۳۳٬۷۴۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '{{عربی|اندازه=155%|' به '{{عربی|') |
|||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
==دوم: [[وساطت فیض]]== | ==دوم: [[وساطت فیض]]== | ||
* به طور کلی متکلمان شیعی از [[شیخ مفید]] تا [[فاضل مقداد]] مفهوم وساطت فیض را به کار نبردهاند و تنها [[ابن میثم بحرانی]] آن را برای فرشتگان و عقول به کار برده است.<ref>میثم بن علی بن میثم بحرانی، شرح نهج البلاغه، ج ۱، ص۱۸6-۱۸۷.</ref> مقصود از شأن وساطت فیض برای [[امامان]] آن است که بدون وجود آنها، زمین اهلش را در خود فرو میبرد، برکات از دنیا قطع میشد و خلاصه آنکه فیضی به عالم نمیرسید. | * به طور کلی متکلمان شیعی از [[شیخ مفید]] تا [[فاضل مقداد]] مفهوم وساطت فیض را به کار نبردهاند و تنها [[ابن میثم بحرانی]] آن را برای فرشتگان و عقول به کار برده است.<ref>میثم بن علی بن میثم بحرانی، شرح نهج البلاغه، ج ۱، ص۱۸6-۱۸۷.</ref> مقصود از شأن وساطت فیض برای [[امامان]] آن است که بدون وجود آنها، زمین اهلش را در خود فرو میبرد، برکات از دنیا قطع میشد و خلاصه آنکه فیضی به عالم نمیرسید. | ||
* با نگاهی کلی به آثار متکلمان میتوان گفت این شأن چندان مورد بحث متکلمان نبوده است. در آثار شیخ مفید، سخنی یافت نشد که نشاندهنده دیدگاه وی در این مسئله باشد و -بر حسب جستوجوی نگارنده- تنها در یک جا وی درباره زیارت [[امام حسین]]{{ع}}، با تعبیر "رُوی عنه" این فقرات را نقل میکند: {{عربی | * با نگاهی کلی به آثار متکلمان میتوان گفت این شأن چندان مورد بحث متکلمان نبوده است. در آثار شیخ مفید، سخنی یافت نشد که نشاندهنده دیدگاه وی در این مسئله باشد و -بر حسب جستوجوی نگارنده- تنها در یک جا وی درباره زیارت [[امام حسین]]{{ع}}، با تعبیر "رُوی عنه" این فقرات را نقل میکند: {{عربی|قَدْ تَیَقَّنْتُ أَنَّ اللَّهَ جَلَّ ثَنَاؤُهُ بِکُمْ یُنَفِّسُ الْهَمَّ وَ بِکُمْ یَکْشِفُ الْکَرْبَ وَ بِکُمْ یُبَاعِدُ نَائِبَاتِ الزَّمَانِ الْکَلِبِ وَ بِکُمْ فَتَحَ اللَّهُ وَ بِکُمْ یَخْتِمُ وَ بِکُمْ یُنَزِّلُ الْغَیْثَ وَ بِکُمْ یُنْزِلُ الرَّحْمَةَ وَ بِکُمْ یُمْسِکُ الْأَرْضَ أَنْ تَسِیخَ بِأَهْلِهَا وَ بِکُمْ یُثْبِتُ اللَّهُ جِبَالَهَا عَلَى مَرَاسِیهَا}}.<ref>محمد بن محمد بن نعمان مفید، المزار، ص۱۱۱.</ref> در بخش پیشین بر اساس چنین فرازهایی به اندیشه وساطت فیض دست یافتیم، اما چون شیخ، تحلیلی ارائه نکرده، نمیتوان او را باورمند به این اندیشه دانست، به ویژه آنکه وی این روایت را با تعبیر "رُوِی عنه" نقل کرده است و روشن نمیسازد که این حدیث را از نظر سندی میپذیرد یا خیر. نکته دیگر آنکه شیخ مفید روایاتی را نقل میکند که در آنها از [[امام]]{{ع}} به عنوان [[حجت]] خدا بر خلق یاد شده است.<ref>ر.ک: همو، الامالی، ص۱۰۹-۱۱۰؛ همو، الارشاد، ج۲، ص۲۹.</ref> شیخ آنگاه که از او پرسیده میشود "چرا خداوند حجتش را به آسمان نبرد، تا هنگام فرا رسیدن زمان قیامش او را بر زمین آورد؟" با استناد به همان روایات، بیان میکند که [[امامان]]{{عم}} تنها [[حجت]] خدا برای مردم روی زمیناند و حجت بر اهل آسمان نیستند.<ref>همو، اربع رسالات فی الغیبة، ج ۲، ص۱۵-۱۶.</ref> | ||
