پرش به محتوا

بنی‌زاهر: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۱٬۶۹۰ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۹ اکتبر ۲۰۲۳
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = بنی‌مراد | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = | پرسش مرتبط = }} ==بنی زاهر بن مراد== بنی زاهر و بنی ناجیه دو شاخه اصلی قبیله بنی مراد بن مذحجند که هر یک به شاخه‌ها و بطون متعددی انشعاب یافته‌اند. عمده منازل بنی زاهر - ک...» ایجاد کرد)
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
 
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۱۷: خط ۱۷:
==اسلام بنی زاهر==
==اسلام بنی زاهر==
نقل است که پس از رسیدن [[اخبار]] مربوط به [[بعثت]] [[رسول خدا]]{{صل}} به طایفه‌های [[بنی زبید]] و [[بنی مراد]] در [[سرزمین]] [[یمن]]، [[عمرو بن معدیکرب]] - که از بزرگان و [[شجاعان]] و [[شاعران]] زُبیدی بود - نزد [[قیس بن مکشوح مرادی]] رفت و به او گفت: «ای قیس، مردی از [[قریش]] در [[حجاز]] ظهور کرده که می‌گوید [[پیامبر]] است؛ تو بزرگ قومت هستی، ما را پیش او ببر تا بفهمیم چه می‌گوید. اگر چنانکه می‌گوید، پیامبر باشد، این امر بر تو مخفی نمی‌ماند و هنگامی که با او [[ملاقات]] کنیم، پیرو او می‌شویم و اگر غیر از این باشد، مقصودش را می‌فهمیم». اما قیس، نظر [[عمرو بن معدی کرب]] را احمقانه خواند و آن را نپذیرفت؛ به همین جهت، عمرو بن معدیکرب همراه عده‌ای از قومش به سوی [[مدینه]] حرکت کردند و هنگامی که [[لشکر]] اسلام، تازه از [[تبوک]] ([[سال نهم هجری]]) بازگشته بود، به نزد پیامبر{{صل}} رسیدند و اسلام آوردند. چون خبر اسلام آنها به قیس رسید، وی، [[عمرو]] را [[تهدید]] کرد و کینه‌اش را به [[دل]] گرفت و گفت: «او با من [[مخالفت]] کرد و رای مرا به کار نبست»<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۳، ص۱۳۲-۱۳۳؛ شیخ مفید، الارشاد، ج۱، ص۱۵۸-۱۶۱.</ref>. با این حال، به نظر می‌رسد روند اسلام‌پذیری بنی زاهر، چونان دیگر طوایف بنی مراد نخستین بار با آمدن فَرْوَة بن مُسَیْک مرادی به مدینه آغاز شده باشد. [[فروه]] که از شیوخ و [[رجال]] برجسته [[قبیله مراد]] بود، به توسط [[عمرو بن معدی کرب زبیدی]] از بعثت رسول خدا{{صل}} خبر یافت<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۵۲۸؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۳، ص۱۳۴-۱۳۶.</ref>. وی پس از [[شکست]] در [[جنگ]] «[[یوم]] الرزم»، به نزد [[کندیان]] رفت و چون شاهان کنده به او [[خیانت]] کردند از آنان [[برید]] و در [[سال نهم هجری]] عازم [[مدینه]] شد. وی پس از سکونت در [[منزل]] [[سعد بن عباده خزرجی]]، با رفت و آمدهای مکرری که نزد [[رسول خدا]]{{صل}} داشت، [[اسلام]] پذیرفت و از ایشان [[قرآن]] و [[احکام دین]] آموخت<ref>ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۳۱۵.