رابطه عرش با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
رابطه عرش با علم غیب معصوم چیست؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ علم غیب
مدخل اصلیعلم غیب

رابطه عرش با علم غیب معصوم (ع) چیست؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث علم غیب معصوم است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی علم غیب مراجعه شود.

عبارت‌های دیگری از این پرسش

پاسخ نخست

علی نمازی شاهرودی

آیت‌الله علی نمازی شاهرودی در کتاب «علم غیب» در این‌باره گفته‌ است:

«اخبار وارده در حقیقت عرش است و این که عرش بر علم و قدرت اطلاق شده. حامل عرش نیز دارای این علم و قدرت است؛ و این علم و قدرت ملک عظیم است که خداوند به حامل عرش عنایت فرموده. به این عنایت عرش مَثَل اعلای الهی است و لذا، صحیح است به حامل عرش نیز مَثَل اعلی گفته شود و مراد به مثل اعلی در آیه کریمه قرآن ﴿وَلِلَّهِ الْمَثَلُ الأَعْلَىَ [۱] اوست. دلیل این موضوع روایات بسیاری است که ائمه (ع) فرموده‌اند: ماییم مثل اعلای الهی. و ماییم حامل عرش پروردگار[۲]. امام سجاد (ع) می‌فرماید: تمثال تمام خلایق در عرش است.[۳]. پس حامل عرش دارای علم و قدرتی است که بدین وسیله، بر همه مخلوقات دانا و تواناست[۴]»[۵]

پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه

۱. حجت الاسلام و المسلمین جعفری؛
حجت الاسلام و المسلمین یعقوب جعفری در کتاب «تفسیر کوثر» در این‌باره گفته‌ است:

«با آن که اقوال و نظریات مختلفی از طرف مفسران و متکلمان درباره معنای کرسی ابراز شده، اما با توجه به روایاتی که در این باره از ائمه اطهار (ع) رسیده و با در نظر گرفتن شواهد و قرائن دیگر، می‌توان گفت: کرسی یک حقیقت غیبی است ولی در عین حال مرکزیت علم الهی است. واژه "عرش " و "کرسی" که هر دو به معنای تخت است ،(...) از امام صادق (ع) درباره عرش و کرسی سؤال شد که آنها چیستند؟ فرمود: عرش در یک وجه تمام خلق است و کرسی ظرف آن می‌باشند و در وجه دیگر عرش همان علمی است که خداوند پیامبران و حجت‌های خود را بر آن آیه آگاه ساخته و کرسی همان علمی اینست که خداوند هیچ یک از پیامبران و حجت‌های خود را بر آن آگاه نکرده است. مورد اول که به معنای تخت است در این آیه آمده است ﴿وَلَقَدْ فَتَنَّا سُلَيْمَانَ وَأَلْقَيْنَا عَلَى كُرْسِيِّهِ جَسَدًا ثُمَّ أَنَابَ [۶] مورد دوم که معنای ویژه‌إی دارد، در این آیه آمده است: ﴿وَلاَ يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاء وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ [۷] به طوری که ملاحظه می‌فرمایید. این آیه از یک نوع کرسی خبر داده که مخصوص خداوند است و آن کرسی به وسعت آسمان‌ها و زمین است. اکنون باید دید منظور از کرسی خداوند چیست؟ در این باره اقوال و وجوهی گفته شده که ما، در زیر به آنها اشاره می‌کنیم و در پایان، نظر خود را با توجه به آیه شریفه و روایات متعددی که در این باره وارد شده است، بیان خواهیم کرد:

۱. بعضی از اهل سنت و حشویه و سلفیه، کرسی را به همان معنای ظاهری خود گرفته‌أند و گفته‌أند کرسی جسم بزرگی به وسعت آسمان‌ها و زمین است و بعضی از آنها کرسی را با عرش یکی دانسته‌أند و بعضی دیگر آنها را دو جسم متفاوت پنداشته‌أند. بعضی‌ها نیز کرسی را پایینتر از عرش و بعضی دیگر زیر زمین گمان کرده‌أند [۸](...) ۲. در اینجا نه تختی وجود دارد و نه خدا بر آن نشسته و نه چیز دیگر. این فقط یک نوع تمثیل است و عظمت خدا را تصویر می‌کند. نظیر این آیه: ﴿وَمَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ وَالأَرْضُ جَمِيعًا قَبْضَتُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَالسَّمَاوَاتُ مَطْوِيَّاتٌ بِيَمِينِهِ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَى عَمَّا يُشْرِكُونَ [۹] طبق این نظریه، کرسی در این آیه حقیقت خاصی را بیان نمی‌کند، بلکه فقط یک نوع مثلی است که برای رساندن عظمت خدا بیان شده است .[۱۰] ۳. منظور از کرسی، سلطنت و قدرت مطلقه خدا در جهان هستی است و همان‌گونه که پادشاه و فرمان‌روا در تخت می‌نشیند و حکم‌رانی می‌کند و تخت او مظهر حاکمیت و قدرت اوست، کرسی خدا هم کنایه از قدرت خداست. [۱۱]

۴. منظور از کرسی، علم گسترده خداوند است که عالم هستی را فرا گرفته است این حقیقت به بیان‌های گوناگونی گفته شده و از جمله ملاصدرا معتقد است که کرسی، صورت نفس کلی و محل قدر است همان‌گونه که عرش صورت عقل کلی و محل قضاء است. به عقیده او عرش بسبط است یعنی محل علم بسیط اجمالی است که تین ذات خداست ولی کرسی اشاره به علم تفصیلی خداوند به اشیاء است [۱۲]. علمای شیعه نوعأ کرسی را به همان علم الهی معنی کرده‌أند چون همان‌گونه که خواهیم دید، در بعضی از روایات از ائمه معصومین (ع) به همین صورت معنی شده است.

