ویژگی‌های رهبر جهانی چیست؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
ویژگی‌های رهبر جهانی چیست؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت
مدخل بالاترمهدویت / عصر پس از ظهور / حکومت جهانی امام مهدی / جهانی شدن
تعداد پاسخ۵ پاسخ

ویژگی‌های رهبر جهانی چیست؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث مهدویت است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.

پاسخ نخست

ناصر مکارم شیرازی

آیت‌الله ناصر مکارم شیرازی در کتاب «حکومت جهانی مهدی» در این باره گفته است:

«پیش بینی تحقّق یک انقلاب بزرگ جهانی از نظر منطق عقل و راهنمایی فطرت کاملا قابل قبول است. ولی باید توجّه داشت که دلائل عقلی تنها یک طرح کلّی را در این زمینه ارائه می‌دهد، و امّا مشخّص ساختن جزئیات این طرح و این که رهبر چنان انقلابی چه کسی خواهد بود از این راه ممکن نیست. همین قدر می‌دانیم: این انقلاب یعنی بزرگترین رویداد تاریخ بشر و عظیم‌ترین و گسترده‌ترین انقلاب دنیا حتماً به رهبری کسی خواهد بود که دارای صفات زیر باشد:

  1. آگاهی فوق العاده وسیع و بینشی ژرف و عمیق؛
  2. دید و نظری صائب، و دورنگری بی‌مانندی به وسعت جهان انسانیّت؛
  3. دارا بودن طرحهای پخته انقلابی در همه زمینه‌ها؛
  4. شهامت و بلند نظری و همّت فوق العاده؛
  5. پاکی و تقوا و درستکاری به اندازه هدف وسیعش؛
  6. نگریستن به همه ابعاد زندگی و محصور نشدن در بعد مادّی؛
  7. روح بزرگی که مافوق دسته بندیها، و گروههای متخاصم و تنگ نظریهای منافع خصوصی و مافوق عادات و رسوم و مکتبها و مسلکهای موجود باشد.
  • ارتش انقلابی این چنین رهبر نیز باید آموزشی عالی دیده باشد تا بتواند به چنان طرح عظیمی‌ جامه عمل بپوشاند. ناآگاهان؛ تنگ نظران؛ کوته بینان؛ ترسوها؛ کم همتان؛ آلوده‌ها؛ کم اراده‌ها؛ و عناصر غیر انقلابی؛ در این ارتش راهی نخواهند داشت!»[۱].

پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه

۱. حجت الاسلام و المسلمین یوسفیان؛
حجت الاسلام و المسلمین دکتر مهدی یوسفیان، در کتاب «شرایط ظهور» در این‌باره گفته است:

«از شروط اصلی و اساسی برای یک قیام و انقلاب تأثیر گذار و سازنده، وجود رهبر و پیشوایی آگاه، توانمند و دلسوز است، تا با آشنایی کاملی که از برنامه و هدف و زمینه‌ها و موانع دارد، با مدیریتی صحیح و قاطع، حرکت و خیزش را به درستی هدایت کرده و به سرانجام مطلوب برساند. آگاهی رهبر امور گوناگونی را در بر می‌گیرد:

  1. باید اهداف و آرمان‌های انقلاب را به درستی بشناسد و بهترین برنامه و طرح را برای تحقّق قیام و تثبیت آن بداند؛
  2. لازم است اطلاع کاملی از استعدادها و امکانات موجود داشته باشد و بداند چگونه آن‌ها را به کار گیرد؛
  3. باید از وضعیت جامعه، درک صحیحی داشته باشد، تا بداند بهترین زمان برای جنبش چه هنگامی‌است؛
  4. باید بتواند با انتخاب بهترین برنامه، علاوه بر آن که توانمندی‌های موجود را به خدمت می‌گیرد، امکانات لازم را نیز فراهم آورد؛
  5. باید بتواند با تدوین طرحی مناسب، جامعه را برای ایجاد انقلاب آماده کند؛
  6. باید بتواند در مواقع حسّاس، با قاطعیت تصمیم گرفته و به اجرا گذارد. طبیعی است که شک و تردید هنگام تصمیم گیری، آهنگ حرکت را کند یا متوقّف می‌کند؛
  7. باید در میدان عمل، شجاع بوده و از انواع ترفندها و تقابل‌های مخالفان نهراسد و استوار و مقاوم، نهضت را به پیش ببرد؛
  8. نباید به سبب وجود پیشامدهای ناگوار و مشکلات بر سر راه انقلاب، دلسرد و مأیوس شود؛
  9. باید انقلاب را برای مردم و نجات آنان بخواهد و برایشان حاضر به هر گونه فداکاری و گذشت باشد.

