آخرت در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
(←پانویس) برچسب: واگردانی دستی |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۹: | خط ۹: | ||
«[[قیامت]]» از مسائلی است که تمام [[ادیان الهی]] از آن خبر دادهاند و آن [[روز]] بازگشت همه [[انسانها]] به [[حیات]] [[ابدی]] است. در [[قرآن کریم]] [[آیات]] بسیاری از وقوع [[روز قیامت]] خبر دادهاند. [[اعتقاد]] به قیامت و [[معاد]] از اصول و [[ضروریات دین]] [[اسلام]] است. | «[[قیامت]]» از مسائلی است که تمام [[ادیان الهی]] از آن خبر دادهاند و آن [[روز]] بازگشت همه [[انسانها]] به [[حیات]] [[ابدی]] است. در [[قرآن کریم]] [[آیات]] بسیاری از وقوع [[روز قیامت]] خبر دادهاند. [[اعتقاد]] به قیامت و [[معاد]] از اصول و [[ضروریات دین]] [[اسلام]] است. | ||
حکمای الهی کوشیدهاند براساس ادله عقلی، مباحث قیامت و معاد را [[اثبات]] کنند. [[عارفان]] نیز به ویژگیهای [[باطنی]] قیامت پرداختهاند و ظهور قیامت کبری را برای سالک در همین عالم به واسطه فنا و بقای پساز فنا امکانپذیر دانستهاند. | |||
[[امام خمینی]] در آثار خود از [[حقیقت]] قیامت مراحل و مسائل آن مانند: [[حشر]]، [[بعث]]، [[صراط]]، [[میزان]] و حساب بحث کرده و [[تفسیر عرفانی]] خاصی از قیامت و [[مالکیت]] آن در روز قیامت ارائه کرده است. ایشان حقیقت | [[امام خمینی]] در آثار خود از [[حقیقت]] قیامت مراحل و مسائل آن مانند: [[حشر]]، [[بعث]]، [[صراط]]، [[میزان]] و حساب بحث کرده و [[تفسیر عرفانی]] خاصی از قیامت و [[مالکیت]] آن در روز قیامت ارائه کرده است. ایشان حقیقت قیامت صغری را بازگشت قوای نفس به [[باطن]] خود میداند و قیامت کبری، رجوع تمام قوای عالم را به باطن میداند. | ||
امام خمینی از جمله ویژگیهای روز قیامت را عبارت از: ظهور مالکیت [[حق]]، | امام خمینی از جمله ویژگیهای روز قیامت را عبارت از: ظهور مالکیت [[حق]]، عظمت و [[وحشت]] روز قیامت و فراگیری [[رحمت]] و [[مغفرت الهی]] میداند<ref>[[سید علی احمدی امیری|احمدی امیری، سید علی]]، [[قیامت (مقاله)| مقاله «قیامت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۸ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]] ج۸، ص۳۱۸ـ۳۳۰.</ref>. | ||
== معناشناسی == | == معناشناسی == | ||
قیامت از ریشه «[[قوم]]» در اصل، مصدر و به معنای برخاستن است<ref> ابنمنظور، لسان العرب، ۱۲/۵۰۶؛ ابناثیر، النهایة فی غریب الحدیث و الاثر، ۴/۱۳۵.</ref> و تاء دلالت بر یکبار وقوع دارد.<ref>راغب، مفردات الفاظ القرآن، ۶۹۱.</ref> این واژه در اصطلاح [[کلامی]] به معنای [[روز جزا]]<ref>قاضیعبدالجبار، تنزیه القرآن عن المطاعن، ۴۹۱؛ طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۵/۲۸۴.</ref> و روز برخاستن و زنده شدن [[مردگان]] از قبرهاست<ref>طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ۱۰/۱۹۰.</ref> و در اصطلاح [[عرفانی]] به معنای بازگشت موجودات به [[خالق]] و مبدأ خود<ref>قاضیسعید، شرح الاربعین، ۱۷۷ و ۴۶۴.</ref> و فنای ذات، صفات و [[افعال]] موجودات در ذات، صفات و افعال [[حقتعالی]] است.<ref>قیصری، شرح فصوص الحکم، ۳۹۱.</ref> امام خمینی نیز قیامت را روز جزا و حساب میداند؛ روزی که | قیامت از ریشه «[[قوم]]» در اصل، مصدر و به معنای برخاستن است<ref> ابنمنظور، لسان العرب، ۱۲/۵۰۶؛ ابناثیر، النهایة فی غریب الحدیث و الاثر، ۴/۱۳۵.</ref> و تاء دلالت بر یکبار وقوع دارد.<ref>راغب، مفردات الفاظ القرآن، ۶۹۱.</ref> این واژه در اصطلاح [[کلامی]] به معنای [[روز جزا]]<ref>قاضیعبدالجبار، تنزیه القرآن عن المطاعن، ۴۹۱؛ طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۵/۲۸۴.</ref> و روز برخاستن و زنده شدن [[مردگان]] از قبرهاست<ref>طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ۱۰/۱۹۰.</ref> و در اصطلاح [[عرفانی]] به معنای بازگشت موجودات به [[خالق]] و مبدأ خود<ref>قاضیسعید، شرح الاربعین، ۱۷۷ و ۴۶۴.</ref> و فنای ذات، صفات و [[افعال]] موجودات در ذات، صفات و افعال [[حقتعالی]] است.<ref>قیصری، شرح فصوص الحکم، ۳۹۱.</ref> امام خمینی نیز قیامت را روز جزا و حساب میداند؛ روزی که سلطنت الهی ظهور و بروز میکند<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۲۷۶.</ref>. | ||
از الفاظ مرتبط با [[قیامت]]، [[بعث]]، [[حشر]]، [[معاد]] و نشر است. قیامت و بعث به معنای برانگیخته شدن [[مردم]] پس از [[مرگ]] برای حساب<ref>طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ۶/۱۵ و ۸/۲۶۶.</ref> و [[حشر]] به معنای خارج کردن جماعتی با | از الفاظ مرتبط با [[قیامت]]، [[بعث]]، [[حشر]]، [[معاد]] و نشر است. قیامت و بعث به معنای برانگیخته شدن [[مردم]] پس از [[مرگ]] برای حساب<ref>طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ۶/۱۵ و ۸/۲۶۶.</ref> و [[حشر]] به معنای خارج کردن جماعتی با ناراحتی و [[ناآرامی]]<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۷/۱۴۷.</ref> یا جمعکردن آنان در یک ناحیه<ref>طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ۹/۵۵۹.</ref> است و معاد به معنای بازگشت مردم به [[حقیقت]] خود<ref>ملاصدرا، مفاتیح الغیب، ۶۱۱.</ref> و نشر به معنای پخش شدن [[آفریدگان]] یا زنده کردن آنهاست<ref>طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ۱۱/۷۱.</ref>. برخی این الفاظ را مترادف و [[اختلاف]] آنها را اعتباری میدانند<ref>طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ۴/۳۶۱؛ تهانوی، موسوعة کشاف اصطلاحات الفنون و العلوم، ۱/۶۷۵.</ref>.<ref>[[سید علی احمدی امیری|احمدی امیری، سید علی]]، [[قیامت (مقاله)| مقاله «قیامت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۸ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]] ج۸، ص۳۱۸–۳۳۰.</ref> | ||
== پیشینه == | == پیشینه == | ||
قیامت از مسائلی است که تمام [[ادیان الهی]] از آن خبر دادهاند و آن، [[روز]] بازگشت همه [[انسانها]] به [[حیات]] [[ابدی]] است | قیامت از مسائلی است که تمام [[ادیان الهی]] از آن خبر دادهاند و آن، [[روز]] بازگشت همه [[انسانها]] به [[حیات]] [[ابدی]] است<ref>ملاصدرا، مفاتیح الغیب، ۴۱۲؛ ناس، تاریخ جامع ادیان، ۴۶۳–۴۶۷.</ref>. در آموزههای [[زرتشت]] درباره حال [[انسان]] پس از مرگ، پسدادن حساب و عبور از صراط در [[روز جزا]]، [[سخن]] به میان آمده است<ref>هینلز، راهنمای ادیان زنده، ۱/۴۷۰–۴۷۱؛ ناس، تاریخ جامع ادیان، ۴۷۳–۴۷۴.</ref>. در [[کتاب آسمانی]] [[یهودیان]]<ref>کتاب مقدس، کتاب یوئیل نبی، ب۳، ۱۵.</ref> و [[مسیحیان]]<ref>کتاب مقدس، کتاب اول قرنتیان، ب۱۵، ۱۲–۱۳.</ref> بر [[اعتقاد]] به قیامت تأکید شده است. مسیحیان معتقدند ساعتی خواهد آمد که همه افرادی که در گورند، آواز پسر خدا را میشنوند و از گورها بیرون خواهند آمد. در آن روز [[کارهای نیک]] و بد [[داوری]] خواهد شد<ref>کتاب مقدس، کتاب یوحنا، ب۵، ۲۹–۳۵.</ref>. | ||
در [[قرآن کریم]] [[آیات]] بسیاری از وقوع [[روز قیامت]] خبر دادهاند {{متن قرآن|اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ لَيَجْمَعَنَّكُمْ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ لَا رَيْبَ فِيهِ وَمَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللَّهِ حَدِيثًا}}<ref>«خداوند است که جز او هیچ خدایی نیست؛ بیگمان (او) شما را به (هنگام) رستخیز که در (برپایی) آن تردیدی نیست فراهم میآورد و از خداوند راستگوتر کیست؟» سوره نساء، آیه ۸۷.</ref>، {{متن قرآن|وَلَقَدْ بَوَّأْنَا بَنِي إِسْرَائِيلَ مُبَوَّأَ صِدْقٍ وَرَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ فَمَا اخْتَلَفُوا حَتَّى جَاءَهُمُ الْعِلْمُ إِنَّ رَبَّكَ يَقْضِي بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فِيمَا كَانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ}}<ref>«و به یقین ما بنی اسرائیل را در جایگاهی سزاوار جای دادیم و به آنان از چیزهای پاکیزه روزی بخشیدیم و به اختلاف رو نیاوردند مگر آنگاه که به دانش دست یافتند ؛ بیگمان پروردگارت روز رستخیز در آنچه اختلاف میورزیدند میان آنان داوری خواهد کرد» سوره یونس، آیه ۹۳.</ref>، {{متن قرآن|ثُمَّ إِنَّكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عِنْدَ رَبِّكُمْ تَخْتَصِمُونَ}}<ref>«سپس در روز رستخیز نزد پروردگارتان با هم میستیزید» سوره زمر، آیه ۳۱.</ref> در آیاتی نیز بر وقوع روز قیامت [[استدلال]] شده و به سخن [[کفار]] و [[مشرکان]] که برانگیخته شدن انسانها در روز قیامت را بعید شمردهاند پاسخ داده شده است {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنْ كُنْتُمْ فِي رَيْبٍ مِنَ الْبَعْثِ فَإِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ مِنْ مُضْغَةٍ مُخَلَّقَةٍ وَغَيْرِ مُخَلَّقَةٍ لِنُبَيِّنَ لَكُمْ وَنُقِرُّ فِي الْأَرْحَامِ مَا نَشَاءُ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى ثُمَّ نُخْرِجُكُمْ طِفْلًا ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّكُمْ وَمِنْكُمْ مَنْ يُتَوَفَّى وَمِنْكُمْ مَنْ يُرَدُّ إِلَى أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِكَيْلَا يَعْلَمَ مِنْ بَعْدِ عِلْمٍ شَيْئًا وَتَرَى الْأَرْضَ هَامِدَةً فَإِذَا أَنْزَلْنَا عَلَيْهَا الْمَاءَ اهْتَزَّتْ وَرَبَتْ وَأَنْبَتَتْ مِنْ كُلِّ زَوْجٍ بَهِيجٍ}}<ref>«ای مردم! اگر در رستخیز تردیدی دارید (بنگرید که) ما شما را از خاکی آفریدیم آنگاه از نطفهای سپس از دلمه خونی سرانجام از گوشتپارهای به اندام یا بیاندام تا (حق را) برایتان روشن داریم و در زهدانها آنچه را بخواهیم تا زمانی معیّن استوار میداریم سپس شما را که کودکی شدهاید بیرون میآوریم سپس تا به برنایی برسید؛ و جان برخی از شما را میگیرند و برخی دیگر را به فرودینترین سالهای زندگانی باز میگردانند تا آنجا که پس از دانستن، چیزی نداند و زمین را سترون میبینی و چون بدان آب فرو فرستیم فرا میجنبد و برمیآید و هر گونه گیاه شادابی میرویاند» سوره حج، آیه ۵.</ref>، {{متن قرآن|ذَلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ وَأَنَّهُ يُحْيِي الْمَوْتَى وَأَنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ}}<ref>«آن، بدین روست که خداوند است که راستین است و اینکه او مردگان را زنده میکند و اینکه او بر هر کاری تواناست» سوره حج، آیه ۶.</ref>، {{متن قرآن| أَيَحْسَبُ الإِنسَانُ أَن يُتْرَكَ سُدًى أَلَمْ يَكُ نُطْفَةً مِّن مَّنِيٍّ يُمْنَى ثُمَّ كَانَ عَلَقَةً فَخَلَقَ فَسَوَّى فَجَعَلَ مِنْهُ الزَّوْجَيْنِ الذَّكَرَ وَالأُنثَى أَلَيْسَ ذَلِكَ بِقَادِرٍ عَلَى أَن يُحْيِيَ الْمَوْتَى}}<ref>«آیا آدمی میپندارد که بیهوده وانهاده میشود؟آیا نطفهای نبود از آبی که فرو ریخته میشود؟ سپس خون بستهای بود که (خداوندش) آفرید و استوار داشت. و از آن، دو گونه نر و ماده را پدید آورد. آیا چنین کس توانایی ندارد که مردگان را زنده گرداند؟» سوره قیامه، آیه ۳۶-۴۰.</ref> در [[روایات]] نیز چگونگی [[روز قیامت]] و مواقف آن بیان | در [[قرآن کریم]] [[آیات]] بسیاری از وقوع [[روز قیامت]] خبر دادهاند {{متن قرآن|اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ لَيَجْمَعَنَّكُمْ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ لَا رَيْبَ فِيهِ وَمَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللَّهِ حَدِيثًا}}<ref>«خداوند است که جز او هیچ خدایی نیست؛ بیگمان (او) شما را به (هنگام) رستخیز که در (برپایی) آن تردیدی نیست فراهم میآورد و از خداوند راستگوتر کیست؟» سوره نساء، آیه ۸۷.</ref>، {{متن قرآن|وَلَقَدْ بَوَّأْنَا بَنِي إِسْرَائِيلَ مُبَوَّأَ صِدْقٍ وَرَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ فَمَا اخْتَلَفُوا حَتَّى جَاءَهُمُ الْعِلْمُ إِنَّ رَبَّكَ يَقْضِي بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فِيمَا كَانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ}}<ref>«و به یقین ما بنی اسرائیل را در جایگاهی سزاوار جای دادیم و به آنان از چیزهای پاکیزه روزی بخشیدیم و به اختلاف رو نیاوردند مگر آنگاه که به دانش دست یافتند ؛ بیگمان پروردگارت روز رستخیز در آنچه اختلاف میورزیدند میان آنان داوری خواهد کرد» سوره یونس، آیه ۹۳.</ref>، {{متن قرآن|ثُمَّ إِنَّكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عِنْدَ رَبِّكُمْ تَخْتَصِمُونَ}}<ref>«سپس در روز رستخیز نزد پروردگارتان با هم میستیزید» سوره زمر، آیه ۳۱.</ref> در آیاتی نیز بر وقوع روز قیامت [[استدلال]] شده و به سخن [[کفار]] و [[مشرکان]] که برانگیخته شدن انسانها در روز قیامت را بعید شمردهاند پاسخ داده شده است {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنْ كُنْتُمْ فِي رَيْبٍ مِنَ الْبَعْثِ فَإِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ مِنْ مُضْغَةٍ مُخَلَّقَةٍ وَغَيْرِ مُخَلَّقَةٍ لِنُبَيِّنَ لَكُمْ وَنُقِرُّ فِي الْأَرْحَامِ مَا نَشَاءُ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى ثُمَّ نُخْرِجُكُمْ طِفْلًا ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّكُمْ وَمِنْكُمْ مَنْ يُتَوَفَّى وَمِنْكُمْ مَنْ يُرَدُّ إِلَى أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِكَيْلَا يَعْلَمَ مِنْ بَعْدِ عِلْمٍ شَيْئًا وَتَرَى الْأَرْضَ هَامِدَةً فَإِذَا أَنْزَلْنَا عَلَيْهَا الْمَاءَ اهْتَزَّتْ وَرَبَتْ وَأَنْبَتَتْ مِنْ كُلِّ زَوْجٍ بَهِيجٍ}}<ref>«ای مردم! اگر در رستخیز تردیدی دارید (بنگرید که) ما شما را از خاکی آفریدیم آنگاه از نطفهای سپس از دلمه خونی سرانجام از گوشتپارهای به اندام یا بیاندام تا (حق را) برایتان روشن داریم و در زهدانها آنچه را بخواهیم تا زمانی معیّن استوار میداریم سپس شما را که کودکی شدهاید بیرون میآوریم سپس تا به برنایی برسید؛ و جان برخی از شما را میگیرند و برخی دیگر را به فرودینترین سالهای زندگانی باز میگردانند تا آنجا که پس از دانستن، چیزی نداند و زمین را سترون میبینی و چون بدان آب فرو فرستیم فرا میجنبد و برمیآید و هر گونه گیاه شادابی میرویاند» سوره حج، آیه ۵.</ref>، {{متن قرآن|ذَلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ وَأَنَّهُ يُحْيِي الْمَوْتَى وَأَنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ}}<ref>«آن، بدین روست که خداوند است که راستین است و اینکه او مردگان را زنده میکند و اینکه او بر هر کاری تواناست» سوره حج، آیه ۶.</ref>، {{متن قرآن| أَيَحْسَبُ الإِنسَانُ أَن يُتْرَكَ سُدًى أَلَمْ يَكُ نُطْفَةً مِّن مَّنِيٍّ يُمْنَى ثُمَّ كَانَ عَلَقَةً فَخَلَقَ فَسَوَّى فَجَعَلَ مِنْهُ الزَّوْجَيْنِ الذَّكَرَ وَالأُنثَى أَلَيْسَ ذَلِكَ بِقَادِرٍ عَلَى أَن يُحْيِيَ الْمَوْتَى}}<ref>«آیا آدمی میپندارد که بیهوده وانهاده میشود؟آیا نطفهای نبود از آبی که فرو ریخته میشود؟ سپس خون بستهای بود که (خداوندش) آفرید و استوار داشت. و از آن، دو گونه نر و ماده را پدید آورد. آیا چنین کس توانایی ندارد که مردگان را زنده گرداند؟» سوره قیامه، آیه ۳۶-۴۰.</ref>. در [[روایات]] نیز چگونگی [[روز قیامت]] و مواقف آن بیان شده است<ref>برقی، المحاسن، ۱/۱۷۹؛ صدوق، ثواب الاعمال، ۲۲۲.</ref>. [[اعتقاد]] به [[قیامت]] و [[معاد]] از اصول و [[ضروریات دین]] [[اسلام]] است<ref>فاضل مقداد، الانوار الجلالیه، ۱۰۰؛ مجلسی، مرآة العقول، ۹/۳۰۴؛ طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۸/۱۷۴.</ref>، از اینرو قائلان به [[تناسخ]]، به سبب باور نداشتن به قیامت، [[کافر]] شمرده شدهاند<ref>عجالی، الکامل فی الاستقصاء فیما بلغنا من کلام القدماء، ۴۲۶.</ref>. قیامت در مباحث [[کلامی]] از موضوعات مهمی است که در ضمن بحث از معاد، مطرح میشود و دربرگیرنده مباحثی چون چگونگی ظهور در قیامت، نفخ صور، [[حشر]]، حساب، [[میزان]]، [[صراط]] و کتاب اعمال است<ref> صدوق، الاعتقادات، ۷۰–۷۳؛ فاضل مقداد، ارشاد الطالبین، ۴۲۵؛ فیض کاشانی، علم الیقین، ۲/۱۰۹۶–۱۱۸۴.</ref>. | ||