۵. کرسی ظرفی برای تمام مخلوقات از عرش و آسمان و زمین است و هر موجودی را که خدا خلق کرده در کرسی است. شیخ صدوق ضمن بیان این احتمال گفته در وجه دیگر کرسی همان علم خداست. [۱۳] فیض کاشانی ضمن تأیید این احتمال که کرسی ظرف و وعاء همه مخلوقات حتی عرش است، اضافه می‌کند: اینکه کرسی در عرش است، منافات ندارد با اینکه عرش هم داخل در کرسی است چون اینها دو جور "گون" دارند، هر کدام به نحوی شامل دیگری است. یکی، بودن عقلی اجمالی و دیگری بودن نفسی تفصیلی است [۱۴] (...) در روایتی از امام صادق (ع) در مقام مقایسه عرش و کرسی چنین آمده: عرش و کرسی دو درب از درب‌های غیب و هر دو در غیب هستند و هر دو در غیب به هم نزدیک هستند چون کرسی درب آشکار و بیرونی غیب است که آغاز آفرینش و همه اشیاء از آن می‌باشد و عرش درب پنهان و درونی غیب است و در آن علم چگونگی و بودن و حذ و کجایی مثبت وصفت اراده وجود دارد.(...) به طوری که ملاحظه می‌فرمایید، در روایات ما کرسی به دو چیز تفسیر شده است: یکی ظرف بودن برای موجودات و دیگری علم خدا و دیدیم که در یک روایت هر دو تفسیر یک‌جا آمده بود با این بیان که کرسی دو وجه و دو بعد دارد: در یک وجه، ظرف موجودات و در وجه دیگر، علم خداست. این دو تفسیر نه تنها با هم مغایرت ندارند بلکه مکمل یکدیگرند به شرحی که خواهد آمد. با توجه به آیه شریفه و جملات قبل و بعد از آن و با توجه به روایات متعددی که در تفسیر کرسی وارد شده و قسمتی از آنها را نقل کردیم، ما تصور می‌کنیم که کرسی مانند عرش، یک حقیقت غیبی است که ما از ماهیت آن خبر نداریم ولی در عین حال مرکزیت علم الهی است که تمام اشیاء را فرا گرفته آن‌هم علم تفصیلی و به فعلیت رسیده و عینیت یافته خدا که شامل تمام موجودات می‌شود زیرا که تعلق علم فعلی خدا بر یک چیز، عین وجود آن چیز است. به عبارت دیگر: کرسی، مظهر علم تفصیلی خداست که با علم کلی او که در صقع ذات است فرق دارد و از آنجا که علم تفصیلی خدا به جزئیات هم تعلق می‌گیرد و مساوی با وجود موجودات است، می‌توان آن را ظرف و وعاء تمام موجودات دانست. بنابراین، کرسی از یک دیدگاه، همان علم خداست و از یک دیدگاه، ظرف موجودات است و این دو مکمل یکدیگرند. اینکه کرسی را مظهر علم خدا گرفتیم علاوه بر روایات، در خود آیه نیز شاهدی بر آن وجود دارد، و آن جمله قبلی است که می فرماید: ﴿وَلاَ يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ [۱۵] که صحبت از علم خداست و اینکه بلافاصله از کرسی و فراگیری آن، سخن گفته می‌شود، لابد تناسبی میان این دو وجود دارد.».[۱۶]
۲. حجت الاسلام و المسلمین افتخاری؛
حجت الاسلام و المسلمین سید ابراهیم افتخاری در پایان‌نامه «بررسی مقایسه‌ای شئون امامت در مکتب قم و بغداد» در این‌باره گفته است:
  • «یکی از موارد دیگری که در روایات محدثین مکتب قم، برای منبع و مأخذ علم امام به آن اشاره شده است، عروج روح امام به آسمان در هر شب جمعه و افزایش علم امام بعد از این اتفاق است، این منبع علم امام به قدری مهم است که امامان در جواب اصحابشان فرموده‌اند که اگر علم ما افزایش نیابد، تمام می‌شود. صفار روایاتی را نقل می‌کند مبنی بر اینکه در هر شب جمعه، فرشتگان و پیامبران و اوصیاءِ از دنیا رفته و ارواح اوصیاء و امامی که در میان مردم است "یعنی امام هر زمان"، به آسمان عروج کرده و هفت بار دور عرش الهی طواف کرده و خداوند را تسبیح و تقدیس می‌کنند و بعد در کنار هر رکنی از ارکان عرش، دو رکعت نماز می‌خوانند و بر می‌گردند، آنگاه پیامبران و اوصیاء و روح وصی زنده، در درون خودشان احساس شادی زیادی می‌کنند و به امام زنده و امامان دیگر، الهامی از علم می‌شود، که علمشان افزایش پیدا می‌کند. امام صادق (ع)، در تعلیل این نکته می‌فرماید، اگر چنین نباشد، علم ما تمام می‌شود. بنا به روایات نقل شده در کافی، در هر شب جمعه، روح امامی که در میان شماست "امام زمان شما"، به همراه ارواح پیامبران و امامان درگذشته، به آسمان عروج کرده و هفت دور عرش الهی را طواف کرده و در کنار هر رکنی از ارکان عرش، دو رکعت نماز خوانده و سپس به بدن مادی خود بر می‌گردد و وقتی صبح می‌شود، علم امامی که در میان شماست "امام زمان شما" به مقداری زیادی افزوده شده است. امام باقر (ع) به این نکته اشاره می‌کند، که علم امام همیشه باید در حال افزایش باشد و اگر این علم افزایش پیدا نکند، ایشان بدون علم می‌شوند، و افزایش علم امام هم به این صورت است که ابتدا این علم جدید به پیامبر اکرم (ص) عرضه شده و سپس از طریق ایشان، به امامان بعد از خودش تا به من برسد. طبق این مبنا، این افزایش علوم شامل پیامبر اکرم (ص) و امامان قبلی هم می‌شود و اینگونه نیست که علم امام فعلی، از علم امامان قبل از خودش و پیامبر اکرم (ص) بیشتر باشد.
  • خداوند با عرضه اعمال انسان‌ها به امام، علم امام را در مورد اعمال و رفتار انسان‌ها افزایش می‌دهد و همین امر به امامت امام کمک کرده و او بهتر می‌تواند به وظایف خودش در جامعه بپردازد. در همان روایتی که قبلاً در مورد وجود ستونی از نور برای امام، از شیخ صدوق نقل کردیم، به این نکته تصریح می‌کرد که یکی از مسائلی را که امام در آن ستون نور می‌بیند، اعمال انسانهاست[۱۷] خداوند به این وسیله، امام را از اعمال انسانها مطلع می‌کند. کلینی در روایتی از امام رضا (ع) نقل می‌کند که ایشان با استناد به آیه شریفه ﴿ وَقُلِ اعْمَلُواْ فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ [۱۸] می‌فرماید: اعمال شما، هر روز و شب بر من عرضه می‌شود. امام رضا (ع) در این حدیث شریف، علی (ع) را مصداق آن "مؤمن" ذکر شده در قرآن می‌داند و این گونه به شیعیانش اعلام می‌کند که همیشه از وضع آنها با خبر و مطلع است[۱۹]»[۲۰].
۳. حجت الاسلام و المسلمین صالحی مالستانی؛
حجت الاسلام و المسلمین حسین صالحی مالستانی در مقاله «علم غيب و علم لدنی پيامبر» در این‌باره گفته‌است: «امام خمینی در یکی از مواردی که بحث علم پیامبران را به عنوان شأن برتر آنان مطرح می‌کند پیامبران را حاملان عرش الهی دانسته و عرش را در یک معنا به معنای علم تفسیر می‌نماید که در نتیجه پیامبران و اهل بیت عصمت (ع) به عنوان حاملان علم الهی مطرح می‌شوند، البته علم فعلی حق، نه علم ذاتی خداوند متعال که آن مخصوص ذات مقدسش می‌باشد، بیان امام در یک مورد چنین است: بدان که در باب "عرش" و "حَمَله" آن اختلافاتی است... گرچه به حسب باطن اختلافی در کار نیست؛ چون در نظر عرفانی و طریق برهانی، عرش... گاهی اطلاق بر «علم» شده، که شاید مراد از علم "علم فعلی" حق باشد که مقام ولایت کبری است. و حمله آن چهار نفر از اولیاء کمّل است در امم سالفه: نوح، ابراهیم، موسی و عیسی (ع). و چهار نفر از کمّل است در این امّت: رسول ختمی (ص)، امیرالمؤمنین (ع)، الحسن (ع) و الحسین (ع) .[۲۱]در این بیان امام، پیامبران اولوالعزم الهی و ائمه معصومین (ع) به عنوان حاملان "عرش" الهی که در یک معنا به معنای علم الهی است، یاد گردیده است. امام خمینی در جای دیگر با تمسک به روایاتی از امام صادق (ع) و امام کاظم (ع)، حمل علم را از شئون پیامبر (ص) دانسته که در آن روایات نیز همان هشت نفر ذکر گردیده است و در روایت دیگر آمده که حاملان عرش چهار نفر از ما و چهار نفر از کسانی که حق بخواهد هستند. که در آن عرش را به علم معنا کرده است.[۲۲] همان‌گونه که امام برای عرش معانی متعدد در نظر گرفته و یکی از معانی یا احتمالات را همان مفهوم علم دانسته است، در تفسیر المیزان نیز پس از ذکر سه قول درباره عرش و ذکر آیه ۷ سوره غافر[۲۳]و آیه ۷ سوره الحاقه[۲۴] که درباره حاملان عرش الهی است و همچنین آیه ۴ سوره حدید[۲۵] که بعد از ذکر استیلای حق به عرش بلافاصله به علم فراگیر الهی اشاره می‌نماید، آنگاه علامه می‌فرماید: "پس مراد از عرش مقام علم است، همان‌گونه که مقام تدبیر عام و فراگیر همه چیز است"[۲۶]ایشان در ادامه یکسری روایاتی را درباره عرش و حاملان آن ذکر می‌نماید.[۲۷] که مجال و ضرورت طرح آن نیست» [۲۸].
۴. حجت الاسلام و المسلمین وکیلی؛
حجت الاسلام و المسلمین محمد حسن وکیلی در دو مقاله «علم غیب امام» و «غیب امام (تبیین دیدگاه اعتدالی و صحیح)» در این باره گفته است:
  • «طبق روایات در شب‌های جمعه ائمه (ع) به عرش الهی می‌روند و بازمی‌گردند و بر قلوبشان علومی خاص افاضه می‌شود؛ شاید این علوم از این دست باشد: از امام صادق (ع) نقل شده که فرمود: به درستی که برای ما در شب‌های جمعه جایگاه ویژه‌ای می‌باشد. عرض کردم فدایت شوم، کدام جایگاه؟ فرمود به فرشتگان و پیامبران و اوصیای مرده و ارواح اوصیاء و وصی در میان شما اذن داده می‌شود که به آسمان عروج نمایند، پس ایشان یک هفته گرد عرش پروردگارشان می‌گردند و طواف می‌نمایند در حالی که می‌گویند، بسیار پاک و منزه و پر قداست است پروردگار فرشتگان و پروردگار روح (سبوح قدوس رب الملائکة والروح). زمانی که از طواف نمودن فارغ گردند پشت هر ستونی دو رکعت نماز به جای می‌آورند. سپس همه می‌روند؛ پس فرشتگان پس از تلاش فراوانی که خداوند متعال قرار داده -که این تلاش ناشی از بزرگداشتشان از آنچه می‌بینند می‌باشد، که به همان اندازه از این تلاش و ترس بر آنان افزوده می‌گردد- منصرف گردیده می‌روند، هم چنین پیامبران و اوصیا و ارواح زندگان منصرف می‌گردند در حالی که بسیار شگفت زده می‌باشند و برای خود بسیار شادامانند. به وصی و اوصیاء الهامی از علم الهام شده است، علمی بسیار و سرشار که هیچ کس از ایشان شادمان‌تر نیست. (این امر را) مخفی نگاهدار که به خدا قسم این مسأله نزد او بسیار پراهمیت تر و عزیزتر از هر امر مهم دیگر می‌باشد. فرمود ای محبور (مورد تنعم قرار گرفته) به خدا قسم اقرار به مطلبی که بیان کردم به کسی الهام نمی‌گردد مگر اینکه از صالحان و پارسایان باشد. عرض کردم به خدا قسم من مقدار زیادی از صلاح و پارسایی ندارم. (امام) فرمود به خداوند دروغ نگو، همانا خداوند متعال تو را صالح و پارسا نامید آنجا که می‌فرماید: ایشان همراه کسانی هستند که خداوند متعال بر ایشان نعمت قرار داد از پیامبران و راستگویان و شهدا و صالحان. صالحان یعنی کسانی که به ما و به امیرالمؤمنین (ع) و فرشتگان خداوند و پیامبران او و به تمام حجت‌های خداوند بر او و بر محمد و آل پاک و طاهرین دیندار او ایمان آورده‌اند[۲۹]
۲. نوع دیگر از علومی که افزوده می‌شود، علم به‌همین حقائق مادی و خصوصیات عالم طبع است که به تناسب شرایط زمان و مکان از باطن امام بر ظاهر تنزل می‌کند، و امام بدان تفصیلاً و در عالم ظاهر آگاه می‌شوند. این علوم در قالب انواع گوناگونی از مکاشفات سمعی و بصری و غیرحسی برای ائمه تحقق پیدا می‌کند: «عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام يَقُولُ إِنَّا لَنُزَادُ فِي اللَّيْلِ وَ النَّهَارِ وَ لَوْ لَمْ نُزَدْ لَنَفِدَ مَا عِنْدَنَا قَالَ أَبُو بَصِيرٍ جُعِلْتُ فِدَاكَ مَنْ يَأْتِيكُمْ بِهِ قَالَ إِنَّ مِنَّا مَنْ يُعَايِنُ وَ إِنَّ مِنَّا لَمَنْ يُنْقَرُ فِي قَلْبِهِ كَيْتَ وَ كَيْتَ وَ إِنَّ مِنَّا لَمَنْ يَسْمَعُ بِأُذُنِهِ وَقْعاً كَوَقْعِ السِّلْسِلَةِ فِي الطَّسْتِ قَالَ فَقُلْتُ لَهُ مَنِ الَّذِي يَأْتِيكُمْ بِذَلِكَ قَالَ خَلْقٌ أَعْظَمُ مِنْ جَبْرَئِيلَ وَ مِيكَائِيل»[۳۰]»[۳۱].
۵. آقای دکتر رستمی و خانم آل‌بویه؛
آقای دکتر محمد زمان رستمی (استادیار دانشگاه قم) و خانم طاهره آل‌بویه (پژوهشگر جامعة الزهراء) در کتاب «علم امام» و مقاله «بررسی دیدگاه‌های تفسیری عرفانی درباره علم امام» در این‌باره گفته‌‌اند:
  • «پس از لوح، عرش قرار دارد. عرش، مظهرِ عقل کلی و روح اعظم و جایگاهی است که اسم رحمان بر آن استوا یافته است. هر مرتبه وجودی که محیط به مادونش باشد، عرش آن است؛ چنانکه عرش روحانی به جمیع حقایق روحانی و جسمانی و عرش جسمانی به جمیع اجسام، محیط است. همه عرش‌ها، مظهر عرش اعظم، اسم رحمان است که بزرگ‌ترین اسم خداست. حضرت رسول (ص) فرمودند: هیچ مخلوقی نیست، مگر اینکه صورت آن در زیر عرش است»[۳۲].
  • «امام صادق (ع) به ابی یحیی صنعانی فرمود: ای ابایحیی برای ما در شب‌های جمعه شأنی است از شئون؛ در این شب‌ها ارواح انبیای گذشته و ارواح اوصیای گذشته و روح امامی که زنده است را به آسمان برند تا به دور عرش خداوند هفت دور طواف کنند و نزد هر کدام از ستون‌های عرش دو رکعت نماز بخوانند و سپس آن‌ها را به بدن‌های خود برگردانند، آن گاه انبیا و اوصیا لبالب از شادی شوند و امامی که در میان شما است، انبوه فراوانی در دانش او افزوده شود. امام صادق (ع) به مفضل فرمود: ای اباعبدالله (کنیه مفضل) به راستی برای ما در هر شب جمعه سروری است. عرض کرد آن سرور چیست؟ امام (ع) فرمود: چون شب جمعه شود رسول خدا (ص) به عرش برآید و ائمه هم با او برآیند و ما هم با آن‌ها برآییم و سپس روح ما به بدن ما برنگردد مگر با علمی که استفاده کردیم و اگر این استفاده علمی نبود علم ما تمام می‌شد.

