پرش به محتوا

دیدگاه‌های علمای معاصر درباره ریشه اختیاری عصمت چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۱۱: خط ۱۱:


== پاسخ جامع اجمالی ==
== پاسخ جامع اجمالی ==
[[پرونده:1379670.jpg|بندانگشتی|راست|100px|[[ابراهیم صفرزاده]]]]
== پاسخ جامع اجمالی==
آقای '''[[ابراهیم صفرزاده|صفرزاده]]''' در [[کتاب]] ''«[[عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی (کتاب)|عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی]]»'' در این‌باره گفته است:
در مورد منشأ اختیاری یا همان موجبات [[عصمت]] دیدگاه‌های مختلفی از سوی [[متکلمان]] اسلامی معاصر مطرح شده است.


«اولین نظریه در ریشه [[عصمت]]، به [[اراده]] و [[انتخاب]] توجه داشت که مورد قبول ما نیز هست.
=== [[علم ویژه]] ===
{{همچنین ببینید|علم لدنی}}
بسیاری از [[اندیشوران اسلامی]]، به ویژه در عصر کنونی علت و منشأ عصمت را نوعی خاصّ از علم و [[آگاهی]] می‏دانند<ref>طباطبائی، المیزان، ج ۲، ص۱۳۹ و ج ۱۱، ص۱۶۳؛ سبحانی، جعفر، الالهیات علی هدی الکتاب و السنة و العقل، ج۳، ص۱۵۹.</ref>؛ به این بیان که وجود علم [[قطعی]] و تام نسبت به [[خدای متعال]] و [[صفات جمال و جلال]] او و یا [[علم]] تامّ نسبت به [[حقیقت]] [[معاصی]] و [[طاعات]] در نفس [[معصومان]]، موجب پیدایش صفت [[عصمت]] در ایشان می‌گردد. هر چند اصل این دیدگاه کم و بیش در آثار کهن [[کلامی]] مطرح شده است<ref>جرجانی، میرسید شریف، شرح المواقف، ج۸، ص۲۸۱؛ سیوری، فاضل مقداد، اللوامع الالهیة، ص۲۴۴.</ref>. اما در سده‏‌های پیشین، توضیح و تبیینی روشن درباره کیفیت این علم و روند تاثیر این علم در پیدایش قوه عصمت، مطرح نشده است؛ از این رو اندیشوران متاخر در باب منشأ بودن «علم»، روشن، دقیق و مفصل‏تر وارد شده‌اند<ref>برای نمونه ن.ک: طباطبائی، المیزان، ج ۲، ص۱۳۴؛ سبحانی، جعفر، الالهیات علی هدی الکتاب و السنة و العقل، ج ۳، ص۱۵۸.</ref>.<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی]]؛ [[سید کریم واعظ حسینی|واعظ حسینی]]، [[منشأ عصمت (مقاله)| مقاله «منشأ عصمت»]]، فصلنامه [[کلام اسلامی]]، ش ۹۰، ص۷۴-۵۰؛ [[جعفر انواری|انواری، جعفر]]، [[نور عصمت بر سیمای نبوت (کتاب)|نور عصمت بر سیمای نبوت]]، ص ۴۷؛ [[ابراهیم صفرزاده|صفرزاده، ابراهیم]]، [[عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی (کتاب)|عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی]]، ص ۱۱۴-۱۱۹.</ref>


