اسلام در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'ولایت و خلافت' به 'ولایت و خلافت'
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'ولایت و خلافت' به 'ولایت و خلافت') |
||
خط ۷۰: | خط ۷۰: | ||
#[[معاد]]: [[باور به معاد]] در تمام [[ادیان الهی]] مشترک است.<ref>ملاصدرا، مفاتیح الغیب، ۴۱۲؛ امام خمینی، تقریرات، ۳/۲۴۸.</ref>اندیشمندان [[اسلامی]] معاد را یکی از [[اصول دین]] معرفی کردهاند.<ref>فاضل مقداد، الباب الحادی، ۵۲؛ مجلسی، محمدباقر، مرآة العقول، ۹/۱۵۹.</ref> [[معتزله]] معاد را جزو اصول دین نشمرده و اصول دین را [[توحید]]، [[عدل]]، [[وعد و وعید]] و منزلة بین المنزلین ([[نفی]] [[ایمان]] از [[گنهکاران]] [[مؤمنان]]) و [[امر به معروف و نهی از منکر]] دانستهاند.<ref>قاضیعبدالجبار، شرح الاصول الخمسه، ۷۶.</ref>. امام خمینی در اینکه معاد جزء اصول این باشد تردید کرده و آن را بنابر احتمالی داخل در اصول دین شمرده است.<ref>امام خمینی، الطهاره، ۳/۴۴.</ref> آنچه که از اصول دین شمرده میشود اصل [[اعتقاد]] به برانگیختهشدن پس از [[مرگ]] است،<ref>کاشفالغطاء، کشف الغطاء، ۱/۶۰.</ref> اما غالب [[فقها]] اعتقاد به [[جسمانی بودن معاد]] را داخل اصول دین میدانند و قول به [[معاد روحانی]] را [[انکار معاد]] میشمارند<ref>فاضل هندی، کشف اللثام، ۱۰/۶۶۷؛ خویی، صراط النجاة، ۳/۴۱۵.</ref>. | #[[معاد]]: [[باور به معاد]] در تمام [[ادیان الهی]] مشترک است.<ref>ملاصدرا، مفاتیح الغیب، ۴۱۲؛ امام خمینی، تقریرات، ۳/۲۴۸.</ref>اندیشمندان [[اسلامی]] معاد را یکی از [[اصول دین]] معرفی کردهاند.<ref>فاضل مقداد، الباب الحادی، ۵۲؛ مجلسی، محمدباقر، مرآة العقول، ۹/۱۵۹.</ref> [[معتزله]] معاد را جزو اصول دین نشمرده و اصول دین را [[توحید]]، [[عدل]]، [[وعد و وعید]] و منزلة بین المنزلین ([[نفی]] [[ایمان]] از [[گنهکاران]] [[مؤمنان]]) و [[امر به معروف و نهی از منکر]] دانستهاند.<ref>قاضیعبدالجبار، شرح الاصول الخمسه، ۷۶.</ref>. امام خمینی در اینکه معاد جزء اصول این باشد تردید کرده و آن را بنابر احتمالی داخل در اصول دین شمرده است.<ref>امام خمینی، الطهاره، ۳/۴۴.</ref> آنچه که از اصول دین شمرده میشود اصل [[اعتقاد]] به برانگیختهشدن پس از [[مرگ]] است،<ref>کاشفالغطاء، کشف الغطاء، ۱/۶۰.</ref> اما غالب [[فقها]] اعتقاد به [[جسمانی بودن معاد]] را داخل اصول دین میدانند و قول به [[معاد روحانی]] را [[انکار معاد]] میشمارند<ref>فاضل هندی، کشف اللثام، ۱۰/۶۶۷؛ خویی، صراط النجاة، ۳/۴۱۵.</ref>. | ||
#[[عدل]]: صفت [[عدالت]] در [[خداوند]] به معنای [[تنزیه]] [[حقتعالی]] از [[فعل قبیح]] و اخلال به [[واجب]]<ref>طوسی، الرسائل، ۱۰۳.</ref> و جزای عمل از اصول پنجگانه [[اسلام]] است و از طرفی معرّف [[مکتب]] است که اختصاص به [[مکتب تشیع]] دارد و این صفت اگرچه با صفات دیگر خداوند؛ مانند [[علم]]، [[حیات]] و [[قدرت]] فرقی ندارد، ولی جزو اصولی است که دیدگاه خاص [[تشیع]] را نسبت به اسلام نشان میدهد.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۳/۹۷.</ref> برخی [[مسلمانان]] مانند برخی از [[اشاعره]] [[آزادی]] و [[اختیارات]] [[انسان]] را [[انکار]] کردهاند<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۲/۱۴۹–۱۵۰.</ref>. | #[[عدل]]: صفت [[عدالت]] در [[خداوند]] به معنای [[تنزیه]] [[حقتعالی]] از [[فعل قبیح]] و اخلال به [[واجب]]<ref>طوسی، الرسائل، ۱۰۳.