محمد بن سلیمان دیلم از پدرش نقل می‌کند که به امام صادق (ع) گفت قربانت من از شما شنیدم که چند بار فرمودید اگر نباشد که ما به علم خود بیفزاییم آن چه داریم به آخر رسانیم. امام (ع) فرمود: اما احکام حلال و حرام را خداوند تمام و کمال بر پیامبر خود نازل کرده و به امام نیز دانش جدیدی افزوده نشود. محمد بن سلیمان عرض کرد: پس این زیادی چیست؟ امام (ع) فرمود: در چیزهایی دیگر است جز حلال و حرام. محمد بن سلیمان عرض کرد: چیزی به علم خود افزوده کنید که بر رسول خدا (ص) نهان بود. امام (ع) فرمود: نه، دستور علم تازه از خدا به فرشته رسد و فرشته آن را نزد رسول خدا برد و گوید یا محمد پروردگارت تو را چنین و چنان فرموده است. پیامبر به فرشته می‌‌فرماید آن را نزد علی ببر، پس او نزد علی آید و او فرماید آن را نزد حسن ببر و او هم فرماید آن را نزد حسین بر و همچنین به هر یک از ائمه عرضه شود تا به ما رسد[۳۳]. در برخی از احادیث معتبر منقول است که در هر شب جمعه، روح مقدس رسول (ص) و ارواح مطهر امامان گذشته و روح امام زمان (ع) را رخصت می‌دهند که به آسمان‌ها عروج نمایند تا به عرش اعظم الهی رسند و سپس با سرور فراوان و علوم بی پایان به سوی بدن‌های خود برگردند و نیز اعمال هر یک از امت را از نیکان و بدان در هر صبح و شام و هر هفته و ماه به ایشان عرضه می‌کنند و درها و دیوارها و دره‌ها و کوه‌ها مانع علم ایشان نمی‌شود و آنچه در مشرق و مغرب عالم واقع شود بر آن مطلع می‌گرداند[۳۴]. از امامان (ع) روایت شده که علم ایشان هر روز و هر لحظه افزایش می‌یابد. زراره از امام باقر (ع) پرسید: آیا برای شما چیزی از علوم هست که رسول خدا آن را نمی‌دانست؟ امام (ع) فرمود: هرگاه علمی به ما دهند اول آن را بر رسول خدا عرضه کنند، سپس بر همه امامان تا به ما برسد.