</ref>. در این دیدار، حضرت، او را بر امور [[قبیله]] [[مَذْحِج]] و شاخه‌های آن مراد و [[زبید]] گماشت و [[خالد بن سعید بن عاص]] را جهت جمع‌آوری [[صدقات]] [[مذحج]] با او به [[یمن]] فرستاد<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۵۲۸؛ ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۳۲۷. هشام بن محمد می‌نویسد: عمر بن خطاب فروه را مأمور جمع‌آوری صدقات مذحج قرار داد. (ابن کلبی، جمهرة النسب، ج۱، ص۳۵۱).</ref>. گویا در همین [[وفد]] یا در وفد دیگر بود که [[قیس بن مکشوح مرادی]] نیز، نزد رسول خدا{{صل}} رفت و اسلام پذیرفت<ref>ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ج۶، ص۵۹.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref>
نقل است که پس از رسیدن [[اخبار]] مربوط به [[بعثت]] [[رسول خدا]]{{صل}} به طایفه‌های [[بنی زبید]] و [[بنی مراد]] در [[سرزمین]] [[یمن]]، [[عمرو بن معدیکرب]] - که از بزرگان و [[شجاعان]] و [[شاعران]] زُبیدی بود - نزد [[قیس بن مکشوح مرادی]] رفت و به او گفت: «ای قیس، مردی از [[قریش]] در [[حجاز]] ظهور کرده که می‌گوید [[پیامبر]] است؛ تو بزرگ قومت هستی، ما را پیش او ببر تا بفهمیم چه می‌گوید. اگر چنانکه می‌گوید، پیامبر باشد، این امر بر تو مخفی نمی‌ماند و هنگامی که با او [[ملاقات]] کنیم، پیرو او می‌شویم و اگر غیر از این باشد، مقصودش را می‌فهمیم». اما قیس، نظر [[عمرو بن معدی کرب]] را احمقانه خواند و آن را نپذیرفت؛ به همین جهت، عمرو بن معدیکرب همراه عده‌ای از قومش به سوی [[مدینه]] حرکت کردند و هنگامی که [[لشکر]] اسلام، تازه از [[تبوک]] ([[سال نهم هجری]]) بازگشته بود، به نزد پیامبر{{صل}} رسیدند و اسلام آوردند. چون خبر اسلام آنها به قیس رسید، وی، [[عمرو]] را [[تهدید]] کرد و کینه‌اش را به [[دل]] گرفت و گفت: «او با من [[مخالفت]] کرد و رای مرا به کار نبست»<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۳، ص۱۳۲-۱۳۳؛ شیخ مفید، الارشاد، ج۱، ص۱۵۸-۱۶۱.</ref>. با این حال، به نظر می‌رسد روند اسلام‌پذیری بنی زاهر، چونان دیگر طوایف بنی مراد نخستین بار با آمدن فَرْوَة بن مُسَیْک مرادی به مدینه آغاز شده باشد. [[فروه]] که از شیوخ و [[رجال]] برجسته [[قبیله مراد]] بود، به توسط [[عمرو بن معدی کرب زبیدی]] از بعثت رسول خدا{{صل}} خبر یافت<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۵۲۸؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۳، ص۱۳۴-۱۳۶.</ref>. وی پس از [[شکست]] در [[جنگ]] «[[یوم]] الرزم»، به نزد [[کندیان]] رفت و چون شاهان کنده به او [[خیانت]] کردند از آنان [[برید]] و در [[سال نهم هجری]] عازم [[مدینه]] شد. وی پس از سکونت در [[منزل]] [[سعد بن عباده خزرجی]]، با رفت و آمدهای مکرری که نزد [[رسول خدا]]{{صل}} داشت، [[اسلام]] پذیرفت و از ایشان [[قرآن]] و [[احکام دین]] آموخت<ref>ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۳۱۵.