پرش به محتوا

علم معصوم به همه زبان‌ها در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۴: خط ۱۴:
در [[قرآن مجید]] آیاتی وجود دارد که آشکارا [[آگاهی]] [[پیامبران]] و برخی از [[بندگان خاص]] [[خدا]] از امور پنهان از [[حس]] را [[تصدیق]] می‌کند و هیچ فرد [[مسلمانی]] که [[قرآن]] را [[وحی]] آسمانی می‌داند، پس از دقت در مفاد آنها، نمی‌تواند در این مسأله تردید داشته باشد. برخی از این [[آیات]] اشاره به آشنا بودن [[حضرت داوود]] و [[سلیمان]] {{ع}} با زبان پرندگان و حیوانات دارد: {{متن قرآن|وَوَرِثَ سُلَيْمَانُ دَاوُودَ وَقَالَ يَا أَيُّهَا النَّاسُ عُلِّمْنَا مَنْطِقَ الطَّيْرِ}}<ref>«و سلیمان از داود میراث برد و گفت: ای مردم! به ما زبان مرغان آموخته‌اند» سوره نمل، آیه ۱۶.</ref>. این آشنایی و [[آگاه]] بودن از مقصود آنان چیزی جز [[آگاهی از غیب]] نیست. هیچ قرینه و شاهدی در‌ این آیات نمی‌بینیم که نشان دهد‌ این تعابیر، استعاره و مجاز هستند. بنابراین در مجموع می‌توان گفت سخن گفتن آن [[حضرت]] با پرندگان، حیوانات و [[جنیان]]، حکایت‌هایی استعاری و مجازی نیستند، بلکه از رخدادهای [[حقیقی]] و واقع شده [[خبر]] می‌دهند و یا در آیاتی دیگر به آگاه بودن [[حضرت سلیمان]] از زبان مورچگان: {{متن قرآن|حَتَّى إِذَا أَتَوْا عَلَى وَادِي النَّمْلِ قَالَتْ نَمْلَةٌ يَا أَيُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَسَاكِنَكُمْ لا يَحْطِمَنَّكُمْ سُلَيْمَانُ وَجُنُودُهُ وَهُمْ لا يَشْعُرُونَ فَتَبَسَّمَ ضَاحِكًا مِنْ قَوْلِهَا وَقَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَعَلَى وَالِدَيَّ}}<ref>«تا آنكه به درّه موران رسيدند، مورى گفت: اى موران! به خانه‌‏هاى خود درآييد تا سليمان و سپاهش شما را ناآگاهانه فرو نكوبند. (سلیمان) از گفتار آن (مور) خندان لب گشود و گفت: پروردگارا! در دلم افکن تا نعمتت را که به من و به پدر و مادرم بخشیده‌ای سپاس بگزارم و کردار شایسته‌ای که تو را خشنود کند به جای آرم و مرا به بخشایش خود در زمره بندگان شایسته خویش درآور» سوره نمل، آیه ۱۸ ـ ۱۹.</ref> و یا فهمیدن زبان هدهد: {{متن قرآن|وَتَفَقَّدَ الطَّيْرَ فَقَالَ مَا لِيَ لَا أَرَى الْهُدْهُدَ أَمْ كَانَ مِنَ الْغَائِبِينَ لَأُعَذِّبَنَّهُ عَذَابًا شَدِيدًا أَوْ لَأَذْبَحَنَّهُ أَوْ لَيَأْتِيَنِّي بِسُلْطَانٍ مُبِينٍ }}<ref>«و از حال مرغان باز پرسید و گفت: مرا چه می‌شود که هدهد را نمی‌بینم یا او از غایبان است؟ او را سخت عذاب خواهم کرد یا سرش را خواهم برید مگر آنکه حجّتی آشکار برای من بیاورد. آنگاه (هدهد) درنگی کوتاه کرد و گفت: من به چیزی دست یافتم که تو نیافته‌ای و برای تو از (سرزمین) سبا خبر بی‌گمانی آورده‌ام» سوره نمل، آیه ۲۰ ـ ۲۲.</ref> اشاره شده است و [[خداوند]] اگر [[اراده]] کند می‌تواند زبان‌های مختلف را به هرکسی بیاموزد<ref>ر.ک: [[جعفر سبحانی|سبحانی، جعفر]]، [[آگاهی سوم یا علم غیب (کتاب)|آگاهی سوم یا علم غیب]]، ص۱۰۱ و ۱۰۳؛ [[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، [[پیام قرآن (کتاب)|پیام قرآن]]، ج ۷؛ [[داوود خوش‌باور|خوش‌باور، داوود]]، [[علم غیب از دیدگاه فریقین (پایان‌نامه)|علم غیب از دیدگاه فریقین]]، ص۱۸.</ref>.
