پرش به محتوا

بحث:امامت از دیدگاه اهل سنت: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۷ ژانویهٔ ۲۰۲۳
جز
جایگزینی متن - 'خلفای اموی' به 'خلفای اموی'
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
جز (جایگزینی متن - 'خلفای اموی' به 'خلفای اموی')
خط ۱۳۲: خط ۱۳۲:
آیا به [[راستی]] هیچ [[عقل]] سالمی می‌پذیرد منصبی که روزی [[پیامبر خاتم]] {{صل}} با آن [[مقام]] والای [[علم]] و [[عصمت]] و در سمت [[نبوّت]] و [[رسالت]] تکیه زده بود، پس از او همان [[منصب]] و [[جایگاه]] [[رهبری]] بر [[اسلام]] و [[امت اسلامی]]، بدون هیچ ضابطه و معیار ارزشی قابل [[تصدی]] و تصاحب برای هر فردی حتی بدون هیچگونه [[شایستگی]] باشد؟! هرگز.
آیا به [[راستی]] هیچ [[عقل]] سالمی می‌پذیرد منصبی که روزی [[پیامبر خاتم]] {{صل}} با آن [[مقام]] والای [[علم]] و [[عصمت]] و در سمت [[نبوّت]] و [[رسالت]] تکیه زده بود، پس از او همان [[منصب]] و [[جایگاه]] [[رهبری]] بر [[اسلام]] و [[امت اسلامی]]، بدون هیچ ضابطه و معیار ارزشی قابل [[تصدی]] و تصاحب برای هر فردی حتی بدون هیچگونه [[شایستگی]] باشد؟! هرگز.


بنابراین، باید ریشه و علت این دیدگاه‌های متفاوت و متضاد را در جای دیگری جست‌وجو کرد و از آن رمزگشایی نمود. توضیح آنکه بررسی‌ها نشان می‌دهد طرز تلقی [[اهل سنت]] از امامت و [[خلافت]]، نه ملهم از [[مبانی دینی]] و یا تأسّی به [[سیره]] قولی و عملی [[پیامبر اکرم]] {{صل}} بوده و نه اینکه برخاسته از طرز [[تفکر]] عمیق [[دینی]] آمیخته با استدلال‌ها و [[براهین عقلی]] است، بلکه برگرفته از عملکرد خلفای سه‌گانه نخستین در [[نصب]] و [[گزینش خلیفه]] پس از خود است و سپس برای توجیه آنچه در این زمینه در دوران خلفای [[اموی]] و [[عباسی]] رخ داده، است.
بنابراین، باید ریشه و علت این دیدگاه‌های متفاوت و متضاد را در جای دیگری جست‌وجو کرد و از آن رمزگشایی نمود. توضیح آنکه بررسی‌ها نشان می‌دهد طرز تلقی [[اهل سنت]] از امامت و [[خلافت]]، نه ملهم از [[مبانی دینی]] و یا تأسّی به [[سیره]] قولی و عملی [[پیامبر اکرم]] {{صل}} بوده و نه اینکه برخاسته از طرز [[تفکر]] عمیق [[دینی]] آمیخته با استدلال‌ها و [[براهین عقلی]] است، بلکه برگرفته از عملکرد خلفای سه‌گانه نخستین در [[نصب]] و [[گزینش خلیفه]] پس از خود است و سپس برای توجیه آنچه در این زمینه در دوران [[خلفای اموی]] و [[عباسی]] رخ داده، است.