  • عرش در لغت به معنای سلطنت است و عرش خداوند سلطنت اوست و استوای او بر عرش، استیلای او بر سلطنت است و عرب، استیلا را به استوا تعبیر می‌کند[۳۵] عرش عظیم جایگاهی است که اسم رحمان بر آن استوا یافته است و مراد از عرش، عقل کلی ور روح اعظم است[۳۶] هر مرتبه وجودی که محیط به ما دونش باشد، عرش آنهاست، چنان‌که عرش روحانی که عقل اول است، به جمیع حقایق روحانیه و جسمانیه، و عرش جسمانی به جمیع اجسام محیط است[۳۷] همه عرش‌ها مظهر عرش اعظم است که بزرگ‌ترین عرش‌هاست، زیرا رحمان بزرگ‌ترین اسم الله است و لذا اسم رحمان بر عرش استوا یافت ﴿الرَّحْمَنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى [۳۸] حضرت رسول فرمود: هیچ مخلوقی نیست مگر این که صورت آن در زیر عرش است.[۳۹] پس عرش همه چیز را در بر می‌گیرد؛ ازاین‌رو، در آیه شریفه ﴿وَرَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْءٍ [۴۰]؛ رحمت من همه چیز را در بر می‌گیرد. عرش همان رحمت الهی است که حضرت رسول اکرم (ص) مظهر آن است و آیه شریفه ﴿وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلاَّ رَحْمَةً لِّلْعَالَمِينَ[۴۱] بر این امر دلالت دارد. شیخ صدوق می‌فرماید: عرش به معنای تمام خلقت و یا علم است، از امام صادق (ع) درباره آیه ﴿الرَّحْمَنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى[۴۲] سؤال شد. امام (ع) فرمود: عرش جمیع خلقت است که هشت فرشته آن را حمل می‌کنند که هر یک بر هشت طبقه عالم اشراف دارند. یکی از این ملائکه برای انسان‌ها از خداوند طلب روزی می‌کند؛ یکی دیگر برای تمام بهائم از خداوند طلب روزی می‌کند؛ یکی دیگر برای وحوش از خداوند طلب روزی می‌کند؛ یکی دیگر برای پرندگان از خداوند طلب روزی می‌کند[۴۳] در روایت دیگری آمده است که عرش را که علم است چهار نفر از اولین یعنی نوح و ابراهیم و موسی و عیسی و چهار نفر از آخرین یعنی محمد و علی و حسن و حسین حمل می‌نمایند. ایشان به این دلیل حاملان عرش هستند که انبیای قبل از پیامبر اکرم (ص) بر چهار شریعت نوح و ابراهیم و موسی و عیسی بوده‌اند و بعد از پیامبر (ص) نیز علم از محمد و علی و حسن و حسین به دیگران انتقال می‌یابد[۴۴]»[۴۵].
۶. آقای دکتر بشارتی؛
آقای دکتر علی محمد بشارتی در کتاب «رضوان معارف» در این باره گفته است: «معجزه بر چند نوع است که یکی از آنها خبرهای غیبی و اطلاع از عالم غیب است، که اگر پیغمبر از خدا در خواست کند و بخواهد تا از ماجرایی با ماجراهایی از غیب آگاه شود، خدای متعال او را آگاه می‌کند روزی در سفر تبوک شتر پیغمبر (ص) گم شد، اصحاب آن حضرت برای پیدا کردن آن شتر به این طرف و آن طرف رفته و به جستجو پرداختند. یکی از منافقان که همراه لشکریان بود، از روی تمسخر گفت: او می‌پندارد که پیامبر است و از آسمان‌ها به شما خبر می‌دهد، اما اکنون نمی‌داند شترش کجاست. رسول خدا (ص) چون این سخن را شنید، رو به افرادی که در حضورش بودند، کرده و فرمودند: مردی از لشکریان سخن گفته است، ولی به خدا سوگند من چیزی را نمی‌دانم جز آن چه را خدا به من یاد دهد. اکنون خداوند مرا به مکان آن شتر راهنمایی کرد. شتر من در همین وادی و در فلان دره است که افسارش به درختی گیر کرده است. بروید و آن شتر را بیاورید.[۴۶] یکی از اصحاب به محلی که پیامبر (ص) دقیقا راهنمایی کرده بود، رفت و زمام شتر را همان‌گونه که پیامبر فرموده بود، به شاخه درختی گیر کرده بود، باز کرد و شتر را نزد پیامبر آورد»[۴۷].
۷. آقایان خاکپور، نصیری و خانم معین‌الدینی؛
آقایان حسین خاکپور، علی اکبر نصیری و خانم نعیمه معین‌الدینی در مقاله «تبیین مفهوم عرش و کرسی بر مبنای علم بلا معلوم» در این‌باره گفته‌اند:

«واژه "عرش" در بسیاری از آیات قرآن به کار رفته است. از جمله:

  • ﴿وَالْمَلَكُ عَلَى أَرْجَائِهَا وَيَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّكَ فَوْقَهُمْ يَوْمَئِذٍ ثَمَانِيَةٌ[۴۸]
  • ﴿وَهُوَ الَّذِي خَلَق السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ وَكَانَ عَرْشُهُ عَلَى الْمَاء لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً وَلَئِن قُلْتَ إِنَّكُم مَّبْعُوثُونَ مِن بَعْدِ الْمَوْتِ لَيَقُولَنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ إِنْ هَذَا إِلاَّ سِحْرٌ مُّبِينٌ[۴۹] واضح است که منظور از "عرش" در این آیات شریفه، تخت نیست. خداوند سبحان خود را تمجید و تعظیم می‌کند به اینکه او پروردگار عرش است؛ و آیات شریفه دلالت می‌کنند که عرش، مخلوق، مدبر، مملوک خدای تعالی و مربوب تحت ربوبیت اوست. امام صادق (ع) در تفسیر آیه: ﴿وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ[۵۰] فرمودند: "آسمان‌ها و زمین و آنچه میان آن دو است، در کرسی است. و عرش، علمی است که اندازه آن را هیچ‌کس نمی‌تواند تقدیر کند".[۵۱] روایت شریف، دلالت بر نامتناهی بودن معلومات این علم (عرش) به حسب واقع و خارج نمی‌کند، بلکه ظاهراً منظور از آن بیان گستردگی و فراوانی آن علم و امتناع تقدیر آن به وسیله عقول و علوم بشری است. از امام رضا (ع) روایت شده که ایشان فرمود: "عرش اسم علم و قدرت است. عرشی است که در آن همه چیز موجود است. آنگاه حمل را به دیگری، آفریده‌های از آفریده‌هایش، نسبت می‌دهد. زیرا او خلق خود را با حمل عرش خویش بنده خود ساخته است. و آنان حاملین علم اویند".[۵۲] امام صادق (ع) نیز فرمودند: عرش را صفات گوناگون و زیادی است. عرش را در مورد هر سببی وضع و صفتی خاص در قرآن است. آیه ﴿رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ [۵۳] یعنی ملک عظیم. و ﴿الرَّحْمَنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى [۵۴] یعنی بر ملک دست یافت. و این ملک کیفیت و حالات اشیاست. و عرش هنگام وصل از کرسی جداست. زیرا این دو، دو باب بزرگ از ابواب غیب‌ها هستند و هر دوی آنها غیب‌أند و در غیب بودن به هم مقرون و نزدیک‌أند. کرسی باب ظاهر غیبی است که مطلع بدع و شروع از آن ست و اشیا همه از آن هستند. و عرش باب باطنی است که علم کیف، کون، قدر، ّحد، مکان مشیت، و صفت اراده، و علم الفاظ، حرکات، ترک، علم عود و بدء، همه در آن است. پس عرش و کرسی دو باب علم‌أند نزدیک به هم. زیرا ملک عرش غیر از ملک کرسی است و علم عرش نهان‌تر از علم کرسی است. به همین جهت خدا فرموده است: ﴿رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ[۵۵] یعنی صفت عرش بزرگ‌تر از صفت کرسی است و آن دو در صفت نزدیک‌أند. راوی می‌گوید: عرض کردم فدایت شوم. پس چرا عرش در فضیلت با کرسی قرین و مجاور است؟ فرمود: زیرا علم کیفیت و حالات در کرسی است و باب ظاهر از ابواب بداء و مکان آنها و حد رتق و فتق آنها در آن است پس این دو قرین و مجاورند و یکی از آن دو دیگری را در فضل حمل می‌کند و علما با مثل ادعای خود را بیان کرده و بر آن ستدلال می‌کنند. زیرا خداوند متعال هر کس را بخواهد مورد رحمت خود قرار می‌دهد. و او قوی و عزیز است. به جهت اختلاف صفات عرش خدای تبارک می‌فرماید: ﴿رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ[۵۶] و این صفت عرش وحدانیت است. (...) عرش وجود عقلی و اجمالی اشیا نیست. نباید تصور شود که عرش وجود تجردی اشیاست که از حدود، تقدیرات، زمان و مکان مجرد است. زیرا این روایت و حدیث نخست - که در باب عرش نقل شد- با این تصور و توهم منافات دارند و آن را منع می‌کنند زیرا معلوم‌هایی که در این روایت برای عرش بیان شده (کیف و حد و ...) همگی در مرتبه تفصیل و تقدیرند. و در روایت آمد، که مراد این است که هیچ یک از مردمان نمی‌توانند با عقول و افهام خودشان عرش را تحدید و تقدیر کنند، و این به آن معنا نیست که عرش تقدیری ندارد و مجرد از تقدیر است.(...) خداوند می‌فرماید: ﴿وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ وَلاَ يَؤُودُهُ حِفْظُهُمَا [۵۷] روشن است که کرسی خدا که آسمان‌ها و زمین را در بر گرفته است چیزی نیست که از چوب و آهن و (...) ساخته شود و گستردگی آن هم از باب احاطه توانایی و سلطه، یا احاطه علمی و شهودی است؛ و بدیهی است که احاطه توانایی داشتن بر چیزی، به وسیله احاطه علمی به آن حاصل می‌شود.(...) با توجه به روایات، وجه اقتران و افتراق عرش و کرسی در این است که هر دو در غیب بودن مقرون هستند؛ یعنی هر دوی آنها علم حقیقی‌أند و غیب به وسیله آنها معلوم و شناخته می‌شود؛ و چون معلوم‌های آنها اموری حادث و دارای تقسیمات هستند، پس علم و احاطه به آنها هم پیش از مرتبه وقوع‌شان بر معلوم خارجی و در مرتبه غیب بودن، منقسم به اقسامی خواهد شد. پس عرش و کرسی دو باب برای این غیب‌ها خواهند بود، همانند دو کلید برای آنها. اما وجه افتراق؛ آنچه به وسیله کرسی معلوم می‌شود غیبی است که مطلع شروع، بدء، ایجاد و عالم شهادت همه از آن است. پس کرسی، علم به عالم شهادت است پیش از مرتبه ایجاد و در مرتبه ایجاد آن. بنابراین، کرسی فقط به عالم شهادت احاطه دارد، اما عرش هم به عالم شهادت و هم به غیر آن از اموری که کرسی کاشف و شامل آن نیست؛ و این مقدار فضل و زیادی برای عرش است. چنانکه حضرت فرمود: "زیرا ملک عرش غیر از ملک کرسی است و علم آن نهان‌تر از علم کرسی است".[۵۸] (...)

نتیجه گیری: بر اساس معارف مطرح شده در روایات، علم الهی، چه در مرتبه ذات و چه در مرتبه علم به موجودات، علم بلامعلوم، است و منظور از مبحث عرش و کرسی، که در آیات مطرح شده و از دیرباز اندیشمندان در آن اختلاف داشته‌أند، بر مبنای روایات وارد شده، همین علم الهی است که تبیین آن از طرف ائمه (ع)، علم بلامعلوم، است. اما نتیجه مهمی که در تبیین مفهوم عرش و کرسی به دست می‌آید، این است که:

الف. عرش و کرسی، به عنوان علم الهی، در هیچ مرتبه‌إی برای تحقق، نیازمند معلوم نیست، چنانکه روایات به صراحت وجود هر نوع معلوم را برای علم الهی، نفی کرده‌أند.

ب. منظور از این دو مفهوم وارده در آیات، صرف معنای لفظی آنها نیست، آن‌گونه که برخی خداوند را نشسته بر عرش تصور کرده و برای خداوند عزو جل، هیئت جسمانی در نظر گرفته‌أند.

ج. انسان از درک و توصیف حقیقت صفات الهی با عقل محدود خویش، معذور است و در طریق کسب معارف الهی نیازمند "عروة الوثقی"ای است که با چنگ زدن به آن، پله پله تا ملاقات خدا، پیش رود»[۵۹].
۸. آقای عرفانی (پژوهشگر جامعة المصطفی العالمیة)؛
آقای محمد نظیر عرفانی در پایان‌نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان «بررسی علم غیب معصومان در تفاسیر فریقین» در این‌باره گفته‌ است:

«عرش در لغت چیزی است كه سرش پوشیده و سقف دارد، جایگاه زمامدار هم به اعتبار اینكه‏ بر بلندی قرار دارد عرش نامیده شده‏ است. برخی دیگر گفته‌اند که عرش عظیم جایگاهی است که اسم رحمان بر آن استواء یافته و مراد از عرش، عقل کلی و روح اعظم است. هر مرتبه وجودی که محیط به مادونش باشد، عرش آنها است، چنان که عرش روحانی که عقل اول است، به جمیع حقایق روحانیه، جسمانیه، و عرش جسمانی به جمیع اجسام محیط است. همه عرش‌ها مظهر عرش اعظم است که بزرگ‌ترین عرش‌ها است، زیرا اسم رحمان بزرگ‌ترین اسم الله است و بر عرش استوا یافت ﴿الرَّحْمَنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى[۶۰]. حضرت رسول (ص) فرمود: هیچ مخلوقی نیست مگر این که صورت آن در زیر عرش است. پس عرش همه چیز را در بر می‌گیرد.

شیخ صدوق می‌نویسد: عرش به معنای تمام خلقت و یا علم است ایشان در ادامه بیان می‌کنند که از امام صادق (ع) درباره آیه ﴿الرَّحْمَنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى سؤال شد، امام (ع) فرمودند: عرش جمیع خلقت است که هشت فرشته آن را حمل می‌کنند که هر یک بر هشت طبقه عالم اشراف دارند.

در روایت دیگری آمده است که عرش را که علم است چهار نفر از اولین یعنی حضرت نوح (ع)، حضرت ابراهیم (ع)، حضرت موسی (ع)، حضرت عیسی (ع) و چهار نفر از آخرین یعنی حضرت محمد (ص) و امام علی (ع) و امام حسن (ع) و امام حسین (ع) حمل می‌نمایند. ایشان به این دلیل حاملان عرش هستند که انبیای قبل از پیامبر اکرم (ص) بر چهار شریعت نوح و ابراهیم و موسی و عیسی بوده‌اند و بعد از پیامبر (ص) نیز علم از ایشان و علی (ع) و حسن (ع) و حسین (ع) به دیگران انتقال می‌یابد»[۶۱].
۹. آقای افقی (هیئت علمی دانشگاه شهید مدنی آذربایجان)؛
آقای داوود افقی در پایان‌نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان «بررسی غلو در روایات علم اهل بیت از کتاب بصائر الدرجات» در این‌باره گفته‌ است: «از جمله مواردی که می‌توان از آن به عنوان منبعی برای علم اهل بیت نام برد، و در چندین روایت نقل شده در کتاب بصائر به آن اشاره شده است، مسأله عروج روحانی و انتقال روح امام به آسمان‌ها و عرش در هر شب جمعه می‌باشد. در روایات آمده است که روح امام پس از عروج با روح انبیاء و اوصیاء ملاقات کرده و به طواف عرش الهی می‌پردازند و تا زمانی که سرشار از علم و معرفت نشدند به ابدان خود باز نمی‌گردند. نمونه ای از روایات:"وَ اللَّهِ إِنَّ أَرْوَاحَنَا وَ أَرْوَاحَ النَّبِيِّينَ لَتُوَافي الْعَرْشَ لَيْلَةَ كُلِّ جُمُعَةٍ فَمَا تُرَدُّ فِي أَبْدَانِنَا إِلَّا بِجَمِّ الْغَفِيرِ مِنَ الْعِلْم" [۶۲]. "عَنْ يُونُسَ بْنِ أَبِي الْفَضْلِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: مَا مِنْ لَيْلَةِ جُمُعَةٍ إِلَّا وَ لِأَوْلِيَاءِ اللَّهِ فِيهَا سُرُورٌ قُلْتُ كَيْفَ ذَاكَ جُعِلْتُ فِدَاكَ قَالَ إِذَا كَانَتْ لَيْلَةُ الْجُمُعَةِ وَافَى رَسُولُ اللَّهِ الْعَرْشَ وَ وَافَى الْأَئِمَّةُ الْعَرْشَ وَ وَافَيْتُ مَعَهُمْ فَمَا أَرْجِعُ إِلَّا بِعِلْمٍ مُسْتَفَادٍ وَ لَوْ لَا ذَلِكَ لَنَفِدَ مَا عِنْدَنَا"[۶۳]. روایات مربوط به این موضوع در اصول کافی ذیل بابی با عنوان " بَابٌ فِي أَنَّ الْأَئِمَّةَ (ع) يَزْدَادُونَ‏ فِي‏ لَيْلَةِ الْجُمُعَة ‏‏‏‏‏‏" نقل شده است [۶۴]»[۶۵].
۱۰. خانم میرترابی حسینی (پژوهشگر دانشكده اصول دين).
خانم زهرةالسادات میرترابی حسینی در پایان‌نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان «علم لدنی در قرآن و حدیث» در این‌باره گفته‌ است:

«بدون تردید بشر از درک حقیقت عرش خدا، عاجز است و تنها اسمی از آن می‌داند. لغویون، به "جای سقف‌دار" عرش اطلاق کرده‌اند و تخت حکومت را به اعتبار بلندی جایگاه، عزّت و شوکت حاکم، عرش نامیده‌اند امّا از دید قرآن عرش، مقام تدبیر عمومی عالم، و محل صدور اوامر تکوینی خداوند است: ﴿ذُو الْعَرْشِ الْمَجِيدُ فَعَّالٌ لِّمَا يُرِيدُ[۶۶].

چنانچه آیۀ ﴿ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يَعْلَمُ مَا يَلِجُ فِي الأَرْضِ وَمَا يَخْرُجُ مِنْهَا [۶۷]. تأیید می‌نماید، صورت جمیع حوادث و وقایع، به نحو اجمال، نزد خدا حاضر، و بر او معلوم است. پس عرش، همانگونه که مقام تدبیر عام عالَم است و جمیع موجودات را در جوف خود جای داده، مقام علم نیز هست. و به همین جهت، به دنبالِ "استوا بر عرش"، مسأله علم به جزئیات احوال موجودات آسمانی و زمینی، ذکر شده است. زیرا علم، از لوازم تدبیر است[۶۸]. در روایات نیز عرش، نامِ علم و قدرت خداوند، حاملان آن، حاملان علم خداوند خوانده شده است. در گفتگویی که بین امیرالمؤمنین (ع) و جاثلیق صورت گرفت، منقول است که آن حضرت فرمود:همانا خدای تعالی عرش را از چهار نور آفرید: .... و آن دانشی است که خداوند به حاملین عطا فرموده است و آن نوری است از عظمت او، پس خدا به سبب عظمت و نورش، دلهای مؤمنان را بینا کرده... پس کسانی که عرش را حمل می‌کنند، دانشمندانی هستند که خدا، علم خود را به آنها عطا فرموده[۶۹]. حدیث جالبی نیز از امام صادق (ع) وارد شده که گویا به مقام "عرش" اشاره دارد. امام صادق (ع) می‌فرمایند: خداوند بین خود و امام، ستونی از نور، قرار داده با آن به امام می‌نگرد و امام با آن به خداوند نظر می‌کند، پس اگر بخواهد چیزی بداند، به آن نور نگاه می‌کند، پس آن چیز را می‌شناسد[۷۰]. مرحوم علامه مجلسی مراد از "يَنْظُرُ اللَّهُ بِهِ" را در حدیث فوق، "افاضاته علیه و نظره إلیه" معنی کرده که کنایه از غایت عرفان امام است»[۷۱].

پرسش‌های وابسته

  1. منابع علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)
  2. رابطه روح یا روح القدس با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)
  3. رابطه وحی یا الهام با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)
  4. رابطه کشف یا شهود با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)
  5. رابطه امام مبین یا کتاب مبین با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)
  6. رابطه ام الکتاب با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)
  7. رابطه کتاب اعمال با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)
  8. رابطه علم‌الکتاب با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)
  9. رابطه لوح یا لوح محفوظ با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)
  10. رابطه علم لدنی با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)
  11. رابطه مصحف فاطمه یا کتاب‌هایی مثل جفر با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)
  12. رابطه ارتباط با فرشته با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)
  13. رابطه مقام راسخان در علم با علوم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)
  14. رابطه عمود نور با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)
  15. رابطه تحدیث با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)
  16. رابطه اسم اعظم با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)
  17. آیا برهان می‌تواند راه آگاهی به غیب باشد؟ (پرسش)
  18. علم غیب امام به طور مستقیم از جانب خدا به او داده می‌شود یا با وساطت پیامبر خاتم؟ (پرسش)
  19. آیا معصومان کتابی داشتند که نام‌های پادشاهان یا شیعیان یا اهل بهشت و جهنم در آن ذکر شده است؟ (پرسش)
  20. آیا تعلیم اسماء با علم غیب پیامبر ارتباط دارد؟ (پرسش)
  21. آیا علم غیب با خاتمیت منافات دارد؟ (پرسش)

