آیا عصمت استحقاقی است یا تفضلی؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
←پاسخها و دیدگاههای متفرقه
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۵۳: | خط ۵۳: | ||
| تصویر = 9030760879.jpg | | تصویر = 9030760879.jpg | ||
| پاسخدهنده = محمد ناصر فهیمی | | پاسخدهنده = محمد ناصر فهیمی | ||
| پاسخ = آقای '''[[محمد ناصر فهیمی|فهیمی]]''' در کتاب ''«[[اشتراکات و افتراقات عصمت پیامبران و اهلبیت | | پاسخ = آقای '''[[محمد ناصر فهیمی|فهیمی]]''' در کتاب ''«[[اشتراکات و افتراقات عصمت پیامبران و اهلبیت (ع) از منظر شیخ صدوق و شیخ مفید (مقاله)|اشتراکات و افتراقات عصمت پیامبران و اهلبیت (ع) از منظر شیخ صدوق و شیخ مفید]]»'' در اینباره گفتهاند: | ||
«[[شیخ مفید]] [[عصمت]] را از طرف [[خداوند]] برای [[حجت]] خود، (همان [[پیشوایان]] [[پاک]]) [[توفیق]] دادن و [[لطف]] میداند و چنگ (زدن) [[حجتهای خدا]] به آن توفیق و لطف، خلاصی از [[گناهان]] و غلط نمودن ([[اشتباه]] کردن) در [[دین]] خداوند است. پس عصمت، تفضلی است از جانب [[خداوند تعالی]] برای کسی که بداند که به عصمت او چنگ خواهد زد | «[[شیخ مفید]] [[عصمت]] را از طرف [[خداوند]] برای [[حجت]] خود، (همان [[پیشوایان]] [[پاک]]) [[توفیق]] دادن و [[لطف]] میداند و چنگ (زدن) [[حجتهای خدا]] به آن توفیق و لطف، خلاصی از [[گناهان]] و غلط نمودن ([[اشتباه]] کردن) در [[دین]] خداوند است. پس عصمت، تفضلی است از جانب [[خداوند تعالی]] برای کسی که بداند که به عصمت او چنگ خواهد زد<ref>مفید، تصحیح الاعتقادات، ب ۳۶، ص۱۱۷.</ref>. | ||
در اصطلاح، مرحوم مفید دست کم چهار بار به تعریف اصطلاحی عصمت در آثار خود پرداخته است. | در اصطلاح، مرحوم مفید دست کم چهار بار به تعریف اصطلاحی عصمت در آثار خود پرداخته است. | ||
'''عصمت | '''عصمت تفضل الهی:''' | ||
طبق این تعریف، [[عصمت تفضلی]] است از جانب خداوند به کسی که [[خدا]] میداند او به این عصمت، متمسک میشود | طبق این تعریف، [[عصمت تفضلی]] است از جانب خداوند به کسی که [[خدا]] میداند او به این عصمت، متمسک میشود<ref>مفید، تصحیح الاعتقادات الامامیه، ص۱۲۸.</ref>. در این تعریف تنها به بیان این نکته اکتفا شده که عصمت [[تفضل]] و لطف از جانب [[خداوند متعال]] است و به کسی عطا میشود که بداند با استفاده از آن از [[گناه]] اجتناب میکند. | ||
'''عصمت [[لطف الهی]]:''' | '''عصمت [[لطف الهی]]:''' | ||
عصمت [[لطف خداوند]] به [[مکلف]] است که با وجود [[قدرت]] مکلف بر انجام گناه، [[صدور گناه]] از او ممتنع میباشد | عصمت [[لطف خداوند]] به [[مکلف]] است که با وجود [[قدرت]] مکلف بر انجام گناه، [[صدور گناه]] از او ممتنع میباشد<ref>مفید، النکت الاعتقادیه، ص۳۷.</ref>. در این تعریف از بیان مصداق مکلف که به او این لطف صورت گرفته خودداری شده است. | ||
'''عصمت، توفیق و لطف الهی:''' | '''عصمت، توفیق و لطف الهی:''' | ||
در تعریف سوم از عصمت میگوید: عصمت توفیق و لطف از جانب خداوند است که خداوند آن را به [[حجج]] خود اعطا نموده است و به وسیله آن از گناه و اشتباه در دین مصون میماند | در تعریف سوم از عصمت میگوید: عصمت توفیق و لطف از جانب خداوند است که خداوند آن را به [[حجج]] خود اعطا نموده است و به وسیله آن از گناه و اشتباه در دین مصون میماند<ref>مفید، تصحیح الاعتقادات الامامیه، ص۱۲۸.</ref>. مرحوم مفید در این تعریف با روشن نمودن مصادیق بهره مندان این لطف که همان [[حجج الله]] هستند گستره آن را از گناه و اشتباه در دین بیان میکند. | ||