در [[قرآن مجید]] آیاتی وجود دارد که آشکارا [[آگاهی]] [[پیامبران]] و برخی از [[بندگان خاص]] [[خدا]] از امور پنهان از [[حس]] را [[تصدیق]] می‌کند و هیچ فرد [[مسلمانی]] که [[قرآن]] را [[وحی]] آسمانی می‌داند، پس از دقت در مفاد آنها، نمی‌تواند در این مسأله تردید داشته باشد. برخی از این [[آیات]] اشاره به آشنا بودن [[حضرت داوود]] و [[سلیمان]] {{ع}} با زبان پرندگان و حیوانات دارد: {{متن قرآن|وَوَرِثَ سُلَيْمَانُ دَاوُودَ وَقَالَ يَا أَيُّهَا النَّاسُ عُلِّمْنَا مَنْطِقَ الطَّيْرِ}}<ref>«و سلیمان از داود میراث برد و گفت: ای مردم! به ما زبان مرغان آموخته‌اند» سوره نمل، آیه ۱۶.</ref>. این آشنایی و [[آگاه]] بودن از مقصود آنان چیزی جز [[آگاهی از غیب]] نیست. هیچ قرینه و شاهدی در‌ این آیات نمی‌بینیم که نشان دهد‌ این تعابیر، استعاره و مجاز هستند. بنابراین در مجموع می‌توان گفت سخن گفتن آن [[حضرت]] با پرندگان، حیوانات و [[جنیان]]، حکایت‌هایی استعاری و مجازی نیستند، بلکه از رخدادهای [[حقیقی]] و واقع شده [[خبر]] می‌دهند و یا در آیاتی دیگر به آگاه بودن [[حضرت سلیمان]] از زبان مورچگان: {{متن قرآن|حَتَّى إِذَا أَتَوْا عَلَى وَادِي النَّمْلِ قَالَتْ نَمْلَةٌ يَا أَيُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَسَاكِنَكُمْ لا يَحْطِمَنَّكُمْ سُلَيْمَانُ وَجُنُودُهُ وَهُمْ لا يَشْعُرُونَ فَتَبَسَّمَ ضَاحِكًا مِنْ قَوْلِهَا وَقَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَعَلَى وَالِدَيَّ}}<ref>«تا آنكه به درّه موران رسيدند، مورى گفت: اى موران! به خانه‌‏هاى خود درآييد تا سليمان و سپاهش شما را ناآگاهانه فرو نكوبند. (سلیمان) از گفتار آن (مور) خندان لب گشود و گفت: پروردگارا! در دلم افکن تا نعمتت را که به من و به پدر و مادرم بخشیده‌ای سپاس بگزارم و کردار شایسته‌ای که تو را خشنود کند به جای آرم و مرا به بخشایش خود در زمره بندگان شایسته خویش درآور» سوره نمل، آیه ۱۸ ـ ۱۹.</ref> و یا فهمیدن زبان هدهد: {{متن قرآن|وَتَفَقَّدَ الطَّيْرَ فَقَالَ مَا لِيَ لَا أَرَى الْهُدْهُدَ أَمْ كَانَ مِنَ الْغَائِبِينَ لَأُعَذِّبَنَّهُ عَذَابًا شَدِيدًا أَوْ لَأَذْبَحَنَّهُ أَوْ لَيَأْتِيَنِّي بِسُلْطَانٍ مُبِينٍ }}<ref>«و از حال مرغان باز پرسید و گفت: مرا چه می‌شود که هدهد را نمی‌بینم یا او از غایبان است؟ او را سخت عذاب خواهم کرد یا سرش را خواهم برید مگر آنکه حجّتی آشکار برای من بیاورد. آنگاه (هدهد) درنگی کوتاه کرد و گفت: من به چیزی دست یافتم که تو نیافته‌ای و برای تو از (سرزمین) سبا خبر بی‌گمانی آورده‌ام» سوره نمل، آیه ۲۰ ـ ۲۲.</ref> اشاره شده است و [[خداوند]] اگر [[اراده]] کند می‌تواند زبان‌های مختلف را به هرکسی بیاموزد<ref>ر.ک: [[جعفر سبحانی|سبحانی، جعفر]]، [[آگاهی سوم یا علم غیب (کتاب)|آگاهی سوم یا علم غیب]]، ص۱۰۱ و ۱۰۳؛ [[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، [[پیام قرآن (کتاب)|پیام قرآن]]، ج ۷؛ [[داوود خوش‌باور|خوش‌باور، داوود]]، [[علم غیب از دیدگاه فریقین (پایان‌نامه)|علم غیب از دیدگاه فریقین]]، ص۱۸.</ref>.