منبع‌شناسی جامع علم غیب معصوم

پانویس

  1. و مثل برتر از آن خداوند است؛ سوره نحل، آیه: ۶۰.
  2. بحارالأنوار، ج۱۶، ص۲۹۹.
  3. روضه الواعظین، ج۱، ص۴۷ (مجلس سوم)؛ بحارالأنوار، ج۵۸، ص۳۶، ح۵۸.
  4. اطلاق عرش بر علم و قدرت در چندین روایت کریمه وارد شده است؛ مراجعه کنید به: الف: الکافی، ج۱، ص۱۲۹ کتاب التوحید، باب العرش و الکرسی، ح ۱و ۲ و ۶ حدیث اوّل این باب - که قرائن صحت آن بسیار است - به تفصیل خود در بحارالأنوار، ج۳۰، ص۵۳ - ۸۲ آمده است. ب: روایت تفسیر القمی، ج۱، ص۸۵ و غیر آن از جابر، از امام باقر (ع). ج: کلام امام صادق (ع) به عبدالله بن سِنان، در حدیث صحیح مروی در التوحید صدوق، ص۳۲۷، ح۲. د: کلام امام صادق (ع) به مفضل منقول در معانی الأخبار، ص۲۹. این عرش، که علم است همان نور الأنوار است. چنان که امام سجاد (ع) در حدیث صحیح مروی در تفسیر القمی، ج۲، ص۲۳ (تفسیر سوره اسراء) فرموده‌اند. و نور الأنوار نور حضرت محمد (ص) و آل طیبین و طاهرین (ع) اوست؛ چنان که روایات آن را در مستدرک سفینه البحار در لغت «نور» ج۱۰، ص۱۶۳ و «عرش» ج۷، ص۱۵۳ و«ابی» ج۱، ص۴۱ آورده‌ایم. اما این که آنان: حاملان عرش هستند، روایات بسیاری علاوه بر آن چه گذشت بر آن دلالت می کند. از آن جمله روایاتی است که در بحارالأنوار، ج۲۶، ص۱۰۵. باب این که آنان خزینه داران علم خدایند وحاملان عرش او. و در ج۲۴، ص۸۷ باب ۳۳: در این که آنان حاملان عرش رحمان هستند از ابواب الآیات النازله فیهم نقل شده است
  5. علم غیب، ص۱۳۹.
  6. ص ۳۴، و به راستی ما سلیمان را آزمودیم و کالبدی را بر اورنگ (پادشاهی) او افکندیم سپس (به سوی ما) بازگشت.
  7. بقره/۲۵۵، امّا از آنچه با دل آگاهی است، بازخواست می‌کند و خداوند آمرزنده‌ای بردبار است.
  8. تفسیر کبیر (مفاتیح الغیب)، فخر رازی ج ۷ ص ۱۲.
  9. زمر ۶۷، و خداوند را سزاوار ارجمندی وی ارج ننهادند با آنکه تمام زمین روز رستخیز در کف اوست و آسمان‌ها به دست او در هم نوردیده می‌شوند؛ پاکا و فرابرترا که اوست از آنچه (بدو) شرک می‌ورزند.
  10. بیضاوی، انوار التنزیل ج ۱ ص ۱۳۳ و زمخشری، کشاف ج ۱ ص ۳۰۱.
  11. تفسیر فخر رازی، ج ۷، ص ۱۳ و مجمع البیان، ج ۱، ص ۶۲۸.
  12. ملاصدرا، شرح الأصول الکافی، چاپ سنگی، ص ۳۱۴.
  13. صدوق، الاعتقادات، ص ۴۴.
  14. فیض کاشانی، الصافی، ج ۱، ص ۲۶۰.
  15. بقره ۲۵۵؛ داناست و آنان بر چیزی از دانش وی جز آنچه او بخواهد چیرگی ندارند.
  16. تفسیر کوثر ص ۲۱ الی ۲۷ .
  17. «وَ فِي حَدِيثٍ آخَرَ إِنَّ الْإِمَامَ مُؤَيَّدٌ بِرُوحِ الْقُدُسِ وَ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ اللَّهِ عَمُودٌ مِنْ نُورٍيَرَى فِيهِ أَعْمَالَ الْعِبَادِ وَ كُلَّمَا احْتَاجَ إِلَيْهِ لِدَلَالَةٍ اطَّلَعَ عَلَيْهِ وَ يَبْسُطُهُ فَيَعْلَمُ وَ يُقْبَضُ عَنْهُ فَلَا يَعْلَم»؛ صدوق، عيون أخبار الرضا، ج۱، ص ۲۱۴.
  18. و بگو (آنچه در سر دارید) انجام دهید، به زودی خداوند و پیامبرش و مؤمنان کار شما را خواهند دید؛ سوره توبه، آیه: ۱۰۵.
  19. «عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبَانٍ الزَّيَّاتِ وَ كَانَ مَكِيناً عِنْدَ الرِّضَا (ع) قَالَ‏ قُلْتُ لِلرِّضَا (ع)ادْعُ اللَّهَ لِي وَ لِأَهْلِ بَيْتِي فَقَالَ أَ وَ لَسْتُ أَفْعَلُ وَ اللَّهِ إِنَّ أَعْمَالَكُمْ لَتُعْرَضُ عَلَيَّ فِي كُلِّ يَوْمٍ وَ لَيْلَةٍ قَالَ فَاسْتَعْظَمْتُ ذَلِكَ فَقَالَ لِي أَ مَا تَقْرَأُ كِتَابَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ‏ قَالَ هُوَ وَ اللَّهِ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ (ع)»؛ کلینی، کافی، ج۱، ص۲۱۹.
  20. بررسی مقایسه‌ای شئون امامت در مکتب قم و بغداد، ص ۷۲، ۷۳
  21. امام خمینی، آداب الصلوه، ص ۲۷۲ – ۲۷۳
  22. امام خمینی، مصباح الهدایه، پیشین، ص ۷۷ و ۷۸؛ کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج ۱، ص ۱۳۲، کتاب التوحید باب العرش و الکرسی، حدیث ۶.
  23. «الَّذِينَ يَحْمِلُونَ الْعَرْشَ وَمَنْ حَوْلَهُ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَيُؤْمِنُونَ بِهِ وَيَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِينَ آمَنُوا رَبَّنَا وَسِعْتَ كُلَّ شَيْءٍ رَّحْمَةً وَعِلْمًا فَاغْفِرْ لِلَّذِينَ تَابُوا وَاتَّبَعُوا سَبِيلَكَ وَقِهِمْ عَذَابَ الْجَحِيمِ». (کسانی که عرش خداوند را برمی‌دارند و پیرامونیان آن، با سپاس پروردگارشان را به پاکی می‌ستایند و بدو ایمان می‌آورند و برای مؤمنان آمرزش می‌خواهند که: پروردگارا! بخشایش و دانش تو همه چیز را فراگیر است پس، آنان را که توبه آورده و از راه تو پیروی کرده‌اند بیامرز و از عذاب دوزخ باز دار).
  24. «سَخَّرَهَا عَلَيْهِمْ سَبْعَ لَيَالٍ وَثَمَانِيَةَ أَيَّامٍ حُسُومًا فَتَرَى الْقَوْمَ فِيهَا صَرْعَى كَأَنَّهُمْ أَعْجَازُ نَخْلٍ خَاوِيَةٍ»، که خداوند آن را هفت شب و هشت روز پیاپی بر آنان چیره گردانید و آن قوم را در آن (شب و روز) ها بر زمین افتاده می‌دیدی، گویی تنه‌های خرمابن‌هایی فرو افتاده‌اند).
  25. «هُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يَعْلَمُ مَا يَلِجُ فِي الأَرْضِ وَمَا يَخْرُجُ مِنْهَا وَمَا يَنزِلُ مِنَ السَّمَاء وَمَا يَعْرُجُ فِيهَا وَهُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ مَا كُنتُمْ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ»، (اوست که آسمان‌ها و زمین را در شش روز آفرید سپس بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا یافت؛ آنچه به زمین درون می‌رود یا از آن برون می‌آید و آنچه از آسمان فرود می‌آید یا به آن فرا می‌رود می‌داند و هر جا باشید او با شماست و خداوند به آنچه انجام می‌دهید بیناست).
  26. طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۸، ص ۱۵۶ - ۱۶۲.
  27. همان، ص ۱۶۲ - ۱۷۶.
  28. علم غيب و علم لدنی پيامبر از منظر امام خمينی، فصلنامه حضور، شماره ۸۸.