'''عصمت، [[توفیق الهی]]:''' | '''عصمت، [[توفیق الهی]]:''' | ||
شیخ مفید در آخرین تعریف خود ضمن تأکید بر اینکه عصمت همان توفیق است برای تبیین تعریف خود مقوله عصمت را اینگونه [[تشبیه]] و تبیین نموده که غریقی را در نظر بگیریم که در [[حال]] [[غرق]] شدن است و ما طنابی به او میدهیم، اگر او با گرفتن طناب خود را [[نجات]] داد، آن طناب را [[عصمت]] می نامیم. [[حال]] اگر [[انسان]] از [[لطف خداوند]] استفاده کرد و [[اطاعت]] او را به جا آورد، این امر، [[توفیق]] و عصمت نامیده میشود. از این رو تمام [[ملائکه]] و [[انبیا]]{{عم}} و [[ائمه]]{{عم}} [[معصوم]] هستند؛ چراکه از لطف خداوند بهره برده و اطاعت او را به جا آوردهاند | شیخ مفید در آخرین تعریف خود ضمن تأکید بر اینکه عصمت همان توفیق است برای تبیین تعریف خود مقوله عصمت را اینگونه [[تشبیه]] و تبیین نموده که غریقی را در نظر بگیریم که در [[حال]] [[غرق]] شدن است و ما طنابی به او میدهیم، اگر او با گرفتن طناب خود را [[نجات]] داد، آن طناب را [[عصمت]] می نامیم. [[حال]] اگر [[انسان]] از [[لطف خداوند]] استفاده کرد و [[اطاعت]] او را به جا آورد، این امر، [[توفیق]] و عصمت نامیده میشود. از این رو تمام [[ملائکه]] و [[انبیا]]{{عم}} و [[ائمه]]{{عم}} [[معصوم]] هستند؛ چراکه از لطف خداوند بهره برده و اطاعت او را به جا آوردهاند<ref> مفید، المسائل العکبریه، ص۱۰۸.</ref>. [[شیخ مفید]] در این تعریف با به کار بردن واژه عصمت و توفیق در مورد اجتناب از [[گناهان]] و [[انجام واجبات]]، راه خود را از برخی [[اهلسنت]] که توفیق را مساوق [[طاعت خدا]] در انجام [[اوامر]] او و عصمت را مساوق با [[امتناع]] از گناهان دانسته و تنها در این مورد به کار میبرند، جدا میکند<ref>قاضی عبد الجبار، المغنی، ج ۱۳، ص۱۵.</ref>. در نتیجه شیخ مفید تعابیر مختلفی را راجع به عصمت بیان نموده است ولی در واقع دو مطلب را می خواهد مطرح کند اول اینکه عصمت یک توفیق و [[لطف]] از جانب [[خداوند]] است که برای [[حجج]] خود اعطا نموده است دوم اینکه عصمت یک امر اختیاری است و مانع [[قدرت]] انسان برای انجام [[گناه]] نمیشود. | ||
شیخ مفید عصمت را از سوی [[خداوند تعالی]] برای [[حجت]] خود لطف و توفیق میداند برای [[رهایی]] از گناهان و [[اشتباه]] نکردن در [[دین]]. وی عصمت را [[تفضل]] خداوند برای کسانی میداند که آنها گناه نمیکنند. البته عصمت مانع از قدرت بر انجام [[قبیح]] و یا مجبور کننده به انجام خوبی نیست، بلکه خداوند آن را به کسی عطا میکند که میداند [[نافرمانی]] او را انجام نمیدهند و آنها با این صفت شناخته شدهاند که: {{متن قرآن|إِنَّ ٱلَّذِينَ سَبَقَتْ لَهُم مِّنَّا ٱلْحُسْنَىٰٓ أُو۟لَـٰٓئِكَ عَنْهَا مُبْعَدُونَ}}<ref>«کسانی که برای آنان از سوی ما از پیش نیکی مقرّر است، از آن (آتش)، برکنارند» سوره انبیا، آیه | شیخ مفید عصمت را از سوی [[خداوند تعالی]] برای [[حجت]] خود لطف و توفیق میداند برای [[رهایی]] از