پرش به محتوا

هجرت به مدینه در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۳: خط ۲۳:
#در نهایت قریش به این نتیجه رسید که با طرح نقشه [[پیامبر]]{{صل}} برای همیشه از دست او خلاص شود. سران [[کفر]] برای اجرای این [[توطئه]]، کم‌هزینه‌ترین راه را برگزیدند تا مگر [[خاندان هاشم]] توان [[خون‌خواهی]] پیامبر{{صل}} را نداشته به ناچار تن به [[مصالحه]] دهند و آنگاه که [[محمّد]]{{صل}} کشته شد، از بین بردن [[پیروان]] وی آسان‌تر خواهد بود و حتی اگر به حال خود رها شوند، در نهایت محکوم به اضمحلال و نابودی خواهند بود. هر چند این [[اندیشه]] ناشی از [[عصبیت]] قبیله‌ای و [[حمیت جاهلی]] بود، امّا بسی زیرکانه طرّاحی شده بود و به قریش امکان می‌داد تا اهداف شرورانه خود را در قبال [[اسلام]] و پیامبر{{صل}} عملی سازد. بدین ترتیب روشن می‌شود که پیامبر{{صل}} و مسلمانان همراه او چاره‌ای نداشتند، جز این که از شهر [[مکّه]] بیرون روند و در مکانی [[امن]] و [[امان]] ساکن شوند؛ چنان که در آنجا به دور از هرگونه فشاری و با [[آزادی]] تمام برای تشکیل [[جامعه اسلامی]] [[برنامه‌ریزی]] کنند و پیامبر{{صل}} بتواند به نشر [[دعوت]] و [[ابلاغ رسالت]] خود به نحو کامل [[اقدام]] نماید<ref>[[سید جعفر مرتضی عاملی|عاملی، سید جعفر مرتضی]]، [[سیرت جاودانه ج۱ (کتاب)|سیرت جاودانه ج۱]]، ص ۴۳۲.</ref>.
#در نهایت قریش به این نتیجه رسید که با طرح نقشه [[پیامبر]]{{صل}} برای همیشه از دست او خلاص شود. سران [[کفر]] برای اجرای این [[توطئه]]، کم‌هزینه‌ترین راه را برگزیدند تا مگر [[خاندان هاشم]] توان [[خون‌خواهی]] پیامبر{{صل}} را نداشته به ناچار تن به [[مصالحه]] دهند و آنگاه که [[محمّد]]{{صل}} کشته شد، از بین بردن [[پیروان]] وی آسان‌تر خواهد بود و حتی اگر به حال خود رها شوند، در نهایت محکوم به اضمحلال و نابودی خواهند بود. هر چند این [[اندیشه]] ناشی از [[عصبیت]] قبیله‌ای و [[حمیت جاهلی]] بود، امّا بسی زیرکانه طرّاحی شده بود و به قریش امکان می‌داد تا اهداف شرورانه خود را در قبال [[اسلام]] و پیامبر{{صل}} عملی سازد. بدین ترتیب روشن می‌شود که پیامبر{{صل}} و مسلمانان همراه او چاره‌ای نداشتند، جز این که از شهر [[مکّه]] بیرون روند و در مکانی [[امن]] و [[امان]] ساکن شوند؛ چنان که در آنجا به دور از هرگونه فشاری و با [[آزادی]] تمام برای تشکیل [[جامعه اسلامی]] [[برنامه‌ریزی]] کنند و پیامبر{{صل}} بتواند به نشر [[دعوت]] و [[ابلاغ رسالت]] خود به نحو کامل [[اقدام]] نماید<ref>[[سید جعفر مرتضی عاملی|عاملی، سید جعفر مرتضی]]، [[سیرت جاودانه ج۱ (کتاب)|سیرت جاودانه ج۱]]، ص ۴۳۲.</ref>.