نظریه دوم مربوط به [[آیت‌الله]] مصباح بود که، یکی از عوامل عصمت را [[علم]] و اراده بیشتر و [[قوی]] می‌داند که از جانب [[خدا]] به آنان داده شده است. لکن [[کلام]] ایشان دارای چند اشکال اساسی است:
=== علم و اراده ===
# این علم و اراده که منشأ عصمت است، اگر از جانب [[خداوند]] به آنان داده شود اگرچه موجب عصمت می‌گردد، اما این عصمت، هیچ مکرمت و فخری نخواهد داشت، چون مجبورند تحت دو عامل علم و اراده قوی عمل کنند.
{{همچنین|علم|اراده}}
# از ظاهر کلام ایشان دریافت می‌شود که عصمت، مخصوص [[انبیا]] و [[امامان]] است و دیگران حظّی از آن ندارند، حال اینکه ثابت شد عصمت برای عموم [[انسان‌ها]] ممکن است و [[عصمت عملی]] جز با تلاش و [[مجاهدت]] به دست نمی‌آید.
برخی از اندیشمندان معاصر، عصمت را معلول علم و اراده معصومان دانسته‌اند<ref>[[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمدتقی]]، [[آموزش عقاید (کتاب)| آموزش عقاید]]، ص۲۰۵.</ref>. بیان ایشان چنین است: "هر قدر [[انسان]] [[حقایق]] را بهتر بشناسد و نسبت به آنها [[آگاهی]] و توجه بیشتر و زنده‌تر و پایدارتری داشته باشد و نیز اراده نیرومندی بر مهار کردن [[تمایلات]] و هیجانات درونیش داشته باشد، حسن [[انتخاب]] بیشتری خواهد داشت و از [[لغزش‌ها]] و کج روی‌ها بیشتر در [[امان]] خواهد بود"<ref>[[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمدتقی]]، [[راه و راهنماشناسی (کتاب)| راه و راهنماشناسی]]، ص۱۱۹.</ref>. برخی نویسندگان معاصر نیز همین قول را تقویت کرده و پذیرفته‌اند<ref>[[حسن یوسفیان]]؛ [[احمد حسین شریفی]]، [[پژوهشی در عصمت معصومان (کتاب)|پژوهشی در عصمت معصومان]]، ص۵۹-۵۱؛ [[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی]]؛ [[سید کریم واعظ حسینی|واعظ حسینی]]، [[منشأ عصمت (مقاله)| مقاله «منشأ عصمت»]]، فصلنامه [[کلام اسلامی]]، ش ۹۰، ص۷۴-۵۰.</ref>


[[آیت‌الله سبحانی]] یکی از عوامل عصمت و شاید یگانه عامل مورد قبول ایشان در پیدایش عصمت را [[حب]] و [[عشق الهی]] می‌داند. البته باید قبول کنیم این [[عشق]]، بدون مقدمه حاصل نمی‌شود و هیچ حبی به [[تنهایی]] منشأ [[اجتناب از گناه]] نیست، بلکه محتاج به انتخاب مسیر و اراده و [[عزم]] بر [[اطاعت]] و [[ترک گناه]] است. اگر این عشق و [[محبت الهی]] اکتسابی نباشد هیچ فخری برای [[معصوم]] نیست و اگر اکتسابی باشد به مقدماتی احتیاج دارد که آن مقدمه، [[معرفت]] و انتخاب و اراده است.
=== اراده و انتخاب ===
{{همچنین|انتخاب}}
برخی عصمت را زاییده اراده [[قوی]] و حسن انتخاب می‌‌دانند. از نظر آنان عصمت پدیده‌ای است کاملا ارادی و اختیاری و [[اراده انسان]] در پیدایش این ویژگی نقش تعیین کننده‌ای دارد و در انحصار افراد معدودی نیست، بلکه همه [[انسان‌ها]] می‌‌توانند این ویژگی را در خود ایجاد کنند. به باور ایشان [[تقوا]] و عصمت از یک ریشه‌اند. تقوا به معنای [[پرهیز از گناه]] نیست، بلکه به معنای ملکه‌ای است که موجب مصونیت [[انسان]] از [[ابتلا]] به [[گناه]] می‌‌شود. [[تقوا]] و [[عدالت]] نیز مرتبه ای از [[عصمت]] است و عصمت مطلقه عبارت است از شدت ملکه [[تقوا]] و عدالت. عامل اصلی و ریشه [[واقعی]] [[ملکه عصمت]]، [[اراده]] و [[انتخاب]] [[انسان]] است<ref>[[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[فلسفه وحی و نبوت (کتاب)|فلسفه وحی و نبوت]]، ص۲۱۸ -۲۱۰؛ [[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی]]؛ [[سید کریم واعظ حسینی|واعظ حسینی]]، [[منشأ عصمت (مقاله)| مقاله «منشأ عصمت»]]، فصلنامه [[کلام اسلامی]]، ش ۹۰، ص۷۴-۵۰؛  [[ابراهیم صفرزاده|صفرزاده، ابراهیم]]، [[عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی (کتاب)|عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی]] ص ۱۱۴-۱۱۹.</ref>.


