سبب نزول در قرآن: تفاوت میان نسخهها
←منابع
بدون خلاصۀ ویرایش |
(←منابع) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
[[سیوطی]] از [[اختلاف]] [[عالمان]] اصول یادکرده است و اینکه برخی از [[دانشمندان]] [[اصول فقه]] [[حکم]] [[آیات]] را به مورد [[سبب نزول]] آنها منحصر میدانند<ref>الاتقان، ج۱، ص۶۳.</ref>؛ بنابراین، از نظر این دانشمندان حکم آیات «ظهار» به اوسبنصامت اختصاص دارد که آیات درباره وی نازل شده است و حکم [[آیه]] «[[لعان]]» نیز ویژه هلال بن [[امیه]]<ref>صحیح البخاری، ج۶، ص۵.</ref> یا [[عویمر]]<ref>صحیح البخاری، ج۶، ص۳ـ۴.</ref> است و...؛ اما همین عده نیز به کمک [[قیاس]] یا [[حدیث پیامبر]]: {{متن حدیث|حُكْمِي علَى الواحِدِ حُكْمي علَى الجَماعةِ}} [[احکام]] مزبور به همه موارد مشابه سرایت میدهند<ref>مناهل العرفان، ج۱، ص۹۳.</ref>؛ بنابراین، از نظر نتیجه تفاوتی میان آن دو نظر نیست و گویا به همین جهت بوده که زرکشی بدون توجه به این اختلاف و نقل آن، معتبر بودن عموم لفظ را در احکام [[قرآنی]] مسلم گرفته و تنها به ذکر [[حکمت]] عام بودن الفاظ آیات ـ با وجود خاص بودن سبب آنها ـ اکتفا کرده است. او در فصلی مستقل گفته است: گاهی سبب، خاص اما صیغه، عام است تا دلالت کند که ملاک در حکم، عموم لفظ است، نه خصوص سبب<ref>البرهان فی علوم القرآن، ج۱، ص۱۲۶.</ref>. [[زمخشری]] نیز در [[تفسیر]] [[سوره همزه]] با تأکید بر وجود این حکمت در آیات مشتمل بر [[وعید]]، حکمت دیگری برای عام بودن الفاظ آیات بیان داشته است. به نظر او آیات [[وحی]] با [[استخدام]] صیغههای عام شکل [[تعریض]] به خود گرفته و بدین صورت [[خداوند]] بدون تصریح به نام افراد مخاطب او را تحت تأثیر بیشتر و شدیدتری قرار داده، او را از کار ناروا بازمیدارد.<ref>الکشاف، ج۴، ص۷۹۵؛ البرهان فی علوم القرآن، ج۱، ص۱۲۶.</ref>.<ref>[[سید محمود دشتی|دشتی، سید محمود]]، [[اسباب نزول - طیب حسینی ۱ (مقاله)|مقاله «اسباب نزول»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۲، ص ۶۵۰.</ref>. | [[سیوطی]] از [[اختلاف]] [[عالمان]] اصول یادکرده است و اینکه برخی از [[دانشمندان]] [[اصول فقه]] [[حکم]] [[آیات]] را به مورد [[سبب نزول]] آنها منحصر میدانند<ref>الاتقان، ج۱، ص۶۳.</ref>؛ بنابراین، از نظر این دانشمندان حکم آیات «ظهار» به اوسبنصامت اختصاص دارد که آیات درباره وی نازل شده است و حکم [[آیه]] «[[لعان]]» نیز ویژه هلال بن [[امیه]]<ref>صحیح البخاری، ج۶، ص۵.</ref> یا [[عویمر]]<ref>صحیح البخاری، ج۶، ص۳ـ۴.</ref> است و...؛ اما همین عده نیز به کمک [[قیاس]] یا [[حدیث پیامبر]]: {{متن حدیث|حُكْمِي علَى الواحِدِ حُكْمي علَى الجَماعةِ}} [[احکام]] مزبور به همه موارد مشابه سرایت میدهند<ref>مناهل العرفان، ج۱، ص۹۳.</ref>؛ بنابراین، از نظر نتیجه تفاوتی میان آن دو نظر نیست و گویا به همین جهت بوده که زرکشی بدون توجه به این اختلاف و نقل آن، معتبر بودن عموم لفظ را در احکام [[قرآنی]] مسلم گرفته و تنها به ذکر [[حکمت]] عام بودن الفاظ آیات ـ با وجود خاص بودن سبب آنها ـ اکتفا کرده است. او در فصلی مستقل گفته است: گاهی سبب، خاص اما صیغه، عام است تا دلالت کند که ملاک در حکم، عموم لفظ است، نه خصوص سبب<ref>البرهان فی علوم القرآن، ج۱، ص۱۲۶.</ref>. [[زمخشری]] نیز در [[تفسیر]] [[سوره همزه]] با تأکید بر وجود این حکمت در آیات مشتمل بر [[وعید]]، حکمت دیگری برای عام بودن الفاظ آیات بیان داشته است. به نظر او آیات [[وحی]] با [[استخدام]] صیغههای عام شکل [[تعریض]] به خود گرفته و بدین صورت [[خداوند]] بدون تصریح به نام افراد مخاطب او را تحت تأثیر بیشتر و شدیدتری قرار داده، او را از کار ناروا بازمیدارد.<ref>الکشاف، ج۴، ص۷۹۵؛ البرهان فی علوم القرآن، ج۱، ص۱۲۶.</ref>.<ref>[[سید محمود دشتی|دشتی، سید محمود]]، [[اسباب نزول - طیب حسینی ۱ (مقاله)|مقاله «اسباب نزول»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۲، ص ۶۵۰.</ref>. | ||
==الفاظ دال بر [[سبب نزول]]== | |||
در [[روایات]] برای بیان سبب [[نزول الفاظ]] و تعبیرهایی گوناگون بهکار رفته است. در بیشتر روایات بعد از بیان داستان یا حادثهای عبارت «فنزلت» یا «فأنزل [[الله]]» آمده است و در مواردی اندک به لفظ «سبب نزول» تصریح شده است. [[زرقانی]] گفتهاست: این سه تعبیر در بیان سبب نزول صریح است<ref>مناهلالعرفان، ج۱، ص۸۷؛ الاتقان، ج۱، ص۶۷ـ۶۸.</ref>؛ همچنین گاه از [[پیامبر]] پرسشی شده و در پاسخ آن، آیهای که بر پیامبر نازل شده بازگوشده است؛ بدون آنکه هیچیک از این سهتعبیر در آن بهکار رفته باشد. از اینگونه روایات نیز سبب نزول فهمیده میشود<ref>مناهلالعرفان، ج۱، ص۸۷.</ref>؛ مانند روایتی از [[ابنمسعود]] که میگوید: گروهی از [[یهودیان]] [[مدینه]] درباره [[روح]] از پیامبر سؤال کردند. پیامبر لحظهای ایستاد و به [[آسمان]] نگاه کرد و من دریافتم که به آن حضرت [[وحی]] میشود؛ آنگاه پیامبر گفت: {{متن حدیث|قُلِالرُّوحُ مِن اَمرِ رَبّي وما اوتيتُم مِنَ العِلمِ اِلاّ قَليلا}}<ref>صحیح البخاری، ج۸، ص۱۸۲.</ref>. یکی از تعبیرهای شایع در بیان [[اسباب نزول]] نیز عبارت {{متن حدیث|نَزَلَتْ هَذِهِ الْآیَهًُْ فِی}}. است. [[مفسران]] تردید کردهاند که این تعبیر بر بیان سبب نزول دلالت دارد یا [[تفسیر آیه]] است<ref>مناهل العرفان، ج۱، ص۸۷.</ref>. زرکشی گفتهاست: از [[عرف]] [[صحابه]] و [[تابعان]] معلوم میشود که این تعبیر را در جایی بهکار میبرند که مرادشان بیان [[تفسیر]] یا مصداقی از [[حکم]] [[آیه]] است<ref>البرهان فی علوم القرآن، ج۱، ص۱۲۶.</ref>. وی همچنین گفته است: [[محدثان]] با این نوع تعبیر دوگونه برخورد داشتهاند: برخی از آنان روایات مشتمل بر این تعبیر را درصورتی که از صحابه نقل شده باشد از مصادیق [[حدیث]] مرفوعِ [[مسند]] بهشمار آوردهاند. برخی نیز مانند احمد و مسلم و دیگران آن را از نوع [[تأویل]] و [[استدلال]] به آیه شمردهاند، نه از نوع حدیث مسند<ref>البرهان فی علوم القرآن، ج۱، ص۱۲۶؛ الاتقان، ج۱، ص۶۷.</ref>؛ اما [[دهلوی]] دلالت هیچ یک از این دو نوع تعبیر {{متن حدیث|فأنزل الله، نَزَلَتْ هَذِهِ الْآیَهًُْ فِی}} را بر [[سبب نزول]] بهصورت مطلق و [[قطعی]] نپذیرفته است؛ او میگوید: گاه [[مفسران]]، حادثهای را که [[رسولخدا]]{{صل}} [[حکم]] آن را از آیهای [[استنباط]] کرده و [[آیه]] را درباره آن [[تلاوت]] کرده بیان میکنند و درباره آن، تعبیر {{متن حدیث|نزلت في كذا}} یا {{متن حدیث|فأنزل الله قوله كذا}} را بهکار میبرند و گویا این تعبیرها به استنباط آنحضرت اشاره دارد؛ اینکه در آن لحظه آن آیه به خاطر [[مبارک]] آنحضرت رسیده خود نوعی [[وحی]] بهشمار میآید و به همین سبب میتوان تعبیر «فأنزلت» را بهکار برد، یا حتی میتوان از آن تلاوت [[رسول خدا]]، به تکرار [[نزول آیه]] تعبیر کرد<ref>الفوز الکبیر، ص۹۵ـ۹۶؛ تفسیر قاسمی، ج۱، ص۳۰.</ref>. این بحث از آن رو مهم است که چنانچه در ذیل آیاتی، چند [[روایت]] سبب نزولی گوناگون نقل شده باشد یکی از راههای تشخیص [[سبب نزول آیه]] و جمع میان [[روایات]]، توجه به نوع تعبیری است که در آن روایات بهکار رفته است. [[سیوطی]] مینویسد: بسا مفسران برای [[نزول]] آیهای اسبابی متعدد را بیان کردهاند. در اینگونه موارد اگر در هر دو روایت تعبیر {{متن حدیث|نزلت في كذا}} بهکار رفته بود، میان آنها تنافی نیست؛ زیرا هر دو روایت [[تفسیر آیه]] بهشمار میرود؛ اما اگر در یک روایت عبارت «نزلت فی کذا» بود و در روایت دیگر با تعبیر «فنزلت» یا «فأنزل [[الله]]» سبب نزول مطرح شده بود روایت اول را [[تفسیر]] و بیان مصداق آیه و روایت دوم را سبب نزول آیه به [[حساب]] میآوریم؛ زیرا روایت اول استنباط و [[اجتهاد]] و روایت دوم نقل است و اگر تعبیر هر دو روایت صریح در سبب نزول بود، در این صورت باید به سند آن دو نگاه کرد؛ هر کدام از دو روایت که دارای [[سند صحیح]] بود سبب نزول شناخته میشود و دیگری رد میشود؛ مانند دو روایتی که در سبب نزول [[سوره]] والضحی نقل شده<ref>الاتقان، ج۱، ص۶۸.</ref>. و [[ابنحجر]] یکی از آن دو را [[ضعیف]] و [[غریب]] شمردهاست<ref>فتح الباری، ج۳، ص۷.</ref>. [[سیوطی]] با همین روش به تحلیل [[روایات]] [[سبب نزول]] در ذیل آیه ۱۱۵ بقره پرداخته است: {{متن قرآن|وَلِلَّهِ ٱلْمَشْرِقُ وَٱلْمَغْرِبُ فَأَيْنَمَا تُوَلُّوا۟ فَثَمَّ وَجْهُ ٱللَّهِ إِنَّ ٱللَّهَ وَٰسِعٌ عَلِيمٌۭ}}<ref>«و خاور و باختر از آن خداوند است پس هر سو رو کنید رو به خداوند است، بیگمان خداوند نعمتگستری داناست» سوره بقره، آیه ۱۱۵.</ref> برای این [[آیه]] ۵ سبب نزول نقل شده است. [[ابنعباس]] گفته است: این آیه در پاسخ [[یهود]] نازل شده است؛ زیرا پس از [[تغییر قبله]] از [[بیتالمقدس]] به سمت [[کعبه]] آنان از روی [[اعتراض]] گفتند: چه عاملی [[مسلمانان]] را واداشت تا از [[قبله]] پیشین (بیتالمقدس) روی برگردانند؟ [[خداوند]] در رد اعتراض آنان این آیه را نازل کرد<ref>جامعالبیان، ج۱، ص۷۰۰.</ref>. اما [[عبدالله بن عمر]] گفته است: آیه درباره گزاردن [[نماز]] مستحبی بر روی مرکب، نازلشد<ref>جامعالبیان، ج۱، ص۷۰۲.</ref>. در [[روایت]] سومی از [[عامر بن ربیعه]] آمدهاست که ما در شبی تاریک در [[سفر]]، قبله را نیافتیم و هر یک از ما به سمتی نماز گزارد. چون صبحگاهان ماجرا را برای [[پیامبر]] بازگو کردیم این آیه نازل شد<ref>جامعالبیان، ج۱، ص۷۰۳.