== [[راز]] [[انتخاب]] مدینه ‌==
== راز [[انتخاب]] مدینه ‌==
باید به این [[پرسش]] پاسخ داد که چرا [[پیامبر اکرم]]{{صل}} [[شهر]] یثرب را برای [[هجرت]] برگزید و آنجا را پایگاه [[دعوت]] خویش قرار داد؟ [[انتخاب]] [[مدینه]] به چند عامل مربوط است. در اینجا به گوشه‌ای از این عوامل اشاره می‌کنیم؛
باید به این [[پرسش]] پاسخ داد که چرا [[پیامبر اکرم]]{{صل}} [[شهر]] یثرب را برای [[هجرت]] برگزید و آنجا را پایگاه [[دعوت]] خویش قرار داد؟ [[انتخاب]] [[مدینه]] به چند عامل مربوط است. در اینجا به گوشه‌ای از این عوامل اشاره می‌کنیم؛
# [[مکّه]] را جایگاه خاصی در [[دل]] [[مردم]] بود و بدون [[سیطره]] بر آن و برچیدن [[بت‌پرستی]] و [[جایگزینی]] [[آیین]] [[اسلامی]]، [[دعوت توحیدی پیامبر]]{{صل}} [[شکست]] خورده به حساب می‌آمد. [[دعوت اسلامی]] همان اندازه به‌ مکّه محتاج بود که مکّه به دعوت اسلامی. بنابراین [[ضرورت]] داشت جایی به عنوان پایگاه این دعوت انتخاب شود که علاوه بر نزدیکی، بتوان از آنجا اوضاع مکّه را زیر نظر داشت و نوعی فشار [[سیاسی]] و [[اقتصادی]] و حتی نظامی به وقت [[لزوم]] بر آن وارد ساخت. مدینه همان جایی بود که مقدمات و لوازم [[اعمال]] چنین فشاری در آن موجود بود. مدینه می‌توانست به دلیل قرار داشتن در مسیر کاروان‌های بازرگانی و [[تجاری]] [[قریش]]، مکّه را از نظر اقتصادی در فشار قرار دهد. خصوصا که منبع تأمین معاش مردم که در درجه نخست، [[تجارت]] و مبادلات بازرگانی بود.
# [[مکّه]] را جایگاه خاصی در [[دل]] [[مردم]] بود و بدون [[سیطره]] بر آن و برچیدن [[بت‌پرستی]] و جایگزینی [[آیین]] [[اسلامی]]، دعوت توحیدی پیامبر{{صل}} [[شکست]] خورده به حساب می‌آمد. [[دعوت اسلامی]] همان اندازه به‌ مکّه محتاج بود که مکّه به دعوت اسلامی. بنابراین [[ضرورت]] داشت جایی به عنوان پایگاه این دعوت انتخاب شود که علاوه بر نزدیکی، بتوان از آنجا اوضاع مکّه را زیر نظر داشت و نوعی فشار [[سیاسی]] و [[اقتصادی]] و حتی نظامی به وقت [[لزوم]] بر آن وارد ساخت. مدینه همان جایی بود که مقدمات و لوازم [[اعمال]] چنین فشاری در آن موجود بود. مدینه می‌توانست به دلیل قرار داشتن در مسیر کاروان‌های بازرگانی و [[تجاری]] [[قریش]]، مکّه را از نظر اقتصادی در فشار قرار دهد. خصوصا که منبع تأمین معاش مردم که در درجه نخست، [[تجارت]] و مبادلات بازرگانی بود.
#[[هجرت به مدینه]] تنها راه حل ممکن فراروی [[پیامبر]]{{صل}} بود. هجرت به طایف فایده‌ای نداشت. مردم این شهر تحت تأثیر پیوندهای اقتصادی خویش با مکّه بودند و به خوبی می‌دانستند که تا چه اندازه به بازارهای [[مصرف]] مکّه محتاج هستند. سایر [[قبایل عرب]] قدرتی در خود نمی‌دیدند تا بخواهند از پیامبر{{صل}} و [[مسلمانان]] [[حمایت]] و [[دفاع]] کنند و [[پناه بردن]] به آنان جز فزونی [[مشکلات]]، دستاوردی برای [[حضرت]] نداشت. [[یمن]]، [[ایران]]، [[روم]]، [[شام]] و سایر مناطق، زیر [[سلطه]] دو ابرقدرت بزرگ آن [[روزگار]] بودند که با هجرت به این [[سرزمین‌ها]] جز مشکلات و خطرات هولناک بهره‌ای عاید پیامبر{{صل}} و دعوت [[توحیدی]] نمی‌شد. برخورد کسری با [[نامه]] پیامبر اکرم{{صل}} و مأموریتی که برای نابودی [[اسلام]] به [[فرماندار]] [[ایرانی]] یمن داد، [[بهترین]] دلیل بر این نکته است که این مناطق نمی‌توانست در فهرست اماکن مناسب برای [[هجرت]] [[مسلمانان]] قرار گیرد. [[حبشه]] نیز به لحاظ موقعیت جغرافیایی علاوه بر اینکه از [[مکّه]] فاصله زیادی داشت، نظر به واقعیت‌های [[اجتماعی]]، [[سیاسی]]، [[انسانی]] و [[نژادی]] و نیز به عنوان یک [[کشور]] افریقایی نمی‌توانست [[رهبری]] یک برنامه اصلاحی جهانی را در هیچ یک از زمینه‌های [[اقتصادی]]، سیاسی، نظامی و حتی [[فکری]] و اجتماعی بر عهده‌ گیرد. علاوه بر این [[لشکرکشی]] از حبشه موجب می‌شد که همه قبائل [[عرب]] به دلیل [[پیوندهای خویشاوندی]] و نژادی و [[حمیّت]] و [[عصبیّت]] [[عربی]] در کنار مکّیان قرار گیرند و از آنان تا پای [[جان]] در مقابل مسلمانان [[دفاع]] کنند.