[[علامه طباطبایی]] منشأ عصمت را [[علم موهوب]] [[الهی]] به [[معصومین]] می‌داند که موجب عشق به خدا و عصمت می‌شود، اما کلامشان چند اشکال دارد:
=== تمامیّت [[عقل]] ===
# ظاهر کلام ایشان این است که عصمت، مختص به انبیا و امامان است و دیگران را [[نصیبی]] نیست و این امر با ظاهر [[آیات]] و [[روایات]] که تمام انسان‌ها را [[دعوت]] به عصمت می‌کنند سازگار نیست.
{{همچنین ببینید|عقل}}
# این علم و معرفت را موهوب الهی معرفی کرده‌اند و می‌دانیم که چنین [[علمی]] در [[اختیار]] هر کسی که قرار بگیرد به عصمت می‌رسد؛ در حالی که چنین عصمتی باعث [[افتخار]] نیست و پاداشی ندارد، چون بر فرض [[تساوی]] [[انسان‌ها]] در دو جهت [[خیر و شر]]، [[پاداش]] به [[اهل]] خیر داده می‌شود، نه در صورت [[تبعیض]] و [[جبر]].
برخی از حکمای [[الهی]]، تامّ و کامل بودن «قوّه عقل» را ریشه و منبع «عصمت» شمرده‌‏اند<ref>لاهیجی، عبدالرزاق، سرمایه ایمان در اصول اعتقادات، ص۱۲۸؛ جوادی آملی، عبدالله، سرچشمه اندیشه، ج، ص۲۲۹. حکیم ملامهدی نراقی در این زمینه می‏‌نویسند: "قابل رتبه نبوّت کسی است که جمیع قوای طبیعیّه و حیوانیّه و نفسانیّه او، مطیع و منقاد و مقهور عقل او شده باشد و کسی که جمیع قوّت‌های او تابع عقل او شوند، محال است که معصیت از او سرزند و صادر شود؛ زیرا که جمیع معاصی در نظر عقل قبیح است و هر که معصیتی از او صادر می‏‌شود تا یکی از قوّت‌های او مثل قوّت غضبی یا قوّت شهوی یا غیرهما، بر عقل او غالب نشود، محال است که مرتکب معصیت شود. نراقی، ملامهدی، انیس الموحدین، ص۹۴.</ref>. برخی از معاصرین نیز بر همین عقیده‌اند<ref>جوادی آملی، عبدالله، سرچشمه اندیشه، ج، ص۲۲۶-۲۳۱.</ref>.<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی]]؛ [[سید کریم واعظ حسینی|واعظ حسینی]]، [[منشأ عصمت (مقاله)| مقاله «منشأ عصمت»]]، فصلنامه [[کلام اسلامی]]، ش ۹۰، ص۷۴-۵۰؛ [[جعفر انواری|انواری، جعفر]]، [[نور عصمت بر سیمای نبوت (کتاب)|نور عصمت بر سیمای نبوت]] ص ۴۷؛ [[ابراهیم صفرزاده|صفرزاده، ابراهیم]]، [[عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی (کتاب)|عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی]] ص ۱۱۴-۱۱۹.</ref>
# آنچه که [[معصومین]] را از دیگر [[مردم]] جدا می‌کند، [[عصمت]] مطلقه است که لازمه [[نبوت]] و [[امامت]] است؛ آن هم برای [[امت]] و به جهت [[انقیاد]] امت. لکن در [[عصمت عملی]] همه انسان‌ها در کسب آن با معصومین شریک‌اند.


یکی دیگر از عوامل و ریشه‌های عصمت از دیدگاه برخی [[روان‌شناسان]] و [[متکلمین]]، [[وراثت]]، [[تربیت]] و [[علل]] ناشناخته است، که آن هم دارای اشکال است، زیرا:
=== [[روح القدس]] ===
# وراثت و تربیت در مورد [[حضرت آدم]] [[نادرست]] است.
{{همچنین ببینید|روح القدس}}
# عوامل ناشناخته هم، چون قابل [[اثبات]] نیستند، پس قابل قبول نیست، چون ادعایی بی‌دلیل است.
در برخی از [[روایات]] از روح القدس به عنوان [[منبع علم]] [[معصومان]] و به عبارت دیگر منشأ عصمت نام برده شده است. با این حال در اینکه مصداق روح القدس و مراد از آن چیست و به چه کسانی اختصاص دارد، لسان روایات مختلف است. در برخى روايات منقول از [[ائمه]]، روح القدس، فرشته‌ای بزرگ‌تر از جبرئيل و ميكائيل معرفی شده که در [[زمان]] [[حیات]] [[پیامبر اکرم]] {{صل}}، همراه آن حضرت بوده و به او خبر مى داده و پس از پيامبر، همراه [[امامان معصوم]]{{ع}} شده و آنان را تسديد و توفيق مى بخشده است<ref>كلينى، محمدبن یعقوب، کافی، ج۱، ص۶۸۱ـ۶۸۳؛ مجلسى، محمدباقر، بحارالانوار، ج۲۵، ص۴۷ـ۴۸ و ۶۰ـ۶۱</ref>. بنا به روايت برخى علماى شيعى از ائمه، روح القدس از زمانى كه بر [[رسول]] اكرم{{صل}} نازل شده، به [[آسمان]] برنگشته و همواره با [[امامان]] بوده و اكنون نيز با [[امام دوازدهم]]{{ع}}، همراه است<ref>مجلسى، محمدباقر، بحارالانوار، ج۲۵، ص۶۰ـ۶۱؛ جوادى آملى، عبدالله، ج۵، ص۴۷۰ـ۴۷۱.</ref>. بر اساس این روایات، می‌توان [[روح‌القدس]] را مؤید [[ارواح]] دیگر و پایه [[عصمت]] [[معصومین]] دانست<ref>ر.ک: [[جعفر سبحانی|سبحانی، جعفر]]، [[منشور جاوید (کتاب)|منشور جاوید]]، ج ۵، ص۱۷-۱۵</ref>.  


[[آیت‌الله]] مصباح یکی از عوامل عصمت را استعداد خاص معرفی کرده‌اند که این نظریه هم چند اشکال دارد:
در پاره‌اى ديگر، اما روح القدس نه تنها به [[پیامبراکرم]]{{صل}} و امامان معصوم{{ع}} اختصاص نیافته بلکه يكى از پنج روحى دانسته شده كه در انبيا و اوصيا وجود داشته و آنان با روح القدس به آنچه تحت [[عرش]] تا زير خاک است، [[علم]] پيدا مى‌كردند و روح القدس، بر خلاف چهار [[روح]] ديگر، دچار [[خواب]] و [[غفلت]] و آفت نگشته و عارى از كبر، [[لهو و لعب]] است<ref>كلينى، محدبن یعقوب، کافی، ج۱، ص۶۷۷ـ۶۸۱؛ مجلسى، محمدباقر، بحارالانوار، ج۲۵، ص۵۴ـ۵۵ و۵۷ـ۵۸</ref>.<ref>[[فاطمه محقق|محقق، فاطمه]]، [[عصمت از دیدگاه شیعه و اهل تسنن (کتاب)| عصمت از دیدگاه شیعه و اهل تسنن]]، ص84.</ref>
# ایشان استعداد خاص معصومین و [[انبیا]] را موهوب [[الهی]] دانسته‌اند و این خود موجب جبر است؛ چون استعداد [[برتری]] که از [[علم]] و [[معرفت]] و تربیت مدام الهی کسب می‌شود در هر کسی باشد موجب عصمت است، در این صورت انبیا با داشتن چنین عصمتی چه برتری و مزیتی بر دیگران دارند.
 