</ref> و جزای عمل از اصول پنجگانه [[اسلام]] است و از طرفی معرّف [[مکتب]] است که اختصاص به [[مکتب تشیع]] دارد و این صفت اگرچه با صفات دیگر خداوند؛ مانند [[علم]]، [[حیات]] و [[قدرت]] فرقی ندارد، ولی جزو اصولی است که دیدگاه خاص [[تشیع]] را نسبت به اسلام نشان میدهد.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۳/۹۷.</ref> برخی [[مسلمانان]] مانند برخی از [[اشاعره]] [[آزادی]] و [[اختیارات]] [[انسان]] را [[انکار]] کردهاند<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۲/۱۴۹–۱۵۰.</ref>. | ||
#[[امامت]]: امامت نزد [[شیعه]] از اصول دین<ref>شوشتری، احقاق الحق، ۲/۲۸۶ و ۳۰۵–۳۰۷.</ref> یا [[مذهب]]<ref>امام خمینی، الطهاره، ۳/۴۴۱.</ref> بهشمار میرود و معرف [[مذهب تشیع]] است و [[اهل سنت]] آن را از [[فروع دین]] میدانند و [[تفسیر]] دیگری از [[امامت]] و [[پیشوایی]] دارند<ref>تفتازانی، شرح المقاصد، ۵/۲۳۳؛ مطهری، مجموعه آثار، ۴/۷۱۳.</ref> و آن را مقامی برای برپایی [[سنت]] و [[قوانین شرع]] و استیفای [[حقوق]] و [[حفظ]] و [[حراست]] حوزه [[اسلام]] میدانند.<ref>آمدی، آبکار الافکار، ۵/۱۲۱.</ref>[[امامت]] از دیدگاه [[شیعه]] ریاستی از ناحیه [[خداوند]] است که افزون بر امور [[دنیایی]] در [[امور دینی]] نیز جاری است.<ref>مفید، النکت الاعتقادیه، ۳۹–۴۱؛ خواجهنصیر، تلخیص المحصل، ۴۵۸–۴۶۱.</ref> [[امامت]] چنانکه امام خمینی نیز تأکید کرده است، منصبی [[حقیقی]] و [[الهی]] است که دارای دو جنبه ظاهری و [[باطنی]] است و جنبه ظاهری آن [[حکومت]] و [[زعامت]] دنیایی است<ref>امام خمینی، تعلیقات فصوص، ۱۹۷؛ امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۱۱۲.</ref> و جنبه باطنی آن [[ولایت و خلافت]] است که امری [[تکوینی]] است و به موجب آن همه ذرات عالم در برابر آن [[خاضع]] هستند.<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۱۴۱؛ امام خمینی، ولایت فقیه، ۴۲–۴۳.</ref>. | #[[امامت]]: امامت نزد [[شیعه]] از اصول دین<ref>شوشتری، احقاق الحق، ۲/۲۸۶ و ۳۰۵–۳۰۷.</ref> یا [[مذهب]]<ref>امام خمینی، الطهاره، ۳/۴۴۱.</ref> بهشمار میرود و معرف [[مذهب تشیع]] است و [[اهل سنت]] آن را از [[فروع دین]] میدانند و [[تفسیر]] دیگری از [[امامت]] و [[پیشوایی]] دارند<ref>تفتازانی، شرح المقاصد، ۵/۲۳۳؛ مطهری، مجموعه آثار، ۴/۷۱۳.</ref> و آن را مقامی برای برپایی [[سنت]] و [[قوانین شرع]] و استیفای [[حقوق]] و [[حفظ]] و [[حراست]] حوزه [[اسلام]] میدانند.<ref>آمدی، آبکار الافکار، ۵/۱۲۱.</ref>[[امامت]] از دیدگاه [[شیعه]] ریاستی از ناحیه [[خداوند]] است که افزون بر امور [[دنیایی]] در [[امور دینی]] نیز جاری است.<ref>مفید، النکت الاعتقادیه، ۳۹–۴۱؛ خواجهنصیر، تلخیص المحصل، ۴۵۸–۴۶۱.</ref> [[امامت]] چنانکه امام خمینی نیز تأکید کرده است، منصبی [[حقیقی]] و [[الهی]] است که دارای دو جنبه ظاهری و [[باطنی]] است و جنبه ظاهری آن [[حکومت]] و [[زعامت]] دنیایی است<ref>امام خمینی، تعلیقات فصوص، ۱۹۷؛ امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۱۱۲.</ref> و جنبه باطنی آن [[ولایت]] و [[خلافت]] است که امری [[تکوینی]] است و به موجب آن همه ذرات عالم در برابر آن [[خاضع]] هستند.<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۱۴۱؛ امام خمینی، ولایت فقیه، ۴۲–۴۳.</ref>. | ||
== ارکان عملی اسلام == | == ارکان عملی اسلام == |