اگر قرار شد قیام و خیزش، حرکتی الهی و جهاد در راه خدا باشد، لازم است فرمانده جنبش و رهبر انقلاب، از سوی خداوند انتخاب شده (بدون واسطه و یا با واسطه) و مورد تأیید او باشد، تا عنوان قیامش، جهاد در راه خدا قلمداد شده، آنچه بر مردم از حوادث گوناگون مانند کشته شدن، جراحت و سایر آسیب ها واقع می‌شود، أجر و ثواب الهی را به همراه داشته باشد، علاوه بر آن شخص رهبر نیز مورد تأیید و امدادهای خاص الهی قرار گرفته و از الطاف و راهنمایی ها و الهامات ربّانی برخوردار شود. بیان [[[قرآن]]]] در بازگویی داستان بنی اسرائیل و درخواست آنان برای مبارزه، شاهد مناسبی برای این مطلب است. ابتدا آیات را مرور می‌کنیم: ﴿أَلَمْ تَرَ إِلَى الْمَلإِ مِن بَنِي إِسْرَائِيلَ مِن بَعْدِ مُوسَى إِذْ قَالُواْ لِنَبِيٍّ لَّهُمُ ابْعَثْ لَنَا مَلِكًا نُّقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ قَالَ هَلْ عَسَيْتُمْ إِن كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ أَلاَّ تُقَاتِلُواْ قَالُواْ وَمَا لَنَا أَلاَّ نُقَاتِلَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَقَدْ أُخْرِجْنَا مِن دِيَارِنَا وَأَبْنَائِنَا فَلَمَّا كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقِتَالُ تَوَلَّوْا إِلاَّ قَلِيلاً مِّنْهُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَكُمْ طَالُوتَ مَلِكًا قَالُواْ أَنَّى يَكُونُ لَهُ الْمُلْكُ عَلَيْنَا وَنَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْكِ مِنْهُ وَلَمْ يُؤْتَ سَعَةً مِّنَ الْمَالِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاهُ عَلَيْكُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ وَاللَّهُ يُؤْتِي مُلْكَهُ مَن يَشَاء وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ[۲].

از این آیات شریف، نکات مهمی‌ استفاده می‌شود از جمله:

  1. برای قیام و جهاد نیاز به رهبر است: ﴿إِذْ قَالُواْ لِنَبِيٍّ لَّهُمُ ابْعَثْ لَنَا مَلِكًا نُّقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ
  2. اگر قیام و مبارزه بخواهد عنوان جهاد فی سبیل الله داشته باشد، باید رهبر آن آسمانی و مورد تأیید خداوند باشد. شاهد بر این مطلب: اولاً: درخواست بنی اسرائیل از پیامبرشان برای انتخاب فرمانده است: ﴿إِذْ قَالُواْ لِنَبِيٍّ لَّهُمُ؛ ثانیاً: کلام پیامبرشان است: ﴿قَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَكُمْ طَالُوتَ مَلِكًا قَالُواْ أَنَّى يَكُونُ لَهُ الْمُلْكُ عَلَيْنَا وَنَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْكِ مِنْهُ وَلَمْ يُؤْتَ سَعَةً مِّنَ الْمَالِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاهُ عَلَيْكُمْ که استناد انتخاب فرماندهی را به خداوند داد.
  3. شرایط رهبر که پشتوانه الهی دارد: ﴿زَادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ قیام بزرگ نهایی و آخرین انقلاب که نجات کلّ بشریت را همراه داشته و آزادی و زیبایی را با اصلاحات بنیادین برای همه انسان‌ها به ارمغان خواهد آورد، نیز دارای این شرط است. بسیار روشن است که رهبر چنین قیامی، باید صفات و ویژگی ها را در حدّ کمال و تمام داشته باشد. رهبر این حرکت عظیم و جنبش بزرگ جهانی، مصلح کلّ و منجی عالم، امام مهدی (ع) است؛ شخصیتی که فرزند ولایت بوده و در دامان امامت پرورش یافته است. آخرین وصی پیامبر خاتم (ص) بوده و به سرچشمه وحی متصل است. بر اساس فرمایش پیامبر در حدیث ثقلین، همراه و شریک قرآن بوده و به همه آموزه‌های قرآن و معارف دین، احاطه کامل دارد. میراث‌دار علوم انبیای گذشته بوده و مورد تأیید الهی است. او نزدیک به هزار و دویست سال است که عمر پر برکت خویش را میان مردم گذرانده و ملّت‌ها، دولت‌ها، حرکت‌ها و قیام‌های مختلف را به نظاره نشسته است. پیامبر (ص) فرمود:" الْمَهْدِيُّ مِنْ وُلْدِي اسْمُهُ اسْمِي وَ كُنْيَتُهُ كُنْيَتِي أَشْبَهُ النَّاسِ بِي خَلْقاً وَ خُلْقاً تَكُونُ لَهُ غَيْبَةٌ وَ حَيْرَةٌ حَتَّى تَضِلَّ الْخَلْقُ عَنْ أَدْيَانِهِمْ فَعِنْدَ ذَلِكَ يُقْبِلُ كَالشِّهَابِ الثَّاقِبِ فَيَمْلَؤُهَا قِسْطاً وَ عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ‏ ظُلْماً وَ جَوْراً‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"[۳]. در حدیث لوح آمده است: " ثُمَ‏ أُكْمِلُ‏ ذَلِكَ‏ بِابْنِهِ‏، رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ‏، عَلَيْهِ‏ كَمَالُ‏ مُوسَى‏، وَ بَهَاءُ عِيسَى‏ وَ صَبْرُ أَيُّوب‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"[۴]. همچنین امام باقر (ع) فرمود: " الْقَائِمُ‏ مِنَّا مَنْصُورٌ بِالرُّعْبِ‏ مُؤَيَّدٌ بِالنَّصْر‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"[۵]»[۶].
۲. حجت الاسلام و المسلمین سلیمیان؛
حجت الاسلام و المسلمین خدامراد سلیمیان، در کتاب «درسنامه مهدویت» در این‌باره گفته است:
  1. ویژگی‌های عام: درک ویژگی‌های امام، کاری بس مشکل می‌نماید و یکی از راه‌های این شناخت، بهره‌مندی از فرمایش‌های خود پیشوایان معصوم است. امام علی بن موسی الرضا (ع) درباره مقام امام، این گونه می‌فرماید: "امام امانت‌دار خداوند در میان خلق و حجت او بر بندگان و خلیفه او در سرزمین‌هایش، دعوت کننده به سوی خدا و دفاع کننده از حقوق واجب او بر بندگان است. امام پاک از گناه و به دور از عیبها است. دانش‌ها به او اختصاص دارد و او به بردباری شناخته می‌شود. امام نظام دهنده به دین و باعث سربلندی مسلمانان و خشم منافقان و از بین رفتنِ کافران است. امام یگانه روزگار خویش است. هیچ کس در مقام، به منزلت او نزدیک نمی‌شود و هیچ دانشمندی با او برابری نمی‌کند و جایگزینی برای او پیدا نمی‌شود و شبیه و مانند ندارد. همه فضیلت‌ها مخصوص او است، بدون آنکه آنها را طلب کرده باشد. این امتیازی از طرفِ فضل کننده بسیار بخشنده، برای امام است[۷]؛ با بهره‌گیری از این گونه روایات می‌توان بعضی از این خصوصیات را این چنین اشاره کرد:
    1. علم و آگاهی امام: شاخص‌ترین صفت پیشوای جامعه اسلامی، برخورداری از شناختی ژرف به خداوند متعال و تعالیم اوست؛ چرا که اصلی‌ترین نقش او، رهبری جامعه برای رسیدن به کمال و لقای الهی است. امام، به عنوان رهبر و پیشوای مردم، باید آموزه‌های دینی را در تمام زوایای خود بشناسد و به قوانین آن آگاهی داشته باشد و نیز با احاطه کامل بر آیات قرآن و سنت پیامبر (ص) به تبیین معارف دین بپردازد.
    2. عصمت و پاکی: در فرهنگ شیعه، "عصمت امام" به اصلی پذیرفته شده و بیانگر جایگاه بلند جانشینان پیامبر خاتم (ص) است. در محل خود با برهان‌های عقلی و نقلی ثابت شده که امامت جامعه اسلامی را جز معصومان نمی‌توانند در اختیار بگیرند، که اگر چنین شد جز گمراهی حاصلی در پی نخواهد داشت[۸].
  2. ویژگی‌های خاص:
    1. قدرت و اقتدار روحی و جسمی: از ویژگی‌های بارز روحی و جسمی حضرت مهدی (ع) قوت فوق العاده جسمانی ایشان است. امام رضا (ع) فرمود: "قائم (ع) کسی است که چون ظهور کند، در سن پیران است و سیمای جوان دارد. چنان نیرومند است که اگر دست به بزرگ‌ترین درخت زمین اندازد، آن را از جا بکند و اگر میان کوه‌ها نعره کشد، سنگ‌های آنها را از هم بپاشد[۹]. علی بن أبی حمزه از امام صادق (ع) روایت کرده است: "اگر قائم (ع) قیام کند، مردم او را انکار خواهند کرد؛ زیرا او به صورت جوانی رشید به سوی ایشان باز خواهد گشت. هیچ کس بر اعتقاد به او پایدار نخواهد ماند، مگر مؤمنی که خداوند در عالم ذر نخستین از او پیمان گرفته باشد[۱۰]. در بعضی روایات برای تبیین هرچه بهتر اقتدار و توانایی‌های حضرت، ایشان به پیامبران بزرگ الهی بخصوص پیامبر اعظم (ص) تشبیه شده است. در این‌باره امام صادق (ع) از پدران بزرگوارشان از رسول خدا (ص) روایت می‌کند که فرمود: "مهدی از فرزندان من است؛ اسم او اسم من و کنیه او کنیه من است. از نظر خَلق و خُلق شبیه‌ترین مردم به من است"[۱۱]؛ احمد بن اسحاق گوید: از امام حسن عسکری (ع) شنیدم که می‌فرمود: "سپاس از آنِ خدایی است که مرا از دنیا نبرد تا آنکه جانشین مرا به من نشان داد؛ او از نظر آفرینش و اخلاق شبیه‌ترین مردم به رسول خداست[۱۲].
    2. متعهد نبودن به قدرت‌های حاکم: از دیگر ویژگی‌های رهبر، آزاد بودن او از تعهدِ به دیگران است و حضرت مهدی (ع) با غیبت خود، مجبور به بیعت با طاغوت‌های زمان نشده است. امیرمؤمنان (ع) در این‌باره می‌فرماید: "همانا قائم از ما اهل بیت، هنگامی که قیام می‌کند، بیعت احدی بر گردن او نیست و به همین علت است که ولادتش، مخفی نگه داشته می‌شود و شخص او غایب است"[۱۳]؛ امام صادق (ع) نیز فرمود: "قائم قیام می‌کند و در گردن او برای هیچ کس پیمان و قرارداد و بیعتی نیست"[۱۴]»[۱۵].
3. حجت الاسلام و المسلمین هدایت‌نیا؛
حجت الاسلام و المسلمین فرج‌الله هدایت‌نیا، در مقاله «امام مهدی در نگاه امام خمینی» در این‌باره گفته است:

پرسش‌های وابسته

  1. جهانی شدن به چه معنایی است؟ (پرسش)
  2. ریشه‏‌های تاریخی جهانی شدن از چه زمانی است؟ (پرسش)
  3. غربی‌‏ها از جهانی شدن چه اهدافی را دنبال می‏‌کنند؟ (پرسش)
  4. جهانی شدن چه جنبه‏‌های منفی دارد؟ (پرسش)
  5. آیا در منابع دینی به جهانی شدن اشاره شده است؟ (پرسش)
  6. چگونه می‌توان وعده حکومت جهانی را باور و تقویت نمود؟ (پرسش)
  7. آیا میان جهانی شدن و جهانی‌سازی فرقی هست؟ آیا این روند به حکومت امام مهدی منتهی می‌شود یا خیر؟ (پرسش)
  8. آیا پروژه جهانی‌سازی یا فرایند جهانی شدن با حکومت جهانی امام مهدی همگرایی دارد یا واگرایی؟ (پرسش)
  9. جهانی شدن و جهانی سازی که اسلام معرفی می‏‌کند چه امتیازاتی دارد؟ (پرسش)
  10. رهبری در حکومت عدل جهانی چه اهمیتی دارد؟ (پرسش)
  11. برپا کننده عدل جهانی چه شرایطی باید داشته باشد؟ (پرسش)
  12. شرایط تحقق حکومت عدل جهانی چیست؟ (پرسش)
  13. دیدگاه قرآن در مورد جهانی شدن چیست؟ و جهانی سازی مطلوب کدام است؟ (پرسش)
  14. چه عواملی زمینه‏ ساز حکومت واحد جهانی است؟ (پرسش)
  15. چه ضرورتی برای تشکیل حکومت واحد جهانی وجود دارد؟ (پرسش)
  16. ضرورت برپایی حکومت عدل جهانی از راه فطرت چگونه قابل تبیین است؟ (پرسش)
  17. آیا از راه براهین فلسفی می‌توان ضرورت حکومت عدل جهانی را به اثبات رساند؟ (پرسش)
  18. ضرورت حکومت عدل جهانی را از راه تکامل چگونه می‌‏توان تبیین کرد؟ (پرسش)
  19. آیا با دلیل عقلی می‏‌توان ضرورت تشکیل حکومت عدل جهانی را اثبات نمود؟ (پرسش)
  20. آیا واقعیت‏‌های تاریخی می‌‏تواند ضرورت تشکیل حکومت عدل جهانی را به اثبات رساند؟ (پرسش)
  21. چرا در عصر انبیای گذشته حکومت عدل جهانی تحقق نیافته است؟ (پرسش)
  22. چه ضرورتی در تحقق حکومت عدل جهانی در این دنیا است؟ (پرسش)
  23. چرا در عصر پیامبر اکرم حکومت جهانی توحیدی تحقق نیافت؟ (پرسش)
  24. ویژگی‌های رهبر جهانی چیست؟ (پرسش)

پانویس

  1. مکارم شیرازی، ناصر، حکومت جهانی مهدی، ص ۱۰۹ -۱۱۰.
  2. آیا به (سرگذشت) بزرگان بنی اسرائیل پس از موسی ننگریسته‌ای که به پیامبری که داشتند گفتند: پادشاهی بر ما بگمار تا در راه خداوند کارزار کنیم. گفت: آیا گمان نمی‌کنید که اگر جنگ بر شما مقرّر شود، کارزار نکنید؟ گفتند: چرا در راه خداوند جنگ نکنیم در حالی که ما از سرزمینمان رانده و از فرزندانمان مانده‌ایم؛ اما چون بر آنان جنگ مقرر شد جز تنی چند رو گرداندند و خداوند به (احوال) ستمکاران داناست.و پیامبرشان به آنان گفت: خداوند طالوت را به پادشاهی شما گمارده است، گفتند: چگونه او را بر ما پادشاهی تواند بود با آنکه ما از او به پادشاهی سزاوارتریم و در دارایی (هم) به او گشایشی نداده‌اند. گفت: خداوند او را بر شما برگزیده و بر گستره دانش و (نیروی) تن او افزوده است و خداوند پادشاهی خود را به هر که خواهد می‌دهد و خداوند نعمت‌گستری داناست؛ سوره بقره، آیه: ۲۴۶ - ۲۴۷.
  3. مهدی فرزند من است... زمین را پر از عدل و داد کند همان گونه که پر از ظلم و جور شده است؛ کمال الدین، ج۱، ب۲۵، ح۴.
  4. سپس کامل می‌کنم سلسله اوصیاء را به وجود فرزندش که رحمت بر عالمیان است؛کسی که کمال موسی و بهاء عیسی و صبر ایّوب را دارا است؛ کمال الدین، ج۱، ب۲۸، ح۲.
  5. قائم ما به ترس در دل دشمنان، یاری شده و به یاری حق، تایید شده است؛ کمال الدین، ج۱، ب۳۲، ح۱۶.
  6. یوسفیان، مهدی؛ شرایط ظهور، ص ۱۸ - ۲۵.
  7. " الْإِمَامُ أَمِينُ اللَّهِ فِي خَلْقِهِ وَ حُجَّتُهُ عَلَى عِبَادِهِ وَ خَلِيفَتُهُ فِي بِلَادِهِ وَ الدَّاعِي إِلَى اللَّهِ وَ الذَّابُّ عَنْ حُرَمِ اللَّهِ الْإِمَامُ الْمُطَهَّرُ مِنَ الذُّنُوبِ وَ الْمُبَرَّأُ عَنِ الْعُيُوبِ الْمَخْصُوصُ بِالْعِلْمِ الْمَوْسُومُ بِالْحِلْمِ نِظَامُ الدِّينِ وَ عِزُّ الْمُسْلِمِينَ وَ غَيْظُ الْمُنَافِقِينَ وَ بَوَارُ الْكَافِرِينَ الْإِمَامُ وَاحِدُ دَهْرِهِ لَا يُدَانِيهِ أَحَدٌ وَ لَا يُعَادِلُهُ عَالِمٌ وَ لَا يُوجَدُ مِنْهُ بَدَلٌ وَ لَا لَهُ مِثْلٌ وَ لَا نَظِيرٌ مَخْصُوصٌ بِالْفَضْلِ كُلِّهِ مِنْ غَيْرِ طَلَبٍ مِنْهُ لَهُ وَ لَا اكْتِسَابٍ بَلِ اخْتِصَاصٌ مِنَ الْمُفْضِلِ الْوَهَّابِ "؛ محمدبن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۱۹۸، ح۱. این روایت مفصل است که علاقه‌مندان می‌توانند به متن کامل آن مراجعه می‌کنند.
  8. ﴿وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ؛ و چون ابراهیم را پروردگارش با کلماتی بیازمود، و وی آن همه را به انجام رسانید، خدا به او فرمود: من تو را پیشوای مردم قرار دادم. ابراهیم پرسید: از دودمانم [چطور]؟ فرمود: پیمان من به بیدادگران نمی‌رسد؛ سوره بقره، آیه ۱۲۴.
  9. " وَ إِنَّ الْقَائِمَ هُوَ الَّذِي إِذَا خَرَجَ كَانَ فِي سِنِّ الشُّيُوخِ وَ مَنْظَرِ الشُّبَّانِ قَوِيّاً فِي بَدَنِهِ حَتَّى لَوْ مَدَّ يَدَهُ إِلَى أَعْظَمِ شَجَرَةٍ عَلَى وَجْهِ الْأَرْضِ لَقَلَعَهَا وَ لَوْ صَاحَ بَيْنَ الْجِبَالِ لَتَدَكْدَكَتْ صُخُورُهَا "؛ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص ۳۷۶، ح ۷.
  10. " لَوْ قَدْ قَامَ الْقَائِمُ (ع) لَأَنْكَرَهُ النَّاسُ لِأَنَّهُ يَرْجِعُ إِلَيْهِمْ شَابّاً مُوفِقاً لَا يَثْبُتُ عَلَيْهِ إِلَّا مُؤْمِنٌ قَدْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثَاقَهُ فِي الذَّرِّ الْأَوَّلِ"؛ محمد بن ابراهیم نعمانی، الغیبه، ص۱۸۸، ح۴۳؛ ص۲۱۱، ح۲۰؛ طوسی، کتاب الغیبه، ص۴۲۰.
  11. "الْمَهْدِيُّ مِنْ وُلْدِي، اسْمُهُ اسْمِي، وَ كُنْيَتُهُ كُنْيَتِي، أَشْبَهُ النَّاسِ بِي خَلْقاً وَ خُلْقا"؛ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ج۱، ص۲۸۷، ح۴.
  12. "الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَمْ يُخْرِجْنِي مِنَ الدُّنْيَا حَتَّى أَرَانِي الْخَلَفَ مِنْ بَعْدِي أَشْبَهَ النَّاسِ بِرَسُولِ اللَّهِ ص خَلْقاً وَ خُلْقا"؛ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ج۲، ص۴۰۸، ح۷.
  13. " إِنَّ الْقَائِمَ مِنَّا إِذَا قَامَ لَمْ يَكُنْ لِأَحَدٍ فِي عُنُقِهِ بَيْعَةٌ فَلِذَلِكَ تَخْفَى وِلَادَتُهُ وَ يَغِيبُ شَخْصُهُ"؛ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ج ۱، ص ۳۰۳، ح۱۴.
  14. " يَقُومُ الْقَائِمُ وَ لَيْسَ لِأَحَدٍ فِي عُنُقِهِ عَهْدٌ وَ لَا عَقْدٌ وَ لَا بَيْعَةٌ"؛ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۳۴۲، ح۲۵.
  15. سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت، ج۳، ص ۴۰ - ۴۴.
  16. خمینی، سید روح الله، ولایت فقیه، ص ۳۷.
  17. خمینی، سید روح الله، ولایت فقیه، ص ص ۴۰ و ۳۹.
  18. هدایت‌نیا، فرج‌الله؛ امام مهدی در نگاه امام خمینی، ص 374.