برهان حرکت در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخهها
جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵، قسمت دوم
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
| پرسش مرتبط = | | پرسش مرتبط = | ||
}} | }} | ||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
[[برهان]] حرکت (محرک اول) که به ارسطو منسوب است، بر چهار مقدمه [[استوار]] است: | [[برهان]] حرکت (محرک اول) که به ارسطو منسوب است، بر چهار مقدمه [[استوار]] است: | ||
#هر حرکتی به محرک احتیاج دارد. | # هر حرکتی به محرک احتیاج دارد. | ||
# [[طبیعت]] از حرکت و تغییر خالی نیست، آنچه در [[طبیعت]] واقع است و آنچه جسم و جسمانی است، متحرک است. در اینجا حرکت، هرگونه حرکتی را اعم از تغییرات دفعی و تدریجی شامل میشود. | # [[طبیعت]] از حرکت و تغییر خالی نیست، آنچه در [[طبیعت]] واقع است و آنچه جسم و جسمانی است، متحرک است. در اینجا حرکت، هرگونه حرکتی را اعم از تغییرات دفعی و تدریجی شامل میشود. | ||
#تسلسل علل محال است، یعنی اگر علل در طول یکدیگر قرار گیرند، باید به علتی منتهی شوند که برای آن [[علت]]، علتی فرض نشود. | # تسلسل علل محال است، یعنی اگر علل در طول یکدیگر قرار گیرند، باید به علتی منتهی شوند که برای آن [[علت]]، علتی فرض نشود. | ||
#هر علتی با معلول خویش معیت دارد، یعنی [[علت]] از معلول (و در این مورد خاص محرک از متحرک) خود نه تنها انفکاک زمانی، بلکه تقدم و تأخر زمانی نیز ندارد. محرک باید همواره همراه حرکت بوده و نمیتواند بر آن تقدم زمانی داشته باشد. به عبارت دیگر، چنین نیست که حرکت تنها در آغاز کار و در حدوث خود به [[علت]] محتاج باشد، بلکه در بقای خود نیز هر چند حرکت عین حدوث تدریجی است، به [[علت]] محتاج است<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۶۵.</ref>. | # هر علتی با معلول خویش معیت دارد، یعنی [[علت]] از معلول (و در این مورد خاص محرک از متحرک) خود نه تنها انفکاک زمانی، بلکه تقدم و تأخر زمانی نیز ندارد. محرک باید همواره همراه حرکت بوده و نمیتواند بر آن تقدم زمانی داشته باشد. به عبارت دیگر، چنین نیست که حرکت تنها در آغاز کار و در حدوث خود به [[علت]] محتاج باشد، بلکه در بقای خود نیز هر چند حرکت عین حدوث تدریجی است، به [[علت]] محتاج است<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۶۵.</ref>. | ||
مطابق این اصول، گفته میشود حرکاتی که در [[طبیعت]] میبینیم و وجودشان بدیهی است و به محرک نیاز دارند؛ محرک این حرکات یا طبیعی است و یا از غیر [[طبیعت]] منشأ گرفته است. در صورت [[انتخاب]] شق دوم فهو المطلوب و در صورتی که بگوییم عامل این حرکت، امری مادی و جسمانی است، آنگاه همین سؤال و جواب در مورد خود این محرک متحرک نیز مطرح میشود تا به محرک آن برسیم و همین طور ادامه مییابد و چون تسلسل علل محال است؛ محرکات باید به محرکی که خود متحرک نیست، منتهی شوند. | مطابق این اصول، گفته میشود حرکاتی که در [[طبیعت]] میبینیم و وجودشان بدیهی است و به محرک نیاز دارند؛ محرک این حرکات یا طبیعی است و یا از غیر [[طبیعت]] منشأ گرفته است. در صورت [[انتخاب]] شق دوم فهو المطلوب و در صورتی که بگوییم عامل این حرکت، امری مادی و جسمانی است، آنگاه همین سؤال و جواب در مورد خود این محرک متحرک نیز مطرح میشود تا به محرک آن برسیم و همین طور ادامه مییابد و چون تسلسل علل محال است؛ محرکات باید به محرکی که خود متحرک نیست، منتهی شوند. |