قریش: تفاوت میان نسخهها
←وجه تسمیه قریش
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
در ذکر نسب قریش، بین علمای [[علم نسب]]، [[اختلاف]] است؛ عدهای از آنان، قریش را [[فرزندان]] [[مالک بن نضر]] بنکنانه گفتهاند<ref>سمعانی، الانساب، ج۱، ص۴۳۴.</ref> و عدهای دیگر قائلند که آنها فرزندان فهر بنمالکاند؛<ref>زرکلی، الاعلام، ج۷، ص۲۶۶.</ref> اما بیشتر [[نسبشناسان]] بر این اعتقادند که پدر قریش، نضر بن کنانة بن خزیمة بن مدرکة بن الیاس بن مضر بن نزار بن معد بن عدنان است؛<ref>ابن منظور، لسان العرب، ج۶، ص۳۳۵؛ ابن قتیبه، المعارف، ص۶۷؛ ابن حزم، جمهره انساب العرب، ص۱۲؛ یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۲۳۲.</ref> با این حال عدهای هم، به [[قصی بن کلاب]]، "قریش" گفتهاند و معتقدند قبل از او، به کسی دیگر، قریش گفته نشده است.<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۱۲۵؛ سمعانی، الانساب، ج۱۰، ص۳۹۹.</ref> اما در اینکه چرا به قریش، "قریش" گفتهاند نیز در بین علمای فن، اختلاف است؛ آن سان که تا بیست قول در باب چرایی نامیدن قریش به این نام، شمارش شده است.<ref>جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۷، ص۲۵.</ref> عدهای قریش را از کلمه «القرش» به معنای «کسب و جمع» دانستهاند؛<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۱۱، ص۸۰؛ فراهیدی، کتاب العین، ج۵، ص۳۹؛ عبدالرحمن سهیلی، الروض الأنف فی شرح السیرة النبویه، ج۲، ص۴۲.</ref> بعضی دیگر از نسبشناسان نیز، قریش را برگرفته از کلمه «تقرّش» گفتهاند و بر این اعتقادند که [[نضر بن کنانه]] چون بازرگان بود و [[بازرگانی]] را [[عرب]] «تقًرش» میگفته است، از این رو به وی قریش اطلاق شده است.<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۱۹۳؛ یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۲۳۲.</ref>-<ref>دانشنامه پژوهه پژوهشکده باقرالعلوم، مقاله «قریش»، سید علی اکبر حسینی.</ref> برخی نیز گفتهاند که قریش را به جهت قریش بن بدر بن یخلد بن حارث بن نضر بن کنانه، قریش نامیدهاند. وی در [[جاهلیت]]، راهنمای کاروانهای [[تجاری]] بنی نضر بود از این رو چون کاروان بنی نضر میآمد، [[عربها]] میگفتند: «[[قدمت]] عیر قریش؛ کاروان قریش آمد» و این نام رفته رفته عنوان برای همه [[قبایل]] بنی نضر گردید.<ref>محمد بن جریر الطبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، ج۲، ص۲۶۳؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج۱۱، ص۸.</ref> قریش در آثار بعض دیگر از [[اندیشمندان]]، نه نام یک شخص، بلکه به مفهوم "جامع [[نسب]] افراد" آمده است.<ref>محمد بن جریر الطبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، ج۲، ص۲۲؛ جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۷، ص۲۳.</ref> برخی هم معتقدند که قریش، نام نوعی موجود دریایی(قرش: کوسه ماهی) است که بقیه جانوران دریایی را شکار میکرده است و بقیه موجودات از او [[وحشت]] داشتند؛ زیرا قدرتمندترین [[حیوان]] آبی به شمار میرفت. [[فرزندان]] [[نضر بن کنانه]] را به جهت [[تشبیه]] به این موجود قریش نامیدهاند.<ref>محمد بن جریر الطبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، ج۲، ص۲۲؛ ابن منظور، لسان العرب، ج۶، ص۳۳۵؛ جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۷، ص۲۳. در برخی منابع هم در باب علت نامگذاری ایشان به قریش آمده: «جمعی از اعراب در کشتی بودند. پس ماهی بزرگی به نام قریش (کوسه) به آنان حمله ور شد و موجب ترس اهل کشتی شد. پس نضر بن کنانه، تیری به سوی او افکند و آن را کشت. از این رو آنان، وی را "قریش" نام نهادند. (ابن کثیر، السیرة النبویه، ص۸۷).</ref> و سرانجام عدهای دیگر، معتقدند که قریش را بخاطر اجتماعشان، قریش گفتهاند همانطورکه گفته میشود «یتقرش [[مال]] فلان» یعنی بر مال فلانی افزوده شد.<ref>ابن منظور، لسان العرب، ج۶، ص۳۳۴؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۵۷.