ص۵۶۱.</ref>. در این [[جنگ]]، ابراهیم بن اشتر در [[جنگی]] موسوم به "خازر" همراه با [[عبدالرحمن بن عبدالله نخعی]] [[فرمانده]] خیل (سواران) و [[طفیل بن لقیط نخعی]] فرمانده پیادگان [[سپاه]] مختار، ضمن [[شکست]] [[سپاه شام]]، موفق شد [[عبیدالله بن زیاد]] را به [[هلاکت]] برساند. پس از کشته شدن مختار، ابراهیم به زبیریون پیوست تا این که در جنگ "[[مسکن]]" در کنار زبیریان و در مقابله با [[امویان]] کشته شد. در این جنگ، مصعب توسط ورقاء نخعی به [[قتل]] رسید<ref>محمد بن جریر الطبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، ج۴، ص۵۶۶.</ref>.<ref>مقاله نقش قبیله نخع در تاریخ اسلام در قرن نخست هجری، اصغر منتظر القائم، مؤسسه شیعهشناسی، فصلنامه علمی پژوهشی شیعهشناسی، سال ششم، شماره۲۲.</ref>. | ||
#نخعیان و حضور در [[شورش ابن اشعث]] (۸۶ق): واقعه موسوم به «[[دیر جماجم]]»، واپسین باری است که منابع و متون [[تاریخی]] از نقش | #نخعیان و حضور در [[شورش ابن اشعث]] (۸۶ق): واقعه موسوم به «[[دیر جماجم]]»، واپسین باری است که منابع و متون [[تاریخی]] از نقش نخع در تحولات [[قرن نخست هجری]] [[سخن]] به میان آوردهاند. [[عبدالرحمن بن اشعث بن قیس کندی]] که پیشتر از سردار [[دولت اموی]] بود، [[امیر]] [[عراق]] و [[خلیفه]] [[اموی]] را [[خلع]] نمود و برای مدتی امور قسمتهایی از [[ایران]] و عراق به دست گرفت. این امر، مورد توجه برخی از بزرگان و مشاهیر [[علمی]] و مذهبی عراق قرار گرفت از این رو به او پیوستند و با او همراه شدند. تا اینکه سرانجام، ابن اشعث و سپاهیانش در مقابل [[حجاج بن یوسف ثقفی]] در [[نبرد]] دیر جماجم [[شکست]] خوردند و ابن اشعث در این واقعه کشته شد<ref>ابناعثم، احمد (م ۳۱۴)، الفتوح، تحقیق على شیرى، بیروت، دار الاضواء، چاپ اول، ۱۴۱۱، ج۷، ص۹۱-۹۳.</ref>. به دستور [[حجاج]]، بسیاری از بازماندگان این واقعه که [[کمیل بن زیاد نخعی]] نیز یکی از آنان بود، تحت تعقیب قرار گرفته، کشته شدند<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۶، ص۱۷۹.</ref>.<ref>مقاله نقش قبیله نخع در تاریخ اسلام در قرن نخست هجری، اصغر منتظر القائم، مؤسسه شیعهشناسی، فصلنامه علمی پژوهشی شیعهشناسی، سال ششم، شماره۲۲؛ [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref> | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |