پرش به محتوا

امامت عامه: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۹ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۲: خط ۲:
| موضوع مرتبط = امامت
| موضوع مرتبط = امامت
| عنوان مدخل  =  
| عنوان مدخل  =  
| مداخل مرتبط = [[امامت عامه در حدیث]] - [[امامت عامه در نهج البلاغه]] - [[امامت عامه در کلام اسلامی]] - [[امامت عامه در فقه سیاسی]]
| مداخل مرتبط = [[امامت عامه در قرآن]] - [[امامت عامه در حدیث]] - [[امامت عامه در نهج البلاغه]] - [[امامت عامه در کلام اسلامی]] - [[امامت عامه در فقه سیاسی]]
| پرسش مرتبط  = امامت (پرسش)
| پرسش مرتبط  = امامت (پرسش)
}}
}}
'''[[امامت]]''' به معنای [[پیشوایی]]، [[رهبری]] و [[مرجعیت]] [[جامعه]] است و مقصود از '''امامت عامّه'''، اصل نیاز [[جامعه]] بعد از [[پیامبر]] {{صل}} به امامی است که از طرف [[خداوند]] برای [[رهبری]] و [[هدایت]] جامعه [[منصوب]] شده است. برخی از دلایل امامت عامه عبارت است از [[آیه ابتلاء]]، [[آیه اولی الامر]]، [[حدیث ثقلین]] و غیره.
== مقدمه ==
[[انسان]] بر اساس فطرت سالم خود، همواره در حرکت به سوی کمال است و هدف از آفرینش نیز همین است؛ لکن در مسیر حرکت تکاملی [[انسان]]، آفات، موانع و خطرات بسیاری وجود دارد؛ طوری که امکان دست‌یابی انسان به کمال، به خودی خود و بدون [[یاری]] دیگران، بسیار ضعیف بلکه ناممکن است؛ بنابراین باید راه تضمین شده‌ای برای حصول [[هدف آفرینش]] وجود داشته باشد تا نقض غرض نشود. این راه تضمین شده در زمان [[پیامبر]] توسط او تأمین می‌شود؛ ولی [[نیاز]] به زمان خاصّی نیست بلکه همیشه وجود دارد؛ یعنی باید همواره یک [[انسان کامل]] راه یافته به مقصد و [[آگاه]] از راه و خطرات و پیچ و خم‌های آن وجود داشته باشد تا راهنمای [[انسان‌ها]] به مقصد والای [[تکامل]] باشد. این [[انسان کامل]] همان "[[امام]]" است؛ یعنی [[انسان]] [[معصوم]] و برگزیده و منادی [[توحید]] که تمام امتیازاتی که ممکن است در یک فرد متعالی تحقّق یابد در او به فعلیّت رسیده است. آن [[خورشید]] [[نورانی]] که از اوج قله [[انسانیت]] سر برآورده و گم‌گشتگان را [[هدایت]] می‌نماید [[واسطه فیض]] ربّانی و رابط بین جهان غیب و نوع انسان است. او بی‌واسطه تحت [[هدایت]] [[خداوند]] قرار گرفته و با عنایت خاص الهی از هر نوع [[لغزش]] و [[خطا]] و [[آلودگی]] مصون است. محال است خداوند حکیم که انسان را مجهّز به نیروی کمال‌یابی و با [[فطرت]] کمال‌جویی [[آفریده]]، راه رسیدن به مقصد را برای او نگشوده باشد<ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امام‌شناسی ۵ (کتاب)|امام‌شناسی]]، ص۲۰.</ref>.


== معناشناسی ==
== معناشناسی ==
خط ۱۰: خط ۱۵:


== نیاز ضروری به امام ==
== نیاز ضروری به امام ==
{{اصلی|امامت عامه در نهج البلاغه}}
همه مکاتب [[سیاسی]] و [[اجتماعی]] توافق دارند که [[نظام اجتماع]] جز با [[اقتدا]] و [[التزام]] به [[رهبری]] انسان‌هایی که تصمیم‌گیری کنند و تصمیم‌های آنها در جهت [[مصلحت جامعه]] مورد پذیرش واقع شود، امکان‌پذیر نیست. [[امام علی]] {{ع}} در خصوص ضرورت حضور امام در جامعه [[معتقد]] است [[مردم]]، چه [[کافر]] و چه [[مؤمن]]، چه [[نیکوکار]] و چه بدرفتار، همواره به امیری نیاز دارند که [[نظم]] و [[امنیت جامعه]] را تأمین کند، به [[کافران]] فرصت استفاده از [[دنیا]] را بدهد و برای [[مؤمنان]] امکان توشه‌گرفتن برای [[آخرت]] را فراهم کند، [[دشمنان]] متجاوز از مرزها را براند، امنیت راه‌ها را ایجاد و [[اموال عمومی]] را [[مدیریت]] کند، [[حق]] [[ضعیفان]] از زورمندان بازستاند، چنان کند که درست‌کاران در [[امنیت]] به‌سر برند و از نابکاران [[امان]] ببرد<ref>{{متن حدیث|كَلِمَةُ حَقٍّ يُرَادُ بِهَا بَاطِلٌ، نَعَمْ إِنَّهُ لَا حُكْمَ إِلَّا لِلَّهِ وَ لَكِنَّ هَؤُلَاءِ يَقُولُونَ لَا إِمْرَةَ إِلَّا لِلَّهِ، وَ إِنَّهُ لَا بُدَّ لِلنَّاسِ مِنْ أَمِيرٍ بَرٍّ أَوْ فَاجِرٍ، يَعْمَلُ فِي إِمْرَتِهِ الْمُؤْمِنُ وَ يَسْتَمْتِعُ فِيهَا الْكَافِرُ وَ يُبَلِّغُ اللَّهُ فِيهَا الْأَجَلَ وَ يُجْمَعُ بِهِ الْفَيْءُ وَ يُقَاتَلُ بِهِ الْعَدُوُّ وَ تَأْمَنُ بِهِ السُّبُلُ وَ يُؤْخَذُ بِهِ لِلضَّعِيفِ مِنَ الْقَوِيِّ حَتَّى يَسْتَرِيحَ بَرٌّ وَ يُسْتَرَاحَ مِنْ فَاجِرٍ. وَ فِي رِوَايَةٍ أُخْرَى أَنَّهُ (علیه السلام) لَمَّا سَمِعَ تَحْكِيمَهُمْ قَالَ حُكْمَ اللَّهِ أَنْتَظِرُ فِيكُمْ، وَ قَالَ: أَمَّا الْإِمْرَةُ الْبَرَّةُ فَيَعْمَلُ فِيهَا التَّقِيُّ وَ أَمَّا الْإِمْرَةُ الْفَاجِرَةُ فَيَتَمَتَّعُ فِيهَا الشَّقِيُّ إِلَى أَنْ تَنْقَطِعَ مُدَّتُهُ وَ تُدْرِكَهُ مَنِيَّتُه}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۴۰.</ref>.<ref>[[سید حسین دین‌پرور|دین‌پرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه ج۱]]، ص ۱۲۳.</ref>
همه مکاتب [[سیاسی]] و [[اجتماعی]] توافق دارند که [[نظام اجتماع]] جز با [[اقتدا]] و [[التزام]] به [[رهبری]] انسان‌هایی که تصمیم‌گیری کنند و تصمیم‌های آنها در جهت [[مصلحت جامعه]] مورد پذیرش واقع شود، امکان‌پذیر نیست. [[امام علی]] {{ع}} در خصوص ضرورت حضور امام در جامعه [[معتقد]] است [[مردم]]، چه [[کافر]] و چه [[مؤمن]]، چه [[نیکوکار]] و چه بدرفتار، همواره به امیری نیاز دارند که [[نظم]] و [[امنیت جامعه]] را تأمین کند، به [[کافران]] فرصت استفاده از [[دنیا]] را بدهد و برای [[مؤمنان]] امکان توشه‌گرفتن برای [[آخرت]] را فراهم کند، [[دشمنان]] متجاوز از مرزها را براند، امنیت راه‌ها را ایجاد و [[اموال عمومی]] را [[مدیریت]] کند، [[حق]] [[ضعیفان]] از زورمندان بازستاند، چنان کند که درست‌کاران در [[امنیت]] به‌سر برند و از نابکاران [[امان]] ببرد<ref>{{متن حدیث|كَلِمَةُ حَقٍّ يُرَادُ بِهَا بَاطِلٌ، نَعَمْ إِنَّهُ لَا حُكْمَ إِلَّا لِلَّهِ وَ لَكِنَّ هَؤُلَاءِ يَقُولُونَ لَا إِمْرَةَ إِلَّا لِلَّهِ، وَ إِنَّهُ لَا بُدَّ لِلنَّاسِ مِنْ أَمِيرٍ بَرٍّ أَوْ فَاجِرٍ، يَعْمَلُ فِي إِمْرَتِهِ الْمُؤْمِنُ وَ يَسْتَمْتِعُ فِيهَا الْكَافِرُ وَ يُبَلِّغُ اللَّهُ فِيهَا الْأَجَلَ وَ يُجْمَعُ بِهِ الْفَيْءُ وَ يُقَاتَلُ بِهِ الْعَدُوُّ وَ تَأْمَنُ بِهِ السُّبُلُ وَ يُؤْخَذُ بِهِ لِلضَّعِيفِ مِنَ الْقَوِيِّ حَتَّى يَسْتَرِيحَ بَرٌّ وَ يُسْتَرَاحَ مِنْ فَاجِرٍ. وَ فِي رِوَايَةٍ أُخْرَى أَنَّهُ (علیه السلام) لَمَّا سَمِعَ تَحْكِيمَهُمْ قَالَ حُكْمَ اللَّهِ أَنْتَظِرُ فِيكُمْ، وَ قَالَ: أَمَّا الْإِمْرَةُ الْبَرَّةُ فَيَعْمَلُ فِيهَا التَّقِيُّ وَ أَمَّا الْإِمْرَةُ الْفَاجِرَةُ فَيَتَمَتَّعُ فِيهَا الشَّقِيُّ إِلَى أَنْ تَنْقَطِعَ مُدَّتُهُ وَ تُدْرِكَهُ مَنِيَّتُه}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۴۰.</ref>.<ref>[[سید حسین دین‌پرور|دین‌پرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه ج۱]]، ص ۱۲۳.</ref>


خط ۱۸: خط ۲۴:


== دلایل امامت عامه ==
== دلایل امامت عامه ==
{{اصلی|امامت عامه در کلام اسلامی}}
=== آیات ===
=== آیات ===
==== نصب امامت ابراهیم{{ع}} ====
==== نصب امامت ابراهیم{{ع}} ====
خط ۳۲: خط ۳۹:


==== [[حدیث ثقلین]] ====
==== [[حدیث ثقلین]] ====
حدیث ثقلین کمابیش، از ۳۴ [[صحابی]] نقل شده و در منابع مهم [[روایی]] [[امامیه]] و [[اهل سنت]] مانند [[صحیح مسلم]]، [[سنن ترمذی]] و [[سنن]] [[نسایی]] آمده است. برخی از این [[احادیث]] از کتب اهل سنت با ذکر عبارات علمای اهل سنت درباره [[صحت]] این [[حدیث]] گزارش می‌شود. برخی از [[راویان حدیث]] می‌گویند این حدیث را [[روز غدیر]] از [[پیامبر]]{{صل}} شنیده‌اند و شماری از آنان می‌گویند در [[حجة الوداع]] و.... بنابراین پیامبر{{صل}} حدیث را جاهای گوناگون تکرار کرده‌اند. حدیث ثقلین را [[اصحاب]] فراوانی [[روایت]] کرده‌اند که تنها احادیث [[علی بن ابی طالب]]{{ع}}، [[جابر بن عبدالله]]، [[زید بن ارقم]]، [[زید بن ثابت]] گزارش می‌شود. مسلم در صحیح خود با سندش از زید بن ارقم روایت کرده است که وی گفت: روزی [[رسول خدا]]{{صل}} در سرزمینی که به آن خُم گفته می‌شد، در میان ما برخاست و خطبه‌ای را قرائت نمود و در آن پس از [[حمد]] و [[ثنای الهی]] و [[موعظه]] و تذکراتی این‌گونه فرمود: اما بعد، ای گروه [[مردم]]!... من در حالی شما را ترک می‌کنم که دو چیز [[ارزشمند]] و گران‌بها را در میان شما ترک می‌کنم: اولین آنها کتاب خداست.».. سپس فرمود: «و دیگری [[اهل بیت]] من است که شما را به رعایت حال آنها سفارش می‌کنم»<ref>صحیح مسلم، ج۷، ص۱۲۳، ج۶۱۱۹، باب فضائل علی بن أبی طالب{{ع}}. {{عربی|قام رسول الله{{صل}} يوما فينا خطيبا، بماء يدعى خما بين مكة والمدينة، فحمد الله وأثني عليه، ووعظ وذكر، ثم قال: أما بعد، ألا أيها الناس انا بشر يوشك ان يأتي رسول ربي فاجيب حديث...... وأنا تارك فيكم ثقلين: أولهما كتاب الله... ثم قال: واهل بيتي أذكركم الله في اهل بيتي، أذكركم الله في اهل بيتي، أذكركم الله في اهل بيتي}}.</ref>.
حدیث ثقلین کمابیش، از ۳۴ [[صحابی]] نقل شده و در منابع مهم [[روایی]] [[امامیه]] و [[اهل سنت]] مانند [[صحیح مسلم]]، [[سنن ترمذی]] و [[سنن]] [[نسایی]] آمده است. برخی از این [[احادیث]] از کتب اهل سنت با ذکر عبارات علمای اهل سنت درباره صحت این [[حدیث]] گزارش می‌شود. برخی از راویان حدیث می‌گویند این حدیث را [[روز غدیر]] از [[پیامبر]]{{صل}} شنیده‌اند و شماری از آنان می‌گویند در [[حجة الوداع]] و.... بنابراین پیامبر{{صل}} حدیث را جاهای گوناگون تکرار کرده‌اند. حدیث ثقلین را [[اصحاب]] فراوانی [[روایت]] کرده‌اند که تنها احادیث [[علی بن ابی طالب]]{{ع}}، [[جابر بن عبدالله]]، [[زید بن ارقم]]، [[زید بن ثابت]] گزارش می‌شود. مسلم در صحیح خود با سندش از زید بن ارقم روایت کرده است که وی گفت: روزی [[رسول خدا]]{{صل}} در سرزمینی که به آن خُم گفته می‌شد، در میان ما برخاست و خطبه‌ای را قرائت نمود و در آن پس از [[حمد]] و [[ثنای الهی]] و [[موعظه]] و تذکراتی این‌گونه فرمود: اما بعد، ای گروه [[مردم]]!... من در حالی شما را ترک می‌کنم که دو چیز ارزشمند و گران‌بها را در میان شما ترک می‌کنم: اولین آنها کتاب خداست.».. سپس فرمود: «و دیگری [[اهل بیت]] من است که شما را به رعایت حال آنها سفارش می‌کنم»<ref>صحیح مسلم، ج۷، ص۱۲۳، ج۶۱۱۹، باب فضائل علی بن أبی طالب{{ع}}. {{عربی|قام رسول الله{{صل}} يوما فينا خطيبا، بماء يدعى خما بين مكة والمدينة، فحمد الله وأثني عليه، ووعظ وذكر، ثم قال: أما بعد، ألا أيها الناس انا بشر يوشك ان يأتي رسول ربي فاجيب حديث...... وأنا تارك فيكم ثقلين: أولهما كتاب الله... ثم قال: واهل بيتي أذكركم الله في اهل بيتي، أذكركم الله في اهل بيتي، أذكركم الله في اهل بيتي}}.</ref>.


