انفاق در معارف و سیره نبوی: تفاوت میان نسخهها
جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۲
جز (جایگزینی متن - '\<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(252\,\s252\,\s233\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\[\[(.*)\]\](.*)\"\'\'\'(.*)\'\'\'\"(.*)\<\/div\>\n\<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(255\,\s245\,\s227\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\<\/div\>\n\n' به '{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = $2 | عنوان مدخل = $4 | مداخل مرتبط = $6 | پرسش مرتبط = }} ') |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۲) |
||
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
از [[امام صادق]]{{ع}} درباره [[انفاق]] آن [[حضرت]] پرسیده شد؛ فرمود: "روزی نزد آن [[حضرت]] یک اوقیه (=هفت مثقال) طلا بود و آن [[حضرت]] از اینکه ذرهای از این طلا نزدش بماند، بهشدت کراهت داشت. پس شبانه، همه آنها را [[صدقه]] داد و چون صبح شد، چیزی نداشت تا به سائلی که نزدش آمد، بدهد"<ref>الکافی، ج ۵، ص ۶۷ - ۶۸ و سید هاشم بحرانی، حلیة الابرار، ص ۲۹۰.</ref><ref> [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۷۰.</ref>. | از [[امام صادق]]{{ع}} درباره [[انفاق]] آن [[حضرت]] پرسیده شد؛ فرمود: "روزی نزد آن [[حضرت]] یک اوقیه (=هفت مثقال) طلا بود و آن [[حضرت]] از اینکه ذرهای از این طلا نزدش بماند، بهشدت کراهت داشت. پس شبانه، همه آنها را [[صدقه]] داد و چون صبح شد، چیزی نداشت تا به سائلی که نزدش آمد، بدهد"<ref>الکافی، ج ۵، ص ۶۷ - ۶۸ و سید هاشم بحرانی، حلیة الابرار، ص ۲۹۰.</ref><ref> [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۷۰.</ref>. | ||
[[رسول خدا]]{{صل}} بهشدت، مشتاق و شیفته [[بخشش]] بود؛ به حدی که [[خداوند]] با [[نزول]] [[آیه]] ۲۹ [[اسراء]]، ایشان را از [[افراط]] در [[بخشش]]، منع و آن [[حضرت]] را موظف کرد، در بخششهای خود میانه رو باشد. درباره [[شأن نزول]] این [[آیه]] [[روایت]] شده است که روزی زنی پسرش را نزد [[رسول خدا]]{{صل}} فرستاد و گفت: "نزد [[رسول خدا]]{{صل}} برو و از او [[کمک]] بخواه؛ اگر گفت چیزی نزدم نیست، بگو پیراهنت را به من بده!" آن پسر آمد و چنین کرد. پس آن [[حضرت]]، لباسش را از تن در آورد و به او داد و چون [[لباس]] نداشت، نتوانست برای [[نماز]] به [[مسجد]] برود؛ سپس این [[آیه]] نازل شد: {{متن قرآن|وَلَا تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلَى عُنُقِكَ وَلَا تَبْسُطْهَا كُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُومًا مَحْسُورًا}}<ref>«و (هنگام بخشش) نه دست خود را فرو بند و نه یکسره بگشای که نکوهیده دریغ خورده فرو مانی» سوره اسراء، آیه ۲۹.