</ref>. [[مجاهد]] گفته است: چون آیه {{متن قرآن|ٱدْعُونِىٓ أَسْتَجِبْ لَكُمْ}}<ref>«مرا بخوانید تا پاسختان دهم» سوره غافر، آیه ۶۰.</ref> نازل شد مسلمانان گفتند: هنگام [[دعا]] به کدام سو رو کنیم؟ و این آیه در پاسخ آنها نازل شد<ref>جامعالبیان، ج۱، ص۷۰۶.</ref>. و بالأخره از [[قتاده]] نقل شده که [[رسول خدا]] گفت: [[برادری]] از شما از [[دنیا]] رفته است. بر او نماز بگذارید. گفتند: او بهسمت قبله نماز نمیگزارد؛ سپس این آیه نازلشد که به هر سو رو کنید [[خدا]] آن جاست<ref>جامعالبیان، مج۱، ج۱، ص۷۰۳.</ref>. سیوطی پس از نقل این روایات میگوید: روایت آخر معضل و غریب، و روایت مجاهد مرسل، و [[سند روایت]] عامر ضعیف است؛ ازاینرو هیچ یک از این سه قابل پذیرش نیست. روایت [[ابنعمر]] نیز [[استنباط]] است و مقصود وی آن است که [[آیه]] بر [[حکم]] [[نماز نافله]] مشتمل است؛ بنابراین، تنها [[روایت]] اول [[سبب نزول]] تلقی خواهد شد؛ زیرا تعبیر آن در بیان سبب نزول صراحت دارد<ref>الاتقان، ج۱، ص۶۸ـ۶۹.</ref>؛ اما به نظر میرسد که با قطع نظر از سند، همانگونه که روایت [[ابنعمر]] در واقع بیان حکم آیه است و نه بیان سبب نزول، سه روایت آخر نیز میتواند بیان حکم و [[تفسیر آیه]] باشد، نه سبب نزول؛ ازاینرو همان تردید و تفصیلی که نسبت به تعبیر «نزلت فی» اظهار شد در تعبیر «فنزلت» یا «فأنزل [[الله]]» نیز وجود دارد. در نتیجه برای رسیدن بهسبب [[نزول آیه]] و نقد [[روایات]] یا جمع میان آنها نباید صرفاً به نوع تعبیر اکتفا کرد و از ملاکهای دیگر نیز باید بهرهگرفت. | |||
[[سیوطی]] در ادامه سخن خود، درباره روایات مختلف ذیل یک آیه میگوید: اگر هر دو روایت از نظر [[سند صحیح]] بود، باید بنگریم هر کدام از [[راویان]]، حاضر و [[شاهد]] [[قصه]] [[نزول]] بودند روایت او را مقدم بداریم؛ مانند دو سبب نزولی که برای آیه ۸۵ [[اسراء]] نقل شده است: {{متن قرآن|وَيَسْـَٔلُونَكَ عَنِ ٱلرُّوحِ قُلِ ٱلرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّى وَمَآ أُوتِيتُم مِّنَ ٱلْعِلْمِ إِلَّا قَلِيلًۭا}}<ref>«از تو درباره روح میپرسند بگو روح از امر پروردگار من است و به شما از دانش جز اندکی ندادهاند» سوره اسراء، آیه ۸۵.</ref>. بنا به نظر سیوطی باید روایت [[ابنمسعود]] را به عنوان سبب نزول پذیرفت<ref>الاتقان، ج۱، ص۷۰؛ مناهل العرفان، ج۱، ص۸۹.</ref>. سیوطی همچنین بر این نظر است که اگر هر دو روایت صحیح بود و [[یقین]] به فاصله زمانی میان آن دو حادثه نبود میگوییم: آن آیه در پی هر دو حادثه نازل شده است؛ اما اگر میان دو حادثه فاصله زمانی فراوانی بود میگوییم: آن آیه دو یا چند بار نازل شده است<ref>الاتقان، ج۱، ص۷۰ـ۷۱.</ref>؛ اما این نظر مردود است.<ref>[[سید محمود دشتی|دشتی، سید محمود]]، [[اسباب نزول - طیب حسینی ۱ (مقاله)|مقاله «اسباب نزول»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۲، ص ۶۵۱.</ref>. | |||
== منابع == | == منابع == |