حکمای الهی نیز کوشیدهاند بر اساس ادله عقلی مباحث قیامت و معاد را [[اثبات]] کنند؛ اگرچه معتقدند بسیاری از خصوصیات قیامت از مسائلی نیست که [[عقل انسان]] بتواند خود به آن راه یابد و در مواردی که از اثبات آن عاجز گشتهاند، به اعتبار یقینی بودن گفتار پیامبر [[خدا]]{{صل}}، آن را تعبداً پذیرفتهاند<ref>ابنسینا، الشفاء، الالهیات، ۴۲۳.</ref>. [[فیلسوفان]] پیشین بر اساس مبانی خود نتوانستند برخی از [[حقایق]] معاد و قیامت را اثبات کنند؛ اما [[ملاصدرا]] توانستهاست با مبانی خاص خود، مانند حرکت جوهری و اصالت وجود، مباحثی چون [[حشر]] و [[معاد جسمانی]] و تجرد برزخی را اثبات کند. همچنین تحقیق در انواع صراط، نشر کتب و صحیفه اعمال و [[بعث]] [[انسان]] با جمیع قوا و جوارح، اختصاص به ملاصدرا دارد<ref>ملاصدرا، زاد المسافر، ۱۸–۲۵؛ آشتیانی، مقدمه سه رساله فلسفی، ۳۰–۳۳.</ref>. | |||
حکما و [[متکلمان]] در تحلیل برخی مسائل قیامت [[اختلاف]] دارند. برخی متکلمان واژگانی چون میزان، کتاب و مانند آن را حمل بر معنای ظاهریشان میکنند<ref>مجلسی، حق الیقین، ۲/۴۲۹.</ref> یا در مسئله [[لقاءالله]] برخی متکلمان اشعری و سَلَفی، لقا و [[رؤیت]] را در قیامت با [[چشم سر]] جایز میدانند؛ اما حکما این امر را ممتنع میدانند<ref> لاهیجی، سرمایه ایمان در اصول اعتقادات، ۵۴.</ref>. [[عارفان]] نیز به ویژگیهای [[باطنی]] [[قیامت]] پرداختهاند و ظهور قیامت کبری را برای سالک در همین عالم به واسطه فنا و بقای پس از فنا امکانپذیر دانستهاند<ref>ابنعربی، تفسیر، ۲/۲۰۶؛ قیصری، شرح فصوص الحکم، ۷۳۸.</ref>. | |||
[[امام خمینی]] در آثار خود از [[حقیقت]] قیامت، مراحل و مسائل آن مانند [[حشر]]، [[بعث]]، [[صراط]]، [[میزان]] و حساب بحث کرده و [[تفسیر عرفانی]] خاصی از حقیقت قیامت و [[مالکیت]] آن در [[روز قیامت]] ارایه کرده است | [[امام خمینی]] در آثار خود از [[حقیقت]] قیامت، مراحل و مسائل آن مانند [[حشر]]، [[بعث]]، [[صراط]]، [[میزان]] و حساب بحث کرده و [[تفسیر عرفانی]] خاصی از حقیقت قیامت و [[مالکیت]] آن در [[روز قیامت]] ارایه کرده است<ref>[[سید علی احمدی امیری|احمدی امیری، سید علی]]، [[قیامت (مقاله)| مقاله «قیامت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۸ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]] ج۸، ص۳۱۸–۳۳۰.</ref>. | ||
== نامهای قیامت == | == نامهای قیامت == | ||
قیامت در | قیامت در متون دینی، با نامهای بسیاری آمده است که هر یک وجهی دارند، مانند واقعه، حاقّه، قارعه، غاشیه، [[طامه]]<ref>طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ۱۰/۹۹؛ طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۳/۱۶ و ۱۹/۱۱۵.</ref>، [[الساعه]]، یومالجمع، یومالتغابن، یومالفصل، یومالحشر، یومالتلاق، یومالتناد<ref>قمی، تفسیر القمی، ۲/۲۵۶؛ ملاصدرا، اسرار الآیات، ۱۶۹و ۱۸۷.</ref>. | ||
امام خمینی وجوهی برای نامهای روز قیامت که در [[قرآن]] آمده ذکر | امام خمینی وجوهی برای نامهای روز قیامت که در [[قرآن]] آمده ذکر کرده است، ازجمله: | ||
#{{متن قرآن|يَوْمِ الدِّينِ}}<ref>«مالک روز پاداش و کیفر» سوره فاتحه، آیه ۴.</ref>: به جهت اینکه در روز قیامت آثار [[دین]] و [[حقایق]] آن روشن | #{{متن قرآن|يَوْمِ الدِّينِ}}<ref>«مالک روز پاداش و کیفر» سوره فاتحه، آیه ۴.</ref>: به جهت اینکه در روز قیامت آثار [[دین]] و [[حقایق]] آن روشن میشود<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۲۷۵–۲۷۶.</ref>؛ | ||
#{{متن قرآن|يَوْمَ تُبْلَى السَّرَائِرُ}}<ref>«روزی که رازهای نهان، آشکار گردد» سوره طارق، آیه ۹.</ref>: به جهت اینکه روز قیامت [[روز]] آشکارشدن حقایق، امور پنهان و [[باطن]] | #{{متن قرآن|يَوْمَ تُبْلَى السَّرَائِرُ}}<ref>«روزی که رازهای نهان، آشکار گردد» سوره طارق، آیه ۹.</ref>: به جهت اینکه روز قیامت [[روز]] آشکارشدن حقایق، امور پنهان و [[باطن]] است<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۹۵.</ref>؛ | ||
#{{متن قرآن|يَوْمَ الْحَسْرَةِ}}<ref>« روز دریغ » سوره مریم، آیه ۳۹.</ref> به جهت اینکه [[انسانها]] به سبب فرصتهایی که برای انجام [[اعمال]] [[خیر]] داشتند و از دست دادند و گناهانی که کردهاند، [[حسرت]] و [[ندامت]] | #{{متن قرآن|يَوْمَ الْحَسْرَةِ}}<ref>« روز دریغ » سوره مریم، آیه ۳۹.</ref> به جهت اینکه [[انسانها]] به سبب فرصتهایی که برای انجام [[اعمال]] [[خیر]] داشتند و از دست دادند و گناهانی که کردهاند، [[حسرت]] و [[ندامت]] میخورند<ref>امام خمینی، حدیث جنود، ۵۳؛ امام خمینی، آداب الصلاة، ۹۲.</ref>؛ | ||
#{{متن قرآن|يَوْمَ الْجَمْعِ}}<ref>« روز گرد آمدن » سوره شوری، آیه ۷.</ref>: به جهت اینکه امور پراکنده در دین و نشئه [[ملک]]، در روز قیامت و نشئه [[ملکوت]] جمع میشوند یا به جهت بازگشت ممکنات در روز قیامت به [[بابالله]] و رسیدن موجودات به فنای [[الهی]] و اینکه هر موجود در [[سایه]] اسم مناسب به خود فانی در [[حق]] میشود | #{{متن قرآن|يَوْمَ الْجَمْعِ}}<ref>« روز گرد آمدن » سوره شوری، آیه ۷.</ref>: به جهت اینکه امور پراکنده در دین و نشئه [[ملک]]، در روز قیامت و نشئه [[ملکوت]] جمع میشوند یا به جهت بازگشت ممکنات در روز قیامت به [[بابالله]] و رسیدن موجودات به فنای [[الهی]] و اینکه هر موجود در [[سایه]] اسم مناسب به خود فانی در [[حق]] میشود<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۲۷۱–۲۷۲.</ref>.<ref>سید علی احمدی امیری|احمدی امیری، سید علی، [[قیامت (مقاله)| مقاله «قیامت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۸ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]] ج۸، ص۳۱۸–۳۳۰.</ref> | ||
== [[حقیقت]] و اقسام [[قیامت]] == | == [[حقیقت]] و اقسام [[قیامت]] == | ||
بحث از حقیقت قیامت از مباحث مهم و عمیقی است که | بحث از حقیقت قیامت از مباحث مهم و عمیقی است که حکما و عرفا به آن توجه کردهاند. حقیقت قیامت [[زمان]] برگشت [[ارواح]] از موطن اجساد به مقر اصلی خود و بازگشت به مبدأ و [[خالق]] خود است<ref>قاضیسعید، شرح الاربعین، ۱۷۷.</ref> و خلایق با فنا، نزد اصل و مبدأ خود [[قیام]] خواهند داشت<ref>ملاصدرا، مفاتیح الغیب، ۴۲۵.</ref> قیامت به قیامت صغری و کبری تقسیم میشود. قیامت صغری [[عالم قبر]] و [[برزخ]] است<ref>غزالی، الاربعین، ۱۶۹؛ امام خمینی، تقریرات، ۳/۶۰۱.</ref> و پس از [[مرگ]] آغاز میشود و در آن ارواح به قالبهای بدنهای مثالی تعلق میگیرند<ref>کاشانی، شرح فصوص، ۳۳۰.</ref>. قیامت کبری عالم پس از برزخ است که با برانگیختن [[انسانها]] از قبرها آغاز میشود<ref>قاضی سعید، شرح توحید، ۱/۵۴۵.</ref> و با هلاک و فنای همه موجودات و بازگشت آنها به مبدأ اصلی خود همراه است<ref>ملاصدرا، شرح اصول الکافی، ۳/۱۲۲.</ref> و انسانها برای جزا و [[پاداش اعمال]] خود، در محضر [[حقتعالی]] حاضر میشوند<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۲۷۵–۲۷۶.</ref>. در متون [[روایی]] نیز به دو قسم قیامت صغری و قیامت کبری اشاره شدهاست<ref>کلینی، الکافی، ۲/۱۹۴؛ دیلمی، ارشاد القلوب الی الصواب، ۱/۱۸.</ref>؛ البته در اصطلاح رایج، قیامت به صورت مطلق برای قیامت کبری به کار میرود. | ||
اهل معرفت و حکمای الهی حقیقت قیامت صغری را بروز و ظهور افراد از [[حجاب]] [[جسد]] به عرصه حساب و جزا<ref>ابنعربی، تفسیر، ۱/۳۴۷.</ref> و ظهور هویتِ تام نفس با مستهلکشدن [[هویت]] قوا و اعضا در هویت نفس<ref>ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۶/۳۷۸–۳۷۹.</ref> میدانند. در قیامت صغری قوا و مدرکات نفس [[قایم]] به نفساند و بدن [[اخروی]] نیز به تبع نفس و در ظل آن موجود است؛ اما در قیامت کبری همه موجودات پس از اینکه قیام به نفس داشتند، قیام عندالله دارند.<ref>سبزواری، اسرار الحکم، ۵۳۲؛ آشتیانی، شرح بر زاد المسافر، ۲۳۸.</ref> حقیقت قیامت کبری، بازگشت [[آفریدگان]] به مبدأ اصلی خود و فنای همه موجودات و بقای واحد [[قهار]] است؛<ref>ابنعربی، تفسیر، ۱/۳۴۷؛ ملاصدرا، مفاتیح الغیب، ۴۰۵؛ قاضیسعید، شرح الاربعین، ۱۷۷.</ref> زیرا هر یک از موجودات، دارای حرکت ذاتی و طبیعی به سوی غایات خودند و اجزای عالم و طبیعت اشیا در هر لحظه تبدیل میشوند و تعینات آنها از میان میرود و این تبدل در نهایت به بازگشت همه به ذات واحد قهار منتهی میشود<ref>ملاصدرا، مفاتیح الغیب، ۶۳۲؛ ملاصدرا، اسرار الآیات، ۱۷۴.</ref>. اهل معرفت قسم دیگری از [[قیامت]] را نیز مطرح کردهاند که قیامت وسطی است. این قیامت اختصاص به [[ابرار]] دارد و در آن سالک به [[موت]] ارادی از [[هوای نفس]] و طبع خود گذشته و حیاتی [[روحانی]] مییابد<ref>کاشانی، مجموعه رسائل، ۶۱۱.</ref> و پیش از موت طبیعی برای سالک رخ میدهد و او با [[رویگردانی از دنیا]] و لذتهای آن و پیروی نکردن از هوای نفس، به مقامی میرسد که حقایقی برای او آشکار میشود؛ همانگونه که برای مرده آشکار میشود<ref>قیصری، شرح فصوص الحکم، ۱۳۰.</ref>. | |||
[[امام خمینی]] [[حقیقت]] | [[امام خمینی]] [[حقیقت]] قیامت صغری را بازگشت قوای نفس یا قوای عالم به [[باطن]] خود میداند<ref>امام خمینی، تقریرات، ۳/۳۲۴.</ref>؛ به این معنا که با [[مرگ]]، [[قوای انسان]] در مرتبه برزخیت جمع میشود و بدن را که قشر برای نفس است رها میکند و قوا به باطن نفس [[رجوع]] میکنند از این جهت نفس پس از مرگ و از دست دادن [[حواس ظاهری]]، قوای خود را [[حفظ]] کرده و بدون چشم و گوش ظاهری میبیند و میشنود و از این جهت است که در [[روایت]] آمده است وقتی فرزند [[آدم]] بمیرد، قیامت او آغاز خواهد شد که این قیامت صغری است؛ اما در قیامت کبری تمام قوای عالم به باطن خود بازمیگردند<ref>امام خمینی، تقریرات، ۳/۳۲۳–۳۲۴.</ref>. قیامت صغری و [[برزخ]] به واسطه حرکت جوهری نفس در [[دنیا]] آغاز میشود و نفس در ابتدای وجود، [[حکم]] صورت برای ماده [[جسمانی]] را دارد و بهتدریج هر اندازه تجرد پیدا کند، مستقل میشود<ref>امام خمینی، تقریرات، ۳/۶۴–۶۶.</ref> و این تجردیافتن در عالم طبیعت، دارای مراتب تشکیکی است و در ابتدا تجرد نفس به همراه ماده است و بهتدریج قوت مییابد تا اینکه این ماده را رها و [[استقلال]] کامل پیدا میکند و به [[عالم برزخ]] وارد میشود<ref>امام خمینی، تقریرات، ۳/۱۴۱.</ref>؛ البته [[حقیقت]] بدن نیز نفس را در خروج از این عالم [[همراهی]] میکند که آن بدن برزخی است<ref>امام خمینی، تقریرات، ۳/۵۴۰–۵۴۱.</ref>. | ||
[[امام خمینی]] با استفاده از | [[امام خمینی]] با استفاده از روایت نبوی{{صل}} که [[قبر]] [[باغی]] از باغهای [[بهشت]] یا حفرهای از حفرههای [[جهنم]] است،<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۶/۲۰۵.</ref> [[معتقد]] است [[برزخ]] هر شخص نیز نمونهای از نشئه [[قیامت]] اوست و روزنهای از بهشت یا جهنم به سوی او باز میشود<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۴۶۰–۴۶۱.</ref>؛ البته برزخ هر شخص با دیگران متفاوت است<ref>امام خمینی، تقریرات، ۳/۶۰۱.</ref> و در حقیقت برزخ همان بقای انس با طبیعت است و تا این انس باقی است، شخص در برزخ میماند؛ اما به جهت ظهور و غلبهای که [[عالم غیب]] دارد، توجه به عالم طبیعت قطع و [[وابستگیها]] تمام میشود و با تمامشدن این وابستگیها [[بعث]] و قیامت کبری آغاز میشود.<ref>امام خمینی، تقریرات، ۳/۶۰۰–۶۰۱.</ref> به [[اعتقاد]] ایشان [[روز قیامت]] (به معنای عام آن) از نخستین مرتبه رجوع [[ملک]] به [[ملکوت]] و برطرفشدن [[حجاب]] تعینات آغاز میشود و نهایت آن ظهور تام قیامت کبری است که ظهور قهاریت تام و [[مالکیت]] [[حقتعالی]] و استوای حقتعالی بر [[عرش]] است<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۶۵۸.</ref>. | ||
به [[باور]] امام خمینی حقیقت قیامت کبری از جهت [[اسمای الهی]]، تجلی [[جلالی]] حقتعالی به اسم «[[قهار]]» است که با [[نور]] [[عظمت]] خود بر همه موجودات ظهور میکند، تمام انّیات و ظهورات موجودات در شدت نور [[حق]] محو و مستهلک میشوند و در این [[روز]]، حقتعالی ندا میدهد {{متن قرآن|لِمَنِ الْمُلْكُ الْيَوْمَ}}<ref>«فرمانفرمایی در این روز از آن کیست؟» سوره غافر، آیه ۱۶.</ref> جواب دهندهای نیست که سخنی بگوید، در این هنگام خود حقتعالی جواب میدهد {{متن قرآن| لِلَّهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ}}<ref>« از آن خداوند یگانه دادفرما» سوره غافر، آیه ۱۶.</ref><ref> امام خمینی، آداب الصلاة، ۲۷۲.</ref> اتصاف [[حقتعالی]] به [[واحدیت]] و [[قهاریت]] در مراحلی از [[قیامت]] کبری، نه رحیمیت و رحمانیت، به این جهت است که اسم [[رحمان]] و [[رحیم]] برای بسط وجود و [[افاضه]] آن است. از اینرو حقتعالی در آغاز [[سوره حمد]] خود را به {{متن قرآن|الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ}}<ref>«بخشنده بخشاینده» سوره فاتحه، آیه ۱.</ref> معرفی کردهاست؛ ولی در قیامت، [[قبض]] و [[رجوع]] این [[فیض]] است و این رجوع مختص به [[عالم دنیا]] نیست، بلکه شامل [[عوالم]] مجردات مانند عالم [[عقول]] و [[ملائکه مقرب]] نیز میشود. از اینرو در بعضی [[روایات]]<ref>کلینی، الکافی، ۳/۲۵۶.</ref> آمده است [[عزرائیل]] پس از [[قبض روح]] تمامی موجودات، خود نیز قبض روح میشود.<ref>امام خمینی، دعاء السحر، ۳۲.</ref> در [[حقیقت]] [[نور]] وجود، در [[قوس نزول]] عالم با تنزل و تقید همراه است و هر تقیدی [[حجاب]] است و موجودات در قوس نزول با این تقید و حجاب همراهاند و پس از رسیدن به [[عالم طبیعت]] با حرکت طبیعی که در ذات و [[سرشت]] آنها موجود است، به حقتعالی بازمیگردند و از اینجا قوس صعود آغاز میشود تا اینکه [[مالکیت]] و قاهریت حقتعالی جلوه میکند، همه تعینات را از میان میبرد و این رجوع در حقیقت رجوع اول به آخر و اتصال ظاهر به [[باطن]] است و این حقیقت قیامت کبری است؛<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۲۷۱–۲۷۲.</ref> بنابراین [[روز قیامت]]، ظهور حقتعالی از افق تعینات و فنای این تعینات در اسم مناسب خود است. از اینرو برای [[انسان]] کاملی که به مرحله فنا رسیده است، [[احکام]] قیامت، [[ساعت]] و یومالدین برای او در همین عالم ثابت و ظاهر است؛ زیرا او در همین عالم به حسب [[سلوک]] و [[هجرت]] به سوی حقتعالی به مرتبه فنا رسیده است و حقتعالی به مالکیت (مطلقه) خود بر [[قلب]] او ظهور کردهاست و هماکنون قیامت او برپا شده است | به [[باور]] امام خمینی حقیقت قیامت کبری از جهت [[اسمای الهی]]، تجلی [[جلالی]] حقتعالی به اسم «[[قهار]]» است که با [[نور]] [[عظمت]] خود بر همه موجودات ظهور میکند، تمام انّیات و ظهورات موجودات در شدت نور [[حق]] محو و مستهلک میشوند و در این [[روز]]، حقتعالی ندا میدهد {{متن قرآن|لِمَنِ الْمُلْكُ الْيَوْمَ}}<ref>«فرمانفرمایی در این روز از آن کیست؟» سوره غافر، آیه ۱۶.