</ref>. در این دیدار، حضرت، او را بر امور [[قبیله]] [[مَذْحِج]] و شاخه‌های آن مراد و [[زبید]] گماشت و [[خالد بن سعید بن عاص]] را جهت جمع‌آوری [[صدقات]] [[مذحج]] با او به [[یمن]] فرستاد<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۵۲۸؛ ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۳۲۷. هشام بن محمد می‌نویسد: عمر بن خطاب فروه را مأمور جمع‌آوری صدقات مذحج قرار داد. (ابن کلبی، جمهرة النسب، ج۱، ص۳۵۱).</ref>. گویا در همین [[وفد]] یا در وفد دیگر بود که [[قیس بن مکشوح مرادی]] نیز، نزد رسول خدا{{صل}} رفت و اسلام پذیرفت<ref>ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ج۶، ص۵۹.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref>
==بنی زاهر و واقعه ارتداد قبایل==
با ظهور [[اسود عنسی]] مذحجی برخی از مردان بنی زاهر نیز، همراه با جمعی دیگر از [[مردم]] مذحج بدو پیوستند و او را در انجام فتوحاتش [[یاری]] رساندند. از جمله این [[رجال]]، قیس بن عبدیغوث مرادی بود که [[اسود]] او را بر [[سپاه]] خود [[امیر]] نموده بود<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۳، ص۲۳۰.</ref>. بر اساس گزارش [[طبری]] از این واقعه، با [[سیطره]] یافتن اسود بر بسیاری از بلاد یمن، رفته رفته او بر ابناء و برخی دیگر از یارانش به دیده [[حقارت]] نگریست و بر قیس بن عبد یغوث بد [[گمان]] شد. [[مسلمانان]] حاضر در یمن با بهره گرفتن از این [[فرصت]]، قیس بن عبد یغوث را با خود همراه نمودند<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۳، ص۲۳۰-۲۳۱.</ref>. با روی گردان شدن [[قیس بن عبد یغوث مرادی]] از اسود و قرار گرفتن او در شمار مخالفان [[اسود]]، مقدمات [[سرکوب]] [[شورش]] اسود در اتحادیه‌ای که ابناء، [[همدان]] و [[مذحج]] در آن قرار داشتند، فراهم گردید. آنان پس از اخذ قول مساعد از «[[آزاد]]» - [[همسر]] [[باذان]] - جهت [[همکاری]] با ایشان، هنگامی که قیس بن عبد یغوث از سوی اسود برای کاری نزد وی فرا خوانده شد، نزد او رفتند اما موفق به انجام [[نیت]] خود نشدند<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۳، ص۲۳۲.</ref>. تا اینکه [[ایرانیان]] با همکاری [[همدانیان]] و [[حمیریان]] و به پیشنهاد «آزاد» - همسر باذان - شبانه به [[خانه]] اسود [[نقب]] زدند<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۳، ص۲۳۲-۲۳۵؛ بلاذری، فتوح البلدان، ص۱۱۰.</ref> و بدین ترتیب توانستند با [[قتل]] او به قائله این [[پیامبر دروغین]] خاتمه دهند<ref>نویری، نهایة الارب فی فنون الادب، ج۴، ص۵۱.</ref><ref>معصومی جشنی، قبیله همدان و نقش آن در تاریخ اسلام و تشیع(قرن اول هجری قمری)، ص۶۳-۶۴.</ref>.