# عصمت عملی حتی برای انبیا با تلاش و [[مجاهدت]] کسب می‌شود، و طبق [[کلام]] [[قرآن]] و [[احادیث]] برای همه ممکن است، لذا فرض استعداد [[برتر]] به عنوان عامل عصمت برای معصومین نمی‌تواند مقبول باشد»<ref>[[ابراهیم صفرزاده|صفرزاده، ابراهیم]]، [[عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی (کتاب)|عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی]] ص ۱۰۸.</ref>.
با توجه به آنچه گفته شد به نظر می‌رسد بازگشت روح القدس به همان [[علم خاص]] یا ویژه‌ای است که [[متکلمان]] آن را به عنوان یکی از عوامل موجب عصمت ذکر کرده‌اند.
 
=== شعور و آگاهی ===
از منظر برخی از اندیشوران<ref>ر.ک: مرتضی مطهری، امامت و رهبری، ص۱۷۴؛ محمدحسین حسینی طهرانی، امام‌شناسی، ج۱، ص۸۰؛ جعفر سبحانی، الالهیات، ج۳، ص۱۵۹؛ محمدهادی معرفت، تنزیه انبیاء، ص۱۹.</ref> خاستگاه عصمت علم و آگاهی خاص معصومان از نتایج و عواقب [[افعال]] [[زیبا]] و [[زشت]] است، [[علم]] به اینکه ارتکاب عمل [[زیبا]] و [[نیکو]] نتیجه [[قطعی]] خوبی برای [[انسان]] و [[ارتکاب گناه]] و [[معصیت]] نتیجه دردناک و سوئی را به همراه خواهد داشت، این علم [[داعی]] و موجب حصول مصونیت و [[عصمت]] می‌شود.
 
[[علامه طباطبایی]] در تقریر آن یادآور می‌شود که مقصود از علم و شعور شخص [[معصوم]]، [[علم عادی]] نیست،؛ چراکه موجب عصمت غالبی و نه دایمی می‌شود. وی در توضیح مراد خود از علم اضافه می‌کنند که [[حقیقت علم معصوم]] برای ما مجهول است: {{عربی|فهذا العلم من غیر سنخ سائر العلوم و الادراکات المتعارضة التی تقبل الإکتساب و التعلم... لا ذوق لنا فی هذا النحو من العلم و الشعور}}<ref>المیزان، ج۵، ص۷۹ و نیز: ج۲، ص۱۳۸؛ ج۱۱، ص۱۶۲.</ref>. علامه در ادامه تأکید می‌کند که [[عاصم]] همان علم ناشناخته معصوم است و آن را بر [[آیات]] و روایاتی تطبیق می‌کند که در آنها از اعطای «[[روح]]» و «[[روح القدس]]» بر معصوم سخن رفته است<ref>المیزان، ج۵، ص۸۰.</ref>.
 
لکن به نظر می‌رسد آنچه [[خداوند]] بر شخص معصوم عنایت می‌کند و علامه نیز آن را می‌پذیرد، فراتر از علم ولو [[علم خاص]] است، علم تنها مانند آئینه، [[شأن]] ارائه و کاشفیت دارد. اما اینکه آن اعطای الهی چیست که موجب عصمت می‌شود، می‌تواند ملکه [[وحی]] و تهدیدهای [[الهی]] باشد که در نظریه پیشین اشاره شد.
 