* [[وساطت فیض]] [[امامان]]{{عم}} بدین معناست که پایداری نظام هستی به وجود امام وابسته است. در اندیشه شیخ مفید، [[امامان]]{{عم}} حجت بر اهل آسمان -که جزئی از نظام هستی به شمار میرود- نیستند، ازاینرو شاید بتوان گفت ویاندیشۀ وساطت فیض کلی را نپذیرفته است. | * [[وساطت فیض]] [[امامان]]{{عم}} بدین معناست که پایداری نظام هستی به وجود امام وابسته است. در اندیشه شیخ مفید، [[امامان]]{{عم}} حجت بر اهل آسمان -که جزئی از نظام هستی به شمار میرود- نیستند، ازاینرو شاید بتوان گفت ویاندیشۀ وساطت فیض کلی را نپذیرفته است. | ||
* مرحوم [[سید مرتضی]] از متکلمانی است که به خوبی از وجود روایاتی آگاه است که بر شأن وساطت فیض [[امامان]]{{عم}}، دلالت دارند. اما در برابر دیدگاهی که برخاسته از این روایات است، موضعگیری شدیدی کرده و به صراحت آن را نظریهای غالیانه دانسته است که احدی از علمای امامیه چنین اندیشهای را برنتافتهاند. از نظر سید، غالیان چون امام را خدا میدانند، چنین شئونی را برای او ثابت میکنند.<ref>{{عربی | * مرحوم [[سید مرتضی]] از متکلمانی است که به خوبی از وجود روایاتی آگاه است که بر شأن وساطت فیض [[امامان]]{{عم}}، دلالت دارند. اما در برابر دیدگاهی که برخاسته از این روایات است، موضعگیری شدیدی کرده و به صراحت آن را نظریهای غالیانه دانسته است که احدی از علمای امامیه چنین اندیشهای را برنتافتهاند. از نظر سید، غالیان چون امام را خدا میدانند، چنین شئونی را برای او ثابت میکنند.<ref>{{عربی|فاما ما حکاه عن بعضهم من أنّه «لو لا الإمام لما قامت السّماوات والأرض ولا صحّ من العبد الفعل». فلیس نعرفه قولا لأحد من الإمامیّة تقدم ولا تأخّر، اللهمّ إلّا أن یرید ما تقدم حکایته من قول الغلاة}} (سید مرتضی علم الهدی، الشافی فی الامامة، تحقیق عبدالزهرا حسینی، ج ۱، ص ۴۲).</ref> البته سید در موضعی به این امر اشاره میکند که [[پیامبر خاتم|پیامبر اسلام]]{{صل}} نسبت به سایر پیامبران ویژگیهای منحصر به فردی دارد که یکی از آنها این است که به برکت وجود ایشان، امت [[اسلام]] تا روز [[قیامت]] دچار عذاب الهی نمیشوند.<ref>همو، الرسائل، تحقیق مهدی رجایی، ج۳، ص۲۱۳.</ref> ممکن است از این سخن کوتاه استنباط شود که به خاطر وجود [[پیامبر]]، مردم در امان، و از فیضهای الهی بهرهمندند و خلاصه آنکه او واسطه فیض است. در پاسخ باید گفت سخن سید تا این اندازه پذیرفتنی است که به خاطر وجود [[پیامبر]] عذاب بر امت پیامبر نازل نمیشود و به نوعی بر وساطت فیض محدود دلالت میکند. اما این سخن دلالت یا حتی اشارهای بر این آموزه ندارد که اولاً [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}} موجب قوام و پایداری نظام هستی است و به واسطه ایشان به جهان روزی میرسد و باران نازل میشود و... و ثانیاً [[امامان]] نیز چنین شأنی دارند. | ||