اما بر اساس [[نقلی]] دیگر، با [[تسلط]] یافتن اسود بر [[نجران]] و [[صنعا]] و بسیاری دیگر از بلاد [[یمن]]، [[رسول خدا]]{{صل}}، [[قیس بن هبیره مکشوح]] را به [[جنگ]] او فرستاد و [[فروة بن مسیک مرادی]] را نیز با وی گسیل داشت و ابناء را به [[یاری]] آنان فرا خواند. آنان روانه یمن شدند تا این که در یمن خبر [[وفات]] حضرت به آنها رسید. با این وصف، قیس با تفهیم این امر به اسود که بر [[رأی]] خویش باقی است، وی را وادار به [[عقب نشینی]] از صنعاء کرد. پس از عقب نشینی [[سپاه]] اسود از صنعاء، قیس با جماعتی از [[طوایف]] مذحج و همدان و دیگران وارد این [[شهر]] شد. با تلاش آنان و نیز [[فیروز بن دیلمی]] برخی از ابناء از جمله باذام و به نقلی داذویه - [[رییس]] ابناء - و به تبع جمعی دیگر از ایرانیان مقیم یمن [[مسلمان]] شدند. [[قیس بن مکشوح]] هم پس از [[ملاقات]] با [[ثابت بن ذی الحره حمیری]]، وی را به [[اسلام]] [[دعوت]] کرد و به این ترتیب او نیز به [[اسلام]] گروید. با [[پذیرش اسلام]] از سوی ابناء، همگی بر نابودی [[اسود]] و کشتن پنهانی او، هم نظر شدند و مخفیانه کسی را نزد مرزبانه - همسر اسود - فرستادند و او را از وجود مخالفان و قصدشان [[آگاه]] کردند. مرزبانه که از اسود، [[کینه]] به [[دل]] داشت، ایشان را به جوی آبی که به جایگاه اسود راه داشت، دلالت کرد. به [[نقلی]] دیگر، قیس و یارانش، [[دیوار]] [[خانه]] اسود را سوراخ کرده در آن [[نقب]] زدند و [[سحرگاهان]] در حالی که اسود مست و [[خواب]] بود، بر بالین وی وارد شدند. پس قیس سر از تن او جدا کرد و صبحگاه بر فراز باروی [[شهر]] رفت و با صدای بلند گفت: «[[الله اکبر]] [[الله]] اکبر اشهد ان [[لا اله الا الله]] و اشهد ان محمد [[رسول الله]] و ان [[الاسود]] [[کذاب]] عدو الله». با جمع شدن [[یاران]] اسود، قیس، سر را به سوی ایشان انداخت. پس جز اندکی، همه متفرق شدند. در این هنگام یاران قیس بیرون آمده، دروازه را گشودند و تیغ در باقی [[اصحاب]] عنسی نهادند و بیشتر آنها را کشتند<ref>بلاذری، فتوح البلدان، ص۱۱۰.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref>
==بنی زاهر و نقش آفرینی در فتوحات اسلامی==
با شروع فتوحات اسلامی، بنو زاهر به همراه دیگر [[طوایف]] [[قبیله]] [[بنی مراد]]، نقش چشمگیری در عرصه [[فتوحات]] ایفا نمودند. به گونه‌ای که آنان را در شمار نیروهای شرکت کننده در فتوحات [[شام]] و [[عراق]] و نیز [[ایران]] و [[مصر]] گفته‌اند. آنان به عنوان بخشی از [[قبیله مذحج]]، از نخستین نیروهایی بودند که با [[ایرانیان]] و [[شامیان]] روبرو شدند<ref>واقدی، فتوح الشام، ص۲۰۳-۲۰۵.</ref>. به گزارش برخی متون [[تاریخی]]، با آغاز فتوحات شام و [[استمداد]] [[ابوعبیده جراح]] از [[ابوبکر]] برای اعزام نیروی بیشتر، وی [[مردم]] را به [[جنگ]] با [[رومیان]] [[تشویق]] نمود. از این‌رو شمار زیادی از [[قبایل عرب]] از جمله [[همدان]]، [[اسلم]]، [[غفار]]، [[مزینه]]، مراد و [[ازد]] نزد او آمدند و وی آنها را به [[فرماندهی]] [[هاشم بن عتبة بن ابی‌وقاص]] به [[شام]] فرستاد<ref>ابن‌اعثم کوفی، الفتوح، ج۱، ص۸۶.