== [[علم به منطق الطیر]] موجب [[کمال]] [[نبوت]] ==
== علم به منطق الطیر موجب [[کمال]] [[نبوت]] ==
مسألۀ [[آگاهی]] بعضی از [[پیامبران]] از «مَنطِقُ الطَّیرِ» و [[سخن گفتن]] با پاره‌ای از حیوانات نه به عنوان یک [[علم ضروری]] برای ادای [[رسالت]]، بلکه به عنوان [[علمی]] است که سبب کمال [[نبوّت]] می‌شود، این آگاهی از باب‌ سیطرۀ [[نفس]] ایشان بر ملکوت‌ آنها و [[درک]] مقصود آنها از راه‌ احاطۀ نفسانی‌ بر آنهاست‌ نه از باب [[تعلیم و تعلم]] لغات. نفس‌ مؤمن‌ چنانچه‌ تقویت‌ شود و از [[هوی و هوس]] عبور کند سعه‌ و احاطه‌ای‌ پیدا می‌کند که‌ بر ملکوت‌ موجودات‌ واقف‌ می‌شود، چه‌ پرنده‌ و چه‌ درنده‌ و چه‌ آدمیان‌ و جن‌ و چه‌ حیوانات‌ بحری‌ و دریایی‌ و چه‌ نفس‌ نباتات‌ و اشجار و جمادات‌ و در این‌ صورت‌ مؤمن‌ محیط‌ و مسیطر بر نفوس‌، با نفس‌ هر موجودی‌ تکلم‌ و [[گفتگو]] می‌کند اعم‌ از این‌ که‌ زبان‌ خود را هم‌ طبق‌ لسان‌ آنها به‌ حرکت‌ در بیاورد و یا نیاورد. و تکلم‌ با مردمان‌ غیر همزبان‌ با زبان‌ مادری‌ مؤمن‌ نیز از همین‌ قبیل‌ است<ref>ر.ک: [[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، [[پیام قرآن (کتاب)|پیام قرآن]]، ج ۷؛ [[سید محمد حسین حسینی طهرانی|حسینی طهرانی، سید محمد حسین]]، [[امام‌شناسی (کتاب)|امام‌شناسی]]، ج ۱۲، ص۲۹۵.</ref>.
مسألۀ [[آگاهی]] بعضی از [[پیامبران]] از «مَنطِقُ الطَّیرِ» و [[سخن گفتن]] با پاره‌ای از حیوانات نه به عنوان یک [[علم ضروری]] برای ادای [[رسالت]]، بلکه به عنوان [[علمی]] است که سبب کمال [[نبوّت]] می‌شود، این آگاهی از باب‌ سیطرۀ [[نفس]] ایشان بر ملکوت‌ آنها و [[درک]] مقصود آنها از راه‌ احاطۀ نفسانی‌ بر آنهاست‌ نه از باب [[تعلیم و تعلم]] لغات. نفس‌ مؤمن‌ چنانچه‌ تقویت‌ شود و از [[هوی و هوس]] عبور کند سعه‌ و احاطه‌ای‌ پیدا می‌کند که‌ بر ملکوت‌ موجودات‌ واقف‌ می‌شود، چه‌ پرنده‌ و چه‌ درنده‌ و چه‌ آدمیان‌ و جن‌ و چه‌ حیوانات‌ بحری‌ و دریایی‌ و چه‌ نفس‌ نباتات‌ و اشجار و جمادات‌ و در این‌ صورت‌ مؤمن‌ محیط‌ و مسیطر بر نفوس‌، با نفس‌ هر موجودی‌ تکلم‌ و [[گفتگو]] می‌کند اعم‌ از این‌ که‌ زبان‌ خود را هم‌ طبق‌ لسان‌ آنها به‌ حرکت‌ در بیاورد و یا نیاورد. و تکلم‌ با مردمان‌ غیر همزبان‌ با زبان‌ مادری‌ مؤمن‌ نیز از همین‌ قبیل‌ است<ref>ر.ک: [[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، [[پیام قرآن (کتاب)|پیام قرآن]]، ج ۷؛ [[سید محمد حسین حسینی طهرانی|حسینی طهرانی، سید محمد حسین]]، [[امام‌شناسی (کتاب)|امام‌شناسی]]، ج ۱۲، ص۲۹۵.</ref>.


۱۱۲٬۹۹۷

ویرایش