</ref> جواب دهندهای نیست که سخنی بگوید، در این هنگام خود حقتعالی جواب میدهد {{متن قرآن| لِلَّهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ}}<ref>« از آن خداوند یگانه دادفرما» سوره غافر، آیه ۱۶.</ref><ref> امام خمینی، آداب الصلاة، ۲۷۲.</ref> اتصاف [[حقتعالی]] به [[واحدیت]] و [[قهاریت]] در مراحلی از [[قیامت]] کبری، نه رحیمیت و رحمانیت، به این جهت است که اسم [[رحمان]] و [[رحیم]] برای بسط وجود و [[افاضه]] آن است. از اینرو حقتعالی در آغاز [[سوره حمد]] خود را به {{متن قرآن|الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ}}<ref>«بخشنده بخشاینده» سوره فاتحه، آیه ۱.</ref> معرفی کردهاست؛ ولی در قیامت، [[قبض]] و [[رجوع]] این [[فیض]] است و این رجوع مختص به [[عالم دنیا]] نیست، بلکه شامل [[عوالم]] مجردات مانند عالم [[عقول]] و [[ملائکه مقرب]] نیز میشود. از اینرو در بعضی [[روایات]]<ref>کلینی، الکافی، ۳/۲۵۶.</ref> آمده است [[عزرائیل]] پس از [[قبض روح]] تمامی موجودات، خود نیز قبض روح میشود.<ref>امام خمینی، دعاء السحر، ۳۲.</ref> در [[حقیقت]] [[نور]] وجود، در [[قوس نزول]] عالم با تنزل و تقید همراه است و هر تقیدی [[حجاب]] است و موجودات در قوس نزول با این تقید و حجاب همراهاند و پس از رسیدن به [[عالم طبیعت]] با حرکت طبیعی که در ذات و [[سرشت]] آنها موجود است، به حقتعالی بازمیگردند و از اینجا قوس صعود آغاز میشود تا اینکه [[مالکیت]] و قاهریت حقتعالی جلوه میکند، همه تعینات را از میان میبرد و این رجوع در حقیقت رجوع اول به آخر و اتصال ظاهر به [[باطن]] است و این حقیقت قیامت کبری است؛<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۲۷۱–۲۷۲.</ref> بنابراین [[روز قیامت]]، ظهور حقتعالی از افق تعینات و فنای این تعینات در اسم مناسب خود است. از اینرو برای [[انسان]] کاملی که به مرحله فنا رسیده است، [[احکام]] قیامت، [[ساعت]] و یومالدین برای او در همین عالم ثابت و ظاهر است؛ زیرا او در همین عالم به حسب [[سلوک]] و [[هجرت]] به سوی حقتعالی به مرتبه فنا رسیده است و حقتعالی به مالکیت (مطلقه) خود بر [[قلب]] او ظهور کردهاست و هماکنون قیامت او برپا شده است<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۲۷۲.</ref>.<ref>[[سید علی احمدی امیری|احمدی امیری، سید علی]]، [[قیامت (مقاله)| مقاله «قیامت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۸ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]] ج۸، ص۳۱۸–۳۳۰.</ref> | ||
== ویژگیهای [[روز قیامت]] == | == ویژگیهای [[روز قیامت]] == | ||
[[قرآن کریم]] ازجمله اوصاف [[روز قیامت]] را ظهور [[مالکیت خداوند]]، {{متن قرآن|الْمُلْكُ يَوْمَئِذٍ لِلَّهِ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ فَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ}}<ref>«فرمانفرمایی در آن روز از آن خداوند است که در میان آنها داوری خواهد کرد آنگاه آنان که ایمان آوردند و کارهای شایسته کردند در بوستانهای پرنعمتاند» سوره حج، آیه ۵۶.</ref> [[وحشت]] و هول | [[قرآن کریم]] ازجمله اوصاف [[روز قیامت]] را ظهور [[مالکیت خداوند]]، {{متن قرآن|الْمُلْكُ يَوْمَئِذٍ لِلَّهِ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ فَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ}}<ref>«فرمانفرمایی در آن روز از آن خداوند است که در میان آنها داوری خواهد کرد آنگاه آنان که ایمان آوردند و کارهای شایسته کردند در بوستانهای پرنعمتاند» سوره حج، آیه ۵۶.</ref> [[وحشت]] و هول عظیم در آن {{متن قرآن|وَيَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى يَدَيْهِ يَقُولُ يَا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلًا}}<ref>«و روزی که ستم پیشه، دست خویش (به دندان) میگزد؛ میگوید: ای کاش راهی با پیامبر در پیش میگرفتم!» سوره فرقان، آیه ۲۷.</ref> و بازگشت به رحمت رحمانیه [[حقتعالی]] برای [[متقین]] {{متن قرآن|يَوْمَ نَحْشُرُ الْمُتَّقِينَ إِلَى الرَّحْمَنِ وَفْدًا}}<ref>«روزی که پرهیزگاران را مهمانوار به سوی (خداوند) بخشنده گرد آوریم» سوره مریم، آیه ۸۵.</ref> شمرده است. | ||
[[امام خمینی]] مانند دیگر [[اندیشمندان اسلامی]]<ref>فیض کاشانی، علم الیقین، ۲/۱۱۲۱–۱۱۲۵؛ سبزواری، اسرار الحکم، ۲/۶۰۸–۶۰۹.</ref> | [[امام خمینی]] مانند دیگر [[اندیشمندان اسلامی]]<ref>فیض کاشانی، علم الیقین، ۲/۱۱۲۱–۱۱۲۵؛ سبزواری، اسرار الحکم، ۲/۶۰۸–۶۰۹.</ref> درباره برخی از ویژگیهای روز قیامت به تفصیل بحث کردهاست، ازجمله: | ||
=== الف) ظهور [[مالکیت]] حقتعالی === | === الف) ظهور [[مالکیت]] حقتعالی === | ||
از دیدگاه امام خمینی مالکیت دارای اقسامی است. ایشان به شش قسم از انواع مالکیتهای اعتباری و [[حقیقی]] در [[دنیا]] اشاره میکند و بر این نکته تأکید دارد که مالکیت خداوند هیچیک از اقسام ذکر شده نیست؛ زیرا تمام این اقسام در [[عالم دنیا]] واقع شدهاند و عالم امکان، محض [[فقر]] است و محدود به حدود ماهیت است و هر آنچه محدود به حد ماهیت است، از فعل خود بینونیت و جدایی دارد و مالکیت خداوند از قسم اضافه اشراقیه و احاطه قیومیه است که با موجودات به هیچوجه در ذات و صفات خود تباین عزلی (جدایی) ندارد و مالکیت حقیقیه حقه دارد؛ چنانکه بعضی [[آیات]] به آن اشاره کردهاند، مانند {{متن قرآن|نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ}}<ref>« ما از رگ گردن به او نزدیکتریم» سوره ق، آیه ۱۶.</ref><ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۲۶۹–۲۷۰.</ref> طبق این دیدگاه، حقتعالی به دلیل نداشتن محدودیت و نامتناهی بودن، جایی برای جدایی و | از دیدگاه امام خمینی مالکیت دارای اقسامی است. ایشان به شش قسم از انواع مالکیتهای اعتباری و [[حقیقی]] در [[دنیا]] اشاره میکند و بر این نکته تأکید دارد که مالکیت خداوند هیچیک از اقسام ذکر شده نیست؛ زیرا تمام این اقسام در [[عالم دنیا]] واقع شدهاند و عالم امکان، محض [[فقر]] است و محدود به حدود ماهیت است و هر آنچه محدود به حد ماهیت است، از فعل خود بینونیت و جدایی دارد و مالکیت خداوند از قسم اضافه اشراقیه و احاطه قیومیه است که با موجودات به هیچوجه در ذات و صفات خود تباین عزلی (جدایی) ندارد و مالکیت حقیقیه حقه دارد؛ چنانکه بعضی [[آیات]] به آن اشاره کردهاند، مانند {{متن قرآن|نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ}}<ref>« ما از رگ گردن به او نزدیکتریم» سوره ق، آیه ۱۶.</ref><ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۲۶۹–۲۷۰.</ref> طبق این دیدگاه، حقتعالی به دلیل نداشتن محدودیت و نامتناهی بودن، جایی برای جدایی و بینونت نمیگذارد؛ اما در موجودات امکانی و محدود، حتی [[عوالم]] مجردات اگرچه نسبت به مادون خود بینونت ندارند و عوالم مادون، رقیقه آن حقیقتاند، به قدر محدود بودن، بینونیت عزلی دارند و مالکیت آنها بر عوالم پایینتر، مالکیت حقیقی نیست<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۲۷۰–۲۷۱.</ref>. | ||
امام خمینی برای اختصاص مالکیت حقتعالی به یومالدین در [[سوره فاتحه]] با وجود اینکه مالکیت حقتعالی بر همه عوالم و اشیا یکسان است، وجوهی ذکر کردهاست: | امام خمینی برای اختصاص مالکیت حقتعالی به یومالدین در [[سوره فاتحه]] با وجود اینکه مالکیت حقتعالی بر همه عوالم و اشیا یکسان است، وجوهی ذکر کردهاست: | ||
# از جهت اینکه روز قیامت یومالدین و [[روز]] جمع است و هر آنچه در نشئه ملکی و [[دنیایی]] متفرقاند، در [[عالم ملکوت]] جمعاند و مالک این [[روز]]، مالک روزها و نشئات دیگر نیز است. | # از جهت اینکه روز قیامت یومالدین و [[روز]] جمع است و هر آنچه در نشئه ملکی و [[دنیایی]] متفرقاند، در [[عالم ملکوت]] جمعاند و مالک این [[روز]]، مالک روزها و نشئات دیگر نیز است. | ||
# از جهت اینکه یومالدین [[روز ظهور]] [[مالکیت]] و قاهریت [[حقتعالی]] است که روز جمع موجودات و بازگشت آنها به [[بابالله]] و صعود موجودات به [[فناء]] [[الله]] است؛ زیرا هر موجودی در [[سیر]] تنزلی خود در | # از جهت اینکه یومالدین [[روز ظهور]] [[مالکیت]] و قاهریت [[حقتعالی]] است که روز جمع موجودات و بازگشت آنها به [[بابالله]] و صعود موجودات به [[فناء]] [[الله]] است؛ زیرا هر موجودی در [[سیر]] تنزلی خود در قوس نزول عالم رو به احتجاب و [[غیبت]] است و با عبور از هر مرحله و هر عالمی، تقید و تعینی به تعینات او اضافه میگردد.<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۲۷۱–۲۷۲.</ref> از اینرو [[انسان]] مجموع تعینات و حجابها است که او را از منبع [[نور]] محجوب میکنند تا به [[عالم طبیعت]] که [[اسفلالسافلین]] است، میرسد و در قوس صعود انسان با رفع این حجابها و تقیدات بازمیگردد و آن نور مطلق و [[شمس]] [[حقیقت]]، از ورای حجب متعدد ظلمانی و [[نورانی]] ظاهر میشود و در اینجاست که حقتعالی به صفت مالکیت جلوه میکند؛ بنابراین یومالدین به یک معنا روز خروج شمس حقیقت از افق تعینات است که در تعبیر اهل معرفت از این خروج شمس حقیقت، به «[[یوم]]» و از احتجاب آن در تعینات، به «لیل» تعبیر میشود. از اینرو، قوس نزول، [[لیلةالقدر]] [[محمدی]]{{صل}} و قوس صعود، یومالقیامه [[احمدی]]{{صل}} است.<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۲۷۱–۲۷۲.</ref> لازمه [[مالکیت خداوند]] در [[روز قیامت]] ـ که روز خروج شمس حقیقت از [[حجاب]] افق تعینات است ـ این است که هر موجود در [[سایه]] اسم مناسب خود فانی در حقتعالی میشود و چون نفخ [[صور]] دمیده شود، آن اسم ظهور میکند و هر موجودی با اسم خاص خود همراه میشود و انسانهای [[مؤمن]] با اسمای [[لطف]] و [[جمال]] و انسانهای [[شقی]] با اسمای [[قهر]] و جلال همراه میگردند<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۲۶۹–۲۷۲.</ref>.<ref>[[سید علی احمدی امیری|احمدی امیری، سید علی]]، [[قیامت (مقاله)| مقاله «قیامت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۸ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]] ج۸، ص۳۱۸–۳۳۰.</ref> | ||
=== ب) | === ب) عظمت و [[وحشت]] [[روز قیامت]] === | ||
[[قرآن کریم]] در [[آیات]] بسیاری به [[عظمت]] و [[وحشت]] در روز قیامت اشاره کردهاست و [[قیامت]] را روزی معرفی کرده که هول و وحشت آن [[کودکان]] را پیر میکند {{متن قرآن|فَكَيْفَ تَتَّقُونَ إِنْ كَفَرْتُمْ يَوْمًا يَجْعَلُ الْوِلْدَانَ شِيبًا}}<ref>«اگر کافر شوید چگونه از روزی که کودکان را پیر میکند، پروا میتوانید کرد؟» سوره مزمل، آیه ۱۷.</ref> و هر مادر شیردهی فرزند شیرخوار خود را فراموش میکند و [[مردم]] از [[هراس]] قیامت به حالت مستی دیده میشوند {{متن قرآن|يَوْمَ تَرَوْنَهَا تَذْهَلُ كُلُّ مُرْضِعَةٍ عَمَّا أَرْضَعَتْ وَتَضَعُ كُلُّ ذَاتِ حَمْلٍ حَمْلَهَا وَتَرَى النَّاسَ سُكَارَى وَمَا هُمْ بِسُكَارَى وَلَكِنَّ عَذَابَ اللَّهِ شَدِيدٌ}}<ref>«روزی که آن را میبینید، هر زنی که شیر میدهد ، نوزاد شیریاش را از یاد میبرد و هر آبستنی بار خود فرو مینهد و مردم را مست میبینی و مست نیستند اما عذاب خداوند سخت است» سوره حج، آیه ۲.</ref> <ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۲۲.</ref> طبق برخی [[روایات]] نیز شدت عظمت روز قیامت به حدی است که وقتی [[جهنم]] را حاضر میکنند، همه [[انبیا]]{{ع}} و [[فرشتگان]] به [[جزع]] و ناله میافتند و [[نجات]] خود را [[طلب]] میکنند، غیر از [[پیامبر اسلام]]{{صل}} که نجات [[امت]] خود را طلب میکند | [[قرآن کریم]] در [[آیات]] بسیاری به [[عظمت]] و [[وحشت]] در روز قیامت اشاره کردهاست و [[قیامت]] را روزی معرفی کرده که هول و وحشت آن [[کودکان]] را پیر میکند {{متن قرآن|فَكَيْفَ تَتَّقُونَ إِنْ كَفَرْتُمْ يَوْمًا يَجْعَلُ الْوِلْدَانَ شِيبًا}}<ref>«اگر کافر شوید چگونه از روزی که کودکان را پیر میکند، پروا میتوانید کرد؟» سوره مزمل، آیه ۱۷.</ref> و هر مادر شیردهی فرزند شیرخوار خود را فراموش میکند و [[مردم]] از [[هراس]] قیامت به حالت مستی دیده میشوند {{متن قرآن|يَوْمَ تَرَوْنَهَا تَذْهَلُ كُلُّ مُرْضِعَةٍ عَمَّا أَرْضَعَتْ وَتَضَعُ كُلُّ ذَاتِ حَمْلٍ حَمْلَهَا وَتَرَى النَّاسَ سُكَارَى وَمَا هُمْ بِسُكَارَى وَلَكِنَّ عَذَابَ اللَّهِ شَدِيدٌ}}<ref>«روزی که آن را میبینید، هر زنی که شیر میدهد ، نوزاد شیریاش را از یاد میبرد و هر آبستنی بار خود فرو مینهد و مردم را مست میبینی و مست نیستند اما عذاب خداوند سخت است» سوره حج، آیه ۲.</ref> <ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۲۲.</ref> طبق برخی [[روایات]] نیز شدت عظمت روز قیامت به حدی است که وقتی [[جهنم]] را حاضر میکنند، همه [[انبیا]]{{ع}} و [[فرشتگان]] به [[جزع]] و ناله میافتند و [[نجات]] خود را [[طلب]] میکنند، غیر از [[پیامبر اسلام]]{{صل}} که نجات [[امت]] خود را طلب میکند<ref>کلینی، الکافی، ۸/۳۱۲.</ref>. | ||
[[امام خمینی]] [[درک]] عظمت روز قیامت را بالاتر از [[فکر]] و [[عقل]] بشری میداند و شدت و عظمت آن را بدون حد و [[حصر]] میشمارد؛ همچنانکه عذابهای آن نیز قابل مقایسه با این عالم نیست.<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۲۲.</ref> به [[اعتقاد]] ایشان اوصافی که [[خداوند]] از وحشت روز قیامت نقل میکند، [[دل]] افراد بیدار را میشکافد و [[قلب]] آنان را ذوب میکند و طبق برخی آیات هرگز چیزی نمیتواند [[انسان]] را از این [[روز]] هولناک نجات دهد. اگرچه [[زن]] و فرزند و هرچه در عالم است فدیه دهد، باز [[آتش جهنم]] شعلهور است {{متن قرآن| كَلاَّ إِنَّهَا لَظَى نَزَّاعَةً لِّلشَّوَى تَدْعُو مَنْ أَدْبَرَ وَتَوَلَّى وَجَمَعَ فَأَوْعَى إِنَّ الإِنسَانَ خُلِقَ هَلُوعًا إِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعًا وَإِذَا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعًا }}<ref>«هرگز! بیگمان، آن زبانهای از آتش است، که پوست را برمیکند، هر که را (از حق) رو گردانید و پشت کرد فرا میخواند. و (مال) گرد آورد و اندوخت. بیگمان انسان را آزمندی بیشکیب آفریدهاند. چون شرّی بدو رسد بیتاب است. و چون خیری بدو رسد بازدارنده است» سوره معارج، آیه ۱۵-۲۱.</ref> | [[امام خمینی]] [[درک]] عظمت روز قیامت را بالاتر از [[فکر]] و [[عقل]] بشری میداند و شدت و عظمت آن را بدون حد و [[حصر]] میشمارد؛ همچنانکه عذابهای آن نیز قابل مقایسه با این عالم نیست.<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۲۲.</ref> به [[اعتقاد]] ایشان اوصافی که [[خداوند]] از وحشت روز قیامت نقل میکند، [[دل]] افراد بیدار را میشکافد و [[قلب]] آنان را ذوب میکند و طبق برخی آیات هرگز چیزی نمیتواند [[انسان]] را از این [[روز]] هولناک نجات دهد. اگرچه [[زن]] و فرزند و هرچه در عالم است فدیه دهد، باز [[آتش جهنم]] شعلهور است {{متن قرآن| كَلاَّ إِنَّهَا لَظَى نَزَّاعَةً لِّلشَّوَى تَدْعُو مَنْ أَدْبَرَ وَتَوَلَّى وَجَمَعَ فَأَوْعَى إِنَّ الإِنسَانَ خُلِقَ هَلُوعًا إِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعًا وَإِذَا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعًا }}<ref>«هرگز! بیگمان، آن زبانهای از آتش است، که پوست را برمیکند، هر که را (از حق) رو گردانید و پشت کرد فرا میخواند. و (مال) گرد آورد و اندوخت. بیگمان انسان را آزمندی بیشکیب آفریدهاند. چون شرّی بدو رسد بیتاب است. و چون خیری بدو رسد بازدارنده است» سوره معارج، آیه ۱۵-۲۱.</ref>.<ref>امام خمینی، حدیث جنود، ۲۲۵.</ref>.<ref>[[سید علی احمدی امیری|احمدی امیری، سید علی]]، [[قیامت (مقاله)| مقاله «قیامت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۸ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]] ج۸، ص۳۱۸–۳۳۰.</ref> | ||