</ref>. بزرگان [[بنی مراد]]، علاوه بر [[هدایت]] مردان [[قبیله]] خود که برخی تعدادشان را تا هزار تن نیز گفته‌اند، [[فرماندهی]] قسمت‌هایی از [[سپاه اسلام]] را نیز عهده دار بودند. [[قیس بن هبیره]] مرادی از جمله این بزرگان است که در [[نبرد یرموک]]<ref>ابن حبیب، المحبر، ص۳۰۳؛ دینوری، اخبار الطوال، ص۱۲۰</ref> و [[نبرد قادسیه]] مسئولیت‌هایی را بر عهده داشت. وی در [[یرموک]] یک چشم خود را از دست داد<ref>ابن حبیب، المحبر، ص۳۰۳.</ref>. او در [[قادسیه]] نخست [[فرمانده]] هفتاد نفر<ref>محمد بن جریر الطبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۳، ص۵۵۸.</ref> و پس از آن به ترتیب فرماندهی [[میسره سپاه]] و فرماندهی [[قبیله مذحج]] را بر عهده داشت<ref>دینوری، اخبار الطوال، ص۱۵۵.</ref>. در جریان نبرد قادسیه، [[عمر بن خطاب]] در راستای تقویت بیش از پیش [[سپاه عراق]]، نامه‌ای به [[ابوعبیده]] نوشت تا قیس بن هبیره مرادی را با عده‌ای به قادسیه بفرستد<ref>محمد بن جریر الطبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۳، ص۵۷۲.</ref>. از این رو وی همراه با هفتصد<ref>بلاذری، فتوح البلدان، ص۳۱۴.</ref> و به [[نقلی]] دیگر، هزار نفر<ref>دینوری، اخبار الطوال، ص۱۵۳-۱۵۵.</ref> به قادسیه رفت. قیس همچنین عهده‌دار فرماندهی [[جناح چپ]] سپاه اسلام در [[نبرد جلولاء]]<ref>محمد بن جریر الطبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۳، ص۵۷۵.</ref> و یکی از سه [[جانشین]] نعمان بن مقرّن [[مزنی]] در [[نبرد]] [[نهاوند]] بود<ref>ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۷، ص۱۲۳.</ref>. در این [[جنگ]] چهار هزار تن از مرادیان او را [[همراهی]] می‌کردند<ref>ابن اعثم، الفتوح، ج۲، ص۲۹۷-۲۹۸</ref><ref>فصلنامه علمی - پژوهشی شیعه‌شناسی، سید اصغر محمودآبادی و مریم سعیدیان جزی؛ مقاله «بررسی نقش قبیله مراد در تاریخ اسلام و تشیع تا سقوط امویان»، ص۷۳-۷۷.</ref>
بنی زاهر در کنار دیگر [[اقوام]] مرادی، در [[فتوحات]] [[مصر]] هم، نقشی فعال داشتند. بسیاری از مشاهیر و جنگآوران این [[قوم]] که در فتح این منطقه حضور داشتند همان افرادی بودند که در [[فتح شام]] شرکت داشتند که از جمله آنان می‌توان به نام [[مالک بن قدامة بن مالک بن خارجه سهلمی]] و پدرش [[قدامة بن مالک بن خارجه سهلمی]]<ref>ابن یونس، تاریخ ابن یونس، ج۱، ص۴۲۶؛ ابن حجر، الاصابه، ج۶، ص۲۱۶.</ref> و [[عبدالرحمن بن ملجم مرادی]]<ref>ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۲۶، ص۱۳۵-۱۳۷.</ref> اشاره کرد<ref>نیز ر.ک: ابن یُونُس، تاریخ مصر، ج۱، ص۳۱۴؛ سمعانی، الانساب، ح۳، ص۲۵؛ زرکلی، الاعلام، ج۳، ص۳۳۹؛ محمد عبد القادر بامطرف، الجامع (جامع شمل أعلام المهاجرین المنتسبین إلی الیمن و قبائلهم)، ج۲، ص۴۸۰-۴۷۹.</ref>. پس از [[فتح مصر]]، بسیاری از [[مردم]] بنی زاهر در [[مصر]] بخصوص [[شهر]] تازه تأسیس [[فسطاط]] ساکن شدند<ref>ر.ک: سمعانی، الانساب، ح۳، ص۲۵؛ محمد عبد القادر بامطرف، الجامع (جامع شمل أعلام المهاجرین المنتسبین إلی الیمن و قبائلهم)، ج۱، ص۲۵۰.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref>


== منابع ==
== منابع ==
۷۳٬۳۵۲

ویرایش