پرش به محتوا

سقیفه بنی ساعده در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۶۲: خط ۶۲:
حضرت در ادامه سؤال کردند: [[قریش]] ([[مهاجرین]]) در جواب چه گفتند؟ جواب دادند که [[قریش]] گفتند: ما درخت پیامبریم! (چون تمام قریش با پیغمبر از [[نضر بن کنانه]] و از یک [[طایفه]] هستند.) [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} فرمودند: {{متن حدیث|احْتَجُّوا بِالشَّجَرَةِ وَ أَضَاعُوا الثَّمَرَةَ}}: قریش به شجره [[احتجاج]] کردند و خود و پیامبر را از یک درخت می‌دانند، اما میوه این درخت، (یعنی [[اهل بیت]]{{عم}}) را ضایع کردند و رها نمودند<ref>نهج البلاغة (صبحی صالح)، ص۹۸۷.</ref>.<ref>[[محمد علی جاودان|جاودان، محمد علی]]، [[جانشین پیامبر (کتاب)|جانشین پیامبر]]، ص۴۲۵؛ [[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[‌پیشوایان هدایت ج۲ (کتاب)|‌پیشوایان هدایت ج۲]]، ص۱۵۸.</ref>
حضرت در ادامه سؤال کردند: [[قریش]] ([[مهاجرین]]) در جواب چه گفتند؟ جواب دادند که [[قریش]] گفتند: ما درخت پیامبریم! (چون تمام قریش با پیغمبر از [[نضر بن کنانه]] و از یک [[طایفه]] هستند.) [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} فرمودند: {{متن حدیث|احْتَجُّوا بِالشَّجَرَةِ وَ أَضَاعُوا الثَّمَرَةَ}}: قریش به شجره [[احتجاج]] کردند و خود و پیامبر را از یک درخت می‌دانند، اما میوه این درخت، (یعنی [[اهل بیت]]{{عم}}) را ضایع کردند و رها نمودند<ref>نهج البلاغة (صبحی صالح)، ص۹۸۷.</ref>.<ref>[[محمد علی جاودان|جاودان، محمد علی]]، [[جانشین پیامبر (کتاب)|جانشین پیامبر]]، ص۴۲۵؛ [[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[‌پیشوایان هدایت ج۲ (کتاب)|‌پیشوایان هدایت ج۲]]، ص۱۵۸.</ref>


===[[بیعت]] سریع و از روی [[تعصب]] مخالفان[[خزرج]] کبیر با ابی‌بکر ===
===[[بیعت]] سریع و از روی [[تعصب]] مخالفان [[خزرج]] با ابی‌بکر ===
عمر می‌گوید: آن‌گاه که [[اختلاف]] زیاد شد و من از سرانجام کار ترسیدم، به [[ابوبکر]] گفتم: دستت را باز کن تا با تو [[بیعت]] کنم! اما قبل از اینکه بتواند دست [[بیعت با ابوبکر]] بدهد، [[بشیر بن سعد]] با [[عجله]] خود را به ابوبکر رسانید و دست به دست او مالید و با او بیعت کرد. بدین ترتیب اولین [[بیعت کننده]]، رقیب [[خزرجی]] [[سعد بن عباده]] بود. حباب به او گفت: خیلی در [[قطع رحم]] [[کوشش]] می‌کنی. آیا به [[ریاست]] پسر عموی خود [[رشک]] ورزیدی؟ [[اوسیان]] نیز از [[ترس]] عقب ماندن به سرعت به [[بیعت]] آمدند<ref>السقیفة و فدک، ص۵۷؛ تاریخ الطبری، ج۳، ص۲۰۵ و ۲۲۰؛ الطبقات الکبری، ج۳، ص۱۳۵؛ الکامل، ج۲، ص۳۲۹؛ الامامة و السیاسة، ج۱، ص۲۴.</ref>.
عمر می‌گوید: آن‌گاه که [[اختلاف]] زیاد شد و من از سرانجام کار ترسیدم، به [[ابوبکر]] گفتم: دستت را باز کن تا با تو [[بیعت]] کنم! اما قبل از اینکه بتواند دست [[بیعت با ابوبکر]] بدهد، [[بشیر بن سعد]] با [[عجله]] خود را به ابوبکر رسانید و دست به دست او مالید و با او بیعت کرد. بدین ترتیب اولین [[بیعت کننده]]، رقیب [[خزرجی]] [[سعد بن عباده]] بود. حباب به او گفت: خیلی در [[قطع رحم]] [[کوشش]] می‌کنی. آیا به [[ریاست]] پسر عموی خود [[رشک]] ورزیدی؟ [[اوسیان]] نیز از [[ترس]] عقب ماندن به سرعت به [[بیعت]] آمدند<ref>السقیفة و فدک، ص۵۷؛ تاریخ الطبری، ج۳، ص۲۰۵ و ۲۲۰؛ الطبقات الکبری، ج۳، ص۱۳۵؛ الکامل، ج۲، ص۳۲۹؛ الامامة و السیاسة، ج۱، ص۲۴.</ref>.


۱۰۸٬۳۱۰

ویرایش