  29. «عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ قَالَ: إِنَّ لَنَا فِي لَيَالِي الْجُمُعَةِ لَشَأْناً مِنَ الشَّأْنِ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ أَيَّ شَأْنٍ قَالَ يُؤْذَنُ لِلْمَلَائِكَةِ وَ النَّبِيِّينَ وَ الْأَوْصِيَاءِ الْمَوْتَى وَ الْأَرْوَاحِ الْأَوْصِيَاءِ وَ الْوَصِيِّ الَّذِي بَيْنَ ظَهْرَانَيْكُمْ يُعْرَجُ بِهَا إِلَى السَّمَاءِ فَيَطُوفُونَ بِعَرْشِ رَبِّهَا أُسْبُوعاً وَ هُمْ يَقُولُونَ سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلَائِكَةِ وَ الرُّوحِ حَتَّى إِذَا فَرَغُوا صَلَّوْا خَلْفَ كُلِّ قَائِمَةٍ لَهُ رَكْعَتَيْنِ ثُمَّ يَنْصَرِفُونَ فَتَنْصَرِفُ الْمَلَائِكَةُ بِمَا وَضَعَ اللَّهُ فِيهَا مِنَ الِاجْتِهَادِ شديد [شَدِيداً] إِعْظَامُهُمْ لِمَا رَأَوْا وَ قَدْ زِيدَ فِي اجْتِهَادِهِمْ وَ خَوْفِهِمْ مِثْلُهُ وَ يَنْصَرِفُ النَّبِيُّونَ وَ الْأَوْصِيَاءُ وَ أَرْوَاحُ الْأَحْيَاءِ شَدِيداً عَجَبُهُمْ وَ قَدْ فَرِحُوا أَشَدَّ الْفَرَحِ لِأَنْفُسِهِمْ وَ يُصْبِحُ الْوَصِيُّ وَ الْأَوْصِيَاءُ قَدْ أُلْهِمُوا إِلْهَاماً مِنَ الْعِلْمِ عِلْماً مِثْلَ جَمِّ الْغَفِيرِ لَيْسَ شَيْ‌ءٌ أَشَدَّ سُرُوراً مِنْهُمْ اكْتُمْ فَوَ اللَّهِ لَهَذَا أَعَزُّ عِنْدَ اللَّهِ مِنْ كَذَا وَ كَذَا عِنْدَكَ حِصَنَةً قَالَ يَا مَحْبُورُ وَ اللَّهِ مَا يُلْهَمُ الْإِقْرَارُ بِمَا تَرَى إِلَّا الصَّالِحُونَ قُلْتُ وَ اللَّهِ مَا عِنْدِي‌ كَثِيرُ صَلَاحٍ قَالَ لَا تَكْذِبْ عَلَى اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ قَدْ سَمَّاكَ صَالِحاً حَيْثُ يَقُولُ فَأُولئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقِينَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحِينَ يَعْنِي الَّذِينَ آمَنُوا بِنَا وَ بِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ مَلَائِكَتِهِ وَ أَنْبِيَائِهِ وَ جَمِيعِ حُجَجِهِ عَلَيْهِ وَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ الْأَخْيَارِ الْأَبْرَارِ السَّلَامُ»؛ بحار‌الأنوار، ج‌۲۶، ص ۸۸.
  30. از ابی بصیر نقل شده گفت شنیدم امام صادق علیه السلام می فرماید: به تحقیق به ما در شب و روز افزوده می‌شود، که اگر به ما افزوده نگردد هر آنچه نزد ماست به اتمام خواهد رسید. ابو بصیر گفت: فدایتان گردم چه کسی آن را نزد شما می آورد؟ امام فرمود: به تحقیق از میان ما کسانی هستند که (آن را) می نگرند، و از میان ما کسانی هستند که (علم) در دل ایشان به شکل مفصل قرار می گیرد، و از میان ما کسانی هستند که با گوش خود می شنود مانند صدای زنجیری که به لب تشت می‌کشند. به ایشان عرض کردم چه کسی آن (علم) را برای شما می‌آورد، فرمود مخلوقی که با عظمت تر از حضرت جبرئیل و میکائیل است؛ بصائر‌الدرجات، ج۱، ص۲۳۲.
  31. علم غیب امام (تبیین دیدگاه اعتدالی و صحیح)
  32. بررسی دیدگاه‌های تفسیری عرفانی درباره علم امام، فصلنامه اندیشه نوین دینی، شماره ۴، ص۱۶.
  33. شیخ کلینی، اصول کافی، ج۱، ص۴۸۹.
  34. علامه مجلسی، حق الیقین، ص۴۵.
  35. مفید، مصنفات، ج۵، ص۷۳.
  36. پارسا، شرح فصوص الحکم، ص۴۶.
  37. حسن حسن‌زاده آملی، ممد الهمم، ص۱۲۷.
  38. (خداوند) بخشنده بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا دارد؛ طه، آیه۵.
  39. حسن حسن‌زاده آملی، ممدالهمم، ص۱۲۷.
  40. و بخشایشم همه چیز را فرا می‌گیرد؛ اعراف، آیه۱۵۶.
  41. و تو را جز رحمتی برای جهانیان، نفرستاده‌ایم؛ انبیاء، آیه۱۰۷.
  42. (خداوند) بخشنده بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا دارد؛ طه، آیه۵.
  43. شیخ صدوق، توحید، ص۳۱۵.
  44. کلینی، اصول کافی، ج۱، ص۹۹.
  45. علم امام (با رویکرد قرآنی، روایی، عرفانی، فلسفی و کلامی)، ص ۸۵ - ۹۰
  46. زندگانی حضرت محمد (ص)؛ رسول محلاتی ص۶۰۸.
  47. رضوان معارف، ص۷۲.
  48. حاقه: ۱۷، و فرشتگان بر کناره‌های آن (آسمان) اند و در آن روز اورنگ (فرمانفرمایی) پروردگارت را هشت تن (از ایشان) بر فراز سر می‌برند.
  49. هود: ۷، و اوست که آسمان‌ها و زمین را در شش روز آفرید و اورنگ (فرمانفرمایی) وی بر آب قرار داشت تا شما را بیازماید که کدام نکوکردار ترید و اگر بگویی که شما پس از مرگ برانگیخته خواهید شد بی‌گمان کافران می‌گویند این جز جادویی آشکار نیست.
  50. بقره ۲۵۵، اریکه او گستره آسمان‌ها و زمین است.
  51. ابن بابویه ۱۳۹۸؛۳۲۷؛ مجلسی ۱۴۰۴ الف ۸۹/۴.
  52. کلینی رازی، ۱۴۱۱: ۱/۳۷۵؛ مجلسی، ۱۴۰۴ ب: ۲/۷۶.
  53. توبه ۱۲۹، او پروردگار اورنگ سترگ (فرمانفرمایی جهان) است.
  54. طه ۵، (خداوند) بخشنده بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا دارد.
  55. «او پروردگار اورنگ سترگ (فرمانفرمایی جهان) است»؛ سوره توبه، آیه ۱۲۹.
  56. «او پروردگار اورنگ سترگ (فرمانفرمایی جهان) است»؛ سوره توبه، آیه ۱۲۹.
  57. اریکه او گستره آسمان‌ها و زمین است و نگاهداشت آنها بر وی دشوار نیست. بقره ۲۵۵.
  58. ملکی میانجی، ۹۶ -۹۸.
  59. تبیین مفهوم عرش و کرسی بر مبنای علم بلا معلوم، فصلنامه پژوهش‌های فلسفی کلامی؛ شماره ۶۳؛ بهار ۱۳۹۴؛ ص ۱۳۷ - ۱۴۵.
  60. «بخشنده بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا دارد» سوره طه؛ آیه ۵.
  61. بررسی علم غیب معصومان در تفاسیر فریقین، ص۱۹۱.
  62. بصائر الدرجات، ص ١٣٢، ح ۶.
  63. بصائر الدرجات، ص ١٣۱، ح ۵.
  64. کافی، کلینی، ج ١، ص ٢۵٣ ـ ٢۵۴.
  65. بررسی غلو در روایات علم اهل بیت از کتاب بصائر الدرجات، ص ۶۲.
  66. دارنده ارجمند اورنگ فرمانفرمایی جهان انجام دهنده آنچه بخواهد؛ سوره بروج، آیه: ۱۵ - ۱۶.
  67. آنچه به زمین درون می‌رود یا از آن برون می‌آید و آنچه از آسمان فرود می‌آید یا به آن فرا می‌رود می‌داند؛ سوره حدید، آیه: ۴.
  68. سید محمد حسین طباطبایی، المیزان، پیشین، ج ۱۹، ص ۱۴۶، ذیل آیۀ ۴ سوره حدید و ج ۸، ص ۱۵۳ الی ۱۵۹.
  69. " إِنَّ الْعَرْشَ خَلَقَهُ اللَّهُ تَعَالَى مِنْ أَنْوَارٍ أَرْبَعَةٍ: وَ هُوَ الْعِلْمُ الَّذِي حَمَّلَهُ اللَّهُ الْحَمَلَةَ وَ ذَلِكَ نُورٌ مِنْ عَظَمَتِهِ فَبِعَظَمَتِهِ وَ نُورِهِ أَبْصَرَ قُلُوبُ الْمُؤْمِنِينَ ... فَالَّذِينَ يَحْمِلُونَ الْعَرْشَ هُمُ الْعُلَمَاءُ الَّذِينَ حَمَّلَهُمُ اللَّهُ عِلْمَهُ ‏‏‏‏‏‏"؛ کلینی، الکافی، (ترجمۀ مصطفوی)، ج ۱، کتاب التوحید، «باب العرش و الکرسی»، ص ۱۷۵ و ۱۷۶، ح ۱.
  70. "عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: جَعَلَ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ الْإِمَامِ عَمُوداً مِنْ نُورٍ يَنْظُرُ اللَّهُ بِهِ إِلَى الْإِمَامِ وَ يَنْظُرُ الْإِمَامُ إِذَا أَرَادَ عِلْمَ شَيْ‏ءٍ نَظَرَ فِي ذَلِكَ النُّورِ فَعَرَفَهُ‏‏‏‏‏‏"؛ حبیب الله الهاشمی الخوئی، منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغه، ج ۵، با تصحیح سید ابراهیم میانجی، ص ۲۰۰.
  71. علم لدنی در قرآن و حدیث؛ ص ۷۵.