با دقت در الفاظ حدیث به‌سادگی می‌توان فهمید که پیامبر{{صل}} در این حدیث [[وصیت]] می‌کند. بنابر لفظ [[حدیث ثقلین]] در [[صحیح مسلم]]، پیامبر{{صل}} سخنش را با جمله {{متن حدیث|انا بشر يوشك أن يأتي رسول ربي فاجيب}}، آغاز کند؛ یعنی من (از این دید که مانند دیگران می‌میرم)، [[انسانی]] عادی‌ام و به‌زودی خواهم مرد. سپس حدیث ثقلین را بیان می‌فرماید. همچنین با توجه به اینکه پیامبر{{صل}} این حدیث را در [[حجةالوداع]] مطرح کرده‌اند، به‌خوبی می‌توان فهمید که مردم را به [[پیروی]] از [[قرآن]] و [[اهل بیت]]{{عم}} «وصیت» کرده‌اند. تکرار حدیث در [[غدیر خم]] در راه برگشت از حجةالوداع و تکرار آن در آخرین لحظات عمرش، بر این دلالت می‌کند که این حدیث، وصیت مهمی از [[رسول خدا]]{{صل}} دربردارد. حتی خود جمله {{متن حدیث|إِنِّي تَارِكٌ فِيكُم}} نیز بر این دلالت می‌کند که پیامبر{{صل}} به وصیت می‌پردازد<ref>[[سلیمان امیری|امیری، سلیمان]]، [[امامت و دلایل انتصابی بودن آن (کتاب)|امامت و دلایل انتصابی بودن آن]]، ص۱۷۶ ـ ۱۸۰.</ref>.
با دقت در الفاظ حدیث به‌سادگی می‌توان فهمید که پیامبر{{صل}} در این حدیث [[وصیت]] می‌کند. بنابر لفظ [[حدیث ثقلین]] در [[صحیح مسلم]]، پیامبر{{صل}} سخنش را با جمله {{متن حدیث|انا بشر يوشك أن يأتي رسول ربي فاجيب}}، آغاز کند؛ یعنی من (از این دید که مانند دیگران می‌میرم)، [[انسانی]] عادی‌ام و به‌زودی خواهم مرد. سپس حدیث ثقلین را بیان می‌فرماید. همچنین با توجه به اینکه پیامبر{{صل}} این حدیث را در [[حجةالوداع]] مطرح کرده‌اند، به‌خوبی می‌توان فهمید که مردم را به [[پیروی]] از [[قرآن]] و [[اهل بیت]]{{عم}} «وصیت» کرده‌اند. تکرار حدیث در [[غدیر خم]] در راه برگشت از حجةالوداع و تکرار آن در آخرین لحظات عمرش، بر این دلالت می‌کند که این حدیث، وصیت مهمی از [[رسول خدا]]{{صل}} دربردارد. حتی خود جمله {{متن حدیث|إِنِّي تَارِكٌ فِيكُم}} نیز بر این دلالت می‌کند که پیامبر{{صل}} به وصیت می‌پردازد<ref>[[سلیمان امیری|امیری، سلیمان]]، [[امامت و دلایل انتصابی بودن آن (کتاب)|امامت و دلایل انتصابی بودن آن]]، ص۱۷۶ ـ ۱۸۰.</ref>.
== جستارهای وابسته ==
{{مدخل وابسته}}
# [[امامت]]
# [[امامت خاصه]]
{{پایان مدخل وابسته}}


== منابع ==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
# [[پرونده:000055.jpg|22px]] [[محمد رضا مصطفی‌پور|مصطفی‌پور، محمد رضا]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|'''دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴''']]
# [[پرونده:13681048.jpg|22px]] [[سید جمال‌الدین دین‌پرور|دین‌پرور، سیدجمال‌الدین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|'''دانشنامه نهج البلاغه ج۱''']]
# [[پرونده:13681048.jpg|22px]] [[سید جمال‌الدین دین‌پرور|دین‌پرور، سیدجمال‌الدین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|'''دانشنامه نهج البلاغه ج۱''']]
# [[پرونده:4670311.jpg|22px]] [[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امام‌شناسی - محمدی (کتاب)|'''امام‌شناسی''']]
# [[پرونده:4670311.jpg|22px]] [[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امام‌شناسی - محمدی (کتاب)|'''امام‌شناسی''']]
۱۱۴٬۰۳۶

ویرایش