بر این اساس، اگر می‌بینیم [[اهل سنت]] در یک دیدگاه در [[گزینش خلیفه]]، به [[اجماع اهل حل و عقد]] [[معتقد]] شده‌اند، مبتنی بر شیوه [[انتخاب خلیفه]] اول "[[ابوبکر]]" است<ref>ر. ک: شرح المقاصد، ج۵، ص۲۵۲ - ۲۵۳؛ شرح المواقف، ج۸، ص۳۵۱ ۳۵۲.</ref>؛ و اگر در دیدگاه دیگری، [[شیوه]] [[نصب]] [[خلیفه]] را پیش می‌کشند، برگرفته از شیوه [[انتخاب خلیفه]] دوم "[[عمر]]" است که توسط [[خلیفه اول]] [[نصب]] و معرّفی شده است<ref>ر. ک: اصول الدین، ابی‌منشور عبد القاهر بن الطاهر التمیمی البغدادی، ص۲۸۵؛ الاحکام السلطانیة، ماوردی، ص۱۰.</ref> و اگر شورای خاص را نیز پذیرفته و مطرح کرده‌اند، به [[عمل]] [[خلیفه دوم]]، مستند است که در [[نصب]] [[خلیفه]] پس از خود چنین عمل کرده است<ref>الاحکام السلطانیه، ص۱۰.</ref> و اگر می‌بینیم [[معتزله]] مدعی شده‌اند حداقل پنج نفر باید باشند نیز مستند به همان [[رأی]] است<ref>الاحکام السلطانیه، ص۷.</ref>. اینکه گفته‌اند اگر کسی به [[زور]] بر سر [[مردم]] مسلّط شد هر چند فاقد [[عدالت]]، [[علم]] و [[فضل]] باشد، او [[خلیفه مسلمین]] و "[[امیرالمؤمنین]]" است و [[اطاعت]] از او بر همه [[مسلمانان]] [[واجب]] بوده و [[شورش]] علیه او و [[مخالفت]] با او [[حرام]] است، ریشه این گفتار و دیدگاه در [[گزینش خلیفه]]، تمام تحولات [[تاریخ]] [[بنی‌امیه]] و [[بنی‌عباس]] و کودتاها و جابجایی‌های [[حکام]] در آن دوران‌هاست!<ref>مقدمه ابن خلدون، رضوان ابراهیم، ص۱۴۴؛ الاحکام السلطانیة، ص۵ - ۲۱، باب اول:</ref>
بر این اساس، اگر می‌بینیم [[اهل سنت]] در یک دیدگاه در [[گزینش خلیفه]]، به [[اجماع اهل حل و عقد]] [[معتقد]] شده‌اند، مبتنی بر شیوه [[انتخاب خلیفه]] اول "[[ابوبکر]]" است<ref>ر. ک: شرح المقاصد، ج۵، ص۲۵۲ - ۲۵۳؛ شرح المواقف، ج۸، ص۳۵۱ ۳۵۲.</ref>؛ و اگر در دیدگاه دیگری، [[شیوه]] [[نصب]] [[خلیفه]] را پیش می‌کشند، برگرفته از شیوه [[انتخاب خلیفه]] دوم "[[عمر]]" است که توسط [[خلیفه اول]] [[نصب]] و معرّفی شده است<ref>ر. ک: اصول الدین، ابی‌منشور عبد القاهر بن الطاهر التمیمی البغدادی، ص۲۸۵؛ الاحکام السلطانیة، ماوردی، ص۱۰.</ref> و اگر شورای خاص را نیز پذیرفته و مطرح کرده‌اند، به [[عمل]] [[خلیفه دوم]]، مستند است که در [[نصب]] [[خلیفه]] پس از خود چنین عمل کرده است<ref>الاحکام السلطانیه، ص۱۰.</ref> و اگر می‌بینیم [[معتزله]] مدعی شده‌اند حداقل پنج نفر باید باشند نیز مستند به همان [[رأی]] است<ref>الاحکام السلطانیه، ص۷.</ref>. اینکه گفته‌اند اگر کسی به [[زور]] بر سر [[مردم]] مسلّط شد هر چند فاقد [[عدالت]]، [[علم]] و [[فضل]] باشد، او [[خلیفه مسلمین]] و "[[امیرالمؤمنین]]" است و [[اطاعت]] از او بر همه [[مسلمانان]] [[واجب]] بوده و [[شورش]] علیه او و [[مخالفت]] با او [[حرام]] است، ریشه این گفتار و دیدگاه در [[گزینش خلیفه]]، تمام تحولات [[تاریخ]] [[بنی‌امیه]] و [[بنی‌عباس]] و کودتاها و جابجایی‌های [[حکام]] در آن دوران‌هاست!<ref>مقدمه ابن خلدون، رضوان ابراهیم، ص۱۴۴؛ الاحکام السلطانیة، ص۵ - ۲۱، باب اول:</ref>
۲۱۸٬۲۲۶

ویرایش