</ref> نقل است بنی نضر بن کنانه تا پیش از [[قصی بن کلاب]]، بنی نضر خوانده میشدند و چون قصی، آنان را گردهم آورد<ref>جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۷، ص۲۳.</ref> از آن پس قریش نامیده شدند؛ زیرا "تقرش" به معنای "جمع و گردهمائی" است و یا گفته شده که به این علت قریش نامیده شدند؛ زیرا آنان در نتیجه یورشها گرد هم آمدند<ref>محمد بن جریر الطبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، ج۲، ص۲۲؛ العلی، عرب کهن در آستانه بعثت، ص۱۰۷؛ کحاله، معجم قبایل العرب،ج۳، ص۹۴۷.</ref> [[ابن سعد]] هم بر این [[اعتقاد]] است زمانی قریش، قریش نامیده شدند که پیرامون [[حرم]] آمده و پراکندگی خود را به گرد هم بودن (تفریش) [[تغییر]] دادند.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۵۷.</ref>-<ref>این مورد و موارد بیشتر در: مقاله «بررسی جایگاه قریش در دوران جاهلیت در جزیره العرب»، دکتر سید اصغر محمودآبادی، سید مسعود شاهمرادی، ص۱۵۵-۱۵۶.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref> | در ذکر نسب قریش، بین علمای [[علم نسب]]، [[اختلاف]] است؛ عدهای از آنان، قریش را [[فرزندان]] [[مالک بن نضر]] بنکنانه گفتهاند<ref>سمعانی، الانساب، ج۱، ص۴۳۴.</ref> و عدهای دیگر قائلند که آنها فرزندان فهر بنمالکاند؛<ref>زرکلی، الاعلام، ج۷، ص۲۶۶.</ref> اما بیشتر [[نسبشناسان]] بر این اعتقادند که پدر قریش، نضر بن کنانة بن خزیمة بن مدرکة بن الیاس بن مضر بن نزار بن معد بن عدنان است؛<ref>ابن منظور، لسان العرب، ج۶، ص۳۳۵؛ ابن قتیبه، المعارف، ص۶۷؛ ابن حزم، جمهره انساب العرب، ص۱۲؛ یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۲۳۲.</ref> با این حال عدهای هم، به [[قصی بن کلاب]]، "قریش" گفتهاند و معتقدند قبل از او، به کسی دیگر، قریش گفته نشده است.<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۱۲۵؛ سمعانی، الانساب، ج۱۰، ص۳۹۹.</ref> اما در اینکه چرا به قریش، "قریش" گفتهاند نیز در بین علمای فن، اختلاف است؛ آن سان که تا بیست قول در باب چرایی نامیدن قریش به این نام، شمارش شده است.<ref>جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۷، ص۲۵.</ref> عدهای قریش را از کلمه «القرش» به معنای «کسب و جمع» دانستهاند؛<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۱۱، ص۸۰؛ فراهیدی، کتاب العین، ج۵، ص۳۹؛ عبدالرحمن سهیلی، الروض الأنف فی شرح السیرة النبویه، ج۲، ص۴۲.</ref> بعضی دیگر از نسبشناسان نیز، قریش را برگرفته از کلمه «تقرّش» گفتهاند و بر این اعتقادند که [[نضر بن کنانه]] چون بازرگان بود و [[بازرگانی]] را [[عرب]] «تقًرش» میگفته است، از این رو به وی قریش اطلاق شده است.<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۱۹۳؛ یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۲۳۲.</ref>-<ref>دانشنامه پژوهه پژوهشکده باقرالعلوم، مقاله «قریش»، سید علی اکبر حسینی.</ref> برخی نیز گفتهاند که قریش را به جهت قریش بن بدر بن یخلد بن حارث بن نضر بن کنانه، قریش نامیدهاند. وی در [[جاهلیت]]، راهنمای کاروانهای [[تجاری]] بنی نضر بود از این رو چون کاروان بنی نضر میآمد، [[عربها]] میگفتند: «[[قدمت]] عیر قریش؛ کاروان قریش آمد» و این نام رفته رفته عنوان برای همه [[قبایل]] بنی نضر گردید.<ref>محمد بن جریر الطبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، ج۲، ص۲۶۳؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج۱۱، ص۸.</ref> قریش در آثار بعض دیگر از [[اندیشمندان]]، نه نام یک شخص، بلکه به مفهوم "جامع [[نسب]] افراد" آمده است.<ref>محمد بن جریر الطبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، ج۲، ص۲۲؛ جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۷، ص۲۳.</ref> برخی هم معتقدند که قریش، نام نوعی موجود دریایی(قرش: کوسه ماهی) است که بقیه جانوران دریایی را شکار میکرده است و بقیه موجودات از او [[وحشت]] داشتند؛ زیرا قدرتمندترین [[حیوان]] آبی به شمار میرفت. [[فرزندان]] [[نضر بن کنانه]] را به جهت [[تشبیه]] به این موجود قریش نامیدهاند.