گناهان و [[اشتباه]] نکردن در [[دین]]. وی عصمت را [[تفضل]] خداوند برای کسانی میداند که آنها گناه نمیکنند. البته عصمت مانع از قدرت بر انجام [[قبیح]] و یا مجبور کننده به انجام خوبی نیست، بلکه خداوند آن را به کسی عطا میکند که میداند [[نافرمانی]] او را انجام نمیدهند و آنها با این صفت شناخته شدهاند که: {{متن قرآن|إِنَّ ٱلَّذِينَ سَبَقَتْ لَهُم مِّنَّا ٱلْحُسْنَىٰٓ أُو۟لَـٰٓئِكَ عَنْهَا مُبْعَدُونَ}}<ref>«کسانی که برای آنان از سوی ما از پیش نیکی مقرّر است، از آن (آتش)، برکنارند» سوره انبیا، آیه ۱۰۱.</ref> خدای فرموده است که: {{متن قرآن|وَلَقَدِ ٱخْتَرْنَـٰهُمْ عَلَىٰ عِلْمٍ عَلَى ٱلْعَـٰلَمِينَ}}<ref>«و به یقین آنان را با دانایی بر جهانیان برگزیدیم» سوره دخان، آیه ۳۲.</ref>[[حق]] فرموده است: {{متن قرآن|وَإِنَّهُمْ عِندَنَا لَمِنَ ٱلْمُصْطَفَيْنَ ٱلْأَخْيَارِ}}<ref>«و آنان نزد ما از گزیدگان نیکان بودند» سوره ص، آیه ۴۷.</ref> بعد از این [[گزینش]] [[پیغمبران]] و [[امامان]]{{عم}} از جمیع کبائر و صغائر [[معصوم]] می باشند و [[عقل]] بر ایشان ترک مستحبی را بدون قصد تقصیر و [[معصیت]] تجویز مینمایند ولی ترک واجبی از [[واجبات]] را تجویز نمیکند. اما [[پیغمبر]] ما و امامان بعد از او{{عم}} از [[ترک مستحب]] و [[واجب]] پیش از حالت [[امامت]] و بعد از آن سالمند و در همه احوال کامل و [[حجت خداوند]] بر [[خلق]] او است از ابتدای [[کمال عقل]] تا وقت [[قبض روح]]، پیش از [[حال]] [[تکلیف]] [[نقص]] و [[جهل]] نداشته و در حصول کمال درکودکی جاری مجرای [[عیسی]] و یحیی{{عم}} بودند؛ زیرا آنها در [[علم]] و [[عصمت]] در حال [[نبوت]] و امامت کامل بودند ولو در مورد پیش از [[پیغمبری]] و پیش از امامت [[یقین]] نداشته و در آن توقف کنیم<ref>مفید، تصحیح الاعتقادات، ص۱۲۸ ـ ۱۳۰.</ref>. | ||
پس [[شیخ مفید]] بر این [[عقیده]] است که [[ائمه]]{{عم}} تا به [[مقام امامت]] نرسیده است از نظر [[عقلی]] مانعی ندارد که بعضی از کارهای [[مستحب]] را انجام ندهند. پیغمبران به استثناء [[حضرت محمد]]{{صل}} از همه [[گناهان]] نگاه داشته شدهاند، به جز گناهان کوچک که مایه بیاعتباری شخص مرتکب نشود و به صورت غیر عمدی [[پیش از بعثت]] آنان صورت گرفته باشد اما پس از [[بعثت]] به هر صورت ممتنع است. این [[مذهب]] [[جمهور]] [[امامیه]] است و همه [[معتزله]] با آن | پس [[شیخ مفید]] بر این [[عقیده]] است که [[ائمه]]{{عم}} تا به [[مقام امامت]] نرسیده است از نظر [[عقلی]] مانعی ندارد که بعضی از کارهای [[مستحب]] را انجام ندهند. پیغمبران به استثناء [[حضرت محمد]]{{صل}} از همه [[گناهان]] نگاه داشته شدهاند، به جز گناهان کوچک که مایه بیاعتباری شخص مرتکب نشود و به صورت غیر عمدی [[پیش از بعثت]] آنان صورت گرفته باشد اما پس از [[بعثت]] به هر صورت ممتنع است. این [[مذهب]] [[جمهور]] [[امامیه]] است و همه [[معتزله]] با آن مخالفند»<ref>مفید، اوائل المقالات، ص۳۸.</ref>.<ref>[[محمد ناصر فهیمی|فهیمی، محمد ناصر]]، [[اشتراکات و افتراقات عصمت پیامبران و اهلبیت (عم) از منظر شیخ صدوق و شیخ مفید (مقاله)|اشتراکات و افتراقات عصمت پیامبران و اهلبیت (عم) از منظر شیخ صدوق و شیخ مفید]]، ص۹۳ ـ ۱۱۹.</ref>. | ||
}} | }} | ||