=== ج) فراگیری [[رحمت]] و [[مغفرت الهی]] === | === ج) فراگیری [[رحمت]] و [[مغفرت الهی]] === | ||
[[اندیشمندان اسلامی]] بر اساس برخی از آیات {{متن قرآن|نَبِّىءْ عِبَادِي أَنِّي أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِيمُ }}<ref>«بندگانم را آگاه کن که بیگمان منم که آمرزنده بخشایندهام» سوره حجر، آیه ۴۹.</ref> رحمت [[حقتعالی]] را در قیامت وسیعتر و بزرگتر از رحمت حقتعالی در [[دنیا]] میدانند.<ref>فخر رازی، مفاتیح الغیب (التفسیر الکبیر)، ۱/۲۴۱؛ فیض کاشانی، کلمات مکنونه، ۱۳۲.</ref> طبق بعضی روایات برای خداوند صد رحمت است که یک جزء آن را در دنیا قرار دادهاست و [[اهل]] دنیا با آن به همدیگر رحم و [[مهربانی]] میکنند و ۹۹ جزء آن را برای اهل [[آخرت]] نگه داشتهاست.<ref>استرآبادی، تأویل الآیات الظاهرة فی فضائل العترة الطاهره، ۲۶.</ref> | [[اندیشمندان اسلامی]] بر اساس برخی از آیات {{متن قرآن|نَبِّىءْ عِبَادِي أَنِّي أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِيمُ }}<ref>«بندگانم را آگاه کن که بیگمان منم که آمرزنده بخشایندهام» سوره حجر، آیه ۴۹.</ref> رحمت [[حقتعالی]] را در قیامت وسیعتر و بزرگتر از رحمت حقتعالی در [[دنیا]] میدانند.<ref>فخر رازی، مفاتیح الغیب (التفسیر الکبیر)، ۱/۲۴۱؛ فیض کاشانی، کلمات مکنونه، ۱۳۲.</ref> طبق بعضی روایات برای خداوند صد رحمت است که یک جزء آن را در دنیا قرار دادهاست و [[اهل]] دنیا با آن به همدیگر رحم و [[مهربانی]] میکنند و ۹۹ جزء آن را برای اهل [[آخرت]] نگه داشتهاست.<ref>استرآبادی، تأویل الآیات الظاهرة فی فضائل العترة الطاهره، ۲۶.</ref> اهل معرفت [[رحمت]] مطلق [[حقتعالی]] را رحمتی عام میدانند که شامل همه موجودات میشود که رحمت رحمانیه است و سبب ظهور و ایجاد عالم است؛ اما رحمتی که سبب [[شفقت]] بر بندگانش است، رحمت رحیمیه است که یک تجلی آن در [[روز قیامت]] رخ میدهد تا میان [[مردم]] به [[عدل]] [[حکم]] کند<ref>کاشانی، شرح فصوص، ۱۷۵.</ref>. | ||
[[امام خمینی]] [[معتقد]] است [[رحمت الهی]] در [[قیامت]] چنان گسترده میشود که طبق بعضی [[روایات]]،<ref> مجلسی، بحار الانوار، ۷/۲۸۷.</ref>[[شیطان]] [[امید]] به [[مغفرت]] حقتعالی پیدا میکند<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۲۲۶–۲۲۷.</ref> و عذابهای [[گنهکاران]] در [[برزخ]] و | [[امام خمینی]] [[معتقد]] است [[رحمت الهی]] در [[قیامت]] چنان گسترده میشود که طبق بعضی [[روایات]]،<ref> مجلسی، بحار الانوار، ۷/۲۸۷.</ref>[[شیطان]] [[امید]] به [[مغفرت]] حقتعالی پیدا میکند<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۲۲۶–۲۲۷.</ref> و عذابهای [[گنهکاران]] در [[برزخ]] و مواقف قیامت از عنایات [[خداوند]] بر [[بندگان]] است تا بندگان در این میان [[پاک]] شوند و از امراض [[روحی]] [[رهایی]] یابند و گرفتار [[آتش جهنم]] نشوند<ref>امام خمینی، الطلب و الاراده، ۸۸–۸۹؛ امام خمینی، تعلیقات فصوص، ۱۷۱.</ref>؛ مانند سختیهایی که [[انسان]] در حالت [[احتضار]] و دیدن [[فرشتگان]] قبض روح با آنها روبهرو میشود و همچنین فشارها و عذابهای گوناگون که در [[عالم قبر]] [[مشاهده]] میکند و اگر در این مرحله [[اخلاق]] و [[ملکات]] [[فاسد]] و ظلمتها از انسان برطرف نشد، در مواقف پنجاهگانه روز قیامت گرفتار [[عذاب]] و سختیهایی میشود تا گرفتار [[جهنم]] نشود و اگر در این مواقف نیز [[نور]] [[فطری]] که در درون خود داشت، به [[یاری]] او نیامد و بر این ظلمتها [[غلبه]] نکرد و با نور شافع اکبر همراه نگشت،<ref>امام خمینی، تقریرات، ۳/۶۰۸؛ امام خمینی، حدیث جنود، ۱۵۹–۱۶۰.</ref> به جهنم خواهد افتاد تا با آتش جهنم، [[غل]] و غشها از [[باطن]] و [[فطرت الهی]] او پاک شود؛ چنانکه بعضی از [[آیات]] [[دوزخ]] {{متن قرآن|وَنَزَعْنَا مَا فِي صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ إِخْوَانًا عَلَى سُرُرٍ مُتَقَابِلِينَ}}<ref>«و آنچه کینه است از دل آنان میزداییم و برادروار بر اورنگهایی روبهرو مینشینند» سوره حجر، آیه ۴۷.</ref>، به این مطلب اشاره دارند. | ||
البته در [[قرآن کریم]] و روایات ویژگیها و نشانههای دیگری نیز از روز قیامت بیان شده است، ازجمله: | البته در [[قرآن کریم]] و روایات ویژگیها و نشانههای دیگری نیز از روز قیامت بیان شده است، ازجمله: | ||
#طولانی بودن روز قیامت؛ زیرا [[روز]] آن به اندازه پنجاه هزار سال است؛ {{متن قرآن|تَعْرُجُ الْمَلَائِكَةُ وَالرُّوحُ إِلَيْهِ فِي يَوْمٍ كَانَ مِقْدَارُهُ خَمْسِينَ أَلْفَ سَنَةٍ}}<ref>«فرشتگان و روح ، در روزی که اندازه آن پنجاه هزار سال است به سوی او فرا میروند» سوره معارج، آیه ۴.</ref> | #طولانی بودن روز قیامت؛ زیرا [[روز]] آن به اندازه پنجاه هزار سال است؛ {{متن قرآن|تَعْرُجُ الْمَلَائِكَةُ وَالرُّوحُ إِلَيْهِ فِي يَوْمٍ كَانَ مِقْدَارُهُ خَمْسِينَ أَلْفَ سَنَةٍ}}<ref>«فرشتگان و روح ، در روزی که اندازه آن پنجاه هزار سال است به سوی او فرا میروند» سوره معارج، آیه ۴.</ref>؛ | ||
# ناگهانیبودن روز قیامت؛ {{متن قرآن|قَدْ خَسِرَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِلِقَاءِ اللَّهِ حَتَّى إِذَا جَاءَتْهُمُ السَّاعَةُ بَغْتَةً قَالُوا يَا حَسْرَتَنَا عَلَى مَا فَرَّطْنَا فِيهَا وَهُمْ يَحْمِلُونَ أَوْزَارَهُمْ عَلَى ظُهُورِهِمْ أَلَا سَاءَ مَا يَزِرُونَ}}<ref>«کسانی که لقای خداوند را دروغ شمردند بیگمان زیان بردهاند؛ تا آنگاه که رستخیز ناگهان بر آنان در رسد میگویند: ای دریغ از آن کوتاهیها که در دنیا کردهایم! - در حالی که بارهای سنگین (گناهان) خود را بر دوش میکشند- آگاه باشید! بد باری است که بر دوش میکشن» سوره انعام، آیه ۳۱.</ref>، {{متن قرآن|أَفَأَمِنُوا أَنْ تَأْتِيَهُمْ غَاشِيَةٌ مِنْ عَذَابِ اللَّهِ أَوْ تَأْتِيَهُمُ السَّاعَةُ بَغْتَةً وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ}}<ref>«آیا در امانند از اینکه پوششی از عذاب خداوند آنان را فرا گیرد یا ناگهان رستخیز فرا رسد و آنان آگاه نباشند؟» سوره یوسف، آیه ۱۰۷.</ref>، {{متن قرآن|وَلَا يَزَالُ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي مِرْيَةٍ مِنْهُ حَتَّى تَأْتِيَهُمُ السَّاعَةُ بَغْتَةً أَوْ يَأْتِيَهُمْ عَذَابُ يَوْمٍ عَقِيمٍ}}<ref>«و کافران هماره در آن شک دارند تا آنکه ناگاه رستخیز یا عذاب روزی بیدنباله بر آنان سر برسد» سوره حج، آیه ۵۵.</ref> | # ناگهانیبودن روز قیامت؛ {{متن قرآن|قَدْ خَسِرَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِلِقَاءِ اللَّهِ حَتَّى إِذَا جَاءَتْهُمُ السَّاعَةُ بَغْتَةً قَالُوا يَا حَسْرَتَنَا عَلَى مَا فَرَّطْنَا فِيهَا وَهُمْ يَحْمِلُونَ أَوْزَارَهُمْ عَلَى ظُهُورِهِمْ أَلَا سَاءَ مَا يَزِرُونَ}}<ref>«کسانی که لقای خداوند را دروغ شمردند بیگمان زیان بردهاند؛ تا آنگاه که رستخیز ناگهان بر آنان در رسد میگویند: ای دریغ از آن کوتاهیها که در دنیا کردهایم! - در حالی که بارهای سنگین (گناهان) خود را بر دوش میکشند- آگاه باشید! بد باری است که بر دوش میکشن» سوره انعام، آیه ۳۱.</ref>، {{متن قرآن|أَفَأَمِنُوا أَنْ تَأْتِيَهُمْ غَاشِيَةٌ مِنْ عَذَابِ اللَّهِ أَوْ تَأْتِيَهُمُ السَّاعَةُ بَغْتَةً وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ}}<ref>«آیا در امانند از اینکه پوششی از عذاب خداوند آنان را فرا گیرد یا ناگهان رستخیز فرا رسد و آنان آگاه نباشند؟» سوره یوسف، آیه ۱۰۷.</ref>، {{متن قرآن|وَلَا يَزَالُ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي مِرْيَةٍ مِنْهُ حَتَّى تَأْتِيَهُمُ السَّاعَةُ بَغْتَةً أَوْ يَأْتِيَهُمْ عَذَابُ يَوْمٍ عَقِيمٍ}}<ref>«و کافران هماره در آن شک دارند تا آنکه ناگاه رستخیز یا عذاب روزی بیدنباله بر آنان سر برسد» سوره حج، آیه ۵۵.</ref>؛ | ||
# [[زلزله]] روز قیامت که امر عظیمی است {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمْ إِنَّ زَلْزَلَةَ السَّاعَةِ شَيْءٌ عَظِيمٌ}}<ref>«ای مردم! از پروردگارتان پروا کنید، که لرزه رستخیز چیزی سترگ است» سوره حج، آیه ۱.</ref> | # [[زلزله]] روز قیامت که امر عظیمی است {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمْ إِنَّ زَلْزَلَةَ السَّاعَةِ شَيْءٌ عَظِيمٌ}}<ref>«ای مردم! از پروردگارتان پروا کنید، که لرزه رستخیز چیزی سترگ است» سوره حج، آیه ۱.</ref>؛ | ||
# جمع شدن [[خورشید و ماه]] {{متن قرآن|وَجُمِعَ الشَّمْسُ وَالْقَمَرُ}}<ref>«و خورشید و ماه، به هم برآیند» سوره قیامه، آیه ۹.</ref> | # جمع شدن [[خورشید و ماه]] {{متن قرآن|وَجُمِعَ الشَّمْسُ وَالْقَمَرُ}}<ref>«و خورشید و ماه، به هم برآیند» سوره قیامه، آیه ۹.</ref>؛ | ||
# شکافته شدن [[آسمان]] {{متن قرآن|وَإِذَا السَّمَاءُ فُرِجَتْ}}<ref>«و آنگاه که آسمان را برشکافند» سوره مرسلات، آیه ۹.</ref>، {{متن قرآن|إِذَا السَّمَاءُ انْشَقَّتْ}}<ref>«هنگامی که آسمان شکاف بردارد،» سوره انشقاق، آیه ۱.</ref> در [[روایات]] نیز به ویژگیها و علامتهای [[روز قیامت]] اشاره شدهاست | # شکافته شدن [[آسمان]] {{متن قرآن|وَإِذَا السَّمَاءُ فُرِجَتْ}}<ref>«و آنگاه که آسمان را برشکافند» سوره مرسلات، آیه ۹.</ref>، {{متن قرآن|إِذَا السَّمَاءُ انْشَقَّتْ}}<ref>«هنگامی که آسمان شکاف بردارد،» سوره انشقاق، آیه ۱.</ref> در [[روایات]] نیز به ویژگیها و علامتهای [[روز قیامت]] اشاره شدهاست<ref>قمی، تفسیر القمی، ۲/۳۰۳–۳۰۴؛ کلینی، الکافی، ۸/۱۰۴.</ref>.<ref>[[سید علی احمدی امیری|احمدی امیری، سید علی]]، [[قیامت (مقاله)| مقاله «قیامت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۸ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]] ج۸، ص۳۱۸–۳۳۰.</ref> | ||
== مراحل روز قیامت == | == مراحل روز قیامت == | ||
در [[قرآن کریم]] به مراحل و مواقف روز قیامت اشاره شدهاست؛ مانند نفخ | در [[قرآن کریم]] به مراحل و مواقف روز قیامت اشاره شدهاست؛ مانند نفخ صور: {{متن قرآن|فَإِذَا نُفِخَ فِي الصُّورِ فَلَا أَنْسَابَ بَيْنَهُمْ يَوْمَئِذٍ وَلَا يَتَسَاءَلُونَ}}<ref>«پس چون در صور دمند (دیگر) در آن روز میان آنان نه پیوندی است و نه از یکدیگر پرس و جو میکنند» سوره مؤمنون، آیه ۱۰۱.</ref> حَشر: {{متن قرآن|يَوْمَ تَشَقَّقُ الْأَرْضُ عَنْهُمْ سِرَاعًا ذَلِكَ حَشْرٌ عَلَيْنَا يَسِيرٌ}}<ref>«روزی که زمین از آنان که شتابانند، بشکافد ؛ این گردآوردنی است که بر ما آسان است» سوره ق، آیه ۴۴.</ref> سؤال: {{متن قرآن|وَقِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْئُولُونَ}}<ref>«و آنان را باز دارید، که آنان بازخواست خواهند شد» سوره صافات، آیه ۲۴.</ref> حساب: {{متن قرآن|يَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ فَاحْكُمْ بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَلَا تَتَّبِعِ الْهَوَى فَيُضِلَّكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ إِنَّ الَّذِينَ يَضِلُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ بِمَا نَسُوا يَوْمَ الْحِسَابِ}}<ref>«ای داود! ما تو را در زمین خلیفه (خویش) کردهایم پس میان مردم به درستی داوری کن و از هوا و هوس پیروی مکن که تو را از راه خداوند گمراه کند؛ به راستی آن کسان که از راه خداوند گمراه گردند، چون روز حساب را فراموش کردهاند، عذابی سخت خواهند داشت» سوره ص، آیه ۲۶.</ref> [[صراط]]: {{متن قرآن|صِرَاطِ اللَّهِ الَّذِي لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ أَلَا إِلَى اللَّهِ تَصِيرُ الْأُمُورُ}}<ref>«راه خداوندی که آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است از آن اوست؛ آگاه باشید که همه کارها به سوی خداوند باز میگردد» سوره شوری، آیه ۵۳.</ref> و [[نامه عمل]]: {{متن قرآن|فَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِيَمِينِهِ فَيَقُولُ هَاؤُمُ اقْرَءُوا كِتَابِيَهْ}}<ref>«امّا آنکه کارنامهاش به دست راست وی داده شود میگوید: بگیرید کارنامه مرا بخوانید!» سوره حاقه، آیه ۱۹.</ref>. | ||
در روایات نیز برای [[قیامت]] مراحل و مواقف بسیاری ذکر شدهاست.<ref>کوفی، تفسیر فرات الکوفی، ۲۵۹؛ مجلسی، بحار الانوار، ۵۷/۲۵۹.</ref> برخی از این مراحل، مانند علامتها و نشانههای روز قیامت، پیش از وقوع قیامت است و برخی مانند نفخ صور از مقدمات روز قیامت است. در روایات مواقف روز قیامت پنجاه موقف بیان شده که هر موقف آن هزار سال است و نخستین موقف آن خروج از [[قبر]] است که افراد پیاده، برهنه و گرسنه و [[تشنه]] [[محشور]] میشوند.<ref>شعیری، جامع الاخبار، ۱۷۶.</ref> برخی مواقف پنجاهگانه را چنین شمردهاند: خروج از قبر، [[محشر]]، موقف [[نور]]، موقف [[ظلمت]]، سرادقات حساب (شامل ده موقف)، گرفتن نامه عمل (شامل پانزده موقف)، قرائت کتابهای [[اعمال]]، [[میزان]]، وقوف در محضر [[خداوند]] (شامل دوازده موقف)، عبور از صراط (شامل هفت موقف)<ref>قاضیسعید، شرح توحید، ۱/۵۶۰–۵۶۱.</ref>.<ref>سید علی احمدی امیری|احمدی امیری، سید علی، قیامت (مقاله)| مقاله «قیامت»، دانشنامه امام خمینی ج۸ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی ج۸، ص۳۱۸–۳۳۰.</ref> | |||
== [[نفخ صور]]== | == [[نفخ صور]]== | ||
نفخ صور به معنای دمیدن در چیزی شبیه شاخ است<ref>جوهری، الصحاح، تاج اللغة و صحاح العربیه، ۲/۷۱۶؛ راغب، مفردات الفاظ القرآن، ۸۱۶.</ref> و یکی از مقدمات روز قیامت است که فرشتهای به نام [[اسرافیل]] آن را انجام میدهد.<ref>طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ۷/۳۹۵.</ref> قرآن کریم به دو نفخه اشاره کردهاست که در نفخه نخست، هر آنچه در [[آسمانها]] و [[زمین]] است، بیهوش میشود، مگر آنهایی که [[خدا]] بخواهد و در نفخه دیگر، همه بر پا میخیزند و مینگرند {{متن قرآن|وَنُفِخَ فِي الصُّورِ فَصَعِقَ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَمَنْ فِي الْأَرْضِ إِلَّا مَنْ شَاءَ اللَّهُ ثُمَّ نُفِخَ فِيهِ أُخْرَى فَإِذَا هُمْ قِيَامٌ يَنْظُرُونَ}}<ref>«و در صور دمیده میشود آنگاه هر کس در آسمانها و در زمین است بیهوش میگردد- جز آن کس که خدا بخواهد- سپس بار دیگر در آن میدمند که ناگاه آنان برمیخیزند ، به انتظار میمانند» سوره زمر، آیه ۶۸.</ref> در [[روایات]] نیز به چگونگی نفخ [[صور]] و اوصاف صور اشاره شدهاست: در نفخ صور نخست همه موجودات [[قبض روح]] میشوند و پس از آن [[اسرافیل]] نیز قبض روح میشود و در نفخه دوم که [[خداوند]] انجام میدهد، همه زنده میگردند.<ref>بحرانی، البرهان فی تفسیر القرآن، ۴/۷۲۹.</ref> | نفخ صور به معنای دمیدن در چیزی شبیه شاخ است<ref>جوهری، الصحاح، تاج اللغة و صحاح العربیه، ۲/۷۱۶؛ راغب، مفردات الفاظ القرآن، ۸۱۶.</ref> و یکی از مقدمات روز قیامت است که فرشتهای به نام [[اسرافیل]] آن را انجام میدهد.<ref>طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ۷/۳۹۵.</ref> قرآن کریم به دو نفخه اشاره کردهاست که در نفخه نخست، هر آنچه در [[آسمانها]] و [[زمین]] است، بیهوش میشود، مگر آنهایی که [[خدا]] بخواهد و در نفخه دیگر، همه بر پا میخیزند و مینگرند {{متن قرآن|وَنُفِخَ فِي الصُّورِ فَصَعِقَ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَمَنْ فِي الْأَرْضِ إِلَّا مَنْ شَاءَ اللَّهُ ثُمَّ نُفِخَ فِيهِ أُخْرَى فَإِذَا هُمْ قِيَامٌ يَنْظُرُونَ}}<ref>«و در صور دمیده میشود آنگاه هر کس در آسمانها و در زمین است بیهوش میگردد- جز آن کس که خدا بخواهد- سپس بار دیگر در آن میدمند که ناگاه آنان برمیخیزند ، به انتظار میمانند» سوره زمر، آیه ۶۸.</ref> در [[روایات]] نیز به چگونگی نفخ [[صور]] و اوصاف صور اشاره شدهاست: در نفخ صور نخست همه موجودات [[قبض روح]] میشوند و پس از آن [[اسرافیل]] نیز قبض روح میشود و در نفخه دوم که [[خداوند]] انجام میدهد، همه زنده میگردند.<ref>بحرانی، البرهان فی تفسیر القرآن، ۴/۷۲۹.</ref> | ||