به عنوان [[تأیید]] مدعا می‌‌توان به نمونه‌هایی از [[قرآن]] اشاره کرد که با وجود علم و [[آگاهی]] از واقعیت‌ها [[تسلیم]] و منقاد آنها نشدند، مانند [[بلعم باعورا]]، [[فرعون]] و [[شناخت]] [[اهل کتاب]] که علم آنان به خداوند و [[نبوت پیامبر اسلام]] {{صل}} موجب [[تصدیق]] آن نشده است.
 
نکته آخر اینکه در صورت [[پذیرفتن]] نقش و تأثیر انحصاری علم در [[عصمت پیامبران]]، لازم می‌آید که [[عبادت]] و تقوای آنان برای وصول به [[ثواب]] یا برحذر ماندن از [[عقاب]] باشد که آن در شأن [[معصومان]] نیست<ref>{{عربی|التحقیق یقتضی أن لا تکون العصمة لأجل الطمع فی السعادة و الخوف من المعصیة لأن ذلک یقتضی أن لا تکون العصمة مقتضی طبع صاحبهما بل تکون بالتکلف}} (تلخیص المحصل، ص۳۶۹).</ref>.<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی| قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[کاوشی در ماهیت و قلمرو عصمت (مقاله)| کاوشی در ماهیت و قلمرو عصمت]]، مجله پگاه حوزه، مرداد ماه ۱۳۸۳ ش۱۳۹.</ref>
 
=== حب و عشق ===
[[آیت‌الله سبحانی]] یکی از عوامل عصمت و شاید یگانه عامل مورد قبول ایشان در پیدایش عصمت را [[حب]] و [[عشق الهی]] می‌داند. البته باید قبول کنیم این [[عشق]]، بدون مقدمه حاصل نمی‌شود و هیچ حبی به تنهایی منشأ [[اجتناب از گناه]] نیست، بلکه محتاج به انتخاب مسیر و اراده و [[عزم]] بر [[اطاعت]] و [[ترک گناه]] است. اگر این عشق و محبت الهی اکتسابی نباشد هیچ فخری برای [[معصوم]] نیست و اگر اکتسابی باشد به مقدماتی احتیاج دارد که آن مقدمه، [[معرفت]] و انتخاب و اراده است<ref>[[ابراهیم صفرزاده|صفرزاده، ابراهیم]]، [[عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی (کتاب)|عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی]]، ص ۱۱۴-۱۱۹.</ref>.
 
=== مجموع علل طبیعی، [[انسانی]] و [[الهی]] ===
پیدایش و پایداری عصمت را نمی‌توان فقط به یک یا دو عامل نسبت داد، بلکه مجموعه‌ای از عوامل گوناگون طبیعی و [[انسانی]] و الهی در این زمینه نقش می‌آفرینند؛ به دیگر سخن، از آنجا که عوامل گوناگونی در شکل‌گیری شخصیت انسان دخیل است، عصمت را نیز نمی‌توان فقط ره‌آورد عوامل طبیعی چون [[وراثت]] و تأثیر محیط [[خانوادگی]] و [[اجتماعی]] دانست، چنان‌که نمی‌توان زمینه‌های پیدایش آن را در [[علم]] و [[اراده]] و [[استعداد]] [[انسان]] [[معصوم]] محدود کرد یا اینکه آن را صرفاً معلول [[لطف]] و فضل الهی خواند<ref>ر.ک: ناصر مکارم شیرازی و جعفر سبحانی، پژوهش‌ها و پاسخ‌های مذهبی، ج۱، ص۱۷۰ ـ ۱۶۵؛ محمد ری‌شهری، فلسفه وحی و نبوت، ص۲۰۷.</ref>.


== پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه ==
== پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه ==
۱۱٬۱۴۹

ویرایش