#[[هجرت به مدینه]] تنها راه حل ممکن فراروی [[پیامبر]]{{صل}} بود. هجرت به طایف فایده‌ای نداشت. مردم این شهر تحت تأثیر پیوندهای اقتصادی خویش با مکّه بودند و به خوبی می‌دانستند که تا چه اندازه به بازارهای [[مصرف]] مکّه محتاج هستند. سایر [[قبایل عرب]] قدرتی در خود نمی‌دیدند تا بخواهند از پیامبر{{صل}} و [[مسلمانان]] [[حمایت]] و [[دفاع]] کنند و [[پناه بردن]] به آنان جز فزونی [[مشکلات]]، دستاوردی برای [[حضرت]] نداشت. [[یمن]]، [[ایران]]، [[روم]]، [[شام]] و سایر مناطق، زیر [[سلطه]] دو ابرقدرت بزرگ آن [[روزگار]] بودند که با هجرت به این [[سرزمین‌ها]] جز مشکلات و خطرات هولناک بهره‌ای عاید پیامبر{{صل}} و دعوت [[توحیدی]] نمی‌شد. برخورد کسری با [[نامه]] پیامبر اکرم{{صل}} و مأموریتی که برای نابودی [[اسلام]] به [[فرماندار]] [[ایرانی]] یمن داد، [[بهترین]] دلیل بر این نکته است که این مناطق نمی‌توانست در فهرست اماکن مناسب برای [[هجرت]] [[مسلمانان]] قرار گیرد. [[حبشه]] نیز به لحاظ موقعیت جغرافیایی علاوه بر اینکه از [[مکّه]] فاصله زیادی داشت، نظر به واقعیت‌های [[اجتماعی]]، [[سیاسی]]، [[انسانی]] و [[نژادی]] و نیز به عنوان یک [[کشور]] افریقایی نمی‌توانست [[رهبری]] یک برنامه اصلاحی جهانی را در هیچ یک از زمینه‌های [[اقتصادی]]، سیاسی، نظامی و حتی [[فکری]] و اجتماعی بر عهده‌ گیرد. علاوه بر این [[لشکرکشی]] از حبشه موجب می‌شد که همه قبائل [[عرب]] به دلیل [[پیوندهای خویشاوندی]] و نژادی و [[حمیّت]] و [[عصبیّت]] [[عربی]] در کنار مکّیان قرار گیرند و از آنان تا پای [[جان]] در مقابل مسلمانان [[دفاع]] کنند.
# [[مدینه]] از نظر زراعی غنی‌تر از مکّه بود. بنابراین اگر روزی با نوعی فشار بازرگانی روبه‌رو می‌شد، البته در توان مکّه نبود که هرگز چنین فشاری بر مدینه [[تحمیل]] کند؛ در عین حال مدینه می‌توانست در مقابل این فشار [[مقاومت]] کند و بدون [[تسلیم شدن]] در مقابل خواسته دیگران، به نوعی هرچند [[مشقّت]] بار به [[زندگی]] روزمره خود ادامه دهد.
# [[مدینه]] از نظر زراعی غنی‌تر از مکّه بود. بنابراین اگر روزی با نوعی فشار بازرگانی روبه‌رو می‌شد، البته در توان مکّه نبود که هرگز چنین فشاری بر مدینه [[تحمیل]] کند؛ در عین حال مدینه می‌توانست در مقابل این فشار [[مقاومت]] کند و بدون [[تسلیم شدن]] در مقابل خواسته دیگران، به نوعی هرچند [[مشقّت]] بار به [[زندگی]] روزمره خود ادامه دهد.
۱۱۴٬۰۳۶

ویرایش