* ابوالصلاح حلبی درباره این شأن سخنی نگفته است، اما روایتی را به منظور نص بر [[امامت]] [[امامان]] اثنی عشر{{عم}} نقل میکند که مضمون آن همان وجود شأن وساطت فیض است.<ref>{{عربی | * ابوالصلاح حلبی درباره این شأن سخنی نگفته است، اما روایتی را به منظور نص بر [[امامت]] [[امامان]] اثنی عشر{{عم}} نقل میکند که مضمون آن همان وجود شأن وساطت فیض است.<ref>{{عربی|"إِنِّی وَ اثْنَیْ عَشَرَ مِنْ أَهْلِ بَیْتِی أَوَّلُهُمْ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ {{عم}} أَوْتَادُ الْأَرْضِ الَّتِی أَمْسَکَهَا اللَّهُ بِهَا أَنْ تَسِیخَ بِأَهْلِهَا فَإِذَا ذَهَبَ الِاثْنَا عَشَرَ مِنْ أَهْلِی سَاخَتِ الْأَرْضُ بِأَهْلِهَا وَ لَمْ یُنْظَرُوا"}} (ابوالصلاح حلبی، تقریب المعارف، ص۴۱۹).</ref> مرحوم کراجکی و شیخ طوسی نیز دقیقاً همین روایت را نقل کردهاند.<ref>ابوالفتح کراجکی، الاستنصار، ص۷؛ محمد بن حسن طوسی، الغیبة، تحقیق عبادالله تهرانی و علی احمد ناصح، ص ۱۳۸-۱۳۹.</ref> البته شیخ طوسی روایات دیگری نیز نقل کرده است.<ref>{{عربی|"بِنَا یُبْدَأُ الْبَلَاءُ ثُمَّ بِکُمْ، وَ بِنَا یُبْدَأُ الرَّخَاءُ ثُمَّ بِکُمْ، وَ الَّذِی یُحْلَفُ بِهِ لَیَنْتَصِرَنَّ اللَّهُ بِکُمْ کَمَا انْتَصَرَ بِالْحِجَارَةِ"}} (محمد بن حسن طوسی، الامالی، ص ۷۴. نیز ر.ک: همان، ص۱۵۷؛ همو، مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج ۱، ص۳۵ و ۶۹).</ref> با وجود این، هیچیک از این سه متکلم تحلیلی دراینباره ارائه ندادهاند و چنانکه گذشت، قصد ایشان از بیان این حدیث چیز دیگری بوده است؛ ازاینرو شاید نتوان نظریه برخورداری [[امامان]]{{عم}} از شأن وساطت فیض را به آنها نسبت داد. دیگر متکلمان این دوران نیز سخنی دراینباره ندارند. | ||
* حاصل سخن درباره شئون تکوینی امام{{ع}} در عالم ماده از دیدگاه متکلمان آن است که اولاً ایشان -جز شیخ مفید و سید مرتضی- به مسئله تفویض نپرداختهاند و شیخ و سید نیز اندیشه تفویض را مردود دانستهاند؛ ثانیاً تمام ایشان تفویض محدود و [[ولایت تکوینی]] را پذیرفتهاند، اما از این دو اصطلاح استفاده نکردهاند؛ ثالثاً شأن وساطت فیض مورد توجه ایشان نبوده است، اما میتوان ایشان را باورمند به نظریۀ وساطت فیض محدود دانست. درباره وساطت فیض کلی نیز دیدگاه صریحی از ایشان دیده نشد، جز آنکه مخالفت سید مرتضی با اندیشه وساطت فیض نیز از نکات قابل توجه در این دوران است که بر غالیانه بودن این نظریه تأکید کرده است.<ref>ر. ک. [[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت (کتاب)|بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت]] صفحه ۳۳۱ الی ۳۳۷.</ref>. | * حاصل سخن درباره شئون تکوینی امام{{ع}} در عالم ماده از دیدگاه متکلمان آن است که اولاً ایشان -جز شیخ مفید و سید مرتضی- به مسئله تفویض نپرداختهاند و شیخ و سید نیز اندیشه تفویض را مردود دانستهاند؛ ثانیاً تمام ایشان تفویض محدود و [[ولایت تکوینی]] را پذیرفتهاند، اما از این دو اصطلاح استفاده نکردهاند؛ ثالثاً شأن وساطت فیض مورد توجه ایشان نبوده است، اما میتوان ایشان را باورمند به نظریۀ وساطت فیض محدود دانست. درباره وساطت فیض کلی نیز دیدگاه صریحی از ایشان دیده نشد، جز آنکه مخالفت سید مرتضی با اندیشه وساطت فیض نیز از نکات قابل توجه در این دوران است که بر غالیانه بودن این نظریه تأکید کرده است.<ref>ر. ک. [[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت (کتاب)|بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت]] صفحه ۳۳۱ الی ۳۳۷.</ref>. | ||