|
|
خط ۲۷۴: |
خط ۲۷۴: |
| نکته پنجم: تأمین غرض و رسیدن به [[هدف از نصب امام]] پس از [[رسول خدا]]{{صل}} متوقف است بر [[اطمینان]] [[مردم]] به آن [[امام الهی]] و اگر مردم به [[امام]] [[اعتماد]] نکرده و او را قبول نداشته باشند، غرض [[الهی]] محقق نمیشود. به عبارت دیگر چنانچه مردم احتمال دهند که ممکن است امام مرتکب [[دروغ]]، [[خطا]] و [[اشتباه]] شود، بیگمان در [[رفتار]] و گفتار او [[شک]] و [[شبهه]] به وجود میآید و غرض الهی از نصب امام حاصل نمیگردد. | | نکته پنجم: تأمین غرض و رسیدن به [[هدف از نصب امام]] پس از [[رسول خدا]]{{صل}} متوقف است بر [[اطمینان]] [[مردم]] به آن [[امام الهی]] و اگر مردم به [[امام]] [[اعتماد]] نکرده و او را قبول نداشته باشند، غرض [[الهی]] محقق نمیشود. به عبارت دیگر چنانچه مردم احتمال دهند که ممکن است امام مرتکب [[دروغ]]، [[خطا]] و [[اشتباه]] شود، بیگمان در [[رفتار]] و گفتار او [[شک]] و [[شبهه]] به وجود میآید و غرض الهی از نصب امام حاصل نمیگردد. |
| در مقابل اگر مردم به رفتار و گفتار امام اطمینان داشته باشند، همین اعتماد موجب میشود به سخنان و [[فرامین]] او گوش فرا دهند و او را به عنوان رابط میان [[خدا]] و [[خلق]] بپذیرند. پس برای تحصیل غرض الهی، امام باید [[معصوم]] باشد.<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام ج۲ (کتاب)|جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام ج۲]]، ص ۷۵.</ref>. | | در مقابل اگر مردم به رفتار و گفتار امام اطمینان داشته باشند، همین اعتماد موجب میشود به سخنان و [[فرامین]] او گوش فرا دهند و او را به عنوان رابط میان [[خدا]] و [[خلق]] بپذیرند. پس برای تحصیل غرض الهی، امام باید [[معصوم]] باشد.<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام ج۲ (کتاب)|جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام ج۲]]، ص ۷۵.</ref>. |
|
| |
| ===دلیل دوم: اعتبار [[سنّت]] در گرو [[عصمت]]===
| |
| مرحوم [[شهید ثانی]] مینویسد:
| |
| {{عربی|وأما علم الحديث فهو أجل العلوم قدرا وأعلاها رتبة وأعظمها مثوبة... وهو ما أضيف إلى النبي وإلى الأئمة المعصومين قولا أو فعلا أو تقريرا أو صفة حتى الحركات والسكنات واليقظة والنوم}}<ref>منیة المرید، ص۳۶۹- ۳۷۰.</ref>؛
| |
| [[علم حدیث]] پس از [[قرآن]] بالاترینِ [[علوم]] از نظر قدر و [[منزلت]]، [[برترین علوم]] از نظر رتبه و جایگاه و عظیمترین علوم از نظر [[اجر]] و [[پاداش]] است. آن [[علم]] برگرفته از [[پیامبر]] و امامانی است که در گفتار [[کردار]] تقریر و یا صفتی از صفات همچون حرکات، سکنات، [[خواب]] و [[بیداری]] معصوم هستند.
| |
|
| |
| در بیان این سخن شهید ثانی باید گفت: [[دین مقدس اسلام]] بر سه محور اساسی [[استوار]] است:
| |
| یکم: [[اعتقادات]]؛
| |
| دوم: [[احکام]]؛
| |
| سوم: [[اخلاق]]. کسی که دارای چنین محورهایی شود [[فقیه]] است<ref>فقیه واقعی کسی است که در هر سه حوزه به درک عمیقی رسیده باشد. البته در اصطلاح حوزوی «فقه» تنها در حوزه احکام به کار میرود؛ حال آنکه احکام یک سوم اسلام است و فقیه در اصطلاح قرآن کسی است که درک عمیقی از تمام آموزههای دین دارد؛ چراکه بر اساس آیه شریفه {{متن قرآن|فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ}}، تفقه در دین، یعنی رسیدن به درک عمیق در هر سه حوزه عقاید بر اساس مبانی صحیح، احکام شرعی اعم از واجبات، محرمات، مستحبات، مکروهات و مباحات و بالاخره اخلاق صحیح میباشد.</ref>.
| |
|
| |
| هر سه محور از [[قرآن]] و [[سنت]] اخذ میگردد. قرآن [[کلام خدا]] و مورد قبول تمامی [[مسلمانان]] است و سنت مجموعه [[عقائد]]، [[احکام]] و آدابی است که از [[رفتار]]، گفتار و [[تقریر پیامبر]] و [[جانشینان]] او{{عم}} سرچشمه میگیرد. پس [[پیامبر اکرم]] و [[امام]] باید در قول، فعل و [[تقریر معصوم]] باشند تا بتوان سنت را منبع معتبر و مورد اعتمادی برای اخذ [[دین]] برشمرد. باید توجه داشت که هر چند قرآن -بر اساس [[حدیث شریف ثقلین]] - از نظر رتبه بر سنت مقدم است، اما در قرآن عمومات، اطلاقات و مجملات فراوانی وجود دارد که مخصصات مقیدات و آنها در سنت بیان شده است. پس در [[فهم قرآن]] و احکام آن به سنت نیازمندیم؛ سنتی که باید به شخصی [[معصوم]] مستند باشد تا رفتار و گفتار و حتی تقریر (سکوتی که از آن [[رضایت]] استفاده شود) او [[حجت]] و مورد [[اعتماد]] باشد. محال است [[پیامبر]] و امامی که از طرفی [[منصوب]] از جانب خداوندند و حجت او بر [[خلق]]، اما از طرفی دیگر از آنان [[خطا]]، [[سهو]] و [[نسیان]] سر بزند.<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام ج۲ (کتاب)|جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام ج۲]]، ص ۷۷.</ref>.
| |
|
| |
|
| ===دلیل چهارم: [[اقتدا]] و [[پیروی]] در [[سایه]] عصمت=== | | ===دلیل چهارم: [[اقتدا]] و [[پیروی]] در [[سایه]] عصمت=== |