<ref>محمد بن جریر الطبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، ج۲، ص۲۲؛ ابن منظور، لسان العرب، ج۶، ص۳۳۵؛ جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۷، ص۲۳. در برخی منابع هم در باب علت نامگذاری ایشان به قریش آمده: «جمعی از اعراب در کشتی بودند. پس ماهی بزرگی به نام قریش (کوسه) به آنان حمله ور شد و موجب ترس اهل کشتی شد. پس نضر بن کنانه، تیری به سوی او افکند و آن را کشت. از این رو آنان، وی را "قریش" نام نهادند. (ابن کثیر، السیرة النبویه، ص۸۷).</ref> و سرانجام عدهای دیگر، معتقدند که قریش را بخاطر اجتماعشان، قریش گفتهاند همانطورکه گفته میشود «یتقرش [[مال]] فلان» یعنی بر مال فلانی افزوده شد.<ref>ابن منظور، لسان العرب، ج۶، ص۳۳۴؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۵۷.</ref> نقل است بنی نضر بن کنانه تا پیش از [[قصی بن کلاب]]، بنی نضر خوانده میشدند و چون قصی، آنان را گردهم آورد<ref>جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۷، ص۲۳.</ref> از آن پس قریش نامیده شدند؛ زیرا "تقرش" به معنای "جمع و گردهمائی" است و یا گفته شده که به این علت قریش نامیده شدند؛ زیرا آنان در نتیجه یورشها گرد هم آمدند<ref>محمد بن جریر الطبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، ج۲، ص۲۲؛ العلی، عرب کهن در آستانه بعثت، ص۱۰۷؛ کحاله، معجم قبایل العرب،ج۳، ص۹۴۷.</ref> [[ابن سعد]] هم بر این [[اعتقاد]] است زمانی قریش، قریش نامیده شدند که پیرامون [[حرم]] آمده و پراکندگی خود را به گرد هم بودن (تفریش) [[تغییر]] دادند.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۵۷.</ref>-<ref>این مورد و موارد بیشتر در: مقاله «بررسی جایگاه قریش در دوران جاهلیت در جزیره العرب»، دکتر سید اصغر محمودآبادی، سید مسعود شاهمرادی، ص۱۵۵-۱۵۶.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref> | ||
== وجه تسمیه قریش == | === وجه تسمیه قریش === | ||
برخی قریش را برگرفته از کلمه "القرش" به معنای کسب و جمع دانسته<ref>ابن منظور، لسان العرب، ج۶، ص۳۳۴؛ احمد بن یحیی بلاذری، الانساب الاشراف، ج۱۱، ص۸۰؛ خلیل بن احمد فراهیدی کتاب العین، ج۵، ص۳۹؛ عبدالرحمن سهیلی، الروض الأنف فی شرح السیرة النبویه، ج۲، ص۴۲؛ این هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۱۲۵.</ref> و بعضی قائلند از کلمه "تقرّش" به معنای بازرگان گرفته شده؛ چون نضر بن [[کنانه]] بازرگان بوده<ref>احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۲۳۲.</ref> و عدهای هم گفتهاند قریش را به علت اجتماعشان، قریش نامیدند<ref>سمعانی، الانساب، ج۱۰، ص۳۹۹؛ ابن منظور، لسان العرب، ج۶ ص۳۳۴؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۵۷.</ref>.<ref>ر.ک: [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[قریش (مقاله)|قریش]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ص۲۲۵-۲۲۶.</ref> | برخی قریش را برگرفته از کلمه "القرش" به معنای کسب و جمع دانسته<ref>ابن منظور، لسان العرب، ج۶، ص۳۳۴؛ احمد بن یحیی بلاذری، الانساب الاشراف، ج۱۱، ص۸۰؛ خلیل بن احمد فراهیدی کتاب العین، ج۵، ص۳۹؛ عبدالرحمن سهیلی، الروض الأنف فی شرح السیرة النبویه، ج۲، ص۴۲؛ این هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۱۲۵.</ref> و بعضی قائلند از کلمه "تقرّش" به معنای بازرگان گرفته شده؛ چون نضر بن [[کنانه]] بازرگان بوده<ref>احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۲۳۲.</ref> و عدهای هم گفتهاند قریش را به علت اجتماعشان، قریش نامیدند<ref>سمعانی، الانساب، ج۱۰، ص۳۹۹؛ ابن منظور، لسان العرب، ج۶ ص۳۳۴؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۵۷.</ref>.<ref>ر.ک: [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[قریش (مقاله)|قریش]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ص۲۲۵-۲۲۶.</ref> | ||