صور را به جهت اینکه محل جمع صورتهای برزخی است و [[ارواح]] پس از [[مرگ]] به آن منتقل میشوند، «صور» مینامند.<ref>ابنعربی، الفتوحات المکیه، ۳/۶۶.</ref> | صور را به جهت اینکه محل جمع صورتهای برزخی است و [[ارواح]] پس از [[مرگ]] به آن منتقل میشوند، «صور» مینامند.<ref>ابنعربی، الفتوحات المکیه، ۳/۶۶.</ref> اهل معرفت این نفخ و دمیدن را که در نفخه نخست سبب مرگ همه موجودات و در نفخه دوم سبب احیای آنان میگردد، به دمیدن در مواد و عناصر قابل برافروخته شدن [[تشبیه]] کردهاند که گاهی سبب خاموش شدن [[آتش]] و گاهی سبب برافروخته شدن آن میشود و این نفخ در صورتهای برزخی (به سبب صورتهای [[نفسانی]] و ارواح موجود در آنها که [[آمادگی]] برافروخته شدن دارند)، سبب زنده شدن آن صورتها میشوند؛ بنابراین با نفخه اول، صورتهای طبیعی از میان میروند و با نفخه دوم این صور به واسطه ارواح موجود در آنها که قابلیت برافروختهشدن و نورانیشدن دارند، برافروخته و زنده میشوند<ref>ابنعربی، الفتوحات المکیه، ۱/۳۱۳؛ ملاصدرا، اسرار الآیات، ۱۹۶–۱۹۷.</ref>. | ||
[[امام خمینی]] [[حقیقت]] نفخ صور را ظهور هر موجود به واسطه اسم مناسب خود میداند؛ زیرا هر موجودی که در [[سایه]] اسم مناسب خود به [[حق]] [[رجوع]] کرده بود، با نفخ صور ظهور میکند و با توابع آن اسم همراه میشود (برای مثال [[شیطان]] تابع اسم [[مضل]] میگردد).<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۲۷۲.</ref> ایشان اسرافیل را [[مَلَک]] [[موکل]] بر [[حیات]] میداند<ref>امام خمینی، دعاء السحر، ۸۰.</ref> که با نفخ صور [[وظیفه]] زندهکردن موجودات را بر عهده دارد و استثنای برخی افراد در [[آیه]] نفخ صور که از بیهوشی [[روز قیامت]] استثنا شدهاند، اشاره به افرادی است که از حجابهای [[عالم طبیعت]] خارج شده و حجابهای ظلمانی و [[نورانی]] را پشت سر گذاشتهاند و حضور مطلق در برابر [[حقتعالی]] برای آنها حاصل شده و این حضور مطلق همان محو و صعق و [[قیامت]] کبرای آنان است که در همین عالم برای آنها محقق شده است و ممکن است مراد [[رسول خدا]]{{صل}} که با جمع کردن میان دو انگشت سبابه خود خاطرنشان کرد ایشان و قیامت به مانند دو انگشت سبابه | [[امام خمینی]] [[حقیقت]] نفخ صور را ظهور هر موجود به واسطه اسم مناسب خود میداند؛ زیرا هر موجودی که در [[سایه]] اسم مناسب خود به [[حق]] [[رجوع]] کرده بود، با نفخ صور ظهور میکند و با توابع آن اسم همراه میشود (برای مثال [[شیطان]] تابع اسم [[مضل]] میگردد).<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۲۷۲.</ref> ایشان اسرافیل را [[مَلَک]] [[موکل]] بر [[حیات]] میداند<ref>امام خمینی، دعاء السحر، ۸۰.</ref> که با نفخ صور [[وظیفه]] زندهکردن موجودات را بر عهده دارد و استثنای برخی افراد در [[آیه]] نفخ صور که از بیهوشی [[روز قیامت]] استثنا شدهاند، اشاره به افرادی است که از حجابهای [[عالم طبیعت]] خارج شده و حجابهای ظلمانی و [[نورانی]] را پشت سر گذاشتهاند و حضور مطلق در برابر [[حقتعالی]] برای آنها حاصل شده و این حضور مطلق همان محو و صعق و [[قیامت]] کبرای آنان است که در همین عالم برای آنها محقق شده است و ممکن است مراد [[رسول خدا]]{{صل}} که با جمع کردن میان دو انگشت سبابه خود خاطرنشان کرد ایشان و قیامت به مانند دو انگشت سبابه هستند<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۲/۳۹.</ref>، اشاره به رسیدن آن حضرت به محو و فنا و حصول قیامت کبری برای ایشان باشد<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۲۷۵.</ref>.<ref>[[سید علی احمدی امیری|احمدی امیری، سید علی]]، [[قیامت (مقاله)| مقاله «قیامت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۸ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]] ج۸، ص۳۱۸–۳۳۰.</ref> | ||
== [[بعث]] == | == [[بعث]] == | ||
[[قرآن کریم]] بعث و برانگیختهشدن از [[قبور]] را [[وعده خداوند]] و [[انبیای الهی]]{{ع}} میداند {{متن قرآن|قَالُوا يَا وَيْلَنَا مَنْ بَعَثَنَا مِنْ مَرْقَدِنَا هَذَا مَا وَعَدَ الرَّحْمَنُ وَصَدَقَ الْمُرْسَلُونَ}}<ref>«میگویند: وای بر ما چه کسی ما را از خوابگاههامان برانگیخت؟ این همان است که (خداوند) بخشنده وعده کرده است و پیامبران درست گفتهاند» سوره یس، آیه ۵۲.</ref> که شکی در آن نیست. {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنْ كُنْتُمْ فِي رَيْبٍ مِنَ الْبَعْثِ فَإِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ مِنْ مُضْغَةٍ مُخَلَّقَةٍ وَغَيْرِ مُخَلَّقَةٍ لِنُبَيِّنَ لَكُمْ وَنُقِرُّ فِي الْأَرْحَامِ مَا نَشَاءُ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى ثُمَّ نُخْرِجُكُمْ طِفْلًا ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّكُمْ وَمِنْكُمْ مَنْ يُتَوَفَّى وَمِنْكُمْ مَنْ يُرَدُّ إِلَى أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِكَيْلَا يَعْلَمَ مِنْ بَعْدِ عِلْمٍ شَيْئًا وَتَرَى الْأَرْضَ هَامِدَةً فَإِذَا أَنْزَلْنَا عَلَيْهَا الْمَاءَ اهْتَزَّتْ وَرَبَتْ وَأَنْبَتَتْ مِنْ كُلِّ زَوْجٍ بَهِيجٍ}}<ref>«ای مردم! اگر در رستخیز تردیدی دارید (بنگرید که) ما شما را از خاکی آفریدیم آنگاه از نطفهای سپس از دلمه خونی سرانجام از گوشتپارهای به اندام یا بیاندام تا (حق را) برایتان روشن داریم و در زهدانها آنچه را بخواهیم تا زمانی معیّن استوار میداریم سپس شما را که کودکی شدهاید بیرون میآوریم سپس تا به برنایی برسید؛ و جان برخی از شما را میگیرند و برخی دیگر را به فرودینترین سالهای زندگانی باز میگردانند تا آنجا که پس از دانستن، چیزی نداند و زمین را سترون میبینی و چون بدان آب فرو فرستیم فرا میجنبد و برمیآید و هر گونه گیاه شادابی میرویاند» سوره حج، آیه ۵.</ref> در [[روایات]] نیز به چگونگی و احوال [[نفوس]] هنگام خروج از [[قبر]] اشاره شده است.<ref>کلینی، الکافی، ۲/۱۹۰؛ شعیری، جامع الاخبار، ۱۷۵.</ref> برخی از [[حکما]] [[حقیقت]] بعث را زنده کردن [[مردگان]] و جدا شدن صورت از ماده ( | [[قرآن کریم]] بعث و برانگیختهشدن از [[قبور]] را [[وعده خداوند]] و [[انبیای الهی]]{{ع}} میداند {{متن قرآن|قَالُوا يَا وَيْلَنَا مَنْ بَعَثَنَا مِنْ مَرْقَدِنَا هَذَا مَا وَعَدَ الرَّحْمَنُ وَصَدَقَ الْمُرْسَلُونَ}}<ref>«میگویند: وای بر ما چه کسی ما را از خوابگاههامان برانگیخت؟ این همان است که (خداوند) بخشنده وعده کرده است و پیامبران درست گفتهاند» سوره یس، آیه ۵۲.</ref> که شکی در آن نیست. {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنْ كُنْتُمْ فِي رَيْبٍ مِنَ الْبَعْثِ فَإِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ مِنْ مُضْغَةٍ مُخَلَّقَةٍ وَغَيْرِ مُخَلَّقَةٍ لِنُبَيِّنَ لَكُمْ وَنُقِرُّ فِي الْأَرْحَامِ مَا نَشَاءُ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى ثُمَّ نُخْرِجُكُمْ طِفْلًا ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّكُمْ وَمِنْكُمْ مَنْ يُتَوَفَّى وَمِنْكُمْ مَنْ يُرَدُّ إِلَى أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِكَيْلَا يَعْلَمَ مِنْ بَعْدِ عِلْمٍ شَيْئًا وَتَرَى الْأَرْضَ هَامِدَةً فَإِذَا أَنْزَلْنَا عَلَيْهَا الْمَاءَ اهْتَزَّتْ وَرَبَتْ وَأَنْبَتَتْ مِنْ كُلِّ زَوْجٍ بَهِيجٍ}}<ref>«ای مردم! اگر در رستخیز تردیدی دارید (بنگرید که) ما شما را از خاکی آفریدیم آنگاه از نطفهای سپس از دلمه خونی سرانجام از گوشتپارهای به اندام یا بیاندام تا (حق را) برایتان روشن داریم و در زهدانها آنچه را بخواهیم تا زمانی معیّن استوار میداریم سپس شما را که کودکی شدهاید بیرون میآوریم سپس تا به برنایی برسید؛ و جان برخی از شما را میگیرند و برخی دیگر را به فرودینترین سالهای زندگانی باز میگردانند تا آنجا که پس از دانستن، چیزی نداند و زمین را سترون میبینی و چون بدان آب فرو فرستیم فرا میجنبد و برمیآید و هر گونه گیاه شادابی میرویاند» سوره حج، آیه ۵.</ref> در [[روایات]] نیز به چگونگی و احوال [[نفوس]] هنگام خروج از [[قبر]] اشاره شده است.<ref>کلینی، الکافی، ۲/۱۹۰؛ شعیری، جامع الاخبار، ۱۷۵.</ref> برخی از [[حکما]] [[حقیقت]] بعث را زنده کردن [[مردگان]] و جدا شدن صورت از ماده (بدن) و خارج کردن [[روح]] از [[جسد]] با ایجاد نشئه دیگر میدانند که نشئهای [[برتر]] و نورانیتر است.<ref>ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۹/۱۷۶.</ref> | ||
[[امام خمینی]] عالم بعث را [[زمان]] از میان رفتن اُنس نفس با | [[امام خمینی]] عالم بعث را [[زمان]] از میان رفتن اُنس نفس با عالم طبیعت میداند که به واسطه ظهور و [[غلبه]] [[عالم غیب]] است و با از میان رفتن این انس، توجه به عالم طبیعت قطع میشود و بعث آغاز میگردد.<ref>امام خمینی، تقریرات، ۳/۶۰۰–۶۰۱.</ref> به [[باور]] ایشان تعلق روح به بدن پس از [[مرگ]]، همان توجه نفس به خود است که در هنگام سکرات از آن [[غافل]] شده بود و به این معنا نیست که در آن بدنی که به دور انداخته بود، دوباره داخل شود؛ زیرا بسیاری از اجزای بدن در طول حیات تحلیل رفته بود، بلکه بدن به همراه بدن [[حقیقی]] و [[اخروی]] خود خواهد بود<ref>امام خمینی، تقریرات، ۳/۲۴۰.</ref>.<ref>سید علی احمدی امیری|احمدی امیری، سید علی، قیامت (مقاله)| مقاله «قیامت»، دانشنامه امام خمینی ج۸ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی ج۸، ص۳۱۸–۳۳۰.</ref> | ||
==[[حشر]] == | ==[[حشر]] == | ||
[[حشر]] به معنای جمعکردن | [[حشر]] به معنای جمعکردن است<ref>ابنمنظور، لسان العرب، ۴/۱۹۰.</ref>؛ زیرا [[خداوند]] در [[قیامت]] [[آفریدگان]] را بر اساس [[اعمال]] و ملکات خودشان جمع میکند<ref>ملاصدرا، تفسیر القرآن، ۶/۱۲۷.</ref>. [[آیات قرآن کریم]] بر [[حشر]] [[انسانها]] و موجودات در [[روز قیامت]] دلالت دارد: {{متن قرآن|وَمَا مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ وَلَا طَائِرٍ يَطِيرُ بِجَنَاحَيْهِ إِلَّا أُمَمٌ أَمْثَالُكُمْ مَا فَرَّطْنَا فِي الْكِتَابِ مِنْ شَيْءٍ ثُمَّ إِلَى رَبِّهِمْ يُحْشَرُونَ}}<ref>«و هیچ جنبندهای در زمین نیست و نیز هیچ پرندهای که با دو بال خود میپرد، جز اینکه گروههایی همچون شما هستند؛ ما در این کتاب، هیچ چیز را فرو نگذاشتهایم، سپس (همه) به سوی پروردگارشان گرد آورده میشوند» سوره انعام، آیه ۳۸.</ref>، {{متن قرآن|وَإِذَا الْوُحُوشُ حُشِرَتْ}}<ref>«و آنگاه که جانوران وحشی را گرد آورند،» سوره تکویر، آیه ۵.</ref> [[روایات]] نیز بر حشر انسانها به شکل اعمال خود تأکید دارند.<ref>کلینی، الکافی، ۲/۳۱–۳۲.</ref> [[امام خمینی]] [[حشر]] را از مسائلی میداند که [[اعتقاد]] به آن در تمام شریعتهای راستین وجود دارد و از ارکان [[ادیان الهی]] شمرده میشود<ref>امام خمینی، تقریرات، ۳/۱۹۵.</ref>. ایشان مانند دیگر [[اندیشمندان اسلامی]]<ref>ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۹/۲۲۵؛ سبزواری، اسرار الحکم، ۴۴۹.</ref> براین [[باور]] است که [[رسوخ]] اعمال و ملکات [[انسان]] که [[حقیقت]] [[جان انسان]] را تشکیل میدهند، سبب میشود انسان در قیامت به صورتهای مختلف [[محشور]] شود<ref>امام خمینی، حدیث جنود، ۱۴۹.</ref>.<ref>[[سید علی احمدی امیری|احمدی امیری، سید علی]]، [[قیامت (مقاله)| مقاله «قیامت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۸ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]] ج۸، ص۳۱۸–۳۳۰.</ref> | ||
== سؤال == | == سؤال == | ||
[[قرآن کریم]] یکی از مراحل روز قیامت را سؤال از [[بندگان]] میداند؛<ref>اعراف، ۶؛ صافات، ۲۴.</ref> روزی که اعمال، اعضا و جوارح انسان بازخواست میشوند {{متن قرآن|وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولَئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا}}<ref>«و آنچه تو را بدان دانشی نیست، پی مگیر که از گوش و چشم و دل، هر یک، خواهند پرسید» سوره اسراء، آیه ۳۶.</ref> بلکه [[انبیا]]{{ع}} نیز دربارهٔ رساندن رسالتشان [[پرسش]] میشوند {{متن قرآن|يَوْمَ يَجْمَعُ اللَّهُ الرُّسُلَ فَيَقُولُ مَاذَا أُجِبْتُمْ قَالُوا لَا عِلْمَ لَنَا إِنَّكَ أَنْتَ عَلَّامُ الْغُيُوبِ}}<ref>«روزی که خداوند پیامبران را گرد میآورد و میفرماید که به (دعوت) شما چه پاسخ داده شد؟ میگویند: ما را هیچ دانشی نیست، بیگمان این تویی که بسیار داننده نهانهایی» سوره مائده، آیه ۱۰۹.</ref> در روایات نیز سؤال از بندگان در قیامت ذکر شده است، با این بیان که [[بنده]] قدمی برنمیدارد، مگر اینکه از عمرش که در چه صرف کرده و از بدنش که چگونه به کار گرفته و از مالش که چگونه به دست آمده و در چه [[انفاق]] کرده و از [[ | [[قرآن کریم]] یکی از مراحل روز قیامت را سؤال از [[بندگان]] میداند؛<ref>اعراف، ۶؛ صافات، ۲۴.</ref> روزی که اعمال، اعضا و جوارح انسان بازخواست میشوند {{متن قرآن|وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولَئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا}}<ref>«و آنچه تو را بدان دانشی نیست، پی مگیر که از گوش و چشم و دل، هر یک، خواهند پرسید» سوره اسراء، آیه ۳۶.</ref> بلکه [[انبیا]]{{ع}} نیز دربارهٔ رساندن رسالتشان [[پرسش]] میشوند {{متن قرآن|يَوْمَ يَجْمَعُ اللَّهُ الرُّسُلَ فَيَقُولُ مَاذَا أُجِبْتُمْ قَالُوا لَا عِلْمَ لَنَا إِنَّكَ أَنْتَ عَلَّامُ الْغُيُوبِ}}<ref>«روزی که خداوند پیامبران را گرد میآورد و میفرماید که به (دعوت) شما چه پاسخ داده شد؟ میگویند: ما را هیچ دانشی نیست، بیگمان این تویی که بسیار داننده نهانهایی» سوره مائده، آیه ۱۰۹.</ref> در روایات نیز سؤال از بندگان در قیامت ذکر شده است، با این بیان که [[بنده]] قدمی برنمیدارد، مگر اینکه از عمرش که در چه صرف کرده و از بدنش که چگونه به کار گرفته و از مالش که چگونه به دست آمده و در چه [[انفاق]] کرده و از حب [[اهل بیت]]{{ع}} سؤال میشود<ref>حلی، کشف الیقین، ۲۲۷.</ref>. اهل معرفت نیز موقف سؤال را بسیار سخت و بزرگ میدانند تا آنجاکه خاطرنشان کردهاند [[انبیای الهی]]{{ع}} در برابر سؤال [[الهی]] درباره چگونگی [[اجابت]] [[دعوت]] خود، متحیر و مبهوت میشوند<ref>محاسبی، آداب النفوس، ۱۶۲–۱۶۳؛ غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۶/۳۸.</ref>. | ||
امام خمینی نیز یکی از مراحل روز قیامت را سؤال خداوند از بندگان میداند که همه در پیشگاه خداوند در برابر نعمتهایی که به آنها داده، بازخواست میشوند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۷/۴۳۶.</ref> ازجمله این [[نعمتها]] [[نعمت]] [[عمر انسان]] است که چگونه صرف کرده<ref>امام خمینی، جهاد اکبر، ۶۰.</ref> و نعمت [[دین]] و [[اسلام]] که چگونه از آن [[دفاع]] کردهاست،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۷/۴۳۶.</ref> بلکه همه افراد متناسب با مسئولیتی که دارند بازخواست میشوند<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۸/۳۰۹.</ref> و افراد در برابر کارهای نادرستی که انجام دادهاند [[قدرت]] [[انکار]] ندارند؛<ref>امام خمینی، جهاد اکبر، ۳۳.</ref> زیرا طبق بعضی [[آیات]] اعضا و جوارح [[انسان]] بر انسان [[گواهی]] میدهند.<ref>فصلت، ۲۱.</ref> نخستین پرسشی که از انسان در [[قیامت صغری]] و [[قبر]] میشود، | امام خمینی نیز یکی از مراحل روز قیامت را سؤال خداوند از بندگان میداند که همه در پیشگاه خداوند در برابر نعمتهایی که به آنها داده، بازخواست میشوند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۷/۴۳۶.</ref> ازجمله این [[نعمتها]] [[نعمت]] [[عمر انسان]] است که چگونه صرف کرده<ref>امام خمینی، جهاد اکبر، ۶۰.</ref> و نعمت [[دین]] و [[اسلام]] که چگونه از آن [[دفاع]] کردهاست،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۷/۴۳۶.</ref> بلکه همه افراد متناسب با مسئولیتی که دارند بازخواست میشوند<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۸/۳۰۹.</ref> و افراد در برابر کارهای نادرستی که انجام دادهاند [[قدرت]] [[انکار]] ندارند؛<ref>امام خمینی، جهاد اکبر، ۳۳.</ref> زیرا طبق بعضی [[آیات]] اعضا و جوارح [[انسان]] بر انسان [[گواهی]] میدهند.<ref>فصلت، ۲۱.</ref> نخستین پرسشی که از انسان در [[قیامت صغری]] و [[قبر]] میشود، درباره [[پروردگار]] [[انسان]] و [[پیامبری]] که به سوی او فرستاده شده و [[دینی]] است که به آن [[معتقد]] است<ref>کلینی، الکافی، ۸/۷۳.</ref>. | ||
[[امام خمینی]] | [[امام خمینی]] درباره [[پرسش]] در قبر معتقد است انسان وقتی میتواند به سؤال [[نکیر و منکر]] دربارهٔ پروردگار خود پاسخ دهد که در [[دنیا]] تحت [[تربیت]] [[حقتعالی]] باشد؛ زیرا [[انسانی]] که ظاهر و باطنش در تربیت[[حق]] نباشد و از اوصاف [[حق]] بهرهای نداشته باشد، در [[عالم قبر]] که وقت بروز سرّ و [[باطن]] انسان است، نمیتواند جواب دهد و تلقین نیز برای او فایدهای ندارد<ref>امام خمینی، حدیث جنود، ۴۲۵–۴۲۶؛ امام خمینی، آداب الصلاة، ۱۸.</ref>.<ref>[[سید علی احمدی امیری|احمدی امیری، سید علی]]، [[قیامت (مقاله)| مقاله «قیامت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۸ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]] ج۸، ص۳۱۸–۳۳۰.</ref> | ||
== نشر | == نشر صحیفه اعمال == | ||
نشر به معنای گشودن آن چیزی است که پیچیده شدهاست. در [[قیامت]] [[نامه]] [[اعمال انسان]] گشوده میشود | نشر به معنای گشودن آن چیزی است که پیچیده شدهاست. در [[قیامت]] [[نامه]] [[اعمال انسان]] گشوده میشود<ref>طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ۱۰/۲۸۳.</ref>. در آیات بسیاری از [[قرآن کریم]] بر ثبت اعمال انسان در کتاب و صحیفهای که مختص به خود اوست و در قیامت به دست او میدهند، تأکید شده است {{متن قرآن|وَكُلَّ إِنْسَانٍ أَلْزَمْنَاهُ طَائِرَهُ فِي عُنُقِهِ وَنُخْرِجُ لَهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ كِتَابًا يَلْقَاهُ مَنْشُورًا}}<ref>«و کارنگاشت هر انسانی را به گردن وی بربستهایم و روز رستخیز برای او کارنامهای برمیآوریم که آن را برگشوده میبیند» سوره اسراء، آیه ۱۳.</ref>، {{متن قرآن|اقْرَأْ كِتَابَكَ كَفَى بِنَفْسِكَ الْيَوْمَ عَلَيْكَ حَسِيبًا}}<ref>«کارنامهات را (خود) بخوان که امروز تو خود بر خویش حسابرسی را بسندهای» سوره اسراء، آیه ۱۴.</ref>، {{متن قرآن|فَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِيَمِينِهِ فَيَقُولُ هَاؤُمُ اقْرَءُوا كِتَابِيَهْ}}<ref>«امّا آنکه کارنامهاش به دست راست وی داده شود میگوید: بگیرید کارنامه مرا بخوانید!» سوره حاقه، آیه ۱۹.</ref>، {{متن قرآن|فَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِيَمِينِهِ}}<ref>«امّا آنکه کارنامهاش به دست راست وی داده شود » سوره انشقاق، آیه ۷.</ref> کتابی که همه جزئیات کوچک و بزرگ را در خود دارد <ref>کهف، ۴۹.</ref> و فرشتگانی [[مأمور]] ثبت اعمال انسان در این کتاباند.<ref>انفطار، ۱۰–۱۱.</ref> در [[روایات]] نیز به ثبت [[نیکیها]] و [[بدیها]] در صحیفه اعمال انسان تأکید شدهاست.<ref>مفید، الامالی، ۲؛ حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، ۶/۴۲۲.</ref> در [[روز قیامت]] هنگامی که [[مؤمن]] در پیشگاه [[خداوند]] حاضر و عملش بر او عرضه میشود، با دیدن [[گناهان]] رنگش [[تغییر]] میکند و اعضایش به لرزه میافتد و با دیدن نیکیهای خود شادمان میشود.<ref>بحرانی، البرهان فی تفسیر القرآن، ۴/۱۵۲.</ref> برخی اندیشمندان بر این عقیدهاند که صحیفه اعمال [[انسان]] به مانند دفتری است که [[فرشتگان]] در آن، [[اعمال انسان]] را مینویسند<ref>طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ۱۰/۲۸۳؛ مجلسی، بحار الانوار، ۷/۹۳.</ref>. | ||
[[امام خمینی]] [[معتقد]] است در [[قیامت]] [[صحیفه]] و صورتهای اعمال انسان را به او میدهند و میگویند خود حساب کن آیا چنین اعمالی قابل قبول | [[امام خمینی]] [[معتقد]] است در [[قیامت]] [[صحیفه]] و صورتهای اعمال انسان را به او میدهند و میگویند خود حساب کن آیا چنین اعمالی قابل قبول درگاه الهی است؛<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۳۴.</ref> صحیفهای که در [[دنیا]] همه [[اعمال]] و اقوال و اندیشههای [[نفسانی]] و لوازم وجودی [[انسان]] در آن ثبت است.<ref>امام خمینی، جهاد اکبر، ۵۰؛ امام خمینی، صحیفه، ۱۵/۷۵.</ref> ایشان با تکیه بر برخی [[روایات]] که این صحیفه در دنیا نیز در هفته دو بار به محضر امام{{ع}} هر عصر عرضه میشود و [[پیامبر اکرم]]{{صل}} نیز [[نامه اعمال]] را [[مشاهده]] میکند؛<ref>صفار، ۱/۴۳۰؛ ابنطاووس، ۱۹؛ حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، ۱۶/۱۰۸.</ref> بیان میدارد انسان باید مواظب اعمال خود باشد که چه چیزی ثبت میشود و سبب [[نارضایتی]] آنان نباشد.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۸/۲۷.</ref> ایشان مانند برخی [[حکما]]<ref>ملاصدرا، مفاتیح الغیب، ۶۴۷.</ref> بر این [[باور]] است که نامه اعمال که همه اعمال کوچک و بزرگ انسان در آن ثبت است {{متن قرآن|نَبِّىءْ عِبَادِي أَنِّي أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِيمُ }}<ref>«بندگانم را آگاه کن که بیگمان منم که آمرزنده بخشایندهام» سوره حجر، آیه ۴۹.</ref> همان صفحه [[قلب]] و [[جان انسان]] است که [[افعال]] و اعمالش در آن نقش میبندد و صورت [[نامه عمل]] است؛<ref>امام خمینی، صحیفه، ۹/۴۴۱.</ref> زیرا هر یک از اعمال اثری [[تکوینی]] بر نفس میگذارد که همچون نقشهای کتاب در صفحه جان انسان نقش میبندد و از لوازم وجودی او میشود و نگارنده این نقشها، فرشتگان الهیاند که مربی نفوساند و [[وظیفه]] [[تربیت نفوس]] را بر عهده دارند و به [[کتابت]] تکوینی، اعمال و [[ملکات]] صادر شده از [[نفوس]] را در [[لوح]] جانشان ثبت میکنند و وقتی [[انسان]] از این عالم خارج و به خود متوجه شد، همه [[اعمال]] خود را مییابد که در [[لوح]] نفسش نوشته شده است.<ref>امام خمینی، تقریرات، ۳/۴۴۳.</ref> به [[باور]] ایشان همه اعمال جوارحی و جوانحی [[انسان]] حتی اندیشههای [[نفسانی]] و [[تفکرات]] او در [[نامه]] عملش ثبت میشوند و همه این امور در محضر خداوندند<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۲/۳۵۸.</ref>.<ref>[[سید علی احمدی امیری|احمدی امیری، سید علی]]، [[قیامت (مقاله)| مقاله «قیامت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۸ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]] ج۸، ص۳۱۸–۳۳۰.</ref> | ||
== [[میزان]] == | == [[میزان]] == | ||
میزان به معنای چیزی است که با آن اندازهگیری میکنند.<ref>فراهیدی، کتاب العین، ۷/۳۸۶.</ref> [[قرآن کریم]] از برپایی میزان اعمال در [[روز قیامت]] خبر دادهاست و اینکه بر کسی در آن [[روز]] [[ستم]] روا نمیشود.{{متن قرآن|وَنَضَعُ الْمَوَازِينَ الْقِسْطَ لِيَوْمِ الْقِيَامَةِ فَلَا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيْئًا وَإِنْ كَانَ مِثْقَالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ أَتَيْنَا بِهَا وَكَفَى بِنَا حَاسِبِينَ}}<ref>«و روز رستخیز ترازوهای دادگری را مینهیم، آنگاه بر هیچ کس ستمی نخواهد رفت و اگر (کرداری) همسنگ دانه خردلی باشد آن را (به شمار) خواهیم آورد و ما حسابرسی را بسندهایم» سوره انبیاء، آیه ۴۷.</ref> بر اساس این میزان، اعمال افراد بررسی میشود و کسی که اعمالش سبک باشد، جایگاهش [[جهنم]] و کسی که میزانش سنگین باشد، جایگاهش [[بهشت]] است {{متن قرآن|ُّ فَمَنْ ثَقُلَتْ مَوَازِينُهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ}}<ref>«کسانی که ترازوهای (کردار) شان سنگین آید رستگارند» سوره مؤمنون، آیه ۱۰۲</ref>، {{متن قرآن|وَمَنْ خَفَّتْ مَوَازِينُهُ فَأُولَئِكَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ فِي جَهَنَّمَ خَالِدُونَ}}<ref>«و کسانی که ترازوهایشان سبک آید بر خود زیان زدهاند ؛ (آنها) در دوزخ جاودانند» سوره مؤمنون، آیه ۱۰۳.</ref>، {{متن قرآن|فَأَمَّا مَن ثَقُلَتْ مَوَازِينُهُ فَهُوَ فِي عِيشَةٍ رَّاضِيَةٍ وَأَمَّا مَنْ خَفَّتْ مَوَازِينُهُ فَأُمُّهُ هَاوِيَةٌ وَمَا أَدْرَاكَ مَا هِيَهْ }}<ref>«پس هر که ترازوهایش (در کار نیک) سنگین آید، او در زندگی پسندیدهای به سر میبرد. و هر که ترازوهایش (در کار نیک) سبک آید، جای او، آتش است، و چه دانی که آن چیست؟» سوره قارعة، آیه ۶-۱۰.</ref> در آن روز، سنجش بر اساس [[حق]] است {{متن قرآن|وَالْوَزْنُ يَوْمَئِذٍ الْحَقُّ فَمَنْ ثَقُلَتْ مَوَازِينُهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ}}<ref>«و سنجش در این روز، حق است پس کسانی که ترازوهای (کردار) شان سنگین آید رستگارند» سوره اعراف، آیه ۸.</ref> در [[روایات]] نیز بر اقامه میزان در روز قیامت تأکید شده و میزان بر [[امیرالمؤمنین]]{{ع}}<ref>قمی، تفسیر القمی، ۲/۲۷۴.</ref> و [[انبیا]]{{ع}} و [[اولیا]]{{ع}}<ref>صدوق، التوحید، ۲۶۸.</ref> تطبیق شدهاست. برخی میزان را در قرآن کریم و روایات، به همان معنای [[عرفی]] آن گرفتهاند که ترازوی بزرگی است که در آن اعمال [[بندگان]] را وزن میکنند.<ref>آمدی، آبکار الافکار فی اصول الدین، ۴/۳۴۵–۳۴۶؛ تفتازانی، شرح المقاصد، ۵/۱۲۰–۱۲۱.</ref> برخی [[حکمای الهی]] بر این عقیدهاند که میزان هر چیز متناسب با همان چیز است و همچنانکه گندم و جو را با ترازو وزن میکنند، میزان اندازهگیری [[زمان]]، اسطرلاب، میزان اندازهگیری [[فکر]]، [[منطق]] و میزان اندازهگیری شِعر، عروض است؛ میزان [[اعمال انسانها]] نیز [[شریعت]] است که به وسیله آن، اندازه و قیمت هر شخص به حسبِ [[عقیده]]، [[خُلق]] و عملش سنجیده میشود و به اعتباری نیز میزان هر امتی انبیا{{ع}} و اوصیای آن امتاند | میزان به معنای چیزی است که با آن اندازهگیری میکنند.<ref>فراهیدی، کتاب العین، ۷/۳۸۶.</ref> [[قرآن کریم]] از برپایی میزان اعمال در [[روز قیامت]] خبر دادهاست و اینکه بر کسی در آن [[روز]] [[ستم]] روا نمیشود.{{متن قرآن|وَنَضَعُ الْمَوَازِينَ الْقِسْطَ لِيَوْمِ الْقِيَامَةِ فَلَا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيْئًا وَإِنْ كَانَ مِثْقَالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ أَتَيْنَا بِهَا وَكَفَى بِنَا حَاسِبِينَ}}<ref>«و روز رستخیز ترازوهای دادگری را مینهیم، آنگاه بر هیچ کس ستمی نخواهد رفت و اگر (کرداری) همسنگ دانه خردلی باشد آن را (به شمار) خواهیم آورد و ما حسابرسی را بسندهایم» سوره انبیاء، آیه ۴۷.</ref> بر اساس این میزان، اعمال افراد بررسی میشود و کسی که اعمالش سبک باشد، جایگاهش [[جهنم]] و کسی که میزانش سنگین باشد، جایگاهش [[بهشت]] است {{متن قرآن|ُّ فَمَنْ ثَقُلَتْ مَوَازِينُهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ}}<ref>«کسانی که ترازوهای (کردار) شان سنگین آید رستگارند» سوره مؤمنون، آیه ۱۰۲</ref>، {{متن قرآن|وَمَنْ خَفَّتْ مَوَازِينُهُ فَأُولَئِكَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ فِي جَهَنَّمَ خَالِدُونَ}}<ref>«و کسانی که ترازوهایشان سبک آید بر خود زیان زدهاند ؛ (آنها) در دوزخ جاودانند» سوره مؤمنون، آیه ۱۰۳.</ref>، {{متن قرآن|فَأَمَّا مَن ثَقُلَتْ مَوَازِينُهُ فَهُوَ فِي عِيشَةٍ رَّاضِيَةٍ وَأَمَّا مَنْ خَفَّتْ مَوَازِينُهُ فَأُمُّهُ هَاوِيَةٌ وَمَا أَدْرَاكَ مَا هِيَهْ }}<ref>«پس هر که ترازوهایش (در کار نیک) سنگین آید، او در زندگی پسندیدهای به سر میبرد. و هر که ترازوهایش (در کار نیک) سبک آید، جای او، آتش است، و چه دانی که آن چیست؟» سوره قارعة، آیه ۶-۱۰.</ref> در آن روز، سنجش بر اساس [[حق]] است {{متن قرآن|وَالْوَزْنُ يَوْمَئِذٍ الْحَقُّ فَمَنْ ثَقُلَتْ مَوَازِينُهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ}}<ref>«و سنجش در این روز، حق است پس کسانی که ترازوهای (کردار) شان سنگین آید رستگارند» سوره اعراف، آیه ۸.</ref> در [[روایات]] نیز بر اقامه میزان در روز قیامت تأکید شده و میزان بر [[امیرالمؤمنین]]{{ع}}<ref>قمی، تفسیر القمی، ۲/۲۷۴.</ref> و [[انبیا]]{{ع}} و [[اولیا]]{{ع}}<ref>صدوق، التوحید، ۲۶۸.</ref> تطبیق شدهاست. برخی میزان را در قرآن کریم و روایات، به همان معنای [[عرفی]] آن گرفتهاند که ترازوی بزرگی است که در آن اعمال [[بندگان]] را وزن میکنند.<ref>آمدی، آبکار الافکار فی اصول الدین، ۴/۳۴۵–۳۴۶؛ تفتازانی، شرح المقاصد، ۵/۱۲۰–۱۲۱.</ref> برخی [[حکمای الهی]] بر این عقیدهاند که میزان هر چیز متناسب با همان چیز است و همچنانکه گندم و جو را با ترازو وزن میکنند، میزان اندازهگیری [[زمان]]، اسطرلاب، میزان اندازهگیری [[فکر]]، [[منطق]] و میزان اندازهگیری شِعر، عروض است؛ میزان [[اعمال انسانها]] نیز [[شریعت]] است که به وسیله آن، اندازه و قیمت هر شخص به حسبِ [[عقیده]]، [[خُلق]] و عملش سنجیده میشود و به اعتباری نیز میزان هر امتی انبیا{{ع}} و اوصیای آن امتاند<ref>غزالی، مجموعه رسائل، ۳۵۳؛ ملاصدرا، العرشیه، ۲۷۱–۲۷۲؛ فیض کاشانی، علم الیقین، ۲/۱۱۴۷–۱۱۴۸.</ref>. | ||
[[امام خمینی]] نیز [[میزان]] را در [[آخرت]] به معنای ظاهری آن نمیداند و [[معتقد]] است میزان [[اعمال]] [[مسلمانان]] نیز [[شریعت اسلام]] و [[ولایت اهل بیت]]{{ع}} است و بهتر است [[انسان]] در همین عالم اعمال خود را با این میزان مقایسه و خود را [[محاسبه]] کند و پیش از [[مرگ]] اعمال خود را [[اصلاح]] کند.<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۴۴۱.</ref> این [[تفسیر]] از میزان مبتنی بر قاعدهای است که [[امام خمینی]] مانند برخی [[حکما]]<ref>غزالی، مجموعه رسائل، ۳۵۳؛ ملاصدرا، سه رساله فلسفی، ۳۰۴–۳۰۵؛ خمینی، سیدحسن، گوهر معنا بررسی قاعده وضع الفاظ برای ارواح معانی، ۹۲–۱۲۴.</ref> بر آن تأکید میکند و آن وضع الفاظ برای [[روح]] معانی است. طبق این قاعده، الفاظ بر معانی اصلیشان باقی میمانند، بدون اینکه در معانی تصرفی صورت گیرد و امور زائد بر معنا از آن پیراسته میشود. این معانی اضافی، به جهت انس و [[عادت]] و [[غلبه]] احکامِ بعضی از خصوصیات معنا بر [[ذهن]]، [[ثابت]] میشوند؛ چنانکه [[نور]] برای چیزی وضع شدهاست که خود ظاهر و مُظهر غیر است یا ترازو برای چیزی وضع شدهاست که ابزار وزنکردن است، بدون اینکه خصوصیتی خاص در آن دخیل باشد؛ بنابراین هر چیزی که ابزار وزنکشی باشد، میزان است، مانند | [[امام خمینی]] نیز [[میزان]] را در [[آخرت]] به معنای ظاهری آن نمیداند و [[معتقد]] است میزان [[اعمال]] [[مسلمانان]] نیز [[شریعت اسلام]] و [[ولایت اهل بیت]]{{ع}} است و بهتر است [[انسان]] در همین عالم اعمال خود را با این میزان مقایسه و خود را [[محاسبه]] کند و پیش از [[مرگ]] اعمال خود را [[اصلاح]] کند.<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۴۴۱.</ref> این [[تفسیر]] از میزان مبتنی بر قاعدهای است که [[امام خمینی]] مانند برخی [[حکما]]<ref>غزالی، مجموعه رسائل، ۳۵۳؛ ملاصدرا، سه رساله فلسفی، ۳۰۴–۳۰۵؛ خمینی، سیدحسن، گوهر معنا بررسی قاعده وضع الفاظ برای ارواح معانی، ۹۲–۱۲۴.</ref> بر آن تأکید میکند و آن وضع الفاظ برای [[روح]] معانی است. طبق این قاعده، الفاظ بر معانی اصلیشان باقی میمانند، بدون اینکه در معانی تصرفی صورت گیرد و امور زائد بر معنا از آن پیراسته میشود. این معانی اضافی، به جهت انس و [[عادت]] و [[غلبه]] احکامِ بعضی از خصوصیات معنا بر [[ذهن]]، [[ثابت]] میشوند؛ چنانکه [[نور]] برای چیزی وضع شدهاست که خود ظاهر و مُظهر غیر است یا ترازو برای چیزی وضع شدهاست که ابزار وزنکردن است، بدون اینکه خصوصیتی خاص در آن دخیل باشد؛ بنابراین هر چیزی که ابزار وزنکشی باشد، میزان است، مانند علم نحو که میزان سنجش اِعراب است؛ اما عادت و انس [[ذهنی]] بر این [[استوار]] است که وقتی ترازو شنیده میشود، از آن دو کفه و یک ستون به ذهن میآید<ref>ملاصدرا، مفاتیح الغیب، ۹۲؛ امام خمینی، آداب الصلاة، ۲۴۹.</ref>.<ref>[[سید علی احمدی امیری|احمدی امیری، سید علی]]، [[قیامت (مقاله)| مقاله «قیامت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۸ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]] ج۸، ص۳۱۸–۳۳۰.</ref> | ||
== حساب == | == حساب == | ||
حساب به معنای تقدیر و شمردن چیزی است<ref>ابنمنظور، لسان العرب، ۱/۳۱۴.</ref> و در [[قیامت]] تقدیر امور [[بندگان]] است و تفاوت آن با میزان در این است که میزان وسیله اندازهگیری وزن و مقدار چیزی است.<ref>قرطبی، التذکرة فی أحوال الموتی و أمور الأخره، ۲/۵.</ref> [[قرآن کریم]] از [[حسابرسی]] اعمال بندگان در قیامت خبر داده {{متن قرآن|رَبَّنَا اغْفِرْ لِي وَلِوَالِدَيَّ وَلِلْمُؤْمِنِينَ يَوْمَ يَقُومُ الْحِسَابُ}}<ref>«پروردگارا! مرا و پدر و مادرم و مؤمنان را در روزی که حساب برپا میشود بیامرز!» سوره ابراهیم، آیه ۴۱.</ref>، {{متن قرآن|وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَعْمَالُهُمْ كَسَرَابٍ بِقِيعَةٍ يَحْسَبُهُ الظَّمْآنُ مَاءً حَتَّى إِذَا جَاءَهُ لَمْ يَجِدْهُ شَيْئًا وَوَجَدَ اللَّهَ عِنْدَهُ فَوَفَّاهُ حِسَابَهُ وَاللَّهُ سَرِيعُ الْحِسَابِ}}<ref>«و کردارهای کافران چون سرابی است در بیابانی خشک که تشنه آن را آب میپندارد تا چون بدان رسد آن را چیزی نیابد و (کافر) خداوند را نزد آن (کارهای خویش) فرا مییابد که به حسابش تمام میرسد و خداوند حسابرسی سریع است» سوره نور، آیه ۳۹.</ref> و [[خداوند]] را | حساب به معنای تقدیر و شمردن چیزی است<ref>ابنمنظور، لسان العرب، ۱/۳۱۴.</ref> و در [[قیامت]] تقدیر امور [[بندگان]] است و تفاوت آن با میزان در این است که میزان وسیله اندازهگیری وزن و مقدار چیزی است.<ref>قرطبی، التذکرة فی أحوال الموتی و أمور الأخره، ۲/۵.</ref> [[قرآن کریم]] از [[حسابرسی]] اعمال بندگان در قیامت خبر داده {{متن قرآن|رَبَّنَا اغْفِرْ لِي وَلِوَالِدَيَّ وَلِلْمُؤْمِنِينَ يَوْمَ يَقُومُ الْحِسَابُ}}<ref>«پروردگارا! مرا و پدر و مادرم و مؤمنان را در روزی که حساب برپا میشود بیامرز!» سوره ابراهیم، آیه ۴۱.</ref>، {{متن قرآن|وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَعْمَالُهُمْ كَسَرَابٍ بِقِيعَةٍ يَحْسَبُهُ الظَّمْآنُ مَاءً حَتَّى إِذَا جَاءَهُ لَمْ يَجِدْهُ شَيْئًا وَوَجَدَ اللَّهَ عِنْدَهُ فَوَفَّاهُ حِسَابَهُ وَاللَّهُ سَرِيعُ الْحِسَابِ}}<ref>«و کردارهای کافران چون سرابی است در بیابانی خشک که تشنه آن را آب میپندارد تا چون بدان رسد آن را چیزی نیابد و (کافر) خداوند را نزد آن (کارهای خویش) فرا مییابد که به حسابش تمام میرسد و خداوند حسابرسی سریع است» سوره نور، آیه ۳۹.</ref> و [[خداوند]] را سریع الحساب معرفی کرده است: {{متن قرآن|أُولَئِكَ لَهُمْ نَصِيبٌ مِمَّا كَسَبُوا وَاللَّهُ سَرِيعُ الْحِسَابِ}}<ref>«آنان از آنچه به دست آوردهاند بهرهای دارند و خداوند حسابرسی سریع است» سوره بقره، آیه ۲۰۲.</ref>، {{متن قرآن|الْيَوْمَ تُجْزَى كُلُّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ لَا ظُلْمَ الْيَوْمَ إِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسَابِ}}<ref>«امروز، هر کس را به آنچه کرده است پاداش میدهند، امروز هیچ ستمی (در کار) نیست، بیگمان خداوند حسابرسی سریع است» سوره غافر، آیه ۱۷.</ref> [[روایات]] بسیاری نیز درباره چگونگی حساب [[بندگان]] نقل شدهاست که در برخی از آنها [[محاسبه]] بندگان به مقدار [[عقول]] افراد بیان شدهاست<ref>برقی، المحاسن، ۱/۱۹۵.</ref>. | ||
[[اندیشمندان اسلامی]] با الهام گرفتن از [[آیات قرآن کریم]]، [[مردم]] را در حساب [[روز قیامت]] به سه دسته تقسیم کردهاند: | [[اندیشمندان اسلامی]] با الهام گرفتن از [[آیات قرآن کریم]]، [[مردم]] را در حساب [[روز قیامت]] به سه دسته تقسیم کردهاند: | ||
# [[مقربان]] که کامل در [[معرفت]] و تجردند و به جهت والابودن مقامشان از محاسبه به دورند؛ همچنین گروهی از [[اصحاب یمین]] که [[اهل]] [[گناه]] و [[فساد]] نبودهاند و جماعتی از افراد ساده که اعمالشان از گناه و [[حسنات]] خالی است، بدون حساب وارد [[بهشت]] میشوند. | # [[مقربان]] که کامل در [[معرفت]] و تجردند و به جهت والابودن مقامشان از محاسبه به دورند؛ همچنین گروهی از [[اصحاب یمین]] که [[اهل]] [[گناه]] و [[فساد]] نبودهاند و جماعتی از افراد ساده که اعمالشان از گناه و [[حسنات]] خالی است، بدون حساب وارد [[بهشت]] میشوند. | ||
# اهل [[عقاب]] از [[کفار]] که در پرونده خود عمل [[نیکی]] ندارند و بدون حساب وارد [[جهنم]] میشوند. | # اهل [[عقاب]] از [[کفار]] که در پرونده خود عمل [[نیکی]] ندارند و بدون حساب وارد [[جهنم]] میشوند. | ||
# گروهی از [[مؤمنان]] که [[عمل صالح]] و [[سوء]] دارند که این گروه محاسبه میشوند | # گروهی از [[مؤمنان]] که [[عمل صالح]] و [[سوء]] دارند که این گروه محاسبه میشوند<ref>ملاصدرا، اسرار الآیات، ۲۱۵؛ ملاصدرا، مفاتیح الغیب، ۶۵۴–۶۵۵.</ref>. | ||
[[امام خمینی]] موقف حساب را از مواقف | [[امام خمینی]] موقف حساب را از مواقف عظیم [[قیامت]] میداند که اگر [[انسان]] در این بارگاه به [[صدق]] و [[اخلاص]] محاسبه شود، [[طاعات]] افراد هرچند بسیار باشد، قبول نمیشود و اگر خداوند به [[رحمت]] و تفضل خود محاسبه کند، [[اعمال]] کوچک و ناچیز نیز قبول میشوند<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۱۰۵.</ref>. در [[حقیقت]] [[ترس]] از حساب به جهت این است که انسان از اعمال خود میترسد وگرنه حساب [[حقتعالی]] عادلانه است<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۳۵۹.</ref> و اگر انسان در این [[دنیا]] به محاسبه اعمال خود بپردازد و آن را [[اصلاح]] کند، در آنجا [[نگرانی]] ندارد؛ زیرا [[گرفتاریها]] و مهلکههای آن عالَم، تابع این عالم است و اگر در این عالم در [[راه مستقیم]] [[نبوت]] و [[ولایت]] قدم زد و [[لغزش]] و [[کجروی]] پیدا نکند، ترسی از گذشتن از [[صراط]] ندارد<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۳۵۹–۳۶۰.</ref>.<ref>[[سید علی احمدی امیری|احمدی امیری، سید علی]]، [[قیامت (مقاله)| مقاله «قیامت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۸ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]] ج۸، ص۳۱۸–۳۳۰.</ref> | ||
== صراط == | == صراط == | ||
صراط به معنای راه است.<ref>جوهری، الصحاح، تاج اللغة و صحاح العربیه، ۳/۱۱۳۹.</ref> [[قرآن کریم]] [[انسانها]] را به حرکت در مسیر [[صراط مستقیم]] [[دعوت]] کرده است {{متن قرآن|اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ}}<ref>«راه راست را به ما بنمای» سوره فاتحه، آیه ۶.</ref>، {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ رَبِّي وَرَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ هَذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِيمٌ}}<ref>«بیگمان خداوند، پروردگار من و شماست؛ او را بپرستید، این، راهی است راست» سوره آل عمران، آیه ۵۱.</ref> و کسانی را که [[ایمان به آخرت]] ندارند، [[منحرف]] از این [[صراط]] میداند {{متن قرآن|وَإِنَّ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ عَنِ الصِّرَاطِ لَنَاكِبُونَ}}<ref>«و بیگمان آنان که به جهان واپسین ایمان ندارند، از راه گشتهاند» سوره مؤمنون، آیه ۷۴.</ref> [[حقیقت]] این صراط در [[آخرت]]، به صورت پلی ظاهر میشود که بر متن [[جهنم]] کشیده شدهاست؛<ref>ملاصدرا، تفسیر القرآن، ۱/۱۲۲.</ref> از اینرو صراط در [[روایات]] به دو قسم تقسیم شدهاست: صراطی در [[دنیا]] که [[امام]] | صراط به معنای راه است.<ref>جوهری، الصحاح، تاج اللغة و صحاح العربیه، ۳/۱۱۳۹.</ref> [[قرآن کریم]] [[انسانها]] را به حرکت در مسیر [[صراط مستقیم]] [[دعوت]] کرده است {{متن قرآن|اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ}}<ref>«راه راست را به ما بنمای» سوره فاتحه، آیه ۶.</ref>، {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ رَبِّي وَرَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ هَذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِيمٌ}}<ref>«بیگمان خداوند، پروردگار من و شماست؛ او را بپرستید، این، راهی است راست» سوره آل عمران، آیه ۵۱.</ref> و کسانی را که [[ایمان به آخرت]] ندارند، [[منحرف]] از این [[صراط]] میداند {{متن قرآن|وَإِنَّ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ عَنِ الصِّرَاطِ لَنَاكِبُونَ}}<ref>«و بیگمان آنان که به جهان واپسین ایمان ندارند، از راه گشتهاند» سوره مؤمنون، آیه ۷۴.</ref> [[حقیقت]] این صراط در [[آخرت]]، به صورت پلی ظاهر میشود که بر متن [[جهنم]] کشیده شدهاست؛<ref>ملاصدرا، تفسیر القرآن، ۱/۱۲۲.</ref> از اینرو صراط در [[روایات]] به دو قسم تقسیم شدهاست: صراطی در [[دنیا]] که [[امام]] واجب الطاعه است و [[پیروی]] از او [[انسان]] را به [[سعادت]] و [[معرفت]] میرساند و صراطی در آخرت که پلی در جهنم است و کسانی که از آن امام پیروی نکردند، از آن پل به سوی جهنم [[سقوط]] میکنند.<ref>صدوق، معانی الاخبار، ۳۲.</ref> صراط در روایات، پلی از مو باریکتر و از [[شمشیر]] تیزتر معرفی شدهاست که هر کس به گونهای از آن عبور میکند.<ref>صدوق، الامالی، ۱۷۷؛ امام خمینی، چهل حدیث، ۹۸.</ref> در برخی روایات نیز صراط بر [[ولایت امیرالمؤمنین]] علی{{ع}} تطبیق شدهاست.<ref>کلینی، الکافی، ۱/۴۱۷؛ صدوق، عیون اخبار الرضا{{ع}}، ۲/۶.</ref> [[اندیشمندان اسلامی]] تفسیرهای بسیاری از صراط ارائه کردهاند؛ ازجمله: | ||
# [[دین الهی]] | # [[دین الهی]]<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۴/۳۶۹.</ref>؛ | ||
# طریق به [[معرفت الهی]] | # طریق به [[معرفت الهی]]<ref>ملاصدرا، العرشیه، ۲۶۳؛ فیض کاشانی، علم الیقین، ۲/۱۱۷۸.</ref>؛ | ||
# ولایت امیرالمؤمنین{{ع}} | # ولایت امیرالمؤمنین{{ع}}<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۵/۵۱.</ref>؛ | ||
# طریق [[توحید]]<ref>ابنعربی، الفتوحات المکیه، ۱/۴۲۶.</ref> و [[شهود]] [[حقتعالی]] به صفت انفراد و [[وحدت]] در همه اشیا و در ایجاد<ref>قشیری، لطائف الاشارات، ۲/۵۸۲.</ref> که هر یک از این [[تفسیرها]] بیان و تطبیقی از این معناست. | # طریق [[توحید]]<ref>ابنعربی، الفتوحات المکیه، ۱/۴۲۶.</ref> و [[شهود]] [[حقتعالی]] به صفت انفراد و [[وحدت]] در همه اشیا و در ایجاد<ref>قشیری، لطائف الاشارات، ۲/۵۸۲.</ref> که هر یک از این [[تفسیرها]] بیان و تطبیقی از این معناست. | ||
[[امام خمینی]] مانند برخی | [[امام خمینی]] مانند برخی حکما و اهل معرفت،<ref>ملاصدرا، مفاتیح الغیب، ۶۴۴–۶۴۵؛ گنابادی، تفسیر بیان السعادة فی مقامات العباده، ۱/۳۲–۳۳.</ref> [[معتقد]] است صراط، [[باطن]] حرکت و [[سیر]] انسان در عالم طبیعت است که در آن عالم بروز و ظهور مییابد و این صراط از [[عالم دنیا]] آغاز میشود و طرف دیگر آن [[بهشت]] و مقام الوهیت است<ref>امام خمینی، صحیفه، ۸/۳۲۸ و ۱۸/۴۴۹.</ref> و در صورت [[انحراف]] از [[راه راست]]، به جهنم منتهی میشود. [[حقیقت]] این [[جهنم]] همان فسادی است که عالم را احاطه کردهاست و اگر [[انسان]] از این [[فساد]] سالم عبور کند، از [[صراط]] خواهد گذشت؛ همچنانکه [[انبیا]]{{ع}} و [[اولیا]]{{ع}} عبور میکنند، در حالیکه جهنم خاموش است؛ مانند آن آتشی که بر [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} سرد شد<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۸/۵۰۱–۵۰۲.</ref> و صراط [[باطن]]، همین صراط و [[راه مستقیم]] در این [[جهان]] است و عبور از آن [[نور هدایت]] میخواهد.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۸/۴۴۹.</ref> زاد و [[توشه]] انسان در این راه خصلتهای خود انسان است و مرکوب او [[همت]] [[قوی]] اوست و [[نور]] این راه تاریک، [[ایمان]] و خصلتهای نیکوی اوست و کسی که در این راه کوتاهی کند، از صراط نمیتواند عبور کند و به رو در [[آتش]] میافتد<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۹۸.</ref>. | ||
به [[اعتقاد]] [[امام خمینی]] اینکه در بعضی [[روایات]] آمدهاست [[صراط مستقیم]] از متن جهنم عبور میکند،<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۷/۳۳۱.</ref> به این معناست که صراط در متن آن است و جهنم و آتش محیط بر صراط است و وقتی [[اولیای الهی]]{{ع}} از میان آن میگذرند، خاموش میشود و این امر به این جهت است که آتشی که از فعل انسان سرچشمه میگیرد، در [[مؤمن]] خاموش است؛<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۴/۲۱۱–۲۱۲؛ ۱۸/۵۰۱–۵۰۲ و ۱۹/۳۷۷.</ref> زیرا مؤمن به مقدار [[سلوک]] و [[ریاضت]] خود دارای نور [[عقل]] است که در درون بر شعله آتش که همان [[شهوت]] و [[غضب]] است [[غلبه]] میکند | به [[اعتقاد]] [[امام خمینی]] اینکه در بعضی [[روایات]] آمدهاست [[صراط مستقیم]] از متن جهنم عبور میکند،<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۷/۳۳۱.</ref> به این معناست که صراط در متن آن است و جهنم و آتش محیط بر صراط است و وقتی [[اولیای الهی]]{{ع}} از میان آن میگذرند، خاموش میشود و این امر به این جهت است که آتشی که از فعل انسان سرچشمه میگیرد، در [[مؤمن]] خاموش است؛<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۴/۲۱۱–۲۱۲؛ ۱۸/۵۰۱–۵۰۲ و ۱۹/۳۷۷.</ref> زیرا مؤمن به مقدار [[سلوک]] و [[ریاضت]] خود دارای نور [[عقل]] است که در درون بر شعله آتش که همان [[شهوت]] و [[غضب]] است [[غلبه]] میکند<ref>امام خمینی، حدیث جنود، ۴۶.</ref>.<ref>[[سید علی احمدی امیری|احمدی امیری، سید علی]]، [[قیامت (مقاله)| مقاله «قیامت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۸ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]] ج۸، ص۳۱۸–۳۳۰.</ref> | ||
== مبانی فرجامشناختی == | == مبانی فرجامشناختی == | ||
خط ۱۴۸: | خط ۱۵۰: | ||
همه دنیا مقدمه آخرت است. «زندگی این دنیا در نظر انبیاء یک مقدمه است برای زندگی طولانیتر، وسیعتر، پر مخاطرهتری که از لحظه [[مرگ]] شروع میشود. دنیا را پیغمبران مزرعه آخرت معرفی کرده اند»<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در خطبههای نماز جمعه تهران، ۶/۳/۱۳۷۶.</ref>. | همه دنیا مقدمه آخرت است. «زندگی این دنیا در نظر انبیاء یک مقدمه است برای زندگی طولانیتر، وسیعتر، پر مخاطرهتری که از لحظه [[مرگ]] شروع میشود. دنیا را پیغمبران مزرعه آخرت معرفی کرده اند»<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در خطبههای نماز جمعه تهران، ۶/۳/۱۳۷۶.</ref>. | ||
همه کثرتهای دنیا به سوی فرجام واحد در حرکتاند. {{عربی|کل الیه راجعون}}، همه به سمت [[ذات مقدس]] [[پروردگار]] حرکت میکنند؛ {{متن قرآن|إِلَى اللَّهِ الْمَصِيرُ}}<ref>«و بازگشت (هر چیز) به سوی خداوند است» سوره آل عمران، آیه ۲۸.</ref>، حرکت [[آفرینش]] به سمت وجود [[مقدس]] [[باری تعالی]] (عزشأنه) است. [[انسان]] و بقیه موجودات آفرینش در [[بینش]] [[اسلامی]] حرکتشان، صیرورتشان به سمت پروردگار است. یعنی با وجود اینکه اجناس مختلف است؛ انواع مختلف است؛ [[انگیزهها]] به ظاهر مختلف است؛ جاهای جغرافیایی گوناگون و مختلف است؛ عناصر تشکیل دهنده موجودات با یکدیگر تفاوت دارد؛ اما علیرغم این تنوع ظاهری، همه آفرینش مثل یک کاروانی است که دارد به یک مقصد حرکت میکند. و آن مقصد، خداست. [[سعادت]] هر [[انسانی]] این است که این مقصد را بشناسد و [[رفتار]] اختیاری خود را با آن تطبیق بکند. [[بدبختی]] و [[روسیاهی]] هر [[انسان]] در این است که این مقصد را نشناسد و [[رفتار فردی]] او، [[احساسات]] او، عملکرد او در جهت این حرکت عمومی و یکسان و [[جهان شمول]] قرار نگیرد که ضربهاش را هم خواهد خورد. اساس [[جهان بینی]] [[اسلام]]، اساس [[تفکر]] [[اسلامی]] و [[تصور]] اسلامی از عالم وجود، یک چنین وحدتی است. [[هنر]] بزرگ [[پیغمبران]] [[الهی]] این است که این [[غایت قصوی]] را، این مقصد [[اعلی]] را به [[بشر]] معرفی کنند، به او بشناسانند، راه را نشان بدهند، بگویند که [[صراط مستقیم]] یعنی [[صراط]] إلی [[الله]]... بهترین [[انسانها]] آن انسانی است که این راه میشناسد، [[راه خدا]] را میشناسد، [[هدف]] عالم وجود را میشناسد که [[هدف خلقت]] هم همین است و از نیروهای خود استفاده میکند برای رسیدن به این راه از | همه کثرتهای دنیا به سوی فرجام واحد در حرکتاند. {{عربی|کل الیه راجعون}}، همه به سمت [[ذات مقدس]] [[پروردگار]] حرکت میکنند؛ {{متن قرآن|إِلَى اللَّهِ الْمَصِيرُ}}<ref>«و بازگشت (هر چیز) به سوی خداوند است» سوره آل عمران، آیه ۲۸.</ref>، حرکت [[آفرینش]] به سمت وجود [[مقدس]] [[باری تعالی]] (عزشأنه) است. [[انسان]] و بقیه موجودات آفرینش در [[بینش]] [[اسلامی]] حرکتشان، صیرورتشان به سمت پروردگار است. یعنی با وجود اینکه اجناس مختلف است؛ انواع مختلف است؛ [[انگیزهها]] به ظاهر مختلف است؛ جاهای جغرافیایی گوناگون و مختلف است؛ عناصر تشکیل دهنده موجودات با یکدیگر تفاوت دارد؛ اما علیرغم این تنوع ظاهری، همه آفرینش مثل یک کاروانی است که دارد به یک مقصد حرکت میکند. و آن مقصد، خداست. [[سعادت]] هر [[انسانی]] این است که این مقصد را بشناسد و [[رفتار]] اختیاری خود را با آن تطبیق بکند. [[بدبختی]] و [[روسیاهی]] هر [[انسان]] در این است که این مقصد را نشناسد و [[رفتار فردی]] او، [[احساسات]] او، عملکرد او در جهت این حرکت عمومی و یکسان و [[جهان شمول]] قرار نگیرد که ضربهاش را هم خواهد خورد. اساس [[جهان بینی]] [[اسلام]]، اساس [[تفکر]] [[اسلامی]] و [[تصور]] اسلامی از عالم وجود، یک چنین وحدتی است. [[هنر]] بزرگ [[پیغمبران]] [[الهی]] این است که این [[غایت قصوی]] را، این مقصد [[اعلی]] را به [[بشر]] معرفی کنند، به او بشناسانند، راه را نشان بدهند، بگویند که [[صراط مستقیم]] یعنی [[صراط]] إلی [[الله]]... بهترین [[انسانها]] آن انسانی است که این راه میشناسد، [[راه خدا]] را میشناسد، [[هدف]] عالم وجود را میشناسد که [[هدف خلقت]] هم همین است و از نیروهای خود استفاده میکند برای رسیدن به این راه از طبیعت هم استفاده میکند<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار عمومی با مردم، ۱۸/۷/۱۳۷۵.</ref>.<ref>[[محسن مهاجرنیا|مهاجرنیا، محسن]]، [[نظام سیاست اسلامی - مهاجرنیا (مقاله)|مقاله «نظام سیاست اسلامی»]]، [[منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۲ (کتاب)|منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۲]]، ص۷۷۳.</ref> | ||
== رابطه با عالم جبروت == | == رابطه با عالم جبروت == | ||
غالب [[حکما]] [[اذعان]] داشتهاند که عالم آخرت همان عالم [[جبروت]] در [[سیر]] صعودی است؛ به این معنا که در مرحله حرکت صعودی از [[عالم ملکوت]] عبور نموده و به عالم جبروت میرسیم و به عبارتی [[انسان]] به همان جایی باز میگردد که از آنجا آمده است؛ به این معنا که انسان به قوس نزولی از عالم جبروت به عالم ماده آمده و در قوس صعودی به سوی آن باز میگردد<ref>[[بهروز محمدی منفرد|محمدی منفرد، بهروز]]، [[جهانشناسی اسلامی (مقاله)| مقاله «جهانشناسی اسلامی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص۲۱۶.</ref>. | غالب [[حکما]] [[اذعان]] داشتهاند که عالم آخرت همان عالم [[جبروت]] در [[سیر]] صعودی است؛ به این معنا که در مرحله حرکت صعودی از [[عالم ملکوت]] عبور نموده و به عالم جبروت میرسیم و به عبارتی [[انسان]] به همان جایی باز میگردد که از آنجا آمده است؛ به این معنا که انسان به قوس نزولی از عالم جبروت به عالم ماده آمده و در قوس صعودی به سوی آن باز میگردد<ref>[[بهروز محمدی منفرد|محمدی منفرد، بهروز]]، [[جهانشناسی اسلامی (مقاله)| مقاله «جهانشناسی اسلامی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص۲۱۶.</ref>. | ||
خط ۱۶۰: | خط ۱۶۱: | ||
عالم آخرت را از آن جهت [[معاد]] مینامند که انسان در آن عالم همانطور که [[آفریده]] شده است بازگردانده میشود<ref>امام خمینی، تقریرات فلسفه، ج۳، ص۵۸۹.</ref> اما این امر به انسان اختصاص ندارد؛ بلکه [[حشر]] [[آخرت]] شامل حیوانات، [[جنیان]] و حتی [[فرشتگان]] نیز میشود<ref>امام خمینی، شرح دعای سحر، ص۳۲.</ref> و البته معاد بسیاری از [[انسانها]] با حیوانات همانند است، بعضی از افراد با این [[گمان]] که انسان غیر از حیوان است، [[تصور]] میکنند حشر آنها حیوانی نخواهد بود بلکه برعکس خیلی انسانها در حشر همانند حیوانات هستند<ref>امام خمینی، تقریرات فلسفه، ۳ ج، ص۳۹۵.</ref>.<ref>[[بهروز محمدی منفرد|محمدی منفرد، بهروز]]، [[جهانشناسی اسلامی (مقاله)| مقاله «جهانشناسی اسلامی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص۲۱۶.</ref> | عالم آخرت را از آن جهت [[معاد]] مینامند که انسان در آن عالم همانطور که [[آفریده]] شده است بازگردانده میشود<ref>امام خمینی، تقریرات فلسفه، ج۳، ص۵۸۹.</ref> اما این امر به انسان اختصاص ندارد؛ بلکه [[حشر]] [[آخرت]] شامل حیوانات، [[جنیان]] و حتی [[فرشتگان]] نیز میشود<ref>امام خمینی، شرح دعای سحر، ص۳۲.</ref> و البته معاد بسیاری از [[انسانها]] با حیوانات همانند است، بعضی از افراد با این [[گمان]] که انسان غیر از حیوان است، [[تصور]] میکنند حشر آنها حیوانی نخواهد بود بلکه برعکس خیلی انسانها در حشر همانند حیوانات هستند<ref>امام خمینی، تقریرات فلسفه، ۳ ج، ص۳۹۵.</ref>.<ref>[[بهروز محمدی منفرد|محمدی منفرد، بهروز]]، [[جهانشناسی اسلامی (مقاله)| مقاله «جهانشناسی اسلامی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص۲۱۶.</ref> | ||
== معاد | == معاد جسمانی و روحانی== | ||
مسأله مهم در مورد عالم آخرت تبیین [[حقیقت]] و [[اثبات]] معاد روحانی و [[جسمانی]] است؛ درباره معاد روحانی میتوان گفت: نفس، امری مجرد است که از سنخ اجسام و جسمانیات نیست و ویژگی آن متمایز از آنهاست و مجردات برخلاف اجسام و جسمانیات، [[فاسد]] نشدنی هستند؛ زیرا [[فساد]] از آن مادهای است که قابلیت [[فساد]] دارد و امر مجرد چنین مادهای ندارد. بنابراین نفس با خراب شدن بدن و مفارقت از آن [[فاسد]] و خراب نمیشود؛ بلکه در عالم دیگری باقی میماند و این [[معاد روحانی]] است که قبل از [[قیامت]] برای آنها حاصل است تا آنکه به بدن ملحق میشوند<ref>امام خمینی، اربعین حدیث، ص۱۹۹.</ref>. | |||
مسأله مهم در مورد عالم آخرت تبیین [[حقیقت]] و [[اثبات]] معاد روحانی و [[جسمانی]] است؛ درباره معاد روحانی میتوان گفت: نفس، امری مجرد است که از سنخ اجسام و جسمانیات نیست و ویژگی آن متمایز از آنهاست و مجردات برخلاف اجسام و جسمانیات، [[فاسد]] نشدنی هستند؛ زیرا [[فساد]] از آن مادهای است که قابلیت [[فساد]] دارد و امر مجرد چنین مادهای ندارد. بنابراین نفس با خراب شدن | |||
== نظام احسن جهان == | == نظام احسن جهان == | ||
خط ۱۷۰: | خط ۱۶۹: | ||
اگر خداوند [[عادل]] و [[حکیم]] بوده و با صفت [[عنایت]] خود، عالم را براساس [[نظام احسن]] [[آفریده]] است، وجود امراض، [[رنجها]]، بلایای طبیعی مانند سیل و [[زلزله]] و گرفتاریهای [[اجتماعی]] چگونه با [[عدل الهی]] سازگار هستند و چرا همه چیز مفید نیست و بسیاری از [[مفاسد]] نیز در عالم وجود دارد که فعل خداوند هستند؟ به عبارت دیگر وجود [[شرور]] در مقابل عدل الهی چه توجیهی دارند؟ | اگر خداوند [[عادل]] و [[حکیم]] بوده و با صفت [[عنایت]] خود، عالم را براساس [[نظام احسن]] [[آفریده]] است، وجود امراض، [[رنجها]]، بلایای طبیعی مانند سیل و [[زلزله]] و گرفتاریهای [[اجتماعی]] چگونه با [[عدل الهی]] سازگار هستند و چرا همه چیز مفید نیست و بسیاری از [[مفاسد]] نیز در عالم وجود دارد که فعل خداوند هستند؟ به عبارت دیگر وجود [[شرور]] در مقابل عدل الهی چه توجیهی دارند؟ | ||
پاسخ: آنچه در عالم وجود دارد، فعل خداوند و خیر بالذات بوده و یا اینکه خیر آنها بیشتر است و شرور بالذات أموری عدمی هستند؛ اما آنهایی که جلوگیری میکنند از اینکه وجودات حد وجودی خود را [[سیر]] کنند شرور بالعرض میباشند، علت این امر این است که همه [[افعال]] وجود هستند و وجود نیز شر نیست، بلکه خیر محض است و در مقابل، شرور بالذات [[اعدام]] و در نتیجه بطلان محض هستند ولی شرور بالعرض که به معنای عدم [[وجود خیر]] است مانع کمال و مراتب کمالیه وجودات هستند و نمیگذارند آنها خود را تکمیل نمایند<ref>امام خمینی، تقریرات فلسفه، ج۲، ص۹۳.</ref>. در [[حقیقت]] باید کل عالم را به تمامه ملاحظه کنیم. برای نمونه اگر عقرب را فرض کنیم - که [[گمان]] میکنیم شر است - وجود او بنفسه شر نیست چون وجود است و از سویی سموم هوا را جمع میکند و از این جهت برای همگان خیر است و حتی داخل شدن سموم آن به | پاسخ: آنچه در عالم وجود دارد، فعل خداوند و خیر بالذات بوده و یا اینکه خیر آنها بیشتر است و شرور بالذات أموری عدمی هستند؛ اما آنهایی که جلوگیری میکنند از اینکه وجودات حد وجودی خود را [[سیر]] کنند شرور بالعرض میباشند، علت این امر این است که همه [[افعال]] وجود هستند و وجود نیز شر نیست، بلکه خیر محض است و در مقابل، شرور بالذات [[اعدام]] و در نتیجه بطلان محض هستند ولی شرور بالعرض که به معنای عدم [[وجود خیر]] است مانع کمال و مراتب کمالیه وجودات هستند و نمیگذارند آنها خود را تکمیل نمایند<ref>امام خمینی، تقریرات فلسفه، ج۲، ص۹۳.</ref>. در [[حقیقت]] باید کل عالم را به تمامه ملاحظه کنیم. برای نمونه اگر عقرب را فرض کنیم - که [[گمان]] میکنیم شر است - وجود او بنفسه شر نیست چون وجود است و از سویی سموم هوا را جمع میکند و از این جهت برای همگان خیر است و حتی داخل شدن سموم آن به بدن شما نیز [[شر]] نیست بلکه این سموم اگر به مقدار لازم در وجود تو نباشد باید سم تزریق نمایی، پس شر این است که به مقدار زیاد تزریق شود و در نتیجه انفصال اجزاء لازم آید و این انفصال اجزاء امر عدمی و شر است. پس شر بالذات قطع [[حیات]] است و الا خود عقرب شر نیست و همچنین تمامی حوادث و مریضیهای کشنده در [[عالم طبیعت]] از تصادمات و تضاد بین موجودات بوده و بهخودی خود شر نیستند بلکه بالعرض موجب شر میشوند<ref>امام خمینی، تقریرات فلسفه، ج۲، ص۹۷.</ref>؛ زیرا در هر حال خیر آنها نسبت به شر بیشتر است<ref>ممکن است اشکال شود که اگر شرور اموری عدمی هستند چرا مؤثر هستند؟ بنابراین شرور اموری وجودی هستند. پاسخ این اشکال این است که اعدام به هیچ وجه نمیتوانند مؤثر باشند و شرور هم اعدام هستند ولی آنچه مؤثر است صور ذهنیه است که وجود است و ادراک فقدان کمالی که در موضوع قابل مفقود شدن است موجب درد و غصه است و خلاصه اینکه وجود مطلوب است و صورت ذهنیه که تصور میشود نیز مطلوب است و چون وصل که خاموش کننده آتش عشق است مطلوب است انسان ملتفت و متوجه به صورت ذهنیه آن شده و وقتی اثر مطلوب خارجی را در آن نمیبیند صورت ذهنیه دل او ذوب و جگر او گداخته میشود. پس در تمام ناملایمات، ادراک ملایم و سپس عدم آن ملایم که به معنائی که گفتیم حظی از وجود دارد تأثیر مینماید (امام خمینی، تقریرات فلسفه، ج۲، ص۹۷).</ref>. | ||
[[خداوند]] تنها منشأ [[خیرات]] است و نمیتواند منشأ [[شرور]] و مضرات باشد. بنابراین باید برای کل خیرات منشایی که خیر محض و [[فیاض]] علیالاطلاق است قائل باشیم. از طرفی میبینیم در عالم شروری برپا بوده و مضرات و ناملایماتی هست، پس باید آنها هم مبدأیی داشته باشند که موجد آنها باشد؛ زیرا اگر برای [[خیرات]] و [[شرور]] مبدأ قائل نباشیم لازم میآید هر یک از خیرات و شرور [[واجب]] الوجود بوده و به موجد محتاج نباشد و در نتیجه واجبهایی حاصل شوند که غیر قابل شمارش باشند<ref>امام خمینی، تقریرات فلسفه، ج۲، ص۹۰.</ref>. حال چگونه ممکن است از منشأ واحدی هم خیر و هم [[شر]] صادر شود؟ واجب که باید آن را بسیط و غیر مرکب خیرات من جمیع الجهات بدانیم، نمیتواند منشأ دو مفهوم متقابل و منشأ خیرات و شرور باشد و باید دو مبدأ [[خیر و شر]] و دو واجب [[خیّر]] و شریر باشد که ثنویه مبدأ خیر را یزدان و مبدأ شر را [[اهریمن]] نامیدهاند<ref>امام خمینی، تقریرات فلسفه، ج۲، ص۹۱.</ref>. | [[خداوند]] تنها منشأ [[خیرات]] است و نمیتواند منشأ [[شرور]] و مضرات باشد. بنابراین باید برای کل خیرات منشایی که خیر محض و [[فیاض]] علیالاطلاق است قائل باشیم. از طرفی میبینیم در عالم شروری برپا بوده و مضرات و ناملایماتی هست، پس باید آنها هم مبدأیی داشته باشند که موجد آنها باشد؛ زیرا اگر برای [[خیرات]] و [[شرور]] مبدأ قائل نباشیم لازم میآید هر یک از خیرات و شرور [[واجب]] الوجود بوده و به موجد محتاج نباشد و در نتیجه واجبهایی حاصل شوند که غیر قابل شمارش باشند<ref>امام خمینی، تقریرات فلسفه، ج۲، ص۹۰.</ref>. حال چگونه ممکن است از منشأ واحدی هم خیر و هم [[شر]] صادر شود؟ واجب که باید آن را بسیط و غیر مرکب خیرات من جمیع الجهات بدانیم، نمیتواند منشأ دو مفهوم متقابل و منشأ خیرات و شرور باشد و باید دو مبدأ [[خیر و شر]] و دو واجب [[خیّر]] و شریر باشد که ثنویه مبدأ خیر را یزدان و مبدأ شر را [[اهریمن]] نامیدهاند<ref>امام خمینی، تقریرات فلسفه، ج۲، ص۹۱.</ref>. |