</ref> | [[رسول خدا]]{{صل}} بهشدت، مشتاق و شیفته [[بخشش]] بود؛ به حدی که [[خداوند]] با [[نزول]] [[آیه]] ۲۹ [[اسراء]]، ایشان را از [[افراط]] در [[بخشش]]، منع و آن [[حضرت]] را موظف کرد، در بخششهای خود میانه رو باشد. درباره [[شأن نزول]] این [[آیه]] [[روایت]] شده است که روزی زنی پسرش را نزد [[رسول خدا]]{{صل}} فرستاد و گفت: "نزد [[رسول خدا]]{{صل}} برو و از او [[کمک]] بخواه؛ اگر گفت چیزی نزدم نیست، بگو پیراهنت را به من بده!" آن پسر آمد و چنین کرد. پس آن [[حضرت]]، لباسش را از تن در آورد و به او داد و چون [[لباس]] نداشت، نتوانست برای [[نماز]] به [[مسجد]] برود؛ سپس این [[آیه]] نازل شد: {{متن قرآن|وَلَا تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلَى عُنُقِكَ وَلَا تَبْسُطْهَا كُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُومًا مَحْسُورًا}}<ref>«و (هنگام بخشش) نه دست خود را فرو بند و نه یکسره بگشای که نکوهیده دریغ خورده فرو مانی» سوره اسراء، آیه ۲۹.</ref><ref>زمخشری، الکشاف، ج ۲، ص ۶۶۲ و فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج ۶، ص ۶۳۴ - ۶۳۵.</ref><ref> [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۷۰.</ref>. | ||
[[رسول خدا]]{{صل}} [[بخشنده]] و بزرگ هر [[قوم]] و طایفهای را بزرگ میشمرد<ref>ابوحاتم تمیمی، السیرة النبویه و اخبار الخلفاء، ج ۱، ص ۴۱۳.</ref> و دیگران را نیز بدین کار سفارش میکرد و میفرمود: {{متن حدیث| إِذَا أَتَاكُمْ كَرِيمُ قَوْمٍ فَأَكْرِمُوهُ}}<ref>الکافی، ج ۲، ص ۶۵۹؛ مکارم الاخلاق، ص ۲۴؛ علی بن حسن طبرسی، مشکاة الانوار، ص ۱۷۶ و محمد بن محمد کوفی، الجعفریات، ص ۱۶۸.</ref> و در [[حدیثی]] دیگر فرمود: "هرگاه بخشندهای نزدتان آمد، به او [[احترام]] کنید، اگر چه مخالفتان باشد"<ref>{{متن حدیث| إِذَا أَتَاكُمْ كَرِيمُ قَوْمٍ فَأَكْرِمُوهُ وَ إِنْ خَالَفَكُمْ}}؛ مستدرک الوسائل، ج ۱۱، ص ۱۳۲ و ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج ۴، ص ۴۸.</ref><ref> [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۷۰.</ref>. | [[رسول خدا]]{{صل}} [[بخشنده]] و بزرگ هر [[قوم]] و طایفهای را بزرگ میشمرد<ref>ابوحاتم تمیمی، السیرة النبویه و اخبار الخلفاء، ج ۱، ص ۴۱۳.</ref> و دیگران را نیز بدین کار سفارش میکرد و میفرمود: {{متن حدیث| إِذَا أَتَاكُمْ كَرِيمُ قَوْمٍ فَأَكْرِمُوهُ}}<ref>الکافی، ج ۲، ص ۶۵۹؛ مکارم الاخلاق، ص ۲۴؛ علی بن حسن طبرسی، مشکاة الانوار، ص ۱۷۶ و محمد بن محمد کوفی، الجعفریات، ص ۱۶۸.</ref> و در [[حدیثی]] دیگر فرمود: "هرگاه بخشندهای نزدتان آمد، به او [[احترام]] کنید، اگر چه مخالفتان باشد"<ref>{{متن حدیث| إِذَا أَتَاكُمْ كَرِيمُ قَوْمٍ فَأَكْرِمُوهُ وَ إِنْ خَالَفَكُمْ}}؛ مستدرک الوسائل، ج ۱۱، ص ۱۳۲ و ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج ۴، ص ۴۸.</ref><ref> [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۷۰.</ref>. | ||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
[[رسول]] [[رحمت]] و [[مودت]] در سخن دیگری میفرماید: | [[رسول]] [[رحمت]] و [[مودت]] در سخن دیگری میفرماید: | ||
خوشا به (حال) مستمندان [[شکیبا]]. ای گروه مستمندان! [[رضایت]] خاطر داشته باشید و از [[خدا]] خشنود باشید تا [[خدای عزوجل]]، شما را برای فقرتان [[پاداش]] دهد<ref>بحارالانوار، ج۷۲، ص۴۹.</ref> | خوشا به (حال) مستمندان [[شکیبا]]. ای گروه مستمندان! [[رضایت]] خاطر داشته باشید و از [[خدا]] خشنود باشید تا [[خدای عزوجل]]، شما را برای فقرتان [[پاداش]] دهد<ref>بحارالانوار، ج۷۲، ص۴۹.</ref><ref>[[سید حسین اسحاقی|اسحاقی، سید حسین]]، [[رسول مهربانی (کتاب)|رسول مهربانی]] ص ۱۱۶.</ref>. | ||
== منابع == | == منابع == |