بحث:آیا معصوم علم به شرایع الهی دارد؟ (پرسش)
محمد صادق عظیمی در پایان نامه سیر تطور موضوع گستره علم امام در کلام اسلامی
علم امام به شرايع آسماني از ديگر مواردي است که در روايات مطرح شده است. اميرمؤمنان(ع) نه تنها تفسيرو تأويل و شأن نزول آيات قرآني را ميداند و از ناسخ و منسوخ، محکم و متشابه، خاص و عامش آگاه است، بلکه به فرمودة خود، آگاهياش به تورات و انجيل از خود يهوديان و مسيحيان بيشتر است و ميتواند در ميان هرگروه، براساس کتاب آسمانياش داوري کند «لوثنيت لي الوسادة فجلست عليها لحکمت بين اهل التوراة بتوراتهم و بين اهل الانجيل بإنجيلهم و بين اهل الزبور بزبورهم و بين اهل الفرقان بفرقانهم...»؛ اگر مسندي براي من آماده شود و بر آن بنشينم، هرآيينه براي پيروان تورات به توراتشان داوري کنم و براي پيروان انجيل به انجيلشان حکم ميکنم و براي پيروان زبور به زبورشان و براي پيروان قرآن به قرآنشان فتوا ميدهم. در جاي ديگر حضرت چنين علمي را به اهلبيت نسبت ميدهد و ميفرمايد: «انّ العلم الذي هبط به آدم و جميع ما فضّلت به النبيون الي خاتم النبيين في عترة نبيکم محمد»؛ همانا دانش تمام پيامبران ازآدم تا خاتم در اهلبيت پيامبر جمع شده است و آنان از اين دانشهاي خدادادي بهرهمندند. روايتي ديگري از امام صادق(ع) نقل شده است که فرمود: «همانا براي خداوند دو علم است، يکي علمي که فرشتگان و پيامبران و رسولان را از آن آگاه نموده و ما نيز همه آن را ميدانيم و دوم علمي که ويژه خود ساخته و چون نسبت بدان براي وي بداء رخ دهد ما را آگاه ميسازد». هشام بن حکم ميگويد: با «بريه» که فرد مسيحي مذهب بود خدمت امام صادق(ع) ميرفتيم. در راه به ابوالحسن موسي بن جعفر(ع) برخورديم، ابوالحسن(ع) به «بريه» فرمود: اي بريه از کتاب دينيات چه قدر ميداني؟ عرض کرد: آن را ميدانم، حضرت فرمود: آن را خوب ميفهمي؟ گفت: بلي، آنگاه، حضرت شروع به خواندن انجيل كرد «بريه»، گفت: پنجاه سال است که شما يا مانند شما را ميجستم و بعد ا يمان آورد.سپس خدمت امام صادق(ع) رسيديم و جريان را نقل کرديم. امام صادق(ع) آية «ذرية بعضها من بعض و الله سميع عليم» را قرائت فرمود. بريه عرض کرد: تورات و انجيل و کتب انبيا از کجا به شما رسيدهاند؟ فرمود: همه آنها از خودشان به ما ارث رسيده و چنانکه ايشان ميخواندند ما هم ميخوانيم و چنانکه آنها بيان ميکردند، بيان ميکنيم، به راستي خدا در زمين خود حجتي نميگذارد که از چيزي مورد پرسش قرار گيرد و او بگويد نميدانم. (کلینی، محمد بن يعقوب، اصول کافی